مقدمه اى بر مقایسه ادیان توحیدى (۵)

۱ ـ ۱۳. اخبار وحشتناک آخرالزمان   فرا رسیدن پایان جهان یکى از دغدغه هاى همیشگى بشر بوده است و در همه پیشگویى هاى مربوط به آخرالزمان خبرهاى وحشتناک و نگران کننده اى وجود دارد

مقدمه اى بر مقایسه ادیان توحیدى (5)

1 ـ 13. اخبار وحشتناک آخرالزمان
 

فرا رسیدن پایان جهان یکى از دغدغه هاى همیشگى بشر بوده است و در همه پیشگویى هاى مربوط به آخرالزمان خبرهاى وحشتناک و نگران کننده اى وجود دارد. وصف این فتنه ها در یهودیت چنان هولناک بود که در گذشته برخى از بزرگان یهود از ترس مقدمات ظهور موعود آخرالزمان، دعا مى کردند خدا ظهور مسیحا را در عصر آنان قرار ندهد! در مسیحیت گفته مى شود در آخرالزمان هنگامى که شیطان آزادى مجدّد به دست مى آورَد، آشوب و ناامنى جهان را فرا مى گیرد و ستمکارانى ظاهر مى شوند و جنگ هاى خونینى در سراسر جهان به راه مى اندازند.
اخبار وحشتناک آخرالزمان در اناجیل نیز آمده است:
پس عیسى از هیکل بیرون شده، برفت و شاگردانش پیش آمدند تا عمارت هاى هیکل را بدو نشان دهند. عیسى ایشان را گفت: آیا همه این چیزها را نمى بینید؟ هرآینه به شما مى گویم: در اینجا سنگى بر سنگى گذاشته نخواهد شد که به زیر افکنده نشود. و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وى آمده، گفتند: به ما بگو که این امور کى واقع مى شود و نشانه آمدن تو و انقضاى عالم چیست؟ عیسى در جواب ایشان گفت: زنهار کسى شما را گمراه نکند; از آن رو که بسا به نام من آمده، خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیارى را گمراه خواهند کرد. و جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهید شنید; زنهار مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این همه لازم است، لیکن انتها هنوز نیست، زیرا قومى با قومى، و مملکتى با مملکتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جاى ها پدید آید. اما همه اینها آغاز دردهاى زه است... پس چون مکروه ویرانى را که به زبان دانیال نبى گفته شده است، در مقام مقدس برپا شده بینید، هر که خواند دریافت کند، آنگاه هر که در یهودیه باشد، به کوهستان بگریزد و هر که بر بام باشد، به جهت برداشتن چیزى از خانه به زیر نیاید و هر که در مزرعه است، به جهت برداشتن رخت خود برنگردد. لیکن واى بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایام! پس دعا کنید تا فرار شما در زمستان یا در سبت نشود،[73]زیرا که در آن زمان چنان مصیبت عظیمى ظاهر مى شود که از ابتداى عالم تا کنون نشده و نخواهد شد. و اگر آن ایام کوتاه نشدى، هیچ بشرى نجات نیافتى. لیکن به خاطر برگزیدگان آن روزها کوتاه خواهد شد... و فوراً بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوت هاى افلاک متزلزل گردد. آنگاه علامت به سر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنى کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهاى آسمان با قوت و جلال عظیم مى آید. و فرشتگان خود را با صور بلندآواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهاى اربعه از کران تا به کران فلک فراهم خواهند آورد... (متّى 24:1ـ51)
مسلمانان نیز با استفاده از آیه شریفه «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ یُفْتَنُونَ» (عنکبوت2)، پیوسته نگران فتنه هاى آخرالزمان بوده اند و اصطلاح «فتنه» (برگرفته از همین آیه) از آغاز اسلام در عرف مسلمانان بسیار رواج داشته است. در مجموعه هاى حدیثى قدیم جهان اسلام مانند «صحیح بخارى»که درقرن سوم هجرى نوشته شده، بخشى به نام «کتاب الفِتَن» وجود دارد که از آشوب هاى آخرالزمان سخن مى گوید. این گونه احادیث «مَلاحِم» نامیده مى شوند. مَلاحِم جمع «مَلْحَمَة» به معناى جنگ است.

2 ـ 13. موعود ادیان
 

همه ادیانِ معروف موعود دارند و هر کدام با نام ها و ویژگى هایى; پیشگامِ موعود (الیاس، عیسى، سید حسنى و...) و معارضِ موعود (دجّال، سفیانى و...) نیز در ادیان گوناگون مطرح هستند. توجه و اهتمام پیروان ادیان به موعود به ضعف و قوت آنان بستگى دارد: یهودیان پس از سقوط دولتشان به وسیله بختنصّر و مسیحیان پیش از تشکیل دولتشان به وسیله قسطنطین، بیشتر منتظر موعود بوده اند و میان مسلمانان، شیعیان اثناعشرى که دولت نداشته اند، از اهل سنت که دولت داشته اند، بیشتر منتظر بوده اند.
یهودیان منتظر موعودى از خاندان حضرت داوود(علیه السّلام) هستند که به دنیا خواهد آمد و اسم او را نمى دانند (شاید اسمش داوود یا مِناحمباشد). مسیحیان منتظرند حضرت مسیح(علیه السّلام) که حدود 2000 سال مصلوب شده و از قبر برخاسته و به آسمان رفته است، دوباره بیاید. اصل مسیحیت هم با اعتقاد به ظهور موعود پدید آمده است (همان طور که مدعى شدیم مسیحیت در ابتدا به عنوان عرفان یهودیت پدید آمده است، ولى خودش هم عرفان ویژه اى دارد).
ظهور برخى از خدایان به صورت انسان یا حیوان در آیین هندو مطرح است و آن صورت را «اَوَتار» مى نامند. هندوانْ منتظرِ «کَلْکى» دهمین جلوه ویشنو هستند که شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد. بوداییان منتظر ظهور بودا به صورت میتریا[74] هستند.

3 ـ 13. شهید و موعود
 

شهیدانِ زمان گذشته و موعودهاى زمان آینده براى ثبات و دوام زمان حالِ هر دین بسیار اهمیت دارند. شهیدْ زنده است و ممکن است دینى شهید را جسماً نیز زنده بداند.
شهید و موعودِ مسیحیان شخص مسیح است[76]
موعود یهودیان مانند مهدى اهل سنت است که بنا است متولد شود[77] و موعود مسیحیان مانند مهدى شیعیان است که تولد یافته و غایب شده است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. در سایر ادیان و مذاهب نیز این دو فرض دیده مى شود.
آخرت شناسى قرآن کریم، علاوه بر حشر، حساب، بهشت و جهنم، شامل حوادث آخرالزمان نیز مى شود. آیات 95ـ96 سوره انبیا و آیات 82ـ85 سوره نمل به مسائلى مانند رجعت و خروج یأجوج و مأجوج و دابّة الارض اشاره مى کند و بر اساس آیه 105 سوره انبیا، خداى متعال در زبور نوشته است که صالحان وارث زمین خواهند شد. این عبارت در مزامیر 37:29 یافت مى شود.[78]

4 ـ 13. توقیت
 

هر سه دین ابراهیمى از نزدیک بودن آخرالزمان (رجعت و قیامت) سخن گفته اند و هر سه از توقیت به شدت نهى کرده و مردم را از پیروى توقیت کنندگان بر حذر داشته اند، ولى توقیت پیوسته نزد پیروان آن ادیان به شکل جدى وجود داشته و دارد. آنان علامت هاى ظهور را که در سنت هاى ادیان وجود دارد، با عصر خود تطبیق مى دهند. برخى از آن علامت ها به حوادث طبیعى جهان و برخى دیگر به رفتار اخلاقى انسان ها مربوط مى شود.
برخى از توقیت کنندگان نیز با استفاده از حروف ابجد، ماده تاریخ ظهور را استخراج مى کنند و به آن دل مى بندند. کسانى هم در هر سه دین کفش و کلاه و اسب و عصا و شمشیر (و احیاناً اصحاب خاص) آماده کرده و با تجهیزات کامل در انتظار مانده اند. یهودیانى به امید سر برآوردن او از پشت کوه، به افق چشم دوخته اند; مسیحیانى براى وى آپارتمان تهیه کرده و مسلمانانى در روزهاى جمعه به صحرا رفته و با فریاد العجل یا صاحب الزمان(ع)، عشق و اشتیاق خویش را به ظهور آن عزیز ابراز داشته اند.
جمعى از مسیحیان به سبب علاقه شدید به بازگشت حضرت عیسى مسیح(ع) دچار توهمات شدند و تاریخ هایى را براى این رویداد پیشگویى کردند. این پیشگویى ها، مانند پیشگویى هاى مشابه آن در ادیان دیگر، غلط از آب در آمد و در نتیجه، رهبران دینى مردم را از این کار برحذر داشتند. فرقه هاى منتظرظهور (Adventists) متعددى پدیدآمد که پایه آنها بر این توهمات گذاشته شده بود. مثلا در اوایل دهه 1840، فردى به نام ویلیام میلِر (William Miller)اعلام کرد حضرت عیسى مسیح(علیه السّلام) درسال 1843 یا1844بازخواهد گشت. پیشگویى وى تحقق نیافت وخود او متعهدشدکه دیگر چنین پیشگویى هایى نکند. با این وصف، فرقه «اَدْوِنتیست هاى روز هفتم» (The Seventh-day Adventists)بر اثر پیشگویى هاى این شخص پدید آمد، که تا عصر ما باقى است.
گروهى از آناباپتیست ها (Anabaptists) در قرن شانزدهم، براى آماده کردن زمینه سلطنت هزار ساله حضرت عیسى(ع) برخاستند و برخى از شهرها را براى مدتى در اختیار گرفتند، ولى شورش آنان بى رحمانه سرکوب شد. ایروینگیان (Irvingites)براى سرعت بخشیدن به ظهور آن حضرت، دوازده حوارى تعیین کردند، ولى از این ابتکار طرفى نبستند. گروهى از آنان، به نام «نو ایروینگیان» (Neo-Irvingites)، براى آن حواریون جانشینانى تعیین کردند وبه این حرکت ادامه دادند. گواهان یهوه (Jehovah's Witnesses)براى پذیرایى از حضرت عیسى(ع) و انبیاى پیشین در آمریکا آپارتمان تهیه کردند. مورمون ها (Mormons)،کریستادِلفیَن ها (Christadelphians) و برخى از فرقه هاى عجیب وغریب دیگر مسیحیت،براى شتاب دادن به ظهور حضرت عیسى(ع)، به کارهایى ازاین قبیل دست زدند.
برخى از فرقه هاى انجیلى (Evangelicals) تشکیل دولت اسرائیل را نشانه ظهور عیسى مى دانند و معتقدند براى شتاب دادن به ظهور، باید دست صهیونیست ها را باز گذاشت. در مقابل، فرقه هایى وجود دارند که با این اندیشه مبارزه مى کنند، مانند «پیروان انجیل براى فهم مسئله خاورمیانه» (Evangelicals for Middle East Understanding (EMEU)) که در سال 1986 بنیانگذارى شده است. نویسنده اى از این فرقه به نام «دُنالد واگنِر» کتابى را در ابطال آن افکار صهیونیستى نوشته است.[79]

5 ـ 13. صهیونیسم و انتظار
 

در عصر ما نیز که یهودیان صهیونیست بر پاى خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد بر آمده اند حقارت همیشگى قوم یهود را برافکنند، چیزى از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است و یهودیان در انتظار مسیحا لحظه شمارى مى کنند. حدود صد سال پیش متفکران یهود گفتند قوم ما این همه سال در انتظار مسیحا خوارى ها را بر خود هموار کرد، ولى از وى خبرى نیامد. دیگر انتظارمان به سر آمد و کاسه صبرمان لبریز شد. جا دارد که خود براى پایان دادن به وضع موجود برخیزیم. آنان مکتب صهیونیسم را تأسیس کردند و گفتند باید خودمان فلسطین را بگیریم. عموم یهودیان مى گفتند این کار درست نیست، زیرا طبق باورهاى دینى تنها مسیحا مى تواند به چنین کارى اقدام کند. صهیونیست ها گفتند ما براى قیام مسیحا پایگاهى در فلسطین درست مى کنیم. قانع کردن قومى که قرن ها در خیالات مسیحایى به سر برده بود، کارى مشکل بود; اما آنان با صبر و حوصله فراوان، براى این کار تبلیغ کردند و مهاجرانى را به فلسطین برده، دولت غاصب اسرائیل را در اراضى اشغالى بنیاد نهادند. البته هنوز هم اقلیتى ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگى شدید به امیدهاى قدیم، تشکیل دولت صهیونیستى را مخالف آرمان مسیحایى مى دانند و پیوسته با آن مخالفت کرده، مى گویند باید به سنت انتظار ادامه داد.
سرانجام، سواد اعظمِ یهودیت صهیونیسم را از جان و دل پذیرفتند و آن را رهگشاى عصر مسیحا دانستند. هم اکنون صهیونیست هاى اشغالگر فلسطین، علاوه بر دعاهاى مسیحایى روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذارى رژیم اسرائیل غاصب (پنجم ماه اِیّار عبرى)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا مى کنند:
اراده خداوند، خداى ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادى باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.
باید دانست که اکنون افراطى ترین گروه هاى صهیونیست مانند گوش اِمونیم و افراطى ترین گروه هاى ضدصهیونیست مانند نِطوراى کارتا به یک اندازه در شوق ظهور مسیحا روزگار مى گذرانند. جمعى از مریدان حکیم و عارف یهودى مناخم مِندِل اِشنیرسون (Menachem Mendel Schneerson)معتقد شده بودند که وى مسیحاى موعود است و روزى قیام خواهد کرد. مرگ این مسیحا در نودسالگى به سال 1992 این افراد را بسیار پریشان و آشفته خاطر کرد.

6 ـ 13. ویژگى هاى نمادین موعود
 

موعود ویژگى هاى نمادینى دارد: موعود یهودیت از خاندان داوود است که در زادگاه داوود، یعنى شهر بیت لحم به دنیا مى آید، احتمالا نام او «داوود» است; موعود مسیحیت دوازده حوارى[80] دارد که بر دوازده سبط بنى اسرائیل حکومت خواهند کرد و موعود اسلام نامش و کنیه اش (و طبق برخى نقل ها، نام پدرش) با حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برابر، یارانش 313 تن به تعداد اهل بدر، محل قیام آن حضرت کنار کعبه مشرفه مانند جد بزرگوارش و محل حکومتش شهر کوفه مرکز حکومت حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) است که مردمش به آن امام معصوم و جانشینان وى، حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(علیه السّلام) ، بى وفایى کردند.
این ویژگى هاى نمادین مدعیان را در تنگنا قرار داده است: یهودیان به حضرت عیسى(علیه السّلام) خرده مى گرفتند که وى نمى تواند مسیحاى موعود آنان باشد; زیرا از نسل حضرت داوود(علیه السّلام) نیست، در بیت لحم متولد نشده، کسى اورا مسح نکرده و پیش از وى، الیاس از آسمان برنگشته است. پیروز نشدن وى نیز پیوسته مستمسک آنان بوده است.
براى رفع این اشکالات اساسى، هر یک از متّى و لوقا (شاید بى خبر از یکدیگر) نسب نامه اى براى ناپدرى او (یوسف نجار) ساخته و حضرت داوود(علیه السّلام) را در آنها گنجانده اند و این دو نسب نامه با یکدیگر تناقض دارند.[86] تمهیداتى از این قبیل براى قابل قبول کردن مسیحایى حضرت عیسى(علیه السّلام) در سراسر اناجیل یافت مى شود.

7 ـ 13. موعودهاى دروغین ادیان
 

شوق ظهور موجب شده است که تعداد زیادى مسیحا در یهودیت، و مسیح در مسیحیت، و مهدى در اسلام و تعدادى پیغمبر و خدا در هر سه دین قیام کنند و آشوب هایى بیافرینند. یهودیان معتقدند که حضرت عیسى مسیح(ع) یک مسیحاى کاذب بوده است که تاریخ یهودیت مانند وى را بسیار دیده است و تصور مى کنند که توانسته اند موجبات اعدام او را فراهم کنند. البته آن حضرت توقعى را که ایشان از مسیحاى موعود داشته اند، برنیاورده و مصائب و آلام یهودیان را کاهش نداده است.
برخى از کسانى که در باره ظهور و علائم و وقت آن فکر و تحقیق مى کنند، گرفتار نوعى بیمارى روانى مى شوند و بر اثر آن خود را موعود یا پیشگام وى مى پندارند و ادعاهایى مى کنند، ولى بیشتر مدعیان جاه طلب بوده اند.
سید على محمد شیرازى که در سال 1260ق. خود را باب امام زمان(علیه السّلام) و سپس خودِ امام زمان(علیه السّلام) و سرانجام یک پیامبر معرفى کرد، به عقیده مورخان مقدارى اختلال حواس داشته است. علماى اسلام او را محاکمه کردند و به وى گفتند که به سبب احتمال جنون، فعلا وى را اعدام نمى کنند. سپس او از همه ادعاهاى خود کتباً و شفاهاً توبه کرده و توبه نامه اى نوشت که به خط خودش در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است. این شخص چندى بعد توبه خود را شکست و دو باره همان ادعاهاى باطل را مطرح کرد و در نتیجه، براى بار دوم در تبریز محاکمه و اعدام شد.
یکى از جانشینان باب حسینعلى نورى بود که خود را بهاءالله نامید و بابیت را به بهائیت متحول کرد. این فرد جاه طلب و بدون اختلال حواس خود را پیامبر و سپس خدا دانست و پس از او، پسرش عباس افندى ملقب به عبدالبهاء با زرنگى تمام آن مرام را ترویج کرد. جانشین وى نوه دخترى اش شوقى افندى بود و پس از مرگ این شخص که عقیم بود، در سال 1336ش.، بیت العدل اعظم امور آنان را در دست گرفت. این سه مدعى در شهر عکّا در فلسطین تحت اشغال انگلیس اقامت داشته و از حمایت آن دولت استعمارگر برخوردار بوده اند. کشور غاصب اسرائیل که در زمان شوقى افندى تأسیس شده است، از این فرقه و بیت العدل اعظم و مقبره سران فرقه (که ادعا مى کنند جسد باب معدوم نیز در آنجا مدفون است) حمایت کرده و مى کند.
شمار موعودهاى دروغین ادیان را کسى جز خداى متعال نمى داند. چنین افرادى در یهودیت، ماشیَح شِقِر، در مسیحیت، مسیح کاذب (pseudo-Christ) و در اسلام، متمهدى خوانده مى شوند.

8 ـ 13. دجّال و هَرْمَجِدّون
 

عنوان دجّال (Antichrist) در هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام مطرح است.[88]
نگرانى مردم از دجّال به اندازه اى بود که خلیفه دوم هنگام فتح شام، از علماى اهل کتاب در باره دجّال پرسید. نام دجّال نزد افراد و جوامع دینى پیوسته مطرح بوده است و برخى از کتاب ها و فیلم ها نام «دجّال» را بر خود دارند و کسانى از پیروان هر سه دین ابراهیمى مى گویند که او تولد یافته و زنده است.
همچنین در اسلام (به ویژه در تشیع) فردى به نام سفیانى مطرح است. نام او «عثمان بن عنبسه» خواهد بود و از یک قرن پیش تا کنون کسانى مدعى شده اند که شخص وى را در سوریه دیده اند.[90]
مسیحیان معتقدند که عدد نام آن موجود «وحش نشاندار» 666 است (مکاشفه یوحنّا 13:18) و این عدد افراد زیادى را به خود مشغول کرده است.
از گذشته هاى دور برخى از شخصیت هاى دینى و سیاسى جوامع مسیحى از سوى دشمنانشان «دجّال» معرفى شده اند; مخصوصاً هنگامى که پاپ ها و پادشاهان اروپا با یکدیگر اختلاف پیدا مى کردند، این عنوان را به یکدیگر مى دادند. لوتر پس از آنکه در برابر کلیساى کاتولیک قیام کرد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت، دستگاه پاپى را «دجّال» نامید. انقلاب فرانسه، سوسیالیسم و کمونیسم نیز «دجّال» شمرده شده اند.
اینک چند نمونه از نامزدهاى بى شمار عنوان «دجّال» یا «وحش نشاندار 666»، آتش افروز و دغلبازى که مجروح مى شود، ولى از خطر مرگ مى رهد:
ـ ناپلئون و هیتلر، به خاطر جنگ افروزى;
ـ میخائیل گورباچف به خاطر نشان ماه گرفتگى که بر بالاى پیشانى دارد;
ـ هنرى کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا که یک صهیونیست فریبکار است;
ـ رنالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا و طراح «جنگ ستارگان» که نام هاى 6 حرفى او (Ronald Wilson Reagan) نشان دهنده رمز 666 است; ضمناً وى در یک سوء قصد مجروح شد;
ـ صدام به سبب گردن کشى ونادیده گرفتن خواست جامعه جهانى، هنگام اشغال کویت;
ـ پاپ ژان پل دوم، مخصوصاً به خاطر زخمى شدن بر اثر سوء قصدى که به جان وى شد و رفع خطر مرگ از او.
همچنین برخى از توانایى هاى جدید بشر، مانند شکستن هسته اتم، تسخیر فضا، اختراع ماهواره و کامپیوتر و طراحى شبکه جهانى اینترنت نشانه یک تحوّل جهانى و ظهور دجّال به شمار رفته است.
گروهى نیز گفتند: «بارکد» اجناس همان «دجّال» یا «وحش 666» است که باید منسوخ و نابود شود.; زیرا در کتاب مکاشفه مى خوانیم که آن وحش همه خرید و فروش ها را در اختیار مى گیرد:
هیچکس خرید و فروش نتواند کرد جز کسى که نشان یعنى اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حکمت است پس هر که فهم دارد، عدد وحش را بشمارد; زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است. (مکاشفه یوحنّا 13:17ـ18).
مکانى در فلسطین به نام «هَرْمَجِدّون» (Armageddon) به عنوان میدان جنگ آخرالزمان در کتاب مکاشفه 16:16 آمده است. هَرْمَجِدّون براى مسیحیان بسیار اهمیت پیدا کرده است و در سال 2000 شمار زیادى از گردشگران به مناسبت ورود به هزاره جدید از آن مکان دیدن کردند. دولت غاصب اسرائیل نیز در آنجا پارک ها و هتل هایى ساخته بود. بازار گرم هزاره گرایى میان مسیحیان ساده دل مبالغ هنگفتى را نصیب صهیونیست ها کرد. برخى از مسلمانان پاکدل نیز نسبت به هرمجدّون حساس شده اند.

9 ـ 13. معاد و ثواب و عقاب
 

جنبه دیگر آخرت شناسى به ثواب و عقاب مربوط مى شود که تقریباً همه ادیان به آن قائل هستند (و فلسفه به چنین چیزى نمى رسد مگر آنکه آن را با دین عجین کنند). در باره ثواب و عقاب اعمال آدمى در ادیان 3 دیدگاه وجود دارد:
1. دریافت ثواب از طریق جلب نعمت ها و عقاب از طریق سلب نعمت ها در این دنیا. این دیدگاه در باب 28 سفر تثنیه تورات که (بعد از مزمور 119)[93]
2. دریافت ثواب و عقاب پس از مرگ و رستاخیز مردگان در جهانى دیگر. این دیدگاه در آیین زردشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام وجود دارد. نسبت زمان ظهور موعود با زمان رستاخیز (رجعت و قیامت) و سایر تفصیلات این دو حادثه[94] در این چهار دین بسیار مورد بحث و اختلاف است. گروهى از محققان غیردینى اعتقاد به رستاخیز را زاییده انتظار موعود مى دانند.
3. دریافت ثواب و عقاب پس از مرگ در همین دنیا. این دیدگاه که تصادفاً ترکیبى از دو دیدگاه قبلى است، تناسخ (reincarnation) نامیده مى شود. همان طور که قبلا گفته شد، این اعتقاد نزد هندوان وجود دارد و آن را سمسارا (Samsara) مى نامند و گونه هایى از آن به بودیسم، جینیسم، سیکیسم و برخى از فرقه هاى یهودیت، مسیحیت و اسلام سرایت کرده است. دوره هاى تناسخ نزد فرقه هاى منحرف اسلامى، کَور و دَور نامیده مى شده است.[95] منحرفان آیات معاد را به تناسخ تأویل مى کنند.
بر اساس این دیدگاه، انسان پس از مرگ دوباره در جایى متولد مى شود. وى در این زندگى تازه، نتیجه اعمال پیشین خود را مى بیند و تفاوت هاى مردم جهان در خوشبختى وبدبختى به همین علت است. اعمال کنونى وى نیز آینده اورا مى سازد تا بازهم پس ازمرگ، نتیجه آنها را ببیند. شرور طبیعى و اخلاقى نیز با این بیان به طورضمنى توجیه مى شود.

پی نوشت ها :
 

[73]. بر مبناى شرع یهود، در روز شنبه نباید بیش از یک کیلومتر سفر کرد. حضرت عیسى مسیح(ع) احکام تورات را محترم مى شمرد و در متن بالا، حکم سبت را تا زمان بعد از خود در نظر گرفته است.
[74]. (Maitreya) در زبان سانسکریت به معناى «دوست دارنده» است.
[75]. باید توجه داشت که مسیحیان هرگز حضرت عیسى(ع) را «شهید» نمى نامند، بلکه بر اساس عقیده فدا، وى را «قربانى» مى نامند. تعبیر «شهید» در این مقاله صرفاً براى مقایسه است. بدیهى است که مسیحیت، مانند هر دین دیگر، از زمان حواریون تا کنون شهداى فراوانى داشته است.
[76]. طبق احادیثى که در باره «یوم الکرّة» در تفسیر البرهان، ذیل آیه 6 از سوره اسراء آمده است، حضرت امام حسین(ع) در رجعت نقش بسیار مهمى خواهد داشت و تجهیز حضرت مهدى(ع) بر عهده آن حضرت خواهد بود. حدیث زیر که به حضرت امام جعفر صادق(ع) نسبت داده شده است، آن حضرت را داور روز جزا معرفى مى کند که به عقیده مسیحیان در باره حضرت عیسى(ع) شباهت دارد: «إنّ الذی یلی حساب الناس قبل یوم القیامة الحسینُ بن علیّ; فأمّا یوم القیامة فإنّما هو بعثٌ الى الجنة و بعثٌ الى النار.»
[77]. قلیلى از اهل سنت منکر مهدویت هستند، مانند ابن خلدون و قلیلى از آنان به مهدویت امام دوازدهم شیعه معتقدند، مانند ابن عربى (در باره این شخص و این عقیده و سایر عقایدش رک: مجموعه آثار شهید مطهرى(ره) ج4، ص944).
[78]. زبور کنونى مناجات هاى حضرت داوود را در بر دارد و اهل کتاب آن را وحى و کتاب آسمانى مى دانند.
[79]. Donald E. Wagner, Anxious for Armageddon, Herald Press, 1995.
[80]. حوارى در زبان حبشى به معناى رسول است.
[81]. با تأمل درباب اول انجیل لوقا، معلوم مى شود که حضرت مریم(ع) ازخویشان الیصابات مادر حضرت یحیى(ع)، والیصابات از خاندان هارون بوده است. کسى که از خاندان حضرت هارون(ع) باشد، نمى تواند از خاندان حضرت داوود(ع) باشد.
[82]. «و بعضى گفتند: او مسیح است و بعضى گفتند: مگر مسیح از جلیل خواهد آمد؟ آیا کتاب نگفته است که از نسل داوود و از بیت لحم، دهى که داوود در آن بود، مسیح ظاهر خواهد شد؟ پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد» (یوحنّا 7:41ـ43).
[83]. رک: داستان تولد حضرت مسیح(ع) در انجیل هاى متّى و لوقا.
[84]. اعمال رسولان 4:27 و 10:38.
[85]. متّى 11:14 و 17:10ـ13 و مرقس 9:11ـ13.
[86]. متّى 22:41ـ46; مرقس 12:35ـ37 و لوقا 20:41ـ44.
[87]. «اى بچه ها این ساعت آخر است و چنان که شنیده اید که دجّال مى آید، الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شده اند و از این مى دانیم که ساعتِ آخر است» (رساله اول یوحنا 2:18) این متن از عهد جدید مسیحیت به سابقه اعتقاد به دجّال در یهودیت اشاره مى کند. البته منابع فراوانى در این باب از هر سه دین در اختیار است که براى متخصصان به کار مى آید.
[88]. مسند الامام احمد بن حنبل، حدیث 6063.
[89]. «زوار شامى عثمان بن عنبسه را که 20 ساله و رئیس ایل خود است، در کوه حوران و به انتساب به ابوسفیان افتخار مى کند، دیده اند; صدهزار نفر از او اطاعت مى کنند.» (ناظم الاسلام کرمانى، علائم الظهور، 1329ق.، ص129ـ130). مسافرانى هم در بین راه تصادفاً تولد وى را دیده اند و در عصر ما حضرت آقاى بهلول (عافاه الله تعالى) او را در ارتش سوریه دیده است. این قصه ها پیوسته نقل مجلس پاکدلانى است که در شوق ظهور روزگار مى گذرانند.
[90]. یکى از آنان به نام «ابومحمد بن عبدالله بن یزید بن معاویه» در سال 132 (یعنى زمانى که بنى العباس براى انتقال خلافت آل مروان به خود به مهدویت تمسک جسته بودند) و دیگرى به نام «على بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه» در سال 195 و یکى دیگر که نامش مشخص نشده است، در سال 294 قیام کرده اند (تاریخ طبرى).
[91]. مزمور 119 که بیش از هفت صفحه از ترجمه فارسى را اشغال کرده است، مشتمل بر اشعارى به ترتیب الفباى عبرى است که تقسیم آن مزمور را به دو یا چند مزمور ناممکن ساخته است.
[92]. تخلف آشکار پاداش هاى دنیوى از دو راه توجیه شده است: نخست اینکه داستان ایوب در کتاب وى مى خواهد بگوید پاداش دنیوى «دیر و زود دارد، ولى سوخت و سوز ندارد»; دوم اینکه در باره کسانى که حتى با تأخیر به ثواب و عقاب نمى رسند و مى میرند، در کتاب دانیال 12:1ـ2 (که دانشمندان تاریخ سنتى تألیف آن را رد مى کنند و مى گویند در حدود سال 165 ق.م. نوشته شده است) مى خوانیم: «در آن زمان هر یک از قوم تو که در دفترْ مکتوب یافت شود، رستگار خواهد شد و بسیارى از آنانى که در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد: اما اینان به جهت حیات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى.» ضمناً از آنجا که معاد در تورات، بلکه در هیچ جاى عهد عتیق نیامده است، باید گفت که تعبیر کلى «آخرت» در تثنیه 8:16 و مراثى ارمیا 4:18، به معناى «عاقبت دنیوى» است.
[93]. علاوه بر تورات، انجیل نیز بلاهاى دنیوى را نتیجه گناه مى داند (لوقا 13:1ـ9). در قرآن مجید نیز مى خوانیم: «وَ مَا أَصَابَکُم مِنْ مُصِیبَة فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَن کَثِیر» (شورى 30). البته قرآن کریم بر امتحانى بودن بلاها نیز تأکید دارد و منابع اسلامى موارد آنها را به دقت تفکیک کرده است (رک: المیزان: مائده 18).
[94]. مانند جسمانى یا روحانى بودن هر یک از دو حادثه و درجه فراگیرى آنها نسبت به همه یا برخى از مردم. علاوه بر این، حشر همه حیوانات و وحوش در قرآن کریم آمده است (انعام 38 و تکویر 5).
[95]. رک: بحارالانوار، ج53، ص13.
 

منبع:پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان