تاریخ نشر کتاب در ایران (۷)

جنبش های فکری، نخستین تأثیرهایش را بر رسانه های ارتباطی می گذارد و نشر می تواند بازتاب گویایی از این گونه تأثیرها باشد

تاریخ نشر کتاب در ایران (7)

جنبش مشروطه خواهی و تأثیر آن بر نشر

جنبش های فکری، نخستین تأثیرهایش را بر رسانه های ارتباطی می گذارد و نشر می تواند بازتاب گویایی از این گونه تأثیرها باشد. درآمیختگی جنبش ها و رسانه ها تا بدان پایه است که مرز تأثیرها را در آنها نمی توان با دقت ترسیم کرد، و گاه این مرزها به قدری نامشخص است که نمی توان معلوم کرد کدام تأثیرگذار و کدام تأثیرپذیر است. تأثیرهای متقابل اینها بر هم و تعامل آنها طی زمان به گونه ای است که گویی باهم و درهم قوام می یابند. رسانه هایی که بر جنبش تأثیرهای کارآمدتری بگذارند، خود به رسانه های کارآمدتری تبدیل می شوند. هر رسانه ای در خلال جنبش در پی آن است که توان خود را از قوه به فعل درآورد، به امکانات نهفتۀ خود پی ببرد، و با بیشترین سرعت و حداکثر پوشش، پیام را به مخاطبان خود انتقال دهد. جنبش ها سرنوشت های متفاوتی می یابند، و هرکدام عمر معینی دارند، اما رسانه هایی که با آنها و در آنها تنیده شدند، گاه از نوزاده یا بازتعریف می شوند. جنبش ها در عین حال، سرفصل ها، سرچشمه ها، سرآغازها، پیچ های رسانه هاست. جنبش مشروطه خواهی در ایران، از زمان بسته شدن نطفه اش در عصر حکومت استبدادی ناصر الدین شاه، تا پایان بد فرجامش در استبدادی دیگر، سرچشمه، سرآغاز، و دگرگون کنندۀ بسیاری چیزها، از جملۀ رسانۀ نشر بود.

افزایش شمار چاپخانه ها، به ویژه به قصد انتشار روزنامه؛ رونق گرفتن نمایشنامه و اجرای نمایش های تئاتری، افزایش ترجمه به نسبت تالیف؛ رواج پدیدۀ شب نامه نویسی و نشر و پخش مخفیانۀ انواع شب نامه ها به ویژه از سوی انجمن های سرّی در نقاط مختلف کشور؛ و رواج گرفتن رسانۀ روزنامه به نسبت کتاب در دورۀ جنبش مشروطه خواهی، مهم ترین رویدادهای عرصۀ نشر است که به آنها اشاره می کنیم. این توضیح هم لازم است که رسانۀ«روزنامه»در آن دوره فقط به نشریه ای که روزانه منتشر می شد، اطلاق نمی گردید. به انواعی از نشریه های ادواری با تناوب های متفاوت زمان نشر «روزنامه»می گفتند. در واقع نشر مجلات هم در قلمرو معنایی این اصطلاح قرار می گیرد. همان طور که پیش تر، در مقاله های قبلی اشاره شد، جنبش ها کاربرد، حتی کارکرد، و جایگاه رسانه ها را تغییر می دهند.

نوع و تنوع پیام ها، خبررسانی، حجم مطالب، سرعت، نوع ارتباط با گروه های هدف (مخاطبان ) ، بهای رسانه، امکانات و شبکه های حمل ونقل و پخش، از جملۀ عنصرهای تأثیرگذار بر جایگزین شدن رسانه هاست. اگر از کاربرد کتاب کم، و بر کاربرد روزنامه در آن دوره افزوده شده است، دلایل آن را باید در رابطه و تناسب میان جنبش و رسانه ها جست.[1] در عصر مظفری، 56 نشریۀ جدید انتشار یافت.[2] در آستانۀ پیروزی انقلاب مشروطیت، شمار روزنامه های آزاد و مردمی به سرعت رو به افزایش نهاد. در 1324 ق، سال پیروزی انقلاب، بیش از 14 روزنامه فقط در تبریز منتشر می شد و روزنامۀ انجمن با شمارگان 5000 نسخه در آن شهر انتشار می یافت.[3] در 1325 ق، 77 روزنامه در ایران منتشر می شد که 48 عنوان آن در تهران، 8 عنوان در اصفهان، 7 عنوان در رشت، 3 عنوان در همدان و بقیه در نقاط دیگر به چاپ می رسید.[4] برآورد شده است که در آغاز استقرار مشروطیت، شمار نشریه های فارسی در ایران 5 برابر افزایش یافته بود.[5] از آغاز انتشار کاغذ اخبار، نخستین روزنامه ای که به زبان فارسی در عصر قاجار انتشار یافت، تا انقراض قاجاریه جمعا 769 نشریه، تقریبا سالی 10 عنوان، منتشر شد، اما بیشترین سرعت و شمار مربوط به موج دوم انقلاب مشروطه است که به سقوط حکومت محمد علی شاه(سال های حکومت: 1324 -1327 ق) انجامید. گفته شده است در این موج، 176 نشریه متولد شد، و در مدت 5 سال از 1325 تا 1330 ق نزدیک به 370 روزنامه و مجلۀ تازه در ایران منتشر شده است.[6] نیاز به چاپ روزنامه به قدری فزونی گرفت که تولید چاپی چاپخانه ها به تخمین تا 10 برابر افزایش یافت.[7] و با این حال باز هم پاسخ گوی نیازها نبود.

نمودار افزایش شمار نشریات در ساسل پیروزی.PNG

نمودار افزایش شمار نشریات در سال پیروزی انقلاب مشروطه و پس از آن

روزنامه هایی که در میان مردم نفوذ داشتند و مردم به انتظار نشر و پخش آنها می نشستند، هیچ کدام دولتی یا برخوردار از کمک های دولتی نبودند.[8]

بر پایۀ فهرست مطبوعات قاجار، فهرستی که سید فرید قاسمی، تاریخ نگار مطبوعات از موجودی کتابخانۀ آیت اللّه مرعشی نجفی در قم، یکی از بزرگ ترین کتابخانه های کشور، تهیه کرده و داده های کتابشناختی آن فهرست را با 4 منبع پایه در تاریخ مطبوعات مطابقت داده است، نمودار زیر را می توان ترسیم کرد که رابطۀ میان سال های پیروزی دو موج انقلاب مشروطه و شمار نشریه ها را نشان می دهد.[9]

افزایش شمار نشریه ها با افزایش شمار چاپخانه ها و افزایش سطح تولید چاپی همخوانی داشت. در عصر مظفری چند چاپخانۀ جدید به ایران وارد شد. مظفر الدین شاه در سفر دوم خود به فرنگ، یک دستگاه چاپ سربی خرید. چاپخانۀ خورشید حدود 1320 ق در خیابان ناصریۀ تهران(ناصر خسرو کنونی) تأسیس شد و شماری روزنامه در این چاپخانۀ غیردولتی به چاپ می رسید.[10] چاپ گراوری به جای روش رایج در چاپ تصویر به کار گرفته شد. روزنامه های شرف و شرافت که از حیث تصویر و جنبه های فنی چاپ در شمار نفیس ترین آثار چاپی قرار می گیرد، با کاربرد فن آوری تازه وارد شدۀ چاپ گراوری منتشر می شدند.[11] چاپخانه ای سربی با سرمایۀ بخش خصوصی و به منظور چاپ کردن روزنامه در 4231 ق در تهران دایر شد که با نام چاپ سربی شرقی فعالیت می کرد.[12] این چاپخانه ها پس از فروکش کردن تب روزنامه نگاری و کاهش تقاضا برای روزنامه، به چاپ کتاب و سایر فعالیت های چاپی روی آوردند. چاپخانۀ مجلس شورای ملی که نخست با نام«مطبعۀ مجلس»فعالیت می کرد، تأسیس آن در سومین جلسۀ مجلس اول، در 1325 ق1285/ ش، به منظور انتشار متن مذاکرات مجلس و انتشار روزنامۀ مجلس تصویب شد.[13] هدف ها و وظایف این چاپخانه بعدها به تدریج تغییر کرد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

زمینۀ دیگری که اشاره به آن لازم است، ترجمۀ نمایشنامه های فرنگی به فارسی و اجرای آنهاست. در مقایسه با تألیف، یا ترجمه در حوزه های مختلف، شمار نسبتا زیادی از مترجمان به ترجمۀ نمایشنامه دست زدند و در عصر مشروطیت مترجمان بزرگی همچون ابو القاسم خان قراگزلو(ناصر الملک) ، یوسف اعتصامی(اعتصام الملک) و محمد علی فروغی (ذکاء الملک دوم) هم نمایشنامه ترجمه کردند. قراگزلو دو اثر از شکسپیر، اعتصامی اثری از شیلر، و فروغی نمایشنامه ای از مولیر ترجمه کرد. محمد طاهر میرزا، عبد الحسین میرزا (موید الدوله) ، محمد علی میرزا(حشمت السلطان) ، و میرزا ابراهیم خان از جملۀ دیگر مترجمان روده اند. محمد طاهر میرزا، مترجمی توانا و صاحب قلم بود و ترجمه های او از آثار برجستۀ نثر فارسی در عصر پسین قاجاری به شمار می آید. ترجمۀ میرزا ابراهیم خان، که با ستایش محمد علی فروغی روبه رو بوده از لحاظ سیاسی در خوانندگان و تماشاگران اجرای نمایشی آن تأثیرگذار بوده است.[14]

در همین دوره نخستین زنی که در تاریخ ترجمه در ایران به ترجمۀ نمایشنامه دست زد، تاج ماه خانم، نیز معروف به آفاق الدوله است. همسر او فتح اللّه خان ارفع السلطنه از خان های طالش بود. تاج ماه خانم در ترجمۀ نمایشنامه ای با عنوان نامۀ نادری از ترکی به فارسی، از واژه ها و ترکیب های فارسی استفاده کرده است.[15]

گزارش هایی که از اجراهای نمایشی در عصر مشروطیت به دست ما رسیده است، و استقبال گستردۀ مردم از آنها، گواه دیگری بر این است که تجمع و مخاطبان جمعی در دوره های جنبش اجتماعی، با آن شاخه ای از نشر که مخاطبان آن فرد است و تأکید آن بر فعالیت انفرادی خواندن است، رقابت می کند. روزنامه ها می توانند زمینه های گسترده ای برای گفت وگو و بحث میان قشرهایی از مردم فراهم آورند. اجراهای نمایشی می تواند تأثیری مشترک و همزمان بر جمع حاضر بگذارد، کاری که از آن شاخۀ رسانۀ نشر ساخته نیست. این الگو را به شیوه های مختلف در تاریخ مدرن همۀ کشورها، از جمله در ایران، و تکرار آن را در جنبش های اجتماعی می توان دید. بنابراین قاعده است که در عصر مشروطیت، از دوره ای که جنبش سیر صعودی خود را آغاز می کند، تا دوره ای که به نقطۀ فرود می رسد، رقابتی میان شاخه ای از نشر که بر نشر فرهنگی-اجتماعی تأکید دارد، نه بر نشر علمی و پژوهشی و تخصصی و گاه اعتقادی، با رسانه هایی برقرار است که بتوانند با امکانات بیشتری پیام ها را به مخاطبان بیشتری برسانند، و بر مخاطبان خود تأثیر گسترده تری بگذارند.[16]

تأثیری که روزنامه ها و اجراهای نمایشی بر مخاطبان وسیع خود می گذاشت، پیداست که از عهدۀ رسانۀ کتاب برنمی آمد.

شب نامه، دیگر رسانۀ رقیب

فشاری را که اختناق و سانسور عصر ناصری بر آزادی و انتقال اندیشه وارد می ساخت، و در عصر مظفری نیز کم وبیش ادامه یافت، با واکنش فورانی محتوای نوشته های مخفیانه ای می توان سنجید که از راه های غیررسمی و غیرقانونی تکثیر، و در سراسر کشور و به تناسب سطح فرهنگ عمومی در نواحی مختلف، پنهانی پخش می شد. پخش گستردۀ شب نامه ها در ولایات به روشنی نشان می دهد که شبکۀ گسترده ای از پخش گران دست در کار بوده اند، هر چند که اطلاعات مستند دربارۀ این شبکه فعلا در دست نیست.

انجمن های سری که در انتشار و پخش شب نامه ها نقش اصلی و مؤثر داشتند، تنها عاملان نبودند، بلکه شمار بسیاری از مردم، بی آنکه عضو آن انجمن ها بوده باشند، به طور خود انگیخته مطالبی دربارۀ مسائل مختلف، به ویژه در انتقاد از وضع سیاسی موجود یا بر ضد مخالفان خود، یا کسانی که از آنها جور و ستم دیده بودند، می نوشتند و به صورت اعلان به در و دیوار معبرها و مکان های عمومی می چسبانیدند.[17]

البته انجمن های سری پیشینه ای دیرینه سال در تاریخ ایران دارند، و اگر نخواهیم به عصر کهن یا به جنبش های تازی ستیزانه بازگردیم، نمی توانیم از فعالیت های گسترده و نهان روش محفل های اسماعیلی در عصر حسن صباح و جانشینان فعال او یاد نکنیم. انجمن های سری عصر مشروطه با هدف ها و به شیوه های مختلف تشکیل شده بودند و فعالیت می کردند، شماری از آنها در راه بیدار کردن ایرانیان و روشن گری ذهن ها دست به عمل می زدند. انجمن معارف در تهران و انجمن سرّی در اصفهان از بارزترین آنهاست. انجمنی مخفی به نام کمیتۀ انقلابی، که در 1322 ق تشکیل شده بود، از صنف های مختلف عضو گرفت، در لایه های مختلف جامعه نفوذ کرد و آرمان های آزادی خواهانه و مشروطه طلبانه را به گونه ای گسترده انتشار داد.

انجمن مخفی در تبریز که با نام مرکز غیبی فعالیت می کرد، با انقلاب گران و دموکرات های باکو ارتباط داشت. شعبه های این مرکز در آذربایجان و گیلان فعال بود و مرکز غیبی شب نامه هایش را در چاپخانه های مخفی خود تکثیر، و دیدگاه ها و تحلیل هایش را از اوضاع از راه همین شب نامه ها انتشار می داد.[18]

شماری از شب نامه ها هم خارج از کشور تکثیر می شد و از راه های مختلف به ایران می رسید و در ولایات پخش می شد. بیان بی پرده، انتقادهای کوبنده، سخنان گزنده، ادبیات انقلابی، اندیشه های اصلاح طلبانه، رهنمودها، دستورالعمل ها، و بسیاری نکات دیگر در اینها هم به چشم می خورد، و گاه بدون پاره ای ملاحظات و محدودیت های شب نامه های داخلی. نشر رسمی و مجاز هیچگاه نمی توانست بازتاب مکنونات درونی جامعه باشد. از این روست که در همۀ جنبش ها، به ویژه در جنبش های سیاسی-اجتماعی، رسانه ای به رقابت با همۀ رسانه های دیگر برمی خیزد که بتواند مکنونات درون جامعه را بدون مانع بیان کند. به همین دلیل برای پیر بردن به آن دسته از مکنونات جامعه که در منابع انتشار یافته بازتاب ندارد، شب نامه ها و رسانه های همانند آنها می توانند مناسب ترین منابع مطالعه باشند. نیز این نکته را در نظر داشته باشیم که تصمیم گیری های رهبران جنبش مشروطه از محتوای آزادانه بیان شدۀ شب نامه ها تأثیر می گرفت، و چه بسا اقداماتی نتیجۀ فشاری بود که افکار عمومی از راه شب نامه ها وارد می ساخت.[19]

بررسی شب نامه های موجود نشان می دهد که به چند روش تکثیر شده اند، اما روش غالب، تکثیر ژلاتینی بود که بسیار ساده و ارزان قیمت تمام می شد و به ابزار فنی پیچیده یا آموزش خاصی نیاز نداشت. عاملان تکثیر با مختصر تمرینی می توانستند شب نامه ها را تکثیر کنند. از چاپ مخفی شب نامه ها مهم تر، پخش آنها و شبکۀ پخش گران بود که می توانستند دور از تفتیش نیروهای حکومتی و نگاه خبرچینان، آنها را در سراسر ولایات پخش کنند. کارآمدی در سرعت پخش، باتوجه به ابزارهای ارتباطاتی و امکانات مواصلاتی آن زمان، درخور تأمل است.[20]

شب نامه ها یکی از انواع محصولات «نشر مخفی »است، نشری که پس از رواج فن آوری چاپ، در بسیاری از کشورها، به ویژه در کشورهایی که آزادی بیان در آنها تضمین نمی شد، پدید آمد. این گونۀ نشر اهمیت فوق العاده ای برای مطالعات سیاسی-اجتماعی و عقیدتی و اعتقادی دارد. نشر مخفی در ایران پسا مشروطه به شکل ها و در دوره های مختلف ادامه یافت و در دورۀ پهلوی دوم چند بار وسعت گرفت. (در مقاله های آینده به آن اشاره خواهیم کرد) .

نشر پسا مشروطه

مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در 1324 ق، مظفر الدین شاه درگذشت و پسرش محمد علی میرزا(سال های حکومت: 1324-1327 ق) جای او را گرفت. دوره ای از حکومت او که به«استبداد صغیر»معروف است، فقط دورۀ سیاه سیاسی نبود، دورۀ سیاه نشر و نیز دورۀ سنگین اختناقی بود که بر همۀ جنبه های فرهنگی تأثیرهای بازدارنده داشت. استبداد، با بحران در ادارۀ کشور، شدت گرفتن تنگناها و فشارهای اقتصادی، و احساس ناایمنی گسترده در جامعه همراه بود،[21] معلول هایی که خود به عنوان عامل های منفی نشر عمل می کرد و زنجیرۀ آنها تأثیرهای ویران گر دیگری داشت. مداخله های آشکار نیروهای خارجی در امور ایران، که یکی از مصداق های بارز آن قرارداد 1907 بود، قراردادی که حدود یک سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه میان دو قدرت استعمارگر منعقد شد، همراه با اغتشاش های داخلی، که صاحب قدرتان استبدادخواه به آنها دامن می زدند، رؤیای شیرین برقراری حاکمیت قانون و استقرار آزادی را به کابوسی هولناک مبدّل کرد. سال های پس از انقلاب مشروطیت، به ویژه دورۀ مقارن با جنگ جهانی اول (1914-1918) با تأثیرهای گستردۀ آن جنگ بر همۀ نقاط جهان، از جمله بر ایران، در شمار دشوارترین دوره ها در تاریخ ایران است. سرخوردگی و خستگی ملی، نومیدی، رکود و فقر اقتصادی، قحط و غلا و شیوع بیماری، احساس تحقیر ناشی از ناتوانی در مقابله با تجاوز و اشغال خارجی، فقر فرهنگی و بی سوادی، جامعۀ قطبی شده ای که بخش عمدۀ آن ساختارهای سنتی خود را همچنان حفظ کرده، و بخش کوچک آن از ایجاد تحول و تجدد عاجز مانده بود، همراه با پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آنها، رمقی باقی نمی گذاشت تا سهمی، حتمی سهم کوچکی از آن، به تولید فرهنگی اختصاص یابد، و نشر هم بهره ای از آن برگیرد. ادبار و نکبت حاکم، تنها می توانست زمینۀ سیاسی-اجتماعی را برای شکل گرفتن و برآمدن قدرتی فراهم سازد که آرامش و امنیت، نظم، و زیستن در پناه تشکیلاتی با قدرت تصمیم گیری متمرکز را وعده می داد. رویدادهای پسا مشروطیت نشان داد که دست کم بخش هایی از جامعه، آن وعده ها را به امید بیرون رفتن از دوره ای پرادبار پذیرفتند، اما پذیرشی که یوغی را برداشت و یوغ سنگین تری را بر گردن آنها و سایر آحاد ملت گذاشت.

آشنایی با حال و هوای پسا مشروطیت، با سلسله ای از رویدادهای سیاسی-اجتماعی، نشان می دهد چرا نشر در آن دوره، و به رغم آرمان هایی که جنبش مشروطه خواهی در ذهنیت اجتماعی می پروراند، رونق نیافت، و چرا با تحرکی که در دورۀ جنبش در نشر ایجاد شده بود، هیچ تناسبی نداشت. بررسی های کتاب شناختی هم نشان می دهد که نشر در دورۀ محمد علی شاه(1324-1327 ق1906/-1909 م) ، مقارن با نیمۀ دوم دهۀ آغازین سدۀ 20، با رکودی نزدیک به توقف روبه رو شده بود.

پس از پیروزی انقلاب مشروطیت، در انتخابات نمایندگان دورۀ اول مجلس شورا، که به صورت صنفی برگزار می شد، میرزا محمود، کتابفروش خوانساری، به عنوان نمایندۀ صنف صحّاف، مذّهب، کاغذ فروش، و کتابفروش انتخاب شد.[22]

در میان صنف ها، از صنفی به نام نشر، یا چاپ، یا چاپ و نشر، نامی برده نشده است. در مقایسه با صنف تاجران قماش و قند، برای مثال، بسیاری از فعالیت ها به منزلۀ خرده صنف هایی به شمار می آمدند که می توانستند آنها را در دل صنف های گسترده تری، یا شاید هم با اهمیت تری، جای دهند. باتوجه به شمار باسوادان، در اقتصاد بازار عصر مشروطیت، نشر و تکثیر چاپی، رقم عمده ای را تشکیل نمی داد. میرزا محمود کتاب فروش خوانساری، تاجر سرشناس و محترمی در بازار بود که می توانست چندین صنف را نمایندگی کند. در تجارت و فروش کتاب، خوانساری های مقیم تهران سرشناس بودند، و آن عده ای که به قصد این تجارت به تهران آمدند، به تدریج در محیط فرهنگی پایتخت فعالیت های خود را گسترش دادند، و واردات کتاب از هند و عثمانی و مصر، چاپ و نشر کتاب را بر پیشۀ خود افزودند. میرزا علی اکبر خوانساری که نخست در خوانسار به کتابفروشی اشتغال داشت، به تهران آمد و در تیمچۀ حاجب الدوله در بازار سرپوشیدۀ تهران، که نخستین محل تمرکز کتابفروشان و ناشران در پایتخت بود، حجره ای گرفت و به کتابفروشی مشغول شد. او نیای خاندانی از ناشران، کتاب فروشان، چاپ گران و پخش گران است که بعدها به«علمی» معروف شدند و چندین نسل از این خاندان خوانساری تبار از عصر ناصری تاکنون، و البته با نگرش ها، منش ها، روش ها و تأثیرگذاری های متفاوت، با انواع مشاغل مربوط به کتاب سروکار داشته اند(در مقاله های بعدی به تأثیرگذاران این خاندان در عرصۀ نشر کتاب در ایران اشاره خواهد شد) . حاج محمد اسماعیل، پسر میرزا علی اکبر خوانساری، دستگاه چاپ سنگی را از مشهد خرید و به تهران، در کوچۀ حاجی نایب در خیابان ناصریه(ناصر خسرو کنونی) انتقال داد و چاپ و نشر را بر فعالیت پدر افزود. حاج محمد رحیم خوانساری، جدّ خاندان اقبال ها، نشر و چاپ گری را بر فعالیت کتابفروشی افزود، و چند نسل از این خاندان خوانساری، حرفۀ نیای خود را دنبال کردند که از میان آنها جواد اقبال ناشر فعال تری از کار درآمد و چندگاهی هم رئیس اتحادیۀ ناشران و کتابفروشان بود (به جایگاه نشر اقبال در تاریخ نشر ایران هم بعدا اشاره خواهد شد). حاج محمد مهدی خوانساری، نیای خاندان کتابچی ها، خوانساری دیگری بود که کتابفروشی خود را گسترش داد و نشر را بر آن افزود.

حاج شیخ محمد خوانساری، حاج میرزا محمد خوانساری، حاج شیخ محمد حسین خوانساری از دیگر خوانساری های فعال در عرصۀ کتابفروشی و نشر بودند که در تیمچۀ حاجب الدوله فعالیت می کردند.[23] در منابعی که جسته و گریخته به خوانساریان کتابفروش و ناشر در بازار تهران اشاره شده، از فضل دوستی، درستکاری، امانت داری و حسن شهرت آنان هم به نیکی یاد شده است.

پی نوشت ها

[1] برای فرضیه های مربوط به علت افزایش و کاهش نشریه ها در دورۀ مشروطیت، نک: شومانی، سیاوش، «تحلیل آماری مطبوعات ایران از عصر مظفر الدین شاه تا سقوط قاجار(1343 ق-1313 ق)»، پیام بهارستان، دوره دوم، سال اول، شمارۀ چهارم(تابتان 1388 )، ص، 1064 -1066.

[2] شومانی، سیاوش، «تحلیل آماری.... »، ص 1059.

[3] ناهیدی آذر، عبد الحسین، تاریخچۀ روزنامه های تبریز در صدر مشروطیت(تبریز بی تا )، ص، 36 -37.

[4] ذاکر حسین، عبد الرحیم، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت (تهران، 1368)، ص، 52.

[5] شومانی، سیاوش«تحلیل آماری.... »، ص، 1060.

[6] شومانی، سیاوش، «تحلیل آماری... »، ص، 1063، «تاریخچۀ معارف ایران»، تعلیم و تربیت، سال 4، ش، 9، (دی 1313)

[7] قاسمی، سید فرید، «رسانه های مشروطه ساز»، صنعت چاپ، ش 328(مرداد 1388)، ص 37.

[8] قاضی زاده، علی اکبر، «نخستین قانون مطبوعات: زمینه ها، انگیزه ها و آثار»، پژوهشنامۀ تاریخ مطبوعات ایران، سال اول، شمارۀ اول، (1376)، ص 654 -670.

[9] نک: قاسمی، سید فرید، فهرست مطبوعات قاجار: موجودی کتابخانۀ بزرگ آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی (قم، 1388).

[10] منابع پایۀ تاریخ مطبوعات: 1)رابینو، صورت جراید ایران... ، 2)تربیت -براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران؛ 3)صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران؛ 4)قاسمی، راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار(1253 ق 1304 ش). در شماری از منابع، آماری هایی دربارۀ تعداد نشریه های دورۀ مشروطه ذکر شده است، اما چون مآخذ آمارها مشخص یا قابل اعتماد نیست، نمی توان به آنها استناد کرد. فهرست... قاسمی اگرچه همۀ مطبوعات قاجار را در بر نمی گیرد، اما چون بر بررسی و مطابقه مبتنی است، می تواند مبنای مطمئنی برای تحلیل های آماری تر باشد.

[11] نفیسی، سعید، «صنعت چاپ مصور در ایران»، پیام نو، سال 2، ش 5(فروردین 1325 )، ص 27.

[12] میرزای گلپایگانی، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، ص 77-78.

[13] افراسیابی، هما، «مطبعۀ مجلس و منشورات آن»، پیام بهارستان، دورۀ 2، سال اول، ش 3(بهار 1388)، ص 23.

[14] ملک پور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران (تهران، 1363)، ج 1، ص 306-309(چاپ دوم این کتاب در 1385، در 3 جلد انتشار یافته است؛ دربارۀ مترجمان نمایش نامه و اجراهای نمایشی، نیز می توانید اطلاعات سودمندی در این کتاب بیابید: آژند، یعقوب، تجدد ادبی در دورۀ مشروطه(تهران، 1385)، ص 347 به بعد.

[15] «تاج ماه»(1)، در: دایرۀ المعارف زن ایرانی (تهران، 1382)، ج 1، ص 316- 317.

[16] دربارۀ رابطۀ میان جنبش ها و رسانه ها، نک:

barker-pulmer,b. the dialogic of media and social movements,peace review. vol 8,no. 1(march 1996),pp. 27-33;

gomson,w. ;wolfsfeld,g. ,movements and media as interacting systems, annals of american academy of polotical and social science,vol. 258 9(jul 1993),pp. 114-125

[17] شمار فراوانی از شب نامه های عصر مشروطه از میان رفته است. گردآوری شب نامه های بازمانده هم کار بسیاری دشوار است، و از عهدۀ یک یا چند تن ساخته نیست. شماری از شب نامه ها، یا مفاد آنها، در برخی منابع آمده است. در هرحال تا مجموعۀ قابل توجهی از شب نامه های عصر مشروطه گردآوری و تحلیل محتوایی نشود، نکته های مجهول بسیاری همچنان مجهول باقی خواهد ماند. برای اطلاعات دقیق تر و تفصیلی تر در این باره نک:

[18]. bayat ,mangol ,anjoman (1): political,in: encyclopedia iranica,vol. 20,pp 08-77

[19] برای توضیحی در این باره، نک: ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چ 4، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی(تهران، 1362 )، ص 384- 391.

[20] برای آگاهی بیشتر دربارۀ شب نامه ها، نک: کهن، گوئل، تاریخ سانسور و مطبوعات ایران (تهران، 1362 )، ج 2، ص 22 به بعد و ص 433 به بعد؛ برای اطلاع دربارۀ اعلان ها و اعلامیه ها در عصر قاجار، نک: رضوانی، محمد اسماعیل، «اعلان ها و اعلامیه های دورۀ قاجار»بررسی های تاریخی، سال 5، ش 2(خرداد تیر 1349 )، ص 259 -262.

[21] برای وصفی دربارۀ این دورۀ پروحشت و دهشت، نک: تفرشی حسینی، احمد، روزنامۀ اخبار مشروطیت و انقلاب ایران(تهران، 1386). رویدادهای وصف شده در این کتاب به قلم نویسنده ای ناشناخته است. در سایر کتاب های مربوط به تاریخ مشروطۀ ایران و در خاطرات رهبران و سران مشروطه از دورۀ حکومت وحشت محمد علی میرزا، تصویرهای گویایی از استبداد کور و سیاه می توان یافت. دورۀ استبداد صغیر، به ویژه برای همۀ کسانی که طعم آزادی را با پیروزی انقلاب مشروطه خوب چشیده بودند. دورۀ سهمگینی بود. معروف است که موی سیاه علی اکبر دهخدا در شبی شوم و سیاه تا صبح سفید شد. شبی که او همراه با مخالفان دیگر استبداد، در جایی پناه گرفته بودند.

[22] شجیعی، زهرا، نمایندگان مجلس شورای ملی در بیست و یک دورۀ قانونگذاری(تهران، 1344)، ص 322.

[23] دربارۀ اینکه چرا خوانساری ها این نقش بااهمیت را در تاریخ کتابفروشی، نشر و فعالیت های پیوسته به آن داشته اند، گمانه زنی هایی شده است، اما به سبب نبودن اسناد و اطلاعات کافی، فعلا نمی توان فرضیۀ پژوهشی قابل اتکایی از آنها بیرون کشید. متاسفانه ناشران ما به نوشتن خاطرات، به ویژه خاطرات فرهنگی در زمینۀ نشر و یادداشت روزانه عادت نداشته اند و ندارند. حتی شماری از آنان، تنی چند از تأثیرگذارترینشان، اگر به سان عبد الرحیم جعفری، بنیادگذار و سازمان ده موسسۀ انتشارات امیر کبیر، آنچه دربارۀ نشر در ذهن داشتند، به قلم می آوردند یا نزد اهل فن بازگو می کردند، تاریخ نشر در ایران با این همه خلأ و ابهام روبه رو نبود. شنیده ام که از چند ناشر در گذشته یادداشت هایی باقی است، : اما از چندوچون دقیق آنها اطلاعی ندارم. پژوهشی مستقل دربارۀ خوانساریانی که نشر ایران را متحول کرده اند، بر پایۀ اطلاعات منتشر نشده، اما موجود در خاندان های آنها بسیار ضروری است. امیدوارم پژوهش گری جوان و نشر دوست آستین همت بالا بزند و این خلأ پژوهشی را پر کند. اصغر علمی، مدیر انتشارات سخن، کوششی را برای شناسایی اعضای خاندان خود آغاز کرده است، اما در این کوشش او سهم اعضا در نشر تا کجا و تا چه حد آشکار خواهد شد، نکته ای است که بر بنده مجهول است. در 1352 که دانشجو بودم، همکارم و من برای کاری پژوهشی در زمینۀ مسائل و مشکلات نشر ایران، به چند تن از ناشران بزرگ مراجعه کردیم که شادروان جواد اقبال، هم به عنوان ناشر و هم در مقام رئیس صنف، از جملۀ آنان بود. او در آن زمان در اوج موفقیت های خود بود. در گفت وگو، دربارۀ پیشینۀ خاندان خوانساریش، از مرحوم پدرش، و از کارهای سترگ خوانساریان سخن گفت. بنده در آن زمان قوۀ لازم تشخیص را نداشتم و این گفته ها را به خویشتن ستایی، خاندان پرستی و تعصب های ولایتی و صنفی حمل می کردم. متأسفانه گفته های ایشان را ضبط نکردیم و فقط یادداشتی سردستی برداشتیم. البته فضای سیاست زدۀ آن زمان هم در داوری های نسل جوان کم اطلاع و بی تجربه ای که بنده هم جزوش بودم، بیش از عامل های دیگر مؤثر بود. شادروان جواد اقبال مختصری از اطلاعات خانوادگی خود را در مقالۀ کوتاهی نوشته است که با این حال حاوی آگاهی های سودمندی است، نک: اقبال، جواد، «کتابفروشی»، در کتاب کتابفروشی، به خواستاری ایرج افشار (تهران، 1383)، ج 1، ص 96- 102، اطلاعات دیگری هم در این منبع آمده است:

میر محمدی، حمید رضا، جغرافیای خوانسار، (قم، 1378)، ص 157- 158.

محسن بخشی، مدیر نشر آگاه، از کتابفروشان و ناشران باسابقه که خوانساری است، در گفت وگوی اخیرش با مجلۀ صنعت نشر(ش بهار 1389)به کتابفروشان و ناشران خوانساری اشاره ای دارد. امیدوارم اگر اطلاعات بیشتری در خاطره دارد، بیشتر بگوید و بیشتر بنویسد.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان