بسیاری از انسانها در مواجهه با چالشها و سختیهای زندگی احساس ناراحتی و ناکامی میکنند و تجربه نشان داده است این احساسات و ناراحتیها غالباً موقّتی و گذرا هستند. برخی افراد به ویژه نوجوانان وجوانان که تجربه کمی دارند، فکر میکنند ناراحتیهای آنها هرگز تمام نخواهد شد. از این رو، امید خود را نسبت به زندگی، حال و آینده از دست میدهند. این ناامیدی، عاملی است که آنها را به سمت خودکشی سوق میدهد.
در حال حاضر در اکثریت کشورهای جهان، خودکشی جزء ده علّت بالای مرگ در سنین مختلف و در نوجوانان و جوانان جزء سه علّت عمدهی مرگ میباشد. خودکشی را میتوان، « عمل خاتمه دادن عمدی و آگاهانه و ارادی به زندگی خویش » تعریف نمود. پژوهشگران بین خود کشی موفّق ( خودکشی منجر به مرگ ) و شبه خودکشی ( اقدام به خودکشی که به مرگ منجر نمیشود ) تفکیک قایل میشوند. در خودکشی موفّق، فرد جریان کار را به دقّت طرح ریزی کرده و از وسایل مؤثر استفاده میکند در حالی که کسانی که اقدام به خودکشی میکنند نسبت به کشتن خود تردید دارند و بیش تر برای رسیدن به هدفی خاص دست به این عمل میزنند و زمینه را به گونهای فراهم میسازند که نجات پیدا کنند.
بررسیهای آماری نشان میدهد در اکثر کشورهای جهان میزان وقوع خودکشی در نوجوانان و جوانان رو به افزایش است؛ و گروه سنّی 15 تا 25 سال در مقایسه با سایر افراد جامعه نسبت به این پدیده آسیبپذیر هستند. از آنجا که اغلب این افراد در مدارس و دانشگاهها تحصیل میکنند، آموزش مهارتهای مقابلهای مطمئناً به پیشگیری از وقوع خودکشی کمک خواهد کرد.
خودکشی در اغلب موارد، نشانهی وجود مشکلات حلّ نشده در زندگی نوجوان است که مدّتها مورد توجّه والدین قرار نگرفته و یا به نحو مؤثّری پیگیری و درمان نشده است. اگر مشکلات دوران کودکی به درستی و به موقع تشخیص داده شوند و تحت درمان مستمر قرار گیرند، جامعه شاهد آمار اسفبار افزایش میزان خودکشی نخواهد بود.
هنگامی که کودک یا نوجوان در خانه اقدام به خودکشی میکند، والدین به شدّت جا میخورند، وحشت زده و غمگین میشوند و احساس گناه میکنند و در صورتی که در مدرسه رخ دهد دانشآموزان و معلّمان متأثّر شده و دچار اضطراب میشوند. به ویژه در شرایطی که دانشآموزان دیگر در جریان مشکلات فرد قربانی باشند، واکنشها غالباً توأم با پرخاشگری و سرزنش دیگران است. در این وضعیّت آرام کردن دانشآموزان و کمک به ا فراد برای سازگار شدن با شرایط، نیاز به زمان نسبتاً طولانی و دقّت مسؤولان مدرسه دارد.
به علاوه، ممکن است رفتار خودکشی به عنوان یک الگو از جانب سایر افراد پذیرفته شود و دیگران سعی کنند برای پیوستن به فرد مورد علاقه دست به این کار بزنند. نمونهی این اقدام درخودکشیهای دسته جمعی مشاهده میشود.
نشانههای هشدار دهندهی خودکشی
گرچه پیش گیری از همهی موارد خودکشی امکان پذیر نیست امّا با مشاهدهی تغییراتی که در ظاهر، رفتار، عملکرد درسی و روابط بین فردی نوجوان به وجود میآید میتوان احتمال اقدام به خودکشی را در او شناسایی نمود:
1- بیتوجّهی نسبت به ظاهر و لباس خود
2- تغییر در عادتهای خواب و خوراک
3- تغییرات ناگهانی و شدید در شخصیّت و خلق و خوی
4- رفتارهای مخاطره آمیز و بیاحتیاطی
5- رفتار خودزنی ( آسیب رساندن به خود با شیشه، تیغ، کارد،... )
6- علایم آشکار بیماری روانی ( مانند توهّم )
7- فرار از خانه
8- وابستگی افراطی به اشخاص و مکانها
9- تمایلات افسرده ساز
10- انتظارات غیرواقعبینانه در مورد خود
11- افت شدید در عملکرد تحصیلی و سطح پیشرفت
12- غیبت از مدرسه و ترجیح دادن فعّالیّتهای خارج از مدرسه
13- از دست دادن علاقه نسبت به فعّالیّتهایی که قبلاً برای فرد لذّت بخش بوده است.
14- سرودن شعر، نوشتن متن یا خلق آثار هنری با مضمون مرگ، مردن یا خودکشی
15- بیان کلامی قصد خودکشی ( نظیر « کاش مرده بودم »، « میخواهم بمیرم »، « مردن خیلی راحت است »، « مردن یا زنده بودن من برای هیچ کس مهم نیست »، « این آخرین باری است که من اینجا را مرتّب میکنم » و یا « این دیگر به درد من نمیخورد ».
16- گفتن جملات تهدید آمیز ( در اغلب موارد خودکشی وجود دارد )
17- کنارهگیری از دوستان و فعّالیّتهای اجتماعی.
18- بی میلی نسبت به برقراری ارتباط با دیگران.
میزان شیوع
مطالعات همهگیر شناسی نشان میدهد که میزان خودکشی برای جمعیّت عمومی ایالات متّحده تقریباً در هر صد هزار نفر 12 نفر میباشد و خودکشی نهمین علّت عمدهی مرگها و سومین علّت عمدهی مرگ در گروه سنّی 15 تا 24 سال و پنجمین علّت مرگ در افراد سنین 25 تا 64 سال است. بررسیها نشان میدهد برای هر خودکشی موفّق در جوانها، تقریباً 100 تا 200 مورد اقدام به خودکشی وجود دارد ( کینگ، 2000، آمریکا ). با توجّه به بازداریهای فردی و اجتماعی و فقدان مرکز جامع برای جمعآوری و تحلیل اطّلاعات مربوط به مشکلات روانی اجتماعی در کشورمان و عدم انجام پژوهشهای ملّی، آمار موثق و قابل اعتمادی در خصوص میزان شیوع خودکشی و اقدام به آن در دسترس نمیباشد.
عوامل مرتبط با خودکشی
در تبیین علل خودکشی دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی محقّقان، ساختار جامعه و نابسامانیهای اقتصادی را در بروز این پدیده مؤثّر میدانند. پیروان نظریهی یادگیری بر اکتسابی بودن رفتارهای خودکشی تأکید دارند و از دیدگاه روان شناختی نیز، ویژگیها و تصمیمگیریهای فردی در این زمینه تأثیرگذار است. در مجموع، به نظر میرسد ترکیبی از عوامل فوق در وقوع پدیدهی خودکشی نقش داشته باشند.
- کودکان و نوجوانانی که در مقابله با رویدادهای تنشزا و تجربههای منفی زندگی افسرده میشوند و احساس ناامیدی میکنند، به طور جدّی در معرض خودکشی قرار دارند. افکار و اقدامات خودکشی از ملاکهای تشخیص افسردگی اساسی محسوب میشود. بررسیها نشان میدهد عقاید خودکشی در میان خردسالان افسرده بسیار شایع است. به طوری که در 67 درصد پیش دبستانیها، 60 تا 67 درصد کودکان افسرده نابالغ و 61 تا 68 درصد نوجوانان مشاهده میشود. اقدامات خودکشی نیز در 39 درصد نمونههای بالغ و نوجوانان گزارش شده است ( میتچل و همکاران، 1988 ). شیفر و همکاران (1998) در مطالعهای نشان دادند حدود یک سوم نوجوانان قربانی خودکشی به وضوح معیارهای بالینی افسردگی و یا سایر اختلالات روانی را نشان میدهند.
- گرایش به خودکشی یکی از نشانههای شایع در کودکان و نوجوانانی است که به بیماریهای روانی شدید مبتلا هستند. توهّم های آمرانه ( صداهایی که به فرد دستور میدهند ) در خودکشی این افراد بسیار تحریک کننده است. محقّقان دریافتهاند خاستگاه این صداها میتواند واژههای به خاطر سپرده شده از دیگران ( شما عرضه نداری، امیدوارم خودت را بکشی ) یا افکار درونی بیمار مبتلا باشد. چنین صداهایی به عنوان علّت رایج خودکشی در افراد روان پریش وجود دارد.
- نوجوانانی که مهارتهای لازم را برای مقابله با عوامل استرسزا کسب نکردهاند و اعتماد به نفس پایینی دارند سعی میکنند برای رهایی از این فشارهای روانی به مصرف موادّ مخدّر و الکل پناه ببرند. عوارض ناشی از سوء مصرف موادّ مخدّر و زیادهروی در مصرف الکل به شدّت خطر خودکشی را در آنها افزایش میدهد.
- رویدادهای فشار زا در زندگی کودکان و نوجوانان و عدم دسترسی به منابع حمایتی زمینه را برای بروز خودکشی فراهم میسازد. فقر، بیکاری والدین، مهاجرت، جابهجاییهای مکّرر محل سکونت و مدرسه، اختلافات خانوادگی و طلاق یا جدایی والدین، از جمله این عوامل هستند.
- میزان وقوع خودکشی در کودکان و نوجوانانی که در معرض رفتارهای خشونت آمیز و آزارهای جسمی والدین قرار گرفتهاند در سالهای اخیر روند رو به رشدی را نشان میدهد ( دیکین و آلپرت، 1985 ). به علاوه، میزان تلاش برای خودکشی و آسیب رساندن به خود نیز در بین کودکان و نوجوانان قربانی زنای با محارم و تجاوز به عنف در مقایسه با گروه کنترل بیشتر است.
- گاهی از دست دادن فرد مهم و مورد علاقهی کودک در اثر طلاق و یا مرگ، زمینه را برای خودکشی فراهم میسازد. این افراد که در زندگی خود مشکلات طولانی مدّتی داشتهاند احساس میکنند با مرگ فرد مورد علاقه یا از دست دادن او، منبع حمایتی خود را از دست دادهاند در نتیجه دچار ناامیدی شده و خودکشی را به عنوان راهی برای خلاص شدن از مشکلات پیش رو انتخاب میکنند.
- فقدان روابط صمیمانه و مؤثّر با فرزندان و عدم درک خواستهها و نیازهای آنها توسّط والدین موجب میشود نوجوانها نتوانند احساسات، ناراحتیها، شکستها و مشکلات خود را با والدین درمیان گذارند و از حمایتهای عاطفی و راهنماییهای آنها بهرهمند شوند. طبق نتایج یک مطالعه، 90 درصد نوجوانهایی که اقدام به خودکشی کردهاند بر این باور بودهاند که خانوادههایشان آنها را درک نمی کردهاند.
- در برخی از نوجوانان، درگیریها، اختلاف نظرها و قطع رابطه با دوستان هم جنس و یا غیر هم جنس موجب گرایش به خودکشی میشود. از ویژگیهای افراد خودکشی گرا به ویژه نوجوانان، نداشتن مهارتهای مقابلهای مناسب به خصوص تفکّر منطقی است. این افراد انعطافپذیری کمی دارند وبه دنبال راههای مختلف برای حلّ مسایل و مشکلات خود نیستند.
- از آن جا که برخی از روانشناسان معتقدند رفتارهای خودکشی اکتسابی هستند، ممکن است خودکشی یک دوست یا عضو فامیل موجب خودکشی افراد دیگر شود که مایلند از همان الگوی رفتاری پیروی کرده و به فرد مورد علاقه و از دست رفته بپیوندند.
- درخانوادههایی که والدین کمالگرا هستند، فرزندان برای نشان دادن تواناییها و کارآمدی و کفایت خود باید تلاش مضاعفی داشته باشند و در صورتی که نتوانند به انتظارات خانواده جامهی عمل بپوشانند ممکن است به خود آسیب برسانند.
- تجربه نشان داده است درگیری با مسؤولان مدرسه یا پلیس از جمله رویدادهای تنشزایی است که نوجوانان را به سوی رفتارهای تکانشی و اقدام به خودکشی سوق میدهد.
- تأکید زیاد بر مقایسهی عملکرد دانشآموزان و یا فرزندان در محیط خانواده و مدرسه و رقابتهای شدید برای کسانی که از تواناییهای کمتری برخوردارند، موجب کاهش اعتماد به نفس آنها میشود. این افراد ترجیح میدهند از مدرسه غیبت کنند و یا از جمع خانواده کنارهگیری نمایند. احساس تنهایی و افسردگی در این نوجوانان ممکن است زمینه ساز وقوع خودکشی باشد.
- افرادی که سابقهی قبلی در اقدام به خودکشی دارند بیشتر از افراد عادی در معرض خطر خودکشی قرار دارند. مطالعات نشان میدهد 50 درصد کسانی که خودکشی کردهاند حدّاقل یک بار اقدام به خود کشی داشتهاند.
- بیماریهای جسمی نیز از جمله عوامل مؤثّر در خودکشی محسوب میشود. کالبد شکافیها نشان میدهد در 25 تا 75 درصد قربانیان خودکشی، بیماری جسمی وجود دارد.
چگونه میتوانیم کمک کنیم؟
بررسی رفتار و تاریخچهی زندگی قربانیان خودکشی بیانگر آن است که در اکثر موارد، خودکشی قابل پیشگیری است و برنامههای پیشگیرانه که با هدف کاهش رفتارهای پر خطر طرّاحی میشوند عموماً مدرسه محور هستند. از این رو، پیشنهاد میشود مسؤولان محترم مدارس نسبت به آموزش دانشآموزان در زمینهی مهارتهای زندگی توجّه ویژهای مبذول نمایند.
- اغلب افرادی که اقدام به خودکشی میکنند علایمی را در رفتار، ظاهر و عملکرد درسی خود نشان میدهند. توجّه به این علایم هشداردهنده و شناسایی دانشآموزانی که مشکلات عاطفی دارند و یا بالقوّه در معرض خطر خودکشی قرار دارند ( به عنوان مثال، نداشتن تعامل با همسالان، طرد شدن از جانب آنها، عدم سازگاری با مدرسه و محلّهی جدید و... ) از اهمّیّت ویژهای برخوردار است. این گروه از دانشآموزان باید برای پیگیری و درمان مشکلات زیر بنای خود به مشاوران متخصّص ارجاع شوند.
- تأکید بر نقاط قوّت دانشآموزان افسرده و تقویت اعتماد به نفس آنها در کاهش انگیزههای اقدام به خودکشی مؤثّر میباشد. معلّمان میتوانند با برجسته کردن ویژگیهای مثبت و تواناییهای هر چند کوچک این افراد بستری را فراهم کنند تا آنها احساس موفّقیّت و ارزشمندی کنند.
- رفتارها و برخوردهای محترمانهی مسؤولان مدارس با دانشآموزان حتی کسانی که مقرّرات و قوانین را نقض کردهاند، نه تنها سرپیچیها و بدرفتاریهای احتمالی دانشآموزان را کاهش میدهد بلکه از ایجاد تنشهای روانی که ممکن است به خودکشی بینجامد نیز جلوگیری مینماید.
- معرّفی خدمات مشاورهی تلفنی، اورژانس اجتماعی و یا سایر منابع حمایتی به دانشآموزان کمک میکند تا در هنگام خطر یا مواقعی که فشارهای روانی بیش از حد بر آنها وارد میشود، افکار و احساسات خود را با افراد متخصّص و قابل اعتماد در میان بگذارند و تصمیمات غیر منطقی را به تعویق بیندازند.
- بیش تر نوجوانانی که در فکر خودکشی هستند و یا اقدام به خودکشی میکنند به افرادی نیاز دارند که به جای اندرز دادن، به هدفها، عقاید و نظراتشان گوش دهند و درکشان کنند. برقراری ارتباط عاطفی، صمیمانه و مؤثّر با دانشآموزان به آنها کمک میکند تا در بارهی فشارها، ناراحتیها و نگرانیهای خود به راحتی صحبت کنند و کم تر از احساس تنهایی و انزوا رنج ببرند. به علاوه، نقش معلّمان در تقویت ایمان به خدا، و توکّل به او، تقویت اراده و امیدواری به زندگی در دانشآموزان بسیار تعیین کننده است.
- از آنجا که افسردگی توأم با ناامیدی از نشانههای جدی خطر خودکشی در نوجوانان است به نظر میرسد جلسات آموزش خانواده فرصت مناسبی است تا والدین با عوامل مؤثر در بروز افسردگی و نشانههای آن آشنا شوند، علایم هشدار دهندهی خودکشی را بشناسند و سعی کنند با تجدید نظر در نوع روابطشان با فرزندان و تغییر در شرایط زندگی، امکان وقوع خودکشی را به حدّاقل برسانند.
- فراهم کردن محیط با نشاط درمدرسه و تشویق دانشآموزان به ویژه کودکان و نوجوانان افسرده به شرکت در فعّالیّتهای ورزشی گروهی و برنامههای اوقات فراغت، احساس افسردگی و میل به گوشهگیری را کاهش میدهد.
- آموزش مهارتهای حلّ مسأله، تصمیمگیری و مقابلهی مؤثّر با رویدادهای استرس زا به دانشآموزان کمک میکند تا در رویارویی با چالشها تفکّر منطقی داشته باشند، گزینههای مختلفی را برای حلّ مسایل خود بررسی کنند، به پیامدهای مثبت ومنفی اقدامات خود بیندیشند، افکار و احساسات خود را کنترل کرده و بهترین تصمیم را اتّخاد نمایند.
منبع مقاله :
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیمزاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانشآموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم