ماهان شبکه ایرانیان

طنز کجا و بچه‌ها کجا؟

نویسندگان و شاعران کودکان و نوجوانان از دلایلی که باعث می‌شود طنز ایرانی کمتر به مذاق بچه‌ها خوش بیاید و از فاصله‌ای که میان کودکان و نوجوانان با نویسندگان آثار طنز افتاده است می‌گویند. در این میان همچنین به بافت جامعه ما که درگیر تشریفات و به همان نسبت از طنز دور است اشاره می‌شود.

طنز کجا و بچه‌ها کجا؟

به گزارش ایسنا، بچه‌ها طنز را دوست دارند؛ این را نوشته‌های‌شان، بازی‌های‌شان، حرف‌های‌شان و دنیای‌شان که در روزگار خبرهای تلخ واقع شده است می‌گوید. نه فقط کودکان و نوجوانان نسل امروز و بچه‌های ایران بلکه کودکان در تمام نسل‌ها و سرزمین‌ها این گونه از هنر و ادبیات را به خود نزدیک‌تر احساس می‌کنند.

درحالی‌که عده‌ای از طنزنویسان ادبیات کودک و نوجوان ترجیح می‌دهند به درون‌مایه تعلیمی یا عمدتا فکاهه در آثارشان قناعت کنند و کودکان و نوجوانان را درگیر مسائل اجتماعی نکنند، نویسنده‌ای هم از این می‌گوید که در کارگاه‌های آموزشی‌ای که با بچه‌ها دارد، آثاری را می‌بیند که نه تنها درون‌مایه اجتماعی دارد، بلکه از اقتصاد و سیاست هم سردرآورده‌ است.

طنز اجتماعی نمی‌بینیم

محمدرضا یوسفی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان که معتقد است یکی از مشکلات و مسائلی که باعث می‌شود بچه‌ها به آثار طنز رغبت نشان ندهند، تکراری بودن آن‌هاست می‌گوید: مبحث بنیادینی وجود دارد و آن این است که خصوصا در حوزه کودک و نوجوان، طنز با جوک تداخل پیدا کرده است. به هر حال طنز انواع گوناگون دارد، اما آن‌چه اغلب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان می‌بینیم، بیشتر جوک است. در این زمینه مطلقا طنز اجتماعی نمی‌بینیم و بیشتر طنزها طنزهای سرگرم‌کننده و خنده‌آور هستند، یعنی نظارت خیلی جامعی برای این‌که این گونه ادبی وارد مباحث اجتماعی نشود، وجود دارد. 

او با بیان این‌که طنز آن جایگاه خودش را پیدا نکرده است اظهار می‌کند: تا وقتی طنز جایگاه واقعی خود را پیدا نکند و گونه طنز اجتماعی گسترش پیدا نکند، طنز در حد سرگرمی می‌ماند و چون در حد سرگرمی باقی می‌ماند، گسترش آن کاهش پیدا می‌کند و این روند خود به خود روی کمیت و کیفیت هر گونه ادبی‌ تاثیر می‌گذارد.

آثار بدون جسارت

حسین تولایی، شاعر کودکان و نوجوانان که به فاصله میان آن‌چه خیلی از نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان از مخاطبان‌شان برای تولید اثر می‌بینند با وضعیت فعلی کودکان و نوجوانان اشاره دارد بیان می‌کند: کودکان و نوجوانان امروز خیلی جسور و هنجارشکن هستند. بچه‌ها قوانین و خط قرمزها را رد می‌کنند و مولف باید در حین خلق آثار برای آن‌ها به این توجه کند. 

او ادامه می‌دهد: شعرهای طنز که در مطبوعات برای کودکان و نوجوانان می‌بینیم بیشتر طنزهای احتیاط‌شده هستند که این بیشتر طنز فرمایشی است تا طنز خلاق ادبی و جسورانه. جسارت در آثار وجود ندارد، برای همین ممکن است برای بچه‌ها جذاب نباشد. 

همه چقدر رسمی حرف می‌زنند!

جمال‌الدین اکرمی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان می‌گوید: بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم روحیه ما خیلی تلخ است. مثلا اگر بخواهیم به رسانه‌های خودمان توجه کنیم، می‌بینیم همه چقدر رسمی حرف می‌زنند. اگر چیزی مثل «کلاه‌قرمزی» در دل بچه‌ها جا باز می‌کند، به خاطر صمیمی بودن ارتباطش با بچه‌ها است که ما این را در تصویر و متن خیلی کم داریم و به نوعی متکی به جامعه تشریفاتی هستیم و خودمان را با اسامی رسمی صدا می‌زنیم. در حالی‌که در اروپا معلم و بچه‌ها بدون هیچ تشریفاتی هم را به اسم کوچک صدا می‌زنند. بافت جامعه ما درگیر تشریفات و به همان نسبت از طنز دور است. «کلاه‌قرمزی» یک طنز تصویری و کلامی است، این ترکیب توأمان در ادبیات هم می‌تواند جا باز کند. این‌ها نیازمند یک خرد جمعی و نگاه جدی‌تر است.

آن‌ها را نمی‌شناسیم

محمدرضا شمس، دیگر نویسنده کودکان و نوجوانان با بیان این‌که طنزی که در ادبیات کودک و نوجوان استفاده می‌شود به مخاطب امروز خیلی کم نزدیک است، می‌گوید: تکیه‌کلام‌ها و زبانی بین بچه‌های امروز رایج است و به نوعی پشت کلمات‌شان چیزهایی هست که خودشان با آن‌ها می‌خندند، اما ما به عنوان نویسنده آن‌ها را نمی‌شناسیم؛ برای همین از زبانی استفاده می‌کنیم که در زمان خودمان به عنوان طنز رایج بوده است.

او می‌افزاید: من اگر نویسنده طنز هستم باید با توجه به رفتار، خصوصیات و نیاز کودک امروز بنویسم و طنزی که می‌نویسم باید طنز امروز باشد. خیلی وقت‌ها طنزهایی که نوشته و منتشر می‌شود، طنز امروز نیست؛ طنز دیروز است که به خورد بچه می‌دهیم، و برای همین است که مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی‌کند.

سخت‌گیری به طنزنویسان داخلی

در این میان، برخی از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان از آن‌چه باعث شده تولیدات طنز ادبی کودک و نوجوان در حد انتظار نباشد و به قولی رقابت بیشتر دست خارجی‌ها باشد می‌گویند.

احمد اکبرپور، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با بیان این‌که نویسندگان ایرانی کمی دست و پابسته‌ترند و در کارهای طنز محدودیت‌های بیشتری دارند می‌گوید: آن‌چه من به خاطر دارم این است که رقابت بیشتر دست خارجی‌هاست. وزارت ارشاد نسبت به طنزنویسان داخلی سخت‌گیری بیشتری دارد تا طنزنویسان خارجی. حتی خیلی از طنزها توسط خارجی‌ها نوشته شده و ترجمه آن مجوز گرفته است، اما مجوز این‌گونه طنزها را به نویسندگان داخلی نمی‌دهند.

جوک‌سازی‌مان خوب است

مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان که معتقد است ما در جوک‌سازی خیلی وضع‌مان خوب است، اما وقتی می‌خواهیم یک موقعیت طنز، چه از نظر عملی و چه کلامی ایجاد کنیم، دست و پای‌مان می‌لرزد می‌گوید: خارجی‌ها خیلی بیشتر از ما روی طنز کار کرده‌اند. هرچند ما طنازهای عجیب و غریبی هستیم و هر بلایی به سرمان می‌آید زود برایش جوک می‌سازیم، اما در عین حال طنزها خیلی به ما نمی‌چسبد و طنز ایرانی خیلی قوی نیست.

تصاویر جنبه تزئینی دارند

همچنین گله از نبود تعامل میان نویسنده و تصویرگر که در نهایت به نبود ارتباط میان متن و تصویر منجر می‌شود، از مسائل مطرح‌شده توسط برخی تصویرگران است. این درحالی است که تصاویر و طراحی در جذب کودکان و نوجوانان به کتاب‌ نقش مهمی دارد. تناسب هرچه بیشتر تصویر با متن و کیفیت خوب تصاویر در آثار طنز البته شاید بیشتر هم خودنمایی کند.

نظر نویسندگان کودک و نوجوان نیز در این‌باره از گله تصویرگران دور نیست.

محمود برآبادی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به رشد تصویرگری کتاب‌های کودک بیان می‌کند: از میان آثاری که در ایران منتشر می‌شود آن‌چه به آثار تصویری کودکان مربوط است، رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است که نتیجه‌اش هم از داوری‌های بین‌المللی و جوایزی که این تصاویر دریافت کرده‌اند، پیداست، اما در تصاویر طنز کتاب‌های طنز نوجوانان رشد چندانی نداشته‌ایم. متاسفانه طراحان و تصویرگران طنز که تصاویر طنزآمیزی خلق کنند، خیلی کم داریم و این روزها آن‌ها به طنز بزرگسال که در روزنامه‌ها منتشر می‌شود، تمایل پیدا کرده‌اند. به همین دلیل است که حالا تصاویر طنزآمیز کتاب‌های نوجوانان در خدمت متن نوشتاری نیستند و جنبه تزئینی دارند که فرم کاملا تایپ‌شده را از آن حالت خشک دربیاورند و قدری جلب توجه کنند.

وقتی جانی دپ هیچ ارتباطی با متن نداشت

طاهره ایبد، نویسنده کودکان و نوجوانان نیز می‌گوید: متاسفانه اتفاقی که در تصویرگری افتاده، گرایش به سمت شیوه‌های تصویرگری غیرایرانی است؛ به عنوان مثال چند وقت پیش رمانی دیدم که تصویر جانی دپ را روی جلد آن طراحی کرده بودند و این تصویر هیچ ارتباطی با متن داستان نداشت. ظاهرا این‌گونه تصویرها صرفا ویترینی برای جذب خواننده‌اند. انگار استقبالی که از کارهای ترجمه می‌شود، باعث شده تا ناشران در تصویرگری هم به همان سمت رو بیاورند تا بچه‌ها را جذب کنند، اما وقتی خواننده نتواند ارتباط تصویر و متن را پیدا کند، احساس می‌کند فریب خورده است. فراگیر شدن این حرکت، به مرور بر دریافت هنری و تربیت ذوق و سلیقه خواننده تاثیر منفی می‌گذارد. البته در حوزه کودک، تصویرگری‌هایی داریم که فردیت، خلاقیت و سبک خودِ تصویرگر را می‌توان در کار دید. این نوع کارها افزون بر لذت متن، لذت خوانش تصویر را هم به همراه دارند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان