به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، اگر نقدینگی سرگردان اقتصاد ایران که با روشهای مختلف توسط دولت درحال جمعآوری است، در مسیر تولید قرار نگیرد، فقط میتواند شیب صعودی تورم را برای مقطعی کوتاه متوقف و افزایش دوباره آن را به آینده موکول کند. این درحالی است که بانک مرکزی در بیانیه اخیر خود درباره کنترل نرخ تورم، بر عملیات بازار باز تأکید و پیشبینی کرده است که تورم در سالجاری بین ٢٠ تا ٢٤درصد خواهد بود. آلبرت بغزیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران با بیان اینکه تورم ٢٢درصدی نمیتواند سیاست جهش تولید در سال ٩٩ را محقق کند میگوید: «عملیات بازار باز به معنای اجرای سیاست پولی انقباضی است؛ یعنی اوراق قرضه و مشارکت عرضه و نقدینگی جمعآوری شود. این درحالی است که جمعکردن نقدینگی در ایران لزوما به معنای کاهش تورم نیست و فقط افزایش آن را به زمان آینده موکول میکند، مگر اینکه نقدینگی جمعشده در مسیر رونق تولید قرار گیرد.»گفتوگو با بغزیان را بخوانید:
بانک مرکزی هدف خود برای تورم سال ٩٩ را ٢٢درصد با دامنه مثبت و منفی ٢درصد اعلام کرده است. ابزارهای این نهاد برای دستیابی به این هدف از جمله استفاده از عملیات بازار باز، هدفگذاری میانی نرخ سود بازار بین بانکی و خریدوفروش اوراق بهادار دولت با بانکها اعلام شده است. به نظر شما رسیدن به هدف تعیینشده با توجه به شرایط اقتصادی ایران امکانپذیر است؟
عملیات بازار باز به این معناست که دولت قصد دارد سیاست پولی انقباضی را اجرا کند؛ یعنی اوراق قرضه و مشارکت را عرضه و نقدینگی را جمع کند. این درحالی است که لزوما جمعکردن نقدینگی باعث کاهش تورم نمیشود و فقط زمان افزایش دوباره آن را عقب میاندازد، چون دولت باید بابت اوراق قرضه، سود پرداخت کند. این تحلیل را میتوان در مورد نرخ بهره بانکی هم بیان کرد. البته اگر عملیات بازار باز مستمر انجام شود و پولی که جمع میشود به جای تزریق در بخش مصرف و تحریک مجدد تقاضا، به بخشهای تولیدی اختصاص پیدا کند، آن زمان میتواند منجر به کاهش نرخ تورم شود. دستیابی به این مهم نیازمند نظارت دولت در بخشهای مختلف ازجمله فرآیند اعطای تسهیلات است. اگر نظارت کافی انجام نشود یا عملیات بازار باز به خوبی و مستمر به اجرا درنیاید، میتواند به تحریک تقاضا منجر شود و تورم در بخشهای مختلف را افزایش دهد؛ مثلا میتواند برخی از صادرکنندهها را به افزایش صادرات برخی کالاها تشویق کند که این مسأله میتواند به کاهش این قبیل کالاها و گرانشدن آنها در داخل کشور منجر شود.
تعیین تورم ٢٢درصدی برای سال ٩٩ چقدر با سیاست افزایش تولید ملی منطبق است؟ آیا میتواند به رشد مناسب تولید منجر شود؟
به نظر من تورم ٢٢درصد نمیتواند منجر به افزایش تولید شود و احتمالا آن را کاهش هم خواهد داد، چون هزینههای تولید در سالهای اخیر رشد کرده و دولت باید فکری به حال این مسأله بکند. نباید فراموش کنیم که تورم بالا به معنای ضربهخوردن تولید است. البته اگر عملیات بازار باز به خوبی به اجرا دربیاید و پروژههای تولیدی را تأمین مالی کند، میتواند منجر به افزایش تولید بشود، به شرط اینکه در این بخش نظارت کافی از سوی دولت اتفاق بیفتد.
مهمترین دلایلی را که منجر به بالابودن نرخ تورم در اقتصاد ایران شده چه میدانید؟
قبل از اینکه دلایل را بگویم، باید تأکید کنم که نباید اجازه داده میشد تورم به این مرحله برسد و دولت باید زودتر آن را کنترل میکرد. با همه اینها، هنوز هم میتوان به نرخ تورم ١٠درصدی رسید، به شرط اینکه عوامل آن برطرف شود. مهمترین دلایل بالابودن نرخ تورم در اقتصاد ایران، گرانبودن نرخ ارز، تداوم تحریمهای خارجی و نظارت ناکافی داخلی در بخشهای مختلف اقتصادی است که منجر به ایجاد اقتصاد دلالی و احتکارشده است. به عبارت دیگر، برخی تصمیمات باعث شد نرخ ارز از کنترل دولت خارج شود. البته تحریمها هم تأثیر خودش را میگذارد اما دلیل اصلی نیست.
بنابراین شما مهمترین دلیل افزایش نرخ تورم را عدم کنترل بازار ارز میدانید؟
بله، بخش عمده بالابودن نرخ تورم به دلیل گرانبودن قیمت ارز است که باعث میشود قیمت مواد اولیه افزایش پیدا کند و هزینه تولید بیشتر شود. نتیجه اصلی رشد نرخ ارز، افزایش هزینه تولید است، چون مواد اولیه گرانتر میشود. از سوی دیگر، وقتی قیمت اقلامی مثل آهن، سیمان و گچ بیشتر میشود، قیمت در بازارهایی مثل مسکن و خودرو هم رشد میکند و همین منجر به افزایش تورم میشود. بنابراین اگر دولت میخواهد از تولید حمایت کند و هزینههای مالی را کاهش دهد، باید در وهله اول نرخ ارز را به کنترل خود دربیاورد. به نظرم دولت میتواند تورم ١٠درصدی هم ایجاد کند اما رسیدن به این مهم نیازمند اراده است. نباید فراموش کنیم که ٢٢درصد عدد کمی برای تورم نیست، ضمن اینکه مشخص نیست بتوان در شرایط اقتصادی ایران آن را محقق کرد، چون ابزارها و سیاستهایی که مورد استفاده قرار میگیرد، چندان مناسب نیست.
برخی فعالان اقتصادی میگویند حضور مستقیم دولت در بازار باعث افزایش هزینهها شده است. شما معتقدید لازمه کاهش نرخ تورم، حضور پررنگتر دولت در بازارهای مختلف ازجمله ارز است. این تفاوت دیدگاه چطور قابل تحلیل است؟
هیچ اقتصادی در شرایط تحریم، نرخ ارز را شناور نمیگذارد تا بازار آن را تعیین کند، چون عملا این کار به معنای پذیرفتن نرخ ارز بالاست. دولت باید قیمت تمامشده کالا را کاهش دهد، نه اینکه رهایش کند. اگر سیاستگذاریهای پولی براساس فرمولهای اقتصادی باشد، حتما جواب خواهد داد. وقتی نرخ ارز آزاد گذاشته میشود و از سوی دولت مدیریت نمیشود، یعنی عدول از فرمول اقتصادی در سطح کلان رخ داده است.
بانک مرکزی برای نخستین گام، باید چه کار کند تا نرخ ارز به روند کاهشی برگردد و هزینههای تولید هم کمتر شود؟
نرخ ارز در اختیار بانک مرکزی است و این نهاد میتواند با ورود و خروج به بازار ارز، هدفگذاری مناسبی برای قیمت آن داشته باشد و قیمت دلار را در یک محدوده حفظ کند. در واقع نرخ بازار آزاد از نرخ دولتی خط میگیرد، بنابراین دولت باید در ابتدا وضع نرخ ارز را مدیریت کند اما شواهد نشان میدهد که فعلا نمیخواهد این کار را انجام بدهد. درست است که ما در همین دولت، تجربه دلار ١٠هزار تومانی را هم داشتیم اما وقتی قیمت آن دوباره به کانال ١٧هزار تومان میرسد، یعنی خود دولت هم موافق افزایش قیمت آن بوده است. این درحالی است که نخستین گام برای کاهش تورم، کنترل بازار ارز و کاهش قیمت دلار است.