بیژن عبدالکریمی:

صاحب نظریه «رؤیاهای رسولانه» دچار خطای هرمنوتیکی است

گروه اندیشه: بیژن عبدالکریمی در نشست «تأملاتی انتقادی بر نظریه رؤیاهای رسولانه از منظر پدیدارشناختی»، ضمن نقد دیدگاه سروش، اظهار کرد: صاحب نظریه رؤیاهای رسولانه دچار خطای هرمنوتیکی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن‌ (ایکنا)، نشست «تأملاتی انتقادی بر نظریه رؤیاهای رسولانه از منظر پدیدارشناختی» از سلسله نشست‌های تحلیل رؤیاهای رسولانه با حضور بیژن عبدالکریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد در باشگاه اندیشه برگزار شد.
عبدالکریمی در ابتدا با اشاره به پیشینه طرح نظریه «محمد(ص): راوی رؤیاهای رسولانه» از سوی عبدالکریم سروش درباره ضرورت بحث از مقوله وحی، گفت: مقوله وحی یک مقوله اساسی است؛ زیرا انسان موجودی تاریخی است و مراد از تاریخی بودن نحوه هستی‌ تاریخی است که در گذشته، حال و آینده انسان وجود دارد. مقوله وحی هسته مرکزی سنت تاریخی سامی ـ یهودی را شکل می‌دهد و مفاهیمی همچون: رسالت، بعثت، علم الهی و حق الله دارای جایگاه محوری در آن است.
وی ادامه داد: اگر نتوان مبانی متافیزیکی شایسته‌ای برای وحی در نظر گرفت و نتوان آن را مورد بازتفسیر قرار داد، وحی دیگر اثرگذار نخواهد بود و به صورت افسانه‌ای باقی خواهد ماند. بنابراین، نیازمند یک شیفت پارادیمی برای تفسیر مقولات بنیادین سنت تاریخی خود از جمله مقولات وحی، بعثت و متن مقدس هستیم تا بتوانیم این مقولات را در حیات و افق جدیدی طرح کنیم و آن را از بحران سکولاریزم و نیهیلیسم نجات دهیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ضمن طرح این سؤال که چرا سروش نظریه رؤیاهای رسولانه را مطرح کرد، تصریح کرد: ضرورت بازفهمی مقوله وحی برای عقلانیت جدید باعث شد که سروش نظریه رؤیاهای رسولانه را مطرح کند. سروش می‌گوید: بر اساس نظریه «رؤیا بودن وحی» می‌توان به‌‌ همان شیفت پارادایمی و تغییر الگوی بنیادی در عالم اسلام دست یافت: «رفتن از تفسیر به تعبیر، مستلزم یک شیفت پارادایمی و یک تغییر الگوی بنیادین است.»


عبدالکریمی با اشاره به روش بحث خود که تئوریکی نیست بیان کرد: به دنبال آن نیستم که با استناد به برخی از اعتقادات در سنت تاریخی مانند اعتقاد پیشینی به الهی بودن متون مقدس یا استناد به برخی از آیات و روایات از قدسی بودن آنها دفاع کنم.
وی افزود: بسیاری از نقدها به نظریه رؤیاهای رسولانه از منظر تئوریکی است مانند این مفروضات که «همه علوم در متن مقدس آمده است»، «در آیات متن مقدس بسیاری از دستاوردهای علمی جدید پیش‌بینی شده است»، «‌خالق طبیعت»‌‌ همان نازل‌کننده «شریعت» است، و نظم حیرت‌آور عددی در الفاظ و حروف قرآن، که عمدتاً مرهون ابزار کامپیوتری و امکان جستجو در متن دیجیتالی این کتاب است، حقایق شگفت‌آور و انکار‌ناپذیری را آشکار کرده است که مطلقاً نمی‌توان آن را با «نظریه رؤیاپنداری» قرآن توضیح داد.»
وی در تأیید دکتر سروش گفت: برخلاف اصحاب تفکر تئولوژیک، دکتر سروش به درستی دریافته‌اند که دیگر نمی‌توان بر اساس نظام‌های متافیزیکی، تئولوژیک و زبانی گذشتگان که بسیاری از مؤلفه‌های آن‌ها، همچون اعتقاد به وجود عالم مثال، وجود صور، وجود صور برزخی و اعتقاد به وجود حس و ادراک دریافت‌کننده صور مثالی و خیالی در روزگار ما بی‌اعتبار گشته‌اند، به دفاع از مقوله وحی پرداخت.
10 محور نظریه رؤیاهای رسولانه
عبدالکریمی به دیدگاه‌ سروش در 10 محور اشاره کرد و گفت: نخستین محور آن است که وحی امری انسانی و نه الهی و حاصل ضمیر، جان و تجربه نبوی و نه سخن خداوند است. دکتر سروش می‌گوید: «زبان قرآن، انسانی و بشری است، و قرآن مستقیماً و بی‌واسطه، تألیف و تجربه و جوشش و رویش جان محمد‌(ص) و زبان و بیان اوست». «گفته‌ایم که آن دستاوردهای کلان [قرآن] به زبان عربی و عرفی و بشری… از منبع ضمیر پیامبر برخاسته‌اند،… یعنی خدا سخن نگفت و کتاب ننوشت، بل انسانی تاریخی به جای او سخن گفت و کتاب نوشت و سخنش‌‌ همان سخن او بود.» لذا وحی‌‌ همان تجربه نبوی است.»
وی ادامه داد: دومین محور این است که وحی مقوله‌ای انسانی و تاریخی است، به این معنا که مضمون و محتوای وحی یا متون مقدس از شرایط روحی و احوالات شخصی نبی و شاخصه‌های فرهنگی و شرایط اقلیمی و تاریخی روزگار خود تأثیر پذیرفته است. به اعتقاد سروش در مقوله وحی یا متون مقدس «حتی در مقام تکوّن هم، احوال شخصی و صور ذهنی و حوادث محیطی و وضع جغرافیایی و زیست قبائلی پیامبر، صورت‌بخش تجارب او بوده‌اند». «خدا سخن نگفت و کتاب ننوشت، بلکه انسانی تاریخی به جای او سخن گفت و کتاب نوشت و سخنش،‌‌ همان سخن او بود». «قرآن مستقیماً و بی‌واسطه، تألیف و تجربه و جوشش و رویش جان محمد‌(ص) و زبان و بیان اوست، محمدی که تاریخی است و در صراط تکامل است.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: محور سوم آن است که نبی نیوشای ندای الهی نیست، نبی چیزی از خداوند نشنیده است بلکه «صرفاً گزارش‌گر رؤیاهایی است که در خواب دیده است.» چهارمین محور آن است که، متون مقدسی چون قرآن «خواب‌نامه‌ای» بیش نیست. سروش می‌گوید: «پس زبان قرآن، زبانِ بیداری نیست، بلکه زبانِ خواب و رمزآلود است.»  پنجمین محور اینکه رؤیاهای رسولانه حاصل قوه خیال نبی است. از نظر صاحب نظریه رؤیاهای رسولانه «پیامبر یک تخیل قوی داشت.»
وی در ادامه افزود: محور ششم آن است که به جای صحبت از تفسیر متون مقدس باید از خواب‌گزاری صحبت کرد. این همان شیفت پارادیمی و تغییر الگوی بنیادینی است که واضع نظریه رؤیاهای رسولانه به آن مباهات می‌کنند. از نظر دکتر سروش، «کلیه شارحان و مفسران در 14 قرن گذشته به خطا رفته و اشارات رؤیا را به جای تأویل، با کلام بیداری فهم و تفسیر کرده‌اند ... از طریق خواب‌گزاری راحت‌تر می‌توان معضلات و استعارات را حل کرد تا با تکیه بر راه‌حل‌های کلامی و فلسفی.»
عبدالکریمی بیان کرد: در محور هفتم باید گفت که بر اساس رأی صاحب نظریه رؤیاهای رسولانه رؤیا مدخلی برای ورود به «عالم دیگر» است. بر اساس محور هشتم از نظر دکتر سروش، مؤمنان به نبی اگر وحی پیامبر را حجت می‌دانند، پس باید رؤیاهای وی را نیز حجت برشمارند. در محور نهم آمده است که چرا مؤمنان قرآن را کتاب خداوند و آسمانی تلقی می‌کنند؟ سروش می‌گوید همان‌طور که به هر دلیلی پذیرفته‌اید این کتاب مقدس است به همان شیوه هم بپذیرید که خواب‌های نبی هم حجت است. و نهایتا در دهمین محور از نظر دکتر سروش علومی که در خواب‌گزاری رؤیاهای رسولانه کارایی دارند عبارتند از: الف. تاریخ ب. آنتروپولوژی ج. روان‌کاوی.


خطر انسانی دانستن وحی

عبدالکریمی در بخش دیگری از سخنانش به همسویی‌هایش با دکتر سروش پرداخت و گفت: من هم به بازتفسیری سنت، ضرروت شیفت پارادیمی و انسانی بودن مقوله وحی اعتقاد دارم.
وی در ادامه افزود: انسانی تلقی کردن وحی یک نقطه عزیمتی در راستای بازتفسیری مؤلفه‌های بنیادین سنت تاریخی ما برای احیای روح آن متناسب با زیست ـ جهان کنونی است، ولی خطر آن جایی است که اگر مقوله وحی را انسانی بدانیم قدسی و فرابشری بودن آن کاملا مضمحل می‌گردد و امور قدسی به امور عرفی تبدیل می‌شوند.
عبدالکریمی تصریح کرد: در اندیشه سروش وحی به تمامی انسانی و تاریخی می‌شود و به هیچ وجه غیر تاریخی باقی نمی‌ماند. سروش در کتاب بسط تجربه نبوی شخصیت نبی را تاریخی می‌داند ولی درک عمیقی از تفکر تاریخی ندارد؛ چون در واقع وی این طور می‌فهمد که قرآن «حاصل احوال شخصی و صور ذهنی و حوادث محیطی و وضع جغرافیایی و زیست قبائلی پیامبر و صورت‌بخش تجارب او بوده‌اند.»
این استاد دانشگاه سؤالش را از سروش این‌گونه پرسید: آیا مراد از تاریخی بودن نبی صرفاً منحصر به تأثیر همین عوامل، یعنی «احوال شخصی و صور ذهنی و حوادث محیطی و وضع جغرافیایی و زیست قبائلی پیامبر» در تجربه نبوی می‌شود؟ یا آیا باید درک عمیق‌تری از معنا و مفهوم «حیث تاریخی» داشت؟ به بیان ساده‌تر، آیا نباید پذیرفت تجربه نبوی و مفاد متون مقدس، به دلیل‌‌ همان تاریخی بودنشان با افق تاریخی زبان پیامبر ارتباط دارند؟ صحبت بر سر این نیست که انجیل فقط با زندگی شخص مسیح ارتباط دارد بلکه مسئله آن است که نظریه‌ای که در انجیل وجود دارد نمی‌تواند خارج از هیئت بطلمیوسی باشد و اساسا نمی‌تواند خارج از افق زمان خودش صحبت کند.
عبدالکریمی سؤال دیگری که مطرح کرد این بود که آیا شخصیت‌هایی چون عیسی، ابراهیم و محمد(ص) هستند که سبب انسان بودن‌شان تاریخی هستند یا همه انسان‌ها تاریخی‌اند؟ آیا فقط پیامبر تاریخی است یا ارسطو، هگل دکارت و کانت هم تاریخی‌اند؟
خطای هرمنوتیکی در طرح رؤیاهای رسولانه
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر بگوئیم که پیامبر در افق تاریخی خودش بوده است و مفسران دوره جدید هم در افق تاریخی خودشان هستند، سؤال این است که با این مقولات، متفکرینی که در افق تاریخی دیگری می‌اندیشند، آیا می‌توانند به فهم پیامبری بپردازند که در افق تاریخی دیگری می‌اندیشیده است؟ چنین چیزی خطای هرمنوتیک است. سؤال دیگر اینکه آیا فقط پیامبر موجودی تاریخی است و هگل، کانت و دکارت موجوداتی فراتاریخی‌اند؟ و در نتیجه باید به سوی فهم متون مقدسی برویم که در افق تاریخی دیگری بوده است. سؤال آن است که آیا خواننده به طور عام و دکتر سروش به طور خاص حق دارد که با مقولات تاریخی روزگار خودش به فهم متن مقدسی بپردازند که متعلق به تاریخ دیگری است؟
عبدالکریمی در پایان گفت: نظریه رؤیاهای رسولانه دکتر سروش حاصل عدم توجه به تاریخی بودن معنا و خوانش و عدم عنایت به مانع هرمنوتیکی از جمله ترجمه‌ناپذیری پارادایم متون مقدس به پارادایم عقلانیت مدرن است.
گزارش تصویری این نشست را اینجا ببینید.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر