ماهان شبکه ایرانیان

آرزویی که به تحقق پیوست(۳)

گفتگو با حجت الاسلام دکتر محمد اشرفی اصفهانی، فرزند شهید آیت الله اشرفی اصفهانی از تلاش های شهید آیت الله اشرفی اصفهانی(ره) درزمان انقلاب هم بگویید

آرزویی که به تحقق پیوست(3)
گفتگو با حجت الاسلام دکتر محمد اشرفی اصفهانی، فرزند شهید آیت الله اشرفی اصفهانی

از تلاش های شهید آیت الله اشرفی اصفهانی(ره) درزمان انقلاب هم بگویید.
 

حرکت توفنده مردم کرمانشاه، مثل خیلی نقاط ، از واکنش به همان مقاله معروف روزنامه اطلاعات آغاز شد.با وجود همه فشارهای دولتی، درچهلم شهدای نوزده دی 1356 ومتعاقب آن سلسله مراسم چهلم شهیدان تبریزوقم ودیگر نقاط، حاج آقای ما با همکاری مردم وعلما مجالسی برپا می کردند که درپایان هر یک،حضار به خیابان ها می ریختند وعلیه رژیم شعار می دادند. اما مهم ترین مراسم، همان بزرگداشت شهادت حاج آقا مصطفی فرزند برومند حضرت امام خمینی بود.این مراسم به دعوت واعلان آیت الله اشرفی اصفهانی، درمسجد آیت الله بروجردی برگزار شد.وقتی ساواک درمراسم دخالت کرد،با شیوه های خاصی سخنرانان را رهانیدیم وشبانه از شهر خارج شان کردیم. درپی این مراسم، حضرت امام پیام تشکر آمیزی برای حاج آقا فرستادند.

پدرتان، کلاً چند بار دستگیر شدند؟
 

دربحبوحه انقلاب، رژیم یک بار پدرم را دستگیر کرد، اما نه تنها کاری از پیش نبرد، بلکه این اقدام شان عصبانیت بیش از پیش مردم را در پی داشت.
یک بار هم، درتظاهرات آرام روز 11 مهر 1357، شهید اشرفی درحالی که پیشاپیش مردم درحرکت بود، مورد حمله عمال رژیم قرارگرفت ومختصری آسیب دید .دراین روز چندین نفر از مردم شهید ومجروح شدند.
یک باردیگرهم حاج آقا را شبانه درمنزل دستگیر کردند وبه تهران فرستادند.بعدها معلوم شد که درهمان زندان، آقایان دستغیب وطاهری نیز گرفتار بوده اند،ولی همدیگررا ندیده بودند. سرانجام پس از چند روز با اعتراضات مردم ومراجع، ایشان از زندان آزاد شدند.
از آن پس بود که شهید اشرفی به همراه علمای بزرگی چون صدوقی، دستغیب، مدنی وطاهری اعلامیه های مشترک ومعروف شان را صادر می کردند .نکته جالب این که از این پنج تن، چهار تن درمحراب به شهادت رسیدند واین اعلامیه ها تا زمان شهادت این بزرگواران درتمامی مقاطع مهم قبل وحین وبعد از پیروزی انقلاب صادر می شد.

ویکی از آن بزرگواران، شهید صدوقی بوده که هر گاه به جبهه سر می زده، سرراه، با پدرتان هم دیداری می کرده است.
 

بله، شهید صدوقی جمعاً دوبار به جبهه های غرب سفر کرد وهر دوبار هم درکرمانشاه به دیدار پدرم آمد وآن ها درباره مسائل مختلف روز با هم صحبت می کردند.
این ویژگی های مشترک شهدای بزرگوار محراب برای همه جالب است.به ویژه این که حضرت امام درباره پدرتان فرموده بودند:"اودرجبهه دفاع ازحق ، از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود."
ایشان به قدری به رزمندگان علاقه داشت که اگر به اختیار خودش می بود، می خواست همیشه درجبهه به سر برد.فراموش نکنیم که شرایط امنیتی، ماموران ومقامات حفاظتی را مجبور می کرد تا از حضورایشان درجبهه جلوگیری کنند، اما شهید به این چیزها توجهی نمی کردوهربار که می شد، به جبهه می شتافت ودرآن جا حتماً هربارسخنرانی می کرد، با یکایک رزمندگان مصافحه می کردوهمواره می گفت:" وقتی به جبهه می روم، تا مدتی روحیه ام قوی می شود". هم چنین می گفت: "قدرت خدا در حبهه هاست.هر کسی می خواهد خدا ودست خدا را ببیند، به آن جا برود". آن قدر اشتیاق جبهه را داشت که با هر وسیله ای که می شد خود را به آنجا می رساند.مثلاً یک بار، درعملیات مطلع الفجر، در ارتفاعات چغالوند، حضور یافت که حتی برای جوانان هم صعب العبور بود.

با توجه به اصرار مداوم شهید محراب بر سفرهای مداوم به جبهه ها، ممکن است آماری از این سفرها ارائه کنید؟
 

بله، من افتخار داشتم که همواره به همراه برادر بزرگ ترم،حاج آقا حسین ، در کنار شهید محراب باشم.
یادم هست که ما چهار بار به جبهه های ایلام سفرکردیم که دراین سفر شهید حجت الاسلام عراقی نیز با ما بود.سه بار هم به جبهه قصر شیرین وپادگان اباذر رفتیم.به جز اینها، سه بار نیز به جبهه های گیلان غرب و یک بار هم حدود چهل روز قبل از شهادت پدرم ، به اتفاق وزیر وقت نیرووآقای علی اکبر رحمانی استاندار وقت کرمانشاه ، به شهر آزاد شده گیلان غرب رفتیم وحاج آقا برای مردم آن جا سخنرانی کردند.
هم چنین پس از عقب نشستن بعثی های کافرازقصر شیرین، شهید محراب مصمم بود که ازاین شهر آزاد شده دیدن کند که به سبب آلوده بودن آن محیط به مین، ابتدا مسؤولان ممانعت کردند ، اما سرانجام شهید با اصرار فراوان از این شهر که چیزی از آن به جا نمانده بود دیدن کرد.
به علاوه؛جبهه نوسود، خوزستان وجبهه های جنوب، دزفول، اهواز از نقاطی بودند که شهید محراب از آنجا دیدن کردند.

عکس های جالبی از آن بزرگوار درلباس رزم ودر حالی که اسلحه در دست دارند، به یادگار مانده است.از رزمندگان هم شنیده ایم که این گونه کارهای آقای اشرفی اصفهانی روحیه عجیبی در آن ها به وجود می آورده است.
 

بله، ایشان تا زمان شهادت، دونوبت درلشکر المهدی(عج) وحمزه سید الشهدا(ع) ثبت نام کردند.کارجالب تر این بود که با پوشیدن لباس پاسداری در روز تاسوعای حسینی(درسال 1360خورشیدی) در رژه عمومی درعزای سالار شهیدان حضور یافت واین عمل چنان انگیزه ای درنیروهای مردمی بسیج وسپاه به وجود آورد که همگی درثبت نام برای اعزام به جبهه بریکدیگر سبقت می گرفتند.

از عیادت ایشان از مجروحان وحضورشان در مراسم تشییع پیکرهای پاک شهدا نیز حکایت های بسیاری هست.ازجمع آوری کمک های مردمی وبازسازی گیلان غرب وایلام نیز نکات فراوانی است که درجای خود باید به آن ها پرداخت.
 

ودرواقع بامرور شرح همین خدمات است که انسان به انگیزه دشمن برای از بین بردن آقای اشرفی اصفهانی ونازنینانی چون آقایان صدوقی، مدنی ودستغیب پی می برد.
بله، پدرما، یکی از یاران قدیمی حضرت امام واز شخصیت های شناخته شده ای بود که در پیش برد انقلاب ودفاع مقدس نقش داشت ودشمنان به ایشان ودیگر بزرگان- از جمله سه شهید قبلی محراب- بسیار کینه می ورزیدند.منافقین از خدا بی خبر، جمعاً سه بار حاج آقای ما مورد سوء قصد قرار دادند که دو باراولی نافرجام ماند وقسمت براین بود که درمرتبه سوم، ایشان درمحراب به فیض عظمای شهادت نائل شوند.
درباره آن دوترور نافرجام کم تر صحبت شده است.لطفاً ماجرای آن ها را بازگو کنید.
بار اول در ماه رجب سال 1400 قمری- 1359 خورشیدی- خانه شهید محراب وکلاً محله مسکونی هم جوار، توسط یک بمب صوتی درنزدیکی های منزل به لرزه درآمد.موج انفجار کلیه شیشه های این خانه ها را شکست، درحالی که آیت الله اشرفی، موقع وقوع این حادثه، به بارگاه امام هشتم(ع) مشرف شده بودودر محل حضورنداشت.
بار دوم ترور دررمضان المبارک سال بعد- تیرماه 1360-اتفاق افتاد. هنگامی که حاج آقا رأس ساعت 12:30ظهر به همراه یکی از محافظانش ،قصد ورود به مسجد آیت الله بروجردی را داشت، سه مردمسلح که درداخل یک پیکان زرد رنگ درجلومسجد به کمین نشسته بودند، به آن دوحمله ور شدند.مهاجمان، قصد داشتند با اسلحه کلاشینکف حاج آقا را هدف قرار دهند، اما تیر در لوله اسلحه گیر کردوآن از خدا بی خبرها، درحین فرار، نارنجکی به سوی امام جمعه پرتاب کردند وبا به وجود آوردن یک تصادف ساختگی که قبلاً توسط یک اتومبیل ژیان ودوسرنشین آن درآن نزدیکی ها ایجاد شده بود، توانستند از محل بگریزند. متاسفانه دراین حادثه با آن که به حاج آقا ما گزندی نرسید،اما دراثر پرتاب آن نارنجک یک زن شهید وپنج تن مجروح شدند.

ومنافقین کوردل،دربار سوم، نقشه یک عملیات انتحاری را کشیدند...
 

بله، درحالی که در آن سوء قصد مرتبه دوم، آقای اشرفی اصفهانی با ناراحتی از شهادت آن زن پنجاه ساله ومحروحیت مردم عادی، فرموده بود:" دراین گونه سوءقصدها، مساله جان خود من مطرح نیست، طیرا من شخصاً آماده شهادتم، ولی حفظ جان شخصیت ها، ازنظر روند سیاسی مملکت، باید مورد توجه قرار گیرد."
آن منافق کوردل لباس مبدل بسیجی پوشیده وبا بستن نارنجک به کمر خود به طرف ایشان یورش برده ودرجا ضامن نارنجک را کشیده بود. آن روز وروزبعد، درکرمانشاه غوغایی بود ومردم دسته دسته می آمدند وبا امام جمعه شان وداع می کردند.
درروزشنبه-24 مهر1361- پیکر پاک شهید،باحضور مردم، مقامات مملکتی وعلمادرکرمانشاه با شکوه تمام تشییع شد وبه خواست خود آن بزرگوار با هواپیما به اصفهان منتقل شد.جنازه ،ابتدا درخمینی شهر -زادگاه شهید- تشییع شدوسپس مردم پیاده فاصله سی کیلومتری این شهر را تا اصفهان طی کردند وسرانجام در روز یک شنبه جنازه مطهر شهید درقبرستان تخت فولاد آرام گرفت.دراین تشییع باشکوه، جمعیتی حدود دومیلیون نفر حضور یافتند.
پس از شهادت شهید محراب، درملاقات این جانب اواخوی حاج حسین آقا با حضرت امام (ره)، ایشان فرمودند:" مصاحبه تلویزیونی پدر بزرگوارتان را در روزشهادت، از تلویزیون دیدم وجمله ای که در مصاحبه گفتند - امیدوارم چهارمین شهید محراب،من باشم- به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد. گویا از قبل، ایشان درانتظار شهادت بودند". این آرزویی بودکه پدرم داشتندوبه تحقق پیوست.

نکته ای تاریخی را دوست دارم بدانم . اینکه نخستین امام جمعه ای که در آن سال ها به شهادت رسید، آیت الله قاضی طباطبایی بود، اما در تاریخ انقلاب اسلامی، فقط چهار امام جمعه شهید دیگر را "شهدای محراب "می نامند.علت چیست؟
 

نام گذاری شهدای محراب، اولین باردرزمان ترور شهید مدنی درنماز جمعه مطرح شد.سپس شهید دستغیب دومین ، شهید صدوقی سومین وپدرم چهارمین شهید محراب نام گرفتند. که هرچهاربزرگوار ، در روز جمعه، به دست گروهک منافقین، شربت شهادت نوشیدند. اما آیت الله شهید قاضی طباطبایی پیش از این چهار نفر، توسط گروهک فرقان" ودریکی از روزهای هفته، درمقابل منزل شان، شهید شدند ودر واقع ،شهید محراب نماز جمعه، نبودند. اگر چه همه این بزرگواران، به همراه شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح ودیگران، از یاران امام ویاوران نهضت بودند وهمواره دراین سال ها جای خالی شان به شدت به چشم آمده است.
هم چنان که مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای،که درآن زمان مقام ریاست جمهوری را برعهده داشتند، در پیام شان به مناسبت شهادت ابوی فرمودند:" افشاگری آیت الله شهید اشرفی اصفهانی، نسبت به خطوط وابسته وانحرافی وحضور آن بزرگوار درصحنه های نبرد نظامی وسیاسی وفکری، بزرگ ترین عامل این جنایت فجیع بوده است."
روح آن بزرگوار شاد.
روح همه شهدا وامام شهدا، قرین رحمت ابدی باد.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 44
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان