ماهان شبکه ایرانیان

بررسی تطبیقی ارزش و جایگاه کار در اسلام و یهود

انسان برای شکوفایی استعدادهای درونی خویش و رسیدن به آرمان های خود، ناگزیر است کـه از مرحله فکر به مـرحله عـمل گام نهد؛ زیرا اندیشه صرف خیر موجب تحقق آن نخواهد بود، بلکه عامل اصلی و اساسی در تحقق آن، کار و کوشش است

مـقدمه

انسان برای شکوفایی استعدادهای درونی خویش و رسیدن به آرمان های خود، ناگزیر است کـه از مرحله فکر به مـرحله عـمل گام نهد؛ زیرا اندیشه صرف خیر موجب تحقق آن نخواهد بود، بلکه عامل اصلی و اساسی در تحقق آن، کار و کوشش است. کار و تلاش در عرصه اقتصادای مسئله ای است که از آغاز تاریخ بشر همواره مورد تـوجه او بوده است. از زمانی که بشر در گستره زمین پا به عرصه وجود نهاد و به برقراری رابطه با محیط و اطرافیان و تشکیل خانواده و جامعه و طلب ثبات و آرامش پرداخت، میل به بقا و تلاش و کار برای دسـتیابی بـه زندگی بهتر نیز با او همراه بوده است. ازاین رو، از همان زمان به کشاورزی و درو و انبار کردن مواد غذایی و پرورش دام و طیور، شکار و تهیه هر آنچه که زندگی او را قوام می بخشد، دست زد. مسائل اقتصادی درآغاز تـاریخ بـشر صورتی ابتدایی داشت. اما به تدریج و با گسترش جوامع بشری پیچیده تر شد و به همان اندازه همواره مورد توجه ادیان آسمانی بوده است.

ادیان و شرایع الهی آمدند تا به انسان یـادآوری کـنند که او توانایی پشت سرنهادن مشکلات را برای ساختن جامعه ای آباد دارد و همچنین او را تشویق نمایند تا از موانع موجود در راه ساختن جهانی بهتر بگذرد. این واقعیت همواره برای انسان مورد تأکید بوده که خـداوند مـتعال انـسان را بیهوده و مهمل به حال خـود را رهـا نـکرده است: «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی» (قیامت: 36). از نمونه های این ادیان آسمانی، دین اسلام و یهود هستند که در آموزه های خویش، پیروانشان را در مسئله کـار و تـلاش بـسیار مورد سفارش قرار می دهند و جنبه های بسیاری نیز وجـه اشـتراک دارند. از دیدگاه اسلام، اشتغال به کار بخشی از زندگی عبادی انسان محسوب می شود تا جایی که از کار به عنوان فضل خداوند یـاد مـی شود: «فـَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاه فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکـُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه: 10). دین یهود نیز کار و زحمت را به عنوان شالوده اصلی هستی انسان مطرح می کند. «پس حـیات را بـرگزین» (تـثنیه، 30: 19). این آیه را بدین گونه تعبیر کرده اند: «تو برای خود پیشه و هنری انـتخاب کـن» (کهن، 1382، ص 211). این پژوهش درصدد است تا با بهره گیری از منابع دینی دو دین اسلام و یهود، دیدگاه این دو را در مـورد جـایگاه و ارزش کـار، و برخی از مشاغل مورد تأیید این دو بررسی نماید و وجوه اشتراک دو دین را در مسئله کـار تـبیین نـماید.

مفهوم شناسی واژه «کار»

از نظر لغوی «کار» به معنای فعل، عمل و کردار است. راغب اصفهانی واژه «عمل» را ایـن گونه تـعریف مـی کند: «هر فعلی را که حیوان از روی قصد انجام دهد، "عمل" نامیده می شود. مفهوم عمل از فعل، خـاص تر و مـحدودتر است؛ زیرا "فعل" گاه در مورد اشیای جامد نیز به کار می رود» (راغب اصفهانی، 1998م، ص 587). «عـمل» بـه کـاری اطلاق می گردد که از روی عقل و فکر انجام شود، لاجرم با عمل و آگاهی همراه اسـت، امـا «فعل» از آن عام تر است (عسکری، 1412ق، ص 383).

«کار» در اصطلاح عبارت است از «مجموعه عملیاتی که انـسان بـا اسـتفاده از مغز، دست ها، ابزار و ماشین برای استفاده عملی از ماده روی آن انجام می دهد. این اعمال نیز متقابلاً بـر او اثـر می گذارد و او را تغییر می دهد (میک، 1385، ص 22). «کار » یعنی گردیدن و شدن و عبارت از «سیر و صیرورت از نـقص بـه کـمال، از قوه به فعل، از جزء به کل و از مبدأ به معاد است » انسان نیز از این سیر سـرمدی و از ایـن فـرآیند بنیادین ـ غایی و فراگیر ـ نظام مند در عالم هستی، مستثنا نمی باشد. انسان موجودی است کـه در جـهت نیل به کمال، فعلیت، کل معاد و سعادت مادی و معنوی خویش، و رای اهداف اجتماعی و دنیوی و نیز آمال اخـروی خـود و به منظور رسیدن به غایت و مطلوب خویشتن، نیاز به امکانات، اعم از مواد، ابـزار و خـدمات دارد» (ولایی، 1378، ص مقدمه). «کار انسانی عبارت از عمل (کـم و بـیش ) ارادی ـ عـقلانی یا اختیاری فردی، گروهی و اجتماعی انسان هاست، عـملی کـه به منظور کسب امکانات مورد احتیاج، رفع نیازمندی ها و نقص های مادی و معنوی و در جهت دستیابی بـه کـمال لایق، لاحق و معهود و مطلوب انـجام مـی پذیرد» (همان).

جـایگاه کـار در اسـلام

در اسلام سه نوع کار به رسمیت شـناخته شـده است:

1.کار یدی (فیزیکی ) نظیر کار دهقانان، کارگران و...؛

2.کار فکری، مغزی، نـظیر مـعلمان و نویسندگان و...؛

3.کار احساسی و عاطفی نظیر کـار هنرمندان، پرستاری از نوزادان و بـیماران و... (صـدر، 1368، ص 123).

اسلام برای کار بالاترین ارزشـ ها را قـائل شده و آن را یکی از عوامل اصلی مالکیت می شناسد. در قرآن حدود چهارصد آیه در تشویق کار وارد شـده اسـت که تمامی آن مختص کار اقـتصادی نـیست. امـا با تعمق در آنـها، بـه اهمیت و نقش کار پی مـی بریم؛ زیـرا در آن آیات، ضمن هشدار به دلایل توحیدی، توجه بشر را به زمین و خیرات و برکات ذخایر و مـنابع حـیاتی به ودیعت نهاده در آنها، جلب نـموده و بـه صورت ضمنی، دعـوت بـه حـرکت و استفاده از استخراج این مـوهبت ها می کند و در این راه، اهمیت شکافتن دل دریاها را گوشزد نموده، انسان را به آنچه که وسیله سهولت حمل و نـقل اسـت، آشنا ساخته است. کار و تلاش در ایـن آیـات، بـه نـام حـرکت برای دریافت «فـضل» پروردگـار نامیده شده و به آرامش و استراحت در شب و تجدیدقوا و بازگشت نشاط و آمادگی برای فعالیت و کار در روز تأکید شده اسـت. «کـار در اسـلام معنای وسیعی دارد و لزوماً بازده مالی را تلویح نـمی کند» (ورنـرمنسکی، و...، 1389، ص 432). نـظام اسـلامی دعـا و مـراقبه در تمام روز و یا زندگی زاهدانه را بدون انجام تلاشی برای خود و دیگران مجاز نمی شمارد. «یک بار با پیامبر( از مردی سخن گفتند که تمام وقت خود را در مسجد به عبادت مـی گذراند. پیامبر( پرسید چه کسی غذای او را تأمین می کند؟ پاسخ دادند: برادرش، پیامبر( فرمود در این صورت، برادر او از او بهتر است» (همان، ص 433) و این نکته را مورد تأکید قرار دادند که دین اسلام از صرف تقوا و تعبد تـشکیل نـیافته، بلکه کار سخت و اتکا به تلاش های خود را نیز دربر می گیرد.

اسلام با بیکاری مخالف است؛ رهبانیت را تحریم می کند و به احتراز از تکدی توصیه می کند. از اینجا روشن می شود که کرامت و ارزش ذاتـی انـسان و نیز رفاه جامعه، با تلاش صادقانه و شرافتمندانه همه اعضای جامعه، و نه فقط بعض آنان، پیوندی نزدیک دارد. یکی از تأکیدات مهم اسلام به انسان ها ایـن اسـت که همواره در همه عرصه های گـوناگون زنـدگی، از جمله تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی به صورت جدی و مستمر تلاش کنند تا در پرتو چنین تلاش هایی، جامعه دینی هم از جهت فردی و هم از نظر اجتماعی به اهـداف خـود نائل آید.

تکدی گری و گـدایی در اسـلام، به شدت مذمت شده است تا آنجاکه ضمن سخنان معصومان، در پیش گرفتن گدایی، باز کردن راه فقر به سوی شخص و ابزاری برای ذلت شخص در دنیا و بازپرسی طولانی در آخرت خوانده شده است. به دلیل ارزش و اهـمیت کـار در فرهنگ اسلامی، در آیات و روایات معصومان، به جایگاه ویژه آن تحت عناوین گوناگون اشاره شده است.

1.هدف خلقت: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَه لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ مـا عـَلَیْها صَعِیداً جـُرُزاً» (کهف: 8ـ7). این دو آیه درباره حقیقت زندگی بشر در زمین وارد شده، و آن این است که نفوس انسانی، که در اصل جـوهری است علوی و شریف، هرگز مایل نبوده که به زمین دل ببندد و در آنـجا زنـدگی کـند، ولی عنایت خداوند چنین تقدیر کرده که کمال و سعادت جاودانه او از راه اعتقاد و عمل حق تامین گردد. به همین جـهت، تـقدیر خود را از این راه به کار بسته که او را در موقف اعتقاد و عمل نهاده، به محک تـصفیه و تـطهیرش بـرساند و تا مدتی مقدر در زمینش اسکان داده، میان او و آنچه که در زمین هست، علقه و جذبه ای برقرار کند و دلش بـه سوی مال و اولاد و جاه و مقام شیفته گردد » (طباطبائی، 1374، ج 13، ص 333).

  1. فضل خدا: «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاه فـَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مـِنْ فـَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ و چون نماز گزارده شد در [روی] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید (جمعه: 10).

3.مایه قوام و هـستی شخص و جامعه: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگی] شما قرار داده به سفیهان مدهید و[لی] از [عـواید] آن بـه ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید (نساء: 5).

4.وسیله کسب عزت و شخصیت: امام رضا( به مصادف می فرمایند: «صبحگاهان به سوی کسب عزت خود، و مقصودم رفتن به بـازار بـرخیز» (حرعاملی، 1367، ج 12، ص 4، حدیث 10).

5.جهاد در راه خدا: پیامبر اکرم می فرمایند: «تلاشگر در راه روزی حلال مانند مجاهد در راه خداست » (نوری، 1382، ج 2، ص 415).

6.عبادت: پیامبراکرم( می فرمایند: «بهترین کردارها، کسب حلال است» (متقی هندی، 1372، ج 4، ص 8).

7.وسیله آمرزش گناهان: رسـول اکـرم می فرمایند: «هر کس شب را با خستگی از تلاش برای به دست آوردن روزی حلال به سر آورد با آمرزش از گناهان خود شب را به پایان رسانیده است » (حر عاملی، 1367، ج 12، ص 13).

8.مایه سعادت اخروی: امام صادق( مـی فرمایند: «بـهترین یـار بر دستیابی به خوشبختی آخـرت، کـوشش در دنـیاست» (همان، ص 17). در نظام اقتصادی اسلام، بر حلال بودن کسب و کار بسیار تأکید شده است. در آیات و روایات متعددی، به شکل های گوناگون به پیـروان دیـن اسـلام دستور داده شده است که روزی خود را تنها از راه حـلال بـه دست آورند: «یا أَیّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا فِی اْلأَرْضِ حَلالاً طَیِّبًا وَ لا تَتّبِعُوا خُطُواتِ الشّیْطانِ إِنّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ » (بـقره: 168)؛ «وَ کـُلُوا مـِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اتّقُوا اللّهَ الّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (مـائده: 88). رسول خدا( می فرماید: «سعی و تلاش در جهت به دست آوردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است» (مجلسی، 1404ق، ص 103، ج 9). خداوند در حـدیث قـدسی بـه پیامبر سفارش فرموده است: «ای احمد! به راستی که عبادت ده جزء است و نـه جـزء آن در کسب روزی حلال قرار داده شده است (همان، ج 74، ص 27). در مقابل، تأکید اسلام بر کسب روزی حلال، از کسب حرام نـهی شـده اسـت. «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَه وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عـمران: 130). اسـلام، ضـمن تأکید بر کسب حلال، و بر حذر داشتن پیروانش از کارهای حرام، به آثار و عواقب کـسب حـلال و حـرام اشاره می کند. برخی از آنها عبارت است از:

الف. آثار کسب و کار حلال از دیدگاه اسلام

1.گـشوده شـدن تمام درهای بهشت: رسول اکرم می فرمایند: «هر که از دسترنج حلال خود بخورد، درهـای بـهشت بـه رویش گشوده شود و از هر در که خواهد وارد شود» (مجلسی، 1404ق، ج 100، ص 2016).

2.گرامی بودن نزد خداوند: امام صـادق( مـی فرماید: «بنده، آن زمان نزد خدا گرامی تر است که درصدد کسب درهمی حلال برآید و نـتواند بـه آنـ دست یابد» (محمدی ری شهری، 1377، ج 5، ص 2059).

3.نورانیت قلب: «هر که چهل روز بر خوردن لقمه حلال مداومت داشـته بـاشد، خداوند متعال قلب او را نورانی می گرداند» (حلی، 1407ق، ص 153).

4.غفران و آمرزش الهی: «کسی که بـا خـستگی بـه سبب تلاش روزانه برای کسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزیده می شود» (حرعاملی، 1367، ج 17، ص 24).

5.استجابت دعا: امـام صـادق( فـرمود: «کسی که دوست دارد با استجابت دعایش شادمان گردد، باید کسب و درآمد خـود را طـیب و حلال کند» (مجلسی، 1404ق، ج 90، ص 373).

6.طلب آمرزش فرشتگان: امام صادق ( می فرمایند: «وقتی بنده ای مشغول خوردن مالی می شود کـه از راه حـلال به دست آورده است، فرشته ای هم مشغول طلب بخشش برای او می شود تا زمانی کـه او دسـت از خوردن بکشد » (راوندی، 1380، ص 25).

ب. آثار کسب و کار حـرام از دیـدگاه اسـلام

1.لعن فرشتگان: رسول خدا فرمودند: «هرگاه لقـمه ای حـرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند» (مـجلسی، 1404 ق، ج 103، ص 16).

2.عـدم ورود به بهشت: رسول خدا( فـرمودند: «هـمانا خداوند ورود بـدنی را کـه از حـرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کـرده اسـت» (ابی فراس، 1388، ج 1، ص 16).

3.عدم قبولی عبادات: «هر کس مالی حرام کسب کند، خدا نـه صـدقه او را می پذیرد و نه بنده آزاد کردن و نه حـج گزاردن و نه عمره انـجام دادن او را و بـه اندازه پاداش این اعمال برای او گـناهانی سـنگین می نویسد. آنچه از وی پس از مرگش بر جای بماند، توشه راه جهنم او خواهد بود. هر شخصی کـه بـر حرام دست یابد و از ترس خـدا آن را رهـا کـند، خداوند او را مورد دوسـتی و رحـمت قرار می دهد و می فرماید کـه او را بـه بهشت ببرند» (مجلسی، 1404ق، ج 90، ص 373).

4.عدم رشد و برکت مال: امام صادق( می فرمایند: «مال حرام رشد نـمی کند و زیـاد نمی شود و اگر هم رشد کند، بـرکت نـخواهد داشت» (کـلینی، 1401ق، ج 5، ص 125).

5.اثـرگذاری در نـسل: پیامبر اکرم می فرماید: «مـال حرام در فرزندان آشکار می شود و روی آنها اثر می گذارد» (همان، ص 124).

6.مبتلا شدن به فقر: پیامبر( فرمود: «کـسانی کـه نان حلال را رها می کنند و به دنـبال حـرام مـی گردند، بـه خـیال اینکه از راه حرام درآمـد پیـدا کنند، خدا به فقر مبتلایشان می کند» (کلینی، 1401ق، ج 5، ص 127).

7.عدم استجابت دعا: امام صادق ( فرمود: «خداوند متعال دعـایی را کـه از قـلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد، اجابت نمی کند» (هـمان، ج 2، ص 474).

ب. در دیـن یـهود

کـار در دیـن یـهود از منزلت ویژه ای برخوردار است تا جایی که «حتی از منزلت شایستگی و حق اجدادی نیز والاتر است؛ زیرا می خوانیم که یعقوب به لابان چنین گفت: «و اگر خدای پدرم، خدای ابراهیم و هـیبت اسحق با من نبودی، اکنون نیز مرا تهیدست روانه می نمودی» (سفر تکوین، 2: 42). ازاین رو، قدر و منزلت اجداد یعقوب، تنها برای حفظ و حراست اموال و ثروت او سودمند بود. اما «خداوند مصیبت مرا و مـشقت دسـت های مرا دید و دوش ترا توبیخ نمود» (همان). نشان می دهد که خداوند به خاطر و به حق قدر و منزلت کار و رنج دستان یعقوب بود که لابان را از آزار و آسیب رسانیدن به وی برحذر داشت» (کهن، 1382، ص 212 ).

«کـار» بـخش مهمی از طرح و برنامه الهی برای سعادت بشر است. ارزش «کار» تا جایی است که در سفر تکوین آمده است: «حتی آدم ابوالبشر غذایی را نچشید تا آنـکه اول کـار کرد، چنان که گفته شده اسـت: «خـداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن محافظت نماید» (سفر تکوین، 2: 15 ). زندگی زاهدانه و کناره گیری از کارهای دنیا در دین یهود مذموم شمرده شده است. تحصیل تـورات،بـه عنوان عالی ترین و محترم ترین مشاغل عـنوان شـده است. ولی دانشمندان یهودی بر این نکته تأکید کرده اند که اگر همه مردم تمام وقت خود را فقط صرف تحصیل تورات کنند، حیات اجتماعی بشر به خطر می افتد. ازاین رو گفته اند:

تحصیل تـورات زمـانی خوب و باارزش است که با ادب و تربیت و کسب و کار همراه باشد؛ زیرا زحمتی که انسان در راه آن متحمل می شود، موجب می گردد که ارتکاب گناه را فراموش کند. اگر تحصیل تورات با ادب و تربیت و کـسب و کـار توأم نـباشد، سرانجام به جایی نمی رسد و باطل می گردد و موجب آن می شود که شخص مرتکب گناه گردد (کهن، 1382، ص 210). جایگاه کار و کـوشش تا جایی است که به وسیله آن انسان سرور جانداران عالم می گردد. در سـفر تـکوین آمـده است: هنگامی که ذات قدوس متبارک به آدم ابوالبشر فرمود: «زمین برای تو خار و خس خواهد رویانید» (سفر تـکوین 23، 3: 18)، دیـدگان آدم پر از اشک شد. او به حضور خداوند عرض کرد: «ای پروردگار عالم، آیا باید مـن و دراز گـوشم از یـک آخور بخوریم؟ لکن وقتی خداوند فرمود: «تو با عرق پیشانیت نان خواهی خورد » (همان، آیه 19)، خـاطر آدم آسوده شد» (پساحیم، 118الف). در دین یهود تصریح شده است که انسان، تنها هدفش از کـار نباید رفع نیازمندی های شـخصی خـودش باشد، بلکه او باید اطرافیان، به ویژه خانواده خویش را نیز در نظر گیرد. این موضوع، در حکایتی که نقل شده است، کاملاً مشهود است:

هادریان امپراتور روم از کوچه باغ های نزدیک شهر طبریا می گذشت و مرد کهن سالی را دیـد که زمین را حفر می کند تا درختانی در آن غرس نماید. هادریان بدو گفت: ای پیرمرد اگر در جوانی کار کرده بودی، اکنون دیگر نیازی نداشتی بدین گونه زحمت بکشی. پیرمرد گفت: من هم در اوایل عمر کـار کـرده ام و هم در آخر آن بیکار نمی نشینم. آنچه که خداوند آسمان ها را پسند آید، آن را با من خواهد کرد. هادریان از وی پرسید: چند سال دارد و او گفت: یک صد سال. هادریان با شگفتی بانگ بر آورد و گفت: تو صـد سـال داری و باز زحمت می کشی و زمین را می کنی تا در آن نهال بنشانی؟ شاید امیدواری که از میوه آن بخوری؟ پیرمرد پاسخ داد: اگر شایسته باشم، خواهم خورد و اگر هم لایق نباشم، غمی نیست؛ زیرا همان گونه کـه پدر و اجـدادم برای من زحمت کشیدند، من نیز برای فرزندان و اخلافم زحمت می کشم » (کهن، 1382، ص 212 ).

در نظر داشتن رضای خداوند در انجام کارها، از جمله مواردی است که دین یهود بدان سفارش کرده است: تـمام اشـخاصی کـه در راه خدمت به جامعه زحمت مـی کشند، بـاید مـحض رضای خداوند کار کنند؛ چون فقط در این صورت است که شایستگی و حق اجدادی شان بدیشان کمک خواهد کرد و نیکوکاری آنها برای هـمیشه پایـدار خـواهد ماند (همان، ص 212). در دین یهود تمثیل کار، تلاش و خـدمت مـکررا برای تأکید بر روابط میان خدا و انسان به کار رفته است. در این استعارات از انسان به عنوان بنده علاقه مند و مشتاق در خدمت اربـاب سـخن بـه میان آمده است (ورنرمنسکی و...، 1389، ص 284-285) بدان در نزد که زحمت می کشی و چـه کسی کار فرمای توست که مزد تلاش تورا می پردازد (سفر پیدایش، 2: 2). در دین یهود بر کار و کوشش برای تـأمین مـعاش و بـی نیازی از دیگران بسیار تأکید شده است. توصیه شد که شخص باید «از تـکیه کـردن بر دیگران احتراز جوید. در عین حال که، احسان کردن به نیازمندان را بسیار ستوده اند، در مقابل، این را که انـسان بـه امـید دریافت کمک و صدقه از دیگران بنشیند بی اندازه منفور دانسته شده است. چنین تـأکید شـده اسـت: «شنبه خود را همچون روزهای دیگر هفته ساز (در مورد تهیه و خوردن غذا) و خویشتن را محتاج احـسان و اعـانه مـردم نکن» (کهن، 1382، ص 203ـ204).

تکدی گری در دین یهود نیز به شدت مذموم شده است تا جایی که گفته اند «انـسان از یـک پیمانه غذا، که از آن اوست، بیشتر لذت می برد تا از نه پیمانه که از آن دیگران باشد» (هـمان). هـمچنین در سـفر تکوین آمده است: «و اینک برگ زیتون تازه در منقار وی (کبوتر) است. (سفر تکوین، 8: 11)، «کـبوتر بـه حضور ذات قدوس متبارک چنین عرض کرد: ای پروردگار عالم، بهتر آن است که غذای مـن مـانند زیـتون تلخ باشد، لکن از دست تو برسد، تا آنکه همچون عسل شیرین باشد و از دست انسان تـرکیب یـافته از گوشت و خون واصل گردد » (کهن، 1382، ص 204). جایگاه و شأن عالی کار و زحمت در سراسر ادبـیات تـلمود سـتوده شده است و از کار در دین یهود تحت عناوین مختلفی تعبیر شده است. از جمله:

1.عبادت: «خداوند مـی فرماید: و اگـر شـما به خاطر اشتغال به امور جماعت و خدمت به هم نوعان از تحصیل تورات و انـجام بـعضی از فرایض باز ماندید، من به حساب شما پاداش شایسته ای می گذارم. چنان که گویی تورات را تحصیل کرده و فرامین آن را انـجام دادهـ اید» (آووت، 2: 2).

2.بازدارنده از گناه و فسق و فجور: «تحصیل تورات زمانی خوب و با ارزش است که بـا ادب، تـربیت، کسب و کار همراه باشد؛ زیرا زحمتی کـه انـسان در راه آن مـتحمل می شود، موجب می گردد که ارتکاب گناه را فـراموش کـند» (میشنا آووت، 2: 2). «بیکاری انسان را به فسق و فجور می کشاند و نیز باعث اختلال عقل او می شود» (مـیشنا کـتوبوت، 5: 5).

3.همسنگ انجام تمام فرامین تـورات: «اگـر انسان دو بـند از قـوانین دیـنی را در صبح و دو بند دیگر را در شام فراگیرد، و سـراسر روز بـه کار و پیشه خود مشغول باشد، گویی تمام فرامین تورات را به نحو کـامل انـجام داده است» (کهن، 1382، ص 210).

4.وسیله کسب عزت و افـتخار: «عالی است مقام کـار کـه به کارگران عزت و افتخار مـی بخشد.» (هـمان، ص 211).

5.هدف خلقت: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا که در آن کار کند و آن را مـحافظت نـماید» (سفر تکوین، 2: 15 ).

6.شالوده اصلی هـستی انـسان: «پس حـیات را برگزین» (سفر تـثنیه، 30: 1). بـدین گونه تعبیر کرده اند: «تو بـرای خـود پیشه و هنری انتخاب کن» (کهن، 1382، ص 211 ).

7.راه نیل به سعادت و خوشبختی: «اگر از دسترنج خود اعاشه کـنی، خـوشا به حال تو و سعادت یار تـو خـواهد بود» (مـزامیر داود، 128، ص 2).

جـایگاه تـجارت، کشاورزی، دامداری و صنعت در تـوسعه جامعه

الف. در اسلام

در دیدگاه اسلامی، مسئله کار با دیدگاه ویژه مورد توجه قرار گرفته است. عـلاوه بـر ارزش کار و لزوم قدردانی در برابر هر کار ارزشـمندی، بـاید تـوجه داشـت کـه انگیزه اصلی کـار نـباید تنها رفع نیاز های شخصی باشد، بلکه پذیرفتن کار باید به منظور رفع نیازهای زندگی و بی نیاز شدن از دیـگران از نـظر اقـتصادی و نیز به قصد خدمت به دیگران بـاشد. ایـن نـوع کـار در اسـلام در ردیـف «جهاد» است که بالاترین و ارزشمندترین تکلیف انسانی و اسلامی شمرده شده است (صهبا، 1361، ص 54). در روایات متعددی، انسان به کارهای تولیدی و فعالیت عمرانی و بهره گیری از منابع طبیعی تشویق و ترغیب شده و از تـن آسایی و سر بار دیگران شدن نکوهش شده است.

اسلام برای مسلمانان در امور اقتصادی خط مستقیمی ترسیم می کند که وی را بدون آنکه به دیگری به ضرر وارد کند، به مال مشروع و مورد احترام مـی رساند. از سـوی دیگر، اسلام از انسان ها می خواهد که هر کس به اندازه توانایی خود همه کوشش و توان خود را به کار برد و کار را هرچه بییشتر و بهتر انجام دهد؛ زیرا نتیجه کار نه تنها بـه خـود فرد، بلکه به اجتماع نیز برمی گردد (همان، ص 56 ).

اسلام سعی و تلاش برای طلب روزی و استفاده از مواهب طبیعت بشری را امری ضروری دانسته که انسان برای رسـیدن بـه کمال، به آن نیازمند است. اسـلام بـر حقوق فرد و جامعه و مصالح هر دو تأکید نموه، هیچ گاه زمینه حذف یکی را به ضرر دیگری، به طور مطلق بازنمی گذارد، ازاین رو، در اسلام برخی مشاغل در رشد و توسعه جـامعه نـقش ویژه ای ایفا می کنند کـه در قـرآن و روایات معصومان( نیز به جایگاه و اهمیت آنها اشاره شده است:

1.تجارت: تجارت از نظر اقتصادی، یکی از راه های مهم درآمد و رفع نیاز های اجتماعی است. علاوه بر این موجب حفظ شخصیت انسان در جـامعه و نـیز فعال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه، عدم سقوط اجتماعی باشد. در اهمیت بازرگانی در اسلام همین بس که بخشی از اجتماع عظیم مسلمانان برای انجام مراسم مذهبی و سیاسی در مراسم حج را برای تجارت و بـازرگانی قـرار داده و ملت های مـختلف از امت بزرگ اسلامی، که بدان دیار برای زیارتی عظیم رهسپار شده اند، داد و ستد را بدون احساس هیچ گونه گناه و مـشکلی می توانند داشته باشند. در این مورد، احادیثی از شیعه و سنی آمده و تصریح دارد کـه حـجاج در زمـان پیامبر از در هم افتادن موسم عبادت با تجارت و داد و ستد های بازرگانی به سختی افتاده بودند، وحی آمد «لَیْسَ عـَلَیْکُمْ جـُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمـَشْعَرِ الْحـَرامِ وَ اذْکـُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» (بقره: 198 )» (خوشنویس، بی تا، ص 94 ـ95).

قرآن در موارد متعدد، بـه صراحت یا کنایه، به تجارت اشاره کرده و همگان را تشویق بر انجام آن نموده، به شـرطی که در محدوده رعایت مـسائل مـذهبی باشد و مخالفتی با مقررات و احکام اسلام نداشته باشد. از جمله در سوره نساء می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَه عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کـانَ بِکُمْ رَحِیماً» (نساء: 29). در روایات نیز به نقش تجارت در رشد عقل اجتماعی اشاره شده است. امام صادق( در این زمینه می فرمایند: «(تجارت رشد عقل (اجتماعی ) را زیاد می گرداند» (حرعاملی، 1367، ج 4، ص 12).

2.کشاورزی و زراعت: اسلام به دلیل نـقشی کـه کشاورزی در استقلال اقتصادی و سیاسی جامعه دارد، همچنین به دلیل اینکه کشاورزی نان و غذای مایحتاج روزانه مردم را، که از صنعت به دست نمی آید، آماده می سازد، تأکید زیادی بر کشاورزی نموده است. ازاین رو، پیامبر( مـی فرمودند: «بـار خدایا به نان ما برکت عنایت فرموده و فاصله ای میان ما و آن میانداز که اگر نان (برای تأمین قدرت جسمی) نباشد، نه نماز خوانده می شود و نه روزه گرفته شود و نه توانسته ایم واجـبات الهـی را انجام دهیم» (خوشنویس، بی تا، ص 118 ).

کشاورزی از اولین مشاغلی است که بشر به آن پرداخته است. امام صادق( می فرمایند: «هنگامی که حضرت آدم به زمین هبوط کرد، نیاز به غذا و آشامیدنی پیدا کـرد. پس بـه جـبرئیل شکایت کرد. جبرئیل به ویـ اظـهار داشـت: ای آدم! کشاورزی کن» (حرعاملی، 1367، ج 13، ص 194). قرآن کریم نیز در آیات متعددی به مسئله کشاورزی و نقش آن در زمینه های غیرخوراکی، مانند تنظیم و تصفیه هو ا و... اشاره کرده اسـت. از جـمله در سـوره نحل می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکـُمْ مـِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ * یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیـَه لِقـَوْمٍ یـَتَفَکَّرُونَ» (نحل: 10ـ11). ااین رو، معصومان تنها به تأکیدات لفظی اکتفا ننموده، بـلکه خود اقدام به برزگری و کشاورزی نموده و سختی آن را پذیرفته اند تا عملاً اهمیت این امر حیاتی را نشان دهند. امام صـادق در مـورد جـایگاه کشاورزان می فرمایند: «کشاورزان گنج داران مردمند و حلالی را می کارند که خداوند عزوجل آن را از زمـین رویـانده و خارج نموده و رشد می دهد. و اینان روز رستاخیز، بهترین مقامات را از میان دیگران دارند و از همه مقرب تر و نامشان به مـبارک بـرده خـواهد شد» (همان، ص 194).

3.دامداری: دام ها و حیوانات خشکی و دریا و هوا، یکی از معتبرترین ارکان اسـاسی مـواد غـذایی می باشند که انسان به آنها نیازمند است و حیات خود را برآن قوام می بخشد. اسلام مـردم را بـه رشـد این سرمایه و اهمیت دادن به آن دعوت می کند تا جایی که تصریح می کند دامداری که شغل انـبیاء بـوده است. پیامبر اکرم می فرمایند: «خداوند پیغمبری را مبعوث نگردانید، مگر آنکه زمانی از عمر خـود را بـه چـوپانی گوسفندان اشتغال داشته است» (مجلسی، 1404ق، ص 64). در قرآن کریم نیز از دامداری به عنوان نشانه ای برای خردمندان یـاد کـرده، و می فرماید: «کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی» (طه: 54). پیامبر اکرم در حـدیثی در اهـمیت دامـداری می فرمایند: «خداوند هنگامی که روزی را آفرید، برکت را در کشاورزی و گوسفند قرار داد» (متقی هندی، 1372، ج 4، ص 32).

4.صنعت: یکی از جوانب اسـاسی زنـدگی بشر صنعت است؛ زیرا سازندگی و صنعت تسهیلاتی برای زندگی بشر در زمینه های کـشاورزی و نـقل و انـتقال، نیرو و غیر آن ایجاد می کند. اسلام به صنعت و صنعت گران توجه خاصی مبذول داشته، دارندگان حرفه و فـن را مـورد تـشویق قرار داده است، نمی پذیرد که مسلمانان در عقب ماندگی علمی و تکنولوژی بمانند، بلکه از آنـها مـی خواهد به این حرکت علمی و صنعتی ادامه داده، و در چارچوب اخلاق و ارزش های انسانی بر دیگران سبقت گیرند. قرآن ضـمن هـدایت های خود به سلسله ای از قوانین علمی و سنت های طبیعی اشاره می کند که منشأ ظـهور مـجموعه ای از علوم و صنایع است که مسلمانان به وسیله آن، بـه ابـداع و ابـتکارات فراوانی دست زده اند. از جمله در سوره انبیاء مـی فرماید: «صـنعت زره ساختن آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر (الهی را) به جا مـی آورید» (انـبیاء: 80).

در احادیث معصومان نیز صنعت و صـنعت گری مـورد تأکید قـرار گـرفته و از آن بـه عنوان منشأ منافع عمومی تعبیر شده اسـت. چـنانچه امام علی در عهدنامه خود به مالک اشتر می نویسد: «درباره سوداگران و صنعت گران بـه مـردم سفارش کن که در حق آنها نـیکی نمایند، حجره نشینان و کسانی کـه بـا جان و مال خود برای سـوداگری سـفر می کنند و چه آنها که با سرمایه جان خویش به افراد دیگر جامعه سـود مـی رسانند؛ زیرا اینها منشأ منافع عـمومی هـستند» (ابـی الحدید، بی تا، نامه 56).

ب. در یـهود

1.تـجارت: یکی از مشاغلی که در دیـن یـهود بدان اهمیت داده شده است. تجارت است که در بالا بردن توان اقتصادی جامعه بسیار مـؤثر اسـت تا جایی که در تورات آمده است کـه پیـامبری چون حـضرت سـلیمان بـه تجارت و بازرگانی اشتغال داشـته است. «کشتی های تجاری سلیمان پادشاه با کمک کشتی های حیرام هر سه سال یک بار بـا بـارهای طلا و نقره و عاج، میمون و طاووس وارد بـنادر اسـرائیل مـی شدند» (تـواریخ، ج 9، ص 22).

2.کـشاورزی: درباره مقایسه زنـدگی کـشاورزی با صنعت یا بازرگانی، اختلاف عقیده فراوانی میان دانشمندان یهود وجود دارد. (کهن، 1382، ص 213)؛ زیرا از یک سو، در اهمیت کـشاورزی چـنین گـفته اند: «صاحبان همه حرفه ها سرانجام به کار های کـشاورزی بـرخواهند گـشت. هـر آن کـس کـه زمین برای کشت و زرع ندارد، یک انسان واقعی نیست (همان). در مقابل، این سخن نظر مخالفی وجود دارد که کشاورزی را حرفه ای پست دانسته، چنین می گوید: «هیچ حرفه ای پست تر از حـرفه کشاورزی یافت نمی شود. کسی که با یک (زوز zoz؛ واحد رایج پول در بابل ) سرمایه سوداگری می کند، هر روز طعام گوشت و شراب سر سفره آماده دارد. اما آن کس که با یک صد زوز، قطعه زمینی خریداری مـی کند و در آن کـشت و زرع می کند، خوراکش نمک و سبزیجات است، تنها همین نیست، بلکه کار کشاورزی موجب می شود که او شب ها روی زمین بخوابد، برای نگهبانی محصول از دست برد دزدان، و با همسایگانش نزاع و زد و خورد داشته باشد » (همان).

کـشاورزی در سـراسر تورات ستوده شده و به عنوان اولین شغلی که آدم بدان پرداخته است، عنوان گردیده است. «زمین برای تو خس و خار خواهد رویانید » (سفر تکوین 23، 3: 18).

3.صـنعت: دربـاره اهمیت صنعت گری در تورات چنین آمـده اسـت: «هنگامی که ملک داری و کشاورزی مخاطره آمیز شده بود، ایمنی و اطمینانی که صنایع دستی به انسان می بخشید، بسیار جلب نظر می کرد » (کهن، 1382، ص 213 ). ضرب المثلی نیز حاکی از این امـر اسـت: «قحط و غلا هفت سـال بـه طول انجامید، لکن به در خانه مرد صنعتگر نزدیک شد» (همان). صنعت از جمله مشاغلی است که اشتغال و تعلیم آن به فرزندان بسیار مورد تأکید قرار گرفته است تاجایی که نپرداختن بدان به عنوان آمـوختن راه دزدی عـنوان شده است در اهمیت این موضوع دانشمندان یهود گفته اند: انسان موظف است که به فرزند خود هنر و صنعتی را بیاموزد. و هرکس که به فرزند خویش هنر و صنعت نیاموخت، مانند این است کـه طـریقه دزدی به او آمـوخته است. کسی که هنر و صنعتی دارد، مانند تاکستانی است که بر گردش دیواری کشیده اند و دام ودد نمی توانند به درون آن آیند و عـابران قادر نیستند از انگورهای آن بخورند یا به درون آن نظر افکنند. لکن کسی کـه هـنر و صـنعتی ندارد همانند تاکستانی است که دیوارش فروریخته و دام ودد می توانند داخل آن شوند و عابران از انگورهای آن خواهند خورد و درون آن را نگاه خواهند کـرد ( هـمان، ص 113ـ114).

4.دامداری: یکی دیگر از مشاغلی که همواره در دین یهود مورد تأکید بوده، دامداری اسـت و از مـشاغلی اسـت که پیامبران الهی بدان اشتغال داشته اند. «ابرام بسیار ثروتمند بود او طلا و نقره و گله های فراوانی داشـت» (سفر پیدایش، 13: 2). «و حال خداوند قادر متعال می فرماید که وقتی چوپان ساده ای بیش نـبودی و در چراگاه ها از گوسفندان نگهداری مـی کردی، تـو را به رهبری قوم اسرائیل برگزیدم» (دوم سموئیل، 7: 7).

جایگاه کسب حلال

الف. در اسلام

اسلام هرچه به فرد یا جامعه آسیب رساند و عقل، روح، جسم، عواطف، ارزش، شخصیت، حریت، آزادی و آینده او زیان رساند، تحریم می کند؛ زیرا محور اسـاسی انسان است نه اقتصاد و انسانیت مقصد و هدف است، نه مال و ثروت. در مکتب های اقتصادی جدید انسان جزئی از ابزار تولید شناخته شده است که طبق این دیدگاه، ارزش انسان در حقیقت بر محور تولید و مـصرف سـنجیده می شود. درحالی که، اسلام انسان را محور اصلی می داند که همه فعالیت های اقتصادی باید دائر مدار آن باشند و بر اساس حفظ شخصیت و کرامت او، برنامه ریزی شوند. ازاین رو، در اسلام تولید و خدمت در اختیار اسلام است، نه بـالعکس (خـوشنویس، بی تا، ص 23 ).

از نظر اسلام، هر کار و عمل اقتصادی، باید مشروع بوده و طبق قاعده «لاضرر و لا ضرار فی الإسلام »، برای مردم سودمند باشد و به کسی زیان نرساند. اسلام به همه انواع کـارِ شـرافتمندانه احترام می گذارد و هیچ کار لازم یا مفیدی را کوچک نمی شمارد. اگر در جامعه به خدمت یا مهارتی، اعم از پرستاری یا جمع آوری زباله، نیاز باشد، شماری از اعضای جامعه مکلفند که آن علم یا مـهارت را کـسب کـنند. علاوه بر این، هر کـاری کـه انـجام می شود، باید به بهترین وجه و استوار انجام شود. پیامبر اکرم( می فرمایند: «خداوند دوست دارد هر کدام از شما دست به کاری می زند آن را خـوب و اسـتوار انـجام دهد» (متقی هندی، 1372، ج 3، ص907، ح 9129).

یکی از مهم ترین مسائل در نظام اقتصادی اسـلام، تـحریم مکاسب نامشروع است تا جامعه از آثار و نتایج سویی که این مکاسب برای بشریت در بردارد، در امان بماند. در مقابل، راه های مـشروعی بـرای کـسب باز و آزاد قرار داده است. خداوند در قرآن کریم در آیات متعددی به بـرخی از مکاسب حرام اشاره کرده و هرگونه کسب که از رهگذر دزدی (مائده: 38؛ ممتحنه: 12 )، شراب فروشی (آل عمران: 130)، غارت اموال یتیم (اسراء: 34 )، ارتزاق از راه دیـن (تـوبه: 9ـ10)، ارتـزاق از راه چپاول (نساء: 10، 29؛ کهف: 79)، رشوه خواری (بقره: 188؛ مائده: 22) به دست آید نهی کرده اسـت؛ زیـرا منجر به غفلت از یاد خدا و آخرت می شود. از جمله در سوره بقره می فرماید: «از این نعمت ها و رزق حلال و پاکیزه، کـه نـصیبتان کـردیم، تناول کنید. در آن طغیان و سرکشی نکنید و گرنه مستحق غضب و خشم من مـی شوید. هـر کـس مستوجب خشم من گردید، همان خوار و هلاک خواهد شد» (طه: 81).

یکی از مصادیق بارز درآمـد نـامشروع «ربـا » است که از منظر قرآن کریم تحریم شده است تا جایی که به منزله جنگ علنی بـا خـدا و رسول محسوب شده است (بقره: 278ـ279). در احادیث معصومان( نیز ربا موجب فساد، ظلم، تـباهی سـرمایه، هـلاک ملت ها، جلوگیری از کارهای خیر، عادت مردم به گناه و بازماندن آنها از فعالیت های تجاری و تولیدی دانـسته شـده است. در چندین روایت، یک درهم ربا از ده ها زنا بدتر شمرده شده است. در حـدیث مـعتبری صـریحاً تهدید شده است که ظهور ربا در میان ملتی، سبب هلاکت آن جامعه خواهد شد (صدر، 1368، ص 102-103).

ب. در یـهود

در دیـن یهود، بر کسب و درآمد حلال بسیار تأکید شده است. یکی از مصادیق درآمـد نـامشروع، کـه توسط علمای یهود به شدت مذمت شده است، رباست. برخی از نصوص حرمت ربا در تورات عبارت اسـت از:

ـ «اگـر بـرادرت فقیر شد و دست نیاز به سوی تو دراز کرد، او را یاری کن، خواه غـریب بـاشد یا هموطن تو، او را کمک کن تا همراه تو زندگی کند و از او ربا نگیر و از خدای بترس» (سفر خـروج، 25: 119).

ـ «از بـرادرت هیچ سودی طلب نکن، نه بر پول نقد و نه بر طعام و نه بـر هـر چیزی که قرض داده می شود. فقط به بـیگانه مـی توانی قـرض ربوی بدهی» (سفر لاویان25، 35-37 ).

ـ برخی، از این عـبارت اسـتفاده کرده اند که گرفتن ربا از غیریهودی اشکالی ندارد. دلیل آنها این سخن تورات اسـت: «بـه بیگانه می توانی به سود و ربـا قـرض دهی، امـا بـرادرت را بـه سود قرض مده» (سفر خروج، 23: 20). در یـهودیت، انـسان رباخوار منفور واقع شده و حق شهادت دادن از وی سلب شده است. در مزامیر داود در مـورد چـنین شخصی آمده است: «ملاحظه کن کـه چشم بصیرت رباخواران تـا چـه حد کور است. اگر کـسی هـم نوع خود را شریر و بدکار خطاب کند، آن شخص برای رفع توهینی که به ویـ شـده است، اقدام می کند تا بـدان حـد کـه توهین کننده را از کسب مـعیشت خـود محروم سازد، اما ربـاخواران هـنگامی که می خواهند به کسی وام به قصد رباخواری بدهند، گواهانی می گیرند، کاتب و قلم می آورند و سـندی مـی نویسند و آن را مهر می کنند و مضمون آن سند چنین اسـت: «فـلان کس (شـخص ربـاخوار) مـنکر وجود خدای اسرائیل اسـت»... هر آن کس که پولی دارد و آن را بدون گرفتن سود و بهره به همنوعان خود وام می دهد، درباره او نوشته شـده اسـت: «نقره خود را به سود نمی دهد... آنـکه ایـن را بـه جای آورد تـا ابـدالاباد جنبش نخواهد خـورد » (مـزامیر داود، 15: 15). این سخن حاکی از این است که کسب نامشروع نه تنها موجب وسعت درآمد بشر نمی گردد، بلکه سـرانجام امـوالش تـباه خواهد شد. در یهودیت، میان مشاغل گوناگونی کـه انـسان مـی تواند بـرای خـود بـرگزیند، تفاوت گذاشته شده است و انتخاب برخی از مشاغل توصیه و برخی مذموم دانسته شده است. یکی از دانشمندان یهودی در این زمینه گفته است: «انسان نباید حرفه ای را به فرزندش بیاموزد کـه وی را با زنان دمساز می کند. شخص باید فرزند خود را صاحب حرفه ای پاک و آسان نماید. بهتر است که انسان به فرزند خود حرفه چارپاداری، شتربانی، ملاحی، چوپانی را نیاموزد؛ زیرا در این گونه مشاغل، امکان تـقلب و دزدی وجـود دارد» (کهن، 1382، ص 214). دانشمندان یهود نیز در عین حال که کار زحمت و صنعت و هنر را می ستودند، خود نیز کار می کردند. چنان که از مندرجات تلمود برمی آید تنها عده معدودی از این دانشمندان از خانواده های ثروتمند بودند. در صـورتی کـه اکثر آنان کارگران و پیشه وران ساده ای به حساب می آمدند که معیشت خود را به عرق جبین به دست می آوردند. (کهن، 1382، ص 212).

آزادی در انتخاب شغل و حرفه

الف. در اسلام

اسلام هـمه مـردم را در حق استفاده از مواهب طبیعی یـکسان مـی داند، بدون اینکه بین افراد یا نوعی از نوع دیگرتفاوت قائل شود؛ زیرا همه مخلوق خداوند هستند و همه عیال او و تنها تمایز انسان ها از هم از نظر تقوا اسـت. اسـلام همه مردم را در حق دسـتیابی بـه زمینه های کار و شرایط فعالیت های اقتصادی، یکسان می داند، و همه حق دارند آزادانه با حفظ و رعایت مصالح دیگران و حقوق و شئونشان، که ضوابط آن را نیز مشخص نموده است، کار و تلاش کنند. شریعت اسـلام کـاری خاص را بر مسلمانان تحمیل نمی کند، بلکه او را آزاد می گذارد تا هر کاری را که با مهارت و تمایلات و لیاقت هایش تناسب دارد، انتخاب کند. ازاین رو، دین کاری خاص را برای انسان تعیین نمی کند، مگر آنکه مصلحت جـامعه ایـجاب کند. چـنان که دروازه هیچ کاری را بر روی او نمی بندد، مگر اینکه آن کار برای شخص وی یا دیگران مضر باشد. (العسل، 1378، ص 270).

در قرآن مجید، آیـات متعددی در این زمینه وجود دارد. از جمله: «... او آن خدایی است که زمین را برای شـما نـرم و هـموار گردانید. پس شما در پست و بلندی های آن حرکت کنید و روزی او خورید (و شکرش گویید)...» (ملک: 15). در نظامی که اسلام برای زندگی مـقرر داشـته، لازم است همه اعضای جامعه هر آنچه را در توان دارند، برای خیر امت به کار گـیرند. ایـن امـر در مورد کودک، جوانی که تحصیل می کند، زنی که وظیفه مادری یا خانه داری خود را انجام مـی دهد و مردان ـ با هر توانایی فکری و جسمی ـ مصداق دارد (ورنرمنسکی و...، 1389، ص 432). اسلام زنان را از اشتغال در خارج از خـانه منع نکرده است، ولی ایـن اشـتغال نباید به بهای از دست دادن آسایش خانواده باشد. ممکن است تلقی و مهارتی که در ضمن اداره خانه به وجود می آید، از آنچه که مستلزم انجام کار بیرون خانه است، جامع تر باشد. زنان می توانند هر شغل شـرافتمندانه ای را که با خصایص منحصربه فرد آنها همخوانی داشته باشد، بر عهده گیرند. اما نباید زنان را کلیشه وار به مشاغلی خاص محدود ساخت و یا به هر شغلی وارد ساخت، هرچند با روحیات آنان نامناسب و یـا مـورد نیاز جامعه نباشد.

ب. در دین یهود

دین یهود نیز پیروان خود را در انتخاب شغل آزاد گذاشته است. البته باید توجه داشت که افراد را از اشتغال به شغلی که منافع خود شخص یا جامعه با آن بـه مـخاطره می افتد، برحذر می دارد. در مورد اشتغال زنان نیز در دین یهود آمده است: «در گذشته کار زن ها بیشتر محدود به محیط خانه بود، چرخ ریسی، بافندگی، آشپزی، شست وشو، نان پختن و آسیاب کردن گـندم، ازجـمله کارهایی بود که زن ها در انزوای خود در خانه انجام می دادند» (هولم و بوکر، 1384، ص 91). «امروزه بسیاری از زنان در انتخاب شغل و فعالیت در عرصه اجتماعی کاملاً آزادند» (همان، ص 91ـ92).

نتیجه گیری

در دین اسلام و یهود در مقوله کار مـشترکات فـراوانی وجـود دارد. مواردی که این پژوهش بـدان پرداخـته عـبارت است از:

1.هر دو دین برای کار ارزش و جایگاه والایی قائل شده اند و آن را نوعی عبادت، وسیله ای برای کسب عزت، مایه سعادت و خوشبختی، شالوده هـستی انـسان، و هـدف خلقت دانسته اند.

2.از دیدگاه اسلام و یهود، کار باید بـرای رضـای خداوند انجام شود و در ضمن آن فرد نباید تنها منافع شخصی خویش را در نظر گیرد.

3.در هر دو دین، زندگی زاهدانه و دوری از اجتماع و پرهـیز از کـار و تـلاش مذموم و کار و تلاش نوعی عبادت محسوب شده است.

4.اسلام و یـهود بر کار و کوشش و تکیه بر خویشتن بسیار سفارش نموده، تکدی گری را به شدت محکوم کرده، آن را ابزار از دست رفتن عـزت و آبـروی شـخص می دانند.

5.بزرگان هر دو دین، ضمن ستودن کار و کوشش خود نیز عـملاً بـدان می پرداختند.

6.از منظر هر دو دین، مشاغلی مانند تجارت، کشاورزی، صنعت و دامداری در رشد و توسعه جامعه و بی نیازی از بیگانگان نـقش مـهمی دارنـد تا جایی که پیشوایان این ادیان بدان ها اشتغال داشته اند.

7.کسب حلال در اسلام و یـهود از جـایگاه ویـژه ای برخوردار است و بدان بسیار سفارش شده است. هر آنچه که شخصیت، عزت، منافع فـرد و جـامعه را بـه مخاطره اندازد، حرام گردیده است.

8.ربا، که از مصادیق درآمد نامشروع است، در هر دو دین مـنفور دانـسته شده و شخص رباخوار به شدت مذمت گردیده است.

9.در اسلام و یهود، پرداختن به برخی مـشاغل مـذموم شـمرده شده است؛ زیرا این مشاغل دارای آثار سوء فردی و اجتماعی است.

10.در دو دین اسلام و یهود، هـمه افـراد در استفاده از مواهب طبیعی و نعمت های الهی از حقوقی یکسان برخوردارند؛ هیچ کس از این جهت بر دیـگری بـرتری نـدارد.

  1. هر دو دین، شغل خاصی را به پیروانشان تحمیل نمی کنند و افراد در انتخاب شغل در جامعه آزاد هستند؛ هر کـس بـر اساس علاقه و مهارتی که دارد، شغلی را برمی گزیند.
  2. جایگاه زنان در اسلام و یهود در زمینه فـعالیت های اجـتماعی هـم سطح با مردان است. آنان در کنار وظایف همسری و مادری، آزادانه می توانند در جامعه فعالیت کنند و مشاغلی مـتناسب بـا روحـیه زنانه خویش برگزینند.

منابع

ابن ابی الحدید (بی تا)، شرح نهج البلاغه، قـم، اسـماعیلیان.

ابی فراس، ورام بن (1388)، مجموعه ورام، تهران، دارالکتب اسلامیه.

حر عاملی محمد بن حسن (1367)، وسائل الشیعه، چ ششم، تهران، بـی نا.

حـلی، ابن فهد (1407 )، عده الداعی، قم، دارالکتاب الإسلامی.

خوشنویس، جعفر (بی تا )، خطوط کـلی اقـتصاد در قرآن و روایات، ترجمه مهدی انصاری، اصفهان، کـتابخانه عـمومی امـام امیرالمؤمنین علی(.

راغب اصفهانی، حسین بن احمد (1998م)، مـفردات الفـاظ قرآن، دمشق، دارالعلم.

راوندی، قطب الدین (1380)، الدعوات، ترجمه حسین قهستانی، قم، راوندی.

صدر امـام مـوسی (1368)، اقتصاد در مکتب اسلام، چ دهم، تـهران، مـشعل دانشجو.

صـهبا، سـیدعبدالرشید (1361)، اقـتصاد اسلام در مقایسه با سرمایه داری و مارکسیستی، اصـفهان، مـیثم.

طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374)، المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر جامعه مدرسین.

عسکری، ابـو هـلال ( 1412ق)، الفروغ اللغات، قم، مؤسسه نشر اسـلامی.

العسل، ابراهیم (1378)، توسعه در اسـلام، تـرجمه عباس عرب، مشهد، آستان قـدس رضـوی.

کلینی، محمدبن یعقوب (1401ق)، فروع کافی، بیروت، دارالصعب دارالتعاریف.

کهن آبراهام (1382)، گنجینه ای از تلمود، تـرجمه امـیرفریدون گرگانی، تهران، اساطیر.

متقی هـندی، حـسام الدین (1372)، کـنزل العمال فی سـنن الأقـوال والأفعال، بیروت، مؤسسه الرسـاله.

مـجلسی، محمدباقر (1404ق)، بحار الانوار، تهران، اسلامیه.

محمدی ری شهری، محمد ( 1377)، میزان الحکمه، ج5، قم: انتشارات دارالحدیث

مـیک، رونـالد (1385)، پژوهشی در نظریه ارزش کار، ترجمه م سوداگر، تـهران، پازنـد.

نوری، مـیرزا حـسین (1382)، مـستدرک الوسائل، تهران، المکتبه الإسـلامیه.

ورنر منسکی، و دیگران (1389)، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات.

ولایی، عیسی (1378)، کـار در مـنابع اسلامی، تهران، مؤسسه کار وتأمین اجـتماعی

هـولم، جـیم و جـان بـوکر (1384)، زن در ادیان بزرگ جـهان، تـرجمه علی غفاری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان