هفته نامه کرگدن - محمدرضا ضیاء: بهترین تصحیح دیوان حافظ کدام است؟ دیوان حافظ قزوینی- غنی، خانلری، عیوضی، حافظ سایه (هوشنگ ابتهاج) یا دیوان حافظ سلیم نیساری؟
امروز حافظ محبوب ترین (popular) شاعر ماست. در ایران کمتر خانه ای را می توان یافت که دیوان حافظ در آن نباشد، در صورتی که مثنوی و شاهنامه و کلیات سعدی در خیلی از خانه ها نیست! بیشترین نسخه خطی به جا مانده از یک متن کهن فارسی، مربوط به حافظ است؛ در مجموع تاکنون بیش از 1700 نسخه خطی از دیوان حافظ شناخته شده است.
هر سال چند ده هزار نسخه از دیوان حافظ منتشر می شود (مثلا تنها در سال 1379، هشتصد هزار نسخه دیوان حافظ در قالب 164 نوع چاپ مختلف به طبع رسیده است) و گاهی برای خریداران این سوال پیش می آید که کدام یک از این چاپ ها بهتر است. لابد شما هم دیده اید که گاهی شعرهای حافظ با صورت های مختلفی خوانده می شوند. معروف ترین این نمونه، بیت مشهور «کشتی نشستگانیم/ کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز» است.
شاید در بعضی از مهمانی ها، شاهد جدل هایی هم در این زمینه بوده اید که هر کس دلایلی می آورده، برای برتری صورتی که خودش از بیت حافظ ارائه می کرده. یا گاهی غزلی زا حافظ را در یک چاپ دیده اید، یا به اسم او یا هر شاعر دیگری شنیده اید و بعد آن را در دیوان حافظ نیافته اید. این جا دو سوال مطرح است؛ اول این که دلیل این تفاوت ها چیست؟ دوم این که کدام یک بر دیگری ترجیح دارد؟
صنعت چاپ در ایران پیشینه زیادی ندارد. تا پیش از ورود صنعت چاپ راه تکثیر کتاب، نسخه برداری یا همان رونویسی از روی کتاب های موجود بود. در این فرایند گاهی کاتبان آگاهانه یا ناآگاهانه در محتوای کتاب ها دخالت می کردند. مثلا وقتی کاتب معنی کلمه ای را نمی فهمید، در آن دست می برد و به گمان خودش، آن را «روزآمد» (update) می کرد. به عنوان نمونه در بعضی از نسخه ها، این بیت:
به عُجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنی تر می رسد روزی
به این صورت آمده است:
«به عیب» علم نتوان شد، ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را «زیاده» می رسد روزی1
معضل دیگر این است که وقتی کتابی با اقبال اهل فرهنگی مواجه می شد، کاتبان به آن شعرهای دیگری اضافه می کردند، این کار با دو هدف انجام می شد؛ یکی جاودانه کردن و تلاش برای دیده شدن شعرهای الحاقی که وارد دیوان مشهور می شد و دیگری پربار کردن کتاب (باز هم به گمان خودشان). هنوز هم بعضی از مخاطبان هر چه دیوان های شعری، شعر بیشتر داشته باشد، استقبال بیشتری از آن می کنند.
نگارنده خود بارها با کسانی مواجه بوده است که فکر می کرده اند چاپ های قدیمی دیوان حافظ و شاهنامه و... بهتر است، چون شعرهای بیشتری دارد و می پنداشته اند که این کتاب ها بعد از انقلاب سانسور شده اند! (همان طور که خواهیم دید، اتفاقا اکثر تصحیح های برتر حافظ و بعضی متون دیگر مربوط به بعد از انقلاب است).
مشکل دیگر درباره دیوان حافظ این است که اولا گویا دیوان خواجه حافظ برخلاف بسیاری از شعرای دیگر در زمان حیات خودش تدوین و جمع آوری نشده است و نسخه های دیوان حافظ همگی مربوط به بعد از مرگ اوست و این عدم تدوین نهایی توسط خود شاعر منجر به راهیابی تحریفات مختلف به دیوان وی شده است.
مسئله دوم این است که حافظ (برخلاف برخی از شعرای دیگر) دائم در شعر خودش دست می برده. وی به نسبت جزو کم کارترین و گزیده گوترین شعرای ایران است. او در حدود پنجاه سال دوران شاعری، تقریبا چهار هزار بیت شعر گفته که به طور میانگین در حدود یک دهم اکثر شعرای معروف ایرانی است (مولوی، نظامی، فردوسی، عطار و...)
بر طبق نظر اکثر حافظ پژوهان، وی پس از سرودن هر شعر بارها آن را حک و اصلاح می کرده و این مسئله منجر به ایجاد نسخه ها و تغییرات فراوان در شعر او شده است. و این خود یکی از دلایلی است که ما چندین چاپ معتبر از دیوان حافظ داشته باشیم که به سادگی حکم به برتری قطعی هیچ یک نمی توان داد.
ما در این یادداشت ها برآنیم که بهترین تصحیح های دیوان حافظ را معرفی کنیم. هر یک از این تصحیح ها به وسیله استادان ادبیات فارسی انجام شده است. این مصححان از بین نسخه های خطی فراوان، کتابی ارائه می کنند که هر یک مدعی اند، نزدیک ترین صورت به اصل سخنان خواجه شیراز است. بدیهی است چنین نیست که این استادان این تغییرات را از پیش خودشان ایجاد کرده باشند، منبع آن ها نسخه های کهنی است که در اختیار دارند و هر یک به دلایلی، یکی از آن ها را بر می گزینند.
اکثر حافظ پژوهان برآنند که این پنج چاپ جزو برترین تصحیح های دیوان حافظند (به ترتیب زمان انتشار): 1. قزوینی- غنی، 2. خانلری، 3. عیوضی، 4. سایه (هوشنگ ابتهاج)، 5. سلیم نیساری.
البته غیر از این چند چاپ، تصحیح های دیگری هم هستند که هر یک در نوع خود مزیت هایی دارند ولی فعلا محل بحث ما نیست.
نکته دیگر آن که: صحبت ما در این نوشته درباره بهترین تصحیح هاست و کاری به شرح های حافظ نداریم. یعنی کتاب هایی که ما معرفی می کنیم، صرفا شامل متن دیوان حافظ است و توضیحات ندارد. از همین رو کتاب های خوبی مثل حافظ نامه استاد خرمشاهی، یا شرح شوق دکتر حمیدیان یا شرح دکتر ابراهیم قیصری یا شرح مشهور خطیب رهبر در این نوشته نیامده اند. امید است در یادداشت هایی جداگانه به «شرح های دیوان حافظ» نیز بپردازیم.
دیوان حافظ قزوینی- غنی. انتشارات اساطیر. انتشارات زوار
اولین تصحیح علمی دیوان حافظ، همین چاپ مشهوری قزوینی- غنی است که در حدود هفتاد سال پیش صورت گرفته است. البته اکثر چاپ های موجود در بازار مدعی اند که از روی همین چاپ صورت گرفته اند، ولی چاپ های دقیق و معتبر این تصحیح دو مورد بیشتر نیست؛ اولی حافظ قزوینی- غنی چاپ انتشارات زوار که با خط نستعلیق متوسط در همان ایام انجام شده و بعدها مرتب از روی آن افست شده و دومی چاپ انتشارات اساطیر.
مزیت چاپ انتشارات اساطیر این است که به صورت حروفی انجام شده و خواندنش از خط نستعلیق آسان تر است و حاوی دیگر حواشی پراکنده علامه قزوینی که در چاپ زوار نیامده نیز هست. این دو چاپ تنها چاپ های معتبر غنی و قزوینی هستند که هم حواشی و توضیحات علامه قزوینی را به همراه دارند و هم عینا حاصل کار این دو بزرگوار را نمایندگی می کنند، چون اکثر چاپ های دیگر با اینکه مدعی اند از روی این دو چاپ انجام شده اند، ولی عموما با چاپ اصلی تفاوت هایی دارند.
پس مراقب باشید که اگر خواهان داشتن این دو چاپ هستید، به ناشر آن (انتشارات زوار یا انتشارات اساطیر) توجه کنید. البته حافظ قزوینی با وجود شهرت فراوان، غلط ها و اشکالات عمده دارد که متاسفانه هرگز رفع نشد. (به دلیل آن که هم مصححان چند سالی پس از چاپ درگذشتند و هم نقدنویسی بر حافظ در آن سال ها به شدت امروز نبود) این اشکالات در تصحیح های بعدی که بر می شمریم تا حدود زیادی برطرف شدند.
دیوان حافظ، تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری، دو جلد، انتشارات خوارزمی
دکتر خانلری ابتدا در سال 1337، صد و پنجاه غزل حافظ را جداگانه تصحیح و چاپ کرد و پس از آن در سال 1359 کل دیوان حافظ را به چاپ رساند (تا پیش از مرگ نیز در چاپ های بعدی، باز اصلاحاتی در این چاپ توسط ایشان اعمال شد). این کتاب دو جلد است؛ در جلد اول غزل ها و در جلد دوم قطعات و رباعیات و شعرهای مشکوک و منسوب به حافظ و نیز بعضی توضیحات لغوی آمده است. ایشان در این چاپ از نسخه هایی از دیوان حافظ نیز بهره جست که در اختیار مرحوم قزوینی نبود و بعضی از ایرادات چاپ قزوینی- غنی را نیز برطرف کرد. مثلا در چاپ قزوینی- غنی این بیت به این صورت آمده است:
ای دل شباب رفت و نچیید گلی زعیش
پیرانه سر مکن هنر ننگ و نام را
در خانلری (و سایر تصحیح های معتبر بعدی) چنین آمده است:
پیرانه سر بکن هنری...
که معنی درست تری دارد (در جوانی کاری نکردی، اکنون برای کسب آبرو، هنری بورز)
یا در قزوینی- غنی آمده:
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود، از گدایان عار داشت
که این ضبط هم به دلیل موسیقی کامران/ گدایان و هم این که در مصراع اول گفته «ننشست با ما» بهتر از ضبط قزوینی است. یعنی با ما گدایان ننشست.
این موارد در این چاپ باز هم نظایر فراوان دارد. هرچند بعضی تغییرات هم در چاپ خانلری هست که حافظ شناسان آن را نپسندیدند و همان ضبط های قزوینی را ترجیح دادند. چاپ خانلری خصوصیت دیگری هم دارد که شاید برای بعضی از مخاطبان مهم باشد؛ در این چاپ در هر صفحه تنها یک غزل درج شده است (در صحفه مقابل، اختلافات نسخه های دیگری که در اختیار دکتر خانلری بوده، آمده است و ایشان نشان داده که هر کدام از این نسخه ها چه تفاوتی با متن برگزیده دیوان دارد.
در چاپ عیوضی هم در هر صفحه تنها یک غزل آمده است) چون بعضی دوست دارند برای فال گرفتن، در هر صفحه فقط یک غزل باشد تا دیگر برای انتخاب غزل مورد نظر تردیدی نداشته باشند، به اضافه این که در چاپ قزوینی- غنی، بعضی از غرل ها در صفحات سمت چپ قرار می گیرند که عملا از دایره تفال خارج می شوند، هرچند امیدوارم رجوع به دیوان حافظ برای آشنایی با اندیشه و لذت بردن از شعر او باشد، نه فال گیری و رمالی!
آیا دیوان حافظ بعد از انقلاب سانسور شده ؟
بالاتر گفتیم این تصور که بعضی می پندارند، دیوان حافظ یا شاهنامه بعد از انقلاب سانسور شده غلط است. البته باید گفت در شکل گیری این تصورات، نباید نقش بعضی متولیان ناآگاه در وزارت ارشاد را نادیده گرفت که با برخوردهای سلیقه ای، چیزهایی را سانسور می کنند که برای جامعه مضحک است. همین چند سال پیش یکی از مسئولان ممیزی دستور داده بود که بخشی از خسرو و شیرین نظامی در یکی از چاپ های انتشارات «پیدایش» را حذف کنند و این مسئله باعث جنجال و آبروریزی شد. خسرو و شیرین هزاران بار پس از انقلاب بدون هیچ گونه حذفی منتشر شده است و متاسفانه دستور یک متولی ناآگاه این چنین خوراک خبری برای مخالفان می آفریند و اعتماد مردم را هم سلب می کند.
چرا بعضی شعرها در دیوان حافظ نیست؟
بنده بارها با این سوال مواجه شده ام که مثلا چرا «این چه شوریست که در دور قمر می بینم...» در بعضی از چاپ ها نیامده است؟ غزل مزبور چنین است:
این چه شوریست که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
هر کسی روزبهی می طلبد از ایام
علت آنست که هر روز بتر می بینم
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قندست
قوت دانا همه از خون جگر می بینم
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه در گردن خر می بینم
دختران را همه جنگست و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر می بینم
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از در و گوهر می بینم
این غزل به چندیل دلیل از حافظ نیست؛ در هیچ یک از نسخه های معتبر و کهن حافظ نیامده است. کسی هم که با سبک شعر حافظ آشنا باشد، می داند که شعر حافظانه نیست و بعضی ابیاتش (مثل بیت دوم و بیت آخر) بسیار سست است. بعضی کلماتی هم که در این غزل هست، هیچ گاه در دیوان حافظ نیامده (مثل پالان، اسب تازی، ابلهان) و البته گفتنی است که این غزل در بعضی تصحیح های ذوقی دیوان حافظ، مانند حافظ شاملو، حافظ قدسی و نیز حافظ انجوی (در بخش اشعال الحاقی) که هر یک بعد از انقلاب بارها چاپ شده، آمده است.
البته باز هم تکرار می کنم، وقتی سیستمی به خود اجازه داد که آثار هنری را ممیزی کند، باید بداند که گاه بعضی کارهای نکرده هم، به نام او ثبت می شود. طبیعتا اگر این همه سانسور سلیقه ای و بی ضابطه در کار نبود، این تصور در ذهن عده ای به وجود نمی آمد که دیوان حافظ هم ممکن است سانسور شده باشد!
حافظ عیوضی
دکتر رشید عیوضی، استاد دانشگاه تبریز سه نوبت دیوان حافظ را تصحیح کرده است. اولین بار در سال 56 به همراه دکتر اکبر بهروز (موسسه تاریخ و فرهنگ ایران، تبریز) دیوان حافظ را به چاپ رساند. این چاپ به نوعی بیشتر مخالفت خوانی با معتبرترین تصحیح رایج در آن ایام (قزوینی- غنی) بود و در مجموع، چندان مهم و علمی تلقی نمی شود ولی آغاز راهی است که عیوضی در تصحیح حافظ به آن دست زد.
پس از آن به تنهایی در سال 76 مجدد دیوان حافظ را منتشر کرد. در این چاپ بسیاری از نواقص چاپ اول برطرف شده ولی هنوز نمایانگر کوشش نهایی عیوضی نیست. مهم ترین و آخرین تصحیح و ویرایش عیوضی از دیوان خواجه، چاپ انتشارات امیرکبیر است که در سال 85 انجام شده.
دکتر عیوضی در این چاپ، بسیاری دیگر از اشکالات طبع های پیشین را رفع و از هر حیث از دو ویرایش قبلی بهتر عمل کرده است. وی در این مقدمه نوشته است: «در تصحیح علمی دیوان حافظ مصحح باید ضبط هایی را که از دیرباز با آن ها انس و الفت یافته است از ذهن خود بزداید آن گاه با پرهیز از هرگونه جانبداری فقط براساس اصول علمی به گزینش ضبط ها بپردازد.
ما در تهیه دو چاپ پیشین نتوانسته بودیم رشته الفت با ضبط های مانوس را به طور کامل بگسلیم ولی خوشبختانه درین بازنگری این توفیق به حاصل آمد... موارد این تجدید نظرها و همچنین موارد اختلافات نسخه حاضر را با تصحیحات دیگر در کتاب «حافظ برتر کدام است» می توان دید.» (دیوان حافظ، ص 10) وی خود در مجموعه تصحیح خویش را در (به لحاظ روش و شباهت ضبط ها) ادامه کار استاد خانلری می داند (حافظ برتر کدام است، ص 10) دکتر منوچهر مرتضوی (حافظ شناس برجسته) از این تصحیح تمجید فراوان کرده و در کتاب مکتب حافظ روایت عیوضی را «دقیق و منقّح» خوانده است (ص 768 جلد دوم) و در جای دیگر یادآور شده که «هنوز بسیاری از دوستداران حافظ به حکم عادت دیرین از نسخه مصحح مرحوم قزوینی برای حافظ خواندن استفاده می کنند، ولی پژوهشگران و اهل تحقیق طبعا به چاپ خانلری و عیوضی به تدریج خوگر می شوند.» (همان، ص 465)
این بنده نی می پندارم، این چاپ با وجود مغفول ماندن، در مجموع امروز برترین تصحیح دیوان حافظ است. امید است چاپ مجدید از این دیوان صورت بگیرد، زیرا چاپ سال 85 بسیار کمیاب است.
حافظ سایه
استاد هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) در سال 73 دیوان حافظی منتشر کرد که یکی از بهترین دیوان های حافظ محسوب می شود. این چاپ به غیر از ضبط های زیبا و حافظانه، مزیت دیگری هم دارد؛ ظاهر آراسته و چشم نواز. از این رو به کسانی که زیبایی ظاهری دیوان حافظ برایشان اهمیت زیادی دارد، همین چاپ را توصیه می کنم.
این چاپ در سه قطع رحلی (بزرگ)، وزیری (متوسط) و جیبی منتشر شده است و صفحه آرایی فوق العاده ای هم دارد. این چاپ در میان چاپ های علمی حافظ، ذوقی ترین و در میان چاپ های ذوقی، علمی ترین چاپ محسوب می شود و از نظر روال ضبط ها شبیه ترین به چاپ قزوینی و به نوعی در امتداد آن تصحیح است. تفاوت عمده آن هم با سایر تصحیح های معتبر آن است که با وجود نقدهای فراوان صورت گرفته، هنوز هیچ تفاوتی نسبت به چاپ اول آن نکرده.
از دوست عزیزم، دکتر میلاد عظیمی شنیده ام که استاد سایه، همه آن نقدها و دیگر نقدهایی را که ادبا به صورت شفاهی وارد کرده اند، از نظر گذرانده و بناست ویرایش جدیدی از تصحیح خود انجام دهد. به شخصه بسیار چشم به راه این تغییرات تازه هستم.
حافظ نیساری
دکتر سلیم نیساری، خدمتی فراموش نشدنی به حافظ پژوهی کرده اند. ایشان پنج نسخه خطی قرن نهم را بررسی کرده اند و پس از آن، همه اختلافات موجود در این نسخه ها را در دو جلد تحت عنوان «دفتر دگرسانی ها در غزل های حافظ» توسط انتشارات فرهنگستان به چاپ رسانده اند. یعنی کسی که این کتاب را دارد، گویی پنجاه نسخه قرن نهمی دیوان حافظ را در اختیار دارد.
تنها ایراد این کتاب این است که ایشان بدون هیچ توضیحی در حدود هفتاد غزل حافظ را از این دفتر حذف کرده اند. همو تصحیح جداگانه ای نیز از دیوان حافظ به عمل آورده که پس از چاپ های مزبور، جزو بهترین تصحیح های دیوان حافظ است، آخرین و کامل ترین این چاپ نیساری را در سال 87 انتشارات سخن منتشر کرده است.
چاپ خرمشاهی و جاوید
استاد بهاءالدین خرمشاهی و هاشم جاوید (شاعر و حافظ پژوه بزرگ شیرازی) به صورت مشترک دیوان حافظی به چاپ رسانده اند. این دو بزرگوار در این چاپ، متن حافظ قزوینی را معیار قرار داده و در حاشیه تفاوت این چاپ را با حافظ های پنجگانه ای که برشمردیم، آورده اند. (ایشان چاپ نورانی وصال/ جلالی نایینی را نیز مبنای این سنجش قرار داده اند.)
به این ترتیب، کسی که این چاپ حافظ را بخرد، اطلاعی کلی از سایر چاپ های معتبر حافظ نیز پیدا می کند. به دوستانی که می خواهند صرفا یک چاپ معتبر از دیوان حافظ داشته باشند، همین کتاب اخیر را توصیه می کنم (ناشر آن فروزان روز است). به نظرم این کتاب تنها یک نقص عمده دارد؛ در این چاپ مصححان، روایت قدیم تصحیح دکتر عیوضی و دکتر نیساری را به دست داده اند. رسم انصاف علمی آن است که در چاپ های بعد، جدیدترین ورژن های این دو چاپ را برای مقایسه در کتاب ییاورند.2
در پایان این نکته را می افزایم که ممکن است بعضی از مخاطبان بگویند ما دید تخصصی به حافظ نداریم و این تفاوت ها برای ما مهم نیست، ولی باید بدانید که خریدن چاپ های معتبر، غیر از این که به سود خود شماست، به رونق حافظ پژوهی در ایران هم یاری می رساند. مایه افسوس و شرمندگی است که حاصل کار عظیم دکتر نیساری، تنها در هزار نسخه منتشر شده و پس از نه سال هنوز همه نسخه های آن به فروش نرفته است؛ ولی چاپ های بازاری غیرعلمی دیوان حافظ، سالانه در صدها هزار نسخه به فروش می رسد و سود آن به جیب ناشران سودجویی می رود که دغدغه فرهنگی ندارند.
پی نوشت:
1. عُجب، یعنی تکبر و هَنی بر وزن غنی یعنی گوارا و چون کاتب معنی این کلمات را نمی دانسته، آن را به گمان خود اصلاح کرده! اتفاقا استاد شجریان نیز این کلمه را در آلبوم «گنبد مینا» به اشتباه به صورت هِنا (بر وزن صدا) خوانده اند.
2. این بنده که در نقد کتاب مزبور مقاله ای نوشته ام نیز همه تفاوت های مذکور را جداگانه یادداشت کرده ام و بناست برای چاپ احتمالی بعدی، خدمت استادم جناب خرمشاهی تقدیم کنم.