نهج البلاغه، منشور جاودان

نهج البلاغه مشهورتر از آن است که به معرفی آن بپردازیم، زیرا باگذشت بیش از هزار سال از عمر پربرکت آن همچنان در حوزه ها و محافل و مراکز اسلامی مورد مطالعه، تحقیق و تدریس است و افزون براینکه صدها شرح و ترجمه بر آن نگاشته اند، مفاهیم والای آن برتارک نظم و نثر شاعران و ادیبان می درخشد .

نهج البلاغه مشهورتر از آن است که به معرفی آن بپردازیم، زیرا باگذشت بیش از هزار سال از عمر پربرکت آن همچنان در حوزه ها و محافل و مراکز اسلامی مورد مطالعه، تحقیق و تدریس است و افزون براینکه صدها شرح و ترجمه بر آن نگاشته اند، مفاهیم والای آن برتارک نظم و نثر شاعران و ادیبان می درخشد .

آفریننده این اثر جاودانه، امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن بزرگ مرد تاریخ است که هیچگاه غبار زمان پرده کهنگی و فراموشی بر سیمای پرفروغ او نیفکنده، و از جلوه و شکوه او نکاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حکمت او سر تعظیم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه گرایی در گذشته، تا بدانجا که دوست و دشمن زبان به ستایش او گشوده و به تالیف کتب و سرایش اشعار پرداخته و با زبان اندیشه و سوز و دل نمی ازیم فضیلت او را بیان کرده اند .

روایات اسلامی و متون تاریخی در شان و منزلت امیرمؤمنان علی علیه السلام فراتر از شهرت و تواتر است تا بدانجا که از حقایق مسلم و ضرورت ها بشمار می آید .

این اثر ماندگار که از متون اولیه فرهنگ اسلامی است توسط ادیب علامه مرحوم سید شریف رضی در سال 400 هجری از میان صدها کتاب و منبع گردآوری و تنظیم گردیده است . (1)

قرن چهارم و پنجم هجری، عراق مهد علم و تحقیق بود و به همت عالمان و محققان بی شمار، به مرکز علمی بزرگ و پایگاه عظیم تمدن و فرهنگ اسلامی در این موقعیت ممتاز فرهنگی موج نگارش، تالیف و نسخه برداری از متون، اهمیت و رواج فوق العاده ای داشت بطوریکه آثار و

دست نبشته های گرانسنگی توسط دانشمندان و نویسندگان بنام و برجسته پدید آمد و دست به دست به سراسر دنیای آن روز ره سپرد و کتابخانه های معظم بوجود آمد . مثلا در کتابخانه «خزانة الکتاب » ، عزیز بالله دوم، از خلفای فاطمیون مصر یک میلیون و شش صد هزار جلد کتاب وجود داشت . مرحوم شریف رضی با توجه به تخصص در شعر و ادب و تبحر در علوم اسلامی، و مهارت در خلق آثار ادبی و علمی، به جمع آوری کلمات امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام در زمینه های مختلف پرداخت، ولی وی همچون محدثان و علمای حدیث - که افزون بر نقل متن و سند، راوی آن را نیز ذکر کردند - عمل نکرد، زیرا چنانکه خود او در موارد متعدد (2) تصریح کرده، نوع و شیوه کلام، گویای این واقعیت است که جز از امام نمی تواند صادر شده باشد و عملا هم چنین بوده و با گذشت قرن ها کسی نتوانسته است از نظر ادبی و محتوایی بر آن خدشه ای وارد کند (3) ، و یا علوم و اطلاعات آن را با پیشرفتهای دانش زمان نامتناسب بخواند، و حتی در انتسابش به آنحضرت تا قرن هفتم نه تنها تشکیکی نشده، بلکه بعنوان یک کتاب اصیل و معتبر اسلامی همواره مورد احترام و استفاده بوده است .

نهج البلاغه در طول هزار سال عمر خود در دسترس دانشمندان، طلاب و اهل علم بوده است و به مطالعه و حفظ آن می پرداختند (4) و در خطبه ها و خطابه ها بدان استناد و تبرک می جستند و اندیشمندان و محققان بر آن شرح و تفسیر (5) می نوشتند و به ترجمه آن اقدام می کردند .

همه شارحان و مترجمان نهج البلاغه که بیش از سیصد (6) نفر می باشند بالاتفاق معتقدند که این کتاب از تالیفات علامه (7) شریف رضی است و او این توفیق را یافته که سخنان امام امیرالمؤمنین علی (ع) را با سبک و شیوه یی جالب گردآوری و تنظیم نماید .

اجازاتی که علما و محدثان بزرگ به اصحابشان می دادند (8) دلیل روشن و قاطعی بر صحت این انتساب است .

علامه شریف رضی - کسی که در دنیای علم و ادب به پارسایی و دقت در راستگویی مورد قبول همگان است . (9) - نیز در کتابهای متعدد خود این امر را تصریح کرده است .

نهج البلاغه در دنیای اسلام

ابن ابی الحدید شارح بزرگ نهج البلاغه دانشمندی که این کتاب را بارها و بارها با دقت مطالعه کرده و بعضی از خطبه های آن را بیش از هزار (10) مرتبه خوانده است در این باره می گوید: بسیاری از محدثان و مورخان بسیاری از نهج البلاغه را نقل کرده اند در حالی که شیعه هم نیستند و اصولا بسیاری از آن متواتر است . افزون براین هر کس که به فن خطابه و سخنوری آشنا باشد و از علم بیان و ذوق و استعداد برخوردار باشد تشخیص می دهد که این سخن در چه سطحی از بلاغت است . وقتی که نهج البلاغه را با دقت مطالعه می کنید در می یابید که همه آن یک نفس و یک آهنگ و یک اسلوب است، مانند یک جسم بسیط که همه آن یکسان است، و مانند قرآن کریم که اول آن مانند وسط آن، و وسط آن مانند آخر آن است و هر «سوره » و «آیه » مانند دیگر سوره ها و آیه هاست که از یک منبع سرچشمه گرفته و با یک روش و فن و نظم پدید آمده است، و اگر بعضی از قسمت های نهج البلاغه از امام نبود، این چنین نبود . (11)

نیز ابن ابی الحدید از استاد خود «ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطی » و او از استادش «ابن خشاب » نقل می کند که از او درباره نهج البلاغه پرسید؟ او گفت نهج البلاغه سخنان شریف رضی نیست بلکه او گردآورنده کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام است، رضی و غیر رضی کجا؟ و این نفس و روش بلند کجا؟ ما رساله های شریف رضی را دیده ایم و راه و روش او را در نوشتار می دانیم، به خدا سوگند این خطبه (شقشقیه) را در کتاب هایی که دویست سال پیش از تولد شریف رضی تدوین شده است دیده ام . (12)

نهج البلاغه، نازله روح بلند امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام

جاودانگی و عظمت نهج البلاغه برخاسته از عظمت و جاودانگی آفریننده آن است که از نفحه و الهام قدسی الهی برخوردار بوده، او از خورشید نبوی استضائه می کرده است تا آبشار دانش و آگاهی از بلندای وجودش سرازیر شده و در پهندشت دنیا در طول تاریخ جاری گشته و همچنان چشمه های فکر و علم از آن جوشیده و آنرا به قلزمی تبدیل نموده است تا آنجا که حضرتش بدون نیاز به مطالعه و مشورت و مسیری که نویسندگان و گویندگان بشری دارند می گفته و می نوشته است .

اوج کلام او چون موج دریا و نسیم صحرا تا کرانه های بیکران رفته، شهر و بیابان را فراگرفته، بادیه نشین و دانشمند را سیراب و سرشار ساخته، راویان و محققان آنرا خوانده و ازبر نموده و سرانجام محدثان آنرا با همه وسعت و کثرتش روایت کرده و منتشر نموده اند .

مسعودی گوید: آنچه مردم از خطبه های آنحضرت حفظ کرده اند چهار صد و اندی است که همه آنها را بالبدیهه و ارتجالی ایراد فرموده و مردم از آنحضرت برگرفته و استفاده کرده اند . (13)

همین جاذبه ذاتی و اصالت، علامه شریف رضی را برانگیخته است که آنها را از منابع مختلف و متعدد گرد آورد و نهج البلاغه را فراهم کند، آشنایی یک ادیب و محدث با کلام امام و شناخت و تشخیص خطبه ها و نامه های آنحضرت از میان صدها و هزارها نوشتار، خود دلیل قاطعی بر عظمت و قطعیت صدور آن است .

نهج البلاغه در منظر دانشمندان

ابن ابی الحدید می گوید: حداقل بعضی از خطبه ها و نامه ها و کلمات نهج البلاغه به «تواتر» از امام علیه السلام نقل شده است و کسی در آنها تردید نکرده حتی شماری از مورخان و محدثان غیرشیعی آنرا قبول دارند . (14) و هر کس با کلام و خطابه آشنا، و از علم بیان و بلاغت و ذوق سلیم بهره مند باشد به آسانی می تواند سخنان زشت و زیبا، شیوه های ادبی و ساده و نشیب و فراز نوشتارها را تشخیص دهد .

ابن ابی الحدید می افزاید:

خود ما که شعرشناسیم و آنرا نقد می کنیم اگر دیوان «ابوتمام » را بررسی کنیم و در بین آن قصیده ای از دیگری باشد ما با ذوق و آشنایی خود تفاوت آنرا از حیث سبک و مذاق و افکار و اندیشه با اشعار «ابوتمام » می فهمیم . و این مساله بقدری جدی و اساسی است که ادبا قصاید منسوب به «ابوتمام » را از دیوان او حذف کرده اند . همین شیوه در دیوان «ابونواس » و دیوانهای دیگر شعرا بر مبنای ذوق و دریافت اعمال شده است .

دانشمند دیگر عرب محمدحسن نائل المرصفی می نویسد:

««علی » در این کتاب در اعماق دریای علم و سیاست و دین شنا کرده و در همه این علوم گوهرهای بی نظیری را به دست آورده که در اوج اهمیت است، و اگر از جنبه ادبی کتاب او پرسش کنی پس از آن که موقعیت عملی او را بشناسی باید گفت که در توان هیچ نویسنده و خطیب بلیغ و شاعر ممتاز هم نیست که به این پایگاه رسد، و تنها باید به این بسنده کرد که نهج البلاغه مجموعه ارزشمندی است که زیبایی تمدن و روانی و استواری صحرانشینی را به هم آمیخته است . آری نهج البلاغه تنها بستری است که راستی و حقیقت برای خود منزلی یافته که در آن فرود آید و بدان مطمئن گردد و بیارامد، پس از آن که جایگاه ها در هر لغت و زبانی آنرا نادیده انگاشته و از آن روی گردانده اند» . (16)

مطالعه نهج البلاغه آدمی را به دنیای شهود و عرفان می برد و علاوه بر دریافت علوم و حقایق او را از نظر روحی و سیر معنوی به حرکت واداشته و به سرزمینی دیگر که فراتر از وطن خاکی و مادی است عبور می دهد و آشنا می سازد .

استاد محمد عبده مفتی بزرگ مصر می گوید:

گاه به هنگام مطالعه نهج البلاغه به عالم کشف و شهود می رسیدم و عقل نورانی را می دیدم - که در قالب اندامی نمی گنجد و شباهتی به پیکر و جسدی ندارد - که از کاروان الهی جدا شده و به روح انسانی چسبیده و او را از حجاب های طبیعت بریده و به ملکوت اعلا بالا برده و به مشهد نور پرتجلی رسانده و در وادی قدس ماوی بخشیده است، پس از آن که از تاریکی های فریب و خدعه رهایی یافته است، گویا می شنوم خطیبی حکیم با کلماتی روشن و گویا، مسؤولان را مخاطب قرار داده و راه های صواب را بدیشان نشان داده و از کوره راه های گمراهی و شبهه آگاهشان می سازد و از لغزشگاه ها برحذر می دارد و به ریزه کاری های سیاست درست ارشادشان می کند و راه های هشیاری و آگاهی را پیش رویشان می گذارد و به اوج سرزمین های رهبری و هدایت بالا می برد و شرافت تدبیر ترقی می دهد و بر رسیدن به هدف های عالی روشن مشرف می سازد، این کتاب همان نهج البلاغه است . (17)

سیر تدوین و گسترش نهج البلاغه

1 - مرحله انشاء و صدور

2 - مرحله تدوین، نقل، نسخه نویسی، کتابت و اجازه

3 - مرحله تدریس و تحفیظ

4 - مرحله تفسیر و ترجمه

5 - مرحله ظهور در رسانه ها و فرهنگ جامعه

6 - مرحله دستورالعمل و ورود در نظام اجتماعی سیاسی

1 - مرحله انشاء و صدور

امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطبه ها و سخنان خود را در موارد و شکل های مختلف بیان می فرمود، بیشتر اوقات برفراز منبر و محل رسمی خطابه یعنی در مسجد بود وگاهی (18) بر زمینی بلند می ایستاد و به ایراد سخنرانی می پرداخت و زمانی هم بر روی سنگی (19) که برای آنحضرت نصب می کردند سخن می فرمود و گاهی هم که سوار بر شتر (20) و یا اسب خویش بود با مردم سخن می گفت، و بعضی از اوقات میان میهمانان خود پس از صرف غذا می ایستاد و به القاء خطابه اقدام می نمود . و زمانی هم جایگاهی برای او ترتیب می دادند و بدان تکیه می فرمود به موعظه می پرداخت و در مواردی هم که مانعی از سخنرانی و ایراد خطبه برای آنحضرت بوجود می آمد مطالب خود را به یکی از «حسنین » علیهماالسلام انتقال می داد و آنها از سوی پدر نیابت می کرده و به سخن می پرداختند، و گاهی هم برای کسانیکه در خانه حضرت حضور داشتند خطبه می خواند و آنگاه دستور می داد آنرا بنویسند و برای دیگران بخوانند . (21)

نکته مهم در این مرحله آنست که کلام امام از نفحه الهی و الهام قدسی برخوردار بوده است که آنحضرت را به وجوه بیان قدرت می بخشیده و عنان سخن را به دست او می داده و عالیترین معانی و مفاهیم را بدو الهام می کرده است و بهترین موقعیت ها را در اختیار او قرار می داده است، لذا خطبه های بسیار زیبا و پرمغز و مناسب بر زبان مبارکش جاری می شده و نامه های جامع و کامل و حکمت ها و دستورات نافع بر قلمش جاری می گشته است .

سخنان ابتکاری و نو و جذاب امام که بدون پیش نویس و تنظیم قبلی القاء می شد چنان جالب و حکیمانه بود که باعث شگفتی می گردید و بعنوان «ضرب المثل » و «تیتر» قرار می گرفت و در همه جا و هر شهر و روستایی زبان به زبان می گشت و نقل مجالس می شد . (22)

راز بزرگ و جاودانگی کلمات امام، خاستگاه آنها بود که از یک منبع الهی - نبوی سرچشمه می گرفت و پیامبر اکرم (ص) در ضمن احادیث متعدد و متواتر درباره علم و حکمت امیر مؤمنان علی علیه السلام اعلام فرموده بود، مانند احادیث مشهور: «انا مدینه العلم و علی (ع) بابها» (23)

و «اقضاکم علی (ع)» .

در حدیثی پیامبر اکرم (ص) به حضرت فاطمه (ع) فرمود:

«زوجتک خیر اهلی، اعلمهم علما و افضلهم حلما و ادولهم اسلاما» .

ترا به ازدواج کسی درآوردم که بهترین خاندانم می باشد; از نظر دانش دانشمندترین، و از نظر حلم برترین و پیشاهنگ در اسلام است .

و در حدیث دیگر فرمود:

«اعلم امتی بالسنة و القضاء بعدی علی بن ابی طالب » .

داناترین امتم به سنت و قضاوت پس از من علی بن ابی طالب است .

نیز فرمود:

«اعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب و اعلم الناس بالله و بالناس » .

داناترین امت پس از من علی (ع) است، و داناترین مردم به خدا و مردم همواست .

و از خود آن حضرت نقل شده است که: «والله ما نزلت آیة الا و قد علمت فیم نزلت و علی من نزلت، ان ربی وهب لی قلبا عقولا و لسانا ناطقا» .

به خدا سوگند هیچ آیه ای نازل نشد مگر آن که دانستم در چه موردی و بر چه کسی فرود آمده است، خداوند به من قلبی فهیم و زبانی گویا بخشیده است .

پیامبر درباره آن حضرت فرمود، «قسمت الحکمة عشرة اجزاء فاعطی علی (ع) تسعة اجزاء و الناس جزا واحدا» .

حکمت و دانش ده جزء است و به علی (ع) نه جزء آن داده شد و یک جزء دیگر به تمامی مردم .

ابن عباس می گفت علم پیامبر از علم خداوند بود، و علم علی علیه السلام از علم پیامبر، و علم من از علم علی (ع)، و دانش من و تمام اصحاب پیامبر در مقایسه با دانش علی (ع) مانند قطره در برابر دریاهای هفتگانه است .

معاویه از آن حضرت سؤال می کرد و می نوشت، پس وقتی امام ارتحال نمود گفت فقه و دانش با مرگ علی بن ابی طالب علیه السلام از بین رفت . (24)

نکته مهم دیگر در صدور انشاء خطبه ها و سخنان حضرت این بود که امام علیه السلام از نظر فصاحت و بلاغت و فن خطابه و ایراد سخنرانی در اوج بود و کسی به پایه آنحضرت نمی رسید و به قول علامه امینی رحمة الله علیه کلمات و خطبه های امیر مؤمنان علی علیه السلام، خود شاهد صادقی است که آنحضرت امیر کلام و فرمانده و فرمانروای سخن بود همان طور که در جهاد و شجاعت پیشتاز بود . پس اوست خطیب بنام و قدرتمند انصار، و زبان فصیح و شیرین «خزرج » و متکلم و سخنگوی بزرگ شیعه، و زبان گویای عترت پاک و یکتا مجاهد در راه هدف مقدس خود با شمشیر و بیان، او خطیب تر از «سحبان وائل » ، آن خطیب معروف عرب، و سخنورتر از «قس ایادی » و راستگوتر در کلامش از «قطاة » بود . (25)

امام علیه السلام با توجه به توصیفات فوق از بیان رسا و زیبا و ارائه مطالب عالی، و علوم و حقایق محکم و مستند برخوردار

بود و مردم از این ویژگیهای ممتاز آنحضرت مطلع بودند بویژه نویسندگان و خبرنگاران و محدثان، لذا بدان توجه داشته و درصدد و کمین بودند که آن خطبه ها و سخنان را یادداشت کرده و در ذهن بسپارند و حفظ کنند لذا بهترین کلام از نظر محتوا و ادبیات از آنحضرت صادر گردیده و ثبت شده است و نیز روایات نبوی که علم امیرمؤمنان علی (ع) را می ستود و از آن پرده برمی داشت خود عامل مهمی بود که سخنان امام مورد توجه و ثبت و ضبط قرار گیرد مانند:

«یاعلی تو در علم من هستی . . . و حق با تو و بر زبان تو و در دل تو و بین دو چشم تو است » . (26)

2 - مرحله تدوین، نقل نسخه نویسی، کتابت و اجازه

سخنان امیرمؤمنان علی علیه السلام از آن زمان که صادر می گشت و به گوش مردم می رسید در سینه ها جای می گرفت و بر زبان ها جاری می گشت و در خطبه ها و مجالس، رونق دهنده بود و در محافل علمی و قضائی، قانون و اصل بود، تا زمان تدوین و تالیف فرا رسید و خطبه ها و نامه های حضرت در کتاب های تاریخ و سیره و جنگ ها و محاضرات و بطور کلی ادب منتشر گردید همچنان که کلمات و حکمت های آنحضرت در ابواب مواعظ و ادعیه جای گرفت و در دو کتاب معتبر و معروف «الغریب » تالیف «ابو عبید قاسم بن سلام » و «ابن قتیبه » بسیاری از مطالب و کلمات نهج البلاغه آمده است . و از آنجا که سخنان امام علیه السلام از چهارچوب ویژه ای برخوردار است که آنرا از دیگر خطیبان ممتاز و جدا می گرداند و روش خاص روشنی که با دیگر ادیبان و نویسندگان تفاوت دارد . گروه زیادی از دانشمندان و ادبا در طول تاریخ کتاب های جداگانه و نوشتارهای مستقلی در این باره تالیف کرده اند که برخی از آنها باقی مانده و بسیاری از آنها در گردونه تاریخ از دست شده است مانند:

1 - حارث بن عبدالله همدانی (م: 65 ه) وی از شیفتگان کلام امیرالمؤمنین (ع) و آگاه ترین شخص نسبت به سخنان ایشان بوده است . (27)

2 - زیدبن وهب جهنی کوفی (م: 96 ه) . کتاب «خطب امیرالمؤمنین (ع) علی المنابر فی الجمع و الاعیاد» . (28)

3 - اصبغ بن نباته، محدثان چندین نامه از نامه های علی (ع) را از وی روایت کرده اند . (29)

4 - ابواسحاق ابراهیم بن حکم فزاری (اواسط قرن دوم هجری) . کتاب «خطب علی (ع) . (30)

5 - ابومنذر هشام بن محمدبن سائب کلبی کوفی (م 204 ه)، کتاب «خطب علی (ع)» . (31)

6 - ابومحمد مسعدة بن صدقه عبدی (از اصحاب امامان صادق و کاظم علیهماالسلام)، کتاب «خطب امیرالمؤمنین » . (32)

7 - ابوعبدالله محمدبن عمر واقدی بغدادی (م 207 ه)، کتاب «خطب امیرالمؤمنین (ع)» . (33)

8 - ابومخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف ازدی غامدی کوفی (م 157 ه)، کتاب «الخطبه الزهراء» . (34)

9 - ابوالحسن علی بن محمدبن عبدالله مدائنی بغدادی (م: 225 ه)، کتاب «خطب علی و کتبه الی عماله » . (35)

10 - ابوالخیر صالح بن ابی حماد رازی (از اصحاب امامان جواد، هادی و عسگری علیهم السلام)، کتاب «خطب امیرالمؤمنین (ع) . (36)

11 - ابراهیم بن سلیمان بن عبیدالله خراز کوفی نهمی (م 310 ه)، کتاب «خطب امیرالمؤمنین (ع)» . (37)

12 - اسماعیل بن مهران (از اصحاب امام رضا (ع))، کتاب «خطب امیرالمؤمنین (ع)» . (38)

13 - ابوالحسن علی بن عبدالله (ابن المدینی (م 234 ه) کتاب، «خطب علی بن ابی طالب (ع)» . (39)

14 - عبدالعظیم بن عبدالله علوی حسنی (م 250 ه)، کتاب، «خطب امیرالمؤمنین (ع)» . (40)

15 - ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ بصری (م 255 ه) کتاب، «ماة کلمة » . (41)

16 - ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن سعید بن هلال ثقفی کوفی (م 283 ه)، کتاب، «رسائل امیرالمؤمنین (ع) و اخباره و حروبه » . (42)

17 - ابوبکر محمدبن حسن بن دریدازدی بصری (م 321 ه)، کتاب «مجموعة حکم » . (43)

18 - عبدالعزیز بن یحیی بن احمدبن عیسی ازدی بصری (م 332 ه)، کتابهای، «خطب علی (ع)، شعره، مواعظه، رسائله، دعائه » . (44)

19 - ابوحنیفه نعمان بن محمدبن منصور بن حیون مغربی تمیمی مصری (م 363 ه)، شرح خطب امیرالمؤمنین » . (45)

البته، بزرگترین و ارزشمندترین این آثار و مشهورترین آنها همان مجموعه نفیسی است که علامه شریف رضی در کتاب نهج البلاغه گرد آورده است، همانگونه که او در کتاب «خصائص الائمه » بدان اشاره کرده که در آغاز فصلی از آنرا به سخنان کوتاه از حکمت ها و مثال ها و آداب اختصاص داده بود، و آنگاه همان فصل را کتابی جداگانه ساخت که همه اقسام سخن از نامه ها و خطبه ها و آداب را در آن آورده است، زیرا او به خوبی می دانست که آنها شگفتی های بلاغت و درهای نایاب فصاحت و گوهرهای فرهنگ عربی و کلمات دینی و دنیایی درخشنده را دربردارد که در هیچ مجموعه و کتابی یافت نشود .

نام نهج البلاغه

نامی که شریف رضی برای این کتاب برگزیده «نهج البلاغه » یعنی «راه و روش بلاغت » است زیرا این کتاب درهای بلاغت را به روی خواننده می گشاید و طالبان بلاغت را بدان نزدیک می سازد و نیاز دانشمند و دانشجو را برمی آورد، و گمشده و خواسته بلیغ و زاهد است و از آن روز که این کتاب گام به عالم فرهنگ و ادب نهاد و توسط شریف رضی به بار نشست، در میان دانشمندان و خطبا و اهل ادب جا باز کرد و بلند آوازه شد و شهره آفاق دانش گردید و ستاره آن در شام و عراق و نجد و تهامه درخشید، (46) و هرکجا که رفت با استقبال مردم مواجه گردید و در مراکز علمی به درس و بحث از آن پرداختند زیرا علاوه بر معنای ارزنده و محتوای علمی و عمیق همه جانبه و درهای حکمت و دانش، دارای الفاظ و نگارشی بسیار بدیع و زیبا و سبک و شیوه یی هماهنگ و عالی است که در اوج نثر عربی قرار گرفته است .

البته شریف رضی در این کتاب معمولا از مصادر و منابعی که از آن بهره جسته و نیز اساتیدی که از آنان نقل نموده نام نبرده است زیرا او نهج البلاغه را به عنوان یک منبع و مصدر فقهی و یا مدرکی از مدارک احکام جمع آوری ننموده است بلکه عمده نظر و هدف او این بوده است که بخشی از کلمات امام که حاوی شگفتی های بلاغت و گوهرهای فرهنگ عربی و کلمات درخشنده دینی و دینایی است جمع کند که در واقع خود سند و مدرک است و چنان در اوج عظمت و اهمیت است که براستی از غیر امام نمی تواند صادر شده باشد، و به بیانی دیگر کلمات امیرالمؤمنین در دنیای دانش و سخن ممتاز و منحصربفرد است و کسی را یارای مقابله و هماوردی با آن نیست و کسی هم در طول تاریخ تا قرن هفتم در آن تردیدی نکرده است و حتی دشمنان حضرت هم نسبت به حکمت و فصاحت و بلاغت بی نظیر او معترفند .

ابن ابی الحدید می گوید شک نداریم که امام (ع) از هر گوینده بزبان عرب از اولین و آخرین فصیحتر بود - جز کلام خدا و پیامبر - و این خصوصیات در کلام هیچ کس یافت نشود هرچه هم تلاش کنند . سپس از معاویه نقل می کندکه به «محفن ضبی » - که گفته بود از نزد گنگترین مردم یعنی علی علیه السلام، آمده ام - گفت: ای فرزند زن بدبو آیا این سخن را درباره علی علیه السلام می گویی؟ ! به خدا سوگند کسی را ندیدم که خطبه بخواند - جز پیامبر - که از علی (ع) برتر و بهتر باشد آنگاه که خطبه می خواند، به خدا سوگند کسی جز علی (ع) پایه گذار فصاحت در قریش نبود . (47)

در جای دیگر می گوید اما درباره سخنان او گفته اند: «فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق » است، و مردم خطابه و نوشتار را از او آموخته اند . (48)

بنابراین، به نظر شریف رضی، کلمات امام که در نهج البلاغه آمده با این اعترافات شفاف نیازی به نقل سند و مدرک نداشته است و در واقع خود کلام سند است و ذکر اسناد جز تطویل بلاطائل چیزی دیگری نیست و نشانه ادیب اریب، پرهیز از آن است .

نسخه نویسی و صدور اجازه

در عصر تدوین نهج البلاغه ذکر دو نکته حائز اهمیت بیشتری است که بدان اشاره می شود:

1 - نسخه نویسی

زمانی که شریف رضی از تالیف و گردآوری کتاب ارزشمند نهج البلاغه در سال 400 هجری فراغت یافت و با خط خود آنرا نوشت، تعلیقاتی بر آن افزود و بعضی از الفاظ و کلمات کمیاب و مشکل را تفسیر و آنرا بر شاگردانش قرائت می کرد .

نسخه ای که به خط علامه شریف رضی نگاشته شد در کتابخانه های بغداد موجود بود و آن نسخه ارزشمند را عده ای از علما و شارحان نهج البلاغه چون ضیاءالدین فضل الله راوندی، قطب الدین راوندی، ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی (49) دیده و از آن استفاده کرده اند .

البته در سال های اخیر اطلاع دقیقی از آن در دست نیست و چنانچه در این مورد تفحصی گردد و کتابخانه های عمومی و خصوصی دنیا کاوش و جستجو شود ممکن است بدان دست یافت ولی خوشبختانه از همان آغاز علماء، اهل ادب، بلاغت و خطابه و نیز شخصیت های سیاسی عنایت ویژه ای به نهج البلاغه داشته و آنرا برای خود و بهره برداری از آن می نوشتند و لذا نسخه های نهج البلاغه در سرتاسر کشورهای اسلامی منتشر گردید و کتابخانه های خصوصی و عمومی در شهرهای مختلف بدان آراسته شد .

بنابراین، می توان گفت قبل از پیدایش صنعت چاپ، دستنویس های نهج البلاغه یکی از پرتیراژترین کتاب ها بوده است و خوشبختانه تعداد زیادی از نسخه های خطی عتیق ارزشمند نهج البلاغه تا زمان ما باقیمانده و زینت بخش کتابخانه ها و مورد استفاده قرار می گرفته است .

این نسخه ها مدارک معتبری بر اصالت نهج البلاغه و هویت ارزشمند آنست که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره می شود .

1 - نسخه ای که به خط علامه شریف رضی نوشته شده و تا زمان ابن ابی الحدید (م 655 ه) و ابن میثم بحرانی (م 679 ه) موجود بوده و مورد استفاده و نقل هر دو شارح قرار گرفته است . (49)

2 - علامه امینی نسخه ای از نهج البلاغه را نزد یکی از بزرگان نجف اشرف دیده که بر آن اجازه سیدمرتضی برای بعضی از شاگردانش نوشته شده بود . (50)

3 - نسخه ای که به سال 469 ه . به دست حسین بن حسن مؤدب فقیه کتابت شده این نسخه از نظر تاریخ کتابت و نیز کاتب آن که از دانشمندان بوده بسیار نفیس است . (51)

4 - نسخه ای که در سال 485 ه . کتابت شده و اکنون در کتابخانه آقای روضاتی نگهداری می شود . (54)

5 - نسخه ای که به سال 494 ه . توسط فضل الله بن طاهر بن مطهر حسینی نوشته شده است و در کتابخانه دکتر نصیری نگهداری می شود . (52)

6 - نسخه ای که در سده پنجم تحریر شده است و جزء کتابخانه دکتر محفوظ بوده است . (53)

7 - نسخه ای نیز در سده پنجم تحریر شده که قبلا در کتابخانه سیدهبة الدین شهرستانی بوده ولی اکنون در کتابخانه ای شخصی در لندن نگهداری می شود .

8 - نسخه ای دیگر از سده پنجم که دارای حاشیه ها و شرح بعضی از جمله ها در برگه های جدا، نسخه کهن و نفیسی است منقول از نسخه مؤلف . (55)

9 - نسخه ای از قرن پنجم که با خط حسن بن یعقوب بن احمد نیشابوری در سال 483 ه . مقابله و تصحیح شده و وی این مقابله را تایید کرده است، (56)

10 - نسخه ای از قرن ششم هجری که از سال 529 ه . ابوالمظفر محمدبن زین العابدین آن را نزد مصدق بن حسن بن حسین قرائت کرده و مصدق به خط خود اجازه ای برای آن نوشته است . (57)

11 - نسخه ای که به سال 538 هجری تحریر شده و در همان سال با نسخه افضل الدین حسن بن وفادار قمی مقابله و تصحیح شده است و هم اکنون در کتابخانه ابوالکلام آزاد در هند نگهداری می شود . (58)

12 - نسخه ای که به سال 544 هجری کتابت شده و در همان تاریخ تصحیح و مقابله شده و آثار بلاغ در حواشی آن دیده می شود و هم اکنون در کتابخانه آستان قدس رضوی است .

13 - نسخه ای که به سال 575 هجری توسط محمدبن علی حمدانی در 389 صفحه تحریر شده و از نفاست خاصی برخوردار است و اکنون در کتابخانه آقای مدرسی است .

سنت اجازه حدیث و اجازات نهج البلاغه

علم حدیث از مهمترین علوم اسلامی است که از دیرباز در حوزه های اسلامی مورد توجه بوده است و در پرتو این علم، احادیث و علوم اسلامی با سبک و شیوه خاص و دقیق به ما و زمان ما منتقل شده است و میراث گرانبهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بدست ما رسیده و امروز مورد استفاده و بهره برداری قرار گرفته است، اگر این دانش نبود و علما و محدثان پیشین آنرا نهادینه نمی کردند و به جمع آوری فنی و علمی و تدوین و تالیف آن نمی پرداختند و اهتمام لازم را بخرج نمی دادند امروزه ما با بحران و فاجعه علمی و فرهنگی مواجه بودیم و دستمان از منابع لازم خالی بود و قهرا نظام دینی ما از استحکام لازم برخوردار نبود و قوانین و احکام اسلامی بی پشتوانه، و از منابع اصیل و دست اول بی بهره بود .

یکی از رموز و نکته های مهم در علم حدیث سنت اجازه نویسی است و آنان که حدیثی را دریافت می کرده و یا نقل می نمودند در یک نظام شناخته شده و مستند آنرا تدوین و القا می کردند، زیرا هر کتاب و هر حدیثی که از هر کس نقل شود مورد استناد نخواهد بود، یک راوی ناشناخته و یک کتاب بی نام و نشان و یک مؤلف گمنام و غیر موثق هرگز نمی تواند منبع و مدرک احکام شرعی و عملکرد مسلمانان باشد . امروزه بحمدالله به برکت این علم و زحمت محدثان و مؤلفان مربوطه مجموعه عظیم حدیثی ما در مستوای عالی و بی نظیر در دسترس و مورد استفاده می باشد سنت اجازه نویسی، کتاب های حدیث را از تحریف و مشتبه شدن نگه داشته است .

درباره نهج البلاغه خوشبختانه نسخه های خطی زیادی به جای مانده است و در هر قرنی نسخه های متعددی از آن نوشته شده است و هم اکنون در کتابخانه های معتبر دنیا حداقل نسخه ای از آن وجود دارد .

اجازاتی که بر نسخه های خطی نهج البلاغه نوشته شده است در واقع این کتاب را بطور مستند به مؤلف اصلی آن می رساند و آنرا بعنوان یک سند قطعی نشان می دهد مرحوم سیدعبدالزهراء خطیب در کتاب مصادر نهج البلاغه نوزده اجازه را بر نهج البلاغه نقل می کند که به پنج اجازه در این مقاله اشاره می شود .

1 - اجازه علامه حلی به ابن زهره در سال 723 هجری .

2 - اجازه شهید ثانی به شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی در سال 941 ه .

3 - اجازه علامه مجلسی اول به شاگردش آقا حسین خوانساری در سال 1062 ه .

4 - اجازه علامه مجلسی اول به فرزندش علامه محمدباقر مجلسی در سال 1068 ه .

5 - اجازه علامه مجلسی به سید نعمت الله جزائری در سال 1096 ه .

جالب این که تمام نسخه های نهج البلاغه که در طول قرن ها نوشته شده یکسان است و جز در موارد جزیی - که برای هر نسخه نویسی طبیعی است - اختلافی مشاهده نشده است و نیز کسانیکه بر نهج البلاغه اجازه نوشته اند همه متفق القولند که یک نهج البلاغه مورد اجازه آنها بوده است و از نظر متن و محتوی تلقی به قبول شده است با اینکه هر کدامشان از یک شهر و یک سرزمین دور دست بوده و ارتباطات امروزی هم وجود نداشته است .

و اینک در پایان این بخش سیر خاص تدوین کتاب حدیث و نوشتن اجازه بیان می شود .

راویان حدیث در مدرسه علوم اسلامی برای تدوین کتاب حدیث چنین عمل می کردند . که پس از سماع و شنیدن حدیث از شیخ و استاد آن را می نوشتند و املاء می کردند و یا شاگرد حدیث را نزد استاد و شیخ قرائت می کرد و او می شنید و یا تصدیق می کرد و تصحیح و تفسیر می نمود، و یا از روی نسخه ای آنرا رونویسی می کرد که خود این مرحله شرائطی دارد که در کتب علوم حدیث آمده است .

و اما مرحله بعد:

مرحله اول، اجازه اسناد

کتاب یا جزوه و رساله پس از نسخه نویسی باید از صاحب آن و یا استاد و محدثی که مشهور و مورد توجه و قبول بوده اجازه دریافت کند یعنی در صفحه اول یا آخر آن باید نوشتاری بخط استاد نوشته شود که آنرا دیده و تایید کرده است، تا از هرج و مرج در نقل حدیث جلوگیری شود و هرکس از هر جا حدیثی را نقل کرد و یا از هر کتاب و نوشته ای رونویسی نمود بدان استناد نکنند، و نیز معرفی شیخ و اجازه او موجب اطمینان شنونده و خواننده به ناقل حدیث گردد و نیز سلسله حدیث که از اختصاصات مسلمین است ادامه یابد و حفظ شود .

مرحله دوم، مقابله با اصل

کتابی که از روی نسخه ای نوشته شده است باید مجددا با اصل نسخه مقابله و بازخوانی شود و تنها به رونویسی بسنده نشود، و همان طور که نمی توان سخنی را بدون شنیدن، به پیامبر و امام نسبت داد منقولات روایی را هم که ممکن است به اشتباه نقل شده باشد نمی توان به معصوم نسبت داد، بنابراین کتب حدیثی که با نسخه اصل مقابله نشده باشد از ضمانت لازم برخوردار نخواهد بود .

خوشبختانه بسیاری از کتب حدیث از جمله نهج البلاغه که نزد مشایخ قرائت یا سماع شده و دستخط «بلاغ » و «مقابله » شیخ و استاد در آن ثبت است از دستبرد حوادث مصون مانده است . (61)

برای نمونه، جریان فوق را در نسخه نهج البلاغه که در کتابخانه مرحوم آیت الله حکیم در نجف اشرف است ملاحظه نمایید:

نسخه را فردی به نام سید نجم الدین حسینی کتابت کرده و در تاریخ روز شنبه آخر ماه صفر سال 667 از آن فراغت یافته است، بر این نسخه خط شیخ نجیب الدین که استاد او بوده وجود دارد که سیدنجم الدین روایات نهج البلاغه را از استاد خویش شیخ نجیب الدین روایت کرده است و خط استاد این چنین بر روی کتاب می باشد:

«انهاه احسن الله توفیقه قراءة و شرحا لمشکله و غریبه نفعه الله و ایانا به بمحمدو آله » که اعلام کرده است این کتاب را نزد استاد خوانده و استاد مشکلات و غریب آنرا برای او شرح کرده است .

نیز بر روی نسخه فوق از قول شیخ نجیب الدین آمده است:

قرء علی السید الاجل المرتضی نجم الدین . . . کل هذا الکتاب . . . فکمل له الکتاب کله و شرحت له مشکله . . . و اذنت له فی روایته عنی عن السید الفقیه . . . عن السید الرضی . . .

نیز بر روی این نسخه صورت مقابله آن با نسخه صحیحه کتابخانه نجف در ماه مبارک رمضان سال 726 نوشته شده است .

این چنین بوده است که علماء، نهج البلاغه را روایت کرده و آیندگان از پیشینیان آنرا دریافت می داشتند و این نسخه در کتابخانه آیت الله حکیم موجود است و شخصا آنرا دیده ام و هر کس می تواند آنرا ببیند . (62)

مرحله سوم، تدریس و تحفیظ

از همان آغاز انتشار نهج البلاغه در زمان مؤلف، این کتاب در بین مردم شناخته شد و مورد تدریس قرار گرفت زیرا هم از لفظ و ادبیات ممتازی برخوردار بود و هم از نظر مفهوم و محتوی و علوم و حکمت، بی نظیر بود و در شکل و شیوه در اوج از نثر عربی زیبا و ارزشمند قرار داشت . (63)

در قرن صدور نهج البلاغه بخش مهم از تدریس، مربوط به علوم حدیث و روایت و تدوین آن بود که در حوزه های علمی مورد توجه خاص اساتید و شاگردان قرار می گرفت (بطوریکه یک رکن مهم حوزه ها تدریس علوم حدیث و روایت و تدوین آن به حساب می آمد) .

عده ای از علماء و مدرسین، نهج البلاغه را از علامه شریف رضی روایت کرده اند و بدین ترتیب خود شریف رضی کتاب نهج البلاغه را برای شاگردانش تدریس می کرده و درباره انتخاب احادیث و کیفیت تدوین و حذف قسمت ها و سایر مطالب برای آنان توضیح داده است .

1 - یکی از شاگردان ممتاز علامه شریف رضی برادرزاده او «سیده نقیبه » دختر سید مرتضی است که در دروس نهج البلاغه عموی خود شرکت می کرده است، عبدالرحیم بغدادی معروف به ابن لاخوة می گوید: دختر سید شریف مرتضی نقل کرد که عمویم نهج البلاغه را به من درس داد و قرائت کرد .

2 - ابومنصور عکبری نیز نهج البلاغه را نزد علامه شریف رضی خوانده و از او روایت کرده است . رواندی شارح نهج البلاغه می گوید ابونصرغاری از ابومنصور عکبری از علامه شریف رضی، نهج البلاغه را روایت کرده است .

3 - عبدالکریم بن محمد دیباجی معروف به سبط بشرحافی یکی از راویان نهج البلاغه است که چنین می گوید: علامه شریف رضی نهج البلاغه را به من درس داد و من از او شنیدم، راوندی گوید ابن الاخوة به ما خبر داد از ابوالفضل تافلی و او از سید رضی .

4 - محمد بن علی حلوانی نیز کتاب نهج البلاغه را از علامه سیدرضی نقل کرده است راوندی گوید سید ابوالصمصام ذوالفقار بن محمد بن معبد الحسینی از حلوانی از شریف رضی روایت کرده است .

5 - شیخ الطائفه ابو جعفر محمدبن الحسن الطوسی کتاب نهج البلاغه را از علامه شریف رضی نقل کرده است راوندی گوید: ابوجعفر محمد بن علی بن محسن حلبی از شیخ طوسی و او از علامه سیدرضی نقل کرده است .

حفظ نهج البلاغه

حفظ نهج البلاغه از آغاز بعنوان یک سنت و روش متداول دانش آموزی و دانش جویی شروع شد و بر زبان علماء و خطیبان جاری می گشت و در مجالس و محافل به عنوان بهترین کلام و محتوی مورد استفاده و گفتگو قرار می گرفت .

و در طول تاریخ عده ای از علاقمندان حدیث به حفظ آن اهتمام داشته اند و بدان تبرک می جستند همان طور که قرآن را حفظ و بدان افتخار می کردند برای روشن شدن این که خواندن و حفظ نهج البلاغه چقدر مورد توجه بوده و مخصوصا اهل فضل و ادب با چه علاقه و اصراری بدان روی کرده و از آن استفاده می نمودند به کلام ابن ابی الحدید توجه کنید .

. . . و من سوگند یاد می کنم به آنکه همه امت ها بدان قسم یاد کنند که این خطبه را (خطبه 216 درباره الهیکم التکاثر) از پنجاه سال پیش تا امروز بیش از هزار مرتبه خوانده ام . (64)

حفظ نهج البلاغه در طول تاریخ از اهمیت این کتاب و جایگاه رفیع و محکمی که در فرهنگ اسلامی داشته است خبر می دهد که آنرا یک کتاب معتبر و اصیل دست اول می دانستند و بعنوان پشتوانه ای بر سندیت آن محسوب می شود و در واقع این کتاب در فرهنگ متون اسلامی و اینکه از سخنان امیرالمؤمنین است تلقی به قبول شده است .

اینک به برخی از حافظان نهج البلاغه اشاره می شود:

1 - قاضی جمال الدین محمدبن الحسین بن محمد کاشانی که نزدیک به عصر شریف رضی بوده است، ایشان نهج البلاغه را از حفظ می نوشته است . (65)

2 - خطیب ابوعبدالله محمد الفارقی متوفای 564 . (66)

3 - علامه سید محمد یمانی مکی حائری متوفای 1280 در کربلای معلی . (67)

4 - دانشمند، مورخ و شاعر، شیخ محمد حسین مروت که ایشان علاوه بر حفظ نهج البلاغه تمام کتاب قاموس اللغة و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و چهل هزار قصیده را از حفظ داشته است . (67)

5 - خطیب، سید صالح قلی . (68)

6 - آیة الله خزعلی از علمای معاصر که علاوه بر حفظ قرآن و نهج البلاغه، صحیفه سجادیه را هم از حفظ دارند . جالب توجه اینکه نهج البلاغه را در حدود پنجاه سالگی و صحیفه را در حدود شصت سالگی حفظ کرده اند . ادام الله ظله الوارف .

مرحله چهارم، تفسیر و ترجمه

از همان آغاز انتشار نسخه های خطی نهج البلاغه و استقبال علما و خطبا از آن، عده ای از نویسندگان و محققان به فکر نوشتن شرح و تفسیر آن برآمدند و حوالی عصر شریف رضی این کار شروع شد و در زمان نسبتا کوتاهی حدود هفتاد شرح بر آن نگاشتند . از کسانیکه نهج البلاغه را شرح کرده و می توان گفت از قدیمی ترین شارحان بحساب می آیند افراد ذیل می باشند:

1 - ضیاءالدین ابوالرضا فضل الله بن علی راوندی، در آغاز جوانی برای تحصیل از کاشان عازم بغداد شدم و در آنجا نسخه اصلی نهج البلاغه را به خط مولف یافت و در ربیع الاول 511 ه . ق نسخه برداری از آن را به اتمام رسانید، و سپس در تطبیق و شرح و تفسیر آن پرداخت . (68)

2 - احمدبن محمد وبری خوارزمی از علمای قرن 6 ه . مؤلف آنها که آن را پیش از 552 ه . نگاشته است . (69)

3 - علی بن ناصر سرخسی که پیش از سال 645 ه . به نام اعلام نهج البلاغه به نگارش درآورده و در آن لغات مشکل نهج البلاغه را شرح کرده است . (70)

4 - ابوالحسن علی بن زید بیهقی (م: 565 ه) به عنوان معارج نهج البلاغه وی از علمای جامع و مشهور دوره خود بوده است و شرح وی سرشار از نکته های دقیق علمی است در حقیقت شرح وی قدیمی ترین شرح موجود نهج البلاغه است که در سال 552 آن را به پایان برده است .

5 - قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبة الله رواندی (م: 573 ه) وی دانشمندی جامع الاطراف دارای تالیفات بسیار بوده که سنهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه را در سال 556 ه . به اتمام رسانده است این کتاب شرحی مهم و معروف است . (71)

6 - قطب الدین ابوالحسن محمدبن حسین بیهقی کیذری نیشابوری که از علمای خراسان و از فقیهان، محدثان و ادبای جلیل القدر قرن 6 ه . است در سال 576 شرحش را به نام «حدائق الحقائق فی فسر دقائق افصح الخلائق » نگاشته است شرح وی شرحی است ادبی، لغوی، کلامی و سرشار از مباحث استوار و ارجمند و نکته های بدیع و علی رغم اختصارش از بهترین شروح است . (72)

7 - افضل الدین حسن بن علی بن احمدبن علی ماه آبادی از علما و ادبای قرن ششم ه . که قبل از سال 585 ه . شرحی بر نهج البلاغه نگاشته است وی از خانواده ای اهل علم و ادب بوده است . (73)

8 - فخرالدین ابوعبیدالله محمدبن عمر رازی (م: 606 ه) مفسر مشهور اهل سنت که شرح نهج البلاغه او مثل تفسیر قرآن وی ناتمام ماند . (74)

9 - ابوالفضل یحیی بن ابی طی حمید بن ظاهر طائی بخاری حلبی (م: 630 ه) وی از علمای بزرگ شیعه حلب می باشد، شرح نهج البلاغه او در شش مجلد بوده است . (75)

ترجمه های نهج البلاغه

یکی از نمونه های رویکرد نویسندگان و پژوهشگران به نهج البلاغه ترجمه های نهج البلاغه در طول تاریخ است . به گزارشی در این زمینه توجه فرمایید .

تا سال 1359 (76) ، حدود 80 ترجمه نهج البلاغه نگاشته شده که از این تعداد چهار ترجمه به زبان اردو، چهار ترجمه به زبان انگلیسی و یک ترجمه به زبان گجراتی و بقیه به زبان فارسی است .

البته، پس از تاریخ فوق ترجمه های زیادی به زبان های مختلف منتشر شده است که بنیاد نهج البلاغه به جمع و بررسی آنها اقدام کرده و در فرصت مناسب منتشر خواهد شد .

قابل ذکر است که کلمات قصار نهج البلاغه توسط مرحوم دکتر میرمحمود دعوتی و گروهی از مترجمان به چهارده زبان ترجمه شده و به بنیاد نهج البلاغه تحویل گردیده و این بنیاد مشغول بررسی و تکمیل آنهاست که امسال ترجمه به زبان روسی و سواحلی از دایره تحقیق و ارزیابی گذشته و آماده چاپ و نشر می باشد .

همچنین ترجمه و تفسیری از نهج البلاغه توسط شعبه بنیاد نهج البلاغه در هندوستان تهیه و به شکل رساله هایی منتشر شده که البته هنوز تکمیل نشده است .

مرحله پنجم، ظهور در رسانه ها و فرهنگ جامعه

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی - شیدالله ارکانه - قرآن و نهج البلاغه در جامعه مهجور و مغفول بود و جز در موارد خاص و مجالس و محافل محدود، در میان توده مردم و بستر فرهنگ کشور مطرح نبود، اما بحمدالله پس از پیروزی انقلاب اسلامی برهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، این دو گوهر گرانبها از انزوا و مهجوریت به درآمد و کم و بیش در رسانه ها ظهور کرد و همایش های داخلی و مسابقات بین المللی قرآن و نهج البلاغه از قشرها و نهادهای مختلف دانشجویان، نیروهای مسلح، بانوان و کودکان حتی کودکان خردسال زیر هفت سال از آن منعکس شدن و مؤسساتی که به تحقیق و آموزش و انتشار قرآن می پردازند معرفی گردیدند و «رادیو قرآن » و «سیمای قرآن » تاسیس گردید و در مجموع تا حدود زیادی از مظلومیت نهج البلاغه و صاحب اصلی آن کاست .

و نیز علاوه بر حوزه ها در دانشگاه ها بعنوان یک درس رسمی مورد توجه قرار گرفت و حصار محدودیت و ممنوعیت شکست و زمینه اقبال و استقبال اساتید و دانشجویان فراهم آمد و همایش و کنگره هایی در این رابطه برگزار شد .

با همه این تفصیلات گرچه از وضع موجود تا وضع مطلوب فاصله زیادی داریم و هنوز کارهای اساسی و فراوانی باید انجام شود تا فرهنگ جامعه تبدیل به فرهنگ قرآنی و علوی گردد، ولی باید پذیرفت که کارهای مهمی بویژه درباره نهج البلاغه که صورت گرفته و می توان گفت گام های نخستین برداشته شده و آشنایی اجمالی نسل معاصر با این مجموعه نفیس حکمت و دانش دست داده است . مجموعه ای که پس از گذشت هزار سال همواره عظمت علمی و ادبی آن در اوج اقتدار است .

بنیاد نهج البلاغه در سال 1360 به مناسبت هزارمین سال تالیف نهج البلاغه کنگره بین المللی هزاره نهج البلاغه را برگزار کرد که با پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله علیه رسمیت یافت و برای اولین بار در تاریخ (و به رغم همه حق کشی های مداوم زمامداران جور، علیه علی علیه السلام و فرهنگ علوی برای نهج البلاغه و احیای میراث علمی بزرگمرد عالم اسلام پس از پیامبر)، چنین همایش جهانی با شرکت اندیشمندان و محققانی از کشورهای مختلف برگزار شد و در رسانه ها به شکل جدی و وسیع منعکس گردید و بعنوان یکی از برکات انقلاب اسلامی در تاریخ خبرگزاری پارس (جمهوری اسلامی) در 160 سطر به روی آنتن بین المللی رفت و این کنگره در سال های بعد در ایام ولادت با سعادت امیر مؤمنان علی علیه السلام (13 رجب) در تهران برگزار می گردد که بحمدالله تاکنون چهارده کنگره بین المللی و همایش داخلی درباره نهج البلاغه و موضوعات آن برگزار گردیده است و از دهها دانشمند و محقق و خطیب و نویسنده دعوت به عمل آمده و صدها مقاله و رساله و سخنرانی عرضه شده است .

استقبال خبرنگاران و گزارشگران متعهد و علاقمند رسانه ها و موج گزارش های شورانگیز آنان در طول برگزاری کنگره ها فراتر از حد تصور و معمول یک خبر و مراسم عادی بشمار می آید و این خدمت بسزایی بود که نهج البلاغه درجامعه ما شناخته شد و در فرهنگ ملی ما جا افتاده و مبداء و منشا حرکت ریشه دار و پیوسته ای گردیده است .

بنیاد نهج البلاغه آماری از انعکاس نهج البلاغه و موضوعات آن و نیز تاریخ شخصیت امیر مؤمنان در مطبوعات و جراید تهیه کرده که ادامه داردو تا سال 1370 ش حدود 4000 مقاله در مورد نهج البلاغه و امیرالمؤمنین (ع) در مطبوعات مسنتشر شده است . در دانشگاه ها نیز موج رویکرد به نهج البلاغه همواره فزونی داشته است و تدریس نهج البلاغه کمابیش و در سطوح مختلف شروع شده است گرچه کمبود استاد و نقص برنامه ها و جدی نگرفتن بعضی از مسؤولان نتوانسته عطش دانشجویان را فرو نشاند و عمق و عظمت کلام علوی را آشکار سازد و می طلبد که توجه و سرمایه گذاری بیشتری معطوف گردد . از نکات ارزنده و امیدوار کننده، نوشتن پایان نامه های دانشجویان درباره موضوعات نهج البلاغه و شخصیت امیر مؤمنان است که رساله های جالب که نشان دهنده تحقیقات و مطالعات دانشجویان است تالیف گردیده است که بنیاد نهج البلاغه با مکاتبه با دانشگاه های مختلف درصدد جمع آوری و ارزیابی و انتشار و معرفی آنهاست . نیز قرار گرفتن دو واحد درسی نهج البلاغه در بعضی از رشته های علوم انسانی از گام های مثبت در سطح دانشگاه های سراسر کشور است که می تواند منشا مطالعات و تحقیقات دانشجویان علاقمند واقع شود .

تاسیس دانشکده و پژوهشکده نهج البلاغه از سوی بنیاد نهج البلاغه و با همکاری دانشگاه اهل بیت (ع) از گام های دیگری است که تدریس نهج البلاغه را نهادینه ساخته و در سطوح عالی به تربیت استاد و محقق نهج البلاغه پرداخته است، این افتخاری است برای ما خادمین نهج البلاغه که برای اولین بار در ایران و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تدریس نهج البلاغه بعنوان درسی مستقل عنوان شده است و این کتاب ارزشمند پس از قرن ها مظلومیت و مهجوریت به صحنه رسمی فرهنگ کشور بازگشته و به رغم کارشکنی های دشمنان، در جایگاه اصلی خود قرار گرفته است .

مرحله ششم، دستورالعمل و ورود در نظام اجتماعی سیاسی

اینک زمان آن فرا رسیده است که نظام پارلمانی و قانونگذاری ما پس از بیست سال در یک حرکت قاطع و شجاعانه، نهج البلاغه بویژه عهدنامه مالک اشتر را با کارشناسی های دقیق و عالمانه منشا طرح ها و لایحه ها قرار داده، به صحن علنی مجلس شورای اسلامی و کمیسیون های مربوطه وارد ساخته، به شکل قانون رسمی تصویب نموده و به دولت و قوه مجریه ابلاغ کرده تا ملت از ثمرات ارزنده و حیاتبخش آن بهره ور گردد و بعنوان قانونی مترقی و بی نظیر در تاریخ قانونگذاری به ثبت رسیده و دیگر مجالس از آن الگو گیرند .

اگر مجلس ششم جمهوری اسلامی این توفیق را پیدا کند که فرمان های امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در موارد مختلف به شکل قانون درآورد افتخار بزرگی برای خود کسب کرده و این خدمت عظیم ماندگار، وفاداری مجلس شورای اسلامی به خون شهیدان اسلام از آغاز تا امروز، و نیز به وصیت نامه سیاسی الهی امام راحل خواهد بود که فرمودند:

«ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست » .

بطور جدی عمل نموده و به ندای آنحضرت پاسخ مثبت و مناسب داده است .

پانوشت:

1 - درباره تاریخ علامه شریف رضی به کتاب های زیر مراجعه شود:

الف: عبقریة الشریف الرضی، زکی مبارک

ب: حیاة الشریف الرضی، عبدالحسین حلی

ج: الشریف الرضی، محمد هادی امینی

د: سیدرضی مؤلف نهج البلاغه، علی دوانی

ه: فروغ فقه و ادب، سید محسن دین پرور

2 - نهج البلاغه خطبه 21 و 32 و قصار 78 .

3 - الغدیر: 4/193 .

4 - اسامی حافظان نهج البلاغه در الغدیر: 4/193 .

5 - اسامی شارحان نهج البلاغه: الغدیر: 4/186 .

6 - کتابنامه نهج البلاغه: رضا استادی، البته این کتاب در سال 1395 به چاپ رسیده است و در طول بیست سال پس از آن قطعا شروح و ترجمه های زیادی تالیف شده است . در این زمینه بنیاد نهج البلاغه اثری تدوین کرده است بنام کتابشناسی امیر المؤمنین (ع) و نهج البلاغه که در آن به کلیه ترجمه ها و شروح و در مورد نهج البلاغه نیز اشاره شده است .

7 - نگاه کنید به فهرست های ابی العباس نجاشی متوفای 450 و فهرست شیخ منتجب الدین متوفای 585 .

8 - الغدیر: 4/193 .

9 - الغدیر: 4/195 .

10 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: 11/153 .

11 - همان: 2/544 .

12 - همان: 1/205 - الغدیر: 4/197 .

13 - مروج الذهب: 2/419

14 - در همین مقاله به این منابع اشاره می شود .

15 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: 2/546 - الغدیر: 4/195 .

16 - مصادر نهج البلاغه: 1/90 .

17 - مقدمه شرح عبده بر نهج البلاغه .

18 - کامل مبرد: 1/13 .

19 - نهج البلاغه، خطبه 181 .

20 - شرح نهج البلاغه، ابن میثم: الذریعه: 7/204 .

21 - مصادر نهج البلاغه: 1/389 .

22 - مقدمه ابوالفضل ابراهیم بر شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید صفحه 5 .

23 - کفایة الطالب، تالیف الحافظ الکنجی باب 58 ص 211 - تاریخ حافظ البغدادی: 11/48 و 50 .

24 - الغدیر: 2/45 .

25 - الغدیر: 2/88 .

26 - مناقب خوارزمی: 77 .

27 - الطبقات اکبری، ج 6، ص 168; بهج الصباغه، ج 1، ص 23 .

28 - فهرست طوسی ص 140; الذریعه، ج 7، ص 189; قاموس الرجال ج 4، ص 590 .

29 - رجال نجاشی، ص 8; معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 132; قاموس الرجال، ج 1، ص 165 .

30 - رجال نجاشی، ص 17; فهرست طوسی، ص 35 .

31 - رجال نجاشی، ص 434; الفهرست ابن ندیم، ص 108; معجم رجال الحدیث، ج 9، ص 308 .

32 - رجال طوسی، ص 146; رجال نجاشی، ص 415; فهرست طوسی، ص 249 .

33 - فهرست ابن ندیم، ص 111; الذریعه، ج 7، ص 191; مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 57 .

34 - رجال نجاشی، ص 321; فهرست طوسی، ص 159 .

35 - فهرست ابن ندیم، ص 115; الذریعه، ج 7، ص 190 .

36 - رجال نجاشی، ص 198; الذریعه، ج 7، ص 189 .

37 - رجال طوسی، ص 414; رجال نجاشی، ص 18; الذریعه، ج 7، ص 188; ماهو نهج البلاغه، ص 27 .

38 - رجال نجاشی، ص 26 .

39 - تاریخ بغداد، ج 11، ص 41; ایضاح المکنون، ج 1، ص 421 .

40 - رجال نجاشی، ص 247 .

41 - الاعجاز و الاعجاز، ص 28 .

42 - رجال نجاشی، ص 17; فهرست طوسی، ص 37 .

43 - فهرست ابن ندیم، ص 167; تاریخ الادب العربی، ج 1، ص 179 .

44 - رجال نجاشی، ص 241; فهرست طوسی، ص 191 .

45 - الذریعه، ج 13، ص 217 .

46 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مقدمه ابوالفضل ابراهیم بر شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید صفحه 7 .

47 - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 6/278 .

48 - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 1/24 .

49 - شرح نهج البلاغه، ابن میثم: ج 4، ص 147 .

50 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 59; مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 187; شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج 4، ص 147 .

51 - مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 187 .

52 - فهرست نسخه های خطی کتابخاغنه آیت الله مرعشی، ج 10، ص 206 .

53 - تراثنا، ش 5، ص 64 .

54 - تراثنا، ش 5، ص 65 .

55 - تراثنا، ش 5، ص 63 .

56 - فهرست نسخه های خطی مدرسه سپه سالار، ج 2، ص 155 .

57 - فهرست نسخه های خطی، مرکز احیاء میراث اسلامی، ج 2، ص 127 .

58 - فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ج 6، ص 292 .

59 - صحیفه مکتبه امیرالمؤمنین (ع)، ش 2، ص 46 .

60 - ثراثنا، ش 5، ص 69 .

61 - درایة الحدیث: کاظم مدیر شانه چی: /134 .

62 - مصادر نهج البلاغه: 1/193 .

63 - مقدمه ابوالفضل ابراهیم بر شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید .

64 - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: 11/153 .

65 - فهرست شیخ منتجب الدین .

66 - تاریخ ابن کثیر: 12/260 - «المنتظم » ابن جوزی: 10/229 .

67 - الغدیر: 4/186 .

68 - المحقق الطباطبائی فی ذکراه السنویة الاولی، ج 3، ص 1046; الذریعه، ج 14، ص 143 .

69 - فهرست نسخه های خطی کتابخانه سپه سالار، ج 2، ص 123 .

70 - فرمان مالک اشتر، ص 16; کاوشی در نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه، صص 282 و 281 .

71 - ذریعه، ج 14، ص 126 و ج 23، ص 157 .

72 - ذریعه، ج 6، ص 285; ریحانة الادب، ج 4، ص 483 .

73 - تاریخ الحکما، ص 293; مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 221 .

74 - تاریخ الحکما، ص 293; مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 211 .

75 - لسان المیزان، ج 6، ص 263; ذریعه، ج 14، ص 153 .

76 - نهج البلاغه تا این تاریخ به زبان های زیر ترجمه شده است:

- انگلیسی - فرانسه - ایتالیایی - ترکی استانبولی - اردو - مالایی - آلبانیایی - بوسنیایی - آشوری - ارمنی - سواحلی - هوسائی - ژاپنی - چینی - روسی - اسپانیائی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان