به گزارش خبرگزاری مهر، احمد کاوری درباره اینکه چرا معمولا میان سینماگران و نویسندگان ادبی فاصله زیادی وجود دارد و فکر میکنید حلقه مفقوده این جریان چیست، اظهار کرد: شخصا با ساخت آثار اقتباسی برای سینما موافقم؛ چراکه اساسا اقتباس در پی ادوار مختلف خیلی به سینما کمک کرده است و به نوعی از ارکان اساسی فیلمهای سینمایی در جهان و حتی در ایران نیز محسوب میشود. در مجموع به نظرم تعامل نویسندگان و سینماگران برای خلق آثار اقتباسی قبل ازانقلاب بیشتر بود البته پس از انقلاب هم این تعامل کم و بیش ادامه پیدا کرد. به عنوان مثال ما آثار موفقی چون «ناخدا خورشید»، «قصههای مجید» و همچنین آثار آقای مهرجویی را در کارنامه سینمای اقتباسیمان داشتیم که همه آنها اقتباس شده از ادبیات کشورمان بودند. حال اینکه چرا در حال حاضر این تعامل میان نویسندگان و فیلمسازان وجود ندارد، حتما علتهایی دارد که به نظرم نمیشود در یک گفتوگوی کوتاه به آنها اشاره کرد. اما به اندازه برداشت شخصی خودم از این موضوع میتوانم بگویم که من به عنوان نویسنده خیلی راحتترم که یک موضوع اورجینال پیدا کنم تا اینکه بخواهم خودم را درگیر اثری کنم که ممکن است حق کپیرایت نداشته باشد و یا نویسنده راضی نباشد و دیگر مسائلی که بعضا پیش میآید.
او همچنین ادامه داد: نکته دیگر در استفاده از آثار اقتباسی در سینما مطرح است و آن این است که نوع فیلمها و رویکردها ممکن است با رویکرد ادبیات متفاوت باشد و معمولا سینما نمیتواند خواسته های خودش را از ادبیات پیدا کند و یا کمتر پیدا میکند. بنابراین شاید همین امر موجب فاصله میان این دو هنر شده است؛ یا از حیطه ادبیات فاصله گرفتهاند و یا کلا فیلمسازان از این مقوله دور شدهاند. ما نشست و تعاملی جدی میان فیلمسازان و حوزه ادبیات ندیده ایم و تنها جلساتی به شکل جسته و گریخته داشتیم اما نشست و محفلی که این دو حوزه با هم رابطه تنگاتنگی داشته باشند کمتر شاهدش بودیم. موضوع دیگری که در این زمینه مهم است این است که به دلیل اینکه ممیزی حوزه ادبیات به نسبت سینما کمتر است خیلی از بیان یکسری احساسات و شرایط به خاطر مخاطب کمترش نسبت به سینما ممکن است و بسیاری از مسائل مطرح میشود ولی زمانی که داستان در قالب سینما ارائه میشود کمی دست و پاگیر میشود و دچار ممیزی میشویم. به همین خاطر است که ممکن است یک حس بدبینی در نویسندگان به وجود بیاورد که اصلا سینمای برند ایران را خیلی جدی نگیرند که البته حق هم دارند؛ چون دنیای ادبیات و سینما باهم متفاوت است.
کاوری در عین حال یادآور شد: البته ناگفته نماند که ما آثار ادبی درخشانی داریم که قابلیت اقتباس شدن را دارند و فیلمسازان هم قطعا از آنها استفاده میکنند اما تبدیل کردن آثار ادبی به فیلم شرایط خودش را دارد که باید رعایت شود. متاسفانه به نظرم در حال حاضر کسی به فکر ارتقای هنر نیست و گویا هنر و ادبیات در حال حاضر متولی و صاحب ندارند و برخی بیشتر به جای کمک کردن، یکسری ماموریتها را برای محکم شدن جایگاهشان انجام میدهند و به نظر میرسد مسئولین ادبیات و سینما تنها به عنوان یک حلقه عمل میکنند و کمک آنچنانی ندارند.
این نویسنده در بخشی دیگر در پاسخ به اینکه سینماگرانی که قصد استفاده از آثار اقتباسی را دارند باید به چه مواردی توجه کنند تا هم به اصل اثر داستانی لطمه نخورد و هم اینکه اقتضائات سینمایی در آن رعایت شود، خاطرنشان کرد: درواقع باید اعتماد متقابل میان نویسندگان و سینماگران وجود داشته باشد. طبیعتا وقتی یک فیلمساز اثری را برای اقتباس انتخاب میکند حتما دغدغهاش بوده که آن را انتخاب کرده است، بنابراین اگر اعتماد متقابل وجود داشته باشد هیچ مشکلی به وجود نخواهد آمد ولی اینکه نتیجه چه باشد واقعا دست هیچکدام نیست؛ چراکه هردو سعی میکنند بهترین کار را ارائه بدهند. به عنوان مثال، ما در سینما چهرههای حرفهای و مشهوری داشتیم که استفادههای خوبی از آثار اقتباسی نکردهاند و همینطور این اتفاق بالعکس هم برای نویسندگان رخ داده است. به نظرم این روزها اتفاقا تمایل استفاده از آثار اقتباسی در سینما خیلی بیشتر است؛ چون به قدری فضاها و قصهها تکراری شدهاند که اگر کاری درخشان باشد و قابلیت تبدیل شدن به داستان تصویری را داشته باشد، قطعا فیلمسازان استفاده میکنند، کمااینکه نویسندگان هم باید به شکلی عمل کنند تا بتوانند آثارشان را به دنیای فیلمسازی معرفی کنند.
کاوری در پایان درباره اینکه سینمای اقتباس را ژانری مستقل میداند، پاسخ داد: این گونه از کار سینمایی ژانر مستقلی ندارد؛ چراکه در همه حوزهها میتوان اثر اقتباسی تولید کرد و به دلیل متفاوت بودن کارها باهم به نظرم نمیتوان اقتباس را ژانری مستقل قلمداد کرد. این اتفاق نشان میدهد اثر ادبی به قدری قدرت و پتانسیل دارد که به هر زبانی قابل ترجمه است.