خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ -مجید سلیمانی ساسانی*
تقریباً چند سالی هست که در سپهر فرهنگی و اجتماعی ایران، «غذا»، «خوراکی» و «آشپزی» در کنار مفاهیمی همچون «دیپلماسی» و «گردشگری» مطرح میشود. سؤال اساسی این است که چه نسبتی میان غذا و مفاهیم ذکر شده با رسانههای اجتماعی وجود دارند و چگونه رسانههای اجتماعی، پلتفرمی برای ایجاد و گسترش ابعاد فرهنگی و اجتماعی غذا شدهاند. اگرنه، نیاز به غذا بهعنوان اساسیترین نیاز حیاتی انسان از ابتدای تاریخ وجود داشته و میل انسان به خوراک متنوع در قالب واژگانی همچون «شکمچرانی» مطرح بوده است. هرچند این میزان از حرص و ولع برای تنوع در خوردنیها و نوشیدنیها، عمدتاً در میان طبقات حاکم و اشراف دیده میشد، اما خواهناخواه ادبیاتی برای این نوع از تنوعطلبی وجود داشته است. بااینحال، آنچه امروز در مورد خوراکیها و بازنمایی آنها با آن در شبکههای اجتماعی روبرو هستیم با گذشته تفاوتهای اساسی دارد و بیشتر طبقات اجتماعی را درگیر خود میکند.
بگذارید با مفهومی تحت عنوان «توسعه فرهنگی»[1] شروع کنم. شاید این مفهوم، بخش زیادی از بحث ما را در مورد نقشی که شبکههای اجتماعی در گردشگری مبتنی بر غذا ایفا میکنند روشن سازد. توسعه فرهنگی بهمثابه بعدی از مفهوم کلیتر «توسعه» محسوب میشود که اساساً آن را میتوان کنترل و غلبه بر محیط و در راستای منافع انسانی ارزیابی کرد. البته هزاران تعریف دیگر هم از توسعه و هم از فرهنگ وجود دارد. اما مجموعاً میتوان فرهنگ را مجموعهای از ویژگیهای معنوی، مادی، فکری و عاطفی متمایز دانست که یک جامعه یا گروه اجتماعی را از گروه دیگر مشخص میکند. این ویژگیها میتواند شامل هنر، زبان، سبک زندگی، حقوق اساسی انسان، نظام ارزشها، سنتها و باورها باشد. بنابراین این فرهنگ است که انسان را قادر میسازد تا خود را منعکس کند، ارزشها را تشخیص دهد و انتخاب کند. تولید اجتماعی و انتقال هویت، دانشها، باورها، ارزشها، نگرشها، آداب و رسوم، لباس، غذا، زبان، هنر، فنّاوری، مذهب و هر چیزی را که فکرش بکنید جزئی از فرهنگ است. اصطلاح توسعه فرهنگی مبتنی بر توسعه عناصر فرهنگ است و بر فرآیند فعالسازی فعالیتهای فرهنگی تأکید میکند تا اصطلاحاً جامعه فرهنگی غنی و پر جنب و جوشی ایجاد شود. ناگفته پیداست که گردشگری یکی از مهمترین عناصر حرکت توسعه فرهنگی است و در اینجا نیز غذا و آشپزی میتواند بهعنوان عنصر مهمی برای گردشگری تلقی شود. غذاها از نقاط تمایز فرهنگ محسوب میشوند و بر اساس ویژگیهای خاص هر جامعهای میتوان آنها را متمایز کرد. غذاها هم نشانگر سبک زندگی و طبقه اقتصادیاند و هم حتی واجد نظامهای ارزشی. محدودیتهایی که خصوصاً در اسلام و یهود تحت عنوان حلال و حرام وجود دارد دقیقاً از همین موارد است. همچنان که بسیاری از ادیان شرقی، محدودیتهای زیادی برای خوردن و آشامیدن خوراکیها و نوشیدنیها دارند. بنابراین ما با یک نظام ارزشی واجد ویژگیهای متمایز فرهنگی مواجه هستیم که تدقیق در آن میتواند راهگشای بسیاری از تحلیلهای فرهنگی ما هم باشد. اما باید به سؤال اساسی خود برگردیم. اینکه بازنمایی غذا در شبکههای اجتماعی خصوصاً بازنمایی تصویری آنها، به لحاظ فرهنگی و تاریخی چگونه رخ میدهد و چه نقشی در ایجاد صنعت پررونق و نسبتاً جدید گردشگری دارد. در واقع این مسئله بهروشنی حس میشود که شبکههای اجتماعی تصویری خصوصاً اینستاگرام، نقشی اساسی در ترغیب به خوردن و نوشیدن غذاهایی خاص میکند و اکنون رونق صنعت غذایی بهویژه رستورانها و کافهها درگرو فعالیت هواداران شکمچران است. حتی فراتر از آن، نمایش رنگهای دلپذیر، مهیج و محرک غذاها، چه کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارد و از منظر انتقادی چگونه میتوان به آنها نگریست. پرواضح است که امروز کاربران شبکههای اجتماعی حتی بهواسطه مشاهده و مصرف همین عکسهای زیبا و مهیج از غذاها، حتی از خوردن و نوشیدن واقعی آنها فراتر رفتهاند. تا آنجا که در ادبیات هشتگهای شبکههای اجتماعی، از واژگانی همچون «#فودپورن»[2] و «#فودگاسم»[3] استفاده میشود. با این توصیف، ظاهراً مسئله غذا، از مسئله نیازهای حیاتی انسان عبور کرده و مانند صنعت پورن، ادبیاتی جدید پیدا میکند. هشتگهای ذکر شده از مهمترین هشتگهای معرفی و نمایش خوراکیها در سراسر جهان است و مطالب بسیار زیادی با این هشتگها منتشر شده است. در واقع، این معرفی فراتر از معرفی یک خوراکی توسط یک کاربر و بر اساس تجارب، علائق و سلایق غذایی است. بلکه عنصر «لذت» را تبدیل به نقطه مرکزی محتوای تصویری میکند و حتی میتوان ادعا کرد که امروز ما با یک نظام زیباشناسی خاص برای نمایش خوراکی در جهان هستیم که نوعی اقتصاد و گردشگری را توسعه میبخشد.
با یک پرسش بحث را ادامه میدهم. وقتیکه برای گردش به یک سفر میروید، علاقهمند به چه تجارب جدیدی هستید و چه چیزی در خاطره شما باقی میماند؟ شاید همین الان موارد متعددی به ذهن شما آمده باشد. مثلاً آخرین بار به اصفهان سفر کردهاید و معماری سحرانگیز مسجد امام، میدان نقش جهان و سیوسهپل در ذهن شما نقش بسته باشد. اما سفر شما بدون تجربه و لذت از خوراکیهای اصفهان بیمعنی است. پیش از سفر، شما عکسها و مطالبی از «بریونی» دیده و خواندهاید و تصمیم میگیرید که حتماً در این سفر، از یکی از بهترین رستورانهای اصفهان این خوراکی را تهیه و از خوردنش لذت ببرید. اما فراتر از خوردن، احتمالاً عکسی زیبا از این غذا را در رسانههای اجتماعی به اشتراک خواهید گذاشت. در پایان سفر هم گز و پولکی، جزو لاینفک سوغاتیهای شماست. حال اگر سفر شما به یکی از شهرهای شمالی باشد، تجربه غذایی شما افزون خواهد شد! زیرا یکی از اصلیترین اهداف سفر شما، هم لذت خوردن و هم لذت به اشتراکگذاری خوراکیهای متنوع این دیار است. از میرزاقاسمی و باقلاقاتق تا کبابترش و مسما بادنجان، میهمان صفحه شما در شبکه اجتماعی خواهند بود! این جملات را گفتم تا تأکید کنم که یکی از مهمترین عناصر اصلی هر نوع سفر و گردش کوتاهمدت و بلندمدت و دور و نزدیک، غذا و خوراکی است.
نگاه، طعم و رنگ خوراکیها با همراهان شما، زمان، مکان و چگونگی مصرف، همزیستی دارد و نهایتاً خاطرههای غذایی، سوغات منحصربهفرد سفر است. بنابراین گردشگری آشپزی و غذا، روندی اساسی در گردشگری جهان است. زیرا نهتنها حافظهای از غذا را ارائه میدهد، بلکه همچنین سنتها و روایتهای یک سرزمین را به نمایش میگذارد. حتی علاوه بر غذاها، ظروف سرو آنها نیز فرایندی از تولید فرهنگی محسوب میشود. این ظروف و مصنوعات، معانی جدیدی در زمینههای مختلف خلق میکنند. آنها نشانگر پویایی و ایستایی یک فرهنگ هستند و تاریخی از تغییرات اجتماعی و تداخلات فرهنگی را به نمایش میگذارند. شبکههای اجتماعی تصویری، دقیقاً با نمایش و اشتراک گسترده تصاویر، علاوه بر نقش اساسی در گسترش صنعت گردشگری غذایی، در خلق معانی جدید نیز نقش عظیمی ایفا میکنند.
*دانشآموخته دکتری علوم ارتباطات، مدرس و پژوهشگر