از اوایل دوره قاجار و با انتخاب تهران بهعنوان پایتخت، ایـن شـهر بـه لحـاظ جمعیتـی و جغرافیایی با رشدی نـامتوازن مواجـه شـد. از سـوی دیگـر، اوضـاع نابسـامان اجتمـاعی و اقتصادی کشور سبب افزایش مهاجرت اقشار بیشتری از تهیدستان به شهرها بهویژه تهـران شد و عملا بر تعـداد آنـان افـزود.
اوضـاع نابسـامان اقتصادی و اجتماعی کشور در دوره قاجار و فشار مضاعفی که بر اقشـار تهیدسـت شـهری وارد آمد، سبب شد در آغاز مشروطه، این گروه از کمچیـزان و تـوده محروم شهری به امید رهایی از فقر و بدبختی و رسیدن به عدالت، نان و آزادی، به همراه سایر گروههای شهری با انقلاب همراه شوند. بدیهی است تاثیر نخبگان بهویژه رهبران روحانی انقلاب در حمایت گروههای تهیدست از مشروطیت نقش انکارناپذیری داشت.
گروههای زحمتکش بهصورت بالقوه از سازمان، ایدئولوژی و رهبری بـیبهـره بودنـد. فقدان این عوامل سبب شد که آنان نتوانند برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خـود، بـهگونهای سازمان یافته، منسجم و با برنامهریزی عمل کنند. اگرچه در آغاز، گزارشـگران بـرای حضور مردم در صحنههای انقلاب از عناوینی کلی همچون «تـوده مـردم» یـا «تـودههای خشمگین» و... استفاده کردهاند؛ اما در حوادثی که به پیروزی انقلاب مشروطه منجرشد، پای تهیدسـتان شهری نیز در میان بود.
ماجرای ویران کردن سرای نیمهساخته بانـک استقراضـی روسـیه بـا هدایت رهبران دینی، همچون حاج شـیخ مرتضـی آشـتیانی و حـاج شـیخ محمـد واعـظ یا جریان برهم زدن سخنرانی سیدجمال واعظ توسط طرفداران میـرزاابوالقاسم (امـام جمعـه تهـران) کـه بـه مهـاجرت صـغری منجرشد، از آن جمله بود.
در جریان مهاجرت کبری مشخصـا بـه حضـور تهیدسـتان شهری اشاره شده است. در این واقعه، جمعی از مردم بیکار و اقشـار فرودسـت در مسـجد گرد آمدند. پـس از قتـل سـید عبدالحمید در درگیریهایی که بین گروههای مردمی با نیروهای دولتی پیش آمد، مرد فقیری به نام «حسین» به قتل رسید.
در جریان بستنشینی مشروطهخواهان در سفارت انگلستان گزارشهایی از حضور گروههای تهیدستان شهری در دست هست. تعداد و اهمیت افراد تهیدست در این حوادث آنقدر بود که پیشروان حرکت تصـمیم گرفتنـد بـرای ادامـه تحصـن در بـاغ سفارت انگلستان و جلوگیری از پراکندگی ایـن دسـتهجات و بـرای تامین معـاش آنـان و خانوادههایشان پول جمع کرده و به ایشان کمک کنند.
به هر حال، انقلاب مشروطیت با هدایت رهبران روحانی و روشنفکر و با حضور اصناف و طبقات مختلف جامعه و البته گروههای تهیدست شهری در کنار گروههای مذکور، به پیـروزی رسید. تعلل در تدوین و ارائه و امضای قانون اساسی، اعتراضـات مردمی را در تهران به همراه آورد.
یکی از گزارشگران غربی در مصـاحبه بـا سـبزیفـروش دورهگرد تهرانی که از وی درمورد قانون سوال کرد، جواب زیر را دریافت کرده بود: «مسیو حقیقت را اگر میخواهی بدانی، ما همه از این مساله خوشوقتیم، زیرا که چیز تازهای است؛ چون ممکن نیست که مـا بـدبختتـر از سـابق شـویم. پـس خـدا مـیخواهـد مـا خوشبختتر باشیم و در هر صورت چیـز تازهای اسـت، امیـدوار بـه خیـر خـود هسـتیم.»
پس از تصمیم مجلس برای تاسیس بانک ملی (رمضان 1324 ق)، گروههای تهیدسـت، کمچیزان، بیوهزنان، رختشویان و فقرا هم به قدر توان خود که طبعا زیاد نبـود، از کمـک مالی دریغ نکردنـد؛ اما هنوز مشروطیت به پایان اولـین سـالگرد پیـروزی خـود نرسیده بود که بین علما اختلافاتی پدید آمد.
گروهی از آنـان راه خـود را از مشـروطه جـدا کردند. حملات لفظی به مشروطهخواهان و مجلس اول از ابتـدای محـرم سـال 1325 و از مجالس روضهخوانی و وعظ علمایی، چون سید اکبرشاه که خود را بـه امـام جمعـه تهـران بسته بود، آغاز شد و با اقدامات شیخفضلالله نوری به اوج خود رسید.
ایـن امـر باعـث جداشدن بخشی از تهیدستان شهری از مشروطیت شد، برخی از این تهیدستان بهدنبـال سیرکردن شکم خود بودند و از فقر و گرسنگی به هر سو، روی میآوردند تا بلکه اندکی از فقر و ناداری خود بکاهند؛ بدون آنکه درکی از تحولات سیاسی و مشروطیت داشته باشند. مدتی بعد و در پی اصلاحات مالی مجلس و کاهش بودجه دربار، محمـدعلیشـاه بـه قطع مستمری سالانه کارکنان شاغل در بخشهای مختلف خدماتی دربار اقدام کرد تا آنـان را به دشمنی با مجلس برانگیزد.
در پـی این امر، واقعه توپخانه شکل گرفت کـه بـه درگیـریهـای خیابـانی بـین مخالفان و طرفداران مشـروطه منجر شد. محمـدعلیشـاه و حامیـانش کـه اعتقـادی بـه مشروطیت نداشتند - غیر از لوطیان و جهال- گروههایی از طبقات پایین شهری شـامل کـارگران و فقـرای بـازار تهـران را در کنـار سـایر مخالفان مشروطه جمع کردند.
در واقع، دربار و مخالفان توانسته بودند گروههایی از طبقـات پایین جامعه را بهعنوان مخالف در جبهه خـود جمـع کـرده و بـه دشـمنی بـا مشـروطیت برانگیزانند؛ اما دلیل حضور گروههای تهیدست در ایـن تجمـع چـه بـود؟ آن چنـان کـه آبراهامیـان نوشته است، این حادثه از یکسو همزمان با برداشت بـد محصـولات زراعـی و بـیاعتنـایی نمایندگان به افزایش قیمتها و بهویژه نان بوده است. از این جهت، مجلـس مـورد هجـوم آشکار طبقات پایین ناراضی قرارگرفت.
تغییر نظام سیاسی در ایران و برقراری مشروطیت اگرچـه حرکتـی رو بـه رشـد بـود، مشـروطیت نتوانسـته بـود تغییـر مثبـت و قابلتوجهی در وضع طبقات محروم اجتماعی پدیدآورد و بیش از همه گروههای فرودست اجتماعی بودند که از اوضاع نابسامان و رکود اقتصادی آسیب دیدند.
هر سونگری به سـوی بـازار / / جملــه فقــرا بــه حالــتزار (نسیم شمال)
میتوان گفت: همانگونه که در تبریز دکانداران و پیشهوران خردهپا که بـر اثـر افـزایش نرخ تورم و ورود بیرویه کالاهای خارجی دچار فقر، ورشکستگی و بیکـاری شـده و بـا وقوع مشروطیت به نیروی مجاهدان پیوسته بودند، در تهران نیز پیشهوران و اهل کسب وجود داشتند که شغل خود را از دست داده و جزء تهیدستان شـهر محسوب میشدند. آنان در بین مجاهدان مشروطهخواه یـا نیروهـای سـلطنتطلـب نیـز حضور داشتند.
گرچه منابع هوادار مشروطه تمامی مردم حاضـر در توپخانـه را بـا اصـطلاحاتی چـون «قلدرهای مزدور»، «قماربازها»، «اشرار»، «کارکنان کمارج»، «مردان ناتراشیده»، «طبقه پسـت» یـاد کـردهانـد. نمیتوان فقرا، عملهجات و کارگران حاضر در میدان را که بهواسطه گرانیها و کمبودها به این جمع پیوسته بودند، جزو اشرار قلمـداد کـرد.
اگرچـه بهار در تحلیلی ناقص تمام طبقه سوم یعنی توده مردم را هوادار استبداد معرفی کرده اسـت، اما این گفته او صحیح نیست؛ چراکه در گوشه دیگری از تهران و در فاصلهای نه چندان دور از میدان توپخانه در اطراف مجلس شورای ملی، گروههای کثیـری از مردم از طیفهای مختلف از جمله کلاه نمدیها، دهقانان و کارگران و بـه قـول نسـیم شمال مفلسان و ضعفا و فقرا تحت عنـوان هـواداران مشـروطیت دور هـم جمـع بودند. در گذر زمـان، مجلـس بخشـی از حامیـان خـود را در میـان طبقـات حاشـیه شـهری از دست داد.
انقلاب با وعدههایی که به مردم بهویـژه اقشـار تهیدسـت داد، توقعات آنها را بالا برد. مردم انتظار داشتند که از وضع موجـود در دوره اسـتبدادی بـه یک وضع مطلوبی در دوره جدید برسند. عدالت، رفاه، امنیـت و آسـایش تحـت حمایـت قانون، رفع گرانیها، کمبودها و استقلال در مقابل قدرتهای اجنبی و انتخاب حکام مردمی در ایالات و ولایات از جمله انتظارات مردم بـهشـمار میرفـت کـه حـال ناکـام مانـده بـود.
مشکلاتی مانند گرانی، کمبود نان و کیفیت بد آن و دخالت مجلس در این امرِ بسیار حساس که نتوانست از عهده حل آن برآید، موجب حمله تبلیغاتی دربار و مخالفان به مجلس شد و در نهایـت بـه کنـارهگیـری بخشی از تهیدستان شهری از حمایت انقلاب افزود. در واقع، گروههـای تهیدسـت شـهری بودند که در اثر تحولات بعدی به سوی اردوی مشروطهخواهان رفتند؛ هر چند ممکن است در بین این گروهها افراد جاهل و بداخلاق نیز وجود داشتند؛ اما نمیتوان تمـام آنها را بـراساس برخی نوشتههای طرفداران مشروطه اجامر و اوبـاش معرفـی کـرد.
تـرور نـاموفق محمدعلی شاه (25 محرم 1326) نیز به نگرانیهای بیشتری دامن زد. از سوی دیگر، اگرچه انتخابات مجلس اول بنا به ضـرورت تاریخی بهصورت صـنفی برگـزار شـد و شـامل تهیدستان شهری نشد. این شکل از انتخابات در واقع انقلاب را از یکی از مدافعانش محروم ساخت.
هرچند انجمنهای ملی به جذب عناصری از تهیدسـتان شـهری همـت گماردنـد، انشقاق بزرگ میان دو دسته از علمای مشروطه طلب و مشروعهخواه سبب دودسـتگی بـین تهیدستان و طبقات پایین شهری در تهران شد.