حوزه : با تشکراز حضرت عالی که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید،لطفا در زمینه یکی ازابعاد و ویژگیهای برجسته حضرت آیه الله العظمی بروجردی مطالبی را برای ما و خوانندگان عزیز بیان کنید.
استاد: بنده درباره ویژگیهای اخلاقی آیه الله العظمی بروجردی ، برای شما و خوانندگان مجله مطالبی را عرض می کنم :
از بهترین و پربارترین سالهای عمر من ، سالهایی بود که در درس آیه الله العظمی بروجردی ، شرکت داشتم . دراین مدت ، هم علم و دانش از او می آموختیم و هم ادب واخلاق . بدون شک ،او عالمی بزرگ بود. می دانیم که علم به تنهائی دلیل بر شخصیت نیست . آنگاه علم دارای عظمت است که آمیخته بااخلاق شایسته آن مقام علمی باشد. چه جالب است که استاد، هم علم و دانش بیاموزد و هم اخلاق و تقوا را.
او در درسهایش زیاد به بحث اخلاق نمی پرداخت ، بلکه گه گاهی درباره مسائل اخلاقی سخن می گفت ، ولی در عمل همه چیز را نشان می داد.
سخنانش نفوذ عجیبی داشت .
نگاههایش بسیار نافذ بود.
سکوتش پرمعنی بود.
رفت وآمدش ، درس و سرمشق بود.
اگر کسی ، به راستی در حرکات و سکنات او دقیق می شد، مسائل اخلاقی بسیاری رااز آن مرد بزرگ می توانست بیاموزد.
من نمی توانم تمام فضائل اخلاقی آن مرد بزرگ را دراین مختصرر بازگو کنم .
تنها فرازهایی از آن را برای شما عزیزان شرح می دهم :
1. تقوای فوق العاده
تقوی معیار شخصیت انسان وارج او در پیشگاه خدا 1 و بهترین زاد توشه قیامت 2 و سبب روشنایی دل و بهره مندی از فرقان حق و باطل است .3
او، به تمام معنی[ متقی] بود. با کمال دقت ، مواظب بود تااز سخنش ، نامش دستگاهش ، سخنی یا کاری که بر خلاف رضای خداشت تراوش نکند.
یکی ازاصحاب نزدیک ایشان ، درباره او جمله ای می گفت که در آغاز زعجیب به نظر می رسید،اما دقت و تامل در آن ، مفهوم خاصی استفاده می شد.
او می گفت : در خلال مدتی که با آیه الله بروجردی مصاحبت داشتم ، فهمیدم : او قیامت را باور کرده است !
مگر یک مرجع بزرگ تقلید، ممکن است قیامت را باور نکرده باشد؟ ولی این باور همان باوری است که علی ( ع ) در خطبه متقین می فرماید:
فهم والجنه کمن قدر آها و هم فیها منعون و هم والنار کمن قدرآهاو هم فیها معذبون .
روزی اصحاب ایشان ، در خدمت آن بزگوار، گفتگواز خدمات معظم له داشتند، آثار خدماتی را که ایشان انجام داده بود، شرح می دادند.
یکی ازاصحاب می گوید: من در میان آن جمع خاموش بودم .
آیه الله بروجردی رو به من کرد و فرمود :[تو هم سخنی بگو].
عرض کردم : مطلبی ندارم جز حدیثی که ازاجدادمم به خاطر دارم ،اگر اجازه بفرمایید جدیث را عرض کنم ؟
فرمود: بگو.
عرض کردم : جدم رسول خدا می فرماید:
اخلص العمل فان الناقد بصیر 5
عمل خود را خالص کن ، زیرا بازرس عمل بسیار بینااست .
همین که این حدیث را خواندم ،اشک از چشمان آن مرد بزرگوار سرازیر شد و فرمود :[راستی اگراعمال ما خالص و برای خدا نباشد، چه خواهد شد؟]
فراموش نمی کنم : پس ازاین ماجر، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد، نگاهی به من می کرد و می فرمود :[ اخلص العمل فان الناقد بصیر]!
2.احترام به حقوق دیگران
حرمت و حق مومن تا آن حد عظمت دارد که امام صادق ( ع ) آن را با عظمت تراز کعبه می دادند.
المومن اعظم حرمه من الکعبه . 6
آیه الله بروجردی با کمال دقت ، مواظب بود کاری که حقی از حقوق دیگران را پایمال کند،ازاو سر نزند.
به عنوان نمونه ، آن مرد بزرگ گاه در لابلای بحثهایی که در درس می فرود در برابراشکالات بیجا کمی عصبانی می شد ( البته نه آنچنان عصبانیتی که او را در خلاف رضای خد وارد کند) ولی پس از درس ، سخت از آن عصبانیت پشیمان می شدند، دنبال طرف می فرستادند وازاو عذرخواهی می کردند. گاهی برای جلب محبت او کمکهای مالی نیز می کردند.
خلاصه : تا رضایت او را کاملا جلب نمی کردند، آرام نمی گرفتندازاین جهت ، در میان دوستان این مزاح معروف شده بود که :
[عصبانیت آیه الله بروجردی مایه برکت است]!
گاه ، به این هم قناعت نمی کردند، روز بعد، هنگامی که بر منبر تدریس می نشستند، در حضور جمع شاگردان ،از آن فرد عذرخواهی می کردند. در حالی که می دانیم میان شاگردان واستادان این مسائل ، معمول ، نیست . استاد به منزله پدر، و شاگرد، همچون فرزنداست و توبیخ و خشونت پدر برای فرزند گوارااست.
اینها هم نشان دهنده این است که : آن حضرت ، تا چه اندازه به حقوق دیگران احترام می گذاشت .ازاین که خدای نکرده حیثیت و آبروی انسانی ، هر چند شاگرداو باشد، ضایع بشود، در پیشگاه خدا بیم داشت .
3. پشتکار عجیب
همیشه مردان بزرگ بااستقامت و پشتکار به جائی رسیده اند و به گفته قرآن در آن تعبیر کوتاه و زیب، عامل هدایت و پیروزی دو چیز است :
[جهاد همه جانبه] و[ اخلاص] .
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
آیه الله بروجردی نمونه اتم این معنی بود.
مرجعیت آیه الله بروجردی ، مرجعیت و زعامت عامه بود زیرا در آن عصر،امثال واقران ایشان ، چشم از جهان فروبسته بودند واو در طبقه خود، تنها مانده بود. گرفتاریهای ناشی از چنین مرجعیت عظیم و عالمگیر، به طور طبیعی ، بسیار زیاداست . بااین حال ، هرگز مطالعه را فراموش نمی کرد و در تمام طول عمرش ، ساعاتی برای مطالعه داشت .از ایشان نقل می کردند که فرموده بود:
من از مطالعات علمی خسته نمی شوم ، بلکه هرگاه که از کارهای دیگر خسته می شوم ، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می کنم !
گاه دستور می دادند: در خانه یا اطاق را در ساعات معینی ببندند و مراجعین را نپذیرند، تاایشان بهتر بتوانند به مطالعات علمی خود برسند.
می فرمود:
[در دوران جوانی ، گاه شبها چنان گرم مطالعه می شدم که با صدای موذن متوجه می شدم صبح طلوع کرده است و من هنوز غرق مطالعه بودم].
آنان که بااین مرد بزرگ ، معاشرت داشتند، نقل می کردند:
ایشان ، غالبا در نیمه دوم شب از خواب بر می خاست و به مطالعه و عبادت مشغول می شد.این روش تا آخر عمر با برکتش ادامه داشت .
داستانی از خودم عرض کنم : برای اولین بار، در نوجوانی کتابی نوشته بودم به نام[ جلوه حق] این کتاب ، درباره اشتباهات متصوفه و طرفداران عرفان التقاطی بود. کتاب را خدمت آیه الله بروجردی فرستادم . یک روز،ایشان دنبال من فرستادند خدمتشان رفتم .
فرمودند:
[ فلانی ، کتاب تو راازاول تا به آخر مطالعه کردم]!
به دنبال آن ، جمله تشویق آمیزی فرمودند که از ذکر آن صرف نظر می کنم . ولی بیش از آنچه آن سخن تشویق آمیز در من اثر گذاشت ، جمله [تمام کتاب راازاول تا به آخر مطالعه کردم] اعجاب مرا برانگیخت که یک مرد بزرگ ، در آن سن و سال ، با آن همه مشغله ، چگونه حوصله دارد کتابی که اولین قلم یک طلبه نوجوان است ،از آغاز تا پایان مطالعه کند؟
4. سعه صدر
امیرمومنان علی ( ع ) در آن گفتار معروفش ابزار ریاست و مدیریت را سعه صدر و دوری از تنگ نظری می شمرد:
اله الریاسه الصدر . 7
حضرت آیه الله بروجردی سعه صدر فوق العاده ای داشت ، مخصوصااین ویژگی در مسائل علمی ، که جایگاه حساس این مطلب است ، بروز بیشتر داشت .
هنگامی که مساله ای را عنوان می نمود، با کمال بی طرفی ، اقوال و نظریات علمای بزرگ را با متانت و بااستدلال کامل ، بدون تعصب ، تشریح می کرد. برخی ازافراد نظرات مخالفان را به گونه ای ضعیف نقل می کنند که جواب آن در آن نهفته باشد، ولی ایشان ، چنین نبود بلکه در تایید نظرات دیگران آنچنان جدی استدلال می کرد که شاگردان ، قبل از پایان بحث ، نمی توانستند بفهمند که ایشان با کدام نظر موافق است .
ازاین بالاتر، گاه در پاره ای از مباحث ، بعداز شرح اقوال مختلف ، بدون بیان نظر خود،از آن مساله می گذشتند، گویا می خواستند بااین برنامه ، شاگردان خود را در یک جو کاملا آزاد فکری و علمی قرار بدهند، تا بتوانند نبوغ وابتکار خود را به خرج دهند و پرورش علمی پیدا کنند.
فراموش نمی کنم : گاه که برای اثبات نظریه خوداستدلال می کردند و برخی از شاگردان ایراد می گرفتند، می فرمودند:
[من دلیل خودم را می گویم ، قصد تحمیل آن را به دیگری ندارم . هدف من بیان دلیل است نه تحمیل عقیده]
در سعه صدرایشان همین بس که کتابی درباره علم رجال و طبقات آن نوشته بودند که بسیار مهم هم بود، ولی وقتی کتاب جامع الرواه اردبیلی به دست ایشان رسید، فرمود:
[ این مرد بزرگ ، قبل از من ،این راه را رفته است ، کوشش کنیداول کتاب او را چاپ کنید]
لذ، کتاب جامع الرواه ، زیر نظرایشان ، و با هزینه علاقمندان ایشان به چاپ رسید وانتشار یافت و هنوزاثر نفیس رجال ایشان به چاپ نرسیده است !
5. علاقه شدید به تربیت شاگردان
مرحوم آیه الله بروجردی ، عشق عجیبی به تربیت شاگردان داشت . باانواع وسائل و تشویقهای مادی و معنوی ، آنان را در جهت پرورش و سوق به سوی کمال تشویق می کرد. و نشان می داد ه برای علم و فضیلت ،ارزش خاصی قائل است . گاه یک طلبه کوچک را به خاطر یک کار قابل ملاحظه علمی ، چنان تشویقی می کرد که در خور یک عالم بزرگ بود. 6
نسبت به مسائل اخلاقی ، توجه کامل داشت . گاه ازاستاد بزرگ اخلاق و تقوی ، مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی ، که ستاره درخشانی برای پویندگان سیر و سولک الله بود و به مصداق[ و بالنجم هم یهتدون] مایه هدایت آنان بود، دعوت می نمودند که ازاصفهان تشریف بیاورند و در حوزه علمیه قم جلسات درس اخلاق برقرار کنند و محصلین علوم اسلامی را ازانفاس قدسیه خود بهره مند سازد.
6. سخاوت کم نظیر
سخاوت ، سیره انبیا واولیا و معصومان و پیروان خط و مکتب آنان است . در حدیث نبوی آمده است .
السخا خلق الله الاعظم 8
ایشان از نظر بخشش و سخاوت ، بسیار بلند نظر بودند و در مواقع حساس ، به فریاد مردم مستمند می رسیدند. نقل می کنند.
هنگامی که در بروجرد بودند،املاکی را که پدر به ارث برده بودند، قسمت کردند و نیمی از آن را در یکی از ساله، که مردم در فشار و سختی زندگی می کردند، فروخته و به مستمندان دادند و به سنت جد بزرگوارشان امام مجتبی ( ع )اقتدا کردند. 9
از عجائب سخاوت ایشان این بود که :اگر پولی از دست ایشان به دست کسی می افتاد، هر چنداشتباهی بود، پس نمی گرتف !از جمله شنیدم :
2 هنگامی که در بروجرد زندگی می کردند، بخشی ازاملاک خود را برای کاری فروخته بودند، دراین موقع ، شخصی نیازمند به ایشان مراجعه می کند.ایشان مبلغی را که در پاکتی گذاشته بودند که به آن نیازمند بدهند، گویا وکیل خرج ایشان ، اشتباها به جای این پاکت ، آن پاکت را مجموع پول ملک در آن بود، به آن نیازمند داده بود. بعدا آن مرد نیازمند، متوجه می شود که باید اشتباهی صورت گرفته باشد. پول را بر می گرداند، ولی ایشان قبول نمی کنند و می گویند پولی را که داده ایم پس نمی گیریم!
روزی در بیرون منزل خودشان در قم ، که مرکزارباب رجوع بود، نشسته بودند که شخصی مقداری سهم امام ( ع ) به ایشان داد. در همین موقع که پول در برابر روی ایشان بود، بادی وزید واسکناسها را به اطراف پخش کرد، طلابی که در آن جا بودند پول را جمع کردند که به ایشان بدهند قبول نکردند و فرمودند: پس نمی گیرم . به اهلش رسیده !
7. طرفداری شدیداز نظم وانضباط
عدالت و نظم محور عالم هستی و کلید ربوبیت پروردگاراست : [ و با العدل قامت السموات والارض]
وامیرمومنان علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی پرافتخارش ، تمام فرزندان و دوستان خود را به آن دعوت فرمود:
اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم . 10
مرحوم آیه الله بروجردی ، معتقد بودند: حوزه علمیه بایداز هر نظر منظم باشد لذا برای اولین بار جمعی از علما را به عنوان هیات حاکمه تعیین کردند. تااگر بی نظمی و خلاف اخلاق از طلبه ای مشاهده شود، به سراغ او بفرستند، نخست او را با نصیحت و موعظه ازاشتباهش برگردانند و در صورت عدم تاثیر، شدت عمل به خرج دهند، حتی در صورت لزوم او رااز قم اخراج کنند، تا گرد و غبار بی نظمی و بداخلاقی او بر دامان حوزه علمیه ننشیند.
درابتدای سال تحصیلی ، گاه اتفاق می افتاد که ایشان به خاطر کسالت ، نمی توانستند درس را شروع کنند، ولی برای این که درسهای حوزه نظم خود را پیدا کند، به ناچار، چند روزاول را به هر زحمت و مشقتی بود، درس می گفتند، تا چرخهای حوزه علمیه به گردش درآید و بعد به بستر می رفتند تا کسالتشان بر طرف گردد!
در زندگی داخلی و وضع خانه و بیرونی لباس و ظاهر خود نیز، بسیار منظم و مرتب بودند.
8. حفظ کیان روحانیت
قرن مجید، عزت را مخصوص خدا و پیامبر و مومنان می شمرد:
ولله العزه ولرسوله وللمومنین 11
مومنان حق ندارنداین عزت الهی را با هیچ چیز مبادله کنند.
او، معتقد بود: باید روحانی عزیز باشد، هرگز تن به ذلت ندهد و در برابرارباب زروزور، سر تعظیم فرود نیاورد.اگر کسی خدمت ایشان می رسید و سهم امام هنگفتی هم می آورد، ولی شائبه تحقیر در آن بود، ن پول را نمی پذیرفتند. حتی نسبت به رحال و شخصیتهای مملکتی ، معتقد بودند: وقتی به حضور مرجع اسلام می آیند، باید کمال ادب را داشته باشندازاین روی ، هنگامی که یکی از رجال معروف آن زمان ، به خدمت ایشان آمده بود و روی سکویی ، که کمی از سطح مجلس بلندتر بود، نشست ، آیه الله بروجردی ، وقتی این بی ادبی راازاو دید، با ناراحتی فرموده بود: بنشین پائین !
9. مبارزه با عوام زدگی
عوامزدگی مصیبت بزرگ و آفت مهم برای[ روحانیت] ، بخصوص[ مرجعیت] است . مردان بزرگ هنگامی می توانند به وظیفه خود در مقام رهبری خلق عمل کنند که از عوامزدگی برکنار باشند و گرنه ازاوج[ رهبری] به حضیض[ دنباله روی] ازامیال و هوسهای مردم سقوط خواهند کرد سنت شکنی انبیای بزرگ ، همچون نوح وابراهیم و محمد(ص ) چهره ای از مبارزه با عوامزدگی است و تنهائی بسیاری از رهبران الهی در دوران عمر خود نیز، به خاطر همین موضوع بوده است .
آیه الله بروجردی از کارهائی که به منظور جلب توجه عوام ،از بعضی سر می زد، سخت بیزار بود هرگزاو دنبال خوشایند عوام نبود.
او، پیشوای عوام بود، نه دنباله رو عوام . دراین زمینه ، کارهایی می کرد که شرح آن به دراز، می کشد. حتی در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین ( ع ) که گاه آلوده با کارهای خلاف از سوی عوام می شود و بعضی ازافراد روی ملاحظات مختلفی حاضر نیستند تذکرات لازم را دراین زمینه به عوام بدهند، آن مرد بزرگ ، وظیفه خود راانجام می داد و در برابر انجام وظیفه ، ملاحظه خوشایند عوام را نمی کرد، حتی اگر با حرکات و سخنان نامودبانه ای از سوی آنان مواجه می شد.
دراین زمینه ، پیغام ایشان به بعضی از دسته های عزاداری قم ، دائر به ترک کارهای ناروا و جواب آنان که گفتند: ما در 364 روز سال مقلد شما هستیم ، ولی در یک روز (روز عاشورا) مقلد شما نیستیم ، معروف است .
10. علاقه به نظافت و پاکیزگی
نظافت نشانه ایمان و کلید محبوبیت و دلیل شخصیت است ، مخصوصا برای شخصیتهای روحانی .
آیه الله بروجردی ، به نظافت و پاکیزگی ،اهمیت خاصی می داد، حتی در موقعی که روزهای آخر عمرش را در بستر بیماری می گذراند و پروفسور [موریس] ، متخصص قلب ،از پاریس برای معالجه ایشان به قم دعوت شده بود، وقتی آمد خدمت ایشان ، چنان تحت تاثیر جذبه ظاهری و معنوی آن مرد بزرگ قرار گرفت که گفته بود:
[ هیچ مقام روحانی تاکنون ، مرااین اندازه تحت تاثیر قرار نداده است]
بعضی ازاصحاب ایشان نقل می کردند: قبل ازاین که پرفسور موریس ، به خدمت ایشان بیاید، بااین که به شدت از ناراحتی قلب رنج می بردند، فرموده ند:
[شانه ای بیاورید تا من محاسن خودم را مرتب کنم زیرا پیشوای مسلمین نباید نامنظم باشد].
11.ایمان قوی به رابطه دین و سیاست
سیاست به معنی واقعی کلمه (دوراز مصطلح سیاست بازان شیاد حرفه ای ) همان تدبیرامور جامعه ،اقامه قسط و عدل ،احقاق حقوق واجرای حدود، تامین آزادیهای الهی وانسانی و برقرار ساختن نظم وامنیت است و این همان چیزی است که به عنوان یکی از مهمترین اهداف بعثت انبیا ذکر شده است :
لیقوم الناس بالقسط 12
ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم 13
امامتنا نظاما للمله 14
...ان الامامه زمان الدین و نظام المسلمین...
بدیهی است چنین آپینهائی نه تنها با سیاست رابطه دارد، بلکه به یک معنی عین سیاست است . هر فقیهی که بحث قضاءاسلامی و حدود و دیات و جهاد و مانند آن را دارد، بحث سیاسی می کند. چه بی خبرند آنان که می خواهند دین رااز سیاست تفکیک کنند. گوئی می خواهند[ تار] و[ پود] پارچه ای رااز هم جدا سازند
آیه الله بروجردی ، با درک عمیق و صحیح و جامعی که از دین داشت ، به خوبی این مساله را باور داشت و بر آن تاکید و تکیه می کرد. روزی در درس نمازجمعه مطلبی از ایشان شنیدم که عمق بینش آن مرد بزرگ را درارتباط این دو مساله با هم نشان می داد. سخنی فرمود که حاصلش این بود:
[ما چگونه می توانیم مسائل سیاسی رااز مسائل دینی جدا سازیم ، در حالی که حج یکی از عمیق ترین عبادات اسلامی است که رابطه انسان را با خدا به طرز نیرومندی بقرار می سازد واز نظر بعد عبادی چنان است که انسان را به کلی از ما سوی الله جدا کرده و به خداوند بزرگ مربوط می سازد، ولی بااین حال بعد سیاسی آن ، به قدری نیرومنداست که از مهمترین ارکان سیاست اسلامی محسوب می شود]!
آیه الله بروجردی ، گر چه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت ، که سیاست بازان حرفه ای و عامل دست اجانب سر رشته کار رااز دست روحانیت خارج ساختند و ضربه بر کیان مسلمین ایران زدند، نسبت به بسیاری از حرکتهای سیاسی بدبین بود و با سوظن به آنها می نگریتس ، ولی این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تاثیری نداشت و به همین جهت ، بااستفاده از مقام ولایت فقیه ، کارهائی انجام می داد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر می رسید!
12.اهتمام فوق العاده به مساله وحدت مسلمین
عامل پیروزی مسلمین صدراول :[اعتصام به حبل الله و عدم تفرقه] بود. 15
عامل ضعف و زبونی زمانهای بعد تنازع و فشل و تزلزل روح اخوت و برادری بود. 16
یکی از هدفهای اساسی مرحوم آیه الله العظمی بروجردی بزرگ پیشوای فقید عالم تشیع ، حسن تفاهم بین مذاهب اسلامی وایجاد هماهنگی بیشتر بین مسلمانان جهان بود.
فقید معظم ، هدفهای تقریب بین مذاهب اسلامی را تقدیر نمود و با مکتبه و مراسله با زعمای دانشگاه اسلامی الازهر و دارالتقریب ، آنان را دراین راه مقدس تشویق می فرمود.
درست به خاطر دارم که روزی در مجلس درس خود، در ضمن مساله ای که مورد بحث قرار داده بودند،ازاین که شیخ جامع از هر در بعضی از فتاوای خود، نظریات فقها و فقه شیعه را مورد مطالعه قرار داده و مطابق رای شیعه فتوی داده است ،اظهار خوشنودی نمودند و ضمنااز این که در تحقق این موضوع ، موثر بوده اند، خوشحال به نظر می رسیدند.
نماینده ایشان مرحوم علامه شیخ محمدتقی قمی ، در دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه گامهای برجسته ای ، به کمک ایشان ، دراین راه برداشت و سرانجام به فتوای تاریخی شیخ شلتوت دراین زمینه منتهی شد.
و همچنین هنگامی که هیات نمایندگی علمای ایران در موتمراسلامی بیت المقدس ، بعداز مسافرت به کشورهای عربی اسلامی و ملاقات با شیوخ الازهر واستاد بزرگ شلتوت ، گزارش امور و مذاکرات خود را به معظم له عرض می کردند، فرمودند:
[ امیدوارم روزگاری برسد که این تقریب و همکاری بین مسلمانان به وحدت واتحاد آنان تبدیل شود].
آری این یکی از آرزوهای آن مرد بزرگ و آرزوی هر مسلمان دلسوز و بیدار بوده و هست .
دو سند تاریخی مهم
بد نیست در ختام این بحث ترجمه دو نامه تاریخی ، که از دو شخصیت بزرگ عالم تسنن ، به مرحوم آیه الله العظمی بروجردی است و هر یک به جای خود، بسیار پرارزش است ، مطرح کنیم .
نامه اول :از رئیس فقید دانشگاه الازهر،استاد شیخ عبدالمجید سلیم است که در مجله رساله الاسلام (شماره 2 سال 4.218) درج شده است و نامه دوم ، آخرین نامه استاد بزرگ شیخ محمود شلتوت است که رونوشت آن ، توسط مرحوم محمدتقی قمی ، دبیرکل دارالتقریب ، به دست بعضی از برادران رسیده است .
مجله رساله الاسلام ، تحت عنوان : بین شیخی السنه والشیعه ، (رابطه دو پیشوای سنی و شیعه ) می نویسد:
چون استاد جلیل ، دبیرکل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه ازایران به قاهره برگشت ، پیامی از حضرت مستطاب ، آقای حاج آقا حسین بروجردی ، برای استاد بزرگ ، شیخ عبدالمجید سلیم ، رئیس دانشگاه الازهر، داشت که استاد شیخ عبدالمجید سلیم در جواب آن پاسخ کتبی ذیل را فرستاد:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت حضرت آیه الله السیدالجلیل حاج آقاحسین بروجردی حفظه الله سلام علیکم و رحمته .
اما بعد:استاد محترم حضرت شیخ محمدتقی قمی ، دبیرکل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه ، پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانندابلاغ نمودند.
شمااظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود، درباره کوششهائی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامی ، در راه خدمت به اسلام و مسلمین می کنیم واز تاثیراین کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین وایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگی بهتر، واصلاح فسادی که مغرضین به وجود آورده اند، سخن گفته اید.
خدا می داند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار می کنم واز خدای بزرگ مسالت دارم که به این آرزوه، جامه عمل بپوشاند و کسانی را که در راه آن می کوشند تایید فرماید.
ازاعتماد و وثوق حضرت عالی نسبت به شخص من وازاین عطف توجه به کوششهای من ، تشکر می کنم .
من ، با آنچه که از شما می دانم و سراغ دارم ، همکاری شما را دراین جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ می شمارم زیرا که شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که درایران و غیرایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر ملت اسلام کار می کنید.
فکر تقریب بین مذاهب ،اسلامی ،از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده واز کمکها و مساعدتهای پر ارزش شم، در مناسبات مختلف ، برخوردار بوده است . زیرا همانطور که از امثال جناب عالی انتظار می رود، با علم و تقوی و بصیرتی که دارید، ارزش واهمیت بزرگداشت مقام مسلمین و تقویت شوکت و عظمت آنان و رساندن آنان را به مقام شامخ ولایتی که بایست بدان برسند، به خوبی درک کرده اید:[ولله العزه و لرسوله و للمومنین].
آقای بزرگوار! دانشمندان و علم، که پرچمداران رسالت اسلامی هستند و به شهادت قرآن ، با خدا و فرشتگان ، قیام به عدالت دارند و وظیفه خطیر و مهمی به عهده گرفته اند، لازم است که در تبلیغ این رسالت جهانی ، با همدیگر همکاری کنند و با همه دوری راهها واختلاف ملته، در اوضاع اسلامی تبادل نظر نمایند. !
روزگاری بر مسلمین گذشت که در آن مورد هدف بسیاری از دسیسه های فکری بودند که می خواستند به آن وسیله آنان رااز حق و حقیقت دور ساخته و به سوی باطل بکشانند واز دعوت به سوی خدا و جهاد در راه او بازداشته و مشغول به خود کنند. و آنان را طوری بااختلافات و جدالها از هم دور نمایند که به کلی نابود شوند واز بین بروند.
هنوز هم آثاراین دسیسه ه، بصیرتها و عقلها را تاریک ساخته و قلبها و دلها را به خود مشغول نموده و در میان بسیاری از مردم رسوخ دارد و آنان رااز فهم صحیح حقیقت دین و درک اسرار و حقایق آن و قربانی دادن در راه اعتلای نام آن باز می دارد، پس اولین وظیفه ای که به عهده ما علمای اسلامی است ، خواه شیعه باشیم یا سنی ،این است که : ازاذهان وافکار مردم ،این مطالب را پاک کنیم و حقایق وارجدار و روشن اسلام واصول محکم و شریعت سهل و ساده آن را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازد و آنان را با قدرت و جمال دل آرائی که دارد، در برگیرد. نان را طوری تربیت کند که از روی فهم و محبت و علاقه پذیرای اسلام باشند، نه از روی تقلید و وراثت ، زیرا هر کس که حق را بفهمد آن را دوست دارد و کسی که آن را دوست داشت ،ایمان می آورد،ایمانی که با وجود آن فداکاری واز خود گذشتگی آسان می شود و هیچ یک از زرق و برقهای دنیای مادی و فانی مانع راه آن نمی تواند بشود.
دیگراین که اخیر،از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملی باخبر شدم . من وقتی از علم واخلاص و جهاداو در راه دین و ملت ، مطالبی شنیدم ،از خبر وفات آن مرحوم سخت متاسف شدم .
واکنون خالصترین تسلیت های خود را به حضور جناب عالی و به همه برادران شیعه امامیه اعلام می دارم واز خدای بزرگ می خواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما دراین مصیبت اجر و ثواب صابرین را عطا فرماید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
، جمادی الثانی 1731
عبدالمجید سلیم شیخ الجمامع الازهر - قاهره
نامه دوم از شیخ شلتوت شیخ جامع الازهر
دفتر رئیس دانشگاه الازهر
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای بزرگوار! برادرارجمند،امام بروجردی - قم ایران
سلام الله علیکم و رحمه الله .
اما بعد:
قبل از همه چیز،از سلامتی گرانبهای آن برادرارجمند جویا بوده و دعا می کنم که آن بزرگوار، همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد خداوند عمر شما را طولانی کند و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند.
فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من ،استاد قمی ،ایده الله فی جهاده المشکور، پیش آمده ، مغتنم می شمارم تا نامه ای به ساحت آن جناب نوشته واز کوششهای شما تقدیر کنم .
واز خدای بزرگ و توانا خواستارم که آنچه را که برای خیر واصلاح مسلمین آرزو می کنید، تحقق بخشد و شما را در کوششها و زحمات اصلاح طلبانه ، در راه جمع کلمه مسلمین ، وایجادالفت و محبت بین قلوب آنان ، بیش از پیش ، موفق فرماید.
من به شما مژده می دهم که گامها و قدمهای ما در راه تقریب ،این گامها و قدمهائی که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تایید می فرمائید و به آن بزرگترین توجه واهتمام و عنایت را مبذول می دارید، بخواست و لطف خداوند و در سایه دعای خیر شم، که بدرقه راه ماست ، در راه پیشرفت موفقیت آمیزی پیش می رود.
گروه برگزیده ای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند،از روی ایمان و یقین ، ما را کمک و یاری می کنند و به آنچه که برای دین و رسالت ارجدار جهانی وانسانی ، که بدان گردن نهاده اند، بر آنان واجب شده ، قیام و اقدام می کنند.
من امیداوارم که برادر عزیز، جناب استاد قمی ، به زودی پیش ما برگردد، تاان شاءالله ازاخبار مسرت بخش شم، خوشوقت شویم واز نظریات عالی و محکم شم، در برآورده شدن آرزوها و آرمانهای مشترک خود مطلع گردیم . من بسیاری از مسائل را برای ایشان توضیح دادم ، تا به تفصیل خدمت شما عرض کنند.
[والله المسئول یجمع بیننا فی رضاه - وان یدیم ربط قلوبنا للعمل فی سبیله ،انه سمیع الدع، لطیف لما یشا]
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
. 24 ذیقعده الحرام 1379 ه.
.شیخ الجامع الازهر - محمود شلتوت - قاهره
حوزه : در پایان ،از حضرت عالی به خاطراین که وقت شریفتان را دراختیار ما گذاشتید تشکر می کنیم .
استاد:امیدوارم موفق باشید.