ابوالفضل رمضانی - دانشآموخته فلسفه اخلاق و مدرس دانشگاه- در یادداشتی که در اختیار ایسنا؛ قرار داده است به موضوع اصلاح گام به گام رذیلتهای اخلاقی پرداخته است تا بتوانیم محوّلالاحوال را در زندگی خود جاری سازیم.
ما انسانها بر خلاف سایر موجودات که صرفاً همانی هستند که هستند، آزادیم همانی بشویم که میخواهیم. میتوانیم ارزشهای خاص خودمان را انتخاب کنیم؛ از جمله اینکه چگونه به زندگیمان معنا ببخشیم.
از این رو انسان با توجه به انتخابی که میکند عنوانی نیز بر آن حمل میشود و بعد از آن رفتارهای متناسب با همان عنوان برای خود برمیگزیند، مثلاً پدر، مادر، پزشک، وکیل و ... برای نمونه؛ فردی که دزدی را انتخاب کرده عنوان دزد بر او حمل میشود و مجموعهای از نقشهای چه دزدی بودن و یا چگونه دزدی کردن را میتواند انتخاب کند، اما در واقع تلقی یک دزد از خود و یا جامعه از او، این فرد را وادار میکند که در مراتب دزدی به مَثَلِ معروفِ «آب که از سر بگذرد چه یک وجب، چه صد وجب» خود را غرقه سازد و دیگر چیزی جز تباهی و سیاهی برای خود و آیندهاش متصور نباشد.
ما انسانهای کرانمند (جسمیتیافته) نه قدّیسیم و نه پلشت، بلکه متوسط الحالیم. پس آرمانگرایانه است که تصمیم بگیریم یکشبه دست از دزدی و یا تمام رذایل اخلاقی در طرفةالعینی برداریم و به زیور فضایل آراسته شویم. مگر خُم رنگرزی ست؟. تصمیمات فستفودی و آنی، در تغییر رفتار آدمیان، منجر به شکست، یأس و از دست دادن اعتماد بهنفس میشود. در این صورت، سالها از پسِ هم میآیند و هر چند در سودای تغییری بزرگ باشیم، تغییری صورت نمیگیرد و حالی محوّل نمیشود، مگر به رعایت ادب تحول.
به جهت ایضاح این ادب، نقبی به فُضیل عیاض (راهزنِ توّاب) در تذکرةالاولیاء عطار میزنم. شاید نظرگاهی کاربردی باشد تا باری فوق طاقت، بر گُردهِ نفْس وسوسه کنندهی خویش ننهیم.
یک شب کاروانی میگذشت. در میان کاروان یکی قرآن میخواند. آیهای به گوشِ فضیل رسید: «آیا وقت آن نیامده که این دلِ خفتهِ شما بیدار شود؟». این یک نشانه بود که همچون تیری راهزنِ راه خودِ فضیل شد.
نشانههای بسیاری همواره بر سر راه ما آدمیان قرار میگیرند تا دست به انتخاب بزنیم اما آن نشانهها همیشه راه به دهی باز نمیکنند. چرا؟ چون آداب راهزنی را نیاموختهایم. فضیل اگر به قافلهای دستبرد میزد؛ کالای زنان را نمیبرد. کسی که سرمایه اندکی داشت مال او نمیستاند. اگر مالی به او سپرده میشد در امانت خیانت نمیکرد و همه اینها آن ادبی بود که زمینهساز استحاله او شد. فضیل خود را غرقه در عنوان «راهزن» نکرد بلکه جایی برای رستگاریاش باز گذاشته بود.
ما نیز لازم است؛ اگر به هر رذیلتی مبتلا هستیم؛ واقعبینانه به مصافِ خویش رویم و برای آراستن خود به فضیلتهای اخلاقی در رذیلههای خویش بازنگری کنیم. امسال مانند فضیل -راهزن تواب در تذکرةالاولیاء- ادب راهزنی را رعایت کنیم. با حفظ هر چه که هستیم در راستای آنچه که میخواهیم؛ حرکت کنیم. کافی است فقط و فقط یک فضیلت از میان فضایل اخلاقی، مثلاً غیبت نکردن، تهمت نزدن، شفقت، وفای به عهد و یا هر صفت اخلاقی دیگری را متعهدانه چاشنیِ فسقهای دیگرمان کنیم تا رهتوشه سالِ پیشِ رو باشد و باز برای سال بعد فضیلتی دیگر را به فضیلتِ پیشین بیفزاییم. اینگونه تدریجی، شاید بتوان به محولالاحوال شدن خویش امید بست.»