ماهان شبکه ایرانیان

پرسمان عدالت و پایه و پیوند دینی آن

«آیا هر کار عادلانه نیز موافق دین است؟ یا باید گفت هر عمل موافق دین، مطابق عدالت است ولی هر عمل عادلانه، موافق دین نیست بلکه گاه چنان است و گاه نه؟ (1)
سقراط
عدالت، این آرمان دیرین آدمی، هنگامی که به گستره ژرف سنجی های عقلانی گام می نهد با دشواری ها و پیچیدگی های ستبر و سترگی برمی خورد; به ویژه اگر درباره پیوند آن با دین [یا دینی ویژه مانند اسلام یا مسیحیت...] و پشتوانه و پایه دینی آن اندیشیده شود. آیا عدالت معیار دین است یا دین معیار عدالت؟ آیا قرائتی عادلانه از دین قرائتی ویژه و بدست دادنی است؟ جایگاه عدالت در ساختار تئولوژیک و نیز در ساختار اخلاقی و حقوقی دین کجاست؟ آیا مفهوم عدالت مفهومی تاریخمند است؟ آیا با تاریخمندانگاری عدالت نسبت آن با دین پویا می شود؟ آیا تعریفی از عدالت می توان یافت که عدالت اخلاقی، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی، عدالت جزایی، عدالت در مناسبات بین الملل، عدالت در روابط خانوادگی و عدالت در الهیات را فراگیرد؟ «عدالت »ی که دین بدان توصیه می کند چیست؟ آیا این «عدالت » در خود متون دینی تبیین مفهومی شده است؟ و آیا وصف خود آدمی است یا وصف افعال او یا وصف وضعیت ها؟ آیا در طول تاریخ فرهنگ بشری، مفهوم عدالت تحول یافته است یا مصادیق آن دگرگون شده اند؟ و بهر روی عدالت اجتماعی به معنای مدرن آن مورد پسند و پذیرش دین می گردد؟ آیا در نظر دین عدالت مط لوب لذاته است یا مطلوب لغیره؟ و آیا [به اصطلاح دانش اصول فقه] موضوعیت دارد یا طریقیت؟ آیا ستم کردن بهتر است یا در چنگ ستم افتادن؟ در جایی که چاره ای از این گزینش نیست راه حل دین چیست؟ آیا عدالت و آزادی یکدیگر را تهدید/ یا تحدید می کنند یا نه؟ اگر بلی به هنگام تعارض این دو، دین چه می گوید؟ آیا دین عدالت را مبنای تفکیک میان آزادی و بی بندوباری می گیرد و آزادی معارض با عدالت را از بن آزادی نمی داند و به سخن دیگر «آزادی ناعادلانه » را مفهومی متنافی الاجزاء (Paradoxical) می شناسد؟ آیا دین میان «وظایف برخاسته از عدالت » و «بخشندگی برخاسته از عشق و دوستی » تعارضی نمی بیند؟ اگر می بیند، به هنگام تعارض، چه پیشنهاد می کند؟ دین برای فردی که می خواهد، در جامعه غیر عادلانه عادلانه زندگی کند، چه طرح و برنامه ای دارد؟ به سخن دیگر دین گستره اطاعت انسان عادی را از قوانین غیر عادلانه حاکم بر اجتماع چه می داند؟ اگر پدیدآیی نظام عادلانه و عدالت اجتماعی آرمان و ایده دین است موانع نظری و عملی آن را چه می بیند؟ و آیا به امکان پدیدآیی کامل آن، در این جهان، باور دارد؟ عدالت مطلق الهی چگونه با رحمت مطلق الهی سازگار است؟ و عدالت خدا چگونه با هستی شر در جهان همساز می افتد؟ آیا خود دین نیز به «عادلانه » و «ناعادلانه » متصف تواند شد؟ چگونه؟ آیا عدالت می تواند یکی از بنیادهای فقه باشد؟ چگونه؟ ورای این پرسش ها، پرسش های دیگری نیز هستند که به خود عدالت، فارغ از نسبت آن با دین، پیوند دارند. تعارض عدالت با دیگر ارزشها (مانند آزادی، مصلحت، عشق و دوستی، برابری، توسعه...)، تحول ماهوی آن در دوران مدرن، گذر آن از اخلاق به حقوق، پیدایش نظام های تمامت خواه و دولت های حداکثر با پشت گرمی به اندیشه عدالت توزیعی، امتناع یا امکان بنیاد کردن نظریه عدالت اجتماعی بر پایه مفهوم جماعت (و تمایزی که میان آن و جامعه نهاده می شود) برداشت سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، تئولوژیک و ایدئولوژیک و نیز دریافت سلبی و دریافت مثبت از عدالت و پیوند آن با حق[حقوق بشر...] از پرسش های نوی هستند که در این میدان درافکنده شده اند. این همه جدا از پژوهش های تاریخی درباره مفهوم عدالت در میان اندیشمندان یونان باستان و انتقال آنها به اقالیم اسلامی و دگردیسی مفهوم آن در فرایند انتقال و نیز مفاهیم و برداشت های مدرن از عدالت است که انجام گرفته یا باید انجام گیرد.
آنچه آوردیم برای آن بود تا دغدغه و پرسش هایی را که در ذهن سرگردان داشتیم و به عزم جستجوی پاسخ آن، برگی از مجله را ویژه آن ساختیم باز نماییم و نیز خواننده هوشمند را هشدار دهیم که «هزار باده ناخورده در رگ تاک است »
سردبیر
پی نوشت:
1. رومانوگواردینی، مرگ سقراط، تفسیر چهار ساله افلاطون، ترجمه محمد حسن لطفی، طرح نو، چاپ اول، 1376، ص 49.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان