ماهان شبکه ایرانیان

استانداران عثمان

عثمان حکومت و استانداری شهرستانهای بزرگ را که عبارت بودند از: بصره، کوفه، شام، و مصر، به خویشان و بستگان خود سپرد.

عثمان حکومت و استانداری شهرستانهای بزرگ را که عبارت بودند از: بصره، کوفه، شام، و مصر، به خویشان و بستگان خود سپرد.

این شهرها از لحاظ نظامی، اقتصادی، و اجتماعی دارای موقعیت مهمی بودند زیرا هم مرکز ثروت و تجارت و زراعت بودند و اموال و خوار و بار از آنها به نقاط دیگر حمل می شد، و هم مرکز تجمع سپاهیان اسلامی بودند که از نقاط مختلف کشور اسلامی در آنها گرد می آمدند . علاوه بر این مرکز عملیات فتوحات بزرگ اسلامی بودند که هنوز در اوج پیشرفت بود. بقیه شهرها در درجه دوم اهمیت قرار داشته چندان قابل توجه و عنایت نبودند.

عثمان پسر دائی خود «عبد الله بن عامر بن کریز» را که بیست و پنج سال داشت، به فرمانداری «بصره» منصور کرد، برادر مادری خود «ولید بن عقبة بن ابی معیط» را والی کوفه قرار داد ولی پس از آنکه داستان معروف شرابخواری و لا ابالیگری وی ثابت شد، زیر فشار افکار عمومی او را بر کنار نمود و به جای وی «سعید بن عاص» را منصوب کرد. معاویه از طرف «عمر» حاکم «دمشق» و «اردن» بود، ولی عثمان «حمص» و «فلسطین» و «جزیره» را نیز به آنها ضمیمه ساخت و باین ترتیب موجبات تسلط و نفوذ معاویه را تا آخرین حد ممکن، فراهم ساخت. همچنین عثمان برادر رضاعی خود «عبد الله بن سعد بن ابی سرح» را به استانداری مصر تعیین نمود.

این استانداران و فرمانداران عموما از خویشان عثمان بودند و روش دینی یا اداری و یا هر دو روش آنها در شهرستانها و با توده مردم، مقبول و رضایتبخش نبود. اینها همه از قریش بودند و در رفتار خود تعصب قبیله ای و برتری فروشی نسبت به غیر قریش را هیچ وقت پنهان نمی کردند.

عناصر فاسد

یکی از اینها «سعید بن عاص» بود که روزی در کوفه از قریش جانبداری کرده با تکبر گفت :

«عراق باغ قریش است، از میوه های آن هر چه خواستیم استفاده می کنیم و آنچه نخواستیم صرفنظر می نمائیم» چند نفر از مسلمانان غیر قرشی به او اعتراض کردند، سعید آنها را به شام تبعید کرد. در شام معاویه برای اثبات افضلیت و برتری قریش نسبت به سایر مسلمانان، با آنان به بحث و گفتگو پرداخت ولی چون سخنان معاویه را رد کردند، آنها را به «جزیره» تبعید نمود و تحت فرمان «عبد الله بن خالد بن ولید مخزومی» بدانسو روانه ساخت، عبدالله در اثنای راه با آنها با تحقیر رفتار می کرد و با هتک حرمت و عدم رعایت احترام آنها، برتری قریش را به رخ آنها می کشید. در مصر، «عبد الله بن سعد» در جمع آوری خراج خشونت به خرج داد و با ظلم و ستم خود، مردم را به ستوه آورد، و در اظهار تعصب و جانبداری از قریش بقدری تند روی کرد که احساسات مسلمانان عرب غیر قرشی را جریحه دار ساخت و این موضوع باعث شد که از وی به عثمان شکایت کنند. عثمان به او نوشت که از رفتار خود دست بردارد ولی او به جای تغییر روش و جبران گذشته، شهودی را که بر ضد او شهادت داده بودند، سخت مؤاخذه و تنبیه کرد و یکی از آنها را آنقدر زد که جان سپرد!

استانداران و نمایندگان عثمان، نه تنها دارای سابقه درخشان دینی و مجاهدت در راه اسلام نبودند، بلکه از نظر دینی افراد متهم و لکه داری بودند و حتی در میان آنها کسانی بودند که در فسق و آلودگی و ضعف دین، مشهور عام و خاص بودند.

یکی از این گونه افراد «عبد الله بن سعد» بود که آنقدر پیامبر اسلام (ص) را آزار و مسخره و قرآن را استهزاء کرد که سرانجام در کفر او آیه قرآن نازل شد. «ولید بن عقبة» یکی دیگر از کسانی بود که در فسق و گناه معروف و مشهور بودند و چنانکه می دانیم درباره فسق وی آیه قرآن نازل شده او را رسوا ساخت.

مسلمانان اعم از شخصیتهای بزرگ و افراد عادی از اعمال نادرست نمایندگان و نزدیکان عثمان، به وی شکایت می کردند و از او می خواستند آنها را از سمت خود برکنار کند، ولی عثمان هرگز آنها را بر کنار نمی کرد و اصولا هر شکایتی را در این باره، با اکراه و نفرت گوش می کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان