خواندنی ها برچسب :

تعزیر

مدیرکل تعزیرات حکومتی استان خراسان شمالی از تعزیر عامل قاچاق 15 هزار لیتر سوخت خبر داد.
فلسفه تشریع نظام کیفری اسلام، تشکیل جامعه سالم بر مبنای سالم سازی محیط زندگی و پیشگیری از جرائم است، تا بشر در پی آشنایی به وظایف فردی و اجتماعی اش، از انجام هرگونه انحرافات خودداری ورزد و در صورت عدم تأثیر این راهکارها، مجازات دنیوی (حدود و تعزیرات) در نظر گرفته شده است؛ تا با برپایی حدود، مصالح بنیادین جامعه پاسداری شود و با اجرای تعزیرات بزهکار ...
خوانندگان گرامی اگر نسبت به گفتمان فقهی - تخصصی ما در فصلنامه پیشین تعلق خاطری داشته باشید، مستحضرید که بحث ما در نشست گذشته، طرح یک سلسله موضوعات عمده با محوریت فقه شیعه بود، که به تعیین بعضی از راهکارهای اساسی و محمود، و دستیابی به شیوه های اصیل و معقول در فرایند عملکرد فقهای عظام شیعه منتهی گردید، و با برخورداری از نظرات صائب فقیه اندیشمند جناب ...
امنیت و قوام نظام یک جامعه وابسته به تشویق و پاداش نیکوکاران و تنبیه و کیفر هنجارشکنان و متخلفان از قانون است
«تنبیه » (Punishment) در لغت، به معنای آگاه کردن، (1) و بیدار کردن (2) است. و در اصطلاح تربیت و به ویژه از دید روان شناسان، تعاریف مختلفی برای آن ارائه گردیده که از نظر محتوا قرین همدیگر است
آنچه از کلمات لغویان و بیشتر فقیهان و ظاهر بسیاری از روایات استفاده می شود، این است که لفظ «حد» در این روایت، شامل تعزیرات نمی شود. برای روشن شدن این مدعا عین کلمات لغویان و فقها و روایات را می آوریم:
چکیده: حقوق اجتماعی عبارت است از حقوقی که قانونگذار برای اتباع کشور به رسمیت شناخته است، و فرد آن را در ارتباط با مصالح عمومی جامعه و حاکمیت سیاسی دولت، اِعمال می کند. از این رو، در صورت مضر بودن نحوه اجرای این حقوق به منافع و ارزشهای جامعه، قانونگذار می تواند شخص را از اِعمال آن محروم نماید.
اثنی عشریه، 52، 53، 54، 55، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 72، 208، 210، 211، 212، 213
در حدیثی منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، حقیقت (وجود منبسط) به دو صورت معرفی شده است؛ یکی از طریق آثار و دیگری از طریق علل. آثار حقیقت عبارت اند از: آشکارشدن انوار جلال، نابودی ماهیات، و نوری که از صبح ازل تعیّن تجلّی اسمایی پرتوافکنده است. و علل حقیقت عبارت اند از: پاره شدن حجاب یکتایی و نیز استلزام تجلی ذاتی تجلی افعالی را.
«حدّ» به معنای منع (باز داشتن) و الفصل بین الشیئین (جدایی میان دو چیز) است. (ابن زکریا، 1404، ص 3؛ خلیل بن احمد، 1414، ص 3). در قرآن کریم چهارده بار این واژه به کار رفته است و در همه این موارد بالفظ جمع و به معنای احکام، اوامر و نواهی خداوند است و هیچ یک از آنها عقوبت خاص یا عام را ایفاء نمی کند.