ماهان شبکه ایرانیان

نصب الاهی امام معصوم(ع) از منظر اهل بیت(ع)(۲)

ب.عظمت مقام امامت   در سخنان اهل بیت(ع) جایگاه امامت به گونه ای توصیف شده است که لازمه اش الاهی بودن آن است

نصب الاهی امام معصوم(ع) از منظر اهل بیت(ع)(2)

ب.عظمت مقام امامت
 

در سخنان اهل بیت(ع) جایگاه امامت به گونه ای توصیف شده است که لازمه اش الاهی بودن آن است. روشن است مقامی که چنین ویژگی هایی دارد، وابسته به انتخاب و رضایت مردم نخواهد بود؛ زیرا تشخیص وی برای مردم ممکن نیست. تنها خداوند است که قادر به نصب ایشان می باشد. به استناد بسیاری از روایات، امام معصوم(ع) با فرشتگان الاهی ارتباط ویژه ای دارد. از ظاهر این اخبار می توان گفت: این ارتباط تنها نصیب اهل بیت(ع) می شود. امام کسی است که می تواند صدای فرشته الاهی را بشنود: «پرسیدم: امام چه مقامی دارد؟ فرمود: امام فرشته را نمی بیند، اما صدای او را می شنود».(1) ارتباط فرشتگان با امام، ارتباطی همیشگی است: «سلام بر شما ای خاندان پیامبر و پایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان».(2) «مردم چه می گویند؟ به خدا قسم ما شجره ی نبوت، خاندان رحمت، معدن علم و محل رفت و آمد فرشته ها هستیم.»(3) به اعتقاد اهل بیت(ع)، ملائکه برای انجام وظایف خود از امام اجازه می گیرند: «هر فرشته ای را که خداوند برای مأموریتی به زمین بفرستد، اول پیش امام می آید و این مأموریت را به او عرضه می دارد. صاحب این امر محل آمد و رفت ملائکه است.»(4) روح که مخلوقی والاتر از فرشتگان است، همراه امام معصوم(ع) بوده، وی را یاری می دهد: «روح، آفریده ای است بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل، با هیچ کس از گذشتگان نبوده تنها با محمد و امامان است، آنها را حفظ و راهنمایی می نماید».(5)
خداوند متعال، ما را با روح مقدس و مطهری تأیید کرده است. آن روح، فرشته نیست و با احدی از کسانی که از دنیا رفته اند، نبوده است مگر با رسول خدا و با ائمه که آنها را یاری می کند.(6)
شما چگونه حکم می کنید؟ فرمود: به حکم خدا و حکم داود. اما اگر موضوعی مطرح شود که حکم آن را ندانیم، روح القدس آن را به ما می رساند.(7)
اهل بیت(ع) از ارتباط خود با انبیا و اوصیای گذشته نیز سخن گفته اند:
برای ما در شب های جمعه شأن بزرگی است. به ارواح پیامبران و اوصیای گذشته و روح امامی که در میان شماست اجازه داده می شود که به عرش الاهی بروند، طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند. سپس، به بدن های خود برگردند.(8)
یکی دیگر از نشانه های عظمت مقام امامت، که به راحتی عنایت ویژه الاهی را به اهل بیت(ع) تأیید می کند، علم ایشان به امور غیبی است. به فرمایش ایشان اعمال انسان ها در هر شبانه روز به امام عرضه می گردد: «به خدا قسم اعمال شما در هر شبانه روز بر من عرضه می شود...مگر در قرآن نخوانده ای؟ «بگو عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می بینند.»(9)

ج.وجوب اطاعت
 

اعتقاد به وجوب اطاعت از حاکم را نمی توان به معنای الاهی دانستن حاکم قلمداد نمود؛ زیرا ممکن است حاکم به دلیل لزوم دفع هرج و مرج و ثبات جامعه اسلامی، اطاعت از خود را واجب و دستورات خود را همانند اوامر الاهی نافذ بداند. با این حال، اعتقاد به وجوب اطاعت از امامی که حاکم نیست، به معنای الاهی دانستن امامت است؛ زیرا در این صورت با این که سرپیچی از دستورات امام، به خصوص در امور فردی مفسده ای برای حاکمیت جامعه اسلامی ندارد، پیروی از ایشان واجب دانسته شده است. این مطلب را نمی توان به غیر از اعتقاد امام به الاهی بودن امامت خویش تفسیر کرد. از این رو، اگر امامان معصوم(ع) در زمانی که حاکم نبوده اند خود را خلیفه الاهی خوانده یا اطاعت از خویش را واجب دانسته باشند، می توان آنها را به الاهی بودن امامت خود معتقد دانست. اهل بیت(ع) در سخنان متعددی، وجوب اطاعت از امام معصوم(ع) را یادآور شده اند. در این جا گزیده ای سخنان امامانی که حاکم جامعه اسلامی نبودند، نقل می شود.
این سخنان علاوه بر این که، بر الاهی بودن نصب مقام امامت دلالت دارد، نشان دهنده نگاه اهل بیت(ع) درباره جایگاه رأی و نظر مردم نیز هست. ایشان پیروی از خود را بر مردم واجب می شمردند. از این رو، در نظر آنان عقیده و خواست مردم در اصل امامت تأثیری ندارد، بلکه بر مردم واجب است که با پذیرش امام معصوم(ع) زمینه را برای حاکمیت وی، که تنها شأنی از شئون امامت است، فراهم سازند.
مطابق برخی زیارت نامه ها، خطاب به هریک از امامان معصوم(ع) چنین گفته می شود:
(خداوند) طاعت شما را همراه طاعت خود قرار داده است...هر که شما را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و هر که شما را معصیت کند، خدا را معصیت کرده است. هرکه شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته است و هرکه با شما دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.(10)
یکی از نکاتی که ایشان در بیان ویژگی های خود ذکر کرده اند، لزوم اطاعت از آنهاست:
ما خزانه دار علم خداییم، ما ترجمان و مفسر امر خداییم، ما مردمی معصوم و پاکیم، خداوند به اطاعت ما فرمان داده و از نافرمانی ما نهی نموده است، ما حجت کاملیم بر هر که روی زمین است.(11)
ایشان اطاعت از خود را همانند اطاعت از امیرمؤمنان(ع) واجب شمرده اند: «مردی از امام کاظم پرسید: آیا اطاعت از شما واجب است؟ فرمود: آری. گفت: مثل اطاعت از علی بن ابی طالب؟ فرمود: آری».(12) امام صادق(ع) نیز اعتقاد به وجوب اطاعت از امامان معصوم(ع) را تأیید کرده است. شاهد بر این سخن، گفتگوی یکی از شیعیان با ایشان درباره وجوب اطاعت از امام(ع) است:
می خواهم دینم را به شما عرضه کنم. فرمود: آن را بیان کن. گفتم:...گواهم که علی، حسن، حسین و علی بن حسین امامانی هستند که خداوند اطاعت از آنها را واجب کرده است، تا نوبت به امامت خود او رسید. سپس، گفتم: خود شما که خدا تو را مورد رحمت خود قرار دهد. امام فرمود: این دین خدا و فرشته هایش است.(13)
این امام همام، نه تنها این عقیده را تأیید نموده، بلکه خود نیز به معرفی برخی از امامان(ع) پرداخته و پیروی از آنها را واجب دانسته است: «گواهی می دهم که علی، حسن، حسین، علی بن الحسین و محمد بن علی امامانی هستند که خداوند اطاعت و پیروی از آنها را واجب نموده است».(14)

د.حجت خداوند
 

از مباحث قابل تأمل این است که آیا لازمه ی حجت خدا بودن، نصب الاهی است؟ آیا نمی توان گفت: امام منتخب مردم هم حجت خداوند می باشد؟ به عبارت دیگر، خداوند امامی را که مردم منصوب کرده اند تأیید کند و به انتخاب ایشان حجیت بخشد. در این صورت، چنین امامی هم حجت الاهی خواهد بود. در پاسخ می توان گفت: واژه «حجت خداوند» در کلمات اهل بیت(ع) در معنایی به کار رفته که به نظر می رسد، با نصب مردمی سازگار نباشد. از کلام امام علی(ع) چنین نقل شده است: «اللهم انک لا تخلی ارضک من حجه لک علی خلقک».(15) اخبار متعددی به مضمون فوق در کتاب های روایی وجود دارند. چنین روایاتی نشان دهنده نصب الاهی حجت می باشند؛ چرا که ممکن است مردم در انتخاب امام خود به توافق نرسند. در آن صورت، حجتی نخواهد بود و این با کلام اهل بیت(ع) راجع به حجت در تعارض می باشد. در سخنان امام سجاد(ع) آمده است: «لم تخلوا ارض منذ خلق الله آدم من حجه الله فیها ظاهر مشهور او غایب مستور».(16) این حدیث می فرماید: ممکن است حجت الاهی غایب و پوشیده باشد در حالی که، غیبت حجت الاهی ای که منتخب مردم است، معنا ندارد. روشن است، کسی که مردم او را به عنوان امام انتخاب کرده اند معلوم و مشهور است. اما ممکن است کسی منتخب خداوند باشد، اما مردم او را به عنوان امام نشناسند. به علاوه، روایاتی وجود دارد که در آن اهل بیت(ع) خود را حجت الاهی می دانند. در حالی که، بیشتر ایشان منتخب مردم نبودند.(17) بنابراین از استعمال این واژه در کلمات اهل بیت(ع)، می توان نصب الاهی را استفاده نمود، مگر در مواردی که قرینه ای برخلاف باشد.
اهل بیت(ع) همه امامان معصوم(ع) را حجت خدا بر مخلوقات دانسته اند. هیچ تفاوتی از این جهت میان ایشان قائل نیستند: «حکم درباره همه امامان جاری است...آنها حجت کامل خدایند بر اهل زمین، کمالات الاهی درباره امام اول و آخر یکسان می باشد».(18)
امامت، جانشینی خدا و پیامبر و مقام امیرمؤمنان و میراث حسن و حسین است...امام امین خدا است در زمین او و حجت خدا است بر بندگان او و خلیفه خدا است در بلاد او. امام راهنمای حق و مدافع دین خداست.(19)
در زیارت نامه های وارد شده، هریک از امامان معصوم(ع) حجت خدا خوانده شده اند:
سلام بر تو ای ولی خدا. سلام بر تو ای حجت خدا. سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین».(20) «سلام بر تو ای حجت خدا در زمین و شاهد خدا بر خلقش».(21) «شما روشنایی خوبان، راهنمای نیکان و حجت های خداوند مقتدر هستید».(22)
ایشان در روایات، داشتن برخی کمالات را برای حجت خدا لازم دانسته اند:
روزی به آن حضرت عرض کردم: ای پسر رسول خدا! از این که به زبان های مختلف، تسلط دارید، در شگفتم. فرمود: من حجّت خدا بر بندگان او هستم. صحیح نیست خداوند کسی را حجت بر مردم قرار دهد که زبان آنها را نمی فهمد.(23)
خداوند متعال، حجت خود را از سایر بندگانش با هر چیزی متمایز ساخته و به او علم زبان های مختلف و شناخت نسب ها و اجل ها و حوادث را عطا می کند و اگر چنین نبود میان حجت و مردم دیگر تفاوتی نبود.(24)

پی نوشت:
 

1.همان، ص 176/شیخ مفید، الاختصاص، ص 328.
2.شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 610/شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 272/شیخ طوسی، التهذیب فی الاحکام، ص 96.
3.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 221.
4.همان، ص 394.
5.همان، ص 273.
6.شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 200.
7.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ص 398.
8.همان، ص 254ــ252.
9.همان، ص 220ــ219.
10.شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 616/همو، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 277/شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 100.
11.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ص 269.
12.همان، ص 187.
13.همان، ج 1، ص 188.
14.همان، ص 186.
15.همان، ص 178/همچنین ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص 221.
16.شیخ صدوق، أمالی، ص 186/همو، کمال الدین، ج 1، ص 207/احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 2، ص 317.
17.ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 228 و 242.
18.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 198.
19.همو، اصول کافی، ص 200/شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 219ــ 218.
20.همو، اصول کافی، ج 4، ص 578/شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 91/ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص 301.
21.همو، اصول کافی/همو، تهذیب الاحکام، ص 114/همو، کامل الزیارات، ص 210.
22.شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 615/همو، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 276.
23.همو، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 228.
24.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 509.
 

منبع: نشریه معرفت کلامی شماره 1
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان