ماهان شبکه ایرانیان

نقش اخلاق در انتخابات حکومت اسلامی

انتخابات، در نظام های سیاسی مردم سالار و از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران، عرصه ی شکل گیری جمهوریت و رکن مردمی نظام و ضامن بقاء و ثمردهی دست آوردهای حکومت می باشد. رعایت اخلاق در انتخابات، از آشکارترین جلوه های سیاست اخلاقی، و سیاست اخلاقی میدان عملی شدن بسیاری از ارزش ها و فضایل اخلاق اجتماعی است.

نقش اخلاق در انتخابات حکومت اسلامی

مقدمه

انتخابات، در نظام های سیاسی مردم سالار و از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران، عرصه ی شکل گیری جمهوریت و رکن مردمی نظام و ضامن بقاء و ثمردهی دست آوردهای حکومت می باشد. رعایت اخلاق در انتخابات، از آشکارترین جلوه های سیاست اخلاقی، و سیاست اخلاقی میدان عملی شدن بسیاری از ارزش ها و فضایل اخلاق اجتماعی است.

گذشته از این که بداخلاقی های انتخاباتی به هیچ وجه زیبنده ی جامعه ی اسلامی متمدن و فضیلت گرای ما نبوده و با مقاصد عالی حکومت اسلامی سازگار نیست زیر پا گذاشتن اخلاق در انتخابات به صورت طبیعی موجب یأس، ناامیدی، نگرانی و تشویش در دل شهروندان می شود و این با فلسفه ی وجودی انتخابات در تضاد کامل قرار دارد. اخلاق انتخاباتی از جنس اخلاق کاربردی و اخلاق حرفه ای است، و حوزه سیاست هم از جمله حوزه هایی است که طرح مباحث اخلاقی در آن ضروری می نماید. از این رو، آن چه در این نوشتار مورد نظر واقع شد، بررسی نقش اخلاق در انتخابات است.

مفاهیم کلیدی

واژه انتخابات در لغت به معنای اقتراع، رأی دادن، رفراندم (جبران مسعود، 1376‍ ش، 1 / 226) جمع انتخاب: از نَخَبَ به معنای برگزیدن افراد شایسته و اختیار آمده است. (الزبیدی، 1414ق، 2 / 424؛ الطریحی، 1408 ق»، 4 / 282؛ جبران مسعود، 1376‍ ش، 2 / 1738).

انتخابات در اصطلاح: روشی که بر اساس اعمال و اجرای آن، نظام از طرف ملت به رسمیت شناخته شده و اعضاء مهم و اجرایی ساختار سیاسی آن توسط مردم از طریق شیوه های مستقیم یا غیر مستقیم برای نگهداری و حفظ آرمان ها و اهداف جامعه به مسئولیت گمارده و عهده دار امور مملکت می شوند. (نادری، 1388 ش: 9). به عبارت دیگر انتخابات، مجموعه عملیاتی است که در جهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهار کردن قدرت تعبیه شده است. از این رو، انتخابات به معنای فنون گزینش و شیوه های مختلف تعیین منتخبین است، که می توان اراده شهروندان را در شکل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدیانِ اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد.

اخلاق در لغت: جمع خلْق به معنای قوا و سجایا وصفات درونی می باشد. که با چشم دل دیده می شود. (الزبیدی، 1414ق، 13/ 124؛ الطریحی، 1408 ق»، 1 / 693).

اخلاق در اصطلاح: عبارت است از «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب می شوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تامل و تروی از آدمی صادر شود (ابی علی مسکویه، بی تا، ص 51) اخلاق دستگاهی از عقاید جاری در جامعه درباره ی منش و رفتار افراد آن است، درباره ی این که افراد آن جامعه چه رفتار و منشی باید داشته باشند. (مصباح، 1386 ش، 17).

تبار شناسی موضوع

اخلاق انتخابات یکی از زیر شاخه های اخلاق کاربردی به نام اخلاق سیاسی است، که در آن جایگاه قدرت و کارگزاران آن مشخص می شود. از طرفی جایگاه، اهمیت و اعتبار امر انتخابات در نظام های مردم سالار سبب مشروعیت بخشی به سازمان، محتوا و رفتار سیاسی جامعه می باشد و این گزینه قابل مقایسه با شیوه های دیگر مشروعیت بخشی سیاسی نیست. در جامعه دمکراتیک یا به اصطلاح مردم سالار، و به خصوص جامعه ای که متکی بر مردم سالاری دینی است، امر انتخابات از اهمیت خاصی برخوردار می گردد. زیرا در این شرایط، انتخابات به عنوان نمادی از رشد و تعالی یک کشور در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات کلان حکومت و مبنای واقعی و عینی مردم سالاری در جامعه ای است که مظاهر دینی در آن اولویت اساسی دارد و این مطلب مؤید این نکته است که بین اجرای احکام شریعت و اجرای خواسته های مردمی هیچ تناقضی به وجود نمی آید. به عبارت دیگر برای پی بردن به جایگاه و اهمیت موضوع انتخابات در این گونه نظام ها، می توان آن را از دو منظر دیگر بررسی و به کارکرد آن پی برد:

1. حساسیت، توجه، مخالفت مخالفان و منتقدان، موضع گیری جناح ها، احزاب، گروه ها و. .. نشان دهنده جایگاه، اثرگذاری و اثر بخشی انتخابات در جامعه است.

2. تأکید، تبیین، هشدار و آگاهی بخشی موافقان و مخالفان و دلسوزان جامعه که به اهمیت آن واقفند و می کوشند تا با تلاش ها و فعالیت های مستمر و مثمرثمر خود توجه همه ی آحاد جامعه را به جایگاه خطیر و حساس این موضوع جلب نمایند، تا بتوانند از نتیجه تلاش های خود و توسط ابزاری که در اختیار دارند هم مانع بهره برداری و نفوذ مخالفان از این موضوع شده و هم جامعه را به سمت آگاهی در جهت حفظ نعمتی که در اختیار دارند سوق دهند، و ضمن توجه دهی به مسئولین و کارگزاران، آنها را به مقابله با هرگونه آفتی که سبب رخنه و خلل و ضعف نسبت به این جایگاه می شود هوشیار سازند. (نادری، 1388 ش، 9 و 10).

پیشینه پژوهش

در یک نگاه کلی، در پژوهش های معاصر و مقالاتی که در مجلات علمی - تخصصی و بعضاً علمی - پژوهشی درباره ی جایگاه اخلاق در انتخابات منتشر شده است، به صورت جامع چیزی یافت نگردید، و در مقالات موجود تنها به جنبه ای از جنبه های موضوع، ابعاد و وظایف اخلاقی انتخاب کنندگان و منتخبین در انتخابات پرداخته شده است.

در پژوهش حاضر ضمن تأکید بر دستاورد و نقاط قوت آن تحقیقات و پاسداشت فضل تقدم آنان، تلاش شده است تحقیقی جامع تر با بررسی کامل اسناد، دلایل قرآنی، روایی (که هیچ کدام از تحقیقات نام برده بدین شکل به بررسی موضوع نپرداخته اند) بازخوانی مجدد و کاملی از موضوع ارائه گردد، تلاشی که به نظر می رسد تاکنون به انجام نرسیده باشد.

تاریخچه طرح اخلاق در تعاملات اجتماعی سیاسی

دموکراسی یا حکومت مردم بر مردم، یک مدل سنتی و باستانی داشته که در دولت شهرهای یونان باستان (مانند آتن با جمعیتی در حدود چهارصد هزار نفر) و بر اساس دیدگاه فلاسفه و دانشمندانی مانند افلاطون وارسطو شکل گرفته بود، که در آن مردم به طور مستقیم در امور عمومی شرکت می کردند، منتها جمعیتی که این حق را داشتند، افراد مذکر آزاد یونانی تبار بودند نه همه ی مردم، چرا که گروه های بزرگی از جمعیت این سرزمین مانند خارجیان ساکن دولت شهرها، بردگان، زنان و کسانی که به سن رشد قانونی نرسیده بودند، شهروند تلقی نمی شدند، لذا تقریباَ حدود یک دهم از کل جمعیت شهرها در قدرت و سیاست سهیم بودند. در اروپای قرون وسطا اندیشه های یونان باستان به دست فراموشی سپرده شده بود و سیطره خودکامگی و استبداد، ملل حوزه ی تمدن باستانی یونان را قرن های متمادی از ریشه های تاریخی خود منقطع کرده بود.

اما خوشبختانه شکوفایی علمی و رشد فرهنگی که در این قرون در قلمرو دنیای اسلام به وقوع پیوست، اروپا را از فیض خود بهره مند کرد. اندیشمندان مسلمان از راه ترجمه ی کتب و آثار یونانیان و خوشه چینی از خرمن تمدن و فرهنگ کشورهای بزرگ باستانی نظیر ایران و مصر و تلفیق آنان با تفکرات حاصل از قرآن کریم و اسلام به سیر تفکر بشری تحرک تازه ای بخشیدند و اروپاییان ضمن ایجاد روابط سیاسی و بازرگانی با این حوزه بسیار گسترده و پر تحرک به ویژه ضمن تماس با شرق اسلامی هم به میراث گذشتگان خود وقوف یافتند و هم از انوار فرهنگ دنیای اسلام سود جستند. بعد از آشنائی غربیان با پیشینه ی خودشان، این جریان منشاء تحولات سیاسی شده و زمینه های پیدایش دمکراسی جدید فراهم شد. (قاضی، 1385‍ ش، 117 - 114؛ شریعتی، 1384 ش، 117 - 47).

بی شک مباحث اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم پیامبر خدا بود، نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت بلکه خداوند مسائل اخلاقی را در قالب اوامر و نواهی از زمان خلقت و سکونت در بهشت، به او آموخت. سایر انبیاء نیز یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیر مایه سعادت انسان ها است پرداختند، تا نوبت به حضرت مسیح(ع) رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل می دهد، و تمام پیروان و علاقه مندان او، وی را به عنوان معلّم بزرگ اخلاق می شناسند. اما بزرگترین معلّم اخلاق پیامبر اسلام (ص) بود که با شعار «اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ» (ابن کثیر، 1407 ق، 6 / 35). مبعوث و خداوند در باره ی او فرموده است: «وَ اِنَّک لَعَلی خلُقٍ عظیمٍ». (قلم / 4) به هر حال بعد از ایشان، امامان معصوم(ع) به گواهی تاریخ و روایات اخلاقی گسترده ای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلّمان اخلاق بودند و در مکتبشان مردان برجسته ای که هر کدام از آنها را می توان یکی از معلّمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند. در میان فلاسفه نیز بزرگانی مانند افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان، از قدیم الایام به عنوان معلّم اخلاق شناخته می شدند. (مکارم شیرازی، 1379‍ ش، 39)

پیشینه ی اخلاق کاربردی را در نظریات سقراط می توان یافت، در قرون اخیر، اکویناس ق «12م» در باب ازدواج و خانواده، کانت ق «18م» در باب دروغ، بنتام اواخر «ق 18م» در باب مجازات زندان و اخلاق پزشکی، هگل اواخر «ق 18 م» درباره خانواده و مجازات و افرادی مانند: سو آرز، گروتیوس، جان لاک، جان اسوارت میل، راسل کارسون و. ...، در قرون «17 الی 19 م» مسایلی را مطرح کرده اند.

اما دهه ی هفتاد میلادی را دهه ی مطرح شدن جدی مباحث اخلاق کاربردی می دانند، که در آن کتاب های متعددی به چاپ رسید. در این دهه، هنگامی که فلسفه اخلاق به موضوعات اخلاق حرفه ای و نیز مسایل اجتماعی از قبیل قتل رهایی بخش، رفتار با حیوانات، جنسیت و نژاد، مجازات اعدام، سقط جنین، محیط زیست و تبعیض مثبت توجه کرد، اصطلاحات اخلاق کاربردی (applied ethics) و اخلاق عملی(practical ethics) باب شد.

در منابع مکتوب دنیای اسلام در حوزه ی اخلاق اسلامی، سر نخ های بسیاری از دل مشغولی های عملی و کاربردی دانشمندان مسلمان دیده می شود. علاوه بر آداب نویسی ها و اندرزنامه نویسی های فراوان که به هدف ترویج عملی اخلاق نگارش یافته، با توجه به چالش ها و نیازها به طور کلی سه عرصه ی اخلاق دانشوری و تعلیم و تعلم، اخلاق پادشاهی و دولت مردی و حکم رانی و اخلاق طبابت و پزشکی، تک نگاری های زیادی را از طرف دانشمندان قرون دوم به بعد مانند عبد الحمید کاتب، ابو زکریا یوحنی (یحیی) بن ماسویه (م 243 ق)، اسحاق بن علی الرهاوی (نیمه دوم قرن سوم)، علی بن عباس اهوازی ارجانی (م 384‍ ق)، نظامی عروضی سمرقندی (م ق 6‍ ق)، تا سید جعفر دارابی کشفی (م ق 13‍ ق) به خود اختصاص داده اند. (ر ک: اسلامی محمد تقی و همکاران، 1386 ش 49 - 56) از جائی که موضوع دمکراسی و اعتنا به رأی مردم، از طرف متفکران و دانشمندان جامعه ی بشریت اعم از انبیاء الهی، فلاسفه، معلمین اخلاق و پیروان آنان وارد فکر و متن جامعه شده، به نظر می رسد، از آغاز طرح این موضوع، مباحث اخلاقی و ارزش های انسانی با آن توأم بوده است.

تکیه بر رضایت مردم در اسلام

مسلمین همواره درخصوص موضوع کشورداری درگیر بوده و با توجه به مبانی دینی مورد پذیرش خود (کتاب، سنت، عقل و اجماع) به طرح تئوری های مختلفی در اداره ی حکومت پرداخته اند.

تاریخ صدر اسلام بیانگر نوعی دمکراسی می باشد.[1] زیرا مسلمانان با بیعت عقبه دوم.[2] نوع حکومت و سرنوشت آینده ی اجتماع خود را مشخص کردند. همچنین در متن پیمانی که در این عقبه مورد بیعت قرار گرفت، ملزم به رعایت اصول اخلاقی دفاع از کیان اسلام، انفاق مال، امر به معروف و نهی از منکر شدند. (زرگری نژاد، 1378 ش، 305 - 313).

در عملکرد پیامبر گرامی اسلام (ص) در امور حکومت و شئون آن تفاوت هایی به نظر می رسد، که به دو دسته ذیل تقسیم می شود:

1. ابلاغ احکام الهی

حضرت رسول مکرم اسلام(ص) مأمور بود احکام و معارف الهی که از طرف خداوند به ایشان وحی می شد، به مردم اعلان بکند. از این نظر، او رسول و پیغمبر بود که در آیه ای می فرماید: «ما عَلَی اَلرَّسولِ إِلاَّ اَلْبلاغُ» (مائده / 99). از این رو، حضرت(ص) حق ندارد حکمی را از نزد خود تشریع کرده و یا تکلیفی را دگرگون سازند. البته طبق آیه 44 سوره مائده اظهار نظر نکردن در این دستورات، اختصاص به دین اسلام ندارد. (هاشمی رفسنجانی، 1379‍ ش، 396 - 403)

2. روش اجرای دستورات و نحوه ی پیاده کردن احکام الهی

رسول مکرم اسلام(ص) تنها در طرز اجرای قانون، نظر مسلمانان را می خواست. در قانون گذاری، هیچوقت مشورت نمی کرد و لذا گاهی پیشنهادی را طرح می کرد مسلمانان نخست سوال می کردند که آیا این یک حکم الهی و یک قانون است، که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگی تطبیق قوانین می باشد، اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر می کردند و اگر از قبیل اول بود تسلیم می شدند. و حضرت(ص) در سیره سیاسی و اجتماعی خود به رغم برخورداری از حق تصمیم گیری فردی، به نظر اکثریت شورا عمل نموده است. مانند جریانی که در جنگ بدر اتفاق افتاد. سپاه پیامبر(ص) در جنگ بدر زمانی که مکانی را برای توقف انتخاب نمود. حباب بن منذر نزد حضرت آمد و گفت: ای پیامبر خدا(ص) آیا این نقطه را به فرمان خدا برای نبرد با دشمنان صلاح دیدید، که دیگر برای ما حق اظهار نظر نباشد، حضرت فرمود: موضوع قابل اظهار رأی و نظر است. وی گفت: به نظر من بهتر است که سپاه را حرکت داده و در کنار آب فرود آئیم، وحضرت این دیدگاه را پذیرفته و به آن عمل نمود. (طبری، 1387 ق، 2 / 440).

مستندات:

مستندات انتخابات اخلاقی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود:

1. عام: قوانین اساسی، منشورهای اخلاقی و کتب حقوق اساسی کشورهایی که نظام مردم سالار دارند.

2. خاص: آیات، روایات، منشورهای اخلاقی، قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی و کتب حقوق اساسی که در این زمینه تألیف شده است.

برای اثبات نقش رأی مردم در حکومت اسلامی و مشروعیت آن، می توان به آیات و روایاتی که در باره موضوع شورا و مشروعیت آن وارد شده است، استناد کرد.

آیات و روایات:

آیات و روایاتی که اصل مشروعیت انتخابات را تبیین می نماید:

به دو آیه از قرآن کریم اشاره می کنیم.

«وَالْذِّینَ اِستَجَابُوا لِرَبهِمْ وَاَقَامُوا الْصَّلَاةَ وَاَمْرُهُمْ شَوْرَی بَینَهُمَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ». (شوری / 38).

[کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، نماز را بر پا می دارند و کارهایشان را با مشورت انجام می دهند و از آن چه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند.]

«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهَ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عنْهُمْ وَ استَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْاَمرِ فاِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ». (آل عمران / 159).

[به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن، اما هنگامی که تصمیم گرفتی، قاطع باش و بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.]

مشورت» به ویژه در امور اجتماعی و آن چه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترین مسائلی است که اسلام آن را با دقّت و اهمیّت خاصّی مطرح کرده و در منابع اسلامی و تاریخ پیشوایان بزرگ اسلام جایگاه ویژه ای دارد.

چنان که در آیات فوق، خداوند به پیامبر خویش دستور مشورت با مسلمانان داده و در توصیف خصوصیات مسلمانان، آنها را اهل شورا در امور خویش معرفی می کند. پیامبر اسلام (ص) برای اینکه از یک سو مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه های اساسی زندگی خود قرار دهند، و از سوی دیگر، نیروی فکر و اندیشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومی مسلمانان که جنبه ی اجرای قوانین الهی داشت، جلسه مشاوره تشکیل می داد، و مخصوصا برای رای افراد صاحب نظر ارزش خاصی قائل بود. چنان که می توان گفت، یکی از عوامل موفقیت پیامبر(ص) در پیشبرد اهداف اسلامی همین موضوع بود. (مکارم شیرازی، 1374ش، 3 / 142).

طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه سوره آل عمران می نویسد:

بدون تردید مسئله حکومت اسلامی بعد ازحضرت رسول گرامی(ص) و غیبت امام زمان (عج) به دست مسلمانان است. ... و اعمال ولایت در غیر احکام (یعنی در موضوعات) و حوادث زمان و مکان بر اساس شوری می باشد. (طباطبائی، 1393 ق، 4 / 122)..

آیه شریفه «وَ أمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ» در بیان اوصاف مؤمنان است، کسانی که موفق به دریافت (ما عندالله) هستند، آنان که از گناهان بزرگ و زشتی ها دوری می جویند و دعوت حق را اجابت می کنند. اما این دعوت الهی دارای مفهوم وسیعی است که در این آیات به بعضی از مصادیق عبادی و اجتماعی آن اشاره می شود، از جمله، به پا داشتن نماز و شورائی بودن امور آنها است. (شوری / 35 الی 39).

اصولاً مردمی که کارهای مهم خود را با مشورت و صلاح اندیشی یکدیگر انجام می دهند و صاحب نظران آنها به مشورت می نشینند، کمتر گرفتار لغزش می شوند. امّا کسانی که گرفتار استبداد رای هستند و خود را بی نیاز از افکار دیگران می دانند غالبا گرفتار اشتباهات خطرناک و دردناکی می شوند. ضمن این که کسی که در انجام کارهای خود با دیگران مشورت می کند، اگر مواجه با پیروزی شود کمتر مورد حسد واقع می گردد، زیرا دیگران پیروزی وی را از خودشان می دانند.

روایات

روایات زیادی دلالت بر لزوم مشورت دارند، و با نگاه به سیره حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مشاهده می کنیم که آن بزرگواران حتی در امور جاری و عادی زندگی مشورت می کردند.

برای نمونه به چند روایت اشاره می شود.

1. «رسول گرامی اسلام(ص) در باره اهمیّت شورا می فرماید: هنگامی که زمامداران شما نیکان شما باشند، و توانگران شما سخاوتمندان، و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این موقع روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است ولی هرگاه زمامدارانتان بدان شما، و ثروتمندان افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیرزمین از روی آن برای شما بهتر است».1 (ابن شعبه حرانی، 1363ق، 36، ح 13).

2. امام علی(ع) مشورت را به هدایت تشبیه کرده و می فرماید: مشورت عین هدایت است و کسی که تنها به فکر خود قناعت کند خویشتن را به خطر انداخته است. 2 (مجلسی، 1403ق، 72 / 104).

 «قال رسول الله ولایة علی بن ابیطالب حصنی اذا کانَ امَرائُکُمْ خِیارَکُمْ وَ اغنِیائُکُمْ سمَحائَکُمْ وَ امرُکُمْ شُوری بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الارْضِ خَیر لَکُمْ مِنْ بَطْنِها، وَ اذا کانَ امَرائُکُمْ شِرارَکُمْ وَ اغْنیائُکُمْ بُخَلائَکُمْ وَلَم یکُنْ امرُکُمْ شُوری بِیْنَکُمْ فَبَطْنُ الارْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِها»

 «قال علی(ع) الِاسْتِشارَهُ عَیْنُ الْهِدایَهِ وَ قدْ خاطَرَ مَنْ اسْتَغنی بِرَایِه»

3. امام حسن(ع) می فرماید: هیچ جمعیّتی در کار خود با یکدیگر مشورت نکردند مگر این که به خیر و صلاح خویش رهنمون شدند.[3] (ابن شعبه حرانی، 1363 ق، 165).

 بنابراین مشورت موجب افزودن عقل و علم و تجربه دیگران بر عقل و علم و تجربه خویش است که در این صورت انسان کمتر گرفتار خطا و اشتباه می شود. هر فکری جرقه ای دارد که در فکر دیگری نیست، هنگامی که این جرقه ها به هم ترکیب شوند شعله فروزانی ایجاد می کنند که هر تاریکی در پرتو آن روشن می گردد. (مکارم شیرازی، 1379 ش، 87.) اصولاً کار دسته جمعی در همه جا سرچشمه ی خیر و برکت و ترقی و پیشرفت است، مخصوصاً در مسائل فکری و طرح برنامه ها و حل مشکلات که هم فکری و مشورت در آنها اثر اعجازآمیزی دارد. امّا آنها که به استبداد فکر خو گرفته اند، در زندگی خود بسیار گرفتار اشتباه و خسران و زیان می شوند. امام علی(ع) در مورد اجتناب از استبداد رای فرموده اند: «هرکس خود رأی شد به هلاکت رسید و هر کس با دیگران مشورت کرد، در عقل های دیگران شریک شد». (نهج البلاغه، 1379 ش، 664).

4. «یکی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید امام (ع) مرا در موضوعی مورد مشورت قرار داد به حضرت گفتم: آیا شایسته است کسی مانند من، به شما مشورت بدهد؟ حضرت فرمودند: هنگامی که از تو مشورت بخواهم، آری».[4] (حر عاملی، 1367 ش، 8 / 428، باب 34، ح 2)

اخلاق در انتخابات:

در عرصه ی انتخابات چالش های متعدد اخلاقی پیش روی داوطلبان و نامزدها، احزاب و ستادهای انتخاباتی، نخبگان و شخصیت های تأثیر گذار، انتخاب کنندگان، مجریان، ناظران، مطبوعات و رسانه ها وجود دارد.

از جمله چالش های پیش روی داوطلبان و نامزدها، احزاب و ستادهای انتخاباتی، نخبگان و شخصیت های تأثیر گذار، اعم از اینکه (ورود آنان از باب وظیفه باشد یا برای به دست آوردن قدرت)، دو محذور است، از یک طرف باید تمام تلاش خود را برای موفق شدن در انتخابات به کار گیرند و الاّ امر لغوی است، و از طرف دیگر یک اصل کلی وجود دارد مبنی بر اینکه ما نمی توانیم از هر ابزاری برای رسیدن به مقصود خود استفاده کنیم، و باید در چارچوب های تعریف شده اخلاقی حرکت کنیم.

برای رسیدن به پاسخ چالش مطرح شده، ابتداء مباحثی را با الهام از اعلامیه های حقوق بشر، کلام بزرگان و منشور اخلاقی انتخابات جمهوری اسلامی ایران در قالب حکم اخلاقی انتخابات و آفات آن، بیان کرده و در پایان پیشنهاد پژوهش حاضر ذکر خواهد شد.

حکم اخلاقی انتخابات:

انتخابات یکی از عرصه های مهم زندگی بشر می باشد و انتخابات اخلاقی، از آشکارترین جلوه های سیاست اخلاقی و سیاست اخلاقی، میدان عملی شدن بسیاری از ارزش ها و فضائل اخلاق اجتماعی است. لذا از راهکارهای مؤثر ترویج اخلاق در این عرصه، نهادینه سازی عمل به موازین اخلاقی است.

با بررسی اعلامیه های حقوق بشر در کشورهای مختلف به ویژه اعلامیه ی حقوق بشر آمریکا (1790 م) و اعلامیه ی حقوق بشر و شهروند فرانسه (26 اوت 1789 م) و تطورات آن تا زمان حاضر و همچنین اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (1948 م) می توان اهم حقوق اخلاقی مربوط به انتخابات را به شرح ذیل بیان نمود:

حق مشارکت همگانی.

وجود آزادی ها (اعم از اندیشه، عقیده وآئین، بیان، گردهمائی ها، تبلیغات).

تسامح و تحمل و چند گانگی سیاسی.

حکومت اکثریت و احترام به اقلیت.

اصل برابری.

توزیع خردمندانه قدرت.

سرشکن شدن قدرت در هیأت حاکم. (اعلامیه حقوق انسان و شهروند 1793(فرانسوی)؛ مجمع قانون اساسی، بازبینی شده در 21 دسامبر 2011).

اخلاق انتخابات در جمهوری اسلامی ایران:

قال رسول الله(ع) «کلُّکم رَاعٌ وَ کلُّکمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعیتِهِ»

مسئولیت پذیری از لوازم ضروری برگزاری یک انتخابات اخلاقی است و افراد و گروهای دخیل درانتخابات، هدایت حیات بخش نبوی را سرلوحه ی اقدامات و فعالیت های خویش قرار داده، و تمام سعی خود را در جهت انجام هر چه تمام تر مسئو لیت های این عرصه مصروف خواهند ساخت.

با توجه اینکه منشور اخلاقی جمهوری اسلامی ایران حاصل تلاش جمعی از متفکران و اندیشمندان است با بیان قسمتی از مقدمه قانون اساسی، به مهم ترین بندهای منشور اخلاقی انتخابات اشاره و سپس با بیانی از مرحوم امام(ره) و مقام معظم رهبری، دیدگاه نظام در خصوص موضوع مورد بحث مطرح می شود:

مقدمه قانون اساسی:

حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است که به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهائی (حرکت به سوی الله) بگشاید. ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد و از آمیزه های فکری بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکری و جهان بینی اصیل اسلامی بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامی جامعه نوین (اسوه) خود را بنا کند. بر چنین پایه ای، رسالت قانون اساسی این است که زمینه های اعتقادی نهضت را عینت بخشد و شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد. (فصل شیوه حکومت در اسلام از مقدمه قانون اساسی).

حضرت امام خمینی(ره)

«از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی و انسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خوداری نمایند که برای پیشبرد مقصود و لو اسلامی باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ مطرود و از انگیزه های غیر اسلامی است». (انتخابات و مجلس در کلام و پیام امام خمینی(، 1370 ش، 25).

مقام معظم رهبری(دام ظله)

«معنای وفاق این نیست که گروه ها و تشکیلات و جناح های گوناگون اعلام انحلال کنند، نه هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوش بین باشند. (رحماء بینهم) همدیگر را تحمل کنند در جهت ترسیم هدف های والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنج، بد اخلاقی، درگیری، اهانت و متهم کردن بپرهیزند». (بیانات معظم له در دیدار با نمایندگان مجلس ششم 7/3/1381).

اصول و ارزش های اخلاقی انتخابات

انتخابات سالم در جمهوری اسلامی ایران، تابع اصول و ارزش های اخلاقی برآمده از متن فرهنگ دینی و هنجارهای پذیرفته شده ملی است، و همه عناصر دخیل در انتخابات خود را به رعایت آن ها ملزم می دانند. اساسی ترین اصولی که سلامت انتخابات را تضمین می کنند عبارت اند از:

دین محوری و ارزش گرائی اسلامی.

کرامت انسانی وعزت نفس.

قانو محوری و قانون گرایی.

وفای به عهد و امانت داری.

احساس تعلق و مسئولیت جمعی.

پاسخ گویی و نقد پذیری.

صداقت و راستی.

وفاق و اعتماد اجتماعی.

حق محوری و انصاف.

مشارکت حداکثری.

همبستگی، استقلال و اقتدار ملی.

پاک دستی و پرهیزکاری مالی.

حفظ منافع ملی و مصالح اسلامی و احترام به آنها.

رشد و تعالی فرهنگ مناسب سیاسی، اجتماعی. (منشور اخلاقی انتخابات جمهوری اسلامی ایران، مصوب کمیته تدوین و ترویج منشور اخلاقی انتخابات، 19/2/1388).

محورهای مهم اخلاق در انتخابات نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران:

1. حرکت بر مدار قانون، منویات حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری.

2. تقویت امید و نشاط ملی در ابعاد مختلف با استفاده از فضای انتخابات و پرهیز از سیاه نمایی، بزرگ نمایی مشکلات و تخریب دستاوردهای انقلاب اسلامی و موفقیت های دولت ها.

3. استفاده از فضای تبلیغاتی انتخابات به عنوان یک فرصت ملی برای تقویت استقلال کشور، وحدت ملی و همگرایی قومی و مقابله با توطئه های تفرقه افکنانه و جنگ روانی دشمن.

4. اهتمام مردم برای تعیین نماینده اصلح و پرهیز از تبعیضات قومی و فامیلی.

5. تلاش برای تبدیل انگیزه های قدرت طلبانه به انجام خدمت به مردم و پرهیز از ادبیات برد و باخت و جنگ قدرت که موجب بدبینی و یأس مردم خواهد شد.

6. طرح دیدگاه ها و توانمندی های افراد مورد نظر و پرهیز از تعاریف اغراق آمیز.

7. ارائه پیشنهادها، برنامه ها و دیدگاه ها متناسب با جایگاه نمایندگی مجلس شورای اسلامی.

8. اجتناب از تخریب، تهمت، تحقیر، افشاء اسرار مخفی نامزدهای انتخاباتی در رسانه های گروهی، سایت های اینترنتی و مجالس.

9. پرهیز از تبلیغات رنگین و پرهزینه، انتشار تصاویر فریبنده، برگزاری مراسم و میهمانی های پرخرج، توزیع هدایا، خرید و فروش آراء و. ...

10. پرهیز نامزدها از مدیون شدن به صاحبان قدرت و ثروت.

11. پرهیز از وعده های غیر منطبق با وظایف و اختیارات قانونی نمایندگان از جمله طرح های عمرانی.

12. خودداری از مصرف بیت المال، امکانات و فرصت های اداری برای تبلیغات انتخاباتی نامزدها.

13. پرهیز از شایعه پراکنی و مسموم کردن فضای انتخابات و تشویش اذهان عمومی و تقویت سلامت روانی و سیاسی جامعه.

14. کنترل احساسات و رفتار هواداران و اعضای ستاد و دفاتر انتخاباتی نامزدها در چارچوب منشور.

15. حفظ بی طرفی کامل تمام نیروهای اجرایی و نظارتی انتخابات و دستگاه های تبلیغاتی منتسب به حکومت.

16. پرهیز نظامیان و مسؤلان دولتی از ورود به احزاب و جناح بندی های حزبی و تبلیغات له یا علیه نامزدهای انتخاباتی.

17. احترام به نتایج انتخابات و طرح شکایات در مراجع قانونی و اجتناب از تحریک افکار عمومی و زیرسؤال بردن نتایج انتخابات.

18. پرهیز از تضعیف نظام و ترجیح منافع شخصی و گروهی بر مصالح و منافع ملی.

19. پرهیز از نقض اسلامیت و جمهوریت و هویت مردم سالاری دینی نظام جمهوری اسلامی.

20. کنار رفتن داوطلبان نمایندگی در صورت اطمینان از وجود داوطلبان صالح تر. (همان)

آفات اخلاقی انتخابات

از مجموع مطالبی که در آیات، روایات، قانون اساسی، منشور اخلاقی انتخابات و کلمات بزرگان وارد شده است، می توان موارد ذیل را به عنوان آفات اخلاقی انتخابات، در جمهوری اسلامی ایران بر شمرد:

سیاه نمایی، بزرگ نمایی مشکلات، تخریب دستاوردهای انقلاب اسلامی و موفقیت های دولت ها، توطئه های تفرقه افکنانه، تبعیضات قومی و فامیلی، ادبیات برد و باخت و جنگ قدرت که موجب بدبینی و یأس مردم خواهد شد، تعاریف اغراق آمیز، تخریب، تهمت، دروغ، تمسخر دیگران، ادعاهای بدون سند و مدرک، وعده های غیرواقعی، هتک حرمت، بردن آبروی افراد، تحقیر، افشاء اسرار مخفی نامزدهای انتخاباتی در رسانه های گروهی، سایت های اینترنتی و مجالس، تبلیغات رنگین و پرهزینه، انتشار تصاویر فریبنده، برگزاری مراسم و میهمانی های پرخرج، توزیع هدایا، خرید و فروش آراء، مدیون شدن نامزدها به صاحبان قدرت و ثروت، وعده های غیر منطبق با وظایف و اختیارات قانونی کاندیداها، مصرف بیت المال، امکانات و فرصت های اداری برای تبلیغات انتخاباتی نامزدها، شایعه پراکنی، مسموم کردن فضای انتخابات و تشویش اذهان عمومی، آسیب رساندن به سلامت روانی و سیاسی جامعه، تحریک افکار عمومی، زیرسؤال بردن نتایج انتخابات، تضعیف نظام، ترجیح منافع شخصی و گروهی بر مصالح و منافع ملی، نقض اسلامیت و جمهوریت و مانند این موارد که در شرع مقدس اسلام این قبیل امور گناه بوده و از طرف شارع مقدس عقوبت دارد.

با مباحثی که در این بخش مطرح شد و با توجه به اینکه تکامل اخلاقی در فرد و جامعه، مهم ترین هدفی است که ادیان آسمانی و علمای اخلاق کاربردی بر آن تکیه می کنند، به نظر می رسد همه افراد در گیر در امر انتخابات باید در چارچوبی که از طرف عقلای جامعه و در قالب منشورهای اخلاقی وضع می شود، حرکت کنند.

همچنین تمام دلایلی که در ادیان الهی و به خصوص دین مبین اسلام در زمینه ی اخلاق از آیات، روایات، عقل، قوانین اساسی، منشورهای اخلاقی، بیانات معلمین اخلاق و. .. وجود دارد، علی الخصوص ادله ای که در باب مسائل اخلاقی در ارتباط با خلق وارد شده و در عرصه ی انتخابات اخلاقی مورد استناد قرار گرفته، اثبات می کند که نباید برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده کرد.

جمع بندی

پژوهش حاضر، این مهم را فرا روی پژوهشگران و دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی می نهد که انتخابات یکی از عرصه های مهم اجتماعی است که سلامت اخلاقی آن می تواند جامعه را به سمت کسب مکارم و فضایل اخلاقی سوق داده و جایگاه، اهمیت و اعتبار آن در نظام های مردم سالار سبب مشروعیت بخشی به سازمان، محتوا و رفتار سیاسی جامعه می شود. که با توجه به عملکرد پیامبر گرامی اسلام (ص) در مشورت با اصحاب و مردم در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی، دلایلی که در ادیان الهی و به خصوص دین مبین اسلام در زمینه ی اخلاق از آیات و روایات، قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی، کتب حقوق اساسی، منشورهای اخلاقی، وجود دارد و همچنین نقش رأی مردم درحکومت اسلامی و مشروعیت آن، باید همه ی افراد درگیر در امر انتخابات در چارچوبی که از طرف شرع و عقلای جامعه و در قالب منشورهای اخلاقی وضع می شود، حرکت کرده و نباید برای رسیدن به هدف (کرسی قدرت) از هر وسیله ای استفاده نمود.

با نگاهی به آیات و روایات، پیشنهادهای زیر می تواند ما را در دستیابی به تحقق نقش اخلاق در انتخابات یاری رساند:

با توجه به اینکه در نظام مردم سالار اسلامی، قانون فصل الخطاب است لذا اخلاق انتخاباتی حکم می کند، کلیه نامزدها و طرفدارانشان عمل به قانون را به عنوان جلوه ای از فرهنگ اجتماعی به نمایش گذاشته و درچارچوب قوانین مصرّح و هر آن چه که در مقام اجرا و نظارت از طریق مجاری قانونی ترسیم می گردد، اقدام و عمل نمایند.

رعایت اخلاق در عرصه ی رقابت ها و تبلیغات انتخاباتی موجب می شود تا انتخاباتی در طراز جامعه ی اسلامی با داشتن مؤلفه های اساسی مشارکت حداکثری، رقابت پرشور، اخلاق مدار، سالم و در نهایت انتخاباتی آگاهانه و توأم با بصیرت، تحقق پیدا کند.

از آنجائی که هدف تشکیل حکومت مردم سالار اسلامی هدایت جامعه به سوی کمال است و از طرفی مردم درس خویش را از حاکمان خود می آموزند بنابراین اگر حاکمان نظام اسلامی به دور از اخلاق انتخاباتی انتخاب شده و بر سر کار آیند نمی توان امید داشت که مردم در مسیر اخلاق و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی گام بردارند.

به منظور تحقق اهداف والای نظام اسلامی باید گروه ها، احزاب و جناح های سیاسی موجود در جامعه نسبت به هم خوش بین بوده، همدیگر را تحمل کرده و در جریان انتخابات از ایجاد تشنج، بد اخلاقی، درگیری، اهانت و متهم کردن یکدیگر بپرهیزند.

اگر نامزدی می خواهد از طریق انتخابات و تبلیغات آن، مردم را نسبت به مطالبات و حقوق خود آگاه و درباره ی برخی مسائل، روشنگری کند، باید همواره تقوا را درنظر داشته و کاری نکند که موجب سوءظن و بدگمانی و بی اعتمادی عمومی شود و یا همراه با تهمت و افترا و غیبت دیگران باشد.

ایجاد فضای اخلاق اسلامی فراگیر در فرایند انتخابات، و پذیرش نتیجه نهائی آن، انتخاباتی پر شور و حماسی را رقم خواهد زد.

کتمان حقایق و عدم تبیین آنها از سوی نامزدها در انتخابات تنها برای ضربه زدن به رقیب امری ضد اخلاقی محسوب شده و جایز نیست.

بداخلاقی های انتخاباتی، هرچند اندک، به هیچ روی زیبنده ی جامعه اسلامی نبوده و با مقاصد عالی حکومت اسلامی سازگار نیست.

ترجیح منافع ملی و جمعی بر منافع فردی در انتخابات، به منظور تبدیل انگیزه های قدرت طلبانه به انجام خدمت، نمونه بارز نقش اخلاق در انتخابات نظام مردم سالار اسلامی است.

توجه به اصل اسلامیت نظام در کنار جمهوریت در انتخابات، از مولفه های کلیدی اثرگذار در هویت دینی و مشروعیت نظام مردم سالاری دینی، مشارکت انتخاب کنندگان را برجسته می سازد.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، 1379 ش، قم، انتشارات پارسیان.

3. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، 1363 ق، تحف العقول، محقق: غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ دوم.

4. ابن کثیر، أبو الفداء اسماعیل بن عمر الدمشقی، 1407 ق، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر.

5. ابی علی مسکویه، بی تا، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم، انتشارات بیدار.

6. اسلامی محمد تقی و همکاران، 1386 ش، اخلاق کاربردی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

7. جبران مسعود، ترجمه دکتر رضا انزابی، 1376 ش، الرائد، مشهد، آستان قدس رضوی.

8. حر عاملی، 1367 ش، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، کتابخانه اسلامیه.

9. خمینی، روح الله، 1370 ش، انتخابات و مجلس در کلام و پیام امام خمینی(، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

10. الزبیدی، 1414 ق، تاج العروس، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر.

11. زرگری نژاد غلامحسین، 1378‍ ش، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، نشر سمت.

12. شریعتی سعید، 1384 ش، حقوق ملت و دولت در قانون اساسی، تهران، نشر اندیشه جوان.

13. طباطبائی سید محمد حسین، 1393 ق، المیزان فی تفسیر القرآن،. بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.

14. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، 1387 ق، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار التراث.

15. الطریحی، مجمع البحرین، 1408‍ ق، تحقیق السید احمد الحسینی، تهران، مکتب النشر و الثقافه الاسلامیه.

16. قاضی ابوالفضل، 1385 ش، بایسته های حقوق اساسی، تهران، نشر میزان.

17. قانون اساسی با رعایت اصلاحات 1368 ش، شورای بازنگری قانون اساسی، بی تا.

18. مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

19. مصباح یزدی، محمد تقی، 1386 ش، فلسفه و اخلاق، تهران، شرکت نشر و چاپ نشر بین الملل.

20. مکارم شیرازی ناصر، 1379 ش، پیام قرآن، قم، ناشر مدرسه الامام علی بن ابیطالب(

21. همو، 1374 ش، تفسیر نمونه، تهران ، دار الکتب الاسلامیه.

22. همو، 1386 ش، یکصد و پنجاه درس زندگی، قم، مدرسه امیر المومنیین.

23. منشور اخلاقی انتخابات جمهوری اسلامی ایران، مصوب کمیته تدوین و ترویج، 19/2/1388.

24. نادری شبنم، 1388 ش، منشور انتخابات: انتخابات در بیان رهبر معظم انقلاب، تهران، سروش ملل.

25. هاشمی رفسنجانی اکبر، 1379 ش، قم، تفسیر راهنما، دفتر تبلیغات اسلامی.

پی نوشت ها

[1] البته نه دمکراسی با مفهوم امروزی چرا که رأی مردم در حکومت های مردم سالار سبب مشروعیت حکومت است، ولی در اسلام مقبولیت و کارآمدی نظام با رأی مردم انجام می شود، به گونه ای که اگر مردم نخواهند، نظام اسلامی شکل نمی گیرد. به تعبییر دیگر، مردم تنها در تحقق خارجی و اعمال ولایت و کارآمدی حاکمیت نقش ایفا می کنند.

[2] بیعت عقبه دوم بین نمایندگان دو قبیله اوس و خزرج و حضرت رسول گرامی اسلام (ص) در ذی حجه ی سال سیزدهم بعثت منعقد گردید.

[3] «قال الحسن(ع) ما تَشاوَرَ قَوْمٌ اِلَّا هُدُوا الی رُشْدِهِمْ »

[4] «عن الفضیل بن یسار قالَ اِستَشارَنی أَبو عَبداللهِ(ع) مَرَّة فی أَمرٍ فَقُلْتُ: أَصْلَحَک الله مِثْلِی یشیرُ عَلی مِثلِک؟ قالَ: نَعَم اِذا اسْتَشَرْتُک».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان