به گزارش مشرق، به ماجراهای پیچیده علاقه دارید؟ به داستانهایی که شخصیت در آن با اتفاقات بسیار روبهرو میشود تمایل بیشتری دارد؟ شخصیتهایی را که تلاش میکنند تا زندگی خود را بسازند، بیشتر از شخصیتهای منفعل دوست دارید؟ رمانهایی که در آن ماجراهای زیادی در جریان است و خواننده باید حواسش را جمع کند تا بتواند سر از کار اتفاقات و شخصیتها در بیاورد برایتان جذابتر است؟ تمام اینها را میتوانید در کتابی که در ادامه این یادداشت معرفی میشود پیدا کنید.
برای اینکه اذیتتان نکرده باشم اول میخواهم اسم کتاب را بگویم تا خیالتان راحت باشد و اگر حوصله ندارید تا انتها همراه این یادداشت باشید لااقل نام کتاب را بدانید. «شهرهای گمشده» اثر آیدا مرادی آهنی اثری است که میخواهم در این یادداشت به شما معرفی کنم.
بیشتر بخوانیم:
این رمان خیلی بیشتر از آن چیزهایی که در پاراگراف اول توضیح دادم، حرف دارد و به عبارتی یک اتفاق متفاوت در فضای داستانهای فارسی طی سالهای اخیر محسوب میشود. داستانهایی که اغلب حدیث نفس است و نویسنده هیچ کنش یا واکنشی را نتوانسته در رمانش ایجاد کند و فراز و فرود آنچنانی ندارد و خواننده را خسته میکند. اما در «شهرهای گمشده» قرار نیست با یک رمان ساده روبهرو شوید که یک شخصیت از تنهایی خود حرف بزند و تکگویی بخوانید.
شخصیتهایی که هرکدام به تنهایی ظرفیت ساخت رمانهایی که این سالها مرسوم شده را دارند ولی نویسنده این کتاب همه آنها را کنار هم قرار داده و یک اثر محکم و جذاب ساخته تا خواننده خود را شگفتزده کند. محیا قوامیان، استیو مارنو، رایان لوگان، مردیت استون، سیداحمد نوری، نیرو و... کلی شخصیت دیگر که هرکدام قصهای دارند و میتوانند به تنهایی بار یک اثر داستانی معمولی که این روزها فراوان شدهاند را بر دوش بکشند. از این حیث باید بگویم خرده روایتها و داستانهای فرعی مرتبط با شخصیتها آنقدر جذاب است که گاهی خواننده را از عالم قصه اصلی دور میکند و وارد دنیای تازهای میکند. اما نقطه قوت این کتاب برخلاف آثاری که شخصیتهای متعدد دارد این است که نویسنده به خاطر روایت قصههای فرعی هیچگاه از قصه اصلی دور نشده است. او حتی قصهها و شخصیتهای فرعی را در خدمت داستان اصلی قرار داده و به همین خاطر خواننده حس نمیکند که این داستانها و شخصیتها بیهوده در دل داستان کاشته شده است و کارکرد روشنی ندارند. مرادی آهنی به دقت قصهها و شخصیتها را وارد میکند و از صحنه بیرون میبرد تا هرکدام در پازل قصه اصلی نقششان را بدانند و خواننده نیز بداند که مشغول خواندن یک روایت فرعی است که قرار است به پیشرفت قصه اصلی کمک کند.
فضاسازی یکی از اصلیترین نقاط قوت این رمان است. من نمیدانم نویسنده این اثر جغرافیای نیویورک را درک کرده یا خیر ولی هرچه هست آنقدر با جزئیات این شهر را توصیف میکند که خواننده خود را در کوچه پس کوچههای نیویورک میبیند و با محیا قوامیان و دیگر شخصیتها در این شهر قدم میزند. او در این بخش هم مجذوب شهر و جغرافیا نشده و تنها از آن به عنوان عنصری برای باز کردن قصه و طرح مسائل شخصیتهایش استفاده کرده است. محلههای مختلف و مختصات آنها اعم از ویژگی جمعیتی و بافت فرهنگی و سر و شکل محلات اعم از ساختمانها و … نکاتی است که در فضاسازی «شهرهای گمشده» پررنگ است.
نویسنده در این اثر چیزی که قرار نبوده به داستانش کمک کند را وارد نکرده است. به عبارتی اگر دیالوگی در جایی نوشته نشده یا ماجرای دو شخصیت ادامهاش روایت نشده در واقع نیازی به طرح شدن آن نبوده و نویسنده این نکات را با وسواس بسیار زیادی در کتابش لحاظ کرده تا اثری دقیق و درست را شاهد باشیم. به عبارتی حین خواندن این اثر احساس میکنیم مشغول تماشای یک فیلم خوشساخت هستیم و حتی در مقاطعی احساس میکردم که میشود این کتاب را بدون دستکاری کردن تبدیل به یک اثر سینمایی کرد.
نویسنده رمان «شهرهای گمشده» سراغ یکی از مسائل روز رفته است. او در حالی که مشغول روایت شخصیت محیا قوامیان است اما در کنار آن یکی از مهمترین مسائل سالهای اخیر را نیز در اثرش طرح کرده است. مقوله گروههای تکفیری و جنگ در کشورهای همسایه ایران در کنار ماجرای برجام، دو ماجرایی است که در کتاب ردپای آنها دیده میشود. نویسنده در واقع تلاش کرده تا نشان دهد ریشه جریانهای تکفیری در در منطقه در دلارهای سعودی و اسلحههای آمریکایی است و به خوبی بدون شعار دادن این مسئله را در کتابش در آورده است. اثری که خواننده به هیچوجه حس شعاری بودن از آن برداشت نمیکند و این مهمترین برجستگی این اثر بهشمار میرود.
در جایجای کتاب شاهد تسلط نویسنده هستیم که همه اینها سبب میشود با اثری پویا و زنده روبهرو باشیم که خواننده را در موقعیتی باورنکردنی قرار میدهد.
این رمان 369 صفحهای را نشر کتاب سده منتشر کرده که خوانندگان میتوانند در تعطیلات نوروز آن را مطالعه کنند و در لذت خواندن یک اثر موفق ایرانی شریک باشند.