ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

روان-شناسی-سلامت

مرسکی (1) و همکاران1979 درد را به عنوان «تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند می دانند که با آسیب واقعی یا بالقوه بافت همراه است و یا برحسب چنین آسیبی توصیف می شود» (به نقل از اسکوینگتون 1995، صفحه 8)
به عنوان راهی برای حل بعضی از مسایل زندگی، با در نظر گرفتن سلامت به مثابه یک مفهوم نسبی، بجای مفهوم مطلق، داونی و همکاران (1996) مدل جدیدی از سلامت را ارائه داده اند که در شکل 1 نشان داده شده است
روانشناسی سلامت، نیاز روزافزون به اندازه گیری وسیعتر وضعیتهای سلامت را بیش از آمارهای صرف در مورد میزان ابتلا و مرگ و میر، مورد تصدیق قرار داده است
اندازه گیری درد به علت ماهیت ذهنی تجربه درد که قبلاً در مورد آن بحث شد، یک مسئله بغرنجی است. گرچه می توان از عهده درد برآمد و آن را کنترل کرد، توانایی اندازه گیری و سنجش و ارزیابی آن نیز اهمیت زیادی دارد
اغلب مردمی که در جوامع صنعتی زندگی می کنند، حداقل یکبار در طول زندگی خود در بیمارستان پذیرش می شوند. برای عده ای از مردم بیمارستان زدگی ممکن است یک نمای منظم و دائمی زندگیشان باشد (پیتس و فیلیپس، 1998)
اجابت (یا موافقت با توصیه) ‌می تواند به مثابه «حدی که رفتار بیمار (از لحاظ خوردن داروها، پی گیری رژیم غذایی یا سایر تغییراتی که در شیوه زندگی بوجود می آید) با توصیه های پزشکی و بهداشتی سازگار و هماهنگ باشد، تعریف شود» (هاینز و همکاران (1)، 1979)
مردم چگونه می دانند که چه هنگام باید بدنبال کمک گرفتن از پزشک باشند؟ آنها چگونه می دانند که بیمار یا ناخوش هستند؟ تصمیم گیری برای اینکه خود و یا سایر افراد نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند، بخاطر مشکل تعریف بیماری، همواره آسان نیست
  نظریه های مربوط به درد از زمانی که الگوی نظریه «دوگانه گرایی جسم و روح» مطرح شد، بطور چشمگیری توسعه و گسترش یافته اند
در طول قرون گذشته، پزشکان و سایر متخصصان بهداشتی برای تسکین درد وسایل و راه حلهای مختلفی را بکار بسته اند
پیشخوان