چرا خود گویی منفی بد است؟ ( چطور در سه‌گام به آن پایان دهید)
طبیعتا همه افراد می خواهند که فرصت‌های نامحدود، روابط بهتر، بدن سالم، قلب بخشنده، مهارت‌های حیرت‌آور و امنیت مالی داشته باشند. اگر همگی ما این موارد را می‌خواهیم، چطور نمی‌توانیم آنها را بدست آوریم؟
بنظر می رسد دلیل اینکه چرا بسیاری از ما نمی‌توانیم به خواسته های خود برسیم این است که نداهای درونی در سرداریم که منفی و متقاعدکننده هستند.
ما افکار منفی زیادی در مورد خود داریم. ندای درونی ما سعی دارند ما را متقاعد کند که به‌اندازه کافی باهوش، توانمند یا خوب نیستیم تا به آنچه درزندگی می خواهیم برسیم.
این دشمن نامرئی و درونی، زیان‌آور بوده و ما را از زندگی که شایسته آن هستیم دور نگه می دارد و حتی میتواند باعث ایجاد اضطراب و افسردگی شود. در صورت حاد بودن مشکل پیشنهاد می شود به روانشناس خوب در مشهد یا شهر خود مراجعه نمایید. سایت پزشک خوب امکان مراجعه به مشاوره و روانشناس را فراهم می کند.
حال اگر ما بخواهیم به حداکثر میزان کارایی خود برسیم، بهتر است نداهای درونی منفی را کنترل کنیم و یاد بگیریم که چطور آنها را تحت کنترل و مدیریت خود درآوریم و یا به‌سوی یک نیروی مثبت سوقشان دهیم.
قبل از اینکه بتوانیم خود گویی های منفی را به خودگویی های مثبت تبدیل کنیم، ابتدا بهتر است بیشتر با تعریف انواع خودگویی منفی آشنا شویم.
بیایید با 4 نوع از رایج ترین خودگویی های منفی شروع کنیم.
انواع ندای درونی منفی:
فیلتر کردن
شخصی‌سازی
فاجعه سازی
قطبی‌سازی
فیلتر کردن
فیلتر کردن زمانی اتفاق می افتد که شما جنبه ی منفی هر موقعیتی را بزرگ میکنید. به‌عنوان‌مثال، شما در این هفته 1 کیلو وزن اضافه کرده‌اید ولی بقدری روی این مسئله متمرکز می‌شوید که از 3 کیلو وزنی که در این ماه کم کرده‌اید، چشم‌پوشی میکنید.
شخصی‌سازی
دائما خود را به خاطر همه‌چیز سرزنش میکنید. به‌عنوان‌مثال، باخبرمی شوید که تمرین فوتبال امروزتان لغو شده است ولی فکر میکنید که تمرین فوتبال به این دلیل لغو شده که هیچ‌کسی نمی خواهد دوروبر شما باشد.
فاجعه سازی
شما همواره انتظاربدترین نتایج را دارید. به‌عنوان‌مثال تایر ماشین شما صبح پنچر می شود و شما به‌طور خودکار باور میکنید که تمام‌روز شما وحشتناک خواهد بود.
قطبی‌سازی (تفکر سیاه و سفید)
شما موقعیت ها و شرایط را یا بسیار عالی یا بسیار دردسرساز می‌بینید. به عنوان مثال شما از پسرتان عصبی می شوید و بر سر او فریاد می کشید ولی بخاطر اینکه یکبار بر سر او فریاد کشیدید فکر میکنید والدین بسیار بد و بی لیاقتی هستید.
دفعه بعد که در مورد خود حرف‌های منفی زدید فورا از خود بپرسید:
آیا من موارد مثبت را در این مسئله نادیده میگیرم؟ (فیلتر کردن)
آیا من همه ی اتفاقات را به‌صورت سیاه‌وسفید می‌بینم؟
اگر شما به هر یک از این سؤالات پاسخ بله دادید، یک‌قدم به عقب برگردید و ببینید چه‌کاری می‌توانید انجام دهید تا تفکر خود را از منفی به مثبت تغییر دهید.
نکته مهم این است که کنترل افکار منفی را قبل از اینکه به باورها و عقاید تبدیل شما شوند به دست خودتان بگیرید. زیرا عقاید، باورهایی هستند که شما در مورد آنها مطمئن هستید و هیچ شکی ندارید که درست باشند.
بنابراین هر چه زودتر شما این افکار منفی را مدیریت کنید، زودتر می توانید در زندگی پیشرفت کنید.
قدم‌هایی برای پایان بخشیدن به خود گویی های منفی
واضح است که خود گویی منفی مانع پیشرفت تان می‌شود، و شما را از زندگی که شایسته آن هستید بازمی‌دارد. پزشک خوب در ادامه سه روش را برای کاهش خودگویی های منفی پیشنهاد می کند:
به ندای درون خود پاسخ دهید، و آنها را نادیده نگیرید.
صدای بلند ندای منفی درون خود را پایین آورید و تعمدا آن را با ندای درونی مثبت جایگزین کنید. زمانی که اشتباه میکنید، خود را ببخشید، از آن درس بگیرید، و به‌جای وسواس در مورد آن، فقط از وجود آن آگاه باشید و روبه‌جلو حرکت کنید.
با خود مهربان باشید
اینکه که چطور در مورد خود بیندیشید و صحبت کنید بستگی به انتخاب خودتان دارد.
شما ممکن است کل زندگی خود را به خود گویی منفی گذرانده باشید، اما این به معنی نیست که مجبور هستید آن مسیر را ادامه دهید!
حرفهایی را که نمی توانیم به بهترین دوست خود بگوییم، بهتر است به خودمان هم نگوییم. ما اغلب به طرز بی‌اساس و نادرستی با خودمان صحبت می‌کنیم . زمانی که فراموش میکنید لباس خود را به خشک‌شویی بیندازید، با خود مهربان باشید. ما همگی اشتباه می‌کنیم و کامل نیستیم.همگی ما روزهای بدی داریم ولی این روزهای بد، دلیلی بربد بودن شخصیت ما نیستند.
اگر دوستان شما قرار شام را لغو می‌کنند، گمان نکنید که نمی‌خواهند در کنار شما باشند.هر اتفاقی را شخصی تعبیر نکنید. علت حوادث را به خود نسبت ندهید و تمام جوانب یک اتفاق را بصورت کلی در نظر بگیرید. دوستان شما، قرار شام را لغو کردند، چون ممکن است برای شان کاری پیش آمده باشد و این موضوع ارتباطی به دوست داشتنی نبودن شما ندارد. پس، نسبت به خود مهربان باشید و از شخصی‌سازی هر اتفاقی دست‌بردارید.
همیشه با خود مهربان باشید. اگر به دردسر افتادید، آرامش خود را حفظ کنید. اطراف خود را با افراد خوب و درستکار پرکنید تا از شما حمایت کرده و زمانی که افکار منفی دارید، بازخورد سریع و سازنده ای به شما بدهند.
تحقیقات گسترده نشان می‌دهد که افراد دارای تفکرمثبت، اطراف خود را با افراد مثبت پر می‌کنند و از آنها می خواهند که نسبت به رفتارشان بازخورد دهند و کمک کنند تا مثبت بوده و مثبت باقی بمانند.
از تلاش برای کامل بودن دست‌بردارید
اگر هدف شما این است که درهمه مواقع کامل باشید، شکست خواهید خورد.
انتظار کامل بودن نداشته باشید. هیچ‌کس کامل نیست. کامل نبودن را بپذیرید.
کلید داشتن ذهنیتی مثبت، پیش رفتن و کافی بودن می‌باشد، نه کامل بودن.
اگر انتظار کامل بودن دارید، به این معنی است که شما به ندای منفی درونی اجازه داده اید که وارد ذهن شما شوند. به عنوان یک کمال‌گرا، همیشه تلاش خواهید کرد تا همه را شاد نگه‌دارید، درحالیکه که این، یک هدف غیرواقعی می‌باشد.
هر زمان که باکسی بحث‌وجدل میکنید، شما محاورات را به‌طور مداوم در ذهن خود مرور میکنید. این محاورات طبیعاتا منفی خواهند بود. اگر می‌خواهید این خود گویی منفی را متوقف کنید، از تلاش برای کامل و برتر بودندست‌بردارید.
بسیاری از کمال‌گراها، همیشه خود را با دیگران مقایسه می‌کنند.
بهتر است خود را با دیگران مقایسه نکنید زیرا همواره کسانی را خواهید یافت که بهتر از شما هستند.
به‌جای آن، بر ویژگی های مثبتی که دارید تمرکز کنید.
آنتوان دو سنت اگزوپری، جمله ی زیررا در پرفروش‌ترین کتابش؛ اودیسه بیان کرد، "کمال زمانی حاصل می‌شود که میلی برای بردن باقی نماند، نه زمانی که چیزی برای اضافه کردن نباشد."
نسبت به آنچه دارید، راضی باشید و از نگران بودن در مورد مقایسه خود با دیگران دست‌بردارید و زمانی که افکار منفی به سراغ شما آمد، به تمام نعمت هایی که دارید، مثل خانواده، دوستان، خانه، ماشین، سلامتی و... فکر کنید.
زمان بعدی که افکار منفی به سراغ شما آمد، از ندای درونی خود چشم‌پوشی نکنید، به خوبی به آن پاسخ دهید و نیاز به کامل بودن را رها کنید.
