ماهان شبکه ایرانیان

حمید بابایی:

صبوری و بی‌پروایی دوای درد نویسندگان است

حمید بابایی می‌گوید: عجله در نوشتن و چاپ اثر، محافظه‌کاری و در نهایت مطالعه کم باعث می‌شود مخاطب احساس کند ایده‌ داستان هدر رفته است؛ باید صبور بود و بسیار مطالعه کرد.

صبوری و بی‌پروایی دوای درد نویسندگان است

حمید بابایی نویسنده رمان «پیاده» است؛ رمانی که به گفته خود نویسنده، ایده و شکل‌گیری آن در نیشابور و هنگامی که دوره سربازی خود را می‌گذرانده، اتفاق افتاده است. او که داور چند جشنواره ادبی نیز بوده در گفت‌وگو با ایسنا، صحبت‌هایش را با یک خاطره آغاز می‌کند: وقتی دوره آموزشی خود را در نیشابور می‌گذراندم و سرباز بودم، در یک عصر غم‌انگیز در حالی که روی تختم نشسته بودم، حس کردم چقدر این فضا برای نوشتن مناسب است. هیچ‌وقت آن لحظه را فراموش نمی‌کنم، یکی از دوستان هم‌خدمتی قرآن می‌خواند و چند تا از بچه‌ها داشتند نارنگی پوست می‌گرفتند؛ بوی نارنگی فضای اتاق را پر کرده بود. آسایشگاه گرم بود و تنها صدای قرآن بود. 

او ادامه می‌دهد: همان لحظه حس کردم باید بنویسم؛ کلی دنبال کاغذ گشتم و بالاخره توانستم چند برگه گیر بیاورم و پشت هم نوشتم. بعدها که دوره آموزشی تمام شد در یگان خدمتی نیز به همین نوشتن ادامه دادم. ابتدا 13 یا 14 داستان کوتاه به هم پیوسته نوشتم که تعدادی از دوستانم آن‌ها را خواندند و گفتند «این ایده و طرح رمان است و با این داستان‌ها خرابش نکن». به نظرم حرف‌شان معقول بود برای همین داستان‌ها را دور ریختم و نوشتن یک رمان را آغاز کردم. البته صادقانه بگویم برخی از آن داستان کوتاه‌ها را به شدت دوست داشتم اما به کار نمی‌آمد.

این نویسنده با اشاره به روند نوشتن رمانش، می‌گوید: بعد از این ماجراها رمان را یک بار کامل نوشتم و چندبار بازنویسی کردم، به دوستان دیگری کار را دادم که خواندند و از آن‌ها نظر گرفتم؛ در نهایت دوباره کار را بازنویسی کردم و «رمان پیاده» شکل گرفت که این پروسه حدود چهار سال طول کشید. 

بابایی سپس درباره درباره ایده‌پردازی در داستان اظهار می‌کند: به نظرم ایده بسیاری از داستان‌ها درخشان است اما چند مسئله در خواندن آثار باعث می‌شود شما به عنوان مخاطب فکر کنید ایده هدر رفته است. شاید یکی از آن‌ها عجله در نوشتن و چاپ اثر باشد البته شاید این نقد به خود من نیز وارد باشد. دوم این‌که ما محافظه کار شده‌ایم، البته این محافظه‌کاری به سانسور سیستماتیکی که بر ما اعمال شده است، بازمی‌گردد و تنها به ارشاد برنمی‌گردد؛ در فرهنگ، خانواده و قدرت ریشه دارد که در دل همه ما رسوخ کرده، پس به نظرم می‌توان کمی بی‌پرواتر نوشت. در نهایت به نظرم بسیاری از ما کم می‌خوانیم؛ خواندن منظورم تنها خواندن رمان و یا داستان نیست، بلکه تاریخ و فلسفه و سایر علوم است. ما در عین حال کم فیلم می‌بینیم و یا سفر می‌کنیم که همه این عوامل می‌تواند در شکل‌گیری صحیح ایده‌ها موثر باشد که در داستان‌های ما غایب است و در نهایت تیغ جبار سانسور، که همه چیز را از بین می‌برد. 

او درباره «خواندن و مطالعه» بیان می‌کند: واقعیت این است که استاندارد خاصی برای این‌که چه بخوانیم وجود ندارد اما باید خواند. نه این‌که 24 ساعته بخوانیم که البته اگر این همه نیز بخوانیم کم است؛ اما باید کم و زیاد، اما همیشگی خواند؛ باید رمان‌ها و داستان‌های نویسندگان هم‌نسل و کلاسیک‌های ادبیات‌مان را بخوانیم، نثرهای کهن فارسی را باید دنبال کنیم. نویسنده‌ای که ادبیات کهن کشورش را نمی‌شناسد واقعا نویسنده کوچکی است. به عنوان مثال وقتی داستان «معصوم سوم» را می‌خوانید و اشراف گلشیری به نظامی را در این داستان می‌بینید، لذت می‌برید که متنی کهن دوباره در حال بازتولید است؛ «هزار و یک شبـ را بخوانید، متن از این بهتر؟ از این داستانی‌تر؟  وقتی حرف از ادبیات کلاسیک می‌شود، من به وجد می‌آیم؛ «تذکره الاولیا»ی عطار، کتاب محبوب من است.

این نویسنده که سابقه داوری در جشنواره‌ها را دارد، درباره آثار ارسالی داستان‌نویسان به جشنواره‌ها می‌گوید: از نظر فنی داستان‌ها در همان ابتدا شما را جذب نمی‌کنند. در مورد نثر هم اغلب داستان‌ها لنگ می‌زنند، منظورم این است که حداقل غلط املایی در داستان‌ها نباشد؛ ببینید این ایرادهایی که به دیگران می‌شود گرفت، به همه نویسنده‌های خودمان نیز وارد است حتی خود من. فکر می‌کنم در نوعی عجله برای دیده شدن ریشه دارد. صبوری و تنها صبوری دوای درد نویسنده است. در مورد خودمان هم باید بگویم که باید خواند و خواند و خواند و در کنارش نوشت تا داستان شکل بگیرد. 

او درباره جایزه داستان کوتاه سیمرغ که اخیرا در نیشابور برگزار شد و داور این جایزه بود، اظهار می‌کند: من همیشه حامی همه جوایز بودم، حتی جوایزی که می‌دانم به نویسندگانی مانند ما نمی‌دهند و هرگز به سراغ ما نمی‌آیند، اما خب بالاخره همکار دیگری این جایزه را نصیب خود می‌کند و حداقل بخش مالی‌اش می‌تواند کمکی برای بهتر شدن وضعیت معیشت او باشد و یا حداقل کمک کند اجاره یک ماهش را بدهد و یا حداقل بتواند دو جلد کتاب بخرد. 

او اضافه می‌کند: جشنواره سیمرغ به نظرم حرکت خوبی است برای کسانی که در شهرستان نیشابور زندگی می‌کنند و این می‌تواند راهی باشد برای آشنایی نویسندگان شهر با یکدیگر و این‌که به هر حال شهر در حال انجام یک حرکت فرهنگی است. از این منظر به نظرم این جایزه دارای اهمیت است و می‌تواند حرکت خوبی باشد. 

بابایی می‌گوید: از نظر مالی باید کمک بیشتری به این جشنواره شود تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. این‌که دو شرکت خصوصی به این جشنواره کمک کردند، حرکت خوبی است؛ اما به نظرم باز هم می‌توان برای چنین جشنواره‌ای هزینه کرد و مسئولان شهر باید بدانند که این حرکات به اندازه ساختن یک تندیس از فلان چهره مشهور می‌تواند موثر باشد.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان