چکیده :
در جوامع معتبر روایی اهل سنت احادیث مشهوری مبنی بر اینکه امیر المؤمنین علی (ع) صحیفه ای داشته روایت شده است. در جوامع روایی شیعه نیز این صحیفه نقل گردیده است و از مجموع این روایات دو مطلب مهم استفاده می شود : 1- این صحیفه حاوی احادیثی نبوی در برخی از احکام فقهی بوده است مانند: آزاد کردن اسیر، کیفر مسلمانی که کافری را به قتل رسانده است، ماجرا جویان، فتنه گران و حامیان ایشان. 2- صحیفه امام علی (ع) کتابی مختصر و طومار مانند بوده که امیر مومنان (ع) به احتمال قوی آن را از پیامبر اکرم (ص) دریافت نموده و یا از آن بزرگوار به ارث برده و همواره همراه آن بزرگوار بوده است.
در جوامع روایی شیعه کتاب بسیار مفصلی برای امیر مومنان گزارش شده که حاوی تمام احکام مورد نیاز جامعه اسلامی بوده است. این کتاب اولین کتاب روایی در تاریخ حدیث محسوب می شود که به املاء رسول خدا (ص) و خط امیر مومنان(ع) نوشته شده و از میراثهای اختصاصی اهل بیت (ع) از پیامبر اکرم (ص) به حساب می آید. در برخی از منابع اهل سنت تحت عنوان: امالی رسول الله اشاراتی به این کتاب جامع شده است اما گزارشهای مفصل آن اختصاص به منابع روایی شیعه دارد. از این کتاب به کتاب علی(ع) و صحیفه جامعه یاد شده و روایاتی از آن در ابواب مختلف فقهی و اخلاقی توسط ائمه اطهار(ع) نقل گردیده که در کتب اربعه شیعه یافت می شود.
بر اساس متون تاریخی، نخستین کسی که احادیث رسول اکرم (ص) را ثبت و ضبط کرد، امیر مؤمنان علی(ع) بود. سپس سلمان فارسی و بعد از او ابوذر غفاری، به تدوین حدیث مبادرت کردند. بعد از امیر مؤمنان (ع) ، از شیعیان آن حضرت اولین کسی که حدیث را تدوین کرد، ابو رافع مولی رسولالله (ص) بود(صدر، بی تا، ص280).
در اعیان الشیعة در مبحث فقهای شیعه و مؤلفان ایشان در حدیث و فقه، چنین آمده است: اولین فرد از ایشان(شیعیان) آقا و امام مذهب شیعه، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) درِ شهر علم مصطفی (ص) است، که می فرمودند: قبل از اینکه مرا از دست دهید، هر چه می خواهید از من سؤال کنید. و کسی که پیامبر (ص) دربارة او فرمودند: آگاهترین شما در قضاوت، علی است. و آن کس که خلیفة دوم دربارهاش گفت: اگر علی نبود، عمر هلاک شده بود، و مشکلی پیش نیاید که در آن ابوالحسن نباشد(امین، 1403ق، ج1،ص 139). بعد از امیر مؤمنان (ع)، از شیعیان آن حضرت اولین کسی که حدیث را تدوین کرد، ابو رافع، آزاد شدة رسول خد(ص)، بود(صدر، بی تا، ص280).
صحیفة علی(ع) و مدارک آن
اولین مجموعة روایی که در اسلام تدوین شد، صحیفهای است که به املای رسولالله(ص) و خطّ علی(ع) بود. خبر وجود این صحیفه، در منابع روایی معتبر اهل سنت مشهود است. ایشان آن را صحیفة کوچکی که شامل مسائلی مربوط به مقدار دیه و احکام آزاد شدن اسرا است، دانسته اند.
محمد بن اسماعیل بخاری در چند مبحث از «صحیح» خود از این کتاب نام برد؛ از جمله در ابواب: « کتابة العلم» و «کتاب الدیات» به اسناد خود از ابوجحیفه، نقل کرد که گفت(بخاری، ج1، ص38 و ج9، ص13):
« به علی- رضی الله عنه- گفتم: آیا در نزد شما چیزی از وحی غیر از آنچه در کتاب خداست، وجود دارد؟ گفت: قسم به آن کس که دانه را شکافت و آدمی را خلق کرد، چیزی جز قدرت فهم قرآن که خداوند به انسان عطا میفرماید و آنچه در این صحیفه است، نمیدانم. گفتم: در این صحیفه چیست؟ گفت مسائل دیه و آزاد کردن اسیر و اینکه مسلمان به جرم کشتن کافر، کشته نمیشود.»
همچنین، وی از این صحیفه در ابواب متعددی از صحیح خود یاد کرده است؛ مانند: «باب کتاب العلم»، (ج 1، صفحه 38)، «باب اثم من عاهد ثم غدر» (ج 8، صفحه 124)، «باب مایکره من التعمّق و التنازع فی العلم»، (ج 9، صص 119- 120 و ج 3 کتاب الحج، باب حرم المدینة)، «باب العاقلة»، (ج 9، صص 13- 14) و «باب لایقتل مسلم بالکفر»، (ج 9، ص 16).
و نیز در صحیح مسلم (ج 4، کتاب العتق، باب تحریم تولّی العتیق غیر موالیه و ج 6، باب تحریم الذبح لغیرالله)، سنن نسائی (ج 8، صص 19 و 23) و مسند احمد بن حنبل (ج 1، ص151)، این صحیفه عنوان شده است.
در شرح عینی بر صحیح بخاری آمده است که در این مسأله که مسلمان به جرم کشتن کافر کشته نمیشود، عدّهای به صحیفة علی (ع) استناد کردهاند؛ از جمله:
1. عمربنعبدالعزیز
2. عبدالرحمن بن عمرو الاوزاعی (د.107ق.)، امام اهل شام
3. سفیان بن سعیدبن مسروق الثوری (د.161ق)
4. عبدالله بن شبرمه القاضی البجلی(د.144ق)، قاضی منصورعباسی
5. مالک بن انس (د.179ق)، امام مذهب مالکیه و صاحب کتاب «موطأ» که دربارهاش گفتهاند که فقط در حالت طهارت و با وضو، حدیث نقل میکرد.
6. محمد بن ادریس الشافعی (د.241 ق) یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت
7. ابومحمد اسحاق بن راهویه (د.238 ق)، یکی از فقهایی که احمد بن محمد بن حنبل، او را امیرالمؤمنین در حدیث نامید.
8. ابراهیم بن خالد بن الیمان الکلبی ابوثور البغدادی (د.240 ق)، یکی از پیشوایان مجتهدان(غفاری، 1369، ص 228).
حسن بن فروخ صفار، از محدثان شیعه و معاصر بخاری، در این باره می گوید: آن حضرت (حضرت امیر(ع)) کتابی موسوم به صحیفه که در مبحث دیات است، دارد. و آن را به شمشیرش آویزان می کرد. و نسخه ای از آن، نزد من است ( صدر، ص 279) .
امام صادق(ع) فرمودند:
« وجد فی ذؤابة سیف رسولالله(ص) صحیفه فاذا فیها:«بسمالله الرحمن الرحیم إنّ أعتی الناس علیالله –عزوجل- یوم القیامة من قتل غیرقاتله و الضارب غیرضاربه و من تولّی غیر موالیه فهو کافر بِما أنزل الله علی محمّد و من أحدث حدثاً او آوی محدثاً لم یقبل الله –عزوجل- منه یوم القیامة صرفاً و لاعدلاً. قال، ثم قال لی: أتدری ما یعنی تولّی غیر موالیه؟ قلت: مایعنی به؟ قال: یعنی اهل الدین (و فی بعض النسخ: اهل بیت)». ( در دستة شمشیر رسول خد(ص) صحیفهای یافت شد که در آن چنین نوشته شده بود: به نام خداوند بخشندة مهربان. سرکشترین مردم بر حق تعالی در روز قیامت کسی است که غیر از مردی که قصد جانش را کرده باشد، بکشد؛ و غیر از کسی که وی را زده باشد، بزند؛ و سرپرستی غیر از سرورانش و پیشوایانش (برحق) را بپذیرد. چنین کسی به آنچه خداوند بر محمد فرو فرستاده،کافر است. و هر کس فتنهجویی کند یا فتنهجویی را پناه دهد، خداوند متعال در روز رستاخیز عذاب دوزخ را از وی برنخواهد گرداند و از او در برابر گناهش هیچ چیز نخواهد پذیرفت (تا در برابر آن نجات یابد بلکه عذاب برای او حتمی است) سپس فرمودند: آیا میدانی مراد از «موالی» چیست؟ راوی میگوید: گفتم مراد چیست؟ فرمودند: یعنی اهل دین – و در برخی نسخهها آمده است: یعنی اهل بیت).
از ایوب بن عطیه الحذاء روایت شد که گفت(برقی، بیتا، ج1، ص 18):
«سمعت اباعبدالله(ع) یقول: إنَّ علیاً وجد کتاباً فی قراب سیف رسولالله(ص) مثل الإ صبع فیه: إنّ أعتی الناس علیالله القاتل غیر قاتله والضارب غیر ضاربه، و من والی غیرموالیه فقد کفر بما انزلالله علی محمد(ص) و من أحدث حدثاً او آوی محدثا فلا یقبلالله عنه صرفاً و لاعدلاً و لایحلّ لمسلم أن یشفع فی حدّ.»
در این حدیث، همان مطالب روایت پیشین تکرار شده، جز آنکه در پایان این عبارت افزوده شده است: برای هیچ مسلمان، روا نیست که دربارة بخشش حد، از مجرمی وساطت کند.
امام رض(ع) روایتی را از پدران بزرگوارش نقل کردند، که امیرمؤمنان(ع) فرمودند (امام رضا (ع)،1408ق، ص 237):
«ورثت عن رسولالله(ص) کتابین: کتابالله -عزّوجل - و کتاباً فی قراب سیفی. فقیل یا امیرالمؤمنین و ما الکتاب الذی فی قراب سیفک؟ قال: من قتل غیر قاتله او ضرب غیر ضاربه فعلیه لعنة الله» (از رسول خد(ص) دو کتاب به ارث بردم: کتاب خداوند متعال و کتابی که در غلاف شمشیر من است. به آن حضرت عرض شد: ای امیرمؤمنان! کتابی که در غلاف شمشیر شماست، چیست؟ فرمودند: هر کس غیر از کسی که قصد جانش را کرده باشد، بکشد یا غیر از زنندة خود را بزند، از رحمت خداوند دور باد.)
از این روایات بخوبی استفاده میشود که این صحیفه در زمان پیامبر اکرم(ص) نوشته شد، و حضرت امیر(ع) آن را از حضرت رسول(ص) به ارث برد. لذا، برخی به صراحت این صحیفه را از آنِ رسولاکرم(ص) دانستهاند،که آن را فقط به حضرت امیر(ع) بخشیدند. به همین دلیل، باید این صحیفه را مکتوبی غیر از کتاب امیرمؤمنان(ع) دانست(جلالی، 1413، صص 58-59).
در ادامة بحث گفته می شود که آن کتاب، بسیار مفصل و حاوی مطالبی بسیار گستردهتر از این صحیفه بود. و اساساً، کتاب آن حضرت به املای پیامبر اکرم(ص) و خط امیرالمؤمنین(ع) بود. در صورتی که در هیچ یک از روایات مربوط به این صحیفه، چنین قیدی وجود ندارد. لذا، یا باید به طور کلی این صحیفه را مکتوبی جدا از کتاب آن حضرت دانست و یا آن را بخشی از کتاب آن حضرت به حساب آورد.
ظاهراً احتمال نخست، قویتر به نظر میرسد؛ زیرا محتوای این صحیفه با عهدنامهای از رسول خد(ص) که ابنهشام در سیرة خود آورده است، شباهتهای زیادی دارد. توضیح اینکه رسول خد(ص) پس از هجرت، از جمله نخستین اقداماتی که انجام دادند، انعقاد عهدنامهای بین مهاجران، انصار و یهودیان ساکن مدینه بود که در آن، حقوق متقابل هر یک از گروههای مزبور را معین کردند. این عهدنامه –که در واقع عهدنامة ترک مخاصمه و همزیستی مسالمتآمیز بود- به صورت سندی قانونی در اختیار مسلمانان و یهودیان قرار گرفت و تعهداتی برایشان ایجادکرد؛ زیرا در متن عهدنامه، تقریباً ده بار تعبیر:«اهل هذه الصحیفة» تکرار شده است.
مقایسة متن این عهدنامه با صحیفهای که منابع اهل سنت از علی(ع) روایت کردهاند، نشان میدهد که هر سه حکم صحیفة مزبور: میزان و مقدار دیه، آزادی اسیر به شرط فدا و نکشتن مسلمان در مقابل کافر، در عهدنامة مزبور وجود داشت. در این صورت، تأکید این منابع در اختصاصی بودن صحیفة مزبور نسبت به علی(ع) چه معنایی میتواند داشته باشد؟
استاد فؤاد عبدالباقی در ذیل حدیث صحیفة علی(ع) مینویسد(معارف، 1367، صص 49-50):
«احتمالاً، نظر علی(ع) آن بود که اختصاصی بودن این صحیفه را از حیث مکتوب بودن آن نزد خود اعلام کند؛ زیرا صحیفة مزبور –یا همان عهدنامة ترک مخاصمه- نزد آن حضرت به صورت مکتوب موجود بود، اما دیگران آن را به صورت مکتوب در اختیار نداشتند.»
نکتة مهم دیگر آن است که بر فرض پذیرش این احتمال باید گفت که برخی از این روایات، صراحت دارند که امیرمؤمنان(ع) فقط این صحیفه را از پیامبر اکرم(ص) به ارث بردند و چیزی دیگر از میراث نبوّت در اختیار آن حضرت نبود. لذا، از نظر علمی تفاوتی بین آن بزرگوار و دیگران وجود ندارد؛ چنانکه روایات مربوط به صحیفة امیر مؤمنان (ع) در منابع اهل سنت، حاوی چنین صراحتی است. حال آن که بنا بر روایات شیعه صحیفة جامعة امیرالمؤمنین(ع) که به املای رسول خدا و خط علی(ع) نگاشته شد، حاوی همه احکام مورد نیاز جامعه اسلامی است(معارف، 1367، صص49-50).
نقد و بررسی سخن ابوریه دربارة این صحیفه
وی در این باره مینویسد(ابوریه، بی تا، ص96):
«و مرَد شکّنا أن علی(ع) اذا کان قد أراد أنیکتب عن رسولالله(ص) مایراه نافعاً للدین و المسلمین فلا تکفیه مثل هذه الصحیفه التی کان یضعها کما یقولون فی قراب سیفه وإنّما یکتب آلاف الأحادیث فی جمیع مایهمّ المسلمین و هو صادق فی کلّ مایکتب». ( سبب شک ما نسبت به وجود چنین کتابی، آن است که اگر علیt میخواست از رسول خد(ص) چیزی که برای دین و مسلمانان سودمند باشد، بنویسد، امثال این صحیفه که در غلاف شمشیرش مینهاد، برای او کافی نبود (و نظر او را تأمین نمیکرد). بلکه، هزاران حدیث در تمام امور مهم مسلمانان مینگاشت. و اگر او ارادة چنین کاری را میکرد، در هر آنچه مینوشت راستگو و امین بود.)
اما چنانکه گفته شد، در منابع معتبر متعددی از فریقین، وجود چنین صحیفهای ذکر شده است و بسیاری از دانشمندان سنّی و شیعه به آن استناد کردهاند. از طرفی، اختلاف این صحیفه -که شامل مطالب محدودی بوده- با کتاب آن حضرت -که بسیار گستردهتر از آن بوده است- بیان شد. لذا، جایی برای طرح چنین شبهاتی باقی نمیماند.
کتاب علی(ع) و مدارک آن
ابوالعباس نجاشی (ره) به اسناد خود از محمدبن عذا فرصیرفی نقل کرد که گفت (نجاشی، 1407ق، ج 2، صص 261- 262):
«کنت مع الحکم بن عتیبه عند ابی جعفر(ع) فجعل یسأله و کان ابوجعفر(ع) له مکرما فاختلفا فی شیء! فقال ابوجعفر(ع) یا بنّی قم فأخرج کتاب علّی فأخرج کتاباً مدروجاً عظیماً و فتحه و جعل ینظر حتی أخرج المسأله فقال ابوجعفر(ع) هذا خطّ علی(ع) و املاء رسولالله(ص) و أقبل علی الحکم و قال: یا ابا محمد اذهب انت و سلمه و ابوالمقدام حیث شئتم یمیناً و شمالاً فوالله لاتجدون العلم أوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرئیل(ع)». (من و حکم بن عتیبه نزد امام باقر(ع) بودیم. وی شروع به سؤال کردن از حضرت نمود. او در نزد امام باقر(ع) از احترام خاصی برخوردار بود. در ضمن صحبت دربارة مسألهای به اختلاف رسیدند. حضرت باقر(ع) به فرزندش فرمودند: آن کتاب بزرگ و درهم پیچیده را بیاور. سپس در آن نگریستند تا جواب مسأله را دریافتند. بعد فرمودند: این خط علی(ع) و املای رسولالله(ص) است و رو به سوی حکم کردند و فرمودند: ای ابا محمد! تو، سلمه و ابوالمقدام به شرق و غرب عالم به هر کجا که میخواهید، بروید. به خدا قسم! علمی را محکمتر و مطمئنتر از علم قومی که جبرئیل(ع) برایشان نازل میکند نخواهید یافت.)
این، همان «جامعه» است که طبق نقل طبرسی (ره)، کتابی است به طول70 ذراع و به املای رسول خد(ص) که در آن دیة یک خراش، یک تازیانه و نصف تازیانه نیز ذکر شده است. (طبرسی، 1399ق).
عیاشی به اسناد خود از سورة بن کلیب نقل کرده که گفت(طوسی، 1348، ص276): « زید بن علی به من گفت: چگونه دانستید که هم صحبتشان – (یعنی جعفربن محمد(ع)) -واقعاً دارای همین ویژگیهایی است که شما برای او ذکر میکنید. گفتم: از فرد خبرهای سؤال کردی. گفت: خوب، جواب چیست؟ گفتم: ما نزد برادرت محمدبن علی(ع) میآمدیم و از او سؤال میکردیم. می گفت: رسولخد(ص) چنین گفت، و خدای –عزوجل- در کتابش چنین فرمود. بعد از او، به نزد شما آل محمد(ص) میآمدیم و تو نیز از جملة ایشان بودی که به بعضی از سؤالات ما پاسخ میدادی، نه به تمام آنها. تا اینکه نزد پسر برادرت جعفر آمدیم، او همانند پدرش میفرمود: رسول خد(ص) چنین گفت، و خدا –عزوجل- چنان فرمود. در این هنگام، زید تبسّمی کرد و گفت: بدان که قسم به خدا، علّت گفتار تو این است که کتابهای علی(ع) نزد اوست.»
از امام صادق(ع) نقل شد که فرمود(کلینی، 1389ق، ج 8، ص 1363):
«کان علی بن الحسین(ع) إذا أخذ کتاب علی(ع) فنظر فیه قال: من یطیق هذا؟ من یطیق ذا؟ قال: ثم یعمل به و کان إذا قام الی الصلاة تغیر لونه حتی یعرف ذلک فی وجهه و ماأطاق أحد عمل علی(ع) من ولده من بعده الا علیبنالحسین(ع)..» ( امام سجاد علی بن الحسین (ع) هنگامی که کتاب علی(ع) را برمیداشتند و در آن نگاه میکردند، میفرمودند: چه کسی توانایی آن را دارد که چون او عمل کند؟ امام صادق(ع) سپس اضافه کردند: امام
سجاد(ع) به آنچه در آن کتاب مییافتند، عمل میکردند و هنگامی که برای نماز برمیخاستند رنگ چهرهشان دگرگون میشد؛ به گونهای که در سیمایشان آشکار می گردید. و هیچ یک از فرزندان آن حضرت، جز علی بن الحسین(ع)، توانایی آن را نداشت که چون او عمل کند.
ظاهراً مراد از صحیفههایی که نزد امام سجاد(ع) بود و در آن کیفیت عبادتهای علی(ع) وجود داشت، کتاب علی(ع) است. (ابن شهر آشوب، بیتا، ج 4، ص 149).
حکم بن عتیبة از امام باقر(ع) دربارة انواع دیة شکستن دندان سؤال کرد. حضرت پس از پاسخ فرمودند(کلینی، بیتا، ج 7، ص 329):
«هکذا وجدناه فی کتاب علی(ع).» ( در کتاب علی(ع) چنین یافتیم.)
از زرارة بن اعین نقل شد که گفت(کلینی، ج 7، ص 94):
« از امام باقر(ع) دربارة میراث جد سؤال کردم. فرمودند: من هیچ کس را جز امیرالمؤمنین سراغ ندارم، مگر این که در این باره براساس رأی خود سخن گفته است. پس از استفسار زرارة، حضرت به وی امر میکنند که فردای آن روز نزد حضرت آید. فردای آن روز، حضرت به فرزند خود، امام جعفر صادق(ع) رو میکنند و میفرمایند: صحیفة فرائض را بر وی بخوان. و جهت استراحت آن مکان را ترک میکنند. زراره می گوید: فقط من و جعفر(ع) در آن اتاق ماندیم، سپس برخاستند و صحیفهای که مانند ران شتر بود، برای من آوردند…هنگامی که انتهای صحیفه را به من دادند، دیدم کتابی است قطور و شبیه کتب پیشینیان می باشد. در آن نگریستم…صبح هنگام، امام باقر(ع) را ملاقات کردم. به من فرمودند: آیا صحیفة فرائض را خواندی؟… ای زراره! به خدا سوگند براستی که آنچه در آن دیدی، حق است. آنچه دیدی، املای رسول خد(ص) و خط علی(ع) است… پدرم از جدم نقل کرد که امیرمؤمنان(ع) وی را به آن خبر داده است.»
محمد بن مسلم از امام صادق(ع) روایت کرد که فرمودند(کلینی، ج2، ص 484):
«إنّ فی کتاب امیرالمؤمنین(ع):: «إنّ المدحة قبل المسألة…» (در کتاب علی(ع) چنین آمده است: پیش از درخواست از خداوند متعال باید به حمد و ثنای الهی پرداخت….)
از حمران بن اعین روایت شد، که امام صادق(ع) فرمودند: که در کتاب علی(ع) آمده است (طوسی، 1365، ج3، ص 28):
«إذا صلّوا الجمعة فی وقت فصلّوا معهم» (هرگاه عامة مسلمانان به نماز جمعه ایستادند، شما نیز با ایشان نماز بخوانید (از اقتدای به امام آنان اجتناب نورزید.)
زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کرد که فرمودند(کلینی، ج3، ص 9):
«فی کتاب علی(ع) أن الهر سبع و لابأس بسؤره». (در کتاب علی(ع) چنین آمده است که گربه از درندگان به حساب میآید و اشکالی در تناول نیم خوردة آن نیست.)
از این کتاب با عنوان:« کتاب علی(ع)» احادیث مختلفی در موضوعات زیر نقل شده است: حرمت معطر کردن محرمی که از دنیا رفته مانند محرم زنده (کلینی،ج4، ص368؛ طوسی، 1365، ج1، ص329،ح963و ج 5، ص 383،ح 1337)، اوقات نماز (طوسی، ج2، ص23،ح64، و ج2، ص251، ح 995؛ همو، 1390ق)، لباس نمازگزار(حر عاملی، 1403ق، ج3، ص 250، ح1).
شیخ صدوق (ره) در کتاب من لایحضره الفقیه، باب مفصّلی را با عنوان: «ذکر جمل من مناهی النبی(ع)» گشوده و در آن روایتی را از امام صادق(ع) آورده که آن حضرت از پدران بزرگوارش و از رسول اکرم(ص) نقل کرده و در آن امور متعددی را که رسول خد(ص) از آنها نهی کردند، بازگو کرده است. در پایان حدیث، شعیب بن واقد، راوی حدیث میگوید: ( صدوق، 1390ق، ج4، صص 2و11؛ آغا بزرگ تهرانی، ج2، صص306-307؛ صفار قمی، 1404ق، صص142-168):
« از حسین بن زید دربارة علت طولانی بودن حدیث سؤال کردم. گفت: جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) مرا حدیث کرد که آن حضرت این حدیث را از کتابی که به املای رسول خدا (ص) و خط علی(ع) بود، گردآوری کردند.»
آنچه به طور قطع از مجموع این روایات استفاده میشود آن است که این کتاب، بسیار جامع و حاوی موضوعات مختلف فقهی همچون: نماز، دعا، معاملات، حدود و دیات، قضاء و شهادات، مسائل مربوط به ارث و نیز موضوعات اخلاقی و اعتقادی بود. تعبیرهایی همچون: «مدروجاً»، «مثل فخذ البعیر»، «کتاب غلیظ» و«طوله سبعون ذراعاً»، بخوبی بر مفصّل و حجیم بودن کتاب دلالت دارد. (جلالی، 1371، ص 70).
به همین خاطر- چنانکه گذشت- زیدبن علی(ع) از آن به عنوان کتابهای علی(ع) که نزد امام صادق(ع) بود، یاد کرد (طوسی، 1348، ص 376).
از تمام آنچه گفته شد، استفاده میشود که این کتاب صحیفهای کوچک نبود. و اطلاق صحیفه بر آن به معنای یک ورق نیست، بلکه در لغت صحیفه به معنای کتاب است. (ابن منظور، 1363، ج 9، ص 186). در روایات بر این کتاب چند اسم از جمله: صحیفه، کتاب علی(ع) و جامعه، اطلاق شده است. (آغابزرگ تهرانی، ج5، ص118؛ امین، 1403ق، ج 1، ص 93). این کتاب موسوم به «امالی رسولالله(ص)» نیز می باشد (آغابزرگ تهرانی، ج2، ص 306).
احتمالاً، آنچه در برخی روایات ذکر شده است و دلالت بر این دارد که رسولالله(ص) به امیرالمؤمنین مطالبی را املا کرده اند، ناظر بر همین کتاب یا بخشهایی از آن است. در اینجا به ذکر چند نمونه میپردازیم:
1. علی بن حسین بن بابویه به اسناد خود از امسلمه نقل کرده است که گفت(صفار قمی، 1404ق، ص 163):
« رسولخد(ص) علی(ع) را در خانة خود نشاندند، سپس پوست گوسفندی طلب کردند و مطالبی را به وی املا فرمودند و آن حضرت در آن نوشت تا آن که تمام آن پوست پر شد.»
2. شیخ صدوق محمد بن علی بن الحسین به اسناد خود از امام باقر(ع) نقل کرد (صدوق، 1363، صص 206 -207):
«قال رسولالله(ص) لأمیرالمؤمنین: اکتب ماأملی علیک. قال: یا نبیالله و تخاف علی النسیان؟ فقال: لستُ أخاف علیک النسیان و قد دعوت الله لک أن یحفظک و لایُنسیک و لکن آُکتب لِشرکائک. قال: قلت: و من شرکائی یا نبیالله؟ قال: الائمه من ولدک، بهم تسقی امتی الغیث و بهم یستجاب دعاؤهم و بهم یصرفالله عنهم البلاء و بهم تنزل الرحمه من السماء و هذا اولهم و اومأبیده الی الحسن(ع) ثم أو مأبیده الی الحسین(ع) ثم قال (ع) الائمه من ولده… » (رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمودند: آنچه را که بر تو املا میکنم بنویس. عرض کردند: ای پیامبر خدا! آیا از فراموشی بر من بیمناکی؟ فرمودند: بر تو از فراموشی بیمی ندارم، چرا که برای تو از خداوند طلب کردهام که تو را حفظ کند تا چیزی از یادت نرود. اما برای شریکانت بنویس. عرض کردند: ای پیامبر خدا! شریکان من کیانند؟ فرمودند: امامان از فرزندان تو. به واسطة ایشان است که باران بر امت من میبارد و دعای امت من مستجاب میگردد و به واسطة آنان است که خداوند بلا را از امت برمیگرداند و از آسمان رحمت نازل میسازد. و این نخستین ایشان است. و با دست خود به حسن(ع) اشاره کردند، سپس به حسین(ع) اشاره نمودند و فرمودند: امامان، از فرزندان وی می باشند.)
از آنچه گذشت نتیجه میشود که این کتاب غیر از صحیفهای است که پیشتر به عنوان صحیفة رسولخد(ص) از آن یاد شد، که نزد علی(ع) نگهداری میگردید. دانستیم که آن صحیفه کوچک، مختصر و در غلاف شمشیر آن حضرت بود، حال آن که این کتاب بسیار مفصّل و جامع به شمار می رفت.
از حضرت امیر(ع) دربارة حالات خود با رسول خد(ص) نقل شد که فرمودند (کلینی، 1388ق، ج1، ص 64):
« من هر روز یک بار و هر شب نیز یک بار بر رسول خد(ص) وارد میشدم که به تنهایی مرا به حضور میپذیرفتند. و من در این هنگام، آنی از آن حضرت جدا نمیشدم. و اصحاب رسول خد(ص) میدانستند که با احدی از مردم غیر از من چنین نمیکردند. اگر من به منزلش داخل میشدم زنانش از جا برمیخاستند و حضرت(ص) با من خلوت میکردند، اما هنگامی که برای صحبت خصوصی به منزل من میآمدند، فاطمه و هیچ یک از پسرانم خانه را ترک نمیکردند. وقتی که سؤالاتم تمام میشد و سکوت میکردم، شروع به سخن می کردند. هیچ آیهای از قرآن بر رسول خدا (ص) نازل نشد، مگر آنکه آن را بر من قرائت و املا کردند و با خط خود نوشتم. و تأویل، تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاصّ و عامّ را به من آموختند و دعا کردند تا خداوند قدرت درک و حفظ آن را به من عطا فرماید. پس از دعای آن حضرت (ص) هیچ آیهای از کتاب خدا و هیچ علمی را از آنچه بر من املا کردند و من نگاشتم را فراموش نکردم. و هیچ حلال و حرام و امر و نهیی که از پیش بود یا بعد صادر شد و خدا به وی تعلیم کرده بود، و هیچ کتاب آسمانی که بر کسی قبل از او نازل شده بود و مشتمل بر طاعت یا معصیتی بود باقی نماند و همه را به من آموخت و من حفظ کردم و حتی یک حرف از آن را فراموش نکردم. سپس دستش را بر سینهام نهاد و برای من دعا کرد که خدا قلب مرا از علم، فهم، حکمت و نور پر کند.»
صحیفة جامعة امیرالمؤمنین(ع) را بنابر آنچه در کتب اربعه و مسند ابن حنبل آمده، این افراد رؤیت کردهاند:
1 لیث بن البختُری ابوبصیر
2 محمد بن مسلم الثقفی
3 عبدالملک بن أعین الشیبانی
4 زرارة بن اعین
5 وهب بن عبدالله السوائی ابوجحیفه
6 حارث بن سوید التمیمی، از تابعینی بود، که در اواخر خلافت ابن الزبیر در سال 73 ق. از دنیا رفت. طبق قول وی ابن عباس نیز در ناحیة «ذی قار» این صحیفه را دید.
از این کتاب، در منابع متعدد شیعه یاد شده است، از جمله:
1. کتاب شریف کافی: ج 1، صص 57، 239، -241؛ ج 2، صص: 136، 278 و661؛ ج3، ص9؛ ج 4 صص340، 368، 390 و 534؛ ج 5، ص279؛ ج 6، ص219، 220، 232، 246 و 397و ج7 صص40، 81، 93، 113، 119، 136، 176، 200، 214 و218.
2. کتاب من لایحضره الفقیه: ج2، ص 338 و ج 4، صص74، 150، 254، 268 و283
3. تهذیب: ج1، ص227، ج2، ص23، ج3 ص29 و ج5، صص344 و 355
کتابنامه:
1. آغا بزرگ تهرانی، محمد حسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم: مؤسسه اسماعیلیان.
2. ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشید الدین محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه.
3. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، قم: نشر ادب حوزه، 1405ق/1363ش.
4. ابوریه، محمود، اضواء السنة المحمدیة، چ 5، مصر: دارالمعارف.
5. امام رضا(ع)، علی بن موسی، صحیفة الامام رضا، به کوشش محمد باقر موحدی ابطحی، مدرسه الامام المهدی(عج)، 1408ق/1366ش.
6. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، به کوشش سید حسن امین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1403ق/1983م.
7. بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
8. برقی، ابوجعفر، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، به کوشش سید جلال الدین حسینی، چ2، قم: دارالکتب الاسلامیه.
9. جلالی، سید محمد رضا، تدوین السنة الشریفة، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، 1413ق/1371ش.
10. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشیعة، به کوشش عبد الرحیم ربانی شیرازی، چ5، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق./1983م.
11. صدر، سیدحسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، تهران: منشورات اعلمی.
12. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة؛ به کوشش علی اکبر غفاری، قم: 1405ق/ 1363ش.
13. همو، من لایحضره الفقیه، به کوشش سید حسن موسوی خرسان، چ5، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1390ق.
14. صفارقمی، ابوجعفر محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، به کوشش میرزا حسن کوچه باغی تبریزی، قم: کتابخانه آیت الله العظمی نجفی مرعشی، 1404ق.
15. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت: دارالمعرفه، 1399ق/ 1979م.
16. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد: مرکز تحقیقات و مطالعات دانشکده الهیات و معارف اسلامی، 1348ش.
17. همو، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، به کوشش سید حسن موسوی خرسان، چ3، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1390ق.
18. همو، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، به کوشش سید حسن موسوی خرسان، چ4، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365ق.
19. غفاری، علی اکبر، « تاریخ تدوین حدیث»، تلخیص مقباس الهدایة.
20. کلینی، محمد بن یعقوب، الروضة من الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، چ2، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1389ق.
21. معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، چ2، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، 1367.
22. نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال نجاشی، به کوشش محمد جواد نائینی، چ1، بیروت: دارالاضواء، 1470ق./ 1988م.
* استادیار دانشکدة الهیات و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق ع