خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امره
امروز هم هر دو خطبه من در موردمسائل روزخواهد بود بخاطرانبوهی و فراوانی مسائل روز خطبه مربوط به اخلاق را نمی توانیم ادامه دهیم البته ارتباطی با همان بحث اخلاقی خواهد داشت.
در ادامه بحث اخلاق که خطبه های اخیرمان به اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط رسیده بود وعده داده بودم که نمونه روشنی از ضررهای افراط را عرض کنم بر این مبنا که گفتم افراط در هرجریانی بذر انهدام آن جریان را می پاچد و آنرا تضعیف یا نابود می کند و به خصوص در مسائل سیاسی و اجتماعی که خطبه اول من امروز یک مقدارتوضیح همان است منتهی از زاویه و مسائل دیگری است.
این چند هفته ما شاهد طرح مسائل بسیار مهمی از زبان رهبر انقلاب بودیم که در این سالهای اخیر بی سابقه است و طبیعتا وظیفه ای برعهده خطبای جمعه ها می گذارد که این عنایت خاص ایشان به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور را بیشتر برای مردم توضیح دهند و اظهارات ایشان را باز کنند.
خیلی مسائل را ایشان مطرح کردند از اول سال همین که اسم امسال را به نام مولا علی بن ابیطالب گذاشتند توضیح لازم دارد، نگرانی ایشان از وحدت ملی و امنیت ملی بسیار قابل توجه است که البته این را در خطبه ای قبلا گفته ام،توجه ایشان به محتوای اصلاحات که بدیع بود حرفشان در اظهارات جدیدشان قابل توجه است و نقطه ای که در دو سه مورد درباره مشاجرات بی جهت مطبوعات و در بین جناحها و جریانها که باعث شده مسائل اصولی مملکت فراموش شود از قبیل بحث در خشونت، یا بحث در اینکه توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی یا امثال اینها که گفتند اینها باعث مشغول کردن مسئولان به کارهای غیرلازم و غفلت از نیازهای واقعی مردم می شود.
نگرانی اصلی ایشان از آسیب دیدن ارزشهای انقلاب، آن محور اصلی است که ایشان تا به حال زدند.
نگرانی ایشان از مشاجره ها و تخاصم ها و کینه توزی هایی که دربرخورد اندیشه ها این روزها پیش آمده، نگرانی از تضعیف نهادهای انقلاب ونهادهایی که از اول پیروزی تابحال پشتیبان انقلاب بودند، نگرانی از تضعیف حوزه، قوای سه گانه، دولت، قوه قضائیه و مجلس و نهادهای دیگر و خیلی چیزهایی که ایشان مطرح کردند، تعبیرات نسبتا تندی که داشتند حاکی از احساس خطر تبدیل بعضی مطبوعات به پایگاه دشمن، یا نفوذ چند چهره ها درمطبوعات و یا اینکه اجرای ماموریت برای، اهداف استکبار، اینها خیلی حرفهای واضحی است.
اولا خود اینکه رهبری در این مقطع وارد این فضا می شوند چرا و ثانیا خود این مسائل چرا، بنظر من حتما دو سه خطبه را می طلبد ولی من حداقل یک خطبه را برای این اختصاص خواهم داد استراتژی حرکت مارا تعیین کردند از نظر من مهم ترین حرف آن بود که زده شد البته خیلی کوتاه و فکر می کنم مخاطبشان هم آمریکائیها و خارجی ها بودند که فرمودند اگر شرایط حرکت امام حسن و امام حسین را مقایسه کنید و بخواهید بدانید امروز درکشور شرایط چیست مطمئن باشید که سیاست نظام سیاست امام حسنی نیست،زمان ما مقتضی سیاست امام حسینی است و از خارج نمی تواند صلحی براین ملت تحمیل شود مگر اینکه عاشورایی بوجود بیاید که آنهم با انهدام دشمن منجر می شود، به هر حال این بحث ها بحث های اساسی است چرا و خیلی از مسائل توضیح لازم دارد، من عرض می کنم که در یک خطبه نیم ساعتی بعضی از این مسائل راروشن می کند، به نظر من آن محور اصلی حرف مسئله حفاظت از انقلاب اسلامی است نه تنها انقلاب، انقلاب با محتوای اسلامی است، و اینکه اینروزها در معرض تهاجم و خطر است.
همان نقطه اسلامی بودن است،اگر انقلابی باشد که آسیبی به منافع استکبار نزند، آنها تائید هم می کنند و حتی حاضرند اسمش را اصلاح بگذارند و کاری به این چیزهای دیگر ندارد و اصل مسئله این است.
و از نظر من که از بدو شروع نهضت اسلامی از پیش از 40 سال پیش همیشه در جریان اصلی ترین پیکان حرکت انقلاب بوده ام و به خصوص بعد ازپیروزی انقلاب تابحال خیلی مسائل روشن است و می دانند به کجا جامعه حرکت می کند و دشمنان چه می خواهند و ما چه باید بخواهیم و رهبری چه می گویند، برای من اینها خیلی واضح است شاید برای خیلی از شما هم واضح باشد اما خوب باید گفتگو کنیم، من وضع فعلی را تا حدودی شبیه می دانم به یکی دو سال اول انقلاب واز جهاتی و تا حدودی عرض می کنم نه کاملا ازحدود اواسط سال 58 تا اواسط سال 60، این دو سال تقریبا، یک جریانی بوده که بسیار مسائل شبیه به آنها الان دارد اتفاق می افتد و رهبری هم شبیه امام حرکت کردند، من می توانم شهادت بدهم که هم محتوای ذهنی امام ورهبری و هم حرکت ایشان با هم تطبیق می کند که یک جور مشکل را تلقی کردند و یک جور برخورد کردند، امام یک دوره ای صبر کردند، بعد یک دوره ای حرف زدندو هدایت کردند، ایشان هم در این روزها همین کار را کردند.
اینکه امسال سال علی بن ابیطالب شد، اولین نقطه ای بود که عرض کنم و از این جهت برای خود من جالب است و نمی دانم در ذهن ایشان هم از این بوده یا نبوده علی بن ابیطالب وقتی که به خلافت رسیدند و با ایشان بیعت شد و اولین خطبه ای که خواندند و معمولا در نهج البلاغه ها خطبه شانزدهم نهج البلاغه هست، یک جمله عجیبی گفتند، این جمله برای من یک تابلوی بسیار گویایی است، اولا محکم گفتند که من حرفهایی که امروز می زنم به عهده می گیرم «ضمنتی بما اقول رعینه » وبر عهده من است که این حرفها حرفهای بزرگ و متین و واقعی باشد، بعد هم فرمودند «این ولیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله رسوله » به مردم گفتند که شرایط شما برگشته به شرایطی که پیغمبر اکرم کارشان را شروع کردند، خیلی حرف بزرگی است.
این همه سال از عمر اسلام گذشته و بعد از پیغمبر سه خلیفه حاکم شدند و اسلام از جزیره شروع کرده و در مرزهای هند و اروپا دارد پیشرفت می کند، علی بن ابیطالب می فرمایند که وضع ما برگشته به آن چیزی که در زمان پیغمبر بوده و بعد هم توضیح می دهند، جملات تهدید کننده ای هم بعد از آن دارند «لتغربلن غربله و لتبلبلن بلبله » آزمایش سختی در پیش داریم،خیلی چیرها زیر و رو می شود و خیلی ها جلو افتاده اند که عقب خواهند افتاد و خیلی ها عقب افتاده اند که جلو خواهند افتاد و حرفهای انزارگونه ای به مردم گفتند و بعد هم محور را تقوی قرار دادند، گفتند ما باید با محور حق حرکت کنیم و پیش بینی هایی هم کردند.
من نمی دانم نظر رهبری این بوده که به این دلیل سال علی بن ابیطالب باشد ولی فکر می کنم با این بحث هایی که می خواهم بکنم تناسب دارد.
من شرایط امروز را در بسیاری از موارد تکرار شرایط گذشته می دانم و در بسیاری از موارد هم متفاوت می دانم، چند مورد از اینها را با هم می گویم،نمی شود همه را گفت، اصل مسئله این بود که بعد از پیروزی انقلاب استکبار و غربی ها و بخصوص آمریکائیها کمر بستند که انقلاب را از محتوای اسلامی خالی کنند و در حقیقت انقلاب سیاسی باشد و خیلی هم تلاش کردند و ما هم هزینه سنگینی بابت این کارشکنی اینها و تلاشهای اینها پرداختیم و واقعا خیلی هزینه پرداختیم که بعضی از آنها را امروز می گویم.
آن دوره شکست خوردند،البته با مشکلات فراوان و شهدای فراوانی که انقلاب تقدیم کرد، رفتند و دوباره برنامه ریزی کردند و حالا دوباره شروع کرده اند، چند سالی است که دوباره با همان فکر شروع کرده اند و اصل مسئله عوض نشده است.
آنها انقلاب در دنیا خیلی دیده اند و با انقلابها خیلی ساخته اند و کنار آمده اند و کم کم هم فکری برای آنها کرده اند و سوار بر موج شدند، ولی با انقلاب اسلامی مواجه نبودند هر جا هم بعد از انقلاب، شروع شد در نطفه خفه کردند مثل الجزایر، مثل تونس، مثل مصر، مثل خیلی جاهای دیگر، در ایران رودست خوردند و غافلگیر شدند و فکر نمی کردند با پیشتازی روحانیت و مذهبی ها انقلاب پیروز شود که شد و آنها فکر کردند که این را بعدا مهار می کنند و بلافاصله برنامه شان را شروع کردند که داستان لانه جاسوسی و کشف اسرار آنجا خودش یک اسناد قابل توجه ای را برای این ادعای ما نشان می دهد.
همان موقع کنفرانس گوادالوپ شروع شد و آنجا تصمیمات خطرناکی گرفتند برای خالی کردن محتوای انقلاب اسلامی و روش های آنرا هم کارشناسانه تعیین کردند، قدم بعد آن را هم پیش بینی کردند آن موقع ابزار آنها در داخل کی ها بودند، خوب در خارج امکاناتی بود، در داخل هم لیبرالها بودند که صریحا مخالف حکومت اسلامی بودند و مخفی هم نمی کردند، گروههای چپ بودند، گروههای منافق بودند، چپ آنروز یعنی کمونیست ها، نه نیروهای مسلمان چپ گرا که خوب اینها نیروهای انقلابی بودند در داخل کشور ما که وقتی ما می گوئیم اینها آن موقع نبودند، آنها همراه انقلاب بودند، انواع کمونیست ها و منافقین و لیبرالها که در نقطه ای به هم می رسیدند و در نقاطی هم با هم اختلاف داشتند ولی سر این مسئله نفی حاکمیت اسلام متفق بودند، خوب دوره سختی بر ما گذشت، بعضی از این شباهت هایی که عرض می کنم در این دوره اتفاق افتاده و برای ما دوره تثبیت گران تمام شد، ما عمدتا با این ها مواجه بودیم که شهدای گرانقدری را تقدیم انقلاب کردیم، در آن مقطع آنها یکی از برنامه هایشان این بود که شبکه داخلی را با شبکه امپریالیسم خبری و صهیونیستی در دنیا مرتبط کنند، آن موقع مطبوعات آزاد خیلی فراوان بود و هر گروهی یک نشریه داشت و مثل قارچ هر روز یک نشریه ای از زمین می روئید، به اضافه اینکه نیروهای مسلح ضدانقلاب هم خیلی بود، خوب بسیاری از مخازن اسلحه کشور غارت شده بود و بدست گروهک ها بود، ما با اینکه صدها هزار اسلحه را جمع کردیم هنوز هم در جاهایی اینها هنوز اسلحه ها را در مخازن زیرزمینی و جاهای مخفی هنوز هم دارند.
نیروهای مسلحشان را به جان مردم انداختند و چه شهدایی را از ما گرفتند، اولین کارشان این بود و تعبیر خودشان این بود که نیروهای بسیج کننده و پل ارتباطی توده مردم و حکومت را باید از بین ببریم، سراغ افرادی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و خیلی کسان دیگر رفتند و در بعضی از جاها موفق شدند و بعضی جاها ناموفق بود، شهدای محراب، پیرمردهایی که سالهای آخر عمرشان را می گذراندند به همین دلیل هدف قرار می گرفتند مثل شهید دستغیب، شهید اشرفی اصفهانی، شهید صدوقی، شهید مدنی و امثال اینها و نیروهای در صحنه هم همینطور و خیلی ها که اگر بخواهم از آنان نام ببرم خیلی طولانی می شود و هم چنین حمله به نمازجمعه ها و اجتماعات مردم و بمب منفجر کردن در جاهای حساس و آن کارهایی که آن موقع کردند.
کارهای تبلیغاتی شان هم گفتم شبکه ای عمل می کردند، یعنی یا چیزی را رادیو اسرائیل و رادیو بی بی سی القا می کردند و در داخل ترویج می کردند، یا برعکس، به هر حال شبکه ای عمل می شد، این شرایط در زمان ما هم هست یعنی شبکه کامل تر از گذشته است با تجربه های بیشتر و ابزار پیشرفته ارتباطی که آن موقع اینجوری نبود، آن موقع فاکس و اینترنت و ماهواره و ارتباطات تلفنی و مخابرات و خیلی چیزهای دیگر نبود و حالا اینها هم هست.
این به هم پیوستن این شبکه ها هم امروز شدیدتر از گذشته است، خیلی برای من روشن است بحث هایی که در داخل می بینم و بحث هایی که می بینم درست، حالا یا افرادی خود اینها در صدا و سیمای خارجی می روند عمل می کنند، یا در شبکه های فارسی که آنها دارند مثل بی بی سی، رادیو اسرائیل،رادیو آزادی و رادیو آمریکا و خیلی جاهای دیگر، می روند مصاحبه می کنند و اصلا فرقی نمی بینیم وقتی گزارشگر آنها حرف می زند با افرادی از خود نیروهای انقلابی سابق ما حرف می زنند خیلی فرقی نمی بینیم، یک جور خبرهایی می روند و می گویند، البته آن حذف فیزیکی که آن موقع بود فعلا نیست، اولا دیگر آن گروههای مسلح نیستند و اگر بخواهند کاری بکنند باید از عراق دو سه نفر بفرستند که معمولا در مسیر گرفتار می شوند و اسلحه همه کمتر در دستشان هست ولی حذف ترور شخصیتی را به جای او گذاشتند و این خطرناکتر هم هست، اینها در این مدت سراغ هر جایی که فکر می کردند که شخصیتشان یا فکرشان یا آثارشان می تواند سنگر حفاظت از انقلاب یا اسلام باشد رفتند آنها را بی اعتبار کنند.
حالا هر کسی به یک نحوی وقتی که یک شبکه خبری وسیع جهانی در سراسر دنیا و روزنامه ها و نشریات فراوان و شایعات و خیلی چیزهای را با هم درست بکنید می شود هر کسی را از پای دربیاورید، این کار سختی در شرایطی مثل ما نیست.
تا آلان این کار را می کردندپس شباهت داریم تفاوت هم داریم.
اهدافشان چه بوده، یکی یکی را نگاه کنید بینید واقعا با هم می خواند، این بیشترین فشار را اوایل روی همین مساله اسلامی بودن نظام آورده بودند، که این بحث ما هم از درون شورای انقلاب شروع شد که همکاران و همراهان بعضی ها موافق نبودند رای گیری کنیم از مردم به اسم حکومت اسلامی که این را امام بالاخره قاطع به میدان آمدند و آنهاناچار شدند و سکوت کردند از جاهایی که امام خیلی حرف زدند آن موقع بود،که اگر امام نیامده بودند ما شاید زورمان نمی رسید که رفراندوم کنیم برای اسلامی بودن، آنها می گفتند دمکراتیک یا جمهوری و امثال اینها که خوب آن نشد.
بعد خیلی فشار آوردند کار به آنجا رسید که وقتی در مجلس خبرگان ولایت فقیه مطرح شد، استعفا دادند.
شما ببیند کسی که دولت در دستش است،همه امکانات کشور و اجرایی دستش است، بخاطر یک اصل که مجلس خبرگان مطرح شود استعفا بدهد و دولت را رها کند.
البته در آن مقطع امام استعفای آنهارا نپذیرفتند چون ما آماده نبودیم که بپذیریم و هنوز آماده اداره کشور نبودیم.
و قدمهای بعدی که در قضیه لانه جاسوسی پیش آمد پذیرفتند که بعد آن اتفاقات بیشتر شروع شد.
حالا هم همین است شما آلان می بینید، البته نمی توانند با صراحتی که با سایر مسائل برخورد می کنند از اسلام و ولایت فقیه و امام حرف بزنند ولی مخفی نمی کنند.
اگر جمع شوند آن چیزهایی که این مدت علیه این مقدسات ما نوشته شده، یک کتاب چند هزار صفحه ای می شود.
حالا یا صریح یا با کنایه یا با صور دیگری که می بینیم.
پس می بینید دوباره بحث همان است چیز جدیدی آلان نداریم همان حرفها تکرار می شود.
مساله سومی که آن موقع گرفتار بودیم و هنوز هم گرفتاریم نهادهای انقلابی بود.
ما تخلترین بحث هایمان در شورای انقلاب و بعد از شورای انقلاب، با لیبرالها و منافقین و با گروههای چپ و اینها، سر نهادهای انقلابی بود.
آنها موافق نبودند چیزی بنام سپاه، بنام کمیته، بنام جهاد، بنام دادگاه انقلاب و امثال اینها در کشورشکل بگیرد.
شما اگر مذاکرات شورای انقلاب را یک وقتی بخوانید می بینید چقدر ما تخلی ها داریم سر اینها و بیرون هم همین کار بود.
یعنی در همه حرکتهااین بود که این چیزها نشود.
هنوز هم جمع شروع نشده بود باز می بینید که الان هم همین است الان چقدر از رادیوهای بیگانه، رسانه های خارجی و ابزار داخلی شان می بینید که راجع به سپاه و بسیج و همین دادگاه انقلاب و همین نهادهای انقلابی که بوجود آمده و هنوز هم کارایی بالایی دارند بعضی هایشان هم دیگر رکن انقلاب شدند، این وجود دارد.
پس می بینیم این تعبیر علی بن ابیطالب «علی ان ولیتکم قد عادت کهیاتها یوم بعث الله نبیه ».
خیلی تعبیر غیرمانوسی با شرایط فعلی خودمان نیست، همین جورها دارد در می آید.
در آن موقع کارهایی که انجام می شد و تعبیراتی، امام به میدان آمدند، شباهتها را ببینید، یک وقتی امام به میدان آمدند و تعبیرات اسلام آمریکایی کردند مخاطبینشان فهمیدند امام چه می گوید.
و امروز هم اصلاحات آمریکایی را رهبری مطرح می کنند.
این خیلی با هم می خواند یعنی شرایط به گونه ای است که ولی فقیه آن روز با ولی فقیه امروز یک جور حرف می زنند.
آن روز آنها یکی از مراکزی که انتخاب کردند دانشگاهها بود و رفتند به سراغ دانشگاهها، همین دانشگاه تهران به طوری که به ما می گفتند 170 اتاقش در اختیار گروههای مسلح ضد انقلاب بود.
و آن روز خود دانشجویان مساله را تصفیه کردند ما نبودیم که مایل باشیم دانشگاهها تعطیل شود.
دانشجوها حرکت انقلابی کردند مثل خود سفارت آمریکا، دانشگاهها را همه تعطیل کردند که بعد ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد و یک دوره ای دوره تنفس بود و بعد برگشتیم.
و امروز هم خیلی روشن است که دشمنان خارجی ما و عوامل داخلی شان قشرجوان متخصص دلسوز، آرمانی ما را به نحوی می خواهند فریب بدهند و اینها را وارد صحنه بکنند که بنظرم یک نوع شباهتی هم باز وجود دارد اینست که امروز فراوانند دانشجویان بسیار متدین و انقلابی و ایثارگر که می فهمند و آنها هم چتر حفاظتی انقلاب در دانشگاهها می توانند باشند. ولی آنها دشمنان ما این را دارند.
آن روز یک مساله مطرح کردند برای ما بنام تخصص و تعهد که بلایی شده بود.
این را لیبرالها مطرح کرده بودند تخصص را در مقابل تعهد گذاشته بودند کانه انقلاب اسلامی با تخصص مخالف است.
هرچه داد می زدیم که اصلا اسلام علم و عمل را با هم می خواهد ولی آنها حرف خودشان رامی زدند.
امروز هم آمدند آزادی را در مقابل اسلام قرار دادند، آزادی را در ایمان قرار دادند.
خوب این چه حرفی است ما همه زندگیمان، اصلا همه مبارزات 20 ساله امان برای آزادی بود از پایگاه ایمان، و دوره انقلابمان و دوره عملکرد انقلابمان با پایگاه ایمان همه زندگیمان آزادی و حضور مردم در صحنه و درخواست و تکلیف کردن، حتی واجب کردن مراجع به مردم که باید برای انتخابات بیایید و رای بدهید و وظیفه شرعی است.
مگر می شود یک انقلابی که چهل سال عمر دارد از شروعش تا امروز، و همه مقاطعش با محورآزادی عمل می کرده و آزادی خواهی، در راس بوده منتهی بر محور اسلام.
امروز بیایند این را در مقابل اصلاح طلبی ترویج بکنند که با اسلام نمی سازد.
مقطع قبلی ما باز مشابهتش فشار زیادی روی حوزه ها آمد.
برای طلبه ها،برای علما، روحانیت، خیلی فشار آوردند که آن قتلهای فجیعی که اشاره کردم امروز باز هم ما می بینیم که همین است.
بنابراین شما خیلی نقاط مشترک می بینید که آن موقع بوده و امروز هم بوده است.
مطالبی که رهبری مطرح کردند شاید می شد با یک مقدار هوشیاری و تحلیل از حرفهایی که ایشان با اشاره می گفتند در یکی دو سال اخیر فهمید.
اما خوب خیلی ها نخواستند بفهمند و چشمایشان را بستند و احتیاجی به صراحت و تاکید و تکرار پیدا کرد که فعلا به این صورت درآمده است و کاش آن نصایح مجمل و اشاره گونه را درک می کردند و خدا کند که امروز از این صراحتهایی که ایشان دارند و از این استراتژی که تعیین کردند، استراتژی حسینی است، بفهمند که پایان کار این کج رویها به کجا می رسد و نقطه اختلافی که وجود دارد و ما را امروز قویتر کرده،اینست که این نهادهایی که آنها آن روز می کوبیدند، امروز دیگر یک نهال نوپایی نیست.
یک روز سپاه و بسیج را می کوبیدند که آنها آن روز هنوز یک نهال تازه ای بودند که با یک توفان می توانست بشکند، ولی امروز اینها یک درخت تنومند و ریشه در اعماق زمینی هستند با صدها هزار و میلیونها انسان که با ایمانشان و تجربه اشان و جهادشان در صحنه هستند، خیلی تفاوت دارد.
یعنی فکر نکنند که این حرفی که رهبری می زنند به آمریکائیها و می گویند ما حسینی هستیم نه حسنی در این مقطع، این یک بلوف و یا یک ادعاست، بلکه این واقعیتی است.
توده مردم و این نیروها و این نهادها خیلی تفاوت دارند با آنچه که آن روز در صحنه بود.
بعلاوه امروز قشر متدین ما، متخصص ما،نیروهایی که آن روز آماده نبودند، در این 20 سال تربیت شدند، مدیران و اساتید و شخصیت های علمی و معلمان، اینها هم عمدتا کسانی هستند که خودشان ریشه انقلابی دارند و در انقلابی بزرگ شدند و تربیت شده مدرسه انقلاب هستند و همه جای کشور مثال یک سنگر بالا ایستاده اند و مواظب هستند.
مثل آن موقع نیست که ما هر گوشه کارمان دست دیگری باشد که وقتی آمریکا می خواهد به طبس بیاید رادار ما کور شود و ضدهوایی های ما جمع شود و هواپیمای خودمان برود و اسناد را آنجا منهدم کند که بدست ما نیفتد.
حالا مثل آن موقع نیست، حالا چشمهایی باز و انسانهای نیرومند دوره دیده در جاهای خودشان سنگرانشان را بخوبی حفظ می کنند.
حالا باید چه بکنیم، من بنظرم باز وضع روشن است، قطعا رهبری همینطوری که در اظهارتشان گفتند و همه ما گفتیم و بارها هم گفتیم، ما هنوز معتقدیم که نیروهای انقلابی باید با هم همکاری کنند.
نقطه مثبتی که آن موقع بود آلان یک مقدار تضعیف شده و تفاوت پیدا کرده اینست که نیروهای وفادار به انقلاب و مذهبی تقریبا متحد متحد بودند در مقابل لیبرالها و منافقان و.
..مادر مجلس حدود 40 نفر فقط مخالف داشتیم که حدود 20 نفرشان جدی بودند و بقیه هم تلوتلو می خوردند گاهی اینطرف گاهی آنطرف.
اما حالا اینجور نیست.یک تعداد از نیروهای سابقه دار انقلاب عقد اخوت بیشتری را نشان می دهند
بانیت خارجی ها و آن چیزهایی که رادیو اسرائیل و رادیو بی بی سی و اینها می گویند.و از اینطرف هم انسان گاهی تندروی های نادرستی می بیند که آن هم قابل تحمل نیست که همیشه گفتم افراط و تفریط دو طرف کار دست انقلاب می دهد ماها باید با هم کاری کنیم که نیروهایی که از بن دندان و ته دل انقلاب اسلامی را حالا با کمی تفاوت دید در عملکرد و چیزهای دیگر قبول دارند در مقابل این سیل بنیان کن خارجی که تصمیمش را گرفته و به میدان آمده ما باید بایستیم.
یکی از شگردهایی که این روزها دارد به کار گرفته می شود که خیلی مهم است اینست که کارایی اسلام را به عنوان نظام حاکم زیر سئوال ببرند.
دیگر می خواهند توی دل مردم را خالی کنند.
این هم در صدر انقلاب بود منتهی آن موقع به عنوان پیش بینی می گفتند، امروز به عنوان تجربه می گویند.آن موقع می گفتند که همین تعهد و تخصص که مطرح می کردند می گفتند مسلمانان،متدینین. روحانیت، عرضه اداره کشور را ندارند، کارهای فنی و مدیریت و ... ندارند.
امروز می بینند این دوره خوب عمل شده و لیاقت نشان دادند و آمده اند حقایق تاریخ ملموس را منکر می شوند.
چند دوره افتخارآمیز ما داریم یکی دوره مبارزه است.
چه کسی می تواند بهتر از این پیدا کند که با بسیج توده مردم بدون بکار بردن اسلحه یک رژیم ستمگری مثل رژیم پهلوی را با پشتیبانانش یعنی آمریکا، اسرائیل و آن روز شوروی، انگلیس را اینجور خفت بار از صحنه بیروت کنند، کجا چنین انقلابی بود.
دوره تثبیت را همان دو سه سالی که عرض می کنم کدام کشوری بعد از انقلابش موفق شد به این خوبی مرحله تثبیت را پشت سر بگذارد، حرکتهای ایذایی مسلحانه و سیاسی، این شبکه و آن تدبیرهای کنفرانسهای «گوآدالوت » را اینجوری خنثی بکند و نیرومند از زیراین همه آوار خرابکاری بیرون بیاید و نهادهای انقلابش را در کنار نهادهای سنتی بوجود بیاورد و ضعف های باقیمانده از زمان پهلوی را با نهادهای انقلابی جبران بکند، ارتشش را، نیروی انتظامی اش را، اداراتش را همه را با تزریق نیروهای انقلابی، مناسب انقلاب سازگاری بکند، دانشگاهایش را با آن سرعت بازسازی کند و به 5/1 میلیون دانشجو برساند و اساتیدش را خودش تربیت کند، خوب اینها مگر می شود گفت که کار نکردند.
خوب شما یک انقلاب دیگر را نشان دهید در این مدت.
دوره دفاع مقدس را زیر سئوال می برند.چه حرفهای واهی واهی، دروغ، دروغی که همه رزمندگان می دانند، مردم می دانند،امام را زیر سئوال می برند.
ما می دانیم که همه شیاطین دنیا پشت سر صدام صف کشیده بودند که با این حزب بعث قسی القلب عراق، انقلاب اسلامی را از پای در بیاورند و هرچه خواست، پول دادند، سلاح دادند، اطلاعات دادند،تبلیغات دادند، و تقویت روحیه دادند، ستون پنجم در داخل برایش درست کردند، هرچه کار می خواست به او دادند، و بالاخره با این وضع فلاکت بار از جبهه بیرون رفت و امروز هم صدها میلیارد دلار به جمهوری اسلامی بدهکار است و این وضع فلاکت بار خودش را هم دارد وپشتیبانانش هم اگر روز محکمه ای در دنیا تشکیل شود و اینها را محاکمه کند همه اشان محکوم می شوند چون کارهای موازین خیلی کردند، این هم این دوره،ایران تنها با بچه های خودش با بسیجش، با ارتشش. با سپاهش، با نیروی انتظامی اش، و مردم متفرفه، این جنگ بی سابقه در تاریخ بشریت را به این خوبی ختم کرد و یک وجب از خاکش را نگذاشت ببرند و حقش را بالاخره درسازمان ملل گرفت، حالا در اجرا چه خواهد شد.
امید بسته بودند به بعد از جنگ و گفتند بعد از جنگ شکمهای گرسنه و نیازهای کشور، انبارهای خالی و مخروبه های جنگ و توقعات مردم و خیل بیکاران و دست خالی در دانشگاهها کشور را از پای در خواهد آورد.
بعد دیدند دوران سازندگی آمد و به بهترین وجه ویرانه ها را ساخت، زیربناها را ساخت آب و برق و گاز و پتروشیمی و مخابرات و همه چیز در سراسر کشور توسعه داد و نیازهای مصرفی را بوجود آورد و برنامه های وسیع سدسازی را که امروز که حال خشکسالی است می فهمید که چه مقدار اولویت داشته و باید سریعتر حرکت می کردیم با طراحی بیش از 200 سد و ساختن تعداد زیادی سد مهار آبها را تحرک بخشید، گاز را به همه جای ایران رساند، بیش از 350 شهر از گاز استفاده می کنند نیازهای مصرف را به گونه ای تولید می کند که اگر دروازه های کشور را ببندیم کشور احساس کمبود نخواهد کرد و خیلی کارهای دیگر تقویت نیرو متخصص، دیدند این هم نشد حالا بعد از همه اینها چند قلم بدست نادان یا مغرض بیایند و همه این افتخارات را زیر سئوال ببرند.
این بهترین خدمت به آنهاست وجاده صاف کن آنهایی هستند که خواب تسلط بر ایران را می بینند و همانی است که باید آرزویش را به گور ببرند.
و یکی از مطالبی رهبری این روزها خیلی روی آن تکیه کردند و کم سابقه بود، توجه به معیشت مردم و نقد کردن منابع کشور است.
همین پریروز هم گفتند، قبلا هم گفتند، فرمودند دست به دست هم دهید و با هم حرکت کنید و نگذارید این منابع عظیمی که در کشور است و نیازی که مردم دارند، مردم دچار مشکلات اقتصادی می شوند، این با همکاری احزاب، گروهها و قلم ها و انسانها انجام می شود.
اگر بخواهد این تفرقه ها باشد، اگر بخواهد این هیجانها باشد، اگربخواهد آرامش در جامعه نباشد دولت چطور می تواند بسازد.
قوه قضائیه چگونه می تواند جلو فسادها را بگیرد، مجلس چگونه می تواند با خیال راحت طرح بدهد و قانون بدهد، صدا و سیما چگونه می تواند مردم را هدایت کند.
این شرایطی که درست کردیم بنظرم برای هم ضرر دارد.
باید شرایطی درست کرد که دولت با خیال راحت برنامه ریزی و اجرا بکند، تحت فشار سیاسی نباشد،هیجان بوجود نیاید، آنهایی که خود را طرفدار دولت می دانند و حقیقتا دشمن دولت هستنددر عمل حالا در قلبشان من نمی گویم، تضعیف می کنند دولت را،یا قوه قضائیه، خوب قوه قضائیه هر کاری می کند شما باید رنگ سیاسی به او بدهید، قاضی را متهم کنید، مدیریت را متهم کنید، بگویید جناحی بود، باندی بود، خوب بالاخره هر حکمی که بدهیم یک طرف ناراضی است، هیچ حکمی نمی شود که دو طرف راضی باشند.
خوب قوه قضائیه باید اینقدر احساس امنیت کند که بتواند قضاوت کند.
همین وضعی که دولت می خواهد فشاری که روی صداوسیما بیاوریم به هرحال این رسانه ملی ما اگر تضعیف شد و مردم اعتماد خود را از دست دادند و ما بخواهیم مردم را برای مسائل ملی و امنیت توجیه کنیم، با چه وسیله ای می توان مردم را توجیه کرد،دیگر هرچه بگوئیم، می پندارند دروغ است و مردم به رادیو بی.بی. سی و اسرائیل اعتماد پیدا کنند.
این حرفهایی که اینجا مطرح می کنند چنین نتیجه ای به دنبال دارد، این چه خیرخواهی است اگر هم نیت خیر باشد در سنگر دشمن است.
وی افزود:اینکه رهبری می گویند پایگاه دشمن حرف خیلی بزرگی است باید پرسید، حداقل برای شما این سوال پیش بیاید، بروید خدمت رهبر انقلاب و بگوئید چه کرده ایم که دل شما را اینقدر به درد آوردیم که اینگونه به ما بگوئید.
اینکه می گویند دو چهره یعنی چه؟ بروید بپرسید، من فکر می کنم کسانی که صبر رهبری را به پایان رساندند خیلی خامی کردند، من ایشان را خوب می شناسم رهبر انقلاب بسیار صبور و امیدوار به آینده هستند.
نباید اینگونه کنیم ما باید همه باهم همکاری کنیم و البته رقابت سیاسی هیچ مانعی ندارد و ما خودمان تشویق می کنیم از نقد که کسی بدش نمی آید منتهی در حال حاضر نقد نیست، اکنون هتاکی و فحاشی است.
اصولا کلمه نقد این است که فلزی اصلش مال فلزی گرانبها بوده و مخلوطشد با هم صره و ناصره تقلبی و اصلی نقدش این بود که می بردند نزد زرگرها و نقادها آنها را جدا می کردند و آنها محک می زدند و خوب را از بد مشخص می کردند.
ما باید نسبت به نقادی اینگونه عمل کنیم و کارهای خوب را بیان کرده و کارهای بد و اشکالات رابگوئیم، خدمات را مطرح کنیم در این صورت کسی هم نمی رنجد.
آدم آئینه می شود آئینه را که آدم نگاه می کند می بیند چشمش خوب است و بینی اشکال دارد و درست می کند و می بیند ابروهایش کج رفته و درست می کند.
اگر آئینه فقط بدیها را نمایان کند اصلا گمراه می کند یک چیزی دیگری می شود آئینه باشد که فقط سیاهیها و بدبختیها را نشان دهد.
به هرحال به نطر می رسد که راه با سخنان رهبر معظم انقلاب روشن است و امیدوارم حداقل موفق شویم و مجال را بر دشمنان تنگ کرده و راه نفود آنان را در داخل کشور ببندیم پشت مرزها هر غلطی می خواهند بکنند، ما هم جواب آنها را می دهیم.
نسبحک اللهم و نحمدک و نصلی علی اولیائک و ندعوک باسمک العظیم الاعظم، الاعز الاجل الاکرم یا الله...
پروردگارا به مقدسات سوگندت می دهیم به ما کمک کن تا میدان خونبهای شهدا و تلاشهای امام امت را بتوانیم به خوبی حفاظت کرده و به دست ولی امرت حضرت حجت برسانیم،
پروردگارا ارواح پاک مقدس شهدا را از ما راضی و خشنود بگردان.
پروردگارا دلهای امت ما را بیشتر به هم نزدیک بفرما.
شر اجانب و کفار را از سر این اسلام عزیز و مظلوم کوتاه بفرما.
بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثرفصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی علی امیر المومنین و علی صدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلواه الله علیهم اجمعین.
در خطبه دوم هم بعد از تذکر به مراعات تقوی چند مناسبت از مناسبتهای هفته را عرض می کنم در این هفته، هفته قبل و آینده چند شهید گرانقدر که انقلاب در مراحل اولیه تقدیم خداوند کرده است، یکی از آنها «شهید قرنی »است که «السابقون السابقون » می باشد بخاطر مقاومت ایشان در کردستان که برای حفظ تمامیت ارضی و شکستن فتنه اشرار کرد و عراق به شهادت رسید،دیگری شهید شیرودی است که در ارتش بزرگواری کم نظیر بود وقتی که بنی صدر نمی گذاشت رزمندگان دلسوز و مجاهد بجنگند اولین طلسم را شکست و رزمندگان می دانند در جبهه حق چه کرد و عاقبت هم جانش را در سرراهش گذاشت و قهرمانی است.
«شهید شاه آبادی » روحانی وارسته ای بود که ازنمونه های الگو در روحانیت بود و در جبهه به سوی خداوند پرواز کرد.
بزرگتر از همه اینها «شهید مطهری »است که در دوازدهم اردیبهشت چندماه پس از پیروزی انقلاب او را از ما گرفتند وی شخصیت فوق العاده ای بود، کسی که امام(ره)همه آثارش را یکجا تائید کردند و قبل از انقلاب تحت فشار لیبرالها و کمونیستها بوده بسیار آزارش دادند تا اینکه از حسینیه ارشاد که محصول تلاش خودش هم بود قهر کرد و به او اجازه ندادند در آنجا تبلیغ اسلام کند.
بعد از انقلاب هم همانها آنقدر به او فشار می آوردند چون مواضع ایشان را در شورای انقلاب می دیدند و ناجوانمردانه این ذخیره انقلاب را از ما گرفتند با همان سیاستهائی که اول عرض کردم.
وی خاطرنشان ساخت خوشبختانه آثار ایشان امروز ایران و خیلی از کشورهای اسلامی را تحت پوشش قرار داده و به جوانان توصیه می کنم به این آثار بهای زیادی بدهند و مطمئن باشند آنچه که اینجا می بیند ریشه حقیقی اسلامی و قرآنی دارد و نگرانی از انحراف و کج فهمی در آنها نیست که البته جامعه ما همینطور ایشان را می شناسد و به همین مناسبت ما روز معلم را داریم که برای ما خیلی عزیز است مربوط به بیش از یک میلیون معلم و صدها هزار معلم بازنشسته است که سروکار یک سوم از عزیزترین سرمایه های کشور ونوجوانهای ما با آنها است و حقیقتا اینها خدمات زیربنایی فوق العاده ارزنده ای انجام می دهند و حقیقتا جمعیت قانعی هستند و دریافت حقوق و امکانات آنها به اندازه حقشان نیست و البته نظام همیشه به آنها توجه داشته است.
نظام اسلامی بتدریج وضع معیشت و حقوق معلمین را مورد توجه قرار می دهد و چون قشر وسیعی است حرکت ضربتی مشکل بوده ولی حتما اجرا می شود.
هم شخصیت آنها باید در جامعه عزیز باشد، چون آنها خیلی بزرگوارند وهم زندگی آنها که خوشبختانه دولت ومجلس و بیش از همه رهبری به آن توجه دارند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت:مناسبت دیگر ما روزکارگر است که می دانید قشر کارگر بزرگترین و وسیعترین نیروهای انسانی کشورند و هیچ قشری به اندازه کارگرها در جامعه وسیع نیستند و اگر عدالت اجتماعی در کشور اجرا شود تحقیقا اولویت با کارگران است که اینها یک محرومیت تاریخی دارند.
از طرفی نقش آنها در انقلاب بیش از بقیه اقشار است، پیش از انقلاب کمونیستها که با ما مراوده داشتند در زندان، بیرون و گروهها هدف آنها سربازگیری از کارگران بود.
و می گفتند لشکر بالقوه مارکسیست ها کارگران هستند و آن موقع در دنیاهم حکومت های کارگری خیلی فراوان بود و شعار حکومت کارگری برای کارگران بسیار فریبنده بود که معمولا هم آنها به هیچی نمی رسیدند.
کارگران ایران فریب نخوردند و سرباز اسلام و امام ماندند و در پیروزی انقلاب حقیقتا نقش اول را ایفا کردند، همین اعتصاب کارگران نفت در خوزستان کمر رژیم را در داخل و هم اربابان رژیم را شکست چون قطع نفت ایران دنیا را به ستوه آورد.
پنج، شش میلیون بشکه نفت از دنیا بریدن یعنی خاموش کردن بسیاری از موتورهای تولید و توزیع دنیا و این چیزی بود که دنیا نمی توانست طولانی تحمل کند و هیچ راهی پیدا نکرد که این اعتصاب را خاموش کند ما خودمان وقتی که ازطرف امام رفتیم آنجا سلامت کارگران را دیدیم فقط فرمان امام و آنهم مستند می توانست آنها را قانع کند که گوشه ای را برای سوخت داخل باز کند در آن سفر از هوشیاری کارگران چیز عجیبی دیدم.
بعد از انقلاب هم اینها حقیقتا سرباز بودند همیشه هم گروهکها خواسته اند از میان کارگران سربازگیری کنند اما نتوانسته اند.
اوائل انقلاب همت دشمنان انقلاب این بود که کلیه کارخانه ها را خالی کند و بیشترین صدمه را بزند و تعطیلی آنها امکانات کم کشور را از دست می برد کارگران ایستادند و تولید را نگه داشتند و در جنگ هم آنها یک پا در کارخانه و یک پا در میدان جنگ بودند و کاروانهای کمک کارگران ناشی از همین حقوقهای کم و بخور نمیر آنها بود که یکی از کاروانهای الهام بخش در طول جنگ بود و در دوران سازندگی من هیچ کارخانه ای نبود که بروم و نشاط و شادابی و آمادگی اینها را برای خدمت و درک شان را نبینم.
کارگران امتحان خودشان را دادند و کافی است این مقدار امتحان و حقش هست تا مراعات حال اینها را بکنیم و در عین حال من به این عزیزان که مثل فرزندان خودم به آنها علاقه مندم عرض می کنم که مواظب باشید هنوز هم کسانی هستند که می خواهند از شما سوء استفاده بکنند و از این قشر عظیم چند میلیونی برای اهداف غیرملی و غیراسلامی سوء استفاده بکنند که حتما هوشیاری شما محفوظ می باشد.
از مسائل دیگری که این هفته داریم داستان طبس است که امسال با طبس دیگری «کنفرانس برلین » همراه است و این دو را باید با هم بگوئیم چون با یکدیگر تشابه دارند.
در آن زمان حرکت باید مثل طبس باشد شرایطی که ما داشتیم، این زمان تبلور طبس کنفرانس برلین می شود در هر دو جا ما امداد غیبی را می بینیم واقعا امداد غیبی بود خیلی چیز جالبی بود رسوائی طراحان می تواند یک عبرتی برای دیگران باشد.
در طبس آمریکائیها فکر کردند در شرایطی که ایران بر ارتش و راهها مسلط نیست و مسائل اطلاعاتی و امنیتی خوابیده است سخت نیست تا لشکرکشی کنند و بیایند در ورزشگاه شهید شیرودی پیاده شوند و بروند ماموران خود را از سفارتخانه برداشته و اگر توانستند چند گروگان ایرانی هم ببرند.
خداوند این کار را به سر آنها آورد و واقعا خفت برای کاخ سفید بود که ما کم استفاده کردیم و اشکالاتی پیش آمد که اجازه نداد تا ما خوب مطلع شویم آن موقع فرماندهی کل قوا برای بنی صدر بود اگر رادار یک جا کار نکرد ما نفهمیدیم چرا کار نکرده است اگر آمدند ضدهوائی ها را از فرودگاه تهران و رامسر و بعضی جاها جمع کردند ما متوجه دلیل کار نشدیم افرادی را بازداشت کردند و زندان هم بردند ولی نگذاشتند قضیه روشن شود.
بدتر از اینها هلی کوپترها و هواپیمائی که روی زمین مانده بودند و اسناد آمریکائی در آن بود و شاید افراد و عوامل داخلی را نشان می داد رفتند به عنوان مراقبت آنها را زدند و منفجر کردند و سوزاندند و اجازه ندادند ما بفهمیم چون ما چنین تسلطی را نداشتیم.
هیاتی تشکیل دادیم، از طرف من شهید چمران برای تحقیق ولی نگذاشتند چیزی سردر بیاورد و اسرارش مانده است، سه کشور فعال بوده از آمریکا آمدند مصر و عمان پایگاه درست کردند.
اینهمه خفت نتیجه یک کار احمقانه ای که کاخ سفید کرد حالا داستان طولانی دارد خداوند با یک طوفان شن که خیلی معمولی است و هیچکس نمی داند این طوفان چگونه تشکیل شد و این جریان را به هم ریخت که آنها در آمریکا بنویسند.
امام آمد از بالای بالکنش اشاره کرد و باد حرکت کرد و طوفان ساخت اینکه آنها هم معجزه می بینند و ما هم معجزه می بینیم خیلی اهمیت داشت.
برلین هم چنین چیزی بود طراحی های زیادی کرده بودند چند ماه است که در حرفهای رهبری بود و رهبر معظم انقلاب حرفهای سست نمی زند مدتی اینها کار کرده بودند روی همه چیز کار کرده بودند.
حرفهایی که آنجا باید زده شود،افرادی که باید به نمایندگی از جناحهای مختلف اعم از نویسنده، شاعر و روزنامه چی رو و حزب چیی، لیبرال و حقوقدان و همه این چیزها را جور کرده و 17 نفر را تنظیم کرده بودند تا همه شئون انقلاب اسلامی را در آنجا محاکمه بکنند و از آنطرف هم نیروهایی را جمع کرده بودند تا در آنجا یک صحنه درست کنند باز و کبوتر درست نمایند کبوترها در حد اعتدالی اصلاحات آمریکائی قانع شوند. و بازها اصل انقلاب را بگویند.
حزب سبز آلمان همیشه و در همه دوره زندگیش با ما خصومت داشته است ما در زمان و دوره قبل که اینها حاکم نبوده و اقلیت بودند هر وقت قصد ایجاد رابطه با آلمان را داشتیم اینها بمب گذاری می کردند و مخالفت می کردند.
همه چیز را در پناه یک حرکت فرهنگی درست کرده بودند،خداوند اینگونه اینها را رسوا کرد، بنابود چهار کنفرانس داشته باشند هر یکی ازاینهائی که رفتند برایشان سخنرانی های جنبی هم قرار داده بودند.
واقعا اسباب شرمندگی است افرادی که رفتند شاید فریب خوردند می گذاریم تحقیقات روشن کند البته اینجا نمی گذارند حقایق روشن شود از همین هیاهوئی که راه انداختند که چرا نیم ساعت فیلم پخش منتشر کردید. کاملامشخص است که نمی خواهند حقایق روشن شود.
حسابی طوفانی به راه انداختند که حقیقت گم شود مثل «داستان طبس » آمریکائیها هم پشت قضیه هستند و احتمالا این طرح برای آمریکائیها است مثل طرح میکونوست آلمانیها بارها رودست خردند و خودشان را جلو انداختند و بعد هم با خفت قبول می کنند کاری که در جریان میکونوس کردند به هر حال خداوند در جاهائیکه ما حاضر نیستیم با ملائکه خودش از انقلابش حمایت می کند و این نمونه روشن حمایت الهی است که خوشبختانه فیلمش را گرفته اند حالا حرفهایی که می زنند خانم برهنه دارد آنجا می رقصد چرا این را نشان دادید اینها حرف است هر شب شما دارید از این فیلمها را می بینید کسی غصه این چیزها را نمی خورد لااقل شماها نمی خوردید حالا اگر دیگران غصه می خورند. آنها روی این یکی حرفی ندارند. و حاضرند لخت ترش هم دیده شود.
اینکه در یک جا بخواهیم همه چیز شفاف و اطلاع رسانی واضح باشد و در جائی دیگر بخواهیم شفاف نباشد منصفانه نیست، همه چیز باید شفاف و روشن باشد اینجا حتما باید شفاف باشد چون واقعا این خطرناک است. بهرحال باید حقایق روشن شود.
ما انتظار داریم نیروهای قضائی، امنیتی،سیاسی و دولت همه کار کنند تا بفهمیم که آلمانی ها دنبال چه بوده اند و چرا این افتضاح را ببار آوردند.
در قدیم در روضه خوانی که بد عمل می شد، می گفتند باعث افتضاح، بانی، ذاکر و مستمع شد.
این جا هم همینطور شد هم مستمعین خیلی مفتضح شدند و هم سخنران ها و دیگر از این بدتر نمی شد و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین و یکی از مصادیق خیرالماکرین بود که اتفاق افتاد.
و خداوند از این قطعات تاریخی زیاد دارد.
اگر خودمان آمادگی داشته باشیم،خداوند آنموقع به ما کمک می کند مثل این داستان و بدتر از این، افتضاح آمریکائی هاست.
آمریکائی ها اکنون فشار عجیب و غریبی انداخته اند بر روی مسائل مطبوعات و امثال اینها البته من هم و شماها هم هیچکس دلش نمی خواهد که یک نشریه ای هم در کشور توقیف شود و آدم می خواهد همه نشریات کار کنند، بهتر هم کار کنند، وسیع تر هم باشند، بیشتر هم باشند ولی شرایطی را که خود آمریکائی ها و بعضی ها فراهم آوردند که قوه قضائیه را در موضعی قرار دادند که انجام وظیفه کند.
آنها صریح هم می گویند وقتی که رهبر ما می گویند آنها پایگاه دشمن هستند و یا دو چهره عمل می کنند و امثال اینها خب وظیفه ما جدی تر می شود.
من فکر می کنم بگذاریم که حقایق روشنتر شود و انشاالله این موج هم بگذرد و یک همکاری در جامعه ما پیدا شود که دشمنان به آن چشم نبندند و همه بتوانند از مطبوعات آزاد و پیشرفته و حق گو استفاده کنند که حتما برای کشور مفید است ولی شرط آن اینست که حق گو و در محدوده قانون و منتظم باشند.
آمریکائی ها اکنون سخت دارند اظهار ناراحتی می کنند و ما تعجبمان از این سیاستهای یک بام و دو هوای آمریکاست.
آمریکا بطور گزینشی هر کسی را می خواهد می پسندد و هر کس را نمی خواهد، طرد می کند و هیچ معیاری هم ندارد.
کشورهائی هم هستند که در عمرشان پارلمان ندیده اند، انتخابات ندیده اند، کاری به نمایندگی مردم سالاری ندارند، آنها مثل پسر خوانده آمریکا، عزیزدردانه آمریکا هستند.
سلاح به آنها می دهد، کمک به آنها می کند، ارتش می آورد، دفاع می کند چون یک لقمه لذیذی هستند که بخورند.
کشورهائی هستند مثل ترکیه که دستگاه قضایی و ارتش و اطلاعاتش آمدند، حزب دارای اکثریت در پارلمان را چون مسلمان بودند، منحل کردند و دولت را ساقط کردند و آمریکا آنها را تحسین هم کرد.
همین ها آمدند هزاران دختر را از دانشگاهها بیرون کردند چون روسری بر سردارند.
آمریکا اینها را تحسین هم کرد ولی در ایران حالا اگر یک چیزی غیر از این باشد، چه خواهند کرد.
معلوم است که اینها عقیده ای به این حرفهای مردم سالاری یا آزادی و این چیزها ندارند.
در ایرانی که 20 انتخابات در ظرف 20 سال انجام شده و قطعا از آزادترین انتخابات دنیا است ما متهم می شویم به دیکتاتوری و اعمال سلیقه از بالا ولی در کشورهائی که مردم اصلا امیدی به انتخابات ندارند، آنها به عنوان مترقی معرفی می شوند.
حقوق بشر را هم همینطور تفسیر می کنند.نظامی هم همینطور، اسرائیل زرادخانه اتمی چند صد بمب اتمی دارد و هنوز نورچشم آمریکاست و تعیین کننده سیاست آمریکاست ولی ایران که می خواهد یک نیروگاه هسته ای که 25 سال پیش پولش را داده و آلمانی ها نیمه ساخت گذاشته اند رفته اند، تکمیل بکند برای برق و استفاده صلح جویانه اینطور تحت فشار است که چرا نیروگاه می سازید.
خب آمریکا با این شیوه هائی که دارد چطور می خواهد مردم حرفش را بپذیرند.
چطور می خواهد وجاهت پیدا کند،چطور می خواهد ملت ما بار دیگر رغبت کنند تا بار دیگر بنشینند با او حرف بزنند.
خودش را باید اصلاح کند نه اینکه فشار بیاورد و ایران را به زور وارد قالبی کند که او می پسندد.
این بازیها دیگر خیلی در ایران تاثیر ندارد.جاهای دیگر تاثیر دارد من امیدوارم که این بچه های ما، جوانان ما هوشیارتر از این حرفها باشند و از این شعارهای اینطوری که خیال می کنند آمریکا فرشته نجات است و بیاید اینطور کارها را حل می کند، یکقدری با مطالعه با این مسائل برخورد کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا.