(1)
(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائکةُ أَلاّ تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى کُنتُمْ تُوعَدُونَ * نحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَشتَهِى أَنفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ * نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ)(2)
فرشتگان رحمت و مواقف
یکی دیگر از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها، رساندن رحمت الهی در مراتب مختلف است. البته ملائکه رحمت، رحمت خداوند متعال را در همه ی عوالم و به همه ی موجودات می رسانند؛ ولی این آیه در خصوص فرشتگانی است که به وسیله ی آنان رحمت الهی ــ در مراتب گوناگون و با شدت و ضعف ــ به انسان ها می رسد. ملائکه رحمت (مانند ملائکه عذاب) در موقف ها، مقاطع و عوالم مختلف (دنیا، مرحله مرگ، برزخ، قیامت و...) مأموریت خویش را انجام می دهند.
خطرات و تهدیدات مواقف
جمعی از فرشتگان، رحمت خدا را به انسان های مستوجب رحمت ــ از زمان مرگ و پس از آن ــ می رسانند؛ زیرا مرحله ی مرگ (قیامت صغری) و نیز موقف بعث و برانگیخته شدن (قیامت کبری) مواقف و مراحل سنگین و دشواری است. در این موقف ها و مراحل، آدمی با یک سلسله امور، قوانین و حقایق ناشناخته و جدیدی مواجه می گردد و از این رو ترس و اضطراب شدیدی بر وجودش حاکم می شود! حقیقت این مخاطرات، موقع دیدن فهم می شود. تعابیر و مفاهیم کلی در این خصوص، تنها قسمتی از آن را بیان می کند؛ و گرنه هر چه تصویر و تصور کنیم، باز به آن حقیقت نزدیک نشده ایم. درباره ی مسأله ی «ترس و اضطراب در هنگام مرگ و قیامت»، در دو روایت ذیل تأمل می کنیم:
1.«عن یاسر الخادم قال: سمعت الرضا (علیه السلام) یقول: ان اوحش ما یکون هذا الخلق فی ثلاثة مواطن یوم یولد و یخرج من بطن امه فیری الدنیا، و یوم یموت فیعاین الآخرة و اهلها، و یوم یبعث فیری احکاما لم یرها فی دار الدنیا و قد سلم الله عز وجل علی یحیی فی هذه الثلاثة المواطن و آمن روعته فقال: و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت ویوم یبعث حیا و قد سلم عیسی بن مریم (علیه السلام) علی نفسه فی هذه الثلاثة المواطن فقال: و السلام علیّ یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیاً»
«یاسر خادم (از خادمان امام رضا(علیه السلام)) می گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمود: وحشتناک ترین [مراحل] برای این انسانها، سه موطن است: [یک موطن] روزی است که به دنیا می آید و از رحم مادر به عالم دنیا وارد می شود؛ پس دنیا را می بیند. [موطن دوّم] روزی است که می میرد؛ پس آخرت و اهلش را مشاهده می کند. [موطن سوّم] روزی است که برانگیخته می شود؛ پس احکام [و سنن و قوانینی] را می بیند که آنها را در دنیا ندیده بود. و به تحقیق خداوند بزرگ مرتبه، بر حضرت یحیی (علیه السلام) در این سه موطن سلام می کند و [او را از] ترس و بیم ایمن می گرداند. پس خداوند متعال [در قرآن] فرمود: «و سلام بر یحیی روزی که به دنیا آمد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود».(3)
و [نیز] به تحقیق عیسی بن مریم (علیه السلام) بر خویش در این سه موطن سلام می کند. خداوند متعال [از قول وی در قرآن] می فرماید: «و سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم».(4)
در این روایت به دهشتناک و وحشتناک بودن سه مقطع (هنگام تولد، هنگام مرگ و زمان قیامت کبری) به صراحت اشاره شده است. از طرفی به اجمال درمی یابیم که گریه کودکان در هنگام تولد از روی وحشت است؛ زیرا با سنن، قوانین و عالم جدیدی مواجه می شوند که با عالم قبل از آن، کاملاً متفاوت است. البته به دلیل رحمت الهی، پس از زمانی اندکی نوعاً بچه ها آرام می گیرند. طفل در حد فهمش، سلم و رحمت الهی را درک کرده و آرامش خاصی ــ پس از آن بیم و ترس ــ برایش حاصل می شود. اما پس از مرگ برای همه سلام و رحمت نیست و از این جهت با زمان تولد فرق دارد و نباید مسأله ورود به برزخ را با ورود به عالم دنیا مقایسه کرد! با به دنیا آمدن انسان ها، نوعاً با «سلام» مواجه می شوند و به همین جهت پس از گریه، آرام می گیرند؛ ولی با پا گذاشتن به برزخ، تنها انسان های شایسته رحمت، با «سلام» رو به رو می شوند، نه همه ی آنان. با برپایی قیامت نیز فقط گروهی که ایمان و عمل صالح صحیح و حقیقی دارند، با «سلام» پذیرایی شده و وحشت و اضطرابی نخواهند داشت.
گفتنی است که این سلام (قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ)(6) عالم سلام است؛ عالمی که همه با او ملایم اند و با هر چه که مواجه می شود، «سلم» است؛ یعنی طبق خواست، میل و اشتیاق آدمی است. این دارالسلام (وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دَارِ السَّلامِ )(7)، همان بهشت و بهشت ها است و در واقع بهشت، ظهور تا اسم «سلام» خداوند متعال است. و سلام خالص الهی، در آخرت تجلّی می یابد.
در حدیث یاد شده به دو الگوی بزرگ انسانی اشاره شده که اینها با ورود به هر سه موطن، با سلام الهی مواجه اند: حضرت یحیی (علیه السلام) و حضرت عیسی (علیه السلام). با این تفاوت که این «سلام» برای حضرت یحیی از قول خداوند متعال است و برای حضرت عیسی از قول خودش؛ زیرا حضرت یحیی در مقام هیبت و خوف بوده و از خشیت بالایی برخوردار بود؛ به حدّی که همواره گریه می کرد و در میان پیامبران حال عجیبی داشت و ترس او در حدی بود که نمی توانست سلام را برای خود بگوید.
خداوند متعال درباره ی او فرمود: «و سلام بر یحیحی روزی که به دنیا آمد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود». اما مقام ومنزلت حضرت عیسی (علیه السلام) ایجاب می کرد که این سلام را خود برای خویش بگوید: «و سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم».
2.«عن الخصال الصدوق، قال علی بن الحسین علیهما السلام: اشد ساعات ابن آدم ثلاثة ساعات، الساعة التی یعاین فیها ملک الموت و الساعة التی یقوم فیا من قبره و الساعة التی یقف فیها بین یدی الله تبارک و تعالی ...»؛(8)
«در خصال صدوق از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده است:
شدیدترین وسخت ترین ساعات برای انسان ها سه وقت است: زمانی که ملک الموت را مشاهده می کند (مرگ)، هنگامی که از قبرش بر می خیزد (قیام قیامت) و موقعی که در پیشگاه خداوند قرار می گیرد».
در این روایت هر چند به وحشت هنگام تولد اشاره نشده؛ ولی اضطراب، ترس، دلهره و سختی زمان مرگ، قیامت و حسابرسی بیان شده است.
نزول فرشتگان رحمت در مواقف
از این دو روایت و احادیث دیگری به دست می آید که عالم مرگ و برزخ و بعث و قیامت ــ به دلیل احکام، سنن و قوانین جدید ــ با وحشت و ترس، مخاطرات و تهدیدات توأم است؛ مگر آنکه ملائکه رحمت بیایند و انسان سزاوار رحمت را مشمول رحمت خویش سازند و از این دهشت و دلهره برهانند. در واقع فرشتگان رحمت، به امر خداوند نازل می شوند تا خوف ها، حزن ها، اضطراب ها، و دلهره ها را از انسان های لایق و وارسته کنار بزنند و رحمت الهی را از همه جهت، برای او به ارمغان آورده و او را به عالم «سلم» دعوت کنند. آیات ذیل این حقیقت را به روشنی بازگو می کنند:
1.(إنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائکةُ أَلاَّ تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى کُنتُمْ تُوعَدُونَ* نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَشتَهِى أَنفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ* نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَّحِیمٍ)(9)
«در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید در زندگى دنیا و آخرت دوستانتان ماییم، و هر چه دل هایتان بخواهد در [بهشت] براى شما [مهیا] است، و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید یافت. این سفره ی احسان را خدای غفور و مهربان [پاداش ثبات ایمان] برای شما گسترده و آماده کرده است».
مفسران این آیات را، هم بر روز بعث تطبیق کرده اند و هم بر هنگام مرگ. بر اساس این آیات، هنگام شروع وحشت ها و اضطرابها و اندوه ها، ملائکه رحمت به امر خدا بر مؤمنانی که «ربنا الله» گفته و عملاً هم بر روی حرف خویش ایستاده اند، نازل شده و بیم و حزن آنان را زایل کرده و آرامش و طمأنینه وسرور خاصی برای آنان به ارمغان می آورند و آنها را وارد بهشت و بهشت ها ــ که تجلی خاصی اسم «سلام» الهی است ــ خواهند کرد.
گفتنی است گفتار ملائکه مبنی بر اینکه «بیم مدارید و غمین مباشید» صرف حرف و سخن نیست، بلکه تکوین است؛ یعنی، گفتن همان و رفع بیم و اندوه همان.
مسأله مرگ، ورود به برزخ و عالم قیامت را نباید ساده یا شوخی پنداشت! این مراحل به قدری سخت و سهمگین است که امام حسن مجتبی (علیه السلام) ــ با آن مقام و منزلت والا ــ از خوف (10) آن می گریست.
شیخ صدوق از امام رضا (علیه السلام) و ایشان از آبای گرامی خویش نقل می کند:
«لما حضرت الحسن بن علی (علیهما السلام) الوفاة بکی، فقیل یابن رسول الله! أتبکی و مکانک من رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) مکانک الذی انت به وقد قال فیک رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ما قال، و قد حججت عشرین حجة ماشیا و قد قاسمت ربک مالک ثلاث مرات حتی النعل و النعل فقال (علیه السلام): انما ابکی لخصلتین: لهول المطلّع و فراق الاحبة»؛(11)
«چون وقت وفات امام حسن (علیه السلام) رسید، گریه کرد. پس [به ایشان] گفته شد: ای پسر رسول خدا! آیا گریه می کنید و حال آنکه منزلت و مقام شما با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این چنین منزلتی است و پیامبر خدا درباره ی شما آن چنان فرموده است و[دیگر آن که] بیست بار با پای پیاده برای ادای مناسک حج به بیت الله الحرام مشرف شده اید و [دیگر آن که] برای [رضای] پروردگارت سه بار مال خویش را با [نیازمندان] تقسیم کرده اید؛ حتی [در این تقسیم و انفاق] از [تقسیم] نعل های خود [نیز] دریغ نورزیده اید؟!
آن حضرت [در پاسخ] فرمود: گریه ی من برای دو چیز است: یکی برای «هول مُطَّلع (12) و دوم به جهت دوری از محبان و دوستانم».
2.(...کَذَلِک یجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائکَةُ طیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»(13)
«...خدا این گونه پرهیزگاران را پاداش می دهد. همان کسانی که فرشتگان جانشان را ــ در حالی که پاک اند ــ می ستانند [و به آنان] می گویند: درود بر شما باد، به [پاداش] آنچه انجام می دادید به بهشت درآیید».
آیه یاد شده نیز بیانگر این حقیقت است که در هنگام مرگ، ملائکه رحمت متصدی قبض روح پرهیزگاران و تقوا پیشگان اند و با «سلام» دادن به آنها ــ که در واقع «سلام» الهی است ــ آنها را به عالم سلم و آرامش و سرور (بهشت و بهشت ها) وارد می کنند.
3.(الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشرَى فى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)(14)
«همانان که ایمان آورده و پرهیزگارى کردهاند، در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است. وعدههاى خدا را تبدیلى نیست، این همان کامیابى بزرگ است».
این آیه نیز در خصوص متقیان بوده و بشارت الهی را هم در دنیا و هم در آخرت، برای این گروه مطرح می سازد. این بشارت به وسیله ملائکه رحمت صورت گرفته و به دنبال آن اضطراب ها و نگرانی ها رخت بربسته و انعام الهی و رحمت های سبحانی، به سوی پرهیزگاران سرازیر می شود.
بشارت صاحبان ولایت مطلقه در مواقف
بنابر روایات، این بشارت به وسیله مبشّران دیگری ــ که اصل بوده و ملائکه به اذن آنان پرهیزگاران را تبشیر می کند ــ صورت می گیرد و آنان شخصیت عظیم الشأن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به تبع ایشان امیرمؤمنان (علیه السلام) و امامان معصوم (علیهم السلام) و صاحبان ولایت مطلقه اند. در واقع هنگام مرگ و برپایی قیامت کبری، بشارت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس امام علی (علیه السلام) و امامان معصوم (علیهم السلام)، به سراغ انسان متقی می آید و آن گاه به اذن آنان ملائکه رحمت ــ که تحت اوامر آنان هستند ــ مبشّر فرد پرهیزگار خواهند بود. به همین جهت است که گفته شده: شفاعت کلی و مطلقه در نظام وجود، برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) و به تبع آن برای امیرمؤمنان (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) است. در روایات به این انگاره اشاره شده است از جمله:
1.«عن الخصال، قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): تمسکوا بما امرکم الله به فما بین احدکم و بین ان یغتبط و یری ما یحبّ الا ان یحضره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما عندالله خیر وابقی و تأتیه البشارة من الله عز وجل فتقر عینه و یحب لقاء الله»(15)
«در کتاب خصال از امیرمؤمنان (علیه السلام) نقل شده است: آنچه را خدا بدان امر فرموده است، عمل کنید. [اگر چنین کردید] پس نیست فاصله ای میان شما [مقام شما] و میان [مقامی که] مورد غبطه هر بیننده ای بوده و آنچه که دوست می دارد[در آن منزلت] می بیند؛ مگر آنکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)[به حضور] او حاضر شود. آنچه نزد خداوند است، بهتر و پاینده تر است و [پس از حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]، بشارتی از طرف خداوند عز و جل به سراغ او می آید. پس چشمش [چیزهایی را می بیند که] روشن می شود و [مفارقت روح از بدن و] لقای حضرت حق را دوست می دارد».
روایت یاد شده این حقیقت را بازگو می کند که با حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام مرگ و بشارت آن به رحمت الهی، فرد متقی به مقام و منزلتی می رسد که مورد غبطه ی دیگران قرار می گیرد و در آن حالت چیزهایی را مشاهده می کند که لقای حضرت حق را بر لقای خود در دنیا ترجیح می دهد. به بیان دیگر، میان انسان پرهیزگار (کسی که به اوامر و نواهی الهی گردن نهاده) و مرتبت و جایگاه مورد غبطه قرار گرفته، یک قدم است که با حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و بشارت او در هنگام مرگ، این قدم نیز طی شده و شخص مؤمن، مشمول رحمت الهی و آثار چشمگیر آن می گردد.
2.«و فی تفسیر البرهان عن ابن شهر آشوب عن زریق عن الصادق (علیه السلام) فی قوله تعالی: (لهم البشری فی الحیوة الدنیا) قال: هو ان یبشراه بالجنة عند الموت یعنی محمد او علیاً(علیهم السلام)»(6)
«در تفسیر برهان از ابن شهر آشوب از زریق از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که در تفسیر آیه (لهم البشری فی الحیوة الدنیا) فرمود: «دو فرد، پرهیزگار را هنگام مرگ به بهشت بشارت می دهند، یعنی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه السلام)».
3.امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«ان الرجل اذا وقعت نفسه فی صدره رأی. قلت: جعلت فداک و ما یری؟ قال: یری رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فیقول له رسول الله: انا رسول الله ابشر، ثم قال: ثم یری علی بن ابی طالب (علیه السلام) فیقول: انا علی بن ابی طالب الذی کنت تحب اما لأنفعنک الیوم. قال: قلت له: أیکون احد من الناس یری هذا ثم یرجع الی الدنیا؟ قال: اذا رای هذا ابدا مات ...»؛ (17)
[شخص محتضر] هنگامی که [در زمان مرگ] روح به سینه [اش] رسید [چیزهایی را] مشاهده می کند. [راوی می گوید:] گفتم: فدایت شوم! چه می بینید؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را می بینید، پس آن حضرت به او می گوید: من رسول خدا هستم و [تو را] بشارت می دهم. آن گاه فرمود: سپس علی بن ابی طالب (علیه السلام) را می بیند، پس امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: من علی ابن ابی طالب هستم کسی که تو او را دوست می داشتی، من امروز به نفع تو کار خواهم کرد. [راوی می گوید: به حضرت] گفتم: آیا کسی از مردم هست که [این امور را] ببیند، پس از آن به دنیا بازگردد؟! حضرت فرمود: هنگامی که این حقایق را دید، می میرد [و دیگر به این دنیا باز نمی گردد].
روایت دوم و سوّم در تفسیر آیه ی شریفه ی سوره ی یونس، مبشران اصلی را حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) می داند. علاوه بر آنکه مرحله ی بشارت، مرحله ای است که پس از آن بازگشتی به دنیا نخواهد بود. امیدواریم و باید عاجزانه از خدا بخواهیم ــ و با این خواستن عمل را نیز همراه سازیم ــ تا در زمره ی پرهیزگاران و مؤمنانی باشیم که در هنگام مرگ، رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابی طالب و ائمه (علیهم السلام) به بالینشان آمده و این مبشّران رحمت و غفران الهی به میزبانی اشان آیند.
پینوشتها:
1. 73/2/18.
2.فصلت (41)، آیات 30ــ32.
3.مریم (19)، آیه ی 5.[ک]
4.همان، آیه ی 33.[ک]
5.بحارالانوار، ج6، ص 158، ح18.
6.یس (36)، آیه ی 58.
7.یونس (10)، آیه ی 25.
8.بحارالانوار، ج6، ص 159، ح19.
9.فصلت (41)، آیات 30ــ32.
10.ناگفته نماند ترس امامان معصوم (علیهم السلام) و انسان های کامل ومؤمنان مطمئن، ترس مثبت و ارزشی است؛ زیرا خوف آنان از عظمت خداوند متعال است؛ نه مثل وحشت ما وابستگان به دنیای مادی. به بیان دیگر حضرت حق در قلب اولیای الهی، تجلّی کرده و موجب هیبت همراه به شوق می شود. در حقیقت هیبت و بزرگی خوف، از تجلّی عظمت و ادراک آن است. دل عاشقان خداوند متعال، در هنگام ملاقات با حضرت دوست ــ که با مرگ سر فصلی از آن آغاز می شود ــ می تپد و وحشتناک و ترسناک می شود. این خوف غیر از ترس های معمولی است که دیگران از مرگ دارند. ترس و اضطراب افراد عادی، به جعت تعلّقات مادی و دنیوی و نیز ناآگاهی و عدم آشنایی با سنن و قوانین جدید عوالم پس از مرگ و قیامت است؛ ولی ترس بزرگانی چون امام حسن مجتبی (علیه السلام)، به جهت تجلّی مقام حضرت احدیت در هنگام مرگ و پس از آن است. از این رو امام حسن (علیه السلام) یکی از دلایل گریستن خود را «هول المطلع» مطرح می فرماید.[ک]
11.بحارالانوار، ج6، ص 159، ح22.
12.دهشت و اضطرابی که در حال تجلی مقام حضرت احدیت در مقام مرگ و پس از آن برای اولیاء الهی و مقربان درگاه ربوبی دست می دهد.[ک]
13.نحل (16)، آیات 31ــ32.
14.یونس (10)، آیه ی 63 و 64.
15.بحارالانوار، ج6، ص 153، ح8.
16.به نقل از: المیزان، ج10، ص 99.
17.همان.
منبع : کتاب ملائکه(سلسله دروس معارف اسلامی 1)گفتارهای آیت الله محمد شجاعی،تنظیم و نگارش کاشفی،انتشارات وثوق- 1385