سوگواری های محرم در سیره و سنت معصومین (ع) (۱)

خروش ها و خیزش ها   در جهان اسلام آن روز سه منطقه بسیار حساس وجود داشت که عبارت بودند از کوفه، دمشق و مدینه، کوفه مرکز فرمانروایی حضرت علی (ع) شهری بود در دل عراق و سرزمین هایی از ایران مثل خراسان، طبرستان و ری زیر نظر این قلمرو اداره می گردید، در واقع مرکز ایالت وسیعی بود که عراق و ایران را در برمی گرفت، دمشق هم موقعیت استراتژیکی خاصی داش ...

سوگواری های محرم در سیره و سنت معصومین (ع) (1)

خروش ها و خیزش ها
 

در جهان اسلام آن روز سه منطقه بسیار حساس وجود داشت که عبارت بودند از کوفه، دمشق و مدینه، کوفه مرکز فرمانروایی حضرت علی (ع) شهری بود در دل عراق و سرزمین هایی از ایران مثل خراسان، طبرستان و ری زیر نظر این قلمرو اداره می گردید، در واقع مرکز ایالت وسیعی بود که عراق و ایران را در برمی گرفت، دمشق هم موقعیت استراتژیکی خاصی داشت چرا که مرکز خلافت امویان به شمار می آمد و از سویی سراسر شامات، سوریه و تا حدودی مصر را اداره می کرد، مدینه نیز مرکزی برای حجاز، شبه جزیره عربستان و یمامه محسوب می شد مخصوصاً با سابقه ی تاریخی که این شهر داشت و در آن جا نهضت اسلامی گسترش یافته و رشد و توسعه آیین محمدی صورت گرفته بود، به علاوه اصحاب، تابعین و اهل بیت پیامبر اغلب در این شهر سکونت داشتند.
بنابراین با منقلب شدن شهرهای کوفه دمشق و مدینه پایه های انقلاب حسینی و حماسه عاشورا در سراسر قلمرو عظیم و گسترده ی دنیای اسلام استوار می گردید، با این وصف حضرت امام سجاد (ع) و دیگر بازماندگان حضرت اباعبدالله الحسین درست دقت کردند که حرکت خویش را در این سه شهر آغاز کردند، سخنرانی زینب (س)، علی بن الحسین و دیگران نخست در کوفه، بعد در دمشق و سپس در مدینه و نیز سوگواری اهل بیت امام در این نقاط و همگامی مردم با آنان سیمای کریه ستم اموی را افشا کرد و اعتراضات گسترده ای را علیه متجاوزان خاندان بنی امیه بوجود آورد و می توان گفت بر افتادن این سلسله و انتقال خلافت از دودمان آلوده مذکور به حاکمانی دیگر به دنبال ماجرای کربلا صورت گرفت. (1)
در اواخر حکومت امویان و در آستانه ی روی کارآمدن عباسیان، عاشورا رسماً روز ماتم عمومی و سالروز شهادت امام حسین (ع) اعلام گردید، اما بنی عباس وقتی این هیجان های مذهبی و مقدس را مشاهده کردند نه تنها برای برپایی مجالس سوگواری تنگناهایی بوجود آوردند و در این باره به اختناق سیاسی افزودند، متوکل عباسی این فشارها را چنان شدت بخشید که مرقد امام حسین و اطراف آن را مورد تخریب قرار داد و مردم را از زیارت مزار آن حضرت بازداشت و زایرین را دستگیر و روانه زندان های مخوف می ساخت. (2)

کوفه در التهاب
 

جانیان اموی اسیران دشت نینوا و بازماندگان حادثه عاشورا را همراه سرهای بریده شهیدان کربلا به سوی کوفه حرکت دادند، وقتی آنان به این شهر وارد شدند، مردم برای مشاهده ی آنان در اطرافشان اجتماع کردند و چون پرسیدند شما کدام اسیران هستید، جواب دادند از آل محمد هستیم اهل کوفه در آن حال به گریه و ضجه پرداختند، امام سجاد فرمود: آیا برای ما نوحه سرایی می کنید.
پس جوانان ما را چه کسی کشته است؟ در این اثنا آن حضرت، زینب کبری، ام کلثوم و دختر امام حسین (ع) در بیاناتی حقایقی را باز گفتند و به افشای نیرنگ های کم رنگ فرمانروایان اموی پرداختند و بعد از خطبه ای که می خواندند می گریستند، کوفیان با شنیدن این سخنان و تأثر اهل بیت امام حسین (ع) چنان به سوگواری پرداختند که کمتر روزی کسی آنان را با عده ای از بانوان کوفه در همان سال 61 هجری در کربلا به مزار امام حسین (ع) جمع شدند و مدت یک هفته نوحه سرای و عزاداری کردند و برخی از آنان که نازا و عقیم بودند صاحب فرزند گردیدند. (3)
شیخ مفید روایت کرده است وقتی رأس مقدس امام حسین از کربلا به کوفه رسید و اهل بیت امام حسین (ع) به عنوان اسیران رخداد عاشورا به کاخ ابن زیاد آمدند، او با چوبی به دندان های حضرت می زد و می خندید، در این حال زینب دلش به درد آمد و گریست و گفت: ای ابن زیاد به جان خودم تو بزرگان مرا کشتی...
با مشاهده ی این وضع و اعتراض برخی از حاضران در مجلس چون انس بن مالک و زید بن ارقم صدای گریه و ناله از میان جمعیت برخاست. (4)
منابع دیگری افزوده اند وقتی فاطمه دختر امام حسین (ع) خطبه ای برای کوفیان ایراد کرد، کوفیان صدای خویش را به گریه و زاری بلند کردند و گفتند تو را بس است ای دختر پاکان، قلب ما را آتش زدی، گلوهای ما را خشک کردی و اندرون ما را شعله ور ساختی، آنگاه آن بانو ساکت گردید، بعد از خطبه امام سجاد نیز صدای مردم از هر سو به گریه بلند شد و آنان به یکدیگر می گفتند هلاک شدید و نمی دانید. (5)
زینب کبری (س) که زبان علی در کامش بود به مردم اشاره کرد ساکت شوند، پس نفس ها برگشت و خاموشی بر آن جمع حاکم گردید آنگاه بیاناتی مهیج بر زبان آورد و خطاب به کوفیان گفت: ای بی وفایان به حال ما گریه می کنید، اشکتان خشک مباد و ناله شما فرو ننشیند، برای آخرت خویش کردار زشتی فرستاده اید، آری به خدا باید زیاد گریه کنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به ننگی آلوده نموده اید.
سید بن طاووس بعد از نقل این خطبه از بشربن خزیم اسدی که در آن مجلس حضور داشته است می افزاید: قسم به خداوند آن روز مردم را حیرت فرا گرفته بود، در حالی که دست ها را بر دهان گذارده و می گریستند. (6) عبدالله فرزند ضعیف ازدی با قصیده ای پرشور و طولانی که در رثای سالار شهیدان در حضور ابن زیاد سرود مجلس وی را تحت تأثیر قرار داد و به همین دلیل به دستور عبیدالله فرزند زیاد، حاکم کوفه، کشته شد، او در اشعاری حزن انگیز گفت، خورشید درخشان دچار کسوف و تیرگی گردید زیرا مصائب سختی در کربلا به وقوع پیوست و تمامی آفاق آشکارا از این بابت گریان گشتند. (7)
طبری از سوگواری در منزل یکی از جنایت کاران کربلا گزارشی ارائه داده است، او خولی بن یزید ازدی می باشد که سر امام را از عمر سعد تحویل گرفت و برای دادن بشارت به عبیدالله و گرفتن پاداش قبل از دیگران به کوفه حرکت و چون با بسته بودن دارالاماره مواجه شد به خانه برگشت و آن سر مبارک را در تنور منزلش پنهان نمود، همسرش بعد از آگاهی شروع به ناله و فریاد نمود و برای مظلومیت امام حسین (ع) سخت گریست و منزل این ستمگر خائن را ترک گفت. (8)

شیون در شام
 

سوگواری برای اباعبدالله و سایر شهیدان کربلا، با انتقال اسیران به شام، به سرزمین مذکور منتقل شد و محفل شادمانی و عیاشی یزید را به مجلس عزا تبدیل کرد. از کسانی که بعد از ورود اهل بیت امام حسین (ع) به دمشق، تحت تأثیر مظلومیت شهیدان کربلا قرار گرفت. خالد بن معدان است که از جمله بزرگان تابعین نزد اهل سنت می باشد، وی در همان آغاز ورود کاروان حسینی به شام که پیشاپیش اسرا و سرهای بریده وارد مرکز حکومت اموی گردید به شدت متأثر شد و گریست و از شدت اندوه به مدت یک ماه از مردم کناره گیری کرد و در حیرت و ماتم فرو رفت، بعد از آن که دوستانش به دیدنش رفتند، در رثای امام حسین (ع) اشعاری سرود که ترجمه بخشی از آن ها چنین است: ای فرزند دختر پیامبر با سر شما آمدند در حالی که به خون آغشته بود، با قتل شما گویی آشکارا، عمداً پیامبر را کشتند، شما را با لب تشنه شهید نمودند و در این جنایت تأویل قرآن و وحی را در نظر نگرفتند، هنگام انجام این جنایت تکبیر می گفتند اما با قتل تو تکبیر و تهلیل را نیز در معرض تهدید قرار دادند. (9)
اهل بیت امام حسین (ع) در حالی به شام منتقل شدند که بر فراز شتران به غل و زنجیر کشیده شده و آفتاب داغ سیمای آنان را سوزانیده بود، دست های این عزیزان به گردن ها بسته و در بازار دمشق گردانیده می شدند وقتی اسیران را به بارگاه یزید بردند زینب کبری با مشاهده سر بریده برادر بسیار نالید و با گریه ای جانسوز فریاد زد ای حسین ای حبیب خدا ای فرزند مکه و مدینه و پسر سرور زنان جهان فاطمه زهرا (س)، هر کس در آن مجلس بود با شنیدن این سخنان گریست.
 
یزید لعین بر لبان مبارک و دندان های امام حسین (ع) چوب می زد، زینب با مشاهده ی این وضع نالید و با خود نجوا کرد که ای کاش خواهرت نبود و تو را به این وضع نمی دید، بعد مطالبی سوزناک بیان داشت که اهل مجلس را به گریه واداشت، از آن پس سه روز عزاداری برپا شد و این نخستین مجلس سوگواری عمومی بود که در دمشق و در حضور یزید برای امام سوم و یارانش برپا گشت، وقتی اسیران را به خانه ای در مجاور محل اقامت فرزند معاویه انتقال دادند تا چندین روز بر حادثه کربلا نوحه سرایی می کردند و مورخان می گویند این زنان بنی هاشم نبودند که می گریستند بلکه زنان شامی هم اشک خود را تقدیم حماسه آفرینان محرم کردند. (10)
بر اثر فعالیت های تبلیغی امام زین العابدین (ع) و حضرت زینب (س) و تنفر روزافزون مردم، یزید چهره ای نادم به خود گرفت و اجازه داد حتی اطرافیان درباره ی کربلا احساسات درونی خود را بیان کنند. از آن جمله وقتی اهل بیت سید الشهدا (ع) به منزل یزید رفتند هیچ زن و دختری از خاندان او باقی نماند مگر این که همگام با اسیران به سوگواری پرداختند. (11)
یزید خطیبی را فرا خواند تا بر بالای منبر برود و امام حسین و خاندانش را نکوهش کند او چنین کرد و در دفاع از معاویه و یزید زیاده روی نمود، امام سجاد (ع) بر این سخنران اعتراض نمود و از یزید خواست اجازه دهد سخنانی بر زبان آورد که خدا را خشنود نموده و برای حاضران پاداشی در بر داشته باشد، سرانجام با حمایت مردم، یزید رضایت داد امام به منبر برود، امام چهارم پس از ستایش خداوند و مدح رسول اکرم (ص) به معرفی خاندان خویش پرداخت و حقایقی را برای حاضران بازگفت که ناگهان صدای شیون مردم بلند شد، یزید از این که عزاداری مذکور تبدیل به یک قیام فراگیر گردد دستور داد مؤذن اذان بگوید و وقتی او گفت: اشهد ان محمد رسول الله، حضرت فرمود صبر کن تا جمله ای در این ارتباط به مردم بگویم. ای یزید آیا پیامبر جد توست یا جد من؟ اگر بگویی جد توست که دروغ می گویی و اگر اعتراف می کنی که نیای من است، پس چرا فرزندش را کشتی، اهل بیتش را اسیر و فرزندان سبط او را آواره ی بیابان ها نمودی و چندان به بازگویی حقایقی پرداخت که صدای گریه مردم بلند گردید و سوگواری ها شدت گرفت و موج این ماجرا در شهر انتشار یافت و یزید ناگزیر گردید رفتار خود را نسبت به خاندان اباعبدالله و امام سجاد (ع) عوض کند و هنگام حرکت کاروان اسیران از شام به جانب مدینه، دستور داد با تشریفاتی اهل بیت را ببرند و نسبت به آنان با تجلیل و تکریم برخورد گردد، افکار عمومی هم دگرگون شد و مردم بیدار شدند و هیجانی در آنان پدید آمد و اسباب ناراحتی و فشارهای روانی دودمان بنی امیه را سامان داد. (12)

ماتم داری در مدینه
 

با استناد به پاره ای روایات و استنباط از منابع تاریخی اسیران کربلا بعد از بیرون آمدن از شام در بیستم صفر سال 61 یا 62 هجری که مصادف با اربعین حسینی بود به قتلگاه شهیدان عاشورا رفتند و برای آنان مجلس سوگ و ماتم برپا کردند، برخی اصحاب و یاران ائمه هدی نیز به این جمع پیوستند و ساکنین آن نواحی اجتماع مذکور را گسترش دادند، می گوید جابر بن عبدالله انصاری نخستین صحابی پیامبر و حضرت علی (ع) است که موفق گردید در روز اربعین مرقد امام حسین را زیارت کند. (13)
کاروان اهل بیت پس از زیارت مرقد امام حسین و دیگر حماسه آفرینان عاشورا، به سوی مدینه حرکت کرد، این شهر آمادگی بهتری برای بزرگداشت قیام کربلا داشت و بانوان هاشمی در همان موقعی که متوجه شدند امام حسین (ع) می خواهد از مدینه بیرون برود، دسته جمعی نوحه سرایی کردند، حضرت از آنان خواست دیگر بس است، زنان بنی عبدالمطلب گفتند پس سوگواری را برای چه کسی نگاهداریم، این هجرت شما بوی جدایی دائمی می دهد و همچون روزی است که پیامبر، فاطمه زهرا (س) و امام علی (ع) به سرای دیگر شتافتند. (14)
بشیر بن جذلم که مرثیه سرا بود و ذوق شعری داشت می گوید وقتی آن قافله به حوالی مدینه رسید امام زین العابدین (ع) فرمود. تو به داخل شهر برو و خبر شهادت امام را به مردم بده، او می گوید سوار بر مرکب خویش گردیدم و با شتاب، خود را به مسجد النبی رسانیدم و ضمن گریه اشعاری را خواندم:
ای ساکنان یثرب (مدینه) دیگر در شهر نمانید چون امم حکسین کشته شد و اشک های مداوم از دیده ها جاری سازید، بدنش در کربلا به خون آغشته گردید و سرش بر نیزه ها در حال گردش است. بشیر می افزاید به مردم گفتم علی بن الحسین با عمه ها و خواهرانش نزد شما آمده اند و من قاصد او به سوی شما هستم، پیک کاروان (بشیر) خاطر نشان نموده است مردم از خانه ها بیرون آمدند و برای استقبال در مسیر ورودی شهر آماده شدند امام سجاد (ع) از خیمه اش بیرون آمد در حالی که با دستمالی اشک های خود را پاک می کرد، برای ایشان کرسی گذاشتند، امام بر روی آن نشست تا سخن بگوید ولی گریه مجال نمی داد، با دیدن این وضع المناک فریاد مردم از هر سو به ناله و زاری بلند شد و هر کدام به امام چهارم تعزیت و تسلیت می گفتند، با فرو نشستن هیجان های مردم امام خطبه غرایی خواند آنگاه کاروان وارد مدینه گردید، شهر از آن زمان چندین روز متوالی شاهد مجالس عزا بود و نوحه های دردآوری شنیده می شد. (15)
دسته جات سوگوار بانوان از منزل زینب کبری(س) به سوی حرم پیامبر و از آن مکان مبارک به منزل ام البنین (همسر حضرت علی و مادر ابوالفضل العباس) در حال رفت و آمد بود. (16)
دختر عقیل بن ابی طالب وقتی خبر شهادت امام حسین و یارانش را شنید ضمن آن که ابیاتی سوزناک می خواند همراه خواهرانش برای کشته های کربلا عزاداری می کردند. (17)
رباب دختر امرءالقیس (همسر امام حسین) در مدینه یک سال تمام با اندوهی ویژه مجلس سوگواری برپا داشت، زنان مدینه همراهش می گریستند و آنقدر این بانو گریه کرد که اشک دیدگانش خشک شد. ام البنین دختر حزام کلابیه که فرزندانش در کربلا به شهادت رسیدند، هر روز به قبرستان بقیع می رفت و برای چهار پسرش با ناله ای دردناک و دل سوز ندبه می کرد، به طوری که مردم جمع می شدند و به گریه هایش گوش می دادند و متأثر می شدند او ضمن گریه در رثای فرزندان شهیدش اشعاری غمناک می خواند. (18)
بعد از آن که اسرای کربلا به مدینه بازگشتند و عزاداری برای حماسه آفرینان طف در این شهر اوج گرفت یک نوع هیجان همراه با آگاهی و بیداری، مردم مدینه را به تحرک و موضع گیری علیه دستگاه اموی وادار کرد و نفرت و انزجار آنان هر روز از ستمگران عصر خویش افزایش می یافت و آن سیما و کارنامه ای که خیلی وقت پیش روشن و آشکارا دیده بود رفته رفته پیش روی آنان قابل تشخیص بود.
والی وقت مدینه یعنی عثمان بن محمد ابی سفیان که جوانی مغرور و کم تجربه بود وقتی مشاهده کرد اهالی این دیار از ظلم و جنایات یزید و اعوان و انصارش و فراموش گردیدن موازین اسلامی به ستوه آمده اند به تصور نادرست خویش تصمیم گرفت قلمرو فرمانروایی خود را آرام و عده ای از بزرگان مدینه را از خود و یزید خشنود کند، بر این اساس گروهی از فرزندان مهاجر و انصار را به دمشق فرستاد تا اعتراضات خود را با فرزند معاویه در میان بگذارند در رأس این افراد انسان زاهد و پارسایی چون عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه دیده می شد نمایندگان مدینه مورد احترام یزید قرار گرفتند و وی به آنان بخشش فراوان کرد و تصور نمود با این درم بخشی ها امواج تنفر و انزجار برخاسته از اقیانوس مردمان مسلمان را خاموش می سازد اما اکسیر قیام کربلا اثر خود را به شکلی دیگر نشان داد و این حیله نتیجه معکوس بخشید، چرا که تا آن زمان هر چه مسلمین از فسق، عیاشی و میگساری در لهو و لعب دستگاه اموی می شنیدند در حد مسموعات بود و شاید عده ای باور نمی کردند و حتی بعید هم می دانستند که مسند خلافت اسلامی به امور زشت و شرم آور آلوده باشد.
گروه اعزامی از مدینه به شام که افراد موجه، متدین و درست کرداری بودند از نزدیک خلاف ها و منکرات حاکم اموی را مشاهده کردند و در بازگشت به مدینه به جای اینکه دست از اعتراض و خشم و شورش بردارند، علم مخالفت و انزجار برافراشتند و مردم را به خلع یزید دعوت کردند، حرکت مزبور به یک قیام عمومی تبدیل شد و یزید را در موجی از هراس و نگرانی قرار داد و او برای رهایی وضع، سپاهی از شامیان به فرماندهی مسلم بن عقبه به سوی شهر پیامبر فرستاد که از بس در کشتار مردم مدینه و جنایات واقعه حره به سال هجری اسراف کرده بود او را لقب مسرف دادند این جانی بعد از غلبه برمخالفان، فرمان قتل و غارت داد و از روز 28 ذیحجه این سال به مدت سه روز و سه شب، خونخواران شامی عده ای از صحابه و زاهدان و انسان های عابد و وارسته را به قتل رسانیدند، آن قدر از اهالی مدینه کشته شدند که ده هزار زن بی شوهر شدند، ناگوارتر از این کشتارها و غارت اموال مردم اقدام لشکر حریص شام به هتک ناموس اهل مدینه بود. (19)

گریه های امام سجاد، باران بیداری
 

امام سجاد اگرچه در یک دورانی توأم با اختناق شدید و بحرانی می زیست، کوشید قیام کربلا و انقلاب حسینی زنده بماند و از آن بهره برداری درست شود، آن حضرت همان گونه که اشاره کردیم در سه مرکز مهم آن زمان دنیای اسلام از طریق سخنرانی های موج آفرین، برپایی مجالس سوگواری برای امام حسین و یارانش و گریه و ماتم داری یک نوع جوشش و خیزشی را در میان مسلمانان پدید آورد که سرچشمه اش حماسه های کربلا بود.
در واقع آن حضرت پرچم دفاع از حق و پیام رسانی خون کشته های نینوا را بردوش داشت و در خطبه ها و گفتگوهایی که با برخی دوستان و حتی دشمنان داشت ضمن بیان مصائب اهل بیت، عزت و کرامت این بزرگواران را آشکار ساخت و حجت را بر همه تمام کرد.
در هنگام دفن پیکر مقدس امام حسین (ع) فرزند داغدارش، علی بن الحسین (ع) بعد از آن جسد مبارک را وارد قبر نمود گلوی خویش را بر گلوی گلگون پدر نهاد و با چشم گریان فرمود: خوشا به حال زمینی که پیکر شریفت را در آغوش گرفته است، این دنیا بعد از تو تیره و تار است ولی سرای جاوید به نورت تابندگی دارد اما حزن و اندوه ما از این پس دایمی است. (20)
امام صادق (ع) فرموده اند: حضرت زین العابدین چهل سال بعد از پدر بزرگوارشان گریستند، هیچ غذایی در برابرشان ننهادند مگر آن که گریه می کردند و چون یکی از خدمه دلیل این همه ناله و زاری را پرسیدند و از این وضع اظهار نگرانی کرد، فرمود: من شدت حزن و اندوه را به خدا شکوه می کنم و از پروردگار چیزی را می دانم که شما نمی دانید، هیچ گاه کشته شدن فرزندان فاطمه را یادآور نمی شوم مگر این که اشکم جاری شود. (21)
در پاسخ یکی از کسانی که بر گریه های شدید حضرت معترض بود، امام فرمود: وای بر تو یعقوب پیامبر دوازده ده فرزند داشت که وقتی یکی از آنان (یوسف) از چشم پدر دور شد در فراقش به قدری گریست که دیدگانش نابینا شد و کمرش از غصه حضرت یوسف خمیده گشت در حالی که مطمئن بود فرزندش در سلامت به سر می برد ولی من با دو چشم خود دیدم که پدر، برادر، عموهایم و هفده تن از اهل بیتم روبرویم کشته شدند، چگونه می توانم گریه نکنم. (22)
آن حضرت در بیاناتی این گونه مسلمین را برای گریه بر حضرت امام حسین (ع) تشویق کرده اند: هر مؤمنی که چشمانش برای شهادت امام حسین (ع) گریان گردد به طوری که اشک بر گونه هایش سرازیر گردد خداوند به سبب آن، او را در غرفه های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی در آن ها به سر ببرد. (23)
از موضع گیری ها، سفارش ها و سوگواری های امام سجاد (ع) بر می آید که برگزاری مجالس ماتم برای کشته های دشت کربلا از مؤثرترین ابزاری بوده که می توانسته با نقشه های شوم بنی امیه برای محو آثار و برکات معنوی و فرهنگی این قیام مقابله کند. ابوریحان بیرونی می نویسد: امویان در این روز لباس نو بر تن کردند و عاشورا را عید گرفتند، عطر استعمال نموده و مهمانی و ولیمه ها دادند و تا زمانی که بر سر کار بودند این رسم منحوس در میان مردم برقرار بود. (24)

پی نوشت ها :
 

1. گسترش نهضت حسینی، شهید دکتر محمد جواد باهنر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول 1377، ص 22- 21.
2. شیعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنیه، ترجمه مصطفی زمانی، ص 195.
3. بحارالانوار، ج 45، ص 200، تاریخچه عزاداری حسینی، ص 81- 80.
4. الارشاد، ج2، ص 118- 117.
5. مجالس اشنیه، سید محسن امین جبل عاملی، ترجمه محمدرضا جباران، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1380، ص 234- 233.
6. اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 151- 150.
7. آبشارهای عاشورایی، از نگارنده، قم، موج علم، ص 1385، ص 48، به نقل از بحارالانوار، ج 101، ص 322.
8. تاریخ الامم و الملوک، ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ج 5، ص 455.
9. مناقب آل ابوطالب، ابن شهر آشوب سهروی مازندرانی، بیروت دارالاخوان، ج 3، ص 117.
10. سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ شیعه امامیه، محمود تقی زاده، داوری، تهران مؤسسه شیعه شناسی، ص 72. به نقل از نصوص من تاریخ ابی مخنف، ج1، ص 500.
11. الکامل شیخ بهائی، ج2، ص 300، قتل خوارزمی، ص 78- 76، مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 174.
12. گسترش نهضت حسینی، ص 83- 82.
13. موسوعة آل النبی، ص 747؛ مجالس السنیه، ص 142، المدخل الی موسوعة العتبات المقدسه، تدوین جعفر خلیلی، ص 361.
14. تاریخچه عزاداری حسینی، ص 40، به نقل از اعیان الشیعه، قسم اول از جلد چهارم، ص 75.
15. المجالس السنیه، ص مجس نودم، مثیرالاحزان، ص 90.
16. احرام محرم، ص 23.
17. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج2، ص 124.
18. الکامل، ابن اثیر، ج4، ص 45، مقاتل الطالبین، ص 85.
19. در این باره بنگرید به تاریخ طبری ذیل وقایع سال 63 هجری، واقعه حره،محمد علی چنارانی و احمد تراببی و نیز اسرار و آثار واقعه کربلا به قلم جلال الدین همایی، گسترش نهضت حسینی، باهنر.
20. معالی السبطین، حایری مازندرانی، ج2، ص 40.
21. مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 303، کامل الزیارات، ص 213، المجالس السنیه، مجلس نود و یک.
22. کامل الزیارات، باب 32، ص 115.
23. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 108، بحارالانوار، ج44، ص 285.
24. آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران، امیرکبیر، ص 1363، ص 524.
 

منبع: نشریه پاسدار اسلام، شماره 337.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر