زمانی که ما با پدیده جدیدی روبه رو می شویم؛ حتی اگر آخر اعتماد به نفس هم باشیم ممکن است از درون مضطرب و بی قرار شویم
سوال شما
دختر 20 ساله ای هستم که در برخورد با افرادی که تازه با آنها آشنا می شوم، دستپاچه و مضطرب شده و در برقراری ارتباط و صحبت کردن دچار مشکل می شوم. همیشه نگران هستم که دیگران راجع به من ارزیابی منفی ای داشته باشند و نسبت به توانایی های اجتماعی خودم تردید دارم. برای رفع این مشکلات چه راهی را توصیه می کنید؟
دکتر علیرضا شیری- روان شناس: قرار است یک آدم طبیعی جلوی آدم های تازه کمی دستپاچه شود؛ بعنی اگر یک نفر ما را برای بار اول ببیند و خیلی عادی برخورد کند اتفاقاً مضطرب می شویم که این چرا این قدر با من راحت است؟ ماجرایی در قرآن کریم نقل شده ازآمدن فرشتگان الهی به خانه ابراهیم (ع)، نبی خدا از دیدن رفتار عجیب فرشتگان که هیچ چیزی نمی خورند، ترسیدند.» معنایش این است که ما وقتی با یک پدیده جدید روبه رو می شویم حتی اگر پیامبر خدا هم باشیم، مضطرب می شویم. اما « بعد » خیلی مهم می شود؛ یعنی اگر بعد از گذشت یک ساعت همچنان ما با فرد جدید احساس اضطراب داشته و دلواپس باشیم به نظر می رسد باید از یک درمانگر کمک بگیریم. اختلالات اضطرابی « Anxiety Disorder» گروه بزرگی از اختلالات روانپزشکی را شامل می شوند و با ترکیبی از روان درمانی یا حتی داروهای ضد اضطراب می توان آنها را درمان کرد.
حمایت عاطفی
سوال شما یک نکته دیگر نیز دارد و آن ارزیابی منفی به توانمندی های خود است. ما از کجا می فهمیم زیبا هستیم، خوش اخلاقیم یا خسیسیم؟
مطمئنم بخش مهمی از تصویری که از خود می بینیم ( خودانگاره در تعابیر روان شناسی) محصول نظرات دیگران است و بخشی از آن هم ارزیابی های فردی ما از کیستی و رفتار خودمان است.
مثلا یک دختر 14 ساله خیلی حساس است که والدین، خانواده اش و همکلاسی هایش درباره او چه نظری دارند؛ به همین دلیل خیلی مهم است که مثلا اگر دایی این دختر به شوخی درباره قد کشیدن او نظری می دهد که :
« نیلوفر! چه نردبونی داری می شی!»
پدر یا مادر خانواده در مقام دفاع بر آید و مثلاً بگوید:« دایی جان! نیلوفر خانم دیگر دارند دختر نورچشمی خانه ما می شوند!» به این می گویند حمایت عاطفی خانواده.
می رسیم به دختر 20 ساله ای که دیگر لازم نیست کاملاً و بی چون و چرا حرف های بقیه را درباره خودش، رفتار و شخصیتش قبول کند. او در حدی زندگی کرده فردیتی داشته که به نظر شخصی خود درباره خودش نیز بیشتر گوش می دهد. در این صورت اگر حتی بقیه بگویند « نیلوفر خسیسه اومد» اما خود ما می دانیم که در زندگی کم ولخرجی می کنیم چرا که در حال پرداخت شهریه دانشگاه هستیم. این مثالی است در مورد حمایت عاطفی از خود.
تردید اجتماعی
شما گفته اید که نسبت به توانایی های اجتماعی تان تردید دارید. احتمالاً منظور شما از توانایی های اجتماعی مفاهیمی به این شرح است:
*توانایی صحبت کردن و اظهار نظر در جمع
*توانایی اعلام خواسته های خود با خانواده، همکاران، کسبه و...
*توانایی مدیریت عاطفی در برابر پیشنهادهای عاطفی
*توانایی کسب موقعیت خوب تحصیلی و کاری
با اینکه مهارت های این چنینی مطلوبتان است اما در نظر داشته باشید که در 20 سالگی لازم نیست خیلی هم عالی و بی نقص باشیم. به خودتان اجازه اشتباه بدهید و به این اشتباهات بخندید.
بسیاری از مهارت های ذکر شده، قابل یادگیری و آموزش هستند... می توانم به شما اطمینان دهم که مطالعه و اشتیاق به تغییر، مهم ترین سرمایه موفقیت ارتباطی است که هر دو را در نامه ارسالی شما به نشریه می بینم.
منبع:همشهری+شماره 8