روزنامه خراسان - مائده کاشیان: در طول چهار دهه گذشته، بسیاری از سینماگران باسابقه مانند ابراهیم حاتمیکیا، محمدعلی باشهآهنگر، احمدرضا درویش و زندهیاد رسول ملاقلیپور سراغ موضوعات مرتبط با دفاع مقدس رفتهاند و آثار ماندگاری هم خلق کردهاند. اتفاق خوبی که دهه 90 در حوزه سینمای دفاع مقدس افتاده، این است که فیلم سازان جوان، بار سنگین مسئولیت ساخت آثاری درباره جنگ تحمیلی را بر دوش خود احساس میکنند و روایتگر بخش مهمی از تاریخ سرزمینمان شدهاند.
آنها ابعاد مختلفی از جنگ و دفاع مقدس را با هنرمندی به تصویر کشیدهاند و کارهایی ساختهاند که جزو فهرست فیلمهای بهیادماندنی دفاع مقدس در ذهن مردم حک خواهد شد. امروز نگاهی انداختهایم به کارنامه حرفهای خالقان این آثار و مسیری که تا ساخت چنین فیلمهایی طی کردهاند.
با این توضیح که تنها به سراغ فیلم سازانی رفتهایم که در عرصه فیلم سازی، «جوان» محسوب میشوند؛ کسانی که یا از نظر سنی جوان هستند یا به تازگی فیلم سازی را شروع کردهاند.
محمدحسین مهدویان
آخرین روزهای زمستان 1391
ایستاده در غبار 1394
فارغ از محتوای آثار محمدحسین مهدویان که معمولاً جنجالی شده، او بدون تردید فیلم ساز شاخص 2-3 سال اخیر سینمای ایران بوده است. مهدویان که در این سالها حاشیه هم کم نداشته، متولد سال 1360 است و اولین بار با کارگردانی مستند سریالی «آخرین روزهای زمستان» نام خود را بر سر زبانها انداخت. «آخرین روزهای زمستان» که به زندگی شهید حسن باقری میپرداخت، به اتفاقی تازه در عرصه آثار مستند مرتبط با دفاع مقدس تبدیل شد.
فرم خاص تصویربرداری که دیگر به امضای مهدویان تبدیل شده، برای اولین بار از همین مستند سریالی در سینمای ایران دیده شد. کیفیت «آخرین روزهای زمستان» موفقیت اثر بعدی مهدویان را تضمین کرد؛ هرچند اولین فیلم سینماییاش به تنهایی هم کیفیت زیادی داشت. «ایستاده در غبار» که در سال 94 ساخته شد، در همان فرم مستند - نمایشی، روایتی از زندگی سردار احمد متوسلیان فرمانده مشهور دفاع مقدس بود.
«ایستاده در غبار» نیز توجه مخاطبان و منتقدان را جلب کرد و در سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر نیز در حضور چندین فیلم مهم، علاوه بر نامزدی در هفت رشته دیگر، به جایزه بهترین فیلم دست یافت.
«ایستاده در غبار» نظر مخاطب عام را هم جلب کرد و اکران عمومی موفقی داشت. محمدحسین مهدویان بعد از دو فیلم «ماجرای نیمروز» و «لاتاری»، بار دیگر به سینمای دفاع مقدس بازگشته است و این بار «ماجرای نیمروز: رد خون» را با قصهای مرتبط با عملیات مرصاد میسازد؛ فیلمی که احتمالاً در جشنواره فجر پیشرو رونمایی خواهد شد.
نرگس آبیار
شیار 143 - 1392
نفس 1394
نرگس آبیار فیلم ساز زن مهم این سالها، دوران نوجوانی خود را در جریان جنگ تحمیلی گذرانده است. او چندین رمان و کتاب نوشته و از سال 84 وارد عرصه سینما شده است. آبیار یک سال بعد از ساخت اولین فیلم بلندش که اثر مهمی در کارنامهاش به حساب نیامد، در سال 92 فیلم سینمایی «شیار 143» را کارگردانی کرد و به شدت مورد توجه قرار گرفت. قصه این فیلم به قلم نرگس آبیار و بر اساس واقعیت است.
شخصیت «الفت» برگرفته از زندگی واقعی مادر شهید محمدجعفر رضایی است. آبیار در «شیار 143» به مسئله مهمی در حاشیه جنگ میپردازد. او با روایت قصه «الفت» حسوحال مادرانی را نشان میدهد که در طول سالهای جنگ در انتظار خبری از فرزندشان که عازم جبهه شده، هستند. علاوه بر زاویه نگاه تازهای که نرگس آبیار برای پرداختن به جنگ و دفاع مقدس انتخاب کرده، بازی فوقالعاده مریلا زارعی جزو مهمترین نقاط قوت فیلم است که تماشاگر را کاملا تحتتأثیر قرار میدهد.
این فیلم اولین بار در سی و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شد و سه جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم مردمی، بهترین بازیگر زن و جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد. «شیار 143» در جشنواره مورد استقبال مردم و بسیاری از منتقدان قرار گرفت و همانطور که پیشبینی میشد، زمان اکران عمومی هم در صدر جدول فروش فیلمها بود. آبیار دو سال بعد از «شیار 143» باز هم به سراغ قصهای در حاشیه دفاع مقدس رفت و «نفس» را ساخت. فیلم باز هم توجه مخاطبان و منتقدان را جلب کرد.
این بار نیز بازی بازیگران اصلی فیلم یعنی پانتهآ پناهیها و مهران احمدی مورد توجه قرار گرفت. «نفس» به نمایندگی از ایران به اسکار هم رفت ولی با وجود آن که تحسین چند منتقد مطرح سینمای جهان را برانگیخت، نتوانست به جمع نامزدها راه یابد.
پوریا آذربایجانی
اروند 1394
پوریا آذربایجانی متولد 1360 است و با استانداردهای کارگردانی، جوان محسوب میشود. نام او برای اولین بار در سال 1385 و با فیلم «روایتهای ناتمام» در جشنواره فیلم فجر شنیده شد. او با آن فیلم خود را به عنوان یک استعداد جوان مطرح کرد، اما با اکران ناموفق فیلم، تا پنج سال از کارگردانی سینما فاصله گرفت. آذربایجانی در چهارمین اثر خود، مهم ترین فیلمش «اروند» را ساخت.
«اروند» دست روی موضوع ویژهای گذاشته بود؛ ماجرای 175 غواص شهیدی که با دستان بسته در همان سال 94 کشف شده بودند. فیلمساز از بازی بسیار خوب سعید آقاخانی بهره میبرد و شخصیتپردازی ویژهای برای نقش او در نظر گرفته بود. اگرچه «اروند» در جشنواره فجر موفقیت خاصی به دست نیاورد، اما با فیلمش مورد توجه منتقدان قرار گرفت. با این حال فضای فیلم و جریان سیال ذهنی شخصیت اصلی، آن چنان مورد پسند مخاطب عام نبود و باعث شد فیلم اکران موفقی نداشته باشد.
منیر قیدی
ویلاییها 1395
منیر قیدی متولد سال 1351 است و تا قبل از ساخت فیلم «ویلاییها»، به عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان فعالیت میکرد. او در اولین تجربه کارگردانی خود، فیلمی زنانه در حوزه دفاع مقدس ساخت که زنان را در گیرودار جنگ زیر ذرهبین گذاشته بود. منیر قیدی در «ویلاییها» دست روی موضوعی گذاشت که تا به حال در قالب آثار داستانی به آن پرداخته نشده بود و شجاعت و صبوری زنانی را که همسرانشان راهی جنگ شدهاند به تماشاگر یادآوری میکرد.
او با فضاسازی مناسب، حس چشمانتظاری خانواده شهدا را به تماشاگر منتقل کرد. «ویلاییها» اولین بار در سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین جلوههای بصری را از آن خود کرد.
قیدی هم به عنوان کارگردان، سیمرغ بلورین استعداد درخشان را در بخش فیلمهای اول از آن خود کرد. «ویلاییها» اردیبهشت ماه سال 96 اکران شد و با وجود رقابت با فیلمهای کمدی بفروش، کارنامه قابل قبولی در اکران ثبت کرد. فیلم مورد توجه خانواده شهدا نیز قرار گرفت.