بیشتر ما با افکار آزاردهنده آشنایی داریم. افکاری که به ما می‌گویند به اندازه کافی خوب نیستیم و موجب می‌شوند به اهدافمان شک کنیم و موفقیت‌هایمان را دست کم بگیریم. این افکار صبح‌ها وقتی که جلوی آینه می‌ایستیم به سراغمان می‌آیند و می‌گویند:«تو اصلا جذاب نیستی! چاقی! شلخته‌ای!» ممکن است در محل کار سراغمان بیاید:«تو تحت فشار زیادی هستی. هیچوقت نخواهی تونست کاراتو تموم کنی. هیچ کس به تو اهمیتی نمیده. باید تسلیم بشی.» حتی در نزدیک‌ترین روابطمان نیز سراغمان می‌آیند:«او واقعا تو رو دوست نداره. هیچ کس برات اهمیتی قائل نیست. امکان نداره رابطه ادامه پیدا کنه. به خودت اجازه ارتباط برقرار کردن نده.»

هر آدمی به دو بخش تقسیم می‌شود: بخشی از ما که هدف محور و خود مدار است، و بخشی دیگر منتقد و نابودگر خودمان است. این بخش از ما، موجب افکار منفی می‌شود.

صدای منتقد درون ما حاصل تجربه‌های دردناکی است که قبلا داشته‌ایم یا شاهد آن بوده‌ایم. بزرگ‌تر که می‌شویم، ناخودآگاهانه این الگوی غلط فکری در ما ریشه‌دار می‌شود. وقتی نتوانیم این منتقد درون را شناسایی و جداسازی کنیم، به آن اجازه می‌دهیم روی رفتار و سمت و سوی زندگی ما تاثیر بگذارد. روی روابط و موفقیت‌هایمان تاثیر منفی می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد به شخصیت و زندگی که می‌خواهیم برسیم. چگونه می‌توانیم این صدای درونمان را به چالش بکشیم؟

صدای منتقد درون چیست؟

همه ما یک منتقد درون داریم. این صدا به شکل انتقادات منفی درونی درمورد هویت و رفتار ما ظاهر می‌شود.

صدای منتقد درون معمولا این حرف‌ها را می‌زند:

«تو زشتی.»

«تو احمقی.»

«تو چاقی.»

«تو ایراد داری.»

«تو با بقیه فرق داری.»

می‌توانید با این تمرین 4 مرحله‌ای، منتقد درونتان را شکست دهید.

چگونه می‌توانید این منتقد درون را شکست دهید؟

قدم اول: حرفی که منتقد درون به شما می‌زند را شناسایی کنید. درک کنید که این طرز تفکر، از تفکر واقعی شما جدا است. به خاطر داشته باشید که منتقد درون شما، بازتابی از حقیقت نیست. نقطه نظری است که بر اثر تجربیات منفی گذشته کسب کرده‌اید.

قدم دوم: یک راه برای جداسازی از منتقد درون، نوشتن این افکار از نگاه دوم شخص مفرد است. مثلا: «من هیچوقت هیچ کار درستی انجام نمی‌دم. هیچ وقت موفق نخواهم شد.» را به شکل:«تو هیچوقت هیچ کار درستی انجام نمیدی. هیچ وقت موفق نخواهی شد.» بنویسید. این به شما کمک می‌کند بیگانه بودن این طرز تفکر را ببینید. توجه کنید که این دشمن درونی تا چه حد می‌تواند بدجنس باشد.

قدم سوم: می‌توانید با نوشتن افکار واقع‌گرایانه و مهربانانه به منتقد درونی خود پاسخ دهید. این جملات را از نگاه اول شخص مفرد بنویسید. در جواب فکری مثل:«تو احمقی.» بنویسید:«من گاهی اوقات به مشکل برمی‌خورم ولی از بسیاری جهات شخص باهوش و قابلی هستم.» هدف این تمرین خودبین شدن شما نیست، بلکه برای این است که رویکرد مهربانانه و صادقانه‌ای به خود داشته باشید.

قدم چهارم: به خاطر داشته باشید هیچوقت به راهنمایی‌های منتقد درونتان عمل نکنید. اعمال شما باید نشانگر نقطه نظر خود شما، کسی که می‌خواهید باشید و اهدافتان باشد. صدای منتقد درون شما ممکن است بلندتر شود و به شما بگوید پایتان را از گلیمتان درازتر نکنید و ریسک نکنید. ولی با تشخیص دادن و جدا شدن از این طرز تفکر و برخلاف آن عمل کردن، شما قوی‌تر خواهید شد و منتقد درونتان، ضعیف‌تر.