ماهان شبکه ایرانیان

بهزاد نبوی: دنبال براندازی نظام نیستیم/امام به بازرگان احترام می‌گذاشت/اعتقادی به فعالیت چریکی ندارم

روزنامه اعتماد به نقل از بهزاد نبوی نوشت:لقب «چریک پیر» شاید به آن دلیل باشد که من قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو یک گروه مسلح بودم و به خاطر عضویت در آن گروه در حالی که مسلح بودم، دستگیر شدم. شاید به همین دلیل تصور کرده‌اند که من هم چریک بودم در حالی که ما هنوز فعالیت مسلحانه را شروع نکرده بودیم و بنا داشتیم کارهایی انجام دهیم.

* دلیل لقب «پیر» را اما نمی‌دانم، چون حدود سی سال است که به من چریک پیر می‌گویند. علاوه بر موارد فوق، در زمان شاه، هفت سال زندان بودم و بعد بیرون آمدنم انقلاب شد. پس از انقلاب هم عضو سازمانی شدم که مشی ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی را مدنظر داشت چون ابتدای انقلاب بود و این تصور وجود داشت که ممکن است به فعالیت مسلحانه برای حفظ انقلاب نیاز باشد. در نتیجه این مشی مجاهدین انقلاب اسلامی اولیه که فعالیت نظامی را بخشی از برنامه‌هایش می‌دانست هم سبب شد من که عضو آن سازمان بودم، به عنوان چریک پیر معروف شوم.

 *امروز دیگر اعتقادی به فعالیت‌های چریکی ندارم و معتقد هستم آن زمان هم بی‌جهت فکر می‌کردیم در حال انجام کار مهمی هستیم و عملا با آن روش‌ها نمی‌شد رژیم موجود را سرنگون کرد. به همین دلیل احساس مثبت و منفی نسبت به آن ندارم، اما به‌طور کلی کار چریکی را چندان کار مناسب و مفیدی نمی‌دانم. امروز که اصلا هیچ کس در دنیا به دنبال این نوع کارها نیست؛ فقط داعش است و حتی القاعده هم در حال عقب‌نشینی از این دست اقدامات است.

*معتقد نیستم کار سیاسی نباید انجام داد و باید کار فکری کرد، اما کار سیاسی با همان روش‌هایی که آقای خاتمی پیشنهاد و توصیه می‌کند یعنی روش‌های اصلاح‌طلبانه و تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب با روش‌های قانونی، مسالمت‌آمیز و تدریجی. این تلاش با شعارها و برنامه‌های سیاسی هم باشد که بسیار بهتر است.

  *ما به دنبال براندازی حاکمیت قبلی بودیم، اما در مورد حاکمیت فعلی، به دنبال براندازی نیستیم. آن زمان معتقد بودیم که آن نظام، قابل اصلاح نیست و باید تغییر پیدا کند در حالی که امروز به نظام‌مان به چشم یک نظام اصلاح‌پذیر نگاه می‌کنیم. به همین دلیل هم خود را اصلاح‌طلب می‌دانیم. ما معتقدیم این نظام اصلاح‌پذیر است و باید در جهت اصلاح آن تلاش کرد و به همین دلیل است که لقب چریک پیر، امروز بی‌معنی است. چرا که نه من قصد دارم فعالیت مسلحانه جدید شروع کنم و نه معتقدم به اینکه امروز باید در جهت براندازی نظام حاکم و ایجاد نظام جدید تلاش کرد.

  *شنیده بودم فردی خدمت امام گفته بود که آقای مهندس بازرگان با انقلاب و نظام مخالف است؛ امام در جواب گفته بود که «مهندس بازرگان با من و شما مخالف است، با انقلاب و نظام مخالف نیست». استنباط من این بود که با وجود اختلاف فکری و نظری، امام به آقای مهندس بازرگان و امثال ایشان احترام می‌گذاشت و هیچ‌وقت با آنها برخوردهای تند نمی‌کرد.
  ‌

*صداقت و شجاعت از ویژگی‌های مهم شهید رجایی بود. من از ایشان نشنیدم که به مخالف خود، حتی در غیبت او، یک حرف ناپسند بزند و در این زمینه بسیار دقت می‌کرد و محتاط بود. در زندان شاه، وقتی در جلسات خصوصی خودمان و در جمع زندانیان مسلمان غیر از مجاهدین خلق داشتیم، در صحبت از مجاهدین خلق، اگر بحث به تهمت و غیبت می‌رسید، به‌شدت معترض می‌شد و بعضا حتی جلسه را ترک می‌کرد. از این جهت انسان بسیار وارسته و بی‌ریایی بود.

*دولت آقای موسوی هم کمابیش همان راه شهید رجایی را ادامه داد؛ به‌طوری که بعد از هشت سال، آخرین حقوق وزارت و نخست‌وزیری که پرداخت می‌شد، 12 هزار تومان بود. وزیر هم که نمی‌تواند شیفت دوم به مسافرکشی برود!! تا١١-١٠ شب درگیر است و امکان کسب درآمدهای دیگر را ندارد.

  *از زندان که بیرون آمده بودیم، همان روزهای اول انقلاب، شهید مطهری یک جلسه خیلی طولانی با من گذاشت که اطلاعات و تجربیات از زندان را سوال کند و بداند آرایش نیروها درون زندان به چه شکل بوده و چه جریانی چگونه فکر می‌کرده است. علاقه‌مند بود که در جریان ریز مسائل کشور قرار بگیرد، با اینکه عضو شورای انقلاب و شاید شخصیت دوم بعد از امام بود، اما وقت و حوصله بسیاری برای این موضوع و امثال آن صرف می‌کرد. انسانی بسیار برجسته و دارای شخصیتی بی‌بدیل بود. شهادت مطهری ضربه بزرگی به انقلاب اسلامی زد. اگر ایشان زنده بود، می‌توانست کمک بسیار بیشتری از لحاظ تئوریک به انقلاب اسلامی داشته باشد و وجودشان خیلی مفید بود، اما متاسفانه انقلاب، بسیار زود، ایشان را از دست داد.

29302

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی