این مترجم و نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ترجمه آثار ادبی فارسی به زبانهای دیگر اظهار کرد: ترجمه کتابهای فارسی به زبانهای دیگر باید توسط مترجمهای خارجی انجام شود. ادبیات ما باید طوری در سطح جهان شناخته شود که مترجمهای دیگر کشورها راغب شوند آن را ترجمه کنند. گرچه معدود کارهایی در این زمینه انجام شده است اما اگر سایت «آمازون» را چک کنیم، میبینیم که استقبالی از آنها نشده است. ادبیات داستانی و شعر معاصر ما به قدری شناختهشده نیست که بازاری برایش وجود داشته باشد و کسی آن را ترجمه کند و چنان که باید، به فروش برسد.
او سپس با اشاره به مولف یا مترجم، منتقد و مخاطب به عنوان سه گروه جامعه ادبی گفت: ما امروزه مولف و مترجم زیاد داریم اما تعداد مخاطبها روز به روز در حال کم شدن است. البته نقد ادبی و منتقد ادبی هم نداریم، و بیشتر محافل ادبی داریم. عدهای در رسانهها و مطبوعات هستند که بیشتر هوای دوستان خودشان را دارند، مثلا یک باند بهخصوص از افراد و نویسندهها به برنامههای تلویزیونیای که مربوط به کتاب است دعوت میشوند. در مطبوعات و رسانهها هم همین است، یک نفر مسئول سرویس ادبی است و آثار دوستانش را معرفی میکند.
یعقوبی افزود: از طرفی در 40 سال اخیر، در حوزه ادبیات داستانی اثری که در میان عامه مردم خوانده شده باشد یا شخصیتهایش شناخته شده باشند، نداشتهایم، بنابراین وقتی به این شکل اثر ادبی ماندگار خلق نمیشود، طبیعی است از کشورهای دیگر هم کسی پیدا نمیشود آثار فارسی را ترجمه کند.
مترجم کتاب «مرگ در میزند» با بیان اینکه 90 درصد ترجمههای مجدد، زائد هستند با بررسی وضعیت ترجمههای مجددی که در بازار فعلی وجود دارند، بیان کرد: در چند صورت است که ترجمه مجدد، موجه است؛ نخست اینکه ترجمه ناقصی از یک اثر منتشر شده باشد و مترجم دیگری این ترجمه را کامل کند و دیگر اینکه مترجم اثر مطرح و معروفی را از زبانی غیر از زبان اصلی کتاب ترجمه کرده باشد. مثلا کتابی به زبان روسی نوشته شده اما مترجم آن را از انگلیسی ترجمه کرده است، در این صورت هم موجه است که مترجمی از زبان اصلی ترجمه کند؛ اما این موارد معمولا انگشتشمار هستند.
او ادامه داد: در حال حاضر وقتی آثار روز جهان منتشر میشوند، چند مترجم همزمان شروع به ترجمه آنها میکنند. اگر کتابهای پرفروش این روزها را در سایت کتابخانه ملی ببینیم، کتابهایی مثل «ملت عشق»، آثار جوجو مویز، کتاب «شدن» میشل اوباما و... توسط چند مترجم ترجمه شدهاند، که البته این فقط یک شکل از ماجراست، شکل دیگر سودجویی توسط افرادی است که مترجم نیستند اما آثار ترجمهشده را با جابهجا کردن چند جمله وارد بازار میکنند به نحوی که انگار عینا رونویسی کردهاند. در واقع چون کپیرایت وجود ندارد، مترجم ضربه میخورد، او فکر میکند هر کتابی را که میخواهد میتواند ترجه کند اما از طرفی این مشکل هم وجود دارد که وقتی از ترجمهاش استقبال شد، فرد دیگری با جابهجایی چند جمله آن را از آن خودش میکند.
حسین یعقوبی سپس با بیان اینکه 20 سال قبل نویسندگان عامهپسندی وجود داشتند که تیراژ کتابهایشان به 20، 30 هزار نسخه هم میرسید، گفت: این کتابها دیگر از بین رفتهاند. یک عده از مردم سرشان گرم سایتهای اینترنتی است و بقیه هم سریالهای ترکی نگاه میکنند و برای همین کتابها دیگر مخاطب ندارند. در حوزه ترجمه کماکان انعکاس کتابهای پرفروش روز جهان به اینجا میرسد و از آنها استقبال میشود. مثلا کتابهای روانشناسی در گذشته پرفروش بودهاند و حالا هم پرفروشتر شدهاند. از کتابهای داستان کوتاه نسبت به دو دهه گذشته استقبال بیشتری میشود، خصوصا داستانهای نویسندگان مطرح روز مثل هاروکی موراکامی.
این مترجم و نویسنده همچنین اظهار کرد: در حال حاضر مشکلی اصلی بازار ترجمه قیمت سرسامآور کتاب است که باعث کاهش بیشتر مخاطبان میشود؛ این هم به ضرر مخاطب است و هم به ضرر مترجم. چون در این منوال ناشران کتابها را با تیراژ 100 یا 200 نسخه چاپ میکنند و بعد هم صبر میکنند تا فروش برود و در چنین شرایطی کار ترجمه بیمعنی میشود.
یعقوبی در پایان درباره آخرین کتابهایش گفت: نمایشنامه «تله مرگ» به تازگی توسط نشر روزنه روانه بازار شده و کتاب «موشی که غرید» رمان طنزی است که نشر مروارید آن را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد فرستاده است.