لیلة القدر، شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر خیلی ارزش دارد.
سه شب قدر
شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدّث قمی» نقل می کند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیست و یکم و بیستوسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بودهاند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می آوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند! قدر بدانید. ین روزها را قدر بدانید. شب های قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً می فرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل می شوند. شبی است که روح نازل می شود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسان هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل ها و جان ها و جسم ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبه ای قدر را قدر بدانید.[1]
لیلة القدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحاً می فرماید: «لیلة القدر خیرٌ مِن الف شهر»، یک شب بهتر است از هزار سی روز - هزار ماه - بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ «سلام هی حتّی مطلعالفجر»؛ از اوّل تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است. «سلام قولا مِن ربّ رحیم». رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل می شود.
لیلة القدر، شب ولایت
لیلة القدر، شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر خیلی ارزش دارد. همه ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. البته لیلة القدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شبها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شب های بقیه سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفره انعام الهی حاضرید. استفاده کنید.[2]
شب نوزدهم احتمال لیلةالقدر
دیشب (شب نوزدهم) یکی از شبهایی بود که احتمال لیلة القدر در آن وجود دارد. بهطور کلی ایامِ بسیار عزیز و مبارکی است و دو شبِ طرفِ احتمال لیلة القدر پیش روی ماست. مردم عزیز و مؤمن تهران در این اجتماع معنوی و روحانی دلهای خود را برای اتصال و ارتباط با حضرت حق (جلت عظمته و عظم شأنه) آماده کنند و در شبهای قدری که باقی مانده است، آنچه را که خدای متعال از رحمت الهی در این ایام و شبها برای مؤمنان وعده فرموده است، برای خود تأمین کنند. پروردگارا! توفیق درک لیلة القدر و استفاده از برکات آن را به همه ما عنایت کن.
اهمیت لیلة القدر
علاوه بر این که از جمله قرآنی «لیلة القدر خیر من الف شهر» می شود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است. در دعایی که این روزها می خوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر می کند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلة القدر در این ماه است. یعنی در این دعای مأثور، لیلة القدر را عِدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده می کنیم. بنابراین قدر لیلة القدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند.
قدر لیلة القدر و دعا
روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، روز قدر و روز ضربت خوردن مولا و سرور پرهیزگاران عالم، امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) است. در آغاز عرایض، همهی شما برادران و خواهران و خودم را به ذکر الهی، یاد خداوند و رعایت تقوای الهی توصیه میکنم. روزهی این ماه، عبادات این ماه، اعمال شبهای قدر در این ماه و تلاوت قرآن، یکی از مهمترین آثارشان، این است که دل ما، دلهای پرهیزگار و با تقوا بشود. یک جملهی مختصری در باب دعا عرض کنیم؛ چون علاوه بر اینکه این ماه رمضان، ماه دعاست، شبها و روزهای قدر هم شبها و روزهای مخصوصِ دعا کردن است؛ از این فرصت استفاده کنیم.
من به جوانها قویاً توصیه می کنم که به ترجمهی این دعاها توجه کنند. این دعاهای عرفه و ابی حمزه، پُر از معارف است. اینکه در دعای کمیل می خوانیم: «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزل البلا» یا «تنزل النقم»، همهی اینها معارف الهی است؛ یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی می کنیم که این گناهان مانع از این می شود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود؛ گناهانی از ما سرمی زند که این گناهان بلا را برای ما به ارمغان می آورد. گاهی بلاهای عمومی و ملی، براثر گناهانی به وجود میآید و البته اعلام نمی شود که این بلا برای این گناه به وجود آمد؛ اما وقتی افرادِ صاحب تدبر، فکر و تدبر کنند، می فهمند که این بلا از ناحیهی چه عملی متوجه این ملت شد. بعضی اوقات اثرِ اعمال سریع است و بعضی با فاصله است؛ اینها را دعا به ما می گوید. یا وقتی در دعای ابوحمزه عرض می کنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیک»؛ این که من تو را می شناسم، خود این، راهنمای من به سوی توست؛ این که من تو را دوست میدارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعت کنندهی من پیش توست. «و انا واثق من دلیل بدلالتک و ساکن من شفیعی الاّ شفاعتک»؛ من وقتی این راهنما را مشاهده می کنم، این معرفت خودم به تو را -که راهنما و دلیل من است- نگاه می کنم؛ وقتی این محبتی را که به تو دارم، مورد ملاحظه قرار می دهم، می بینم این تو هستی که این محبت و دلالت را به وجود آوردی؛ تویی که داری کمک می کنی. ببینید این، چشم انسان را باز می کند؛ این، یک معرفتی را ایجاد می کند؛ این از معارف الهی است؛ کمک الهی، توفیق الهی و عنایت الهی است؛ اینها را در دعاها می توان پیدا کرد. بنابراین قدر دعا را بدانید.
دعا، خواندنِ خداست؛ حالا می تواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که می خواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه میخواهید با او در میان بگذارید. گاهی هم حاجت خواستن نیست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهی کسی از خدای متعال، رضای او را می خواهد یا مغفرت او را مطالبه می کند، این یک جور حاجت است. یک وقت هم انسان چیزهای مادی را درخواست می کند؛ هیچ مانعی ندارد. خواستن از خدا -هر چیزی و به هر زبانی- خوب است. و همین خواصی را که عرض کردیم (ارتباط با خدا و احساس بندگی) دارد. البته دعاهای مأثور از ائمه(علیهمالسّلام) بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آنها را باید دانست و بایستی به آنها متوسل شد.[3]
شب قدر، دعا و تضرع و توجه به پروردگار
شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است. من صحبتم را در خطبهی اول با یاد امیر مؤمنان (علیه الصّلاة و السّلام) آغاز میکنم، تا قدری به معرفت این بزرگوار نزدیک بشویم، که هر چه گفتهاند و هر چه گفتهایم و شنیدهایم، در مقایسهی با عظمت آن مقام و برجستگی آن شخصیت، کوچک و حقیر است و نمی توانیم نه مجاهدت او را، نه تلاش او را برای تقرب به خدای متعال، نه سختیها و رنجهای زندگی او را، نه عظمت کاری را که در دوران خود انجام داد، توصیف بکنیم.
ما باید این شبها، این روزها و این دعاها را قدر بدانیم. توجه به این دعاها، تذکر مضامین این دعاها خیلی ارزش دارد؛ اگر قدردانی کنیم. اینها علاج درد درونی ماست که متأسفانه آحاد بشر در همهی دورانها به آن مبتلا بوده اند. باید هر چه می توانیم این بیماری، این درد بزرگ، این ضایعه - دلبستگی به دنیا - را در خودمان کم کنیم. توجه به خدای متعال و تذکر عظمت پروردگار یکی از راه هاست. لذا شما دعاهای امیرالمؤمنین را نگاه کنید؛ پرشورترین دعاها همین دعاهای امیرالمؤمنین است. البته ادعیهی رسیدهی از معصومین (علیهمالسّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد.
و من خواهش می کنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابی حمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمی داند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را می شنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههای خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده می کند.[4]
مائدهی الهی و ضیافت الهی، لیلة القدر
یکی از مواد این مائدهی الهی و ضیافت الهی، لیلة القدر است؛ که در باب وظایف لیلة القدر، بنده امروز در خطبهی اول قدری صحبت کنم. فرمود «لیلة القدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلة القدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلة القدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهی دعا هم امروز مطالبی را به شما برادران و خواهران عرض می کنم. احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد.
دستاوردهای دعا چیست؟ وقتی ما با خدا سخن میگوییم، او را نزدیک خود احساس می کنیم، مخاطب خود می دانیم و با او حرف می زنیم، این دستاوردها از جملهی فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را - که مادر همهی انحرافها و کجیها و فسادهای انسان، غفلت از خداست – می زداید. دعا غفلت را از دل انسان می زداید؛ انسان را به یاد خدا میاندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه می دارد. بزرگترین خسارتی که افراد محروم از دعا مبتلای به آن میشوند، این است که یاد خدا از دل آنها می رود. نسیان و غفلت از خدای متعال برای بشر بسیار خسارتبار است. در قرآن چند آیه در اینباره ذکر شده و بحث مفصلی دارد.
دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل پایدار و مستقر می کند. ایمانِ قابل زوال در مواجههی با حوادث عالم و سختیها، خوشیها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. می شناسید کسانی را که ایمان داشتند؛ اما در مواجههی با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمی و شهوات قلبی، ایمان از دست آنها رفت. این، ایمان متزلزل و غیرمستقر است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت می کند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خدای متعال از بین میرود.
سومین دستاورد، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن، به انسان روح اخلاص می دهد. اخلاص یعنی کار را برای خدا انجام دادن. همهی کارها را میشود برای خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همهی کارهای معمولىِ روزمرهی زندگی را هم با نیت تقرب به خدا انجام میدهند و میتوانند. بعضی هم هستند که حتّی قربیترین و عبادیترین کارها - مثل نماز - را نمی توانند برای خدا انجام دهند. بیاخلاصی، درد بزرگی برای انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان می دمد.
دستاورد چهارم دعا، خودسازی و رشد فضایل اخلاقی در انسان است. انسان با توجه به خدا و با حرف زدن با خدای متعال، فضایل اخلاقی را در خود تقویت می کند؛ این خاصیت قهری و طبیعی انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا می شود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقی را از انسان میزداید؛ حرص و کبر و خودپرستی و دشمنی با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بیصبری را از انسان دور می کند.
دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبت به خدای متعال است. دعا عشق به خدای متعال را در دل زنده میکند. مظهر همهی زیباییها و خوبیها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خدای متعال، این محبت را در دل به وجود می آورد.
دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهای زندگی را می دهد. هر کس در دوران زندگی خود با حوادثی مواجه می شود و چالشهایی پیدا می کند. دعا به انسان توانایی و قدرت می دهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم میکند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبی مکرم نقل شده است که فرمود: «الا ادلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم»؛ اسلحهیی را به شما معرفی کنم که مایهی نجات شماست؛ «تدعون ربّکم باللّیل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء». در مواجههی با حوادث، توجه به خدای متعال، مثل سلاح برّندهیی در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرم اسلام همهی کارهای لازم را انجام می داد؛ سپاه را میآراست، سربازان را به صف می کرد، امکانات لازم را به آنها میداد، توصیههای لازم را به آنها می کرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال میکرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو میزد، دست به دعا بلند می کرد، تضرع میکرد، با خدای متعال حرف می زد و از او می خواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم می کند.
دستاورد دیگر دعا، برآمدن حاجات است. یکی از دستاوردهای دعا این است که حاجاتی که انسان دارد، از خدای متعال می خواهد و خدا آن حاجات را برآورده می کند. البته همهی خواص دعا این نیست؛ این هم یکی در کنار بقیهی دستاوردهای دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»؛ از خدای متعال بخواهید و نیازهای خودتان را از او بطلبید. در دعای ابوحمزهی ثمالی از قول امام سجاد (علیهالسّلام) اینطور عرض می شود: «و لیس من صفاتک یا سیّدی أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات علی اهل مملکتک»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهی که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشی که خواستهی آنها را عملی نکنی؛ این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر می کند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را می خواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الاجابة واللَّه اکرم من ذلک»؛ خدای متعال کریمتر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.
چه دعایی باید بکنیم که دنبال آن، اجابت باشد. گاهی انسان چیزی را از خدا می خواهد و به حسب ظاهر احساس می کند که این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است که دعا به معنای حقیقی کلمه و با شرایط خود انجام بگیرد. اولین شرط دعا این است که با دلِ باطراوت و بیآلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعای جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهی بعضیها به بنده می گویند برای جوانهای ما دعا کن. البته ما همیشه برای همهی جوانها دعا میکنیم؛ اما در واقع این جوانها هستند که اگر قدر دل بیآلایش و باطراوت خود را بدانند، دعای آنها از هر دعایی میتواند به استجابت نزدیکتر باشد.
یکی دیگر از شرایط دعای مستجاب این است که انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنی بداند که این دعا و این درخواست از کسی است که قدرت دارد همهی آنچه را که انسان میخواهد، برای او انجام دهد؛ یعنی به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق (علیهالصّلاةوالسّلام) عرض شد که: «ندعوا فلا یستجاب لنا»؛ دعا میکنیم، اما اثر اجابت را نمی بینیم؛ فرمود: «لأنّکم تدعون من لا تعرفونه»؛ بیمعرفت دعا می کنید. در روایتی دربارهی معرفت در دعا نقل شده است که: «یعلمون أنّی اقدر علی ان اعطیهم ما یسألونی»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند. در دعا همت بلند داشته باشید؛ درخواستهای بزرگ بکنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه، برای خدای متعال اینها چیزی نیست. عمده این است که شما به معنای حقیقی کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خدای متعال این طلب را اجابت خواهد کرد. گاهی هم انسان نمیداند کاری که انجام گرفت، اجابت دعای او بوده؛ خود انسان غافل است.
یکی دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهای توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خدای متعال باید عذرخواهی و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوی خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهی انسان عزم می کند و تصمیم می گیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه می شود و لغزش پیدا می کند؛ باز همین گناه سراغ انسان میآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدی و حقیقی باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعی و جدی باشد. دربارهی دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «ولیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمهی مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خدای متعال به حضرت موسی خطاب فرمود: «یا موسی ادعنی بالقلب النقی واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خدای متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
دعا، عبادت و توبه
یکی دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همانطور که عرض کردیم، معنای دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همینطور طبق عادت چیزی را بر زبان بیاورد و مطالبهیی را ذکر کند - خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز - بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبی را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقهی لسان است. «لا یقبل اللَّه عزّوجل دعاء قلب لاه»؛ دل غافل و بیتوجه و سربههوا اگر دعا کند، خدای متعال دعایش را قبول نمی کند. دلهای آلوده و غرق در تمنیات و شهوات نفسانی - که اصلاً غافلند - چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقعی است که اگر انسان اینطور دعا کرد، مستجاب شود؟
بعضیها دعا و عبادت و توبه را می گذارند برای دوران پیری؛ این اشتباه بزرگی است. اگر گفته شود توبه کنید، می گویند حالا وقت داریم. اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمی کند؛ برای همهی سنین هم است. اگر فرض کردیم حقیقتاً وقت داریم - یعنی بناست به سنین پیری برسیم - چنانچه کسی خیال کند که می شود دوران جوانی را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانی به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگی مرتکب شده است. حالت دعا و انابه چیزی نیست که انسان هر وقت اراده کرد، برای او پیش بیاید. گاهی می خواهیم، نمی شود؛ دنبال حال و توجه هستیم، دست نمی دهد؛ «ذلک بما قدّمت یداک». انسانی که زمینهی توجه به خدا و رجوع الیاللَّه را در خودش بهوجود نیاورده باشد، اینطور نیست که هر وقت اراده کرد، بتواند درِ خانهی خدا برود. شما می بینید بعضی دلهای پاک - غالباً جوانها - خیلی راحت می توانند ارتباط برقرار کنند؛ اما بعضی هرچه تلاش می کنند، این ارتباط برقرار نمی شود. کسانی که فرصتی دارند و می توانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطهی خود را با خدا حفظ کنند؛ تا هر وقت خواستند درِ خانهی خدا بروند، بتوانند.
نکتهی آخر در باب دعا، دعاهای مأثور است. دعاهایی که از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اولاً خواستههایی در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمی کند و انسان از زبان ائمه (علیهمالسّلام) آنها را از خدا طلب می کند. در دعای ابوحمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه بهترین مطالبات و خواستهها برای انسان مطرح می شود؛ که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، می تواند برای او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایههای خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانی ادا شده است که دل را خاشع و نرم می کند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگی و شوق در این دعاها موج می زند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.
البته باید معنای این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الان ترجمههای خوب وجود دارد و مفاتیحالجنان و دعاهای گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمهها، دقت کنند و بخوانند. البته تا آنجایی که ما دیده ایم، هیچ ترجمهیی نتوانسته زیبای یهای الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولی بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمهها دعاها را بخوانند. کسانی که می خوانند و با آنها عدهیی همصدا می شوند، بعضی از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البته مرتبهی پایینترش هم این است که اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همینقدر احساس کند که با یک زبانِ شیفتهی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند. امیدواریم خدای متعال در شبهای مبارک قدری که در پیش داریم، به همهی ما توفیق دهد تا بتوانیم از این شبها استفاده کنیم.[5]
بیست و یکم ماه رمضان
- بیست ویکم ماه رمضان - بنابر احتمال فراوان، هم روز قدر است، هم روز شهادت امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) است. دیشب یکی از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شبهایی که محتمل است شب قدر باشند. تنزل ملائکه ی الهی و تنزل روح در مثل دیشب یا یکی از دو شب دیگر اتفاق افتاده است یا می افتد. خوشابه حال کسانی که با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشته گون کنند. حضور ملائکه ی الهی در روی زمین و در میان ما مردم - که فرمود: «تنزّل الملائکة والرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امر» - باید بتواند ما را به نزدیک شدنِ به خلق و خوی فرشته گون کمک کند. یقیناً در میان بندگان خدا کسانی بوده اند که دیشب را شب خوبی گذرانده اند و چشم حقیقت بین و روح حقیقت یاب آنها حقایق شب قدر را ادراک کرده است. شاید کسانی فرشته ها را به چشم دیده باشند. شما مردم عزیز هم در همه جا شب نوزدهم و شب بیست ویکم و ان شاءالله شب بیست وسوم را ساعات خوبی گذراندید و می گذرانید. می بینیم که مردم ما، جوانهای ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند؛ دلها نرم می شود، چشم ها اشکبار می شود، روح ها لطیف می شود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شب ها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسان ها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیر انسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شب ها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند.[6]
پی نوشت ها