این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نسبت به تألیف اظهار کرد: آمار کتابهای چاپشده ترجمه و همچنین فروش بیشتر این کتابها این ذهنیت را به وجود میآورد که کتابهای ترجمه بیشتر مورد توجه کودکان قرار میگیرد. این موضوع دلایل متعددی میتواند داشته باشد. یکی از دلایل آن این است که در کتابهای ترجمه به موضوعات مختلفی پرداخته میشود که شاید در تألیف چنین چیزی را نداریم؛ یعنی از نظر انتخاب موضوع دست نویسندههای خارجی بازتر است و سوژههایی انتخاب میکنند که مردم بیشتر دوست دارند.
او افزود: محدودیتهایی در تألیف وجود دارد که گاهی توسط نویسندهها اعمال میشود؛ مثلا نویسندهها سراغ برخی موضوعات نمیروند و مخاطب خود را خوب نمیشناسند و نمیدانند آنها از چه چیزی خوششان میآید. با توجه به اینکه بچههای امروزی به خاطر ارتباط با وسایل ارتباط جمعی دید بازتری دارند و چون کتابهای ترجمه تنوع بیشتری دارند، به سراغ آنها میروند. حتی کتابهای ترجمه از نظر برخی از عناصر داستان مانند پرداخت، شخصیتپردازی و فضای داستان به گونهای هستند که بچهها را بیشتر جلب میکنند.
حقپرست با بیان اینکه در تألیف از ترجمه عقبتر هستیم، گفت: گاه میبینیم برخی نویسندهها به تألیف کتابهایی رو آوردهاند که به نوعی برداشت یا اقتباس نه چندان مناسب از کتابهای ترجمه هستند. دنیای مخاطب امروز ما از نظر روانشناسی و مسائل اجتماعی با دوران کودکی نویسنده متفاوت است، و نبود ارتباط و شناخت نویسندهها از مخاطب باعث شده داستانهایی بنویسند که مورد استقبال بچهها قرار نمیگیرند.
او با تأکید بر اینکه منظورش همه نویسندهها و همه ادبیات نیست، بیان کرد: ممکن است از آثار برخی نویسندهها استقبال شده باشد اما در مقایسه با ترجمه میبینیم کفه ترازو در ادبیات تألیفی سبکتر از آثار ترجمه است. بهنظر میرسد نویسندهها به دلیل دغدغههای روزمره نوشتن را جدی نمیگیرند و به آن به عنوان شغل و منبع درآمد نگاه نمیکنند که بر آثار تألیفی تأثیر میگذارد. نویسنده باید با مخاطب ارتباط داشته باشد و آنها را بشناسد، نویسنده باید پژوهشگر و محقق باشد و آثار جهانی را مطالعه کند.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: متاسفانه گاه نویسندهها میخواهند اثر متفاوتی بنویسند اما قصههایی که مینویسند بیشتر برداشت از کتاب ترجمه است و ویژگیهایی که ادبیات کودک باید داشته باشد، در آنها به فراموشی سپرده میشود. گاه آثاری میبینیم که نویسنده فضاهایی را خلق میکند که مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کرد و یا پایانبندی داستان مشخص نیست. در واقع نویسندهها ادای ادبیات نوگرا را درمیآورند که این موضوع به آثار تألیفی لطمه میزند.
او افزود: بچهها در فروشگاه کتاب به سرعت به سمت کتابهای ترجمه میروند؛ علت آن این است که جای بسیاری از موضوعات در ادبیات ما خالی است. در کتابهای ترجمه طنز وجود دارد، شخصیتهای داستانی آنها خیلی کلیشهای و خیلی پاستوریزه نیستند، اما ما ادبیاتمان را به سمتی سوق میدهم که بیشتر حالت نصیحتگونه دارد؛ اینکه بچههای خوبی باشید، این کار را بکنید و آن کار را نکنید، اما در آثار ترجمه بچهها خودشان را بهتر پیدا میکنند.
نورا حقپرست درباره تأثیر ناشران بر این موضوع اظهار کرد: بخش عمدهای از این ماجرا به ناشران برمیگردد و به این خاطر است که نگاه ناشران به حرفه خودشان بیشتر تجاری است. همین باعث شده ناشران به نمایشگاههای خارجی هم که میروند کتابهای خارجی خریداری و سپس آنها را ترجمه کنند. این کار برایشان راحتتر و به لحاظ اقتصادی بهصرفهتر است زیرا پول مولف و تصویرگر هم نمیدهند. از طرف دیگر ممیزیای که بر روی کار تألیف است در کار ترجمه نیست، و همین باعث شده بازار کتاب از ترجمه پر شود. برخی از آثار ترجمه بیشتر جنبه تجاری دارند و محتوایشان مناسب نیست و گاه از نظر فرهنگی همخوانی ندارند.
او سپس با اشاره به رابطه عرضه و تقاضا در بازار کتاب گفت: زمانی که بچهها یا پدر و مادرشان به کتابفروشیها مراجعه میکنند چیزی را که در ویترین کتابفروشی است انتخاب میکنند؛ بالطبع زمانی که تعداد ترجمهها زیاد است، گاهی نزدیک به همه کتابهای کتابفروشیها، مخاطب از بین همین کتابها انتخاب میکند و در نتیجه احتمال انتخاب اثر ترجمه بیشتر است؛ یعنی آنچه عرضه میشود، تقاضای مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
این نویسنده بیان کرد: از طرف دیگر بچهها با کتابهایی روبهرو میشوند که از آنها فیلم و انیمیشن هم ساخته شده است. در واقع از یک کتاب به صورتهای مختلف برداشت و تولید شده و همین باعث میشود بچهها با زمینهای که دارند، دیدن فیلم یا انیمیشن، کتابش را هم خریداری کنند؛ اتفاقی که در ادبیات ما خیلی کم افتاده است. ما تألیف کم داریم، البته تألیفهای تأثیرگذار که قابلیت به تصویر کشیده شدن داشته باشند، به همین دلیل مخاطب بیشتر کتاب ترجمه میخواند.
حقپرست همچنین درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه بیان کرد: رسانهها در این زمینه خیلی کم کار کردهاند. درباره تلویزیون که سالهاست صحبت میشود و این دغدغه وجود دارد اما فعالیت آنها فصلی و مناسبتی است؛ مثلا روز جهانی کودک و روز کتاب و کتابخوانی یادشان میافتد سرانه مطالعه پایین است و علاقه بچهها به کتابخوانی کمتر شده است.
او در ادامه خاطرنشان کرد: در زمینه کتاب و کتابخوانی تلویزیون برنامه مشخصی ندارد مگر در مناسبتهای خاص، اما تلاشی وجود ندارد که بچهها را به خواندن کتاب تشویق کند و انگیزه کتابخواندن را در آنها به وجود بیاورد. حتی ما در زمینه فیلم و انیمیشن هم از کارهای خارجی استفاده میکنیم. فکر میکنم تلاش مؤثر و پیگیری توسط رسانهها انجام نشده که بخواهد بچهها را به سمت مطالعه معطوف و توجه آنها را به تألیف جلب کند.