این مترجم و داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره اتوبیوگرافی یا زندگینامه خودنوشت، اظهار کرد: زندگینامههای شخصی گروهبندیهای مختلف دارند و انگیزههای مختلف باعث میشود کسانی دست به نوشتن زندگینامه بزنند؛ به طور مثال «زندگینامه یحیی» نوشته یحیی دولتآبادی یکی از قدیمیترین زندگینامههایی است که به زبان فارسی نوشته شده است، در این کتاب نویسنده سرگذشت خود را دستمایهای قرار داده تا مسائل اجتماعی دوره خاصی از تاریخ را روایت کند. نمونه دیگر کتاب «شکر تلخ» از جعفر شهری است که زندگی خود را در قالب داستان بیان کرده است یا اگر بخواهیم نمونه جدیدتر آن را مثال بزنیم، کتاب «شما که غریبه نیستید» از هوشنگ مرادی کرمانی است.
او در ادامه با اشاره به استقبال زیاد مردم از کتاب «شما که غریبه نیستید» گفت: یکی از دلایل آن این است که مرادی کرمانی به عنوان یک داستاننویس در جامعه جا افتاده، مقبولیت و قلم شیرینی دارد و قبل از این، داستان «قصههای مجید» را نوشته بود.
میرعباسی افزود: نوع دیگری از زندگینامه که در ایران رواج ندارد، زندگینامه کسانی است که اصطلاحا به آنها سلبریتی میگویند و مردم عمدتا به دلایل خالهزنکی علاقهمندند درباره آنها بدانند. نوشتن این افراد درباره خودشان در غرب بیشتر رایج است. ستارهها و یا مشاهیر سلبریتی زندگینامه خود را مینویسند، البته گاهی اوقات خود این افراد نویسنده زندگینامهشان نیستند بلکه آنها تعریف میکنند و «نویسنده در سایه» مطالب را مینویسد.
او با بیان این که نوشتن زندگینامه سلبریتیها در ایران رایج نیست، به زندگینامه کیومرث پوراحمد اشاره و اظهار کرد: به گفته خود پوراحمد از این کتاب استقبال خوبی نشد. با اینکه او کارگردان خوبی است اما سلبریتی از آن نوع که کنجکاوی خالهزنکی مردم را تحریک کند، نیست و طبیعتا استقبال خوبی از کتابش نمیشود. در ایران زندگینامه شخصی جایگاهی ندارد به همین دلیل هم تنوعی که زندگینامهها در غرب دارند اینجا نیست.
این مترجم درباره خاطرهنویسی نیز گفت: معمولا از خاطرات استقبال میشود اما این استقبال به خاطر خود شخص نیست بلکه برای موضوع و دورهای است که فرد درباره آن صحبت میکند. شخصیتهای سیاسی حسابشان جدا است زیرا حداقل این تصور در بین مردم وجود دارد که این افراد در خاطراتشان رازهایی را افشا خواهند کرد. در مواردی اینطور است. در دوره تاریخی قبل از انقلاب برخی از دولتمردان خاطرات خود را نوشتهاند که بعد از انقلاب منتشر و از آنها استقبال شده؛ این استقبال به خاطر نکاتی است که در آنها بیان شده و مردم از آنها بیخبر بودهاند.
کاوه میرعباسی تأکید کرد: علاقه به خاطرات دولتمردان بیشتر به خاطر کنجکاوی مردم نسبت به تاریخ معاصر است، بخصوص در دورهای که به خاطر آزادیهای محدود، مردم از بسیاری از مسائل اطلاع نداشتند و اینکه یک وجه تاریخی دارد نوعی کنجکاوی سیاسی- تاریخی است نسبت به تاریخ معاصر. من این خاطرات را به حساب زندگینامه و حتی خود خاطره نمیگذارم بلکه بیشتر تاریخ شفاهی هستند.
او در ادامه اظهار کرد: یکی از دوستان اهل ادب میگفت من کتاب خاطرات مارسل پروست را تا آخر نخواندم و رغبتی را که به داستان پروست دارم به جزئیات زندگیاش نداشتم، در حالیکه این زندگینامه به صورت داستانی است. تازه گاهی شخصی مانند مارسل پروست زندگی پرماجرایی دارد و ماجراهایش جذاب است اما افرادی که زندگی عادی دارند و در جایگاهی نیستند که بتوانند کنجکاوی خالهزنکی مردم را جلب کنند، طبعا زندگیشان برای مردم خیلی جذابیت ندارد. معمولا چهرههای ادبی نیز این کنجکاوی را زیاد برنمیانگیزند، البته ما چهره ادبی مشهور - آنطور که در غرب وجود دارد - نداریم. یادم میآید زمانی که کودک بودم برادران امیدوار به اقصی نقاط دنیا میرفتند و خاطرات خود را به صورت هفتگی منتشر میکردند که مردم از آنها استقبال میکردند. این استقبال به خاطر برادران امیدوار نبود بلکه نقاطی که آنها سفر میکردند موضوع کنجکاوی مردم بود.