در شماره گذشته به تعریف فرهنگ سازمانی و مدیریت این فرهنگ پرداختیم، و نقش جهان بینی و ارزشها (ایدئولوژی) در این فرهنگ را بررسی کردیم، اینک بخش دوم و پایانی این بحث:
واقعیت انسان در جهان بینی اسلامی
در جهان بینی اسلامی، انسان تنها یک حیوان مستقیم القامه، که با دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست . این موجود از نظر اسلام و قرآن بسیار ژرفتر و مرموزتر است . در قرآن، عالی ترین مدحها و بزرگترین مذمتها درباره انسان آورده شده است . او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در عین حال از دیو و چهارپایان پست تر شمرده است . از نظر قرآن، انسان موجودی است که توانایی دارد، جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و هم می تواند به اسفل سافلین سقوط کند . این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین کند .
به طور کلی از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او و دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا، مسؤول خویشتن وجهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، دارای ظرفیت نامحدود علمی و برخودار از شرافت و کرامت ذاتی است و حق استفاده مشروع از همه نعمتهای خدا به او داده شده ولی در برابر خدای خودش دارای تکلیف است و همچنین جز با یاد او آرام نمی گیرد .
در عین حال همین موجود در قرآن مجید مورد بزرگترین نکوهش ها و شدیدترین ملامتها قرار گرفته است . او بسیار ستمگر و نادان است (1) او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است (2) ; او آنگاه که خود را بی نیاز ببیند، طغیان می کند (3) ; او عجول و شتابگر است (4) ; او حریص آفریده شده است (5) ; او تنگ چشم است (6) ; چگونه است که خداوند هم او را در منتها درجه، مدح می کند و هم در منتها درجه، مذمت؟
حقیقت این است که این ستایش و نکوهش، از آن جهت نیست که انسان موجودی است که نیمی از سرشتش ستودنی و نیم دیگر نکوهیده می باشد . نظر قرآن مجید این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فضیلت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد . شرط اصلی وصول انسان به کمالات، ایمان است . از ایمان است که تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا بر می خیزد و به وسیله ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا از دست نفس اماره خارج می شود و به صورت ابزاری مفید در می آید . لذا انسانی که خلیفة الله است، مسجود ملائکه است و همه چیز برای او است و دارنده همه کمالات انسانی است، انسان به علاوه ایمان; کامل است . انسان فاقد ایمان، ناقص است، خونریز است، بخیل و کافر است و از حیوان پست تر است . لذا انسان فاقد ایمان و جدای از خدا، انسان واقعی نیست . درختی می ماند که از ریشه خویش جدا شده، نه می فهمد و نه می بیند و نه می شنود . خداوند در سوره اعراف آیه 179 این مطلب را به زیبایی بیان می فرماید (7) .
تاثیر جهان بینی اسلامی در شؤون مختلف مدیریت
از بحثهای گذشته که در مورد آفرینش و جهان بینی اسلامی آورده شد، می توان نتیجه گرفت که بر پایه این تفکر، تمام مدیریتها، به مدیریت پروردگار باز می گردد و نظامهای اجتماعی حکومت الهی، شاخه هایی از آن اصل پربار محسوب می شود، همانگونه که تمام مالکیتها از او سرچشمه می گیرد و مالک تمام عالم هستی اوست و به ما آزادی، اراده، لیاقت، مالکیت و مدیریت در محیط زندگی بخشیده است . او ما را به عنوان نماینده خود در زمین برگزیده و شایستگیهای لازم را برای نمایندگی به ما داده است .
بر اساس این جهان بینی، انسان دنیای کوچکی است که تمام عالم بزرگ را در خود خلاصه کرده و جای داده است . بر این اساس تمام اصولی که در مدیریت عالم بزرگ و در مدیریت جسم و جان یک انسان حاکم است، بر جوامع انسانی و نظامهای اجتماعی حکمفرماست (8) .
این مساله می تواند الهام بخش مسائل زیادی گردد و می تواند ما را در تدوین اصول مدیریت و فرهنگ اسلامی در سازمانها رهنمون گردد . برای مثال می توان موارد زیر را ذکر کرد:
1 . در مدیریت الهی، اصل، ساخته شدن انسانها است و هرگونه دگرگونی را با دگرگونی انسان مرتبط می سازد . آیات کتاب آسمانی ما قرآن، شاهد زنده ای بر این مدعا است . «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » در مدیریت جوامع و سازمانها نیز مساله اصلی باید ساخته شدن انسانها باشد . لذا باید پیوسته این هدف در امور، در نظر باشد و مانند باور راهنما در فرهنگ سازمانی جهت دهنده استراتژیها و اقدامات روزمره قرار گیرد . عوامل متشکله فرهنگ سازمانی باید به نحوی طراحی و پرورش یابد که به رشد و تعالی انسانها کمک کند .
2 . مدیریت خداوند در جهان هستی، بر پایه رحمت عام و خاص اوست . چنانکه در سوره مبارکه حمد، که همه روزه در نمازها می خوانیم، بعد از توصیف خداوند به «رب العالمین » او را به رحمان و رحیم توصیف می کنیم . یعنی عالم هستی صحنه این دو صفت الهی «بخشندگی و مهربانی » است . مدیریت سازمانها نیز در تمام زمینه ها باید بر اساس رحمت عام و خاص استوار باشد . لذا آنچه مدیران را با کارکنان یک مجموعه پیوند می دهد، همان پیوند دوستی، صفا، صمیمیت و محبت است که یک مجموعه را با قدرت تمام پیش می برد (9) . به همین دلیل وجود روابط صمیمی و دوستانه، حسن خلق، نظام صحیح تشویق و قدردانی در سازمان، از عوامل مهم فرهنگ اسلامی در محیط کار به شمار می آید .
3 . رحمت عام و خاص خداوند هرگز به معنای عدم رسیدگی به تخلفات متخلفان نیست . توصیف به «مالک یوم الدین » بعد از توصیف به رحمت در سوره مبارکه حمد گواه این مدعا است . لذا نمی توان در برابر رفتارهای نامطلوب که از سوی بعضی صورت می گیرد، بی اعتنا بود (10) . این اصل مدیران را وا می دارد که عملکرد کارکنان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند و براساس آن پاداش دهند . عدالت و انصاف در پرداخت حقوق و دستمزد، ترفیعات، تنبیه و مانند آن دقیقا اجرا شود . بنابراین عوامل مذکور از فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی محسوب می گردد .
4 . با نظر همه جانبه به جهان بینی توحیدی به این نتیجه می رسیم که شخص مدیر یا مقام مدیریت، که اداره مجموعه ای از انسانها را به عهده گرفته است، در حقیقت مانند شخصیت یک انسان سالم و رشد یافته ای است که اعضای خود را به بهترین وجه توجیه و اداره می نماید . این رابطه میان مدیریت و اعضای متشکله که تحت سیطره آن فعالیت می کنند . شایسته ترین و منطقی ترین رابطه ای است که میان اداره کنندگان و اداره شوندگان در جامعه بشری قابل تصور است . با چنین رابطه ای است که اداره شوندگان خود را باوجدان آزاد در اختیار مدیریت قرار می دهند . با این فرض، تسلیم و پذیرش افراد مجموعه از مدیریت مانند تسلیم و پذیرش اعضای وجود آدمی از شخصیت او است و هر هدفی که با انگیزه خود، مقام مدیریت را وارد به اتخاذ تصمیم در کارهای مربوطه نماید، برای اعضای آن مجموعه نیز هدف انگیزنده تلقی می گردد .
هر نظام مدیریتی که با غیر رابطه فوق، اعضای خود را اداره و توجیه نماید، ارزش انگیزگی لازم را ایجاد نخواهد کرد . حتی بالاتر از این باید مورد توجه باشد، زیرا هر یک از اعضای یک انسان، به تنهایی دارای شخصیتی مستقل نیست، در صورتی که هر یک از اعضای یک مجموعه تحت مدیریت یک مدیر، دارای شخصیتی هستند که در عین عضویت و وابستگی به مجموعه مدیریت، هویت مستقلی دارند که پرورش آنها از حیاتی ترین وظایف مدیریت باید تلقی گردد (11) .
اینجا است که اهمیت مدیران، بسیار مهم جلوه می کند . در واقع از بحث فوق می توان این نتیجه را گرفت که مدیران سازمانها در رفتار و نگرش باید برای اداره شوندگان، اسوه باشند و آنها را به بهترین وجه هدایت و راهنمایی نمایند . در این صورت تغییرات اساسی در سازمان، به خوبی صورت می گیرد .
تحقیقات زیادی که در سرتاسر این تحقیق به آنها استناد شده است نیز، نشان می دهد که مدیران شکل دهنده و هدایت کننده فرهنگ سازمانی هستند . لذا در تدوین فرهنگ سازمانی، عوامل مربوطه باید بر مدیران و فرهنگ آنها تاکید بیشتری داشته باشد . در واقع در ابتدا باید به پرورش فرهنگ مدیران و مدیریت در سازمانها پرداخته شود .
5 . با توجه به ویژگیهای انسان از نظر قرآن در می یابیم که نوع انسان دارای حیثیت و کرامت ذاتی است . یعنی انسان در میان حیوانات آن نوع است که از طرف خالق متعال مورد تکریم و تشریف قرار گرفته است و این کرامت و شرف در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است . همه ادیان الهی در این مساله متفق القولند . قرآن، به خوبی این کرامت ذاتی را برای نوع انسان اثبات می نماید (12) . از این ویژگی ذاتی می توان راه کمال را به طور اختیاری طی کرد . شرافت انسان به روح ملکوتی او است و امتیاز او بر سایر حیوانات، مرهون ویژگیهای انسانی وی است که خاستگاه ارزشهای معنوی و الهی به شمار می روند و قوای نباتی و حیوانی در واقع زمینه ساز رشد انسانی و کمال معنوی و ابزارهایی برای رسیدن به درجات بلند و سعادت جاودانی اند . بنابراین در تعیین اهداف و خطمشی های سازمان و جامعه باید اولویت و اصالت را به ارزشهای معنوی داد (13) .
با توجه به این موضوع، اگرچه انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است، اما اهتمام مدیریت به بعد معنوی آن، نه تنها نباید کمتر از اهمیت بعد مادی باشد، بلکه با توجه به هدف اعلای حیات همه انسانها، بعد معنوی انسانها با اهمیت بیشتری باید مورد اهتمام مدیریت قرار بگیرد . در این مورد هیچ شخصی بر دیگری ترجیح ندارد . یعنی هیچ تفاوتی از برخورداری از «حیات معقول » بین یک مدیر و اعضای تحت سرپرستی او نیست (14) . زیرا چنان نیست که مدیر یک مجموعه از حیات قابل تفسیر و معقول و سعادت مطلوب بهره مند باشد، اما برای سایر اعضای سازمان نظریات X حاکم باشد که انسان را یک موجودی بی مسئولیت و تنبل می داند .
البته همان طور که پیش از این آورده شد، در مدیریت اسلامی، هرگز انگیزه های مادی نادیده گرفته نمی شود . ولی تکیه گاه اصلی، انگیزه های معنوی است و این از طریق آموزش مستمر عقیدتی و اخلاقی حاصل می شود . بر اساس تعلیمات فرهنگ اسلامی، یک کارگر مسلمان، در همه حال خود را در محضر خدا می بیند . از نظر او پاداشهایی که از سوی خدا به افراد با ایمان در برابر انجام وظائف اجتماعی داده می شود، دامنه ای وسیع دارد . از جمله پیروزی در این جهان از طریق امدادها و کمکهای الهی و آرامش روح و جان به خاطر احساس خشنودی خداوند و عنایت خاص او نسبت به چنین انسان وظیفه شناس و دادن پاداش در جهان دیگر، اینها همه نتیجه آن کرامت ذاتی انسان است و همچنین هدایت و راهنمایی صحیح او .
در نتیجه، انسان تنها برای مسائل مادی کار نمی کند . یگانه محرک او حوائج مادی نیست و این واقعیتی غیر قابل انکار و مختص به انسان است . این مهم; مدیران را بر آن وامی دارد که در برنامه های پرداخت خود، فقط به جبران خدمات مالی توجه نداشته باشند . سایر موارد جبران خدمات که جنبه غیر مالی دارد از اهمیت بیشتری برخوردار است .
6 . در جهان طبیعت و عالم خلقت، سازماندهی و هماهنگی به عالی ترین صورت، مشاهده می شود . برای مثال، در برابر یک حادثه ناگهانی و فوق العاده که برای یک انسان پیش می آید، در یک لحظه تمام نیروهای جسمی و روحی او با هماهنگی خاص بسیج می شوند . مغز، بروز حادثه را درک می کند، یک فرمان از طریق اعصاب صادر می شود و مقارن با آن، ضربات قلب به سرعت بالا می رود تا خون را هرچه بیشتر به مغز و عضلات برای انجام دادن کارهای بیشتر برساند، تنفس نیز سرعت می گیرد تا خود را با سرعت کار قلب هماهنگ سازد، هوشیاری بیشتر می شود، چشم تیزبین و گوش شنواتر می شود . معده کار خود را موقتا تعطیل می کند و احساس تشنگی و گرسنگی که یک عامل بازدارنده است، ناگهان از بین می رود و جالب این که تمام اینها به طور خودکار انجام می گیرد . سازماندهی و تشکیلات در مدیریت سازمانها نیز باید چنان باشد که در برابر حوادث با دقت به صورت خودکار عمل کند (15) . در این صورت سازمانها می توانند با توجه به تغییرات محیطی، اقدامات لازم را انجام دهند .
استفاده ای که از این ارتباط در تدوین فرهنگ سازمانی می بریم، اینکه در تمام امور سازمان، باید نظم حاکم باشد . بدون نظم در امور و طراحی نظامهای سازمانی، امکان ایجاد هماهنگی بین واحدها و افراد سلب می گردد و فعالیت گروهی مختل می شود .
7 . اسلام به مدیر و رهبر جامعه اهمیت خاص قائل شده و برای آن ویژگیهایی را لازم می شمارد . البته در سایر مکاتب هم برای مدیر و مدیریت سازمانها شرایطی در نظر گرفته شده است . نکته مهم اینجاست که در سایه تعالیم اسلامی، خصلتها و ویژگیهای لازم برای مدیران، بهتر تامین می شود . از باب نمونه، مدیری که با اخلاق اسلامی و با روح توکل به خدا و اعتماد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است، هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد . طبعا چنین مدیری تصمیمات عاقلانه تر و سنجیده تر اتخاذ می کند و بهتر می تواند روحیه کارکنان را تقویت نماید و آنها را به فرجام نیک امیدوار ساخته، از یاس و نومیدی و خودباختگی نجات دهد . از سوی دیگر با رفتار متواضعانه و روابط صحیح و خالصانه، علاقه کارکنان را جلب می کند و در نتیجه، عملکرد بهبود می یابد . به همین دلیل توکل بر خدا در امور و تصمیمات و همچنین تقوای الهی، از عوامل مهم فرهنگ سازمانی مبنی بر ارزشهای اسلامی به شمار می آید .
8 . در مدیریت و فرهنگ اسلامی بخشی از هزینه ها و نیروهایی که در نظامهای دیگر صرف کنترل و بازرسی و اطلاعات می شود، در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی کارکنان به کار گرفته می شود، تا با تقویت روحیه دینی و تقوا، عامل کنترل کننده درونی در افراد به وجود آید و ضمن تامین اهداف سازمانی، رشد و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل شود . لذا در سایه مدیریت و ارزشهای اسلامی از یک سو هزینه های نظام های اطلاعاتی کاهش می یابد و از سوی دیگر سطح فرهنگ انسانها بالا می رود و هدف اصلی از آفرینش شریعتی تکامل روحی و معنوی آزادانه و آگاهانه، بهتر تحقق می یابد (16) .
مدیریت فرهنگ سازمانی
از مطالب گذشته نتیجه می گیریم که باید مطالعات و تحقیقات لازم به منظور شناسایی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و همچنین اقدامات لازم در جهت تغییر و تحول فرهنگ موجود سازمانها صورت گیرد . برای این که اقدامات برنامه های مذکور، به طور سیستماتیک انجام گردد، یک مدل به شرح شکل شماره 2 ارائه می گردد . همان طور که ملاحظه می شود، مدیریت فرهنگ سازمانی فرآیندی است که به طور مداوم به شناسایی فرهنگ سازمانی مطلوب و موجود پرداخته می شود و به منظور تغییر فرهنگ موجود سازمانها و توسعه و پرورش ارزشها و الگوهای رفتاری مطلوب، برنامه های تغییر و تحول فرهنگ سازمانی باید در سازمانهای اجرایی کشور انجام گردد . این الگو محققین را می تواند در انجام تحقیقات مربوط به فرهنگ سازمانی و تغییر و تحول آن یاری دهد .
پی نوشت:
1) احزاب: 72 .
2) حج: 64 .
3) علق: 70 .
4) اسرا: 11 .
5) معارج: 19 .
6) اسرا: 100 .
7) مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، انتشارات صدرا .
8) مکارم شیرازی، ویژگیهای مدیریت اسلامی، ریشه ها، الگوها، انگیزه ها، سمینار مدیریت اسلامی، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ص 96 - 87 .
9) همان .
10) همان .
11) جعفری، محمد تقی، یک بحث بنیادین در ریشه های انگیزه برای فعالیتهای مدیریت در جامعه اسلامی و نقد نظریه انگیزه در دوران معاصر، سمینار مدیریت دولتی، مرکز آموزش مدیریت دولتی .
12) اسراء 7 .
13) مصباح یزدی، محمد تقی، تبیین مفهوم مدیریت اسلامی، ص 23 .
14) جعفری، محمد تقی، همان .
15) مکارم شیرازی، همان .
16) مصباح یزدی، محمد تقی، همان .