چند سالی است که "جزیره سرخ هرمز" را برای خاکهای رنگی و در نهایت طراحی فرشهای خاکیاش به یکدیگر معرفی میکنند، اما امروز همین خاکِ رنگی وسیلهای شده برای بستن زنجیرههای انسانی و تعهداتی که هر چند شاید به آنها عمل کنند، اما از سوی دیگر بخشی از میراث طبیعی جزیره را نابود میکنند.
به گزارش به نقل از ایسنا،روزگاری به خاطر قلعه پرتغالیها شناخته شده بود و چند سالی است که "جزیره سرخ هرمز" را برای خاکهای رنگی و در نهایت طراحی فرشهای خاکیاش به یکدیگر معرفی میکنند، اما امروز همین خاکِ رنگی وسیلهای شده برای بستن زنجیرههای انسانی و تعهداتی که هر چند شاید به آنها عمل کنند، اما از سوی دیگر بخشی از میراث طبیعی جزیره را نابود میکنند.
جنس اصلی خاک هرمز را "رُس" میدانند که به دلیل ترکیب آهن با اکسیداسیونهای مختلف، طیفهای رنگارنگی را درون خود جای داده و به واسطهی همین ویژگی، از یک سو هنرمندان هر از گاهی و با یک مناسبت فرشِ خاکی را تهیه کردهاند و از سوی دیگر بعد از باب شدن این کار -طراحی فرش خاکی-، هر گروه توریستی که پا به جزیره میگذارد، یکی از تفریحات خود را طراحی چنین فرشی برنامهریزی میکند و با هر بار تهیهی این فرش، دلنگرانیهایی را برای دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی به وجود میآورند.
این در حالی است که علاقمندان این کار که به نوعی نام خود را دوستدار محیط زیست هم میگذارند، در زمان تهیهی این فرشها چند اتفاق را فراموش میکنند، هر بار علاوه بر هزینهای که باید برای نقش بستن این فرش در کنار ساحل اختصاص دهند و تقریبا زمینهی اشتغالی برای بومیان جزیره ایجاد نمیشود، از سوی دیگر بخشی از ذخایر ملی این جزیره را که نمونهاش در کشور بسیار کم است، به نابودی نزدیکتر میکنند، فرشهایی که برای چند ساعت باقی میمانند و با تغییر وضعیت جوی و جزرومد در هر شبانهروز هیچ اثری از آنها نمیماند!
وقتی میراث طبیعی هرمز را به دریا میریزیم
علی شهیدی، ایرانشناس و مدرس دانشگاه تهران یکی از معترضان این طرح است و معتقد که با هر دور طراحی این فرشِ خاکی به نابودی جزیرهی هرمز که نسبت به دیگر جزایر خلیجفارس از نظر زیستمحیطی در وضعیت نامناسبتری است، نزدیکتر میشویم.
اومیگوید: بسیاری از جزایر خلیج فارس منابع غنی از مواد مختلفی دارند که جزو میراث طبیعی ما محسوب میشوند و حتی میتوان از آنها برای کاربریهای صنعتی و علمی در منطقه استفاده کرد.
وی با بیان اینکه در بررسی تاریخِ وجودِ این جزایر به خصوص ابوموسی و خاک آنها، متوجه میشویم که در گذشته، اروپاییها معادن خاک این جزایر را اجاره کرده و برای مصارف صنعتی میبردند، ادامه میدهد: به جز خاک سرخ که معادن آن در بیشتر جزایر خلیج فارس وجود دارد، جزیرهی هرمز دارای تنوع رنگی عجیبی است که به ترکیبات شیمیایی خاک برمیگردد، این باعث میشود همه رنگهایی که یک هنرمند میتواند در پالت نقاشی خود داشته باشد در طبیعت به شکل خاک وجود داشته باشد.
"شهیدی" این اتفاق را یک جاذبه برای هنرمندانی میداند که با آن خاک، نقشهای رنگی مختلفی ایجاد میکنند و ادامه میدهد: این اقدام به مرور به "فرش خاکی هرمز" معروف شد که معمولا در کنار ساحل هرمز ایجاد میشود.
او با بیان اینکه اگر قرار است یک منبع طبیعی در کشور استخراج شود، درآمد آن باید عاید کشور شود، ادامه میدهد: این در حالی است که در چند سال اخیر و در بحث جاذبه توریستی و سیاحتی یکی از هنرمندان سعی در ترویج شاخهی جدید و مدرنی را دارند و با خاکِ رنگارنگ جزیرهی هرمز نقشهایی شبیه به فرش ایجاد میکنند.
رنگ شدن آب دریا بعد از اجرای یک فرش خاکی
با هر جزر و مد، بخشی از ذخایر ملی را نابود میکنیم
وی عمرِ این فرشها را کوتاه میداند که با هر جزر و مد شسته شده و از بین میروند و بیان میکند: ما هر روز میبینیم که بخشی از ذخایر طبیعی جزیره به این شکل مصرف شده و از بین میروند، حتی شنیدهام که ذخایر برخی از رنگها محدود شدهاند، باید متخصصان خاکشناس و زمینشناس در این زمینه صحبت کنند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه معمولا مشاهیرِ هنر محیطی در دنیا کارشان را به گونهای انجام میدهند که کمتر به محیطزیست و مناظر و فضاهای طبیعی آسیب وارد شود، میگوید: این در حالی است که اتفاقات مشابه بینالمللی امروز نسبت به آنچه که در جزیرهی هرمز رخ میدهد در تضاد هستند. اگر قرار بود فقط برای یک بار چنین فرشی را تهیه کنیم و اینکار دیگر تکرار نمیشد، میتوانستیم آن لحظه و آن اثر هنری را در هر صورت به گونهای با عکس و فیلم مستند ثبت کنیم، اما امروز میبینیم که هر بار گروههای توریستی که به هرمز وارد میشوند، با منابع طبیعی و میراثِ این جزیره رسما بازی میکنند، در این شرایط چه آیندهای میتوانیم برای این میراث ملی تصورکنیم.
وی تأکید میکند: میراث طبیعی به اسم هنر و گردشگری در جزیره هرمز در حال از بین رفتن است و هیچکس عکسالعملی نشان نمیدهد.
مولاژهای سنگی رها شده در طبیعت، آغاز سوءاستفاده از میراث فرهنگی
او همچنین به انجام یک اتفاق هنری دیگر توسط برخی از هنرمندان محیطی در جزیرهی هرمز و دیگر نقاط کشور اشاره میکند که بر این اساس آنها مولاژی از مُهرهای سنگی معروف به مهرهای استوانهای از دورههای مختلف تاریخی ساخته و در طبیعت رها میکنند.
شهیدی توضیح میدهد: در این شرایط گاهی اوقات کسانی که این اشیاء را پیدا میکنند و نمیدانند که این اشیاء کاری نو و مدرن هستند و یک فعالیت در حوزهی هنر محیطی محسوب میشوند، میتوانند به راحتی از این آثار سوءاستفاده کنند.
وی هدف این هنرمندان را ترویج یک شاخه از هنر به عنوان هنر محیطی به سبک و ابتکار خودشان میداند و میگوید: با یک جستوجوی ساده اینترنتی میتوانیم شاخص این نوع اقدامات را در دنیا نشان دهیم، این اقدامات معمولا در آشتی با طبیعت و میراث فرهنگی انجام میشوند، در صورتی که هر دو این مثالها به گونهای در تضاد با محیطزیست هستند و سوءتفاهمهایی را برای میراث فرهنگی ایجاد و حتی باعث کلاهبرداریهایی میشوند
به خاکِ هرمز ظلم میکنیم
شهیدی با تأکید بر اینکه به خاک ارزشمند خلیج فارس و هرمز ظلم میکنیم، میگوید: ای کاش نوآوریها در هنر محیطی بتواند با ارزشهای میراث طبیعی، میراث فرهنگی و تاریخی تناسب داشته باشد. این در حالی است که نسبت به خاکهای رنگی هرمز و دیگر جزایر ستم میکنیم. داشتههایی که میتوانیم از آنها استفادههای متنوع، علمی، پژوهشی و حتی صنعتی داشته باشیم یا دستکم برای آنها اشتغالزایی ایجاد کنیم، را نابود میکنیم.
وی ادامه میدهد: به نظر میرسد این اقدامات به یک سرگرمی تبدیل شدهاند، هر گروه توریستی که به جزیره هرمز میآید با این منابع آزاد و خاکهایش بازی میکنند، طرح میزنند در نهایت دور آن یک حلقه میزنند و عکس یادگاری میاندازند، اما زمانی که جزیره را ترک میکنند با اولین جزرومد این نقشها شسته میشوندو دیگر اثری از آن کار ماندگار و هنری نیست.
این مدرس دانشگاه با اشاره به برخی توجیهها نسبت به طراحی این نوع فرشها اظهار میکند: برخی افراد میگویند؛ چون خاک از جزیره خارج نمیشود و در ساحل میماند، دوباره به محیط برمیگردد. اما این طرز فکر غلط است چون ذرات کانی و منابع معدنی برای همیشه پراکنده میشوند و شکل انبوه خود را در کنار هم از دست میدهند.
او انجام این نوع اقدامات را حرامکردن بخشی از ذخایر ملی میداند و تاکید میکند: اگر این طرحها قرار بود در نقاط دیگر دنیا انجام شود، دستکم با راهاندازی یک صنعت از تماشای این خاکها کسب درآمد میکردند.
این ایرانشناس تاکید میکند: ای کاش میتوانستیم سایتی طبیعی در هرمز داشته باشیم و یک فضای باز به عنوان موزهای تاریخی-طبیعی ایجاد کنیم تا در کنار فضاهای سربسته، توریستها بتوانند این خاکهای رنگی را ببینند و در عین حال آسیبی به آنها وارد نشود و از سوی دیگر به ایجاد اشتغال در منطقه کمک کند .
شهیدی اضافه میکند: اگر فقط یک نمونه از این اقدامات هنری را ایجاد و در فضایی به عنوان موزه نگهداری میکردیم، دیگر هیچ گروهی با این منابع ملی بازی نمیکرد.