ده نکته جالب و غیرقابل‌پیش‌بینی مراسم اختتامیه جشنواره سی‌ و ششم

رشید‌پور اینجا، رشیدپور آنجااجرای مراسم اختتامیه به رضا رشیدپور رسید. قبلاً اجرای برنامه هفت هم به‌جای مهران مدیری به رشیدپور داده‌شده بود

مراسم اختتامیه جشنواره سی‌وششم فیلم فجر داشت خیلی عادی و با مسالمت پیش می‌رفت… که ناگهان ابراهیم حاتمی کیا از راه رسید! حاتمی کیا که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را در دستانش گرفته بود، چهار دقیقه صحبت کرد. همان ابتدا البته با لحنی آرام گفت “من فیلم‌ساز وابسته‌ام. فیلم‌ساز این نظامم…” و البته رفته‌رفته صدایش بالاتر رفت تا حدی که به گوش کسانی که سینما را جدی دنبال نمی‌کنند هم رسید و فضای مجازی را پر کرد. به حاج ابراهیم هم می‌رسیم، اما بیاییم و ده نکته جالب و غیرقابل‌پیش‌بینی در مراسم اختتامیه را مرور کنیم. آخری ابراهیم حاتمی کیا خواهد بود. مهم‌ترین پدیده‌ی اختتامیه. کسی که همیشه برنده و همیشه طلبکار است.

رشید‌پور اینجا، رشیدپور آنجااجرای مراسم اختتامیه به رضا رشیدپور رسید. قبلاً اجرای برنامه هفت هم به‌جای مهران مدیری به رشیدپور داده‌شده بود. رشیدپور با رئیس‌جمهور هم مصاحبه کرد. هر طرف سر بچرخانی رضا رشیدپور آنجاست. در فضای مجازی بعضی کاربرها می‌گفتند با همین فرمان، رشیدپور خطیب موقت نماز جمعه تهران هم می‌تواند بشود.
مراسم اما مثل سال‌های قبل در برج میلاد برگزار شد. سالار عقیلی هم خواند. به نظر می‌رسد برج میلاد با سالار عقیلی یکجا اجاره داده می‌شود. شما تا حالا مراسمی در برج میلاد بدون سالار عقیلی دیده‌اید؟

این‌قدر جایزه بدهیم که کسی ناراضی نباشد!تعداد سیمرغ‌های اهدایی این‌قدر زیاد شد که خیلی‌ها یادشان رفت بالاخره کی برنده‌شده و کی برنده نشده. فقط در شاخه‌های اصلی، دو سیمرغ برای کارگردانی، دوتا برای فیلم‌نامه، یکی برای بهترین فیلم، یک دیپلم افتخار اضافه در بخش بازیگری، سیمرغ ابداعی نگاه ملی، جایزه ویژه هیئت‌داوران، جایزه هنروتجربه، فیلم اول… تلاش جشنواره این بود که کسی دست‌خالی نرود. اگر «بمب، یک عاشقانه» به‌ جایزه‌ای نرسیده یک جایزه ویژه به آن داده شود. در بخش کارگردانی هم یک سیمرغ حاتمی کیا و یک سیمرغ کارگردانی داده شد تا حق مسلم و اساسی حاتمی کیا بر سینمای ایران یک‌وقت پایمال نشود.
به‌طور خلاصه اما سیمرغ‌های اصلی را بشماریم. «تنگه ابوقریب» بهترین فیلم شد، ابراهیم حاتمی کیا و بهرام توکلی جایزه بهترین کارگردانی را گرفتند و سیمرغ بهترین فیلم‌نامه به کامبوزیا پرتوی برای «کامیون» و هومن سیدی برای «مغزهای کوچک زنگ‌زده» رسید.

هنر&تجربهگروه هنر و تجربه از سال 93 به وجود آمد. دو سال اول بخشی با حضور 11 فیلم به این نام در جشنواره قرار گرفت که مخصوص فیلم‌های هنری‌تر، دورتر از جریان اصلی و آوانگارد بود که معمولاً راهی به بخش اصلی نمی‌یافتند؛ اما مسئولین هنروتجربه اعتقاد داشتند بعضی از فیلم‌های بخش مسابقه ازنظر آن‌ها هنروتجربه‌ای هستند. مثلاً فیلم «نگار» رامبد جوان. درحالی‌که خود جوان می‌گفت نمی‌داند چرا فیلم او را هنروتجربه دانسته‌اند. سال پیش بخش هنروتجربه خارج از جشنواره و فقط در یکی دو سینما به‌صورت مستقل برگزار شد و امسال تنها به دادن یک تندیس اکتفا کرد. تندیس به «مغزهای کوچک زنگ‌زده» داده شد و کارگردان فیلم گفت اصلاً نمی‌دانسته چنین جایزه‌ای وجود دارد! حالا این‌که هیئت‌داوران هنروتجربه چه ملاک‌هایی برای انتخابش دارد خدا عالم است.

همه جوایز واس ماس!به اسکار نگاه کنید. تا حالا دیده‌اید کسی روی سن برود و به‌جای خوشحال شدن، ناراحت هم باشد و متلک هم بگوید؟ اما در اختتامیه فجر عادی است.
کامبوزیا پرتوی برای یک فیلم زیر متوسط برنده بهترین فیلم‌نامه می‌شود و روی صحنه می‌گوید داوران فیلم او را درست ندیده‌اند و حتماً پرده خراب بوده چون به سعید آقاخانی جایزه نداده‌اند (اگر به سعید آقاخانی جایزه می‌دادند هم احتمالاً بهرام توکلی می‌گفت داوران چشمشان ضعیف بوده و به امیر جدیدی جایزه‌ ندادند…) هومن سیدی هم ناراضی از ندیدن عوامل فیلمش بود و گفت کم‌کم فکر می‌کرده شاید سالن را اشتباه آمده. البته سید و سالار ناراضی‌ها ابراهیم حاتمی کیاست.

یک سیمرغِ دیردر بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، در درجه اول فرهاد اصلانی را داشتیم که در نقش برادر بزرگ و چوپان «مغزهای…» خوش درخشیده بود. پژمان جمشیدی از نامزد شدنش هم راضی بود و سیامک انصاری هم؛ اما جایزه به جمشید هاشم‌پور رسید که هرچند نقشش خیلی کوتاه و قابل‌چشم‌پوشی بود اما صرف حضورش به فیلم صلابتی می‌دهد. شاید نقش او در «دارکوب» بیش‌ازحد کوتاه بود، اما سینمای ایران به هاشم‌پور بدهکار است. در هفتادویک‌سالگی او همچنان باجذبه است. جمشید آریا/هاشم‌پور اما در سالن حضور نداشت و دخترش به نمایندگی از او جایزه را تحویل گرفت.

خون تازه در رگ‌های سینمای ایرانخیلی از بازیگران امسال غایب بودند و فیلمی نداشتند. از محمدرضا فروتن که داور شده بود گرفته تا نگار جواهریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، طناز طباطبایی و خیلی‌ اسامی همیشه تکرار شده دیگر؛ اما دو جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن و مرد به دو بازیگری رسید که تقریباً تازه به سینمای ایران اضافه‌شده‌اند اما حضوری غیرقابل‌چشم‌پوشی دارند. این سیمرغ، تأییدی است بر انرژی و تازه‌نفسی سارا بهرامی و امیر جدیدی تا سینمای ایران نام‌های جدیدی داشته باشد. هرچند بازیگران خوب دیگری مثل باران کوثری و امین حیایی در نقش‌هایی احیاکننده هم وجود داشتند اما درنهایت سیمرغ را یک نفر به خانه می‌برد.

شلوغ‌کارها و آرام‌هاکامبوزیا پرتوی و هومن سیدی و ابراهیم حاتمی کیا و محمود رضوی و محمدحسین مهدویان اسمشان رفت در لیست کسانی که ناراضی بودند و عدم رضایتشان را اعلام هم کردند. در مقابل آرام‌ترین آدم حمید نعمت‌الله بود که فیلمش چندان موردتوجه داوران نبود (در برنامه هفت فروتن و صدر عاملی گفتند هردو شعله‌ور را دوست داشتند اما فیلم در بین داوران رأی نیاورد) و آن‌قدر جوایز برای او بی‌اهمیت بود که حتی درباره اختتامیه و نامزدی‌ها حرفی هم نزد.
نفر دوم لیست آدم‌های ریلکس و مستغنی، محمدعلی باشه آهنگر بود که وقتی تهیه‌کننده از او خواست برای گرفتن سیمرغ نگاه ملی او هم روی صحنه بیاید خیلی عادی با لبخندی گفت می‌خواهد در سکوت باقی بماند. باشه آهنگر در سکوت درباره جنگ فیلم می‌سازد و خیبری است و موتورش دود ندارد، درست برخلاف حاتمی کیا!

تاج زرینی که مردم سر برنده می‌گذارندیکی از باارزش‌ترین جوایز جشنواره همین سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم است که با رأی‌گیری در سینماهای مردمی تعیین می‌شود و هرسال هم درباره اصالت رأی‌گیری بحث است. امسال روی بلیت‌ها کدی چاپ‌شده بود و هر نفر می‌توانست به‌صورت اینترنتی با واردکردن این کد به فیلمی که دیده رأی بدهد. در ابتدا ده فیلم حائز بالاترین رأی اعلام شد و به‌تدریج یکی‌یکی این فیلم‌ها کم شدند تا رسیدند به پنج فیلم «لاتاری»، «مغزهای کوچک زنگ‌زده»، «بمب، یک داستان عاشقانه»، «تنگه ابوقریب» و «به‌وقت شام». مدیرعامل خانه سینما گفت رقابت چنان نزدیک و غیرقابل‌باور بوده که بین فیلم اول و ششم 38 صدم درصد تنها فاصله است و البته برنده از نگاه مردم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» هومن سیدی بود.

جشنواره «اوج» و دولتی‌هاسال فیلم‌های بزرگ و عظیم بود. فیلم‌هایی که بخش خصوصی توان ساختن آن را ندارد و ارگان‌ها و سازمان‌هایی که پول دارند دنبال صدور ارزش‌هایشان هستند. سینمای ایران سال‌به‌سال بیشتر در تسخیر ارگان‌هایی مثل سازمان اوج یا تهیه‌کننده‌های جوان متصل به این ارگان‌ها قرار می‌گیرد. همین امسال جایزه بهترین فیلم و هردو جایزه بهترین کارگردانی به موسسه اوج رسید، بهترین فیلم‌نامه هردو سیمرغش برای خصوصی‌ها بود و بهترین بازیگران زن و مرد و مکمل مرد از فیلم‌های اوج و محمود رضوی بودند و مکمل زن برای فیلم بخش خصوصی.

ابراهیم ابراهیم ابراهیم! از اختتامیه تا همین حالا، فضای مجازی پر از انتقاد به حاتمی کیا بوده است. به یاد می‌آوریم که مرحوم علی معلم چهار سال پیش در نامه‌ای او را “پسر لوس سینمای ایران” نامیده بود. کسی که بیشترین امکانات را در سینمای ایران به او می‌دهند، مردم به فیلم‌هایش توجه دارند، تلویزیون همه فیلم‌هایش را بارها و بارها نشان داده. تقریباً تمام فیلم‌هایش از بهترین شرایط برای اکران برخوردار بوده‌اند و باز ناراضی است. باز طلبکار است. باز به خدا پناه می‌برد. توان شنیدن چیزی جز تحسین از برنامه هفت را ندارد. به کار همکارانش هم کار دارد و علیه کیارستمی و فرهادی حرف می‌زد و می‌زند. از این نظر ابراهیم حاتمی کیا در تاریخ سینمای ایران یک پدیده خواهد بود. سال‌ها بعد با تعجب می‌نویسند در دوره سی و ششم جشنواره فجر یک کارگردان با افتخار گفت: “من وابسته‌ام. من فیلم‌ساز این نظامم” و یکی دیگر خیلی عادی گفت: “چه اشکالی دارد فیلم فاشیستی بسازیم؟ شاهنامه هم فاشیستی است” از سال 1396 و جشنواره سی و ششم این دو تصویر باقی می‌ماند.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر