دستورالعملی از: فقیه وارسته ، محقق حلی

[مدتی این مثنوی تاخیر شد] واینک به یاری خداوند عرضه رهنمودها و[ دستورالعملهای] رهروان راستین دانش و بینش بار دیگر می آغازد بدان امید که دیری بپاید واین جویبار زلال که از سرچشمه های نور و معرفت بر می آید تا کویر تفتیده دلها را سیراب کند، پس ازاین در تمام شماره هاادامه یابد.

[مدتی این مثنوی تاخیر شد] واینک به یاری خداوند عرضه رهنمودها و[ دستورالعملهای] رهروان راستین دانش و بینش بار دیگر می آغازد بدان امید که دیری بپاید واین جویبار زلال که از سرچشمه های نور و معرفت بر می آید تا کویر تفتیده دلها را سیراب کند، پس ازاین در تمام شماره هاادامه یابد.

نامه ه، تقاضاها و مراجعه های مکرر شما خوانندگان عزیز، ضمن نکه نشانگر تلاش میمون شما راهیان نوراست ، نمایانگر تاثیر ژرف حقایقی و مواعظی است که[ چون از جان برخاسته اند لاجرم برجان می نشینند].

اینک این شما واینهم وصیت و[ دستورالعملی] دیگر.

 

وصیت نامه فقیه وارسته مرحوم محقق حلی ،[ صاحب شرایع] ،

 

[دستورالعمل] و وصیت نامه ای را که در پیش روی دارید، نتایج آزمونهای یکی از قله های افراشته فرهنگ تشیع و سرآمد سلسله منور فقیهان حوزه های علوم اسلامی ،[ جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی ، هذلی است] . فقیهی که سطوت علمی او هنوز بر حوزه های علمیه حاکم و آراء محکم وارزشمند وی ، مدار بحث و کنکاش می باشد، در جایگاه بلند و منزلت والای او همین بس که لقب[ محقق] را ویژه خود ساخته ، که در حوزه هایاسلامی[ محقق] علی الاطلاق ،اوست .

شرح حال نگاران و عالمان پس از وی ، گستره دانش و عظمت علمی وی را ستوده اند، و برخی او را در جایگاه بلند فقاهت ، بی همتاانگاشته اند.

علامه سیدمحسن امین عاملی می نویسد:

[ علامه در[ اجازه] خود به[ بنی زهره] گفته است : محقق ، برترین فقیه زمانش بود، ولی حسن بن شهید ثانی (صاحب معالم ) گفته است :اگر علامه قید[ زمانش] را نمی آورد بهتر بود، چرا که محقق ، سرآمد فقیهان شیعه است و در میان فقیهان ما همانند ندارد].

محقق ، رحمت خداوند براو باد،افزون بر زندگی پر برکت علمی و فقهی و تربیت دهها فقیه و دانشمند، با مطالعه نقادانه در نظام درس حوزه تحولی پدید آورد و با نگارش کتاب گرانقدر[ شرایع الاسلام] تبویبی نوین و تنظیمی ارجمند را در متون فقهی عرضه کرد. محقق[ فقه] به میراث مانده از فقیهان پیشین بویژه آثار شیخ الطائفه را به درستی تهذیب کرد و آراء وانظار وی را در مسائل مختلف از کتابهای متعدداو گرد آورد، فقه را به شکلی پخته و منسجم واصولی ، مدون ساخت ، واعتبار آن را که باانتقادات ابن دریس خدشه دار گشته بود، بدان باز گرداند.این نکته از جمله والائیهای آثار محقق است که عالمان و محققان بدان توجه داده اند 2 .

مرحوم محقق ، قله سان نستوهی است که دانش دین رااز روح الاهی و معارف قلبی نوشید، علم و عمل را بهم آمیخت ، و براستی لقب والا و زیبای [نجم الدین] را بخوداختصاص داد.او ستاره فروزان آسمان دانش است ، و چراغ پرفروغ راهیان بلندیها و والائی ها در[ تاریکزار زندگی] . سخن از اوج شخصیت او دراین سطور که به یمن وصیت نامه بیدارگراو نگاشته می شود، بهیچ روی ممکن نیست .ازاین روی ، به گفتار شاگرد بلند پایه اش ، رجالی عالیقدر، حسن بن داوود حلی بسنده می کنیم :

[نجم الدین ،ابوالقاسم ، جعفر بن حسن یحیی بن سعید حلی ،استاد ما محقق مدقق ،امام علامه ، یگانه روزگار خویش ، گویاترین زبان عصر خود، که دراستدلال ، قویترین و دراستحضار مطالب واشراف بر مسائل سرآمد دانشمندان زمانش بود] 3 .

 

نگاهی به وصیت نامه :

 

محقق[ ره] دراین رهنمود، با نگرشی الاهی ، به مطالعه نظام علمی و اخلاقی حوزه های علمیه پرداخته و با دقتی روانشناسانه ، به رفتار و شیوه های تعلیم و پرداخته ، دام های تنیده شده بر مسیر طالب علمان را نشان داده ، و آنان رااز دانه های هشته بر راه هشدار داده است .

این رهرو راستین فقاهت و قداست ، فقیه بزرگوار و عارف عالیمقدار، دراین وصیت نامه به نکات ذیل اشاره ای گذرا دارد:

1. هدف از طلب علم و جهت گیری آن

2. شیوه یادگیری مطالب و چگونگی رسیدن به ژرفا و حقیقت علوم : در این راه ، تاکید می کنند، که طالب علم ، باید بر تمام دیدگاهه،اقوال واحتمالات در مساله وامتیاز آنهااز یکدیگراشراف داشته باشد و با مطالب و مباحث ، بنیادی برخورد کند، خاستگاه سخن را فهم کرده ، نتیجه آن را به دقت وارسی کند و آنگاه نتیجه را با خاستگاه ، مقایسه کند. و دراین راه برای دست یافتن به مطلوب ،از هیچ کنکاش و تلاشی دریغ نورزد.

3. شناخت فقیه نمایان و دوری از آنان : دراین زمینه فرموده: فریب ادعاها واصطلاحات دهن پرکن آنها را مخور، چه بسیارند کسانی که بین سخن و فعل ،ادعا و عمل آنها تفاوتی فاحش است . در ظاهر مشهور به ورع ،احتیاط و فقاهت اند. نرم سخن گویند.ادعای روشن بودن حق مطلب کنند. و در جهت کوبیدن نظریات دیگران گاهی این شیوه را پیش گیرند:[ اگراین مطلب را چنین تقریر می کرداستوارتر بود، و یااگراین مطلب را می افزود بهتر بود].اینان به گونه ای با نظریات دیگران برخورد می کنند که گویا فقط آنها متولی اسلام و آگاه به احکام اند.

4.احتیاط در فتوا و نظر. محقق در آخر وصیت نامه تحت عنوان[ تتمه] خطاب به طالب علم می فرماید: دهن لق مباش ، در پاسخ گوئی به سوال ها شتاب مورز، چه سخن تو منسوب به خدااست . معاذالله ،اگراز روی بی دقتی سخنی گفته شود،افترا و تهمت به خدا و رسول اوست که گناهی بس بزرگ و هلاک کننده دین و آخرت انسان است .

اینک سخنان گرانبها و والای وی را سرمشق خود قرار داده و در پرتو سفارش های آن بزرگوار راه درست طلب علم و رسیدن به کوثر زلال آل محمد[ص] را دنبال می کنیم .

 

 

هان ،ای طالب علم باید هدف از دانسجوئی ، رهائی از نادانی و رستگاری باشد، تااز ریکاری و ستیزه گوئی علمی درامان باشی .

برای رسیدن به حق ، کنکاش و پرس و جو کن ، تااز رهزنی هواهای نفسانی و جذبه های دنیائی رها گردی .

اطلاعت خود رااز نظریه ها زیاد گردان و بر همه اقوال احاطه پیدا کن تا برامتیازهای آنها دست یابی .

مطلب رااز ریشه ، وابرام گیر و دلیل و مستنداو را پی گیری کن ، تا از روی بصیرت و آگاهی دقیق آن را برگزینی .

مطالب پایه ای رااز برکن ، چون فکر و دانش را منسجم و همساز کند.

هم مباحثه شایسته و صالح برگزین تاازاخلاق وی ، که ساختار درونیت ازاو شکل می گیرد، بهره مند گردی .

بر توست : که از فقیه نمایان پرگوی حاشیه پرداز واطرافیان آنه، دوری کنی چه بسا آنان با حرافی و علم نمائی شان فریفته ات کرده و به ورطه جهالت خویش کشانند.

بنابراین ، آنگاه که تنازع واختلاف فاضلان را در مسائل فقهی بدرستی بنگری - واین چیزی است که به سختی بدست آید و جز با کاوش و بینش حاصل نگردد - بر تو آشکار گردد که آن فرد گزافه گوی ، در بیان خویش تدلیس روا داشته است و در آنچه نشان داده ، حق را با باطل پوشانده است .

کاوشی افزون : در میان مردمان ، کسانی هستند که خود را برده شهوت ، قرار داده اند.اوقات خویش ر، در خواسته ها و هواهایشان صرف می کنند، اما در جستجوی آن هستند که در ظاهر به آثار نیکان ، شهرت یابند. و خود را در آن زمره ، جای دهند. و شیوه نیکوکاران ر، برگزیده و به آن شناخته شوند. یاازاین جهت ، که این خصیصه دوروئی در طینت آنان ، جای دارد و یا آن ر،ابزاری ساخته اند تا متاع اندک دنیا ر، گرد آورند.این دو خصلت ، دوروئی ذاتی می آفریند و به گونه ای طبیعی ، تمایل شدید به ریاست دین را پدید می آورد.این خوی ، تا آن جا رشد می کند که زمانی که فضیلت شخص دیگری پدیدار شود،از سلطه آن مزاحم در ریاست به هراس می افتد واز رقابت آن معارض ، ترس به دل راه می دهد.اما نفاق و دو روئی اش ،او رااز مقابله رویاروی ، باز می دارد.امااز پای نمی نشیند و به چاره مشغول است . پس به طعن و قدح او می کوشد واز آن جمله می گوید:اگراو چنان می گفت ، سخنش استحکامی فزونتر داشت . یااگر آن کلام را نمی گفت ،از خطا مصون تر بود...

اما تمام این سخنان ، برای افکندن این وهم است که خودش ، سخنی روشنتر و جایگاهی ارجمندتر دارد.

آنگاه که با چنین فرد، مواجه شدی ، به خداوند پناه بر، که مبادا به آن بل،ابتلا یابی ، و آن ر، عوض پاسخگوئی او، قرار ده .

اینان چون به حقیقت فقه نرسیده اند با پرگوئی و علم نمائی ، گفتارشان را سامان داده و کجروی خود را می پوشانند.

گول سخنانی همچون : حق مطلب آشکاراست ، جای شک و شبهه نیست ، راه ، روشن واضح است ، مخور و جلواین گزافه گوئی ها را بگیر. پاسخ این سخنان دشوار نیست ، زیرا بر هر مطلب دقیق و نیازمند پژوهش ، و کاوش ، می توان عنوان آسان و روشن نهاد. سخنی را به ظاهر روشن نمایاندن ، دلیل روشن بودن حقیقت آن سخن نیست .

چنین فردی بدترین مردمان و برامت اسلام از دجال ، مضرتراست . گویا می بینیم که بسیاری از آنان که دعوی انتساب به این فن فقه را دارند، پاره ای از مقاصد کتاب معتبر را بنگرند و آن را پوشیده می یابند و درک نمی کنند، آنگاه با فکر منجمد خود بر تاویلات فاسد حمل نمایند، و دیگران را به پیروی آن فرا خوانند، چون گمان می کنند به حقیقت رسیده اند.اینان ، مصداق آن مثل هستند[ ، اساء سمعا فاساءالاجابه] بد شنید و پاسخ ناپسند دارد

ازاین روی ، بر تو باد که در گفتاره، عمیقانه کاوش کنی در تمام تلاش را بکاراندازی ،احتمال های پدید آمده را دفع کنی ، آنگاه اگر واقع را دریافتی ،اظهار رای کن و در غیراین صورت ، توقف را پیشه ساز که کناره اقیانوس هلاکت است .

بدان تو در آن حال که فتوا دهی از خدایت خبر می دهی و سخن گوی زبان شریعت بشمار می روی ،اگر به قطع و یقین تمسک ورزی ، سعادتمندی واگر بر وهم و گمان ، بنیان رای نهی ، زیان ار. فهم خویش را و زان کلام حق قرار ده و آن را ملاک ساز[ وان تقولو علی الله مالا تفعلون] 10 (مباد آنچه انجام نمی دهید بر خداافترا بندید و به کلام دیگر حق بنگر):

 

[قل ارایتم ماانزل الله لکم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا

قل الله اذن لکم علی الله تفترون] 5 .

 

[بگو آنچه از شما دیده می شود که برخی روزهای خدا را حرام و بعضی را حلال می شمارید،این از سوی خداست ، یا براوافترا می بندید؟].

به ژرفی بنگر که چگونه شیوه حکم را در دو شیوه منحصر کرد، آنگاه که اجازه اظهار رای تحقیق نیافت ، تو بر خدایت افترا و دروغ بسته ای اعاذانالله منه .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان