ماهان شبکه ایرانیان

مروری اجمالی بر آثار مهدویاز غیبت کبری تا قرن هفتم هجری*

امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۶۰ق به شهادت رسید . بعد از شهادت وی جز عده ای محدود از ثقات اصحاب و خواص دوستانش کسی از فرزند او اطلاعی نداشت و بدین جهت پیروانش به چندین گروه تقسیم شدند

مقدمه

الف) پیدایش و رشد

امام حسن عسکری(ع) در سال 260ق به شهادت رسید . بعد از شهادت وی جز عده ای محدود از ثقات اصحاب و خواص دوستانش کسی از فرزند او اطلاعی نداشت و بدین جهت پیروانش به چندین گروه تقسیم شدند. نوبختی در فرق الشیعة گوید: بعد از وفات امام حسن عسکری(ع) شیعه به چهارده فرقه تقسیم شدند . جمعیت کمی از شیعیان گفتند که امام حسن عسکری(ع)، فرزندی به نام مهدی(عجل الله فرجه الشریف) دارد که موعود و غایب و از نظر و امام دوازدهم شیعیان است . آن جمعیت کم هم کاملاً در تقیه و تحت فشار مخالفین بودند و نمی توانستند عقیده خودشان را به راحتی اظهار کنند. حسن بن موسی نوبختی و سعدبن عبدالله اشعری که در همان عصر می زیسته اند از شیعیان نقل می کنند که: برای ما جایز نیست درباره امام غایب بحث کنیم و در جست وجویش باشیم، زیرا جانمان در معرض خطر قرار می گیرد.

این توضیحات مشخص می کند که معتقدان به وجود فرزند امام حسن عسکری(ع) در زمان غیبت صغری کاملاً در اقلیت بودند ؛ و بدین جهت هم چندان مورد توجه دیگر فرقه های اسلامی واقع نمی شدند و بحث و انتقادهای زیادی در عقیده شان به عمل نمی آمد. کتب و رسائلی که در این دوران توسط شیعیان اثناعشری نگاشته شده حاکی از این مدعاست . از جمله این کتابها می توان به کتاب غیبت نعمانی اشاره کرد که در آن از بحثهای مفصل و دامنه دار سراغی نیست. در این کتاب به ذکر روایاتی که دلالت دارند ائمه(ع) دوازده نفرند و زمین هرگز از امام خالی نمی شود و نیز به ذکر روایات غیبت اکتفا شده است . گاهی هم که بحثی به میان آمده، به جوابهای ساده و کوتاه بسنده شده است .

اما با گذر زمان و گسترش مذهب امامیه در بین مسلمانان، کم کم بر تعداد عقیده مندان به حضرت مهدی(ع) و غایب از نظر بودن آن بزرگوار افزوده می شود. از طرف دیگر، شاهد گسترش مخالفان آن حضرت هستیم و این مسئله به خوبی در کتابهایی که در آن عصر نگاشته شده، نمایان است.

 

کتابهای عصر غیبت تا قرن هفتم

با گسترش مذهب حقه اثناعشریه اعتقاد به مهدویت و امام زمان، مهدی موعودA، به عنوان امام زنده گسترش یافت و این مرهون تلاشها و فداکاریهای علمای بزرگ شیعه در گسترش و دفاع از عقیده حقه مهدویت است. نظر اجمالی به کتابها و رساله هایی که در این زمینه در این دوران تألیف شده، به خوبی این حقیقت را آشکار می کند.

در این دوران ما شاهد کتابها و رساله هایی هستیم که روات و محدثان اخبار نبوی6 و ائمه اطهار(ع) در آنها به طور کافی و شافی به این موضوع پرداخته اند. در اینجا به بعضی از مهم ترین این کتابها که اکنون در دسترس همگان است اشاره می کنیم.

کتاب شریف اصول کافی (کتاب الحجه) تألیف مرحوم کلینی (م328 یا 329ق). کتاب کافی از چند کتاب تشکیل یافته است. کتاب چهارم آن پیرامون حجت و یک صد و سی باب است و هر باب آن متضمن روایاتی خاص درباره حجت است . کتاب کافی از منابع بسیار مهم در این زمینه به حساب می آید و به گفته علامه ذوالفنون آیت الله حسن زاده آملی، امامیه را در امامت اثنی عشر و در اصالت و غیبت دوازدهم آن حضرت صاحب الامرA کتاب کافی، کافی است.»

کتاب غیبت نعمانی، تألیف محمدبن ابراهیم بن جعفر ابوعبدالله نعمانی از مشایخ عظیم القدر امامیه و معاصر کلینی و ابن عقده است که زمان غیبت صغری را درک کرده است. کتاب غیبت نعمانی از کتب قدیم معتمد نزد همه علمای شیعه و از اجل کتب است و در جلالت او کلام شیخ مفید(ره) کافی است که در آخر باب سوم ذکر امام قائمA از کتاب ارشاد فرمود: هر کس اخبار غیبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می خواهد، به کتاب غیبت نعمانی رجوع کند که در این باب کتاب جامعی است .

کمال الدین وتمام النعمة، تألیف مرحوم شیخ صدوق ابن بابویه (م381ق). شیخ صدوق(ره) این کتاب را در شصت و دو باب درباره حضرت مهدی(ع) تألیف کرده است و همه این ابواب، روایات مرویه از رسولالله(ص) و اوصیای احدعشر اوست. ایشان در باب علت تألیف کتاب می نویسند:

انگیزه من در تألیف کتاب آن بود که چون آرزویم در زیارت علی بن موسی الرضا(ع)، برآورده شد، به نیشابور برگشتم و در آنجا اقامت گزیدم و دیدم بیشتر شیعیانی که نزد من آمد و شد می کنند در امر غیبت حیران اند و درباره امام قائمA شبهه دارند و از راه راست منحرف گشته و به رأی و قیاس روی آورده اند. با استمداد از اخبار وارده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) تلاش خود را در ارشاد ایشان به کار بستم تا آنها را به حق و صواب دلالت کنم.

کتاب دلائل الامامة، تألیف ابوجعفر محمدبن جریربن رستم طبری آملی. وی از اعظم علمای امامیه در قرن چهارم هجری است. این کتاب از مصادر شیعه امامیه در امامت و احادیث مروی در امامت است. نویسنده در آخر کتاب در چند عنوان از قائم آل محمد، مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن می گوید و روایاتی را نقل می کند.

الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تألیف دانشمند بزرگ و نامور جهان تشیع ابی عبدالله محمد بن النعمان معروف به شیخ مفید(ره) (336 ـ 413ق). ایشان در این کتاب به ذکر حوادث روایاتی پیرامون حضرت ائمه اثناعشریه می پردازد که در نهایت در چند باب احادیث و روایاتی را پیرامون امام عصرA می آورد.

در این زمینه کتابهای روایی دیگری نیز مانند کتاب غیبت عبدالله بن جعفربن حسن حمیری نگاشته شده است که ذکر آنها را به مجالی دیگر وامی گذاریم.

کم کم با فاصله گرفتن از عصر غیبت صغری و طولانی شدن غیبت کبری، ما شاهد کتابها و رساله های کلامی متعدد هستیم که اعلام و بزرگان شیعه آنها را تألیف نموده اند. سنخ این دست از کتابها با کتابهایی که قبلاً ذکر کرده ایم تفاوت چشمگیری دارد. موضوع این کتابها ذکر روایات نیست، بلکه مطالب آنها به صورت مباحث کلامی تنظیم شده است. تعدادی از این کتابها پیرامون مسئله امامت به طور عام است که در ضمن هم به مسئله غیبت امام زمان و مهدویت پرداخته اند. اما برخی دیگر از کتابها به طور خاص به مسئله مهدویت پرداخته اند که در ذیل به تعدادی از این دو دسته کتابها و رساله ها اشاره می کنیم.

کتاب غیبت نعمانی، تألیف احمدبن ابراهیم نعمانی (م329ق).

کتاب غیبت، تألیف محمدبن قاسم بغدادی، از مشاهر متکلمان امامیه و معاصر ابن همام (م328ق).

کتاب غیبت، تألیف مظفرعلی بن حسین همدانی.

کتاب غیبت، تألیف حنظلةبن زکریابن یحیی بن حنظله تمیمی.

احمدبن محمدبن عمران، معروف به ابن جندی، کتابی درباره غیبت امام زمان نگاشته است. نجاشی در این زمینه می نویسد: ابن جندی استاد من است و کتابهایی نوشته که از جمله آنها کتاب الغیبة است. او در سال 396ق وفات نموده است.

قرنهای پنجم و ششم، قرنهای رشد و گسترش مذهب حقه اثناعشریه است. در این دوران ما شاهد بالندگی و گسترش روزافزون مذهب شیعه هستیم. دورانی که در آن بزرگان شیعه همچون شیخ مفید(ره)، سید مرتضی(ره) و شیخ طوسی(ره) به عنوان استادان بلامنازع در مرکز خلافت اسلامی (بغداد) و دیگر شهرها مطرح شده اند. حتی خلفا طبق نظر این استادان بزرگ بعضی اشخاص را تکفیر و بعضی را طرد کرده اند. اجرای اعدام ابن ابی العزاقر از این موارد است.

این جایگاه بالای شیعه از نظر سیاسی و اجتماعی در عراق و ایران در دوران دیالمه که محب اهلبیت(ع) بوده اند به اوج خود رسیده است. با گسترش مذهب شیعه بحث پیرامون مهدویت نیز به طور روزافزونی گسترش یافت.

از جمله خصوصیات دیگر این دوران، مخصوصاً در قرن پنجم، رواج و رونق بازار علوم و معارف و به کار افتادن مدارس اسلامی و مجامع علمی و مذهبی است. در این عصر انواع مجادلات و مناظرات علمی میان علما و فقها برقرار گشت، به طوری که فن خلاف و مناظره در این قرن بیش از هر دوره ترقی کرد. در این دوره شیعه و سنی مخالفتهای خود را با یکدیگر سخت بروز دادند و حتی چندین مرتبه در بغداد و دیگر شهرهای اسلامی، بین آنها جنگ درگرفت و جمع بسیاری کشته شدند.

به طور طبیعی یکی از مباحثی که بحثهای زیادی را در این دوران ایجاد کرده، مسئله مهدویت است. در واقع می توان گفت بحث امامت و به خصوص مهدویت همانند دیگر زمانها یکی از ارکان اصلی مذهب اثناعشریه در آن دوران به حساب می آمد. لذا کتابها و رساله های بسیار مهم و گرانسنگی در این دوران نوشته شده که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

شیخ مفید(ره) کتابها و رسائل متعددی در زمینه غیبت تألیف کرده است . مرحوم نجاشی کتابهای زیر را از جمله کتابهای شیخ مفید(ره) می شمارد: کتاب الایضاح فی الدمامة، کتاب النقض علی ابن عباد فی الامامة، کتاب المسائل العشر فی الغیبة، کتاب مختصر فی الغیبة، کتاب جوابات الفارقیین فی الغیبة، کتاب نقض الامامة علی جعفربن حرب، کتاب النقض علی الطلحی فی الغیبة، کتاب النقض علی غلام العجرانی فی الامامة، کتاب النقض علی النصیبی فی الامامة، الرد علی الکراییسی فی الامامة، کتاب الجوابات فی خروج المهدی، کتاب الرد علی ابن رشید فی الامامة، کتاب الرد علی ابن الاخشید فی الامامة، کتاب العهد فی الامامة.

این تعداد کتاب و رساله از شیخ مفید(ره)، نشانه رواج و گسترش تفکر امامت و مهدویت در جامعه اسلامی آن روز است.

سید مرتضی نیز کتابهایی پیرامون امامت و مهدویت نگاشته است . گسترش اندیشه مهدویت در زمان این بزرگوار نیز ادامه پیدا کرد و دایره رد و ایراد باز هم تا حدودی توسعه یافت. لذا سید مرتضی(ره) کتاب مهم و ارزشمند شافی را در چند مجلد تألیف کرده و در آن تمام مسائل امامت را مورد بحث و بررسی قرار داده و اشکالات و ایرادات مخالفان را پاسخ داده است. ایشان علاوه بر کتاب شافی کتابی هم درخصوص غیبت به نام المقنع تألیف نموده است.

بعد از آن دو بزرگوار، منصب زعامت و ریاست امامیه به شیخ طوسی(ره) محول شد. در زمان ایشان دیگر مذهب شیعه اثناعشریه، کاملاً معروف و مورد توجه همگان قرار گرفته و مناقشات مذهبی مخصوصاً در مسئله امامت به اوج خود رسیده بود. در واقع در اثر مساعی و فداکاریهای آن دانشمند مبارز و استادان از خودگذشته اش، شیعه دوازده امامی که تا مدتی قبل فرقه گمنامی شمرده می شد، به یک مذهب علمی و فعال و مبارز تبدیل شد. تبلیغات شیخ و استادان فداکارش به حدی مؤثر واقع شد که اذان رسمی شهر بغداد بر طبق عقیده شیعه گفته می شد، و بر در اکثر خانه های شیعیان نوشته بود: محمد و علی بهترین مردم هستند.

طبیعی می نماید که در چنین اوضاع و احوالی، فرقه های دیگر اسلامی بیکار نمی نشینند و درصدد رد و نقض دیدگاههای شیعه برمی آیند. شیخ طوسی(ره) در این زمان به علت جلالت و عظمت شأن معنوی و علمی از طرف خلیفه وقت، القام بامرالله، کرسی کلام را رسماً به عهده گرفت و در چنین موقعیت حساسی به پیکار علمی و دفاع از عقیده شیعه مشغول گشت.

شیخ طوسی در این زمینه کتاب شافی استادش سید مرتضی را تلخیص کرد و در جلد اول و چهارم آن کتاب به طور مستند درباره امام زمان بحث نمود . علاوه بر آن، وی کتاب جداگانه ای در زمینه مهدویت به نام الغیبة تألیف کرد. ایشان در مقدمه کتاب می نویسد:

شیخ بزرگوارم به من دستور داد که کتابی درباره غیبت صاحب الزمان و سبب دوام غیبت و پاسخ شبهات مخالفان بنویسم. من با وجود کمی فرصت و ناراحتی روحی و موانع روزگار خواهش او را پذیرفتم و به طور اختصار آن مطلب را تعقیب خواهم کرد.

با مرور اجمالی به کتاب الغیبة ایشان می توان فهمید که تمام هم و غم ایشان رفع و دفع شبهاتی بوده که از جانب فرق اسلامی از قبیل زیدیه ، کیسانیه، ناویسه، واقفیه، فطحیه، اسماعیلیه و دیگر فرق اسلامی در آن زمان مطرح می گردید.

کتابهای دیگری نیز در این عصر به نگارش درآمد، همانند برهان در طول عمر صاحب الزمان، اثر ابوالفتوح محمدبن علی بن عثمان یا کتاب صاحب الزمان و کتاب وقت خروج مهدی، از محمدبن جمهور و یا کتاب فرج کبیر در غیبت، از ابوعبدالله محمدبن جعفر وراق طرابلسی و نیز کتابها و رساله های دیگر که اکنون درصدد ذکر همه آنها نیستیم.

آنچه تا به حال بیان شد، نوشته هایی بودند که به طور مستقیم پیرامون امامت و مهدویت سخن رانده بودند. اما در این دوران ما شاهد کتابهای دیگری هستیم که اگرچه موضوع اصلی آنها مسئله امامت یا غیبت و مهدویت نیست، مثل کتابهای تفسیری و یا کلامی که به تمام موضوعات کلامی پرداخته اند، با این همه در این گونه کتابها هم به طور شافی و کافی به بحث امامت و مهدویت پرداخته شده است. اکنون به تعدادی از این آثار و محتویات آنها اشاره می کنیم.

در میان تفاسیر قرآن کریم، تفسیر مجمع البیان، تألیف شیخ طبرسی(ره) از شهرت و آوازه ای خاص برخوردار است. این تفسیر نزد شیعه و اهل سنت دارای اعتباری خاص است. در تأیید این ادعا می توان به گفته شیخ شلتوت، مفتی الازهر مصر، تمسک کرد که در مقدمه خود بر این تفسیر نوشته است. این عالم بزرگ اهل سنت می گوید:

تفسیر مجمع البیان با مزایای زیادی که دارد از دیگر تفاسیر قرآن بهتر است.

شیخ طبرسی(ره) در تفسیر مجمع البیان به طور نسبتاً مفصل به مسئله مهدویت، از قبیل نشانه های ظهور، جهان بعد از عصر ظهور، تولد حضرت و بعضی از شبهاتی که پیرامون این مسئله مطرح است، پرداخته است که به تعداد اندکی از آنها اشاره می کنیم.

صاحب تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه شریفه « لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» می گوید:

وقال ابوجعفرA: هم اصحاب المهدی(ع) فی آخر الزمان ویدل علی ذلک ماوراه الخاص والعام عن النب6 انه قال: لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلا صالحاً من اهل بیتی یملاء الارض عدلاً وقسطاً کما قد ملئت ظلماً وجوراً. وقد اورد الامام ابوبکر احمدبن الحسین البیهقی فی کتاب البعث والنشور اخباراً کثیرة فی هذا المعنی.

در ادامه ایشان به این شبهه که مهدی امت، همان حضرت عیسی مسیح است می پردازد و آن را رد می کند و در ادامه می گوید: احادیثی که در آن تصریح به خروج حضرت مهدی شده است. از نظر سند صحیح می باشد. او در ادامه به طرق مختلف، چند روایت از پیامبر اکرم(ص) پیرامون حضرت حجتA بیان می کند. شیخ طبرسی(ره) در ذیل آیه «الذین یؤمنون بالغیب»، از جمله موارد غیبت را مدت غیبت امام زمانA و وقت ظهور آن حضرت ذکر می کند.

صاحب تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه « یوم نحشر من کل امة فوجاً ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون» به یکی از حوادثی که در عصر ظهور به وقوع می پیوندد، اشاره می کند و می گوید:

وقد تظاهرت الاخبار عن الائمة الهدی من آل محمد ان الله تعالی سیعید عند قیام المهدی قوماً ممن تقدم موتهم من اولیائه وشیعته لیفوزوا بثواب نصرته ومعونته ویبتهجوا بظهور دولته ویعید ایضاً قوماً من اعدائه لینتقم منهم وینالوا بعض مایستحقونه من العذاب فی القتل علی ایدی شیعته والذل والخزی بما یشاهدون من علو کلمته ولایشک عاقل ان هذا مقدور لله تالی غیر مستحیل فی نفسه وقد فعل الله ذلک فی الامم الخالیه ونطق القرآن بذلک فی عدة مواضع مثل قصة عزیر وغیره.

در زمینه کتابهای تفسیری می توان به تفسیر روض الجنان وروح الجنان، تألیف شیخ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی بن محمدبن احمد خزاعی نیشابوری، اشاره کرد. ایشان از جمله مفسران به نام شیعه است و تفسیر او از قدیمی ترین تفسیرها به شمار می آید که به زبان فارسی در قرن ششم هجری تألیف شده است .

ابوالفتوح رازی به طور گسترده به مسئله مهدویت پرداخته است که به گوشه هایی از بیانات ایشان اشاره می کنیم.

ایشان در ذیل آیه پنجم سوره مبارکه آل عمران به ضرورت وجود امام می پردازد و می گوید:

در این خبر دو دلیل است بر دو اصل از اصول ما. یک آنکه زمانه از امام خالی نباشد، برای آنکه تا امام نباشد، شناختش واجب نباشد؛ و دیگر، دلیل است بر آنکه معرفت امام از اصول دین است که اگر نه چنین بودی نگفتیA که: هرکه نشناسد او را، مردن او مردن کافران بود.

ابوالفتوح در جای دیگر به مسئله ظهور آن حضرت می پردازد و می گوید زمان ظهور آن حضرت مشخص نیست و جز خداوند عالم کسی به زمان ظهور آگاهی ندارد . ایشان در جایی دیگر ایمان به حضرت مهدی(ع) را از مصادیق « والذین یؤمنون بالغیب» می داند و می گوید:

در تفسیر اهل البیت(ع) می آید که: مراد به غیب مهدی امت است که غایب است از دیدار خلقان و موعود است در اخبار و قران.

ابوالفتوح در موارد متعددی به نشانه های ظهور حضرت اشاره می کند مثلاً در ذیل آیه « حتی اذا فتحت یأجوج ومأجوج وهم من کل حرب ینسلون» می گوید:

حذیفة بن الیمان گفت که رسول6 گفت: اول آیتی و علامتی از علامت آخر زمان، خروج دجال بود، آنگه خروج دابة الارض، آنگه خروج یأجوج و مأجوج، آنگه عیسی(ع) از آسمان فرود آید و این عند خروج مهدی باشد.

وی در ذیل آیه « ولوتری اذ فزعوا فلافوت واخذوا من مکان قریب» می نویسد:

در اخبار ما آمد که: از علامت خروج خسفی باشد به شرق و به یکی به مغرب و یکی به مبدأ و از علامت خروج او خروج سفیان است که در این خبر و این رایت هدی که گفت از کوفه بدر آید، خبر رایت مهدی نباشد علی ما فی الاخبار.

ایشان در جایی دیگر به وضعیت جهان بعد از ظهور حضرت اشاره می کند. او در ذیل آیه « فقاتل فی سبیل الله لاتکلف الا نفسک وحرّض المؤمنین عسی الله ان یکف بأس الذین کفروا واله اشد بأساً واشد تنکیلاً» می گوید:

قول دیگر آن است که آیت عام است جز آن انجاز این وعد هنوز نیست آنگاه باشد که صاحب الزمانA بیرون آید و عیسی(ع) از آسمان فرود آید و خلاف برخیزد و دین یکی شود و کفر مقموع و مقهور گردد و دین خدا تعالی بر همه دینها ظاهر شود چنانکه گفت « لیظهره علیه الدین کله یملأ الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً».

ایشان همچنین در ذیل آیه « ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین» به شرایط و وضعیت جهان بعد از ظهور حضرت می پردازد.

ابوالفتوح در موارد مختلفی به شبهاتی که پیرامون حضرت مهدی(ع) مطرح بوده می پردازد و به آنها پاسخ می دهد. مثلاً در ذیل آیه «فانظر الی طعامک وشرابک لم یتسنّه» می آورد:

خدای تعالی در نگاه داشت طعام و شرابی سریع التغییر به حسب اجرای عادت برای حکمت و مصلحتی خرق عادت کرد و آن طعام و شراب را از تغییر نگاه داشت. نشاید که شخصی را که صلاح جهانی بر او منوط است سالی چند به خلاف عادت عمر ابنای وقت او بدارد که پیر نشود و بی قوت نگردد.

از جمله کتابهای کلامی که در این دوره نوشته شده و در آن به بحث مهدویت پرداخته شده است، کتاب بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض، معروف به کتاب نقض، تألیف عبدالجلیل قزوینی رازی (قرن ششم) است. نویسنده این کتاب شبهاتی را که نویسنده کتاب بعض فضائح الروافض مطرح کرده و به شیعه نسبت داده است مطرح می کند و به آنها پاسخ می دهد.

از جمله مسائل و شبهاتی که نویسنده کتاب بعض الفضائح مطرح می کند، شبهات و مسائلی پیرامون مهدویت و امام زمانA است که جناب دانشمند بزرگوار عبدالجلیل قزوینی به خوبی به آن پاسخ می دهد.

وی در مورد خروج حضرت آورده است:

اما آنچه انکار کرده است بر خروج قائم، باید که تواریخ ببیند از اصحاب الحدیث که از امت محمد هر کس که نزول عیسی را مقرّ است، خروج مهدی را منکر نیست و آن جمهور اصحاب شافقی اند خلفا عن سلف و شیعت هر دو را مقرند.

یا در جای دیگر پیرامون شرایط ظهور گوید:

اما آنچه گفته است که سیصد و سیزده حلال زاده می بایند تا او خروج کند شیعت نگوید که موقوف است ظهور امام برین عدد و در هیچ کتابی از کتب شیعت مذکور نیست بلکه در اخبار و تواریخ و آثار و ملاحم آورده اند که اتفاق را آن روز که مهدی بر در کعبه ظاهر شود، سیصد و سیزده مرد معتقد که از اطراف عالم به حج رفته باشند بر وی عهد بندند و بیعت اول ایشن دریابند و شرحی بداده است که از هر ولایتی و ناحیتی چند نفس باشند به عدد اهل بدر که با مصطفی بودند، و این نه شرطی است از شرایط ظهور امام و نه رکنی از ارکان خروج او، توقف او به مصلحت است، نه انتظار؛ این عدد از جمله علامات ظهور است نه شرایط خروج است.

عبد الجلیل قزوینی در موارد متعددی پیرامون آن حضرت و شرایط ظهور و علامات آن و مباحث دیگر مهدویت بحث کرده است که ما به همین دو مورد اکتفا می کنیم و مشتاقان را به خود کتاب گرانسنگ نقض ارجاع می دهیم.

با دقت در همین موارد اندکی که ذکر شد به خوبی می توان دریافت که مسئله مهدویت در قرن چهارم و پنجم و ششم در جهان تشیع و حتی می توان گفت در جهان اسلام به خوبی جایگاه خود را پیدا کرد و ذهن فعال جهان اسلام و مسلمانان را به خود مشغول ساخت. در این دوران عده ای آن را پذیرفته و عده ای درصدد رد آن بوده اند که این امر از تعد و نوع شبهاتی که در این زمینه مطرح می گردید، به خوبی هویداست. این نشان از تاریخ طولانی و قدیم مسئله مهدویت دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان