مقدمه
جهان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی است و در واقع مجموعه ای است از خوشی ها و ناخوشی ها، آسایش و سختی ها، درشتی ها و نرمی ها، پستی ها و بلندی ها و...البته شاید این تنوع و فراز و نشیب در زندگی برخی افراد، کم و یا بیش تر از دیگران باشد؛ ولی نمی توان کسی را یافت که زندگی او همیشه به یک صورت و یک نواخت باشد.
سختی ها و بلاها ابعاد مختلفی دارد و برای هر کسی بسته به شرایط زندگی و اجتماعی یا وضعیت روحی، به گونه ای بروز می کند، بیمار شدن خود یا فرزند و یا یکی از نزدیکان، از دست دادن کسی که با او مأنوس است، مرگ خویشان و نزدیکان، گرفتاری های مالی، بلاهای طبیعی مثل سیل و زلزله، مشکلات شخصی همچون ناسازگاری با همسر، غم و اندوه و پریشانی، غربت، تنهایی، ورشکستگی، ترس، اسارت، فقر و خلاصه هر آنچه بتوان نام بلا و سختی یا مصیبت و ناگواری بر آن نهاد، همگی از دو زاویه قابل مشاهده است.
اگر کسی به مشکلات و مصیبت ها فقط از زاویه جهان مادی نگاه کند، شاید بتواند برای هر کدام دلیلی مادّی بیابد؛ مثل اینکه خشکسالی را معلول نیامدن باران، مریضی به علّت عدم رعایت بهداشت و ورشکستگی را نشانه ای بر عدم آگاهی از تجارت دانست. و یا فاجعه اخیر ساختمان پلاسکو به خاطر غفلت کسبه و تجار و یا مسولان دانست.
امتحانات الهی به گونه ای است که تنها مربوط به فرد نمی شود، بلکه گاهی خداوند جامعه و یا ملتی را امتحان می کند. این امتحان گاهی در اثر اعمال ناشایست و ناپسند انسان ها و گاه در اثر عوامل دیگر است. از دیدگاه قرآن تمام مصایبی که بر فرد و اجتماع وارد می شود، زاییده و برگرفته از رفتار ناپسند بشر و سوءاستفاده از آزادی های خود است. یکی از سنّت های خداوند در مورد انسان های مکلف، سنّت ابتلا و امتحان است. خداوند همۀ انسان ها را در هر زمان و شرایطی در بوتۀ آزمایش و ابتلا قرار می دهد. ابتلا و امتحان الهی قرار گرفتن انسان در مقابل رویداد و حادثه ای است که می تواند در آن یکی از دو راه خوب و بد و یکی از دو طریق سعادت و شقاوت را انتخاب نماید.
سنّت امتحان همانند دیگر سنن خداوند به زمان خاصّی از حیات آدمی اختصاص ندارد، آدمی آن گاه که مکلّف به تکالیف الهی می گردد تا آخرین لحظه های حیات در معرض امتحانات پی در پی خداوند قرار می گیرد. همچنین فراگیر است و همۀ انسان ها را در برمی گیرد؛ مؤمنان، کفار، منافقان، انبیاء، اولیاء ائمه و...همه و همه سوار بر امواج گاه آرام و گاه بسیار تند و شدید امتحانات الهی قرار می گیرند، گروهی سربلند و سرافراز با صبر و پایداری و تحمّل رضایت به ساحل پیروزی دست می یابند و دسته ای دیگر به سختی در آن ساحل آرام می گیرند و عده ای هم غرق گشته و در پیش گاه خداوند مردود و رسوا می شوند.
یکی از اموری که سبب تکمیل و تهذیب نفس و تصفیه اخلاق انسان می شود و در حکم نیروی محرک دستگاه وجود انسان است، شداید و سختی ها و مصیبت ها است. در آیات و روایات با مضامین متعدد و مختلفی وارد شده که خداوند برخی از انبیاء و بزرگان دین و بندگان صالح را در معرض بلاها و شداید قرار داده است، و خداوند شداید و بلاها را مخصوصا متوجه کسانی می کند که مورد لطف و رحمت خاصه او هستند، شداید و سختی ها تحفه های الهی است. در برخی روایات آمده؛ که خداوند بنده مومن را با سختی و مشکل یاد می کند و مورد نوازش قرار می دهد.
از آن جایی که آزمایش یک سنت همگانی الهی است و تأثیر بسزایی در سعادت و شقاوت و پاداش و کیفر انسان ها دارد، لازم است که زوایای این بحث از نظر قرآن بررسی شود تا همه انسان ها از حقیقت آزمایش آگاه و با راه های صحیح برون رفت از آزمایش الهی آشنا گردند. به خاطر همین مهم بر آن شدیم که آیات قرآن مربوط به آزمایش را جمع کنیم و پاسخ سؤالات مذکور را از قرآن به دست بیاوریم تا زمینه آگاهی و شناخت همگان فراهم آید.
ابتلاء و امتحان در قرآن
با دقت در آیات کریمه، واژه هایی که در قرآن کریم معادل آزمایش و امتحان استعمال شده است، عبارتند از: بَلاء، فتنه و امتحان. از میان این سه واژه، بیشترین استعمال مربوط به واژه فتنه با مشتقاتش می باشد و کمترین آن مربوط به واژه امتحان است که حداکثر3 مورد در قرآن استعمال شده است. واژه «ابتلاء» و مشتقات آن در قرآن کریم37 بار در ضمن 34 آیه به کار رفته است.[1]در لغت، کلمه «ابتلاء» به معنای آزمون، تجربه و کشف کردن به کار می رود. بعضی در معنای لغوی گفته اند: به غم و اندوه از آن سبب بلاء گویند که بدن را کهنه و فرسوده می کند.[2]خلاصه آنکه در معنای اصلی واژه بلاء اختلاف است؛ گروهی مثل ابن منظور و صاحب قاموس گویند معنای اصلی آن آزمایش و اختیار است و گروهی دیگر مثل مصطفوی و راغب گویند معنای اصلی آن دگرگونی و کهنه شدن است. اما معنای آزمایش و اختبار از لوازم معنای اصلی هستند.
فتنه در لغت و اصطلاح
«فتنه» در اصل به معنای آزمایش است. کلمه «فتنه» همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد، البته «فتنه» را از این جهت فتنه گویند که چیزی است که انسان را به خود مشغول می کند و امتحان بودنش به همین است.[3]
و نیز گفته شده است «فتنه» در اصل به معنی قرار دادن طلا در کوره است. آزمایشی برای تصفیه از ناخالصی هاست. پس به هر گونه امتحان و آزمایشی که برای آزمودن میزان اخلاص انسان ها انجام می گردد، اطلاق شده است.[4]
امتحان
مشتقات این واژه در قرآن کریم دو مرتبه آمده است: 1- آیه10 سوره ممتحنه 2- سوره حجرات آیه 3 که با واژه «امتحن» و «فامتحوهنّ» استعمال شده است. «امتحن» از ماده امتحان در اصل به معنی ذوب کردن طلا و گرفتن ناخالصی آن است،[5] و گاه به معنی گستردن چرم نیز آمده، ولی بعداً در معنی آزمایش به کار رفته است؛ مانند آیه 3 حجرات، آزمایشی که نتیجه آن خلوص قلب و گستردگی آن برای پذیرش تقواست.
ابتلاء و آزمایش در فرهنگ قرآنی
واژه «ابتلاء» در اصطلاح قرآن، با توجه به ریشه لغوی کلمه که در بردارنده معنای تداوم و تکرار است، عبارت است از مجموعه برنامه های مستمر و مداوم که در رابطه با انسان و عملکرد و رفتار وی جاری است.[6] مفهوم قرآنی «امتحان» و «فتنه» نیز همین است. در یک جمع بندی شاید بتوان گفت که امتحان در فرهنگ قرآن، قرار دادن انسان ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به کمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده است.[7]
بلاء در قرآن به سه معنا آمده است.[8]
1-آزمایش؛ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ[9] این امتحان روشن است.
2-نعمت؛ وَ فِی ذَلِکمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکمْ عَظِیمٌ[10] یعنی نعمت عظیم و بزرگ خداوند به شما عطا کرده است.
3-محنت؛ وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَ السَّیئَاتِ[11] در جای دیگر می فرماید: وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَه[12] در قرآن واژه فتنه بیش از10معنا استعمال شده است.[13] ازجمله:1.آزمایش؛(وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْن)(دخان/17) 2.سوختن.(ذاریات/16)، (بروج/10) 3.گم راه شدن.(مائده/41)، (صافات/162) 4.خواسته و فرزند. (تغابن/15) و...امتحان در قرآن در دو مورد به کار رفته است.1.خالص نمودن. (حجرات/3) 2.آزمایش نمودن. (ممتحنه/10)
آزمایش و امتحان عمومی خداوند
امتحان خداوند، فراگیر است و همۀ انسان ها را در برمی گیرد؛ مؤمنان، کفار، منافقان، انبیاء، اولیاء ائمه. علامه طباطبایی در المیزان معتقد است امتحان الهی هم از جهت کیفیت، عمومیت دارد چرا که هر آنچه را از اجزا و احوال عالم که با انسان ارتباط دارد، در بر میگیرد و هم از جهت افراد زیرا همه انسان ها با این امتحانات آزمایش میشوند چه مومن باشند چه کافر[14]. همه و همه سوار بر امواج گاه آرام و گاه بسیار تند و شدید امتحانات الهی قرار می گیرند، گروهی سربلند و سرافراز با صبر و پایداری و تحمّل رضایت به ساحل پیروزی دست می یابند و دسته ای دیگر به سختی در آن ساحل آرام می گیرند و عده ای هم غرق گشته و در پیش گاه خداوند مردود و رسوا می شوند.
آزمایش الهی از نظر زمان و مکان، یک امر مقطعی و منطقه ای نیست که مخصوص دوره و زمان خاصی باشد و یا به منطقه و کشور خاصی محدود شود و ساکنان نقاط دیگر از قلمرو آزمایش الهی خارج شوند، بلکه نسبت آزمایش و امتحان از این نظر، دائمی و جهان شمول است. تا روزی که دنیایی وجود دارد و در آن نوع بشر زندگی می کند، آزمایش الهی هم وجود دارد. قرآن کریم می فرماید: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُون)(عنکبوت/2)« آیا مردم گمان کردند به حال خود رها می شوند و آزمایش نمی شوند.» در جایی دیگر می فرماید: وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِین)(عنکبوت/3) «ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم.»
امتحان و ابتلاء عمومی انسان
بنابر برخی آیات قرآن کریم، انسان ها در معرض قانون آزمایش الهی قرار دارند و هیچ فردی از نوع بشر از آزمایش الهی مستثنی نیست. قرآن می فرماید: إِنَّا خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ نُطْفَه أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیه)(انسان/2)«ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم.» و در سوره ای دیگر می فرماید: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاه لِیبْلُوَکم)(ملک/2)«آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید.» در جایی دیگر آزمایش مؤمنان در جنگ احزاب می فرماید: هُنَالِک ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِیدًا)(احزاب/11) «در آن جا مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.» همه مردم در بوته آزمایشند می فرماید: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یفْتَنُون)(عنکبوت/2) «آیا مردم گمان می کردند به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
هدف خداوند از امتحان و آزمایش بندگان
1.شناخت خدا از بندگان
هر کسی و هر چیزی به نوع خاص و وسیلۀ جداگانه ای امتحان می شود. گاهی امتحان و آزمایش برای شناختن است، به این معنی که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند، آن را آزمایش می کند. مثلاً مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای این که ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.
2.اتمام حجت بر بندگان
گاهی آزمایش برای اتمام حجت است؛ یعنی برای این است که به خود امتحان شونده امری را ثابت کند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد. به کدام یک باید بیست بدهد، به کدامیک نمره نوزده و به کدام چهارده. ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد، غیر از آن کسی که بیست می گیرد همه اعتراض می کنند. او آن ها را امتحان می کند، تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است. امتحان به این معنی در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای این که حجت بر آن بنده تمام شود.
3.امتحان، سبب کمال بندگان
خداوند، مؤمنین را امتحان می کند و با سختی ها و مشکلات روبرو می نماید تا هر کسی را به کمال لایق خود رساند، فلسفۀ شداید و بلاها تنها سنجش وزن و درجۀ افراد نیست، بلکه افزایش وزن و بالا بردن درجات معنوی بندگان است. گاهی امتحان برای تمرین امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال که البته در مورد غیر خداوند متعال هم صدق می کند انسان را مورد آزمایش قرار می دهد برای این که در طی آن آزمایش استعدادهای درونی او به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود.
امتحان های الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاری ها، کمال یابد. قرآن مجید به این حقیقت تصریح دارد؛ او آنچه را شما در سینه دارید می آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است.(آل عمران/154)به تعبیر دیگر در سر دو راهی ها و سختی ها قرار دادن، برای آن که استعدادهای درونی اش بروز و ظهور کند، یعنی اگر این آزمایش نباشد، او در حد خامی و در حد بالقوه می ماند، این آزمایش است که تکمیل کننده است. نوع سوم آزمایش یعنی آزمایش تکمیل کننده. آزمایش الهی درباره بندگان همان خصلت تکمیل کنندگی را دارد.[15]
شداید و گرفتاری ها، ضمن آن که جنبه آزمایش و امتحان دارد و به وسیله آن ایمان و صبر مردم آزموده می شود، از نظر بررسی علل و منشأ، به خود انسان برمی گردد. آیات متعدد و روایات فراوان، سلوک انسان را علل اصلی گرفتاری ها و نزول بلا می داند. از طرفی اینکه چرا انسان مورد امتحان است؟ چه علت و عواملی دارد؟ و اینکه انسان چگونه و با چه امری امتحان می گردد؟ قرآن کریم پاسخ این معما را داده است. در آیات قرآن نیز، کثرت و وسعت عوامل ابتلاء با تعبیرات مختلف بیان شده است.
امتحان شامل همه نعمت های مادی و معنوی می شود. قرآن می فرماید: وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکمْ خَلائِفَ الأرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیبْلُوَکمْ فِی مَا آتَاکمْ) (انعام/165)«او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین ساخت، و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید»قرآن کریم می فرماید: و لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَات) (بقره/155)«قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم.» شامل هر نوع اسباب مادی و معنوی می شود.
انواع و اقسام آزمایش
قرآن کریم برخی از آزمایش های الهی را که در مورد اقوام گذشته به عمل آمده اینگونه معرفی می نماید:
1.امتحان عقیدتی:
در قرآن، نمونه های مختلفی را ذکر کرده است از جمله: درباره حضرت موسی پس از آن که برای مناجات با پروردگار، به کوه طور رفت، راز و نیاز او از سی شب، به چهل شب افزایش یافت، به این وسیله قوم او مورد آزمایش قرار گرفتند؛ ولی نتوانستند از این امتحان سربلند بیرون آیند؛ چراکه شرک، در بدترین صورتش دامان بنی اسرائیل را گرفت. قرآن کریم می فرماید:«قالَ فَانَّا قَد فَتَنِّا قَومَکَ مِن بَعدِکَ وَ أضَلّهُمُ السّامِرِیُّ»؛[16] «گفت ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت»!.مهم تر آنکه قبل از این آزمایش، هارون جانشین حضرت موسی(ع) آن مردم را از چنین امتحانی مطلع ساخته بود؛ ولی آنها توجه نکرده و به پیروی از سامری به گوساله پرستی روی آوردند.
2.امتحان مالی:
قرآن کریم در آیات متعدد به این آزمایش الهی اشاره می کند: «فَاَمَّا الِانسانُ اِذا ما ابتَلاهُ رَبُهُ فَاکرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اکْرَمَنِ وَ امَّا اِذا مَا ابتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبّی أهانَن»؛[17] «اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می کند و نعمت می بخشد [مغرور می شود و] می گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است! و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می گیرد [مایوس می شود و] می گوید: «پروردگارم مراخوار کرده است!» امام صادق(ع) می فرماید: «مَا بَلَی اللَّهُ العباد بِشَی ءٍ اَشَدَّ عَلَیهِمْ مِنْ اِخْراجِ الدَراهِمَ؛[18]خدواند بندگان رابه چیزی مبتلا نکرده که سخت تر از انفاق درهم باشد.»
3.امتحان جانی
تاریخ گویای آزمایش بسیاری از انسانها در جنگها بوده است. امتحانات الهی در جنگها انسانهای مومن را از صف منافقان و ریاکاران جدا نموده است. مروری بر جنگها از صدر اسلام تاکنون، نشانگر آن است که برخی، تا زمانی ایمان دارند که کوچک ترین خطری آنان را تهدید نکند و برخی منافع مالی را بر یاری امام حسین(ع) ترجیح می دهند و برخی غنایم جنگی را بر دستور رسول خدا(ص) مقدم می دانند. خلاصه آنکه ترس از جبهه و جنگ، محاصره اقتصادی، کشته شدن عزیزان، و... موارد آزمایش افراد در جنگها بوده است. خداوند متعال در سوره محمد(ص) با بیان اینکه؛ اگر ما بخواهیم می توانیم دشمنان را مجازات نماییم، جنگ را سبب آزمایش افراد معرفی کرده می فرماید: «وَ لَو یشاءُ اللّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْضٍ »؛[19]«و اگر خدا می خواست خودش آنها را مجازات می کرد؛ اما می خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید».
4.امتحان خانوادگی:
قرآن مجید همسر و فرزندان را امتحان الهی دانسته، می فرماید:«إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ»؛[20]«اموال و فرزندان شما فقط وسیله آزمایش هستند». بسیاری از کسانی که به ظاهر، پای بند به امور دینی و مسائل اخلاقی هستند، به هنگامی که پای فرزندشان به میان بیاید گویی پرده ای بر افکارشان می افتد و تمام قوانین الهی و مسائل انسانی و عدالت، به دست فراموشی سپرده می شود. عشق به فرزند سبب می شود که حرام را حلال، و حلال را حرام بشمارند و برای تامین آینده خیالی او تن به هر کاری داده و هر حقی را زیر پا بگذارند؛ باید خود را در این میدان بزرگ امتحان، به خدا بسپاریم و به هوش باشیم که بسیار کسان، در این میدان لغزیده و سقوط کرده و نفرین ابدی را برای خود فراهم ساخته اند. امام علی(ع) می فرماید: «لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ...أَنَّهُ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُهُم بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِیَ بِقِسْمِه؛[21]کسی از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه می برم! چه هیچکس نیست مگر اینکه در فتنه ای است، لیکن آنکه پناه خواهد از فتنه های گمراه کننده [به خداوند] پناه برد که خدای سبحان فرماید: «بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است» و معنی آن این است که خدا آنان را به مال ها و فرزندان می آزماید تا ناخشنود از روزی وی، و خشنود از آن را آشکار نماید».
ابزارهای آزمایش در قرآن
ابزار آزمایش الهی عمومی است و منحصر به ابزار خاصی نیست، در اینجا به بعضی از ابزار آزمایش اشاره می گردد.
تعداد مأموران دوزخ: مأموران دوزخ را جز فرشتگان(عذاب) قرار ندادیم و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم.(مدثر/31) این آزمایش از دو جهت بود: نخست از این جهت که آنها استهزاء می کردند که چرا از میان تمام اعداد، عدد نوزده انتخاب شده، در حالی که هر عدد دیگری انتخاب شده بود جای همین سئوال وجود داشت. از سوی دیگر این تعداد را کم می شمردند و از روی سخریه می گفتند: ما در مقابل هر یک از آنها ده نفر قرار می دهیم تا آنها را در هم بشکنیم! در حالی که فرشتگان خدا چنان هستند که به گفته قرآن چند نفر از آنها مأمور هلاکت قوم لوط می شوند و شهرهای آباد را از زمین برداشته زیر و رو می کنند.[22]
قتل پسران و استفاده ابزاری از دختران: قرآن کریم اشاره می کند که فرعونیان فرزندان پسر را می کشتند اما دختران را برای استفاده های ابزاری نمی کشتند(یذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکمْ وَ یسْتَحْیونَ نِسَاءَکمْ وَفِی ذَلِکمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکمْ عَظِیم)(بقره/49) و به همین مضمون(اعراف/141) و(ابراهیم/61)«پسران شما را سر می بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگاه می داشتند. و در اینها آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.» اموال و فرزندان: آیا زن و فرزند امتحان و فتنه هستند؟ قرآن کریم می فرماید: إِنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَأَوْلادُکمْ فِتْنَه(تغابن/15)«اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش هستند. فقر و نداری و نعمت: امتحان در فقر و نداری که می فرماید:(وَکذَلِک فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ(انعام/53)«و این چنین بعضی از آن ها را با بعض دیگر آزمودیم.»خداوند با نعمت و اعطا انسان را امتحان می کند. می فرماید: (فَإِذَا مَسَّ الإنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَه مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ بَلْ هِی فِتْنَه وَلَکنَّ أَکثَرَهُمْ لا یعْلَمُون (زمر/49)«هنگامی که انسان را زیانی رسد ما را (برای حل مشکلش) می خواند، سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می گوید: «این نعمت را به خاطر کاردانی خودم به من داده اند» ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، اما بیشترشان نمی دانند.»
آزمایش با خوبی و بدی
خداوند با رساندن «خوب و بد» نیز مورد آزمایش قرار می دهد(وَنَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَه) (أنبیاء/35)«و ما شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم.»در حدیثی از امام علی(ع)می خوانیم که امام بیمار شده بود. جمعی از برادران (یاران) به عیادتش آمدند. عرض کردند: حالتان چطور است ای امیرمومنان؟ فرمود: شرّ است. گفتند این سخن شایسته مثل شما نیست...[23] که در این حدیث به خوبی و بدی نسبت به انسان اشاره شده است.
حکمت امتحان و آزمایش الهی
بعد از روشن شدن مفهوم آزمایش الهی، این سؤال را باید از نگاه آیات کریمه پاسخ داد که فلسفه آزمایش الهی چیست؟ مگر خداوند، عالم به سرّ و غیب نیست. خدایی که هر آن چه در زمین و آسمان است بر او مخفی نیست، برای چه آزمایش می کند؟ فرمود: (إِنَّ اللَّهَ لا یخْفَی عَلَیهِ شَیءٌ فِی الأرْضِ وَلا فِی السَّمَاء)(آل عمران/5)«هیچ چیز در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی ماند.»آیات فراوانی در زمینه علم خدا نسبت به سرّ و غیب وجود دارد که حاکی از علم مطلق حق است. پس چرا آزمایش می کند؛ در پاسخ این سؤال باید گفت از نگاه آیات کریمه، علل متعددی بر آزمایش الهی وجود دارد که عبارتند از:
1.شناخت چهره واقعی انسان
مهم ترین فلسفه و حکمت ابتلاء (آزمایش) از دیدگاه قرآن کریم، شناسایی چهره واقعی افراد به معنای ظهور صلاحیت ها و استعدادهای آنان و طهارت و خباثت نفس انسان است؛ چرا که برجستگی ها و کرامت های روحی انسان در شرایط دستور ابتلاء خود را نشان می دهد. بلاها مثل غربال هستند که خوبان را از بدان جدا می کنند و در بین خوبان نیز، افراد قوی را از اشخاص ضعیف متمایز می سازند. امتحان برای آن است که میزان صداقت افراد در ایمان و اعتقادشان روشن گردد. قرآن کریم در آیات متعددی بر این حقیقت تصریح نموده است که ذیلاً به چند مورد آن اشاره می شود. (وَلَنَبْلُوَنَّکمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکمْ وَ الصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکمْ)(محمد/31)«ما همه شما را قطعاً آزمایش می کنیم تا معلوم شود، مجاهدان واقعی و صابرین از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازماییم.»جمله «حتی نعلم المجاهدین منکم» به این معنا نیست که خداوند از این گروه آگاهی ندارد، بلکه منظور تحقق معلوم الهی است و مشخص شدن این گونه افراد است؛ یعنی تا این علم الهی تحقق خارجی یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود.[24] وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِین)(عنکبوت/3)«ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزموده ایم. باید علم خدا در مورد کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد. »معنای علم خدا به همان معنای قبلی است که در ذیل آیه 31 محمد گفته شده است.
2.معیار ثواب و پاداش
بهترین وسیله برای شناساندن افراد درست از نادرست و مؤمن از منافق، آزمایش های الهی است. علی(ع)می فرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است، ولی آنها را امتحان می کند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد.[25] یعنی صفات درونی انسان به تنهایی نمی تواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانی که در لابلای اعمال انسان خودنمایی کند، خداوند بندگان را می آزماید تا آن چه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شکوفا نمی شد و درخت وجود انسان میوه های اعمال بر شاخسارش نمایان نمی گشت و فلسفه آزمایش الهی در منطق اسلام همین است. مبتلا شدن به بلاء، محکی است که حقیقت انسان را آشکار می سازد. برای نمونه، انسان با ایمان و با خرد در هنگام مصیبت، از دین خود خارج نمی شود و سخنی را که نشان دهنده کفر و سفاهت و نادانی باشد به زبان نمی آورد، بلکه صبر می کند و گرفتاری، عقل و ایمان او را از بین نمی برد، اما انسانی که خرد و ایمانش ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود و روش کفر و دشنام و پستی را در پیش می گیرد و در چاه رذالت و سفاهت سقوط می کند.
3.شناخته شدن اعمال انسان
فراز و نشیب حوادث و سرد و گرم روزگار، گاهی جوهرۀ اشخاص را بروز می دهد و درستی ادعّاها را آشکار می کند و پاکی و آلودگی افراد را روشن می سازد. عمل صالح به دو قسم تقسیم می شود: 1- عمل حسن 2- عمل احسن. به تعبیری عمل خوب و عمل خوب تر. ازفلسفه های آزمایش الهی این است که مشخص شود چه کسی عمل احسن و بهتری انجام داده است. فرمود: (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاه لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)(ملک/2)«او همان کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید.»در توضیح عمل احسن گفته می شود که عمل نیک از دو حیثیت برخوردار است: 1- کمیت عمل 2- کیفیت عمل.
آنچه در فرهنگ قرآنی مهم است و ارزش دارد و به عمل ارزش و اعتبار عالی می دهد، کیفیت عمل است، نه کمیت عمل. اگر تعبیر این بود که چه کسی بیشتر عمل می کند، تکیه بر روی کمیت عمل بود، ولی وقتی که فرمود: «لیبلوکم ایکم احسن عملا»، تکیه روی کیفیت است. خدا انسان را مورد آزمون بهترین عمل قرار داده است، نه آزمون زیادترین عمل. این است که در حدیث آمده است که مراد از «احسن عملا»، «اصوب عملا» است. آن چه جنبه صواب بودنش بیشتر باشد.[26]
آزمایش بر اساس ظرفیت انسان
توانای فردی: قرآن می فرماید: لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا)(بقره/286)ما تکلیف به اندازه وسع می نماییم، تکلیف مالایطاق از خداوند حکیم محال است، لذا آزمایش باید به اندازه ظرفیت وجود آزمایش شونده باشد. اگر بشر عادی به آزمایش پیامبران و اولیای الهی آزمایش و امتحان شود، مشخص است که از همان ابتدا مردود می شود و این گونه آزمایش نمودن از خدای حکیم که به ظرفیت وجودی بشر عادی آگاه است، قبیح است. ایمان قوی ابراهیم می خواهد که به سر بریدن فرزند دلبند خود آزمایش شود.
شناخت ابزار آزمایش: عمده ترین ابزار شناخت از دیدگاه قرآن عبارت است: از گوش، چشم و قلب (قوه مدرکه). بشر باید این ابزار را داشته باشد تا مورد آزمایش الهی قرار گیرد. فرمود: (وَاللَّهُ أَخْرَجَکمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئًا وَجَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَه)(نحل/78)در این آیه به سه ابزار شناخت، گوش و چشم و قوه مدرکه تصریح شده است. از این آیات استفاده می شود که وجود ابزار شناخت در آزمایش شونده ضروری است.
اختیار: آزمایش شونده باید از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار باشد تا بتواند در آزمایش الهی یکی از دو حالت سپاسگزاری و کفران را انتخاب نماید، و الاّ بدون داشتن اختیار و انتخاب، آزمایش مفهوم ندارد بلکه جبر می باشد.
روشنگری و هدایت: مطابق قاعده لطف برخداوند واجب است که بشر را هدایت و راهنمایی نماید و راه راست و کج را برای او توسط اولیای الهی و پیامبران ترسیم کند تا آزمایش شونده راه را از چاه بشناسد و با قدرت خویش یکی را برگزیند. فرمود: (إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکرًا وَإِمَّا کفُورًا)(انسان/3)«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا کفران کند.»
امتحان در روایات
بلا و امتحان در روایات جنبه های مختلفی دارد که اگر به این جنبه ها توجه شود، مسیر زندگی بشر عوض خواهد شد و از درد و رنج، ناله و فریاد نمی کند؛ بلکه خدا را سپاس می گوید. مرحوم علامه مجلسی پس از نقل روایاتی در مورد امتحان، می فرماید: از روایات استفاده می شود که بلاها و مصیبت ها، نعمت های خداوند هستند تا انسان پند گرفته، متذکر شود و معصیت را ترک کند.[27]
1-بلاء؛ آزمون تکامل
مهم ترین جنبه بلاها، خاصیت رشد دهندگی آنهاست. در حالت آسایش و راحتی، قابلیت های نهفته انسان پرورش نمی یابد. «زشتی ها مقدمه وجود زیبایی ها و آفریننده و پدیدآورنده آنها هستند.»[28] به همین جهت قرآن فرمود: «همانا انسان را در رنج و سختی آفریدیم.» (بلد/4)«این خصوصیت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها، مقدمه کمال ها و پیشرفت هاست. ضربه ها، جمادات را نابود می سازد و از قدرت آنان می کاهد؛ ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد؛ بس زیادت ها که اندر نقص هاست. مصیبت ها و شدائد، برای تکامل بشر ضرورت دارد، اگر محنت ها و رنج ها نباشد، بشر تباه می گردد.»[29]
2-بلا و تطهیر گناهان
یکی دیگر اسرار آزمایش انسان، پاک کردن گناهان و لغزش های انسان است. ممکن است انسان دچار لغزش هایی شده باشد که پیامدهای تلخی به دنبال آورد. ماندن آنها برای آخرت خیلی سخت است. اگر بتوان آنها را در این دنیا تسویه کرد موقعیت ممتازی است. این کار به وسیله بلاها و شدائد صورت می گیرد. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «انّ العبد اذا کثرت ذنوبه و لم یکن عنده من العمل ما یکفرها ابتلأه بالحزن لیکفرها» هنگامی که بنده ای گناهانش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد، خداوند او را گرفتار اندوه می کند تا گناهانش را پاک کند».[30]
3-بلا و ترفیع درجه
بلاها و گرفتاری ها در دید انسان های عادی گرفتاری است. اما در دید اولیا الهی رحمت است. و همیشه به معنای گنه کار بودن فرد نیست. گاهی خداوند برای این که درجه کسی را بالا ببرد، او را مبتلا می سازد. هر که در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. اینجاست که راز ابتلای انبیا و اولیای الهی مشخص می شود. بلاها برای آن ها که از مقام عصمت برخوردارند، پاک کننده نیست، ترفیع دهنده است. روزی پیامبر(ص) به شدت بیمار شد به گونه ای که از شدت درد، به خود می پیچید و می نالید. عایشه که از این وضع در شگفت شده بود گفت: اگر بعضی از ما این کار را می کرد، به او خرده می گرفتی. پیامبر خدا فرمود: «همانا بر صالحان سخت گرفته می شود. به تحقیق رنجی به مؤمن نمی رسد، از یک تیغ باشد تا بالاتر از آن، مگر آن که خطایی را از او پاک می کند و او را درجه ای بالاتر می برد.
پیروزی در امتحان الهی
بدون شک در انجام هرکاری باید عوامل مختلفی دست به دست هم دهند تا آن کار با موفقیت کامل، به اتمام برساند. برای پیروزی در امتحان و آزمایش الهی از نگاه قرآن کریم عوامل متعددی دخیل است که عبارتند از:
1-صبر و استقامت
انسان ها به وسیله یکدیگر امتحان می شوند تا اینکه مقاومت آنها معلوم گردد. صبر و پایداری است که هم عقل هم شرع آن را تأیید و تأکید می کند قرآن فرموده است: (وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِک مِنْ عَزْمِ الأمُور)(آل عمران/186)«و اگر استقامت کنید و تقوای الهی پیشه سازید(شایسته تر) است؛ زیرا این ها از کارهای محکم و قابل اطمینان است.»آیه فوق در مورد آزمایش الهی نسبت به اموال و نفوس می باشد که خداوند می فرماید از اهل کتاب و مشرکین سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید. در ادامه آیه مردم را به صبر و داشتن تقوا در این آزمایش فرا می خواند. در جای دیگر می فرماید: (وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ*الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَه) (بقره/156-155) رمز پیروزی در این راه امتحان الهی اعم از نیک و شر صبر و پایداری است و به همین دلیل بشارت پیروزی را تنها به صابران و افراد با استقامت می دهد.[31] در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده که در مورد قول خداوند «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[32] تا بیازماید که کدامین یک از شما نیکوکارترید.» فرمودند: خداوند بندگانش را خلق کرد تا آن ها را بواسطه تکلیف کردن طاعت و عبادتش، آزمایش کند، ولی نه برای تجربه و علم پیدا کردن، چرا که خداوند پیوسته عالم به هر چیز است».[33]
2-تقوا و خدا ترسی
در پیروزی از آزمایش الهی وجود تقوا در امتحان شونده ضروری می باشد. چه آن که اگر تقوا و خویشتن داری باشد، انسان در برابر آزمایش الهی خودش را حفظ می کند و شکست نمی خورد. فرمود: (لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکمْ وَأَنْفُسِکمْ...وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِک مِنْ عَزْمِ الأمُور)(آل عمران/186)«و اگر استقامت کنید و تقوای الهی پیشه سازید شایسته تر است. »
3- تسلیم (فرمان برداری)
دین اسلام، دین تسلیم و رضا در برابر خواست خدای متعال است. و هدف همه پیامبران الهی نیز این بوده که جامعه بشری را در برابر فرمان خدا تسلیم کرده، به قضا و قدرش راضی نماید. عامل مهم موفقیت حضرت ابراهیم (ع) در امتحان الهی، تسلیم و فرمان برداری او از خداوند بوده است که خداوند به زیبایی ترسیم نموده است. می فرماید: هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را به خاک نهاد، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! آن چه را در خواب مأموریت یافتی انجام دادی، ما این گونه نیکوکاران را اجر می دهیم. این مسلماً امتحان مهم و آشکار بود.(صافات/106-103)
4- توجه به گذرا بودن سختی ها و مشکلات
عامل دیگری در پیروزی از امتحان الهی است که آیه: (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُون)(بقره/156) به آن اشاره دارد. امام علی (ع) در تفسیر این جمله فرمود: «این که می گوییم(إِنَّا لِلَّهِ)، اعتراف به این حقیقت است که ما مملوک اوییم و این که می گوییم (وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُون)، اقرار به این است که ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جای دیگری است.[34] این که می بینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصائب سخت این جمله را با الهام گرفتن از قرآن مجید تکرار می کردند، برای این بوده است که شدت مصائب آن ها را تکان ندهد و در پرتو ایمان به مالکیت خداوند و بازگشت همه موجودات به سوی او، این حوادث را در خود هضم کنند.
5- استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی
هر که در راه خدا مجاهده نماید و بر بلا و گرفتاری و آزمایشات الهی صبر نماید و ایمان داشته باشد، خداوند او را به راه خودش هدایت می کند تا در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشود. خداوند می فرماید: (وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا) (عنکبوت/69)«کسانی که در راه ما به جهاد برخیزند، ما آن ها را به راه های خود هدایت می کنیم.»
انسان سبب امتحان و بلاء
شداید و گرفتاری ها، ضمن آن که جنبه آزمایش و امتحان دارد و به وسیله آن ایمان و صبر مردم آزموده می شود، از نظر بررسی علل و منشأ، به خود انسان برمی گردد. آیات متعدد و روایات فراوان، سلوک انسان را علل اصلی گرفتاری ها و نزول بلا می داند. از این دسته متون دینی استفاده می شود که رفتار انسان در برخورداری از نعمت و مبتلا شدن به نقمت الهی اثر گذار می باشد.
آیاتی که دلالت بر این مطلب دارند عبارتند از:
ایمان و تقوای فردی و اجتماعی سبب نزول نعمت و گرفتاری است. (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کانُوا یکسِبُون) (اعراف/96)«اگر اهل قریه ها ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، هر آینه ما برکات را از آسمان و زمین بر آنها گشایش می دهیم. ولکن آنها تکذیب کردند و آنها را به وسیله آن چه که انجام دادند گرفتیم.»اگر گناه و فساد و طغیان انسان موجب فساد طبیعت و نزول بلایا می شود، به خاطر این است که جایگاه جرم انسان در حد کل هستی است؛ زیرا دامنه و قلمرو تأثیرگذاری رفتار انسان البته به طور مستقیم و غیرمستقیم، به وسعت همه هستی است و همه پدیده ها را شامل می گردد.[35]در جای دیگر عامل فساد و گرفتاری رفتار انسان معرفی شده است. می فرماید: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُون)(روم/41)«فساد در خشکی و دریا به خاطر اعمالی که مردم انجام داده اند آشکار شده، خدا می خواهد نتیجه بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید بازگردند.»از این آیه هم استفاده می شود که نقش انسان در نزول بلا قابل انکار نیست. سختی و مصائبی که به انسان می رسد به خاطر عملکرد انسان است. قران می فرماید: وَ مَا أَصَابَکمْ مِنْ مُصِیبَه فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَ یعْفُو عَنْ کثِیرٍ)(شوری/30)«هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند.»مصائبی که دامنگیر انسان می شود، یک نوع مجازات الهی و هشدار است. امام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمود: «این آیه (وَمَا أَصَابَکمْ مِنْ مُصِیبَه.)بهترین آیه در قرآن است، ای علی، هر خراشی که از چوبی بر تن انسان وارد می شود و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است که از او سر می زده، و آن چه خداوند در دنیا عفو می کند گرامی تر از آن است که در قیامت در آن تجدید نظر فرماید، و آن چه را که در دنیا عقوبت فرموده عادل تر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد.[36] خود انسان سبب تغییر نعمت می گردد. إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم)(رعد/11)«خداوند سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمی دهد، مگر این که خویشتن را تغییر دهند.»آیات فوق نمونه ای از آیات الهی است که نقش انسان را در نزول بلا متذکر می شود. از طرفی روایات وارده دلالت بر این داردکه خود انسان زمینه ساز بلا و امتحان است. امام صادق (ع) فرمودند: «خداوند هر نعمتی را که به بنده ای داد از او نگرفت مگر به سبب گناهی که سزاوار سلب آن نعمت شد.»[37] پیامبر اسلام (ص) فرمود: «خداوند متعال به ایوب وحی فرستاد: آیا می دانی گناه تو نزد من چه بود که بلا بر تو رسید؟ عرض کرد: خیر، فرمود: تو نزد فرعون رفتی و دو کلمه با ملایمت و نرمی گفتی. »[38]از امام صادق (ع) نقل شده: گاهی انسان گناه می کند و از اعمال نیکی همچون نماز شب بازمی ماند. (بدانید) کار بد در فنای انسان از کارد در گوشت سریع تر اثر می کند.»[39]
أثار تربیتی بلاها و شدائد
سختی و گرفتاری، هم تربیت کننده فرد و هم بیدار کننده ملت هاست. سختی، بیدار سازنده و هوشیارکننده انسان های خفته و تحریک کننده عزم ها و اراده ها است. شدائد، همچون صیقلی که به آهن و فولاد می دهد، هر چه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد، او را مصمم تر و فعال تر و برنده تر می کند. سختی هم چون کیمیا، خاصیت قلب ماهیت کردن دارد. جان و روان آدمی را عوض می کند. در روایت آمده است که اگر کسی بلا نبیند، گرفتار بدترین نوع عقوبت است، ولی متوجه نیست. چرا که اگر بلا و آزمایش می دید، بیدار می شد. در قصص انبیاء آمده که مردی به شعیب پیامبر (ع) گفت: چرا من این همه گناه می کنم و خداوند مرا عقوبت نمی کند. به جواب آمد که تو گرفتار بدترین نوع عقوبت ها هستی و نمی دانی.[40] پیامبر اکرم (ص) به خانه یکی از مسلمانان دعوت شدند. وقتی وارد منزل او شدند، مرغی را دیدند که بر بالای دیوار تخم گذاشته و تخم آن به میخی بند شده و نیفتاده است. رسول اکرم (ص) در شگفت شدند. صاحب خانه گفت: آیا تعجب کردید؟ قسم به خدایی که شما را به پیامبری برانگیخت، هرگز آسیبی به من نرسیده است! رسول اکرم (ص) تا این جمله را شنیدند، برخاستند و در خانه آن مرد غذا میل نکردند و فرمودند: کسی که هرگز مصیبتی ندیده، مورد لطف خداوند نیست. بنابراین اگر درست به بلا (آزمایش) نگریسته شود، پی می بریم که سختی ها و بلاها نقش تربیتی و بیدارگری دارند. سختی ها انسان های خفته و بی تحرک را بیدار و هشیار می سازند و عزم و اراده ایشان را برمی انگیزند. خاصیت زندگی دنیا این است که با سختی ها است و در این بین هر چه بر مقاومت انسان افزوده شود، بر تکامل او افزوده می گردد و رفته رفته نبوغ و استعدادهای نهفته او را شکفته تر می گرداند.(همان، /476)در قرآن هم به این حقیقت اثر تربیتی بلا اشاره شده است. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا*إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا)(انشراح/6-5)«پس با هر سختی آسانی است و با هر سختی البته آسانی است.»در واقع خداوند به این نکته اشاره می کند که سختی ها و گرفتاری ها، مقدمه کمال و پیشرفت انسان است و باعث نیرو گرفتن او می شوند و از این جهت مصیبت ها و سختی ها برای تکامل بشر ضرورت دارند. لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی کبَدٍ)(بلد/4)«به راستی ما انسان را در رنج و مشقت آفریدیم»این آیه گویای نقش مهم رنج و مشقت ها در ساخته شدن انسان و تکامل اوست، و الاّ اگر جز این بود، خداوندی که سرچشمه رأفت و رحمت است و سعادت و خیر بنده خود را می خواهد، او را قرین رنج و زحمت نمی کرد.[41]آدمی باید مشقت ها تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند. این قانون در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است.[42]
از امام باقر (ع) نقل شده است: «خداوند از بنده مؤمنش تفقد می کند و برای او بلاها را اهدا می نماید، همان طوری که مرد در سفر برای خانواده خودش هدیه ای می فرستد.» و از امام صادق (ع) می خوانیم: «خداوند زمانی که بنده ای را دوست بدارد، او را در دریای شداید غوطه ور می سازد.»[43]آن چه از آیات و روایات در این زمینه فهمیده می شود، این است که بلا اثر یقیناً اثر تربیتی دارد. اگر بشر بفهمد که لازمه زندگی، تحمل مشکلات است و بلا هدیه ای از طرف خداوند و نماد محبت خداوند است، هیچ وقت خودش را نمی بازد، بلکه با جان و دل سختی ها و گرفتاری را در آغوش می گیرد و مطابق دستور حق عمل می نماید.
انسان نسبت به همه نعمت ها، و حوادث و پیش آمدها در معرض امتحان و آزمایش و به عبارت دیگر یک سلسله تکالیف عبادى و اخلاقى قرار مى گیرد، که اگر به آن عبادات، یا حالات اخلاقى مانند صبر و استقامت و توکل قیام کند در حقیقت از عهده امتحان بر آمده و شایسته الطاف و فیوضات الهیه و مقامات معنوى، و پاداش دنیائى و اخروى خواهد شد، و اگر از انجام تکالیف عبادى، و تحقق حالات اخلاق امتناع ورزد، و اعراض نماید، و سستى و تنبلى و فرار از مسئولیت نشان دهد، از درک فیوضات محروم، و از رحمت الهیه مطرود، و در امور زندگى دچار شکست مى شود، و از دریافت پاداشهاى حضرت حق در قیامت بازمانده، و دسترسى به مقامات معنوى را از دست خواهد داد.
نتیجه گیری
امتحان و آزمایش در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده است و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است، که برای زندگی ضروری است و بدون آزمایش، جامعه و افراد پیشرفت و تکامل نخواهند یاقت. به همین دلیل هیچ کسی از آزمایش الهی مستثنی نیست، حتی مقرب ترین افراد نزد خداوند آزمایش سخت تری برخوردارند. قرآن به خاطر این سنت همگانی و عمومی، راهکار برون رفت پیروزمندانه ای را ذکر نموده که عبارت است از صبر و تسلیم و خویشتن داری و...
برای توجه دادن بشر به عمومیت این سنت، هم بعضی از ابزار آزمایش و هم آزمایش شدن پیامبران و اقوام آن ها را ذکر نموده است و عکس العمل انسان ها را در برابر آزمایش الهی بیان فرموده است.
از این رو با دقت در آیات کریمه روشن می شود که آزمایش الهی رابطه تنگاتنگی با رحمت الهی دارد و نقش انسان در نزول بلا قابل انکار نیست و آزمایش به نعمت، سخت تر از آزمایش به نقمت است. خدای تعالی برای تربیت انسان دائماً او را در کوره های داغِ امتحان قرار می دهد و با امور مختلفی او را می آزماید. و چنین نیست که امتحانات الهی همیشه بوسیله حوادث سخت و ناگوار باشد، بلکه با سختی ها و گاه با نعمت ها و آسایش ها مورد امتحان قرار می دهد. بر مؤمن و مدعى بندگى لازم است فرصت عظیم امتحان الهی را غنیمت شمارد، و از این کلاس مفید و پرفایده تا جائى که امکان دارد استفاده کند، و تلخى و سختى و رنج و مشقت آزمایشات را به خاطر نتایج شیرینش تحمل نماید، و با هزینه کردن توان و قدرت و تمکن خدادادى اش از محصولات پر قیمت دنیائى و آخرتى امتحان بهره مند گردد. موفقیت در یکی از امتحانات الهی به معنای موفقیت در سایر امتحانات نیست. مومن باید هر لحظه خود را آماده امتحانات الهی بداند و متوجه باشد که ممکن است کسی از عهده پاره ای از امتحانات به خوبی بر آید اما در برابر امتحانات دیگر سخت رفوزه شود.
پی نوشت ها
[1] موسوی نسب، سید جعفر؛ ابتلاء و آزمایش انسان در قرآن، ص 15
[2] قریشی،سید علی اکبر؛ قاموس قرآن، ج1، ص291
[3] مطهری، آشنایی با قرآن، ج7، ص182
[4] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج1، ص167
[5] الصحاح، ج6، ص 2201؛ لسان العرب، ج13، ص42، محن.
[6] موسوی نسب، سید جعفر؛ ابتلاء و آزمایش انسان در قرآن، ص 17
[7] دایرة المعارف قرآن کریم، ج4، ص267،
[8] تفلیسی، ابوالفضل ابراهیم ابن حبیش؛ وجوه قرآن، ص49
[9] صافات/106
[10] بقره/49
[11] اعراف/168
[12] انبیاء/ 35
[13] تفلیسی، ابوالفضل ابراهیم ابن حبیش؛ وجوه قرآن، ص217
[14] المیزان ج 4 ص 37 ذیل آیات 148 – 139 سوره آل عمران
[15] مطهری، آشنایی با قرآن، ج 8، ص135
[16] طه / 85.
[17] فجر/ 15-16.
[18] مجلسی، بحارالانوار، علامه مجلسی، ج70، ص139.
[19] محمد / 4.
[20] تغابن / 15.
[21] نهج البلاغه، محمد دشتی، قصار 93.
[22] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25، ص240
[23] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج13، ص405
[24] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج21، ص482
[25] نهج البلاغه، قصار، 93
[26] مطهری، آشنایی با قرآن، ج8، ص139
[27] بحارالانوار، ج 67، ص199
[28] مطهری، آشنایی با قرآن، ج1، ص174
[29] مطهری، مجموعه آثار، ج1ص176
[30] اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 444
[31] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج1، ص531
[32] ملک/2
[33] شیخ صدوق، توحید، ص 320، ح 2
[34] نهج البلاغه، قصار99
[35] موسوی نسب، سید جعفر؛ ابتلاء و آزمایش انسان در قرآن، ص69
[36] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج20، ص440
[37] محمدی ری شهری، محمد؛ منتخب میزان الحکمه، ص223
[38] محمدی ری شهری، محمد؛ منتخب میزان الحکمه، ص85
[39] محمدی ری شهری، محمد؛ منتخب میزان الحکمه، ص223
[40] مطهری، مجموعه آثار، ج 1، 184
[41] مصباح یزدی، محمد تقی؛ ره توشه، ص475
[42] مطهری، مجموعه آثار، ج1ص176
[43] محمدی ری شهری، محمد؛ منتخب میزان الحکمه، ص85