غوغای غم ازحبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)

بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست بر مشام جان رسد بوی بهشتبه به از این تربت مینو سرشت ماه اینجا واله و سرگشته است و آن شهاب ثاقب از خود رفته است اربعین است اربعین کربلاست هر طرف غوغایی از غم ها به پاست گویی از آن خیمه های نیم سوزخود صدای العطش آید هنوز هرکجا، نقشی ز داغ ماتم استهر چه ریزد اشک در اینجا کم است باشد از حسرت در ای ...

بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت
ماه اینجا واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
گویی از آن خیمه های نیم سوز
خود صدای العطش آید هنوز
هرکجا، نقشی ز داغ ماتم است
هر چه ریزد اشک در اینجا کم است
باشد از حسرت در اینجا یادها
هان به گوش دل شنو فریادها
تا قیامت کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست


منبع : حبیب اللّه‏ چایچیان (حسان)
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر