گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خسروشاهی
آیت الله قاضی با مرحوم استاد علامه طباطبائی نسبت «نسبی » داشتند . آیا رابطه این دو بزرگوار چگونه بوده و مکاتباتی بین آنها انجام پذیرفته است ؟
علامه طباطبائی مظهر کامل و تجلی محسنات اخلاقی بود و با همه علما و تلامذه خود روابط حسنه داشت و معلوم است که این روابط با بنی اعمام و علمای بلاد چگونه خواهد بود ... وقتی آیت الله قاضی به «قم»آمدند ، در منزل استاد علامه طباطبائی در کوچه ارک - متصل به منزل مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی - برای دیدار ، جلوس کردند که عکس های تاریخی آن دیدارها موجود است. یکی دو روز قبل، استاد علامه طباطبایی به من فرمودند:«آقای قاضی به قم می آید و به منزل ما وارد می شود و جلوس دارد... اگر جناب عالی وقت دارید، یکی دو روزی در آنجا حضور داشته باشید و طلاب جوانی را که به دیدار ایشان می آیند و من آنها را نمی شناسم، به ایشان معرفی کنید. در واقع شما خود «میزبان» باشید.» البته این تغبیرات نشان دهنده لطف ایشان است... و این بود که من دو روز اول را در منزل استاد حضور یافتم و طبعاً در خدمت آیت الله قاضی هم بودم.
مکاتبات چه؟
قاعدتاً باید مکاتبات زیادی بین علامه و ایشان انجام گرفته باشد، اما متاسفانه علی رغم چندین بار پیگیری مستقیم و مع الواسطه، توفیق دریافت آنها حاصل نشد! البته من می خواستم آن نامه ها در جلد 22 آثارعلامه طباطبایی، همراه با ده ها نامه دیگر ایشان به علماء و بزرگان درج شود. این مجلد از مجموعه آثار علامه در واقع نشان دهنده روابط علامه طباطبایی با مراجع و علماء بزرگ و یا شاگردان و علاقمندان خود می باشد. به هر حال فقط یک نامه و یک اجازه نامه نقل روایات، از علامه، خطاب به آیت الله قاضی موجود بود که در اینجا نقل می کنم:
متن نامه علامه چنین است:
43/1/13 هو
به عرض مقدس می رساند. دیشب نامه گرامی، زیارت و موجب مزید افتخار گردید. امیدوارم پیوسته قرین عافیت و موفقیت بوده و مشمول عنایات عالیه خداوندی عز اسمه و توجهات خاصه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و مبدا خیرات و منشاء فیوضات باشید و گاهگاهی یادی از ارادتمندان بفرمائید. از حالات اینجانب استفسار فرموده بودید، بحمد الله حالم نسبتاً خوب و مشغول دعا گوئی می باشم.
خدمت عموزادگان گرامی دانشمند معظم آقای میرزا حسن آقا قاضی و آقای حاج میرزا جواد خان رئیسی سلام اخلاص دارم و همچنین حضور شریف حضرت آقای حاج میرزا لطفعلی خان طباطبائی با سلام ارادت مصدعم خدمت علیا مخدره سرکار فریده خانم دامت عزتها اینجانب و همچنین اهل منزل سلام فراوان داریم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. محمد حسین طباطبائی
اجازه نامه علامه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله علی الدوام و الصلاة علی افضل انبیائه محمد و آله و السلام اما بعد فهذا ما قدمته الی السید الجلیل و العالم النبیل فخر الاعلام و المحققین حجة الاسلام و المسلمین الحاج میرزا محمد علی القاضی الطباطبائی التبریزی لا زال مؤیداً بالتاییدات الربانیة و معنیا بالعنایات السبحانیة من اجازاتی له ان یروی عنی جمع ما صحت لی روایته عن اولیاء الدین النبی و اهل بیت الطاهرین علیهم الصلوة و السلام بطرقی المتصلة بهم بالعلماء العظام و المشایخ الکرام قدس الله اسرارهم.
و هی ما ارویه عن شیخی و استاذی آیه الله العظمی الامیرزا محمد حسین الغروی النائینی ره بجمیع طرقه عن مشایخه العظام و ما ارویه عن المحدث البارع الحاج شیخ عباس القمی ره عن النوری صاحب المستدرک بجمیع طرقه الی البهبهانی ره المشروحة فی آخر المستدرک. و ما ارویه عن شیخنا العابد الزاهد الحاج الشیخ علی القمی النجفی ره کتاب المستدرک قراءة و سماعا و جمیع طرقه اجازة الی البهبهانی ره.
و ما ارویه عن الایه البروجردی عن شیخه الاخوند الخراسانی عن السید محمد مهدی القزوینی عن السید محمد باقر القزوینی عن السید محمد مهدی بحرالعلوم بطرقه المذکوره ی فی آخر المستدرک و ما ارویه عن شیخی و استاذی علم التحقیق الحاج میرزا علی اصغر الملکی التبریزی عن سیدنا الاجل السید حسن الصدر العاملی الکاظمی عن الحاج النوری اجازة و سماعاً و قراءه ی عن شیخ العراقین عن صاحب الجواهر عن کاشف الغطاء عن البهبهانی. و ما ارویه عن السید حسن الصدر عن المیرزا هاشم الخوانساری عن السید صدر الدین العاملی و السید صدر عن بحرالعلوم و عن کاشف الغطاء و السید محسن الاعرجی و صاحب الریاض و السید صالح العاملی عن البهبهانی و صاحب الحدائق ره، و عن السید حسن الصدر، عن الحاج ملا علی میرزا خلیل عن الشیخ الانصاری عن السید الصدر و عن النراقی عن بحرالعلوم عن البهبهانی و عن السید حسن الصدر عن الحاج ملا علی عن الشیخ عبدلله الرشتی عن بحرالعلوم عن مشائخه و عن السید حسن الصدر عن الحاج ملا علی عن الشیخ جواد ملا کتاب عن السید جواد العاملی عن بحر العلوم بطرقه عن البهبهانی و السید حسین بن ابراهیم القزوینی و السید عبدالباقی الخواتون آبادی و صاحب المحدائق و الشیخ محمد مهدی الفتونی و الشیخ محمد باقر الهزار جریبی.
و عن السید حسن الصدر عن الحاج ملا علی عن الشیخ عبد علی عن الشیخ ابی علی صاحب الرجال عن البهبهانی و عن السید حسن الصدر، عن المیرزا هاشم عن ابیه السید زین العابدین عن السید محمد باقر حجة الاسلام عن المحقق القمی و الکاشف الغطاء و صاحب الریاض جمیعا عن البهبهانی. و بالطرق السابقه عن بحرالعلوم عن السید حسین القزوینی عن السید نصرالله الحائری عن الشیخ ابی الحسن الشریف عن شیخه صاحب البحار عن مشایخه منهم والده و صاحب الوافی و الشیخ صالح مازندرانی ره و الملا خلیل القزوینی و صاحب الوسائل عن البهانی عن الیه عن الشهید الثانی ره. و بالطرق المقدمة عن السید صدر العاملی عم ابی السید حسن الصدر عن ابیه السید صالح عن السید محمد عن شیخه صاحب الوسائل عن مشائخه الی الشهید الثانی و بالطرق المتقدمة عن بحرالعلوم عن صاحب الوسائل عن مشائخه الی الشهید الثانی. و بقیة الاسناد مذکوره فی الفهارس کاخر المستدرک و غیره و الحمدلله محمد حسین الطباطبائی
آیت الله قاضی درباره خشونت ها و اعدام های پس از انقلاب چگونه می اندیشید و اصولاً در امور قضا دخالت می کرد یا نه؟
ایشان تمایلی به دخالت در امور قضات نداشت، ولی این به این معنی نیست که مسئولین قضائی منطقه را به مراعات رأفت و رحمت و عدالت اسلامی دعوت نمی کرد. اصولاً ایشان روحیه خشونت نداشت و بیشتر طرفدار عفو و گذشت بود.
شهادت ایشان توسط «فرقان » را چگونه ارزیابی می کنید؟
ترورهای پس از انقلاب و انتخاب شخصیت های برجسته و تأثیر گذار مانند: آیت الله مطهری، آیت الله صدوقی، آیت الله قاضی، آیت الله دستغیب، آیت الله بهشتی و دیگران ، در واقع یک طرح و توطئه برنامه ریزی شده امپریالیستی بود که از سوی مزدوران وابسته داخلی و عناصر فریب خورده و جوانان تندروی بی منطق اجرا شد که شاید هم بعضی از آنها مانند «خوارج »فکر می کردند که با ترور حضرت علی علیه السلام «دارند به اسلام خدمت می کنند»!
این ترورها بی تردید، بدون نقشه و طرح قبلی نبود و در کل، هدف تصفیه انقلاب از عناصر اصلی و شخصیت های موثر بود تا پس از ایجاد خلاء در کادر رهبری عناصر اصلی انقلاب، بتواند به خیال خود قدرت را در دست گیرند. که برنامه های به اصطلاح «فاز نظامی» ! آنان این حقیقت را ثابت کرد و اصولا به نظر من حتی بخش عمده ی تصرفات غیر شرعی نخستین در آغاز انقلاب، مانند مصادره لجام گسیخته اموال، اعدام های فراوان عناصر فرعی دست چندم و یا فراری دادن افراد، اغلب در راستای اهداف عناصر چپ و راست وابسته به خارج بود.
در این راستا ناگهان گروه فرقانی پیدا شد که گویا در زمان شاه کار فرهنگی می کرده و اکنون دست به اسلحه برده و مسئولیت ترورها را هم رسماً به عهده می گیرد! اما شیخ گودرزی و چند جوان مرید! او نمی توانستند اطلاعات لازم را درباره حتی محل برگزاری جلسه شواری انقلاب بدانند و یا داری امکانات مالی گسترده ای باشند: (خانه های تیمی، باغ و املاک در لواسانات و کرج، ماشنین های گوناگون، حساب های بانکی متعدد و وسایل چاپ و نشر و امکانات توزیع و هزینه های زندگی افراد وابسته و ...) پس این گروه دقیقا سازماندهی شده بود که به این ماموریت مجرمانه بپردازد و گروه یا سازمان پشت پرده، به اهداف بعدی خود برسد.... و البته می دانیم که آن سازمان ها و گروه ها، نخست این ترورها را در روزنامه های خود به اصلاح «محکوم»!می کردند و آقای بنی صدر، در مقاله «ای تروریست ها »! در روزنامه انقلاب اسلامی خود، آنها را مزدوران و آلت دست مستقیم آمریکا و استعمار معرفی کرد....؟ ولی همین ها، پس از فرار از کشور در مصاحبه های خود - به ویژه شخص آقای بنی صدر - این ترور ها را «نبرد آزادی بخش ! برای رهایی کشور » نامیدند!...
یکی از علل و انگیزه های ترورها توسط گروهک ها ، علاوه بر اهداف کلی که داشتند این بود که هواداران انقلاب اسلامی را هم با وادار به واکنش و خشونت کنند و آنها را وادار به «مقابله به مثل» نمایند که متاسفانه همین طور هم شد و خشونت ها به موازات ترورها، تشدید گردید و اعدام ها هم شکل ویژه ای به خود گرفت.
بی تردید شخصیت هائی چون آیت الله قاضی، آیت الله صدوقی ، آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی و رجال برجسته دیگر انقلاب که ترور شدند، اگر زنده مانده بودند، جریانات بعدی مسیر دیگری را طی می کرد؛ روی همین اصل، دشمنان انقلاب اسلامی نخست آنها را هدف قرار دادند که در این میان ، فرقان آلت دستی بیش نبود و در واقع مجری اوامر و دستورات! بود . در اسناد لانه جاسوسی هم به این نکته اشاره شده است.
به هر حال من تصور می کنم که «گروه فرقان » در واقع شاخه ترور سازمانی بود که وقتی این گروه متلاشی گردید، خود به طور صریح و آشکار به این کارها پرداخت و آن را«اوج مبارزه انقلابی ! در راه خدمت به خدا و خلق نامید» و برای هر ترور و اقدامی هم آیه ای نازل می کرد!... که اقدامات بعدی و سرانجام آنها را همه می دانیم.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 51
/ج