ماهان شبکه ایرانیان

نخستین ترجمه های قرآن به فرانسه۱

قرآن مجید از سال ۱۶۴۷م.، که نخستین چاپ ترجمه "دوری یه" منتشر شد، تا سال ۱۹۹۹م. بیست و چهار بار به زبان فرانسه در آمده است .مقاله حاضر ضمن نقد و بررسی نخستین ترجمه های قرآن کریم، نگاهی اجمالی به روند ترجمه قرآن به فرانسه  در طول مدت چهار قرن انداخته و سپس راهکار مناسب برای ارائه یک ترجمه خوب از قرآن را پیشنهاد کرده است

چکیده:

قرآن مجید از سال 1647م.، که نخستین چاپ ترجمه "دوری یه" منتشر شد، تا سال 1999م. بیست و چهار بار به زبان فرانسه در آمده است .مقاله حاضر ضمن نقد و بررسی نخستین ترجمه های قرآن کریم، نگاهی اجمالی به روند ترجمه قرآن به فرانسه  در طول مدت چهار قرن انداخته و سپس راهکار مناسب برای ارائه یک ترجمه خوب از قرآن را پیشنهاد کرده است

مقدمه:

جمع آوری و تنظیم یادداشتهای پراکندة چند فصل از درس تاریخچه ترجمه به فرانسه که توسط نویسنده در سالهای اخیر در دانشگاهها ارائه می شود، خمیر مایه اصلی مقاله حاضر است که به درخواست سردبیر محترم با توجه به موضوع شماره حاضر، برای  این شماره تنظیم شده است. امید است مورد توجه و استفاده خوانندگان محترم نشریه اندیشه صادق قرار گیرد.

ترجمه کتاب ها و مقاله ها یکی از ابزارهای مفید برای بالابردن سطح یک زبان در زمینه های علمی، فرهنگی، اجتماعی، و غیره است. امروزه ترجمه در میان جوامع مختلف به منظور رفع نیاز و ایجاد ارتباط، یک ضرورت است و کسی آن را انکار نمی کند، زیرا عامل پیشرفت ملتها شده و قوه تفکر و تخیل را بازتر و پهنه فرهنگ و زبان را گسترده تر می کند.

ترجمه در پاسخ به نیاز فرهنگ و زبان خودی است که طی قرون متمادی صاحبان یک فرهنگ، تشنه مطالب و موضوعات دیگر فرهنگ ها و زبان ها بوده اند. بدین لحاظ ترجمه از باسابقه ترین عوامل ارتباطی میان انسان ها بوده که با ایما و اشاره به منظور تفهیم ناهمزبان شروع و امروز متحول وبه صورت کنونی درآمده است.

ترجمه پل ارتباطی دو فرهنگ و دو زبان مختلف و متفاوت است . این پل را نباید به این دلیل که شاید دشمنی از آن عبور کند، ویران کرد بلکه باید آن را استحکام بخشید.تاثیر ترجمه خوب به اندازه تالیف و نگارش خوب است . ترجمه خوب نقش مهمی در تحول و تطور فرهنگ انسانها ایفا می کند مخصوصا ترجمه متون مذهبی و مقدس از علاوه بر شرایط عام ترجمه، ویژگی های مهم دیگری را مترجم خود طلب می کند     .

ترجمه و مترجم

ترجمه، عبارت است از برگرداندن متنی از زبانی به زبان دیگر با رعایت مفهوم و محتوای آن متن . ترجمه، باید منعکس کننده مفهوم و محتوای زبان مبدا با رعایت آرایش های لفظی و خالی از هر گونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری است . نخست عنصر ادب و دوم مایه هنر . با عنصر ادب مفهوم ومحتوای زبان مبدا به زبان مقصد وارد می شود و با مایه هنر قالب زبان مقصد برای گنجاندن محتوای زبان مبدا در آن اندازه گیری می شود وسپس به کمک آرایش های لفظی، ترجمه متناسب با متن صورت می گیرد. اینجاست که مترجم باید هنرمندانه  قالب ترجمه اش را همگون و همانند قالب متن و به اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه که زائد بر قالب متن است بپرهیزد و توضیح  و تفسیر را با متن در نیامیزد که در این صورت از مرز قانون ترجمه بیرون می رود. زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح هر کدام مرز ویژة خود را دارند . مثلا مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیة قرآن بدون تفسیر آن می فهمد درست به اندازه یک فارسی زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه بدون تفسیر آن خواهد فهمید. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم برای ترجمه همان متن صادق است. پس نباید ترجمه یک متن با تفسیر و توضیح آن مخلوط شود که در این صورت، چنین ترجمه ای هیچ گونه ساختار هنری  نخواهد داشت .هنر مترجم این است که تمام ساختار متن را بی هیچ توضیحی در ترجمه اش بگنجاند به طوری که حجم ترجمه بیش از حجم متن اصلی نباشد .البته عناصری مانند توانایی متفاوت  زبان ها در انتقال مفاهیم و زیبائی های ادبی و همچنین تفاوت فرهنگ ها، برای مترجمی که  بسیار توانمند و کامل و از هر نظر همسان و برابر با مولف است، می توانند مشکل آفرین باشند حال چه رسد به ترجمه کلام خالق که خالقی دیگر در زبان مقصد لازم است .

آیا ترجمه قرآن کریم جایز است؟

از همان آغاز، که اسلام مورد پذیرش مسلمانان غیر عرب واقع گردید، بحث ترجمه قرآن کریم مطرح شد. و این بحث بین عالمان و دانشمندان اسلامی مخالفان و طرفدارانی پیدا کرد. گروهی از عالمان دینی مخالف ترجمه قرآن و گروهی دیگر نیز موافق بودند. بعضی، حکم به تحریم ترجمه  قرآن کریم دادند و آن را نوعی فتنه انگیزی در دین دانسته اند. در مقابل، گروهی دیگر از عالمان ترجمه قرآن را جایز دانستند و نیاز شدید مسلمانان غیر عرب یکی از مهمترین عوامل رواج قرآن شد. ولکن دلایل مخالفین ترجمه قرآن را می توان اینگونه برشمرد:

1- قرآن اثری شامل: نظم و معناست که وقتی ترجمه شود، نظم و بخشی از مفاهیم بی کران آن از بین خواهد رفت.

2- زبان قرآن، رمز وحدت مسلمین است. و ترجمه آن برای وحدت میهن اسلامی زیان بخش است.

3- قرآن، دارای جهاتی مانند اعجاز، استنباط، ضرب المثلها و غیره است که غیر قابل ترجمه هستند.

4- ترجمه قرآن در واقع، فهم مترجم از قرآن است نه تمام معنی قرآن. لذا قرآن نیست.

اما دلایل موافقین ترجمه قرآن چنین است:

1- ترجمه سوره حمد توسط سلمان برای ایرانیان و ترجمه سوره مریم برای پادشاه حبشه و ترجمه نامه های پیامبر که حاوی آیات قرآن در زمان پیامبر (صلی الله علیهو آله وسلم) انجام پذیرفت و عدم مخالفت آن حضرت با هیچ کدام از آنها.

2- فتوای ابوحنیفه، امام حنیفیان و بسیاری از علماء و فقها، همچنین حضرت آیت ا... بروجردی و آیت ا... خوئی بر مجاز بودن ترجمه قرآن3.

3- دعوت اسلام، مخصوص عربها نبوده، بلکه اسلام دین جهانی است و باید آن را با ترجمه برای جهانیان تبلیغ کرد چرا که چاپ و نشر قرآن عربی برای ملتی که کلمه عربی نمی دانند چه فایده ای دارد.

4- در برابر آن همه ترجمه های مغلوط و مغرضانه ای که برای قرآن توسط یهود و نصاری و غیره شده است، باید ترجمه هایی صحیح و مورد اعتماد ارائه شود همچنانکه ترجمه غیر مغرضانه و نه چندان عالی آندر "دوری یه"4 چنان تأثیری بر نویسندة نامدار فرانسوی،ولتر گذاشت که او بجای دشمنی با مسلمانان شیفته اسلام شد.

تاریخ ترجمه  قرآن در غرب

تاریخ ترجمه قرآن در فرانسه، مانند دیگر کشورهای اروپایی، تابع تحولات اجتماعی و نیز مراحل مختلف پیدایش و گسترش شرق شناسی در این کشورها بوده است از این رو می توان آن را به سه دورة متمایز تقسیم کرد. نخستین آنها به اواسط قرن هفدهم باز می گردد و در حدود یک قرن به درازا می کشد. در این دوره عامه مردم تحت تأثیر تبلیغات مغرضانه کشیشان، قرآن را مجموعه ای از روایات و داستانهای کودکانه می دانستند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مردی مصروع می پنداشتند که در آغاز، کاردینالی اهل روم بود ولی چون کاردینالهای دیگر او را به مقام پاپی بر نگزیده بودند از مسیحیت روی می گرداند و دینی بدعت آمیز پدید می آورد. این طرز تفکر تا اواسط قرن هیجدهم ادامه داشت، سپس نسبت به موازات پیشرفت فرانسویان در شناخت بهتر اسلام کم کم تحول یافت و به ترجمه ای نوین از قرآن انجامید. دوره دوم از هنگامی آغاز می شود که از یک سو رفت و آمد میان شرق و غرب با سهولت بیشتری انجام می پذیرد و تماس ها آسان تر می گردد، و از سوی دیگر فرانسویان مراکزی برای تدریس زبانهای اسلامی و ترجمه متون مختلف ادبی و فلسفی و مذهبی مسلمانان دایر می کنند و از این رهگذر، ترجمه قرآن نیز از دقت بیشتری برخوردار می شود. دوره سوم با طلوع قرن بیستم آغاز می شود و برخی از مسلمانان دوشادوش خاورشناسان، خود به ترجمه قرآن همت می گمارند و در شناساندن قرآن به فرانسویان، نقشی فعال بر عهده می گیرند. ما در اینجا ترجمه هایی را که در این سه دوره انجام شده معرفی خواهیم کرد و بعضی از آنها را نقد می کنیم. نخستین ترجمه قرآن به زبان فرانسه متعلق به دورانی بود که بیشتر افسانه های ضد اسلامی در میان مسیحیان رایج بود و از ترجمه لاتینی قرآن سرچشمه می گرفت و این ترجمه ها به دلیل اینکه توسط کشیشانی که مأمور به رد آنچه که ترجمه می کنند، بودند ترجمه می شد، چندان با متن قرآن منطبق نبود. "پی یر دو کلونی"  سرپرست صومعه ای در شرق فرانسه جزو نخستین کسانی بود که به این کار اقدام کرد. وی در سال 1141م، شخصی به نام "پی یر دو تولد"  را به کار ترجمه قرآن گماشت و چند تن از کشیشان مقیم اسپانیا از جمله "روبر دو کتون"  را به خدمت گرفت تا ترجمه "پی یر دو تولد" را به زبان لاتینی فصیح بازنویسی کنند و آنان نیز، ضمن لفاظی و عبارت پردازی بسیار، چنین کردند8. نخستین ترجمه قرآن به زبان لاتینی بدین گونه انجام شد آنگاه "پی یر دو کلونی"، که به یاری متن لاتینی بر محتوای قرآن دست یافته بود، خود مقدمه ای بر آن نوشت  وبا وجود تکذیب برخی از افسانه های کودکانه ای که متعصبان مسیحی از دیر باز درباره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسلمانان رواج داده بودند،  اما در رد قرآن کوشید ولی چون خود عربی نمی دانست دچار لغزشهای بسیار شد9. تا این تاریخ، تنها کشیشان و مبلغان مذهبی بودند که به ترجمه قرآن آن هم از روی متن لاتینی می پرداختند و تبعاً اهدافی که در این کار داشتند آنان را از رعایت امانت، باز می داشت.

مدتی نزدیک به چهار قرن ترجمه "کتون" و "تولد" تنها مأخذ فرانسویان درباره قرآن بود. این ترجمه در سال 1547م توسط "آندره آریوابنه"10 به زبان ایتالیایی و در سال 1616م توسط "شوتیگر"11 به زبان آلمانی و در سال 1641م به زبان هلندی ترجمه شد12.

نخسنین ترجمه قرآن مجید به فرانسه :

در سال 1647م "آندر دوری یه" قرآن را مستقیماً از روی متن عربی به زبان فرانسه در آورد13 و فرانسویان را بیش از پیش با اصول عقاید مسلمانان آشنا کرد وی در سال 1580م در شهر "مارسینی"14 واقع در شرق فرانسه به دنیا آمده بود . تحصیلات مقدماتی را در کشور خود به پایان رساند و سپس عازم ترکیه عثمانی شد در آن جا زبانهای ترکی، عربی و فارسی را آموخت. آن گاه به عنوان کنسول فرانسه عازم مصر شد. نخستین ترجمه فرانسوی گلستان سعدی که در سال 1634م انتشار یافت15 نیز از اوست. "دوری یه" با چنین سابقه و بضاعتی در حدود سال 1640م به ترجمه قرآن همت گماشت و اینک نخستین بار بود که کتاب دینی مسلمانان مستقیما از روی متن عربی به یکی از زبانهای زنده اروپایی که همه مردم بدان سخن می گفتند و نه تنها به زبان مردة لاتینی که فقط کشیشان آن را می دانستند،ترجمه می شد.مترجم آن هم بر خلاف آنچه تا آن تاریخ متداول بود، مردی اهل سیاست بود نه کشیشی متعصب . از این رو مورد استقبال بسیار قرار گرفت و در سال 1649م یعنی دو سال پس از انتشار، تجدید چاپ شد و در همان سال به زبان انگلیسی سپس به زبانهای هلندی، آلمانی و روسی در آمد. و از تاریخ انتشار تا سال 1785م بیست و چهار مرتبه به چاپ رسید و چنین موفقیتی تا آن دوره برای یک کتاب مذهبی متعلق به غیر مسیحیان سابقه نداشت. با این همه "دوری یه" نتوانست و نمی توانست خود را به کلی از قید اوهام پیشین برهاند . از این رو، در مقدمه کوتاهی که بر ترجمه خود افزوده، پیامبراسلام را تکذیب و مسلمانان را تحقیر کرده است . اما باید توجه داشت نیمه اول قرن هفدهم دورة اوج گیری احساسات مذهبی کاتولیک ها بود. بازرسان سازمان تفتیش عقاید مذهب، مسلمانان و یهودیان را به اتهام کفر، و گاه همکیشان خود را به اتهام الحاد در تلهای آتش می سوزاندند و خاکسترشان را بر باد می دادند.16 لذا اگر "دوری یه" هم نمی خواست به تعصبات مذهبی دامن زند، ناگزیر بود به محافظه کاری هایی تن دهد و شاید مقدمه کوتاه یک و نیم صفحه ای او نیز بهانه ای برای گرفتن اجازه چاپ و نشر اثرش می بود. چرا که او پس از مقدمه بلافاصله به شرح عقاید مذهبی مسلمانان می پردازد و در این کار به هیچ روی از گفتن حقیقت دریغ نمی ورزد.  "دوری یه" ترجمه قرآن را از سوره فاتحه آغاز می کند و با سوره ناس به پایان می رساند و این کاری بزرگ و بی سابقه بود و مترجم نمونه ای پیش رو نداشت تا از آن بهره مند شود. امروزه پس از گذشت نزدیک به چهارصد سال و با وجود بیست و هشت ترجمه کامل و بیش از دویست ترجمه جزیی و ناتمام از قرآن به زبان فرانسه و با آن همه پژوهش هایی که درباره بلاغت و محتوا و الفاظ قرآن انجام شده، ترجمه آن به هر زبانی که باشد از جمله به زبان فرانسه کاری است بس دشوار و شاید ناممکن.

هرگاه جو حاکم بر جامعه فرانسه و روحیة مذهبی مردم آن دوره و تهدید و فشار کشیشان فرانسوی جهت به انحصار در آوردن مسائل مذهبی و ممانعت از آگاهی مردم در مورد اصول ادیان دیگر، را در نظر بگیریم آن گاه به اهمیت کاری که "دوری یه" برای نخستین بار انجام داده است بیشتر پی خواهیم برد.

با این همه، ترجمه "دوری یه" نیز مانند هر کار دیگری که برای نخستین بار انجام می شود، دارای ضعف هایی است که می توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: فنی و محتوایی. از لحاظ فنی کتاب فاقد فهرست و شماره گذاری و ترتیب آیات است و هر یک از سوره ها داستان وار و همچون حکایتی ترجمه شده است، به گونه ای که باز یافتن آیه ای معین در مجموع 648 صفحه کتاب حوصله و دقت بسیاری می خواهد. از سوی دیگر نام هایی که "دوری یه" برای سوره ها برگزیده، با همه کوششی که در مراجعه به تفاسیر علمای اسلامی انجام داده، یا نامناسب است یا مهجور. مثلاً سوره "ماعون" را به سوره La loy یعنی دین و قانون شرع در متون کهن و سوره "همزه" را Persecution یعنی شکنجه ترجمه کرده است. همین گونه است در مورد سوره های "کوثر" ، "والعادیات" ، "تکاثر" ، "والضحی" ، "نصر" و بسیاری از سوره های دیگر که به ترتیب آنها را Affluence، Les chevaux  ، Abondance ،Soleil leve ، و Protection نامیده است که با اکثر ترجمه های دقیق تر معاصر یکسان نیست. البته برخی از این ناهماهنگی ها را می توان به اختلاف واژگان متداول در قرن 16 با واژگان زبان فرانسه معاصر مربوط دانست ولی برخی دیگر بدون تردید از اشتباه "دوری یه" از معادل یابی برخواسته است. نکته دیگر در ترجمه "دوری یه" عدم توجه او به وجوه و زمان های افعال در زبان عربی است، و این مشکلی است که حتی برخی از مترجمان معاصر نیز نتوانستند خود را از قید آن برهانند. زیرا برایشان دشوار بوده که بیست و یک زمان مختلف زبان فرانسه را در معدودی زمان متداول در زبان عربی بگنجانند و مترجم در برگرداندن افعال در می ماند و تنها ظاهر لفظی آنها را در نظر می گیرند. به عنوان مثال آیه (تبت یدا ابی لهب و تب) را اینگونه معنی می کند: "ابولهب دستهای خود را از دست داده و خداوند او را به کیفر رسانده است". "دوری یه" توجه نداشته است که فعل تبت در نخستین آیه سوره، هر چند بصورت ماضی ساده آمده ولی در مقام نفرین بکار رفته است و این اشتباه او، خود موجب اشتباهات دیگر شده است که مفاد آیه مبارکه فوق چنین است: (بریده باد دستهای ابولهب! و مرگ بر او باد!) البته در برابر این نقاط ضعف، نقاط قوتی نیز هست. کمتر پیش می آید که "دوری یه" در بازگرداندن آیات شریفه دست خوش توجیهات و تفسیرهای متداول در میان کشیشان آن دوره شده باشد. بدینگونه ترجمه "دوری یه" اگر چه ضعف فراوان داشت و گاه تحت تأثیر پیش داوریهای آن دوره قرار می گرفت اما در شناساندن متن اصلی قرآن به معاصران خود بسیار موثر بود و تا سال 1734م، پیش از انتشار ترجمه انگلیسی جرج سیل17 یکی از مآخذ معتبر و مستند اروپایی درباره اسلام و مسلمانان به شمار می رفت.

دومین ترجمه قرآن کریم به فرانسه

پس از رنسانس، گشوده شدن راههای دریایی و عزیمت گروهی از جهانگردان به کشورهای دور دست،  نیاز به دانستن را در قشر روشنفکر فرانسه  زنده کرد و آموخته ها و تعالیم گذشته را به چاه تردید انداخت. به زودی عصر روشنگری فرا رسید و گروهی از نویسندگان و پیروان مکتب عقل گرایی دکارت به کاوش در تاریخ اسلام پرداختند و دریافتند که آنچه مبلغان مسیحی در باره مسلمانان گفته و رواج داده بودند، دروغی بیش نبوده است، این دسته از نویسندگان به گونه ای توحید، که آن را "دین فطری" می نامیدند، معتقد بودند. پیشرو آنان ولتر بود که، نخست، تحت تاثیر آموخته های دوران کودکی و تبلیغات مغرضانه کشیشان، با مسلمانان از در دشمنی درآمده بود، سپس به تاریخ اسلام روی آورد . آن گاه دریافت که کشیشان مردم را گول می زدند و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز مصروع نبود و کتابش را نیز نمی توان افسانه نامید و یا مجموعه ای از داستانهای کودکانه دانست.

در چنین فضایی بود که دومین ترجمه قرآن به زبان فرانسه، توسط" ساواری " در دوجلد منتشر شد.18 "کلود اتی ین ساواری" در دوم اکتبر 1749م در شهر ویتره،   (Vitre)واقع در شمال غربی فرانسه، به دنیا آمد. تحصیلات اولیه را در زادگاه خود به پایان برد. در فراگیری زبان خارجی استعداد فراوان داشت . در سال 1776 به مصر سفر کرد و این سفر تا سال 1781م به طول انجامید . در آن جا بود که، بنابر آنچه خود می گوید19، به ترجمه قرآن زیر نظر مسلمانان پرداخت . ترجمه او در سال 1783م منتشر شد و خود وی نیز پنج سال بعد،چهارم فوریه 1788م در گذشت.

ساواری به غیر از قرآن آثار دیگری را نیزبه شرح ذیل ترجمه کرد:

1-نامه هایی در باره مصر20 

2- نامه هایی در باره یونان21    

3- داستان دلدادگی انیس الوحود و وردی22  

4- دستور زبان عربی عامیانه و ادبی23.

"ساواری" در افکار و عقاید پیرو ولتر بود و به "دین فطری" اعتقاد داشت و جزو خداشناسان (deiste) قرن هیجدهم به شمار می رفت. از این رو در آغاز پیش گفتاری که بر ترجمه خود افزوده است، اخلاقیات قرآن را منطبق بر آیین فطری می داند و در باره پیامبر اسلام چنین می گوید :

"محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاری نبوغ بی همانند خود اعراب را از بت پرستی رهایی بخشید و برای آنان قوانینی جدید و آیینی نوین آورد"24.

"ساواری" از ترجمه های پیشین قرآن نیز یاد می کند و ترجمه "دوری یه" را خسته کننده و ملا ل آور می یابد و علت آن را هم شیوه کار او می جوید، زیرا "دوری یه" نتوانسته از سبک قرآن که پر احساس و هیجان انگیز است پیروی کند . در نتیجه ترجمه اش فاقد فصاحت و شیوایی خاص متون برجسته عربی است. و از نقص دیگر آن می گوید که او آیات مختلف را به هم پیوسته و قرآن را مجموعه ای داستان وار فراهم آورده است، شیوه ای که "ساواری" سخت به آن اعتراض می کند . وی خود کوشید که تعالیم قرآن را با رعایت ایجاز و فصاحت عبارات عربی به فرانسه برگرداند، چندان که هر جا متن اصلی مبهم و رمز آمیز بوده، او هم این ابهام را در متن فرانسه رعایت کرده و در پی تفسیر و توجیه بر نیامده است. البته برای درک بهتر مطالب، هر جا لازم دانسته، در حاشیه توضیحی بر متن افزوده است . با این همه، اعتراف می کند که اگر بر اثر اقامتی طولانی در مصر این امکان را نیافته بود که به وسیله خود مسلمانان با مبانی اسلام و مفاهیم قرآن آشنا شود، هرگز یارای آن را نداشت که به ترجمة متنی چنین دشوار و شیوا دست پیدا کند "ساواری" بر خلاف غربیانی که از اسلام دین وحشتناک ساخته بودند، به دور از تعصبات مسلمانان کوشید پیامبر اسلام را چنان که در واقع بوده است، بنمایاند. بدین منظور در مقدمه ای مفصل به شرح زندگی آن حضرت، براساس "منابع معتبر " می پردازد.

علاوه بر منابع اسلامی، باید ترجمه لاتینی "ماراچی "25 و مقدمه مفصل آن را نیز افزود که در واقع مأخذ اصلی او به شمار می رود، هر چند ساواری بیشتر اوقات از او با انتقاد یاد می کند، زیرا "این کشیش دانشمند، چهل سال از عمر خود را صرف ترجمه و رد قرآن کرد و عاقبت نتوانست ترجمه ای روان و شیوا ارائه دهد."26.

"ساواری" علاوه بر منابع و تفسیرهای معتبر آن روز از مسلمانان نیز کمک می گرفت و باتوجه به آنچه گفته شد، می توان به کیفیت ترجمه ساواری بهتر پی برد. ترجمه او روان و شیوا است و بیشتر باید آن را ترجمه معانی قرآن نامید و نسبت به ترجمه های پیشین قوی است. البته از فردی که پیرو ولتر و مکتب عقل گرایی دکارت است نباید انتظار یک مسلمان عاشق اسلام و قرآن را داشت اما از امتیازات او همین بس که وی خود را از اوهام قرون وسطایی رهانیده و داوری آزادانه در بارة اسلام، در حد معلومات و اطلاعات مردم آن روزگار کرده است.

معایب ترجمه "ساواری" همانند بسیاری دیگر از مترجمان فرانسوی قرآن، برگرداندن زمان افعال عربی به زبان فرانسه است. به عنوان مثال  در زبان فرانسه برگرداندن وجه التزامی در چهار زمان مستقل : مضارع، ماضی ساده، ماضی استمراری و ماضی مقدم صرف می شود و وجوه تمایز آن باید در متن ادبی رعایت شود. همچنین است وجه شرطی که دارای مضارع، ماضی اول و ماضی دوم است. بنابر این برگرداندن معدود زمانهای زبان عربی به زبان فرانسه کار دشواری است. این دشواری زمانی محسوس تر می شود که مثلا ماضی ساده در مقام دعا و نفرین و یا برای بیان فعلی که وقوع آن در آینده حتمی است، به کار می رود. مانند سوره "المسد" که "ساواری" نیز به پیروی از "دوری یه" همان اشتباه را مرتکب شده و آن را اینگونه ترجمه می کند:

1- قدرت ابولهب به سستی گرایید و او نابود شد.

2- ثروت بی پایانش او را به چه کار آمد؟

3- به لهیب دوزخ گرفتار خواهد شد .

4- همسرش به او خواهد پیوست، در حالی که هیزم بر دوش می کشد.

5- و طنابی از لیف خرما بر گردن دارد.27

چنان که ملاحظه می شود، در ترجمه فرانسه، زمان افعال متن عربی به کلی در هم ریخته و فعل ماضی "تبت" که در مقام نفرین به کار رفته، ماضی سادة اخباری فرض و به همان صورت ترجمه شده است .

آشفتگی در ترجمه و اشتباه در درک زمان افعال متن عربی در ترجمه بسیاری از آیات دیگر نیز به چشم می خورد.28 ایراد دیگری که به او وارد است عدم رعایت یکسانی در ترجمه کلمات و عبارات مشابه با معانی مشابه است، به عنوان مثال کلمه جلیله "الله" را گاهی Dieu  و گاهی Le Seigneur   و Le Tout-Puissant  و Le Tres-Haut  ترجمه کرده است . ساواری همچنین وقتی که برای یافتن معادل برای برخی از کلمات عربی دچار مشکل می شده، به لفاظی پرداخته است. چنان که کلمه "انفاق"را به (در آغوش ناداران سرازیز کردن )Verser dans le sein des pauvres   و یا "غیب " را به ( حقایق متعالی ) Verites sublimes   ترجمه کرده است. اما امتیاز ترجمه "ساواری" در موضع گیری های او در برابر ترجمه های ضعیف و گاه مغرضانه پیشین است. چنانکه در موارد متعدد به نقد ترجمه "ماراچی" پرداخته است. شیوه ماراچی در ترجمه قرآن به این شکل بود که پس از ترجمه هر سوره، با استناد به برخی از آیات همان سوره در تکذیب قرآن و پیامبر اسلام می کوشید. در چنین مواردی است که ساواری ضعف استدلالهای او را آشکار می سازد. به عنوان مثال "ماراچی" در رد آیة 44 از سوره هود از قول مسلمانان نقل می کند که کشتی نوح 1200 ذراع ارتفاع و 600 ذراع عرض داشته است. سپس فریاد بر می آورد که ببینید مسلمانان چه اندازه بی خردند. چگونه یک کشتی می تواند 1200 ذراع ارتفاع و 600 ذراع عرض داشته باشد؟ ساواری، نخست عین عبارت مورد استناد او را نقل می کند و سپس به ماراچی حمله می برد که طول را با ارتفاع اشتباه کرده و بر اساس اشتباه خود به تکذیب و تمسخر مسلمانان پرداخته و حال آن که این خود اوست که باید مورد تکذیب و تمسخر قرار گیرد.29 سپس "ساواری" اعلام می دارد که ضعف زبان عربی و عدم آشنایی "ماراچی" به زندگی در سرزمینهای گرمسیر باعث شده که او اشکلاتی را به قرآن وارد کند، که بسیار مضحک است.

موفقیت ترجمه "ساواری" به حدی بود که ترجمه "دوری یه" را یکسره به فراموشی سپرد و نقدهایی را بر ترجمه "ماراچی" موجب شد و تا سال 1840م، در مدت 57 سال هشت مرتبه به چاپ رسید.

سومین ترجمه قرآن مجید به زبان فرانسه

اواخر قرن هیجدهم و اولیل قرن نوزدهم موسسات متعددی در فرانسه دایر شد که در آنها به مطالعه و تحقیق در باره فرهنگ و زبان کشورهای اسلامی پرداختند . یکی از آنها مدرسه زبانهای شرقی بود که  در سال 1795م کار خود را آغاز کرد و بسیاری از کسانی که بعدها به ترجمه قرآن پرداختند از دانش آموختگان همین مدرسه بودند.

به غیر از مدرسه زبانهای شرقی , انجمن آسیایی فرانسه نیز در سال 1822م تاسیس شد و از سال 1823م کوشش همه جانبه خود را در کار شرق شناسی آغاز کرد, پژوهشگران و نویسندگان را گرد هم جمع کرد و در روزنامه آسیایی30  نتیجه مطالعات اسلامی و ترجمه آثار برجسته ادبیات عرب و نقد و بررسی آنها را به طور مرتب منتشر می کرد. چند سالن ادبی هم دایر شد که در آنها در باره  ادبیات عرب و شرقی گفت و گو می کردند سالن "کووی یه" (Cuvier) و سالن "کلارک" (clark) از معروفترین آنها بودند.

به دنبال پیدایش این نهضت , برخی از خاورشناسان که اغلب چندین زبان شرقی می دانستند به ترجمه قرآن روی آوردند. "رنو" (Reinaud) و "گارسن دو تاسی" (Garcin de Tassy) قسمتهایی از قرآن را ترجمه کردند. اما هیچ یک از آنها موفقیتی به دست نیاورد. تا آن که در سال 1840م ترجمه "کازیمیرسکی" منتشر شد.

"البن دو کازیمیرسکی بیبرشتاین"31، بیستم نوامبر سال 1808م در "کارشو" , شهرکی در لهستان به دنیا آمد. سپس به فرانسه مهاجرت کرد و در مدرسه زبانهای شرقی به تحصیل پرداخت و به فارسی و عربی تسلط کامل یافت . در سال 1839م. به عنوان وابسته فرهنگی , همراه کنت دو سرسه, نخستین وزیر مختار فرانسه به ایران آمد و با ادبیات ایرانی از نزدیک آشنا شد . او دیوان منوچهری داستان انیس و الجیس(برگرفته از هزارو یک شب) را ترجمه کرد و سه فرهنگ دو زبانه فرانسه به لهستانی , فرانسه به فارسی و فرانسه به عربی را نیز نوشت که سومین آن هنوز ارزش خود را حفظ کرده است.

با چنین سابقه و بضاعتی بود که کازیمیرسکی یکی از روان ترین و شیواترین ترجمه های فرانسوی قرآن را پدید آورد. او چندان به زیبایی و روانی سبک خود اهمیت می داد که نمی توانست همیشه نسبت به متن قرآن وفادار بماند. ولی باید توجه داشت که وی مسیحی بود و قرآن را تنها به عنوان کتابی فصیح و شیوا ترجمه می کرد و طبیعی بود که به جزئیات مورد علاقه یک متخصص مسلمان عنایتی نکند و همه کوشش خود را در زیبایی متن ترجمه به کار برد همین زیبایی در سبک و چیره دستی در نویسندگی است که برخی از مترجمان بعدی را به تقلید و اقتباس از او برانگیخته و نیز موجب شده است که ترجمه اش از 1840م تا 1996م مجموعا 41 بار تجدید چاپ شود و این موفقیت همچنان ادامه دارد.

یکی از نکاتی را که می توان در ترجمه کازیمیرسکی و در ترجمه برخی دیگر از خاورشناسان مورد انتقاد قرار داد برگرداندن کلمه رسول به apotre است و این تسامحی است آشکارا که شاید از اعتقادات مذهبی او سرچشمه گرفته باشد. در فرهنگهای معتبر مانند Le Robert و Littre کلمه aporte  به معنی "حواری" آمده است نه رسول خدا. Littre  چنین می گوید : " aporte نامی است که بر دوازده تن از پیروان عیسی مسیح (ع) که از سوی او مامور تبلیغ انجیل شده بودند نهاده شده است".32

همین عبارت با اندکی اختلاف در فرهنگهای دیگر نیز آمده است . اما بعدها، مخصوصا توسط مترجمان مسلمان قرآن که عمق فرهنگ اسلامی را بهتر درک می کردند معادلهایی مانند  envoye یا messager  به کار بردند. شاید اختلاف از آنجا ناشی می شد که مسیحیان عیسی بن مریم (علیه السلام) را پسر خدا می دانستند و طبیعی بود که از دیدگاه آنان حواریان عیسی فرستادگان او باشند . اما چنین تعبیری در مورد پیامبر اسلام با روح تعالیم اسلامی مغایر است.

آغاز نقش مسلمانان در ترجمه قرآن به فرانسه

تا این تاریخ، مسلمانان نقشی در ترجمه قرآن به فرانسه نداشتند و این فرانسویان بودند که گاه با هدف شناخت بهتر اسلام و گاه با اهداف استعماری قرآن را به فرانسه ترجمه می کردند .

 بیست ویک سال پس از ترجمه کازیمیرسکی یعنی در سال 1861م ترجمه جدیدی از قرآن در لیسبن پایتخت پرتقال منتشر شد که نامهای "فاطمه زید" بر آن نقش بسته بود33 و ترکیبی از ترجمه و اخبار و احادیث با هم بود و از آنجا که اخبار موثق و ناموثق را چنان با مضامین قرآنی در آمیخته بود که بازشناختن آنها دشوار بود لذا  اعتبار لازم را پیدا نکرد و مورد استقبال نیز واقع نشد. با این وجود ترجمه کازیمیرسکی تنها ترجمه موثق باقی ماند .

در سال 1929م ادوارد مونته،رئیس دانشکده الهیات دانشگاه ژنو، ترجمه نوینی از قرآن مجید در ژنو و پاریس منتشر کرد34 که از لحاظ انطباق با متن عربی بر ترجمه های پیشین برتری داشت و نخستین کوشش برای ترجمه دقیق قرآن بود. ترجمه "ادوارد مونته" از لحاظ پیروی از متن عربی قرآن گامی به پیش بود ولی متاثر از اعتقادات مذهبی او بود و چون فصاحت و شیوه بیان آن در سطح ترجمه "کازیمیرسکی" نبود نتوانست جانشین آن شود.

از اوایل قرن بیستم، مسلمانانی که زبان فرانسه را خوب می دانستند و به قرآن و عقاید اسلامی نیز مسلط بودند وارد میدان شدند ولیکن این ترجمه ها اگر از لحاظ شیوایی و روانی بیان، هم سطح ترجمه های فرانسویان نبود ولیکن از لحاظ درک محتوای قرآن بر آنها فضیلت داشت .

احمد لائیمش و بن داوود که از اهالی الجزایر بودند ترجمه خود را در سال 1931م در شهر اوران (وهران) به چاپ رساندند35.

در سال 1946م احمد تیجانی با همکاری اکتاوپل ترجمه جدیدی ارائه داد36 . احمد تیجانی وابسته به مکتب تیجانیه بود که در غرب آفریقا رواج بسیار دارد که گونه ای از تصوف با اعتقاد راسخ به رمزآمیز بودن اعداد و وجود خواصی برای هر یک از آنها است. همکارش نیز متخصص در فقه مالکی رایج در مراکش بود. آنها کتابهای متعددی در این زمینه نوشتند. ترجمه مشترک آنها که شاید هفتمین ترجمه قرآن بود، کار ترجمه قرآن را به تدریج برای آیندگان آسان تر می کرد و مترجمان جدید می توانستند از حاصل زحمات پیشین استفاده کنند.

در سالهای 1949 و 1951 ترجمه ای به زبان فرانسه منتشر شد که خود مکتبی در این زمینه بوجود آورد و آن ترجمه "رژیس بلاشر"37، استاد عربی دانشگاه سُربن بود که برخی او را یکی از بزرگترین اسلام شناسان فرانسوی در قرن بیستم می دانند.ترجمه بلاشر از قرآن دارای نوآوریهایی است . او سوره های قرآن را به ترتیب نزول آیات تنظیم و ترجمه کرد و به مسائل زبان شناختی و فقه اللغه توجه خاص کرد.

"امور غدیره" ظاهرا به عنوان دانشیار در دانشگاه لیون عربی تدیس می کرد،در سال 1956 به اقتباس از بلاشر، ترجمه ای دیگر از قرآن ارائه کرد .

در سال 1959 ،"محمد حمیدالله" از مسلمانان هندی الاصل مقیم پاریس ترجمه جدیدی از قرآن بر اساس تفسیر های معتبر اسلامی و نه تحقیقات خاورشناسان، ارائه کرد و این ترجمه مورد استقبال مسلمانان قرار گرفت و نقص بزرگ آن ضعف در زبان فرانسه بود.

در سال 1967 خانم "دونیز ماسون"38 به پیروی از بلاشر ولیکن به سبک روان تر و شیواتر از او ترجمه ای از قرآن منتشر کرد که سه بار تجدید چاپ شد و در سال 1980 تایید دانشگاه الازهر را نیز بدست آورد.

چند سال پس از انتشار ترجمه حمیدالله و شاید همزمان با ترجمه خانم "ماسون"، مسلمان دیگری به نام احمد بودیب که شاعر و نویسنده الجزایری بود قرآن را باحواشی و توضیحات بسیار به فرانسه برگرداند.39 مقدمه مفصلی نیز که آکنده از روایات عجیب و غریب و با زبان فرانسه عجیب تر  رایج در قبایل کابیل که دارای غلطهای املایی و انشایی بسیار است، به آن افزوده است.

در سال 1972 "حمزه بوبکر" رئیس امام جماعت مسجد مسلمانان در پاریس 40 ترجمه ای ارائه کرد که از روایات غیر موثق و مخدوش احتراز کرده و توضیحات وحواشی آن سودمند است و شیوه نگارش آن روان و شیرین است هر چند که در چاپ اول غلطهای املایی فراوان داشته است .

شاعر معاصر فرانسوی "ژان کروزان"41  در سال 1972 و "نورالدین بن محمود" 42 با اقتباس آشکارا از "کازیمیرسکی" و در سال 1978 آقای "صادق مازیغ"43 استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان تونس قرآن را به فرانسه درآوردند.

از سال 1985 به بعد ترجمه قرآن سرعت بیشتری به خود گرفت و این سرعت همچنان ادامه دارد. شاید انقلاب اسلامی ایران که آوازه اش در سراسر جهان پیچید،در این امر بی تاثیر نباشد و غربیان بیشتر مشتاق شدند تا به دلایل توانایی اسلام در بسیج توده ها واقف شوند. ترجمه هایی که در سالهای اخیر انتشار یافت عبارتند از:

Al-Qur-an  ترجمه صلاح الدین کشرید،  تونس 1984.

Le Saint-Coran ترجمه مترجمان قادیانی، (فرقه احمدیه)  لندن  1985.

Le Saint-Coran ترجمه حمیدالله ویرایش عربستان، مدینه منوره، 1990.  Le Coran ترجمه رنه خوام Rene Khawam پاریس 1990.

Le Coran ترجمه ژاک برگ  Jacques Berque پاریس،1991.

Le Coran L Appel ترجمه آندره شورقی Andre Choraqui پاریس،1991.

Le Coran ترجمه ابوالقاسم فخری، قم،1999.

Le Saint Qour-an ترجمه بوریما عبده داود Boureima Bbdou Daouda ریاض،1999.

نتیجه گیری

چنان که ملاحظه شد قرآن مجید از سال 1647، که نخستین چاپ ترجمه دوری یه منتشر شد، تا سال 1999 بیست و چهار بار به زبان فرانسه در آمده است .هم اکنون نیز، چه در فرانسه و چه در خارج از آن در دست تدوین است . و این همه غیر از نسخه های خطی و مضبوط در کتابخانه ها و نیز تعداد بی شماری ترجمه های ناقص و جزئی است که ما صحبتی از آنها نکردیم . در طول مدت چهار قرن که از ترجمه قرآن به زبان فرانسه می گذرد، پیشرفت بسیار حاصل شده است و میان ترجمه های دوریه و کازیمیرسکی از یک سو، و ترجمه های انجام شده به وسیله خود مسلمانان و کارهای خاورشناسان از سوی دیگر اختلاف بسیار است. باشد که مترجمان آینده از ترجمه های پیشین بهره گیرند و ترجمه هایی بی نقص تر و کامل تر ارائه دهند.

راهکاری برای ترجمه قرآن، ترجمه کاملا وفادار حتی برای بعضی از شاهکارهای ادبی را هم غیر ممکن می دانند چرا که حتی اگر مترجم از هر لحاظ از خالق اثر کمتر نباشد اما توانایی ها و تفاوت های فرهنگی زبان مبداء و زبان مقصد به مترجم اجازه نخواهد داد که بتواند از هر لحاظ به متن اصلی وفادار بماند.حال که قرآن سراسر اعجاز و اسرار است و هر چه که زمان به پیش می رود، راز دیگری از آن برای بشر کشف می شود و ترجمه برابر اصل برای قرآن یعنی آوردن قرآنی دیگر که خداوند در آیه88 سوره اسراء آن را غیر ممکن می داند:

"بگو که اگر انس و جن، به خاطر آوردن قرآنی همانند این، گرد هم جمع شوند،و هر چند از یکدیگر پشتیبانی کنند (نمی توانند) مانند آن را بیاورند"

درست است که هیچ ترجمه ای نمی تواند حق مطلب کلام خالق را ادا کند زیرا که بی نهایت در نهایت نمی گنجد وذهن محدود ما به عمق حقایق و ظرافت های وحی الهی راه نمی یابد ولی تلاش مترجم قرآن  پیمودن راه کمال است نه رسیدن به آن، چه کمال مطلق ویژه خداست وبس.

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

اما حقیقتی را که باید به آن اعتراف کرد، این است که ترجمه قرآن که در مورد ویژگیها، ظرافت ها و اعجاز و اسرار آن به تفصیل در مقالات دیگر این شماره نشریه از آن ها صحبت شده است، کار یک فرد نیست بلکه باید، ترجمه کلام خدا را کمتر از فرهنگها و دایرة المعارف ها ندانیم که بصورت گروه های تخصصی انجام می شود و از طرف دیگر یک موسسه و نهاد متولی آن است که خود را ملزم می داند در غیاب یا حضور مولفان گذشته هر چاپ جدید را نسبت به چاپ قبلی کامل تر و بی نقص تر منتشر کند. با این سبک، با گذشت زمان راه کامل تر می شود. به لطف چنین شیوه ای بسیاری از همین موسسات اعتباری جهانی و جاودانه پیدا کرده اند لذا برای ترجمه کلام وحی تخصص هایی لازم است که در یک شخص به حد نهایی نمی گنجد. مترجم قرآن ناچار است به غیر از رعایت دقیق معنا و نکته های ادبی به آهنگ و احساس هم وفادار باشد به گونه ای که مخاطب احساس کند متن به زبان اصلی است و خداوند به طور مستقیم با او سخن می گوید. برای یک مترجم ادعای اینکه تنها در زبان عربی به صرف و نحو، بلاغت، تفسیر، اشتقاق، فقه اللغه کاملا آشنا است بسیار دشوار است چه رسد به داشتن همین مهارتها در زبان مقصد و همچنین تسلط به زبان شناسی گرایش ترجمه، روان شناسی گرایش زبان ، تاریخ ادیان، موسیقی، ریاضی و غیره.

پس چه باید کرد؟ آیا ترجمه قرآن را باید رها کرد؟ آیا باید مترجمان را تنها گذاشت تا هر کس در گوشه ای با توجه به بضاعت خود تلاش کند؟ بهترین راهکار ممکن برای انجام کاری به این مهمی و غیر قابل مقایسه تنها کار گروهی است، حداقل  متشکل از افرادی که در عین حال همگی  با معارف اسلامی و قرآنی آشنا هستند دارای تخصص های یاد شده بالا باشند.

بدون تردید، مشکل فرهنگی جامعه امروز ما و غرب با حفظ کردن آیات قرآن حل نمی شود (هر چند که منکر تاثیر مثبت و آرام بخش صوت و آهنگ آن  نیستیم) بلکه برای گسترش علوم قرآنی و جذب جوانان امروز، علاقه مند کردن عموم افراد جامعه و مخصوصا جامعه فرانسوی که در قاره اروپا آفریقا و آمریکا پراکنده اند و امنیت فرهنگی همه جوامع می توان با برنامه ریزی و بهره گرفتن از استادان متخصص به کارهای مهمی همچون ترجمه قرآن به زبان های خارجی پرداخت تا به اهداف عالیه خود که همانا رساندن کلام خدا به گوش جهانیان و سیراب کردن جوان امروز از علوم و معارف قرآنی است، دست یابیم. جوان امروز در هر کجای دنیا می تواند با قرائت ترجمه ای خوب از قرآن خود را در برابر هرگونه انحراف مصون و فضای جامعه بشری را سالم نگه دارد. و اگر جامعه بشری پیامدهای استشمام عطر قرآن را عملا احساس کند، این احساس روحانی نه تنها او را سعادتمند می کند بلکه نسل های آینده را نیز رستگار خواهد ساخت.

پاورقی ها:

*    مدیر داخلی فصلنامة اندیشة صادق

1 - لازم می دانم قبل از هر چیز بر روح بلند و پر برکت استاد، پژوهشگر و دانشمند ارجمند، مرحوم دکتر جواد حدیدی درود بفرستم و عرض کنم که بخش نقد ترجمه های قرآن گردآوری و تنظیم یادداشتهای درس تاریخچه ترجمه ایشان در دانشگاه علامه طباطبایی و مقالات پراکنده ایشان است که در یادداشتها و منابع به آنها اشاره خواهد شد . روحش شاد و یادش همیشه زنده باد.

2 - مدیر داخلی اندیشه صادق

3 - ربیع نتاج، سید علی اکبر، ادّله علمی بر جواز ترجمه قرآ.ن کریم، نشریه زبان و علوم قرآن، شماره 3 و 4، زمستان 1379.

4. Andre du Ryer

5. Pierre de Cluny

6. Pierre de Tolede

7- Robert de Ketton

8- حدیدی، جواد، ترجمان وحی، سال اول شماره 1 ص.39

9- Marie- Therese d'Alvernظy, Deux traductions Latines de Coran au Moyan-Age, Archives d'histoire doctrinale et literaire de Moyen-Age, t.23/22 , 1947/1948, p.69-131

10- ِAndrea Arrivabene

11- Schwieger

12-  Encyclopedie de l'Islam, vol5 p.434

13- Andre du Ryer , L'Alcoran de Mahomet , translate d'arabe en francais,1647

14- Marsigny

15- Gulistan ou Empire des Roses , Traite des Moeurs de Roys, Compose par Musldini Saadi, prince de poetes turcs et persans , traduit en francais par le sieur Andre du Ryer, Paris ,1634.

16- حدیدی، جواد، اسلام از نظر ولتر، چ5، 1374، صص162-163

17- Sale, George, The Koran fo Mohammad, London, 1734

18- Claude-Etienne Savary, Le Koran traduit de l'arabe, accompagne de notes, precede k'un abrege de ls vie de Mahomet, Paris, 1783

19- Ibid.p.VI

20- Lettres sur l'Egypt, 1788

21- Lettres sur la Grece, 1788

22- Les amours d'Anas-Etoujoud et Ouradi, 1789

23- Grammaire de la langue arabe vulgaire et litteraire,1813

24- Claude-Etienne Savary, Le Koran traduit de l'arabe, accompagne de notes, precede k'un abrege de ls vie de Mahomet, Paris, 1783 p.V&VI

25- Ludovico Maracci, Alcoranus, textus universus cui praemissus est Prodromus ad refutationem Alcorani, padoue,1689,2vol. fol

26- حدیدی، جواد، رهروان حقیقت، مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1380 ص.71

27- La puissance d'Abu-lahab s'est evanouie . Il a peri lui -meme.

A quoi lui ont servi ses immenses richesses؟

Il descendra dans les brasiers de l'enfer.

Son epouse de suivra portent du bois.

A son cou est attachee une corde d'ecorce de palmir.

28- حدیدی، جواد، رهروان حقیقت، مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1380 ص.74

29- حدیدی، جواد، ترجمان وحی، سال دوم شماره 2 ص.46

30- Journal Asiatique

31- Albin de Kazimirski Biberstein

32- Apotre: nom donne aux douze disciples que Jesus-Christ chargea de precher l'Evangile

33- Fatma-Zaida,  L'Alkoran, Lisbonne, 1861

34- Edouard Montet, Le Coran, traduction nouvelle,  Paris ,1929

35- Ahmed Laimeche et B.Ben Davoud. Le Coran, lecture par excellence, Oran, 1931.

36- Octave Pesle et Ahmed Tidjani, Le Coran, traduit de l'arabe, 1946.

37- Regis Blachere, Le Coran, traduction nouvelle, Maisonneuve, 1949-1951

38- Denise Masson , Essai d'interpretation du Coran inimitable,1967

39- Ahmed Boudib , Le Coran glorieux, Paris, (1967) تاریخ انتشار آن با توجه به مطالب وی در مقدمه کتاب حدس زده شده است

40- Si Hamzea Boubakeur, Le Coran, Paris ,1972

41- Jean Grosjean, Le Coran, Paris , 1972

42- Noureddin ben Mahmoud, Le Coran, Rabat et Monaco, 1976

43- Sadok Mazigh, Le Coran, Tunis, 1978

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان