یک دلیل مهم در سبب شناسی این اختلال الگوپذیری از والدین و دیگر بزرگ سالان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی و همانند سازی با آن هاست. والدین افراد وسواسی اغلب کمال گرا، پرمدعا و ایرادگیر هستند و از خود و فرزندان شان توقع زیادی دارند. آن ها با سرگرمی و تفریح بیگانه اند و ارزش های خانوادگی را در چارچوب کار، نمره ی عالی، بهترین بودن و موفقیت جست و جو می کنند. اکثر این افراد در خانواده های سرسخت و ایرادگیر بزرگ شده اند، در این محیط ها اغلب از آنان توقع و انتظار زیادی می رفته است و به دلیل کوچک ترین اشتباه به شدت ملامت می شدند. به همین دلیل می توان نتیجه گرفت که نقش عوامل تربیتی در شکل گیری این اختلال بسیار مهم است. روان کاوان معتقدند که مشکل فرد به مرحله ای از رشد، یعنی حدود 2 سالگی که مربوط به یادگیری آداب توالت است، بر می گردد. در این دوره، اگر والدین نسبت به کودکان بیش از اندازه سخت بگیرند، کودکان ممکن است در این مرحله ی رشدی درجا بزنند و بعدها به اختلال شخصیت وسواسی مبتلا شوند.
اختلال شخصیت وسواسی اساس ژنتیکی دارد، به طوری که ویژگی های وسواسی در دوقلوهای همسان یا تک تخمکی که کاملاً به هم شبیه هستند، شایع تر از دو قولهای ناهمسان یا دو تخمکی است. به همین دلیل، می توان نتیجه گرفت که نقش عوامل هورمونی و مواد مترشحه در مغز و الگوی خاصی از فعالیت مغزی نیز در سبب شناسی این اختلال مطرح است.
منبع مقاله: قهاری، شهربانو؛ (1390)، اختلال شخصیت وسواسی- جبری (راهنمای بیمار و خانواده)، تهران: نشرقطره، چاپ اول