چکیده
مردم عصرجاهلی به انواع شرک مبتلا بودند و موجودات گوناگونی را به جای خداوند می پرستیدند. از جمله، فرشتگان الهی نزد آنان قداست فراوانی داشتند، تا جایی که آنها را پس از خداوند برترین موجودات می دانستند و به مثابه فرزندان خداوند می پرستیدند. این نوشتار با رویکرد نقلی- تحلیلی و برپایه آیات قرآن کریم، در صدد بررسی جایگاه فرشته نزد عرب های جاهلی و بررسی عوامل و انگیزه های فرشته پرستی و تبیین نوع شرک آنان در پرستش فرشتگان است. آن گونه که از منابع موجود در این زمینه بدست می آید، فرشته پرستی، از نظر اهمیت، در رأس تمام گونه های شرک عرب های جاهلی قرار داشته است و فرشتگان از شریف ترین معبودهای آنان به شمار می رفته اند تا جایی که آنها را در امور مهم خلق و تدبیر عالم نیز مؤثر می دانستند؛ اعتقاد مشرکانه ای که قرآن کریم، بر بطلان و بی پایه بودن آن تأکید کرده است.
کلید واژه ها: اعراب، جاهلیت، فرشته، پرستش، شرک.
مقدمه
بت پرستی و شرک عرب های جاهلی گونه های بسیاری داشته و از ظاهر آیات قرآن و منابع دیگر بدست می آید که فرسته پرستی، از نظر اهمیت، در رأس تمام گونه های شرک آنان قرار داشته است، (1) و فرشتگان از شریف ترین معبودهای مورد تقدیس آنان به شمار می رفته اند(2) که به انگیزه های گوناگون آنها را تقدیس می کردند و می پرستیدند.
باوجود آنکه فرشته پرستی عرب های جاهلی در آیات فراوانی از قرآن کریم طرح گردیده و از ابعاد گوناگون بر بی پایه بودن آن استدلال شده است، در متون روایی و تاریخی و حتی در اشعار عرب های جاهلی درباره فرشته پرستی، در مقایسه با سایر گونه های پرستش آنان، بسیار کم بحث شده است. بیشترین اطلاعات در این زمینه مربوط به تفاسیر قرآن کریم است که مفسران ذیل آیات مربوط، در بررسی این موضوع طرح کرده اند. امام در بیشتر تفاسیر نیز به سبب فقدان اطلاعات تاریخی در این زمینه، تنها به توضیح اجمالی آیات بسنده شده است. از جمله مفسرانی که با تفصیل بیشتر به این بحث پرداخته اند، علامه طباطبایی است. ایشان در تفسیر المیزان(3)، در ذیل آیات مربوط به «فرشته پرستی عرب های جاهلی»، از عناوین زیر بحث نموده اند:
توجیهات مشرکان در پرستش فرشته، مصادیق فرشته پرستی، و مباحث اجمالی دیگر.
درمنابع تاریخی، نیز جواد علی در المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام بحث مبسوط تری در این زمینه طرح کرده است. در عین حال او نیز از کمبود اطلاعات و نبود منابع مفید دراین خصوص سخن گفته و عوامل آن را بررسی کرده است. وی در جلدهای مختلف این کتاب(4) درباره دامنه فرشته پرستی عرب های جاهلی، انواع شرک آنان، و رابطه جن و ملک نزد عرب ها، بحث مفیدی ارائه داده است.
عماد صباغ نیز در کتاب الاحناف(5) برخی از اشعار عرب های جاهلی را در مورد فرشته پرستی به اجمال توضیح داده است.
غیراز کتابهای مذکور، منابع دیگر، به اجمال به این موضوع پرداخته و بیشتر به اشاره کوتاه اکتفا کرده اند. اما اینکه چرا با وجود اخبار و اطلاعاتی نسبتاً زیادی که از آن دوران نقل شده است، موضوع مهم فرشته پرستی در پرده ابهام باقی مانده، دقیقاً مشخص نیست، البته توجیهاتی در این باره مطرح است که به تأمل نیاز دارد، ازجمله:
الف. عرب های جاهلی هیچ شناختی از فرشته نداشته اند و اعتقاد به فرشته، فقط نزد اهل کتاب مطرح بوده است و از مشرکان غیر ازکسانی که با آنها ارتباط داشتند یا از «حنفا» بودند، هیچ کسی فرشته را نمی شناخت. البته در ادامه روشن خواهد شد که این فرضیه حداقل با ظاهر قرآن نمی سازد؛ چراکه آیات قرآن به روشنی گویای آن است که آنان به پرستش فرشتگان توجه ویژه داشته اند، تا اندازه ای که این موضوع در زمان بعثت به مثابه یکی از انحرافات مهم فکری عرب های جاهلی در محور مبارزه پیامبر(ص) و وحی الهی قرار گرفته است.
ب.این امر برمی گردد به نبود آثار مکتوب کافی از دوران جاهلی، به همین علت به موازات پوشیده ماندن سایر ابعاد زندگی آنان، این امر نیز چندان برای ما روشن نیست.
این پاسخ درصورتی درست است که سایر امور زندگی آنان نیز به همینسان پوشیده مانده باشد، و حال آنکه ابعاد گوناگون زندگی آنان و از جمله گونه های دیگر پرستش آنها، در مواردی حتی با جزئیات بیان شده است.
ج. درصدر اسلام اطلاعات مهمی در این زمینه وجود داشته است، اما به سبب انحرافی بودن افکار جاهلی در مورد فرشتگان، مسلمانان به عمد از بازگویی آن سرباز زدند تا اینکه، در نهایت، محفوظات مردم به کلی فراموش گردید و آثار موجود در این زمینه نیز از بین رفت.(6)
اگر واقعاً چنین بوده است، پس باید سایر ابعاد بت پرستی آنان نیز به همانسان مغفول می ماند، وحال آنکه قضیه چنین نیست.
به هر حال، فرشته پرستی عصر جاهلی از جهات گوناگون ضرورت بررسی دارد؛ زیرا از سویی با توجه به نقش محوری آن در رفتار دینی انحرافی آن زمان، بررسی دقیق این موضوع، ابعاد دیگر اعتقادات مشرکانه آنها را روشن تر می سازد؛ و از سوی دیگر، تبیین این موضوع، ضمن کمک به تحلیل دقیق تر از فرهنگ و دین آن زمان، تصویری روشن تر از اندیشه توحیدی و فرهنگ کامل اسلام نیز نشان می دهد.
بنابراین، دراین نوشتار از مسائل اصلی و فرعی زیر بحث می گردد: جایگاه فرشته نزد عرب های جاهلی، چگونگی پرستش فرشتگان، عوامل و انگیزه های فرشته پرستی آنان و موضع اسلام در برابر این اعتقاد مشرکان.
اطلاعات موجود بیانگرآن است که توجه و شناخت عرب های جاهلی از فرشتگان- هرچند شناخت انحرافی- اگر بیشتر از گونه های دیگر شرک آنان نبوده، به هیچ وجه کمتر نبوده است. آنها فرشتگان را ارواح نامرئی می دانستند، (7) و فرشتگانی همانند کاتبان اعمال را نیز قبول داشتند.(8) حداقل برخی از فرشتگان را به عنوان فرزندان خداوند شایسته تقدیس و شریک خداوند در خلق و تدبیر عالم و وسیله برای شفاعت و قرب الهی می دانستند و می پنداشتند فرشتگان می توانند وسیله رسیدن آنان به سعادت مادی ومعنوی قرار گیرند. دامنه فرشته پرستی آنان نیز بسیار گسترده بوده است؛ صابئین و بنوملیح و قریش فرشته پرستیشان مشهور بوده است و گویا بت پرستی عرب های جاهلی نیز بیشتر به فرشته پرستی آنان برمی گردد؛(9) چنان که در قرآن کریم نیزاز جهات گوناگون بر بی پایه بودن این عقیده استدلال شده است.
اعتقاد مشرکان به رابطه نسبی فرشتگان با خداوند
عرب های جاهلی در توجیه فرشته پرستی خود، فرشتگان را فرزندان و دختران خداوند می شمردند و به عنوان الهه های آسمان می پرستیدند: (وجعلوا له من عباده جزءا)(زخرف:15) ازمیان بندگان خداوند کسانی را جز خداوند قرار داده اند. همانطور که هر فرزندی پاره تن پدرو مادر است، فرشته هرگاه فرزند خدا شمرده شود پاره تن و جز خداوند به شمار خواهد رفت.(10) چه بسا آنان را امتیازی برای خود می دانستند و با افتخار می گفتند ما حتی از مسیحیان نیز هدایت یافته تریم؛ زیرا آنها انسان را می پرستند ولی ما فرشته الهی را عبادت می کنیم و همچنان که خدایان ما برتر از خدای آنان است، مسیر ما نیزبه هدایت نزدیک تر از آنان است.(11) نیز چه بسا همین امر را توجیه اعتقادات مشرکانه خود قرار داده بودند و می گفتند وقتی عبادت عزیر و عیسی که انسانی بیش نبوده اند برای یهودیان و مسیحیان جایز باشد، پرستش فرشتگان که از آنها برترند، به طریق اولی باید صحیح باشد.(12) چنان که پرستش فرشته، همانند تقدیس بزرگان، منشأ سایر گونه های بت پرستی آنان نیز بوده است؛ چرا که آنها با اعتقاد به شایسته پرستش بودن فرشتگان از باب دختران خدا، بت هایی بزرگ خود، همانند لات و منات و عزی، را نیز نماد و تمثال های
ملائکه قرار داده بودند و می پرستیدند.(13) چنان که نام آنها را از اسامی و اوصاف الهی نیز برگزیده بودند و می گفتند: لات مشتق از الله است، عزی از عزیز؛(14) با این ارتباط که آنان فرشتگان را نیز تجلی اوصاف الهی می دانستند(15) تا اینکه درگذر زمان فلسفه اصلی پرستش مجسمه ها فراموش شد و خود آنها نیز موضوعیت یافتند.(16)
اما اینکه چرا آنها فرشتگان را به عنوان فرزندان خداوند می پرستیدند؟ وجهش چندان روشن نیست و احتمالاتی در این زمینه مطرح است:
الف. احتمال دارد منشأ این تفکر به شناخت ناقص آنان از خداوند برگردد. آنها می پنداشتند خداوند نیز همانند بشر می تواند دارای زاد و ولد باشد؛ از همین رو فقط فرشتگان را شایسته فرزندی خداوند می دانستند. اما چون شباهتی میان دختران و فرشتگان تصور می کردند، آنها را دختران خداوند می شناختند نه پسران؛ و می گفتند چنان که دختران غالباً خود را از دیده ها پنهان و در پشت پرده و دیوارهای حجاب پوشیده می دارند و کمتر مشاهده می شوند، فرشتگان نیز چون از دید عموم پنهاناند و دیدنی نیستند، آنها نیز حتماً دختران خدا هستند. آنان حتی خورشید را نیز که به سبب تابندگی زیادش به درستی مشاهده نمی شود، مؤنث می خواندند. البته آنها برای دختر نامیدن موجودات معیار خاصی داشتند و این گونه نبود که هرچه را نمی توانستند ببینند دختر خطاب کنند.(17)
ولی درستی این توجیه بر مؤنث بودن تمام فرشتگان نزد آنان استوار است؛ درحالی که آنها، فقط فرشتگان آلهه را دختران خداوند می نامیدند.(18)
ب. احتمال دیگر، شایع بودن اندیشه تقدیس فرشتگان در آن زمان است. ممکن است این امر ناشی از قداست خاص فرشتگان نزد عرب ها بوده باشد، و به همین علت می پنداشتند بهترین احترام برای آنان همین است که آنها را فرزندان خداوند بدانند. چنان که اندیشه تقدیس فرشتگان و اعتقاد به الوهیت آنان در ادیان وآیین های دیگری در هند و مصر وبابل و یونان و روم نیز مطرح بوده است.(19)«وثنی ها»(مجوسیان که به الهه های خیر وشر معتقد بودند) براهمه، بوداییها، صابئون به خدایان زیادی از فرشتگان و جنیان به صورت جنس زن و دختران خداوند معتقد بودند.»(20) از این رو، «عرب ها [یا مسیحیان] مبتکر این اعتقاد نبوده اند بلکه این عقیده ریشه در گذشته داشته است.»(21)
عرب های جاهلی نیز در آغاز فرشتگان را از باب دختران خداوند شایسته تقدیس وستایش می دانستند، ولی در گذر زمان، تقدیس فرشتگان به پرستش آنان انجامید و فرشته پرستی شان نیز منشأ سایر گونه های بت پرستی قرار گرفت.(22)
ج. ممکن است مشرکان جزیرة العرب در پرستش فرشتگان از دین مسیحیت، که روح القدس را در کنار خدای پدر و پسر تقدیس و پرستش می کردند، اثر پذیرفته باشند؛ زیرا، قطع نظر از وجود مسیحیان در جزیره العرب آن روز، عرب های جاهلی از طریق سفرهای تجاری وغیره نیز ارتباط وسیعی با مسیحیان روم و جاهای دیگر داشتند.
ولی این وجه در صورتی صحیح است که ثابت شود تثلیث به اعتقاد اصلی تمام مسیحیان در آن زمان تبدیل شده بود. چرا که لزوم اعتقاد به سه اقنوم اب و ابن و روح القدس که ثالوث اقدس را شکل می دادند، در شوراهای نیقیه(سال325م) قسطنطنیه(سال 381م) و کالسدون(سال 451م) تصویب شد(23) و پس از آن در مقام معتقدات اصلی مسیحیت به اجرا درآمد؛ و ظاهراً
قبل از آن زمان، اندیشه تثلیث به صورت گسترده و به مثابه اعتقاد اصلی تمام مسیحیان رایج نبوده است وپس از آن نیز مدتی طول می کشید تا مسیحیان آن را بپذیرند و به این شرک آلوده شوند. چنان که در قرآن کریم وقتی قضیه اصحاب اخدود(جمعی از مسیحیان ساکن جزیره العرب که به دست حاکمان وقت به سبب ایمانشان زنده زنده در کوره های آتش سوزانده شدند) مطرح می شود، خداوند متعال ضمن تقبیح این عمل، کشته شدگان را مؤمنان راستینی می داند که صرفاً به پاس ایمان به خداوند یکتا کشته شدند.(24) از آنجا که این قضیه در جزیره العرب واقع شده بیانگرآن است که حداقل در میان مسیحیان جزیره العرب، تا آن زمان اندیشه شرک آلود تثلیث رایج نبوده است. در عین حال نمی توان به کلی این عامل را نادیده انگاشت؛ چرا که عرب های جزیره العرب با مسیحیان شامات و روم آن زمان نیز احیاناً رفت وآمدهای تجاری داشتند و چون خودشان از فرهنگ دینی و مذهبی ضعیفی برخوردار بودند، به سادگی تحت تأثیر افکار و اندیشه های فرهنگ های برتر، از جمله مسیحیت قرار می گرفتند.
پرسش دیگر اینکه آنها فرضیه فرزند داشتن خداوند را چگونه توجیه می کردند؟ آیا صرفاً از باب تشبیه و تمثیل آن را بیان می کردند یا به نسبت واقعی میان خداوند و فرشتگان اعتقاد داشتند؟
پاسخ این پرسش بر تبیین اعتقادی مبتنی است که آنان درباره رابطه جن و فرشته و خداوند داشتند.
پی نوشت ها :
*کارشناس ارشد دین شناسی، مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی(قدس سره).
1- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3، ص193؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج2، ص288.
2- ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج4، ص224؛ر.ک: محمدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج4، ص331.
3- سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج12، ص274-277؛ ج18، ص89-93؛ ج19، ص38-40.
4- جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج6، ص44، 709- 710، 737-739؛
ج9، ص829-830.
5- ص53و 58.
6- ر.ک: جوادعلی، همان، ج6، ص71و739.
7- ر.ک: جوادعلی، همان، ج6، ص737.
8- همان، ج9، ص829-830.
9- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج19، ص38.
10- ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج9، ص142؛ عبدالله بن عمربیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، ج15، ص160؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج18، ص90.
11- ر.ک: محمود آلوسی، تفسیر آلوسی، ج18، ص385؛ فخررازی، مفاتیح الغیب؛ ج13، ص484؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج8، ص116.
12- ر.ک: علی بن ماجه، حاشیه السندی، ج1، ص40.
13- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج19، ص36.
14- ر.ک: محمدباقر مجلسی، همان، ج9، ص157.
15- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج11، ص175.
16- ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج26، ص597-598؛ ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج4، ص22.
17- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج12، ص275.
18- همان، ج18، ص90.
19- ر.ک: میرسیداحمدعلوی، مصقل صفا در نقد کلام مسیحیت، ص69؛ داریوش شایگان، ادیان و مکتب های فلسفی هند، ج1، ص248-249.
20- سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج12، ص274.
21- همان، ص275.
22- ر.ک: مرتضی مطهری، همان، ج26، ص597-598.
23- ر.ک: سیمون بارینگتون وارد و دیگران، مقدمه ای بر شناخت مسیحیت، ترجمه همایون همتی، ص129؛ محمدرضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص335.
24- ر.ک: بروج:4-8؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج10، ص310-318.
منبع:نشریه معرفت، شماره 156