بهداشت روانی از نظر اسلام (1)
اسلام در تربیت انسان روش تربیتی هدفمندی را دنبال می کند که میان جنبه ی مادی و روحی آدمی تعادل برقرار می سازد و این تعادل، خود، به تحقق شخصیت بهنجارِ برخوردار از بهداشت و سلامت روانی می انجامد. از آن جا که بیش تر مردم گرایش دارند به تحصیل سعادت در همین زندگی دنیا بپردازند و از کار و تلاش برای تحصیل سعادت در زندگی اخروی غافلند، انسان نیازمند روش تربیتی خاصی است که سه شیوه ی تربیتی زیر را در خود جای داده باشد:
اول:
توجه به تقویت جنبه روحی انسان از رهگذر ایمان به خدا و تقوای الهی و به جا آوردن عبادت های گوناگون.
دوم:
توجه به تسلط بر جنبه بدنی از طریق کنترل انگیزه ها و عواطف و چیره آمدن بر هوس ها و خواهش های نفسانی.
سوم:
توجه به آموختن مجموعه ای از خصلت ها و عادت ها به انسان که برای نضج عاطفی و اجتماعی و رشد شخصیت او ضروری هستند و انسان را برای پذیرفتن مسؤولیت هایش در زندگی و ایفای نقش فعال و مؤثر در پیشرفت و آبادانی جامعه و داشتن زندگی بهنجار و برخوردار از بهداشت و سلامت روانی آماده می سازند.
یکم: شیوه تقویت جنبه ی روحی
1- ایمان به خدای یکتا و پرستش او
اسلام، انسان را به ایمان به خدای یگانه و پرستش او فرا می خواند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سیزده سال نخست دعوت خود را در فرا خواندن به عقیده ی توحید و تثبیت ریشه های ایمان در دل های یارانش و تصفیه و تزکیه نفوس آن ها، از طریق نزدیک شدن به خدا و پرستش او، سپری کرد. ایمان به خدای بزرگ تأثیر شگرفی در دگرگون ساختن شخصیت عرب ها داشت، چه، بسیاری از عادات جاهلی خود را به کنار نهادند و افکارشان از بند جهل و خرافات آزاد شد و روان هایشان نیز از بسیاری ترس ها که اغلب مردم دچار آن هستند، رهایی یافت. آن ها از ترس از مرگ، ترس از فقر، ترس از مصایب روزگار و ترس از مردم آزاد شدند(1) و در امنیت روانی به زندگی پرداختند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاران خود را به چنگ زدن در رشته ی ایمان به خدا، سعی برای نزدیک شدن به او، پیروی از هر آنچه مایه ی خشنودی خداوند است، تکیه کردن به او و کمک جستن از او و لاغیر دعوت می کرد. آن بزرگوار به یاران خود می آموخت که جز از خدای تعالی نترسند و جز از خدای یگانه چیزی نخواهند. اندرزهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابن عباس زمانی که در ترک آن حضرت سوار بود، و ما داستان آن را پیش تر نقل کردیم، خود گواه روشنی بر درستی این سخن است. در آن حدیث آمده بود:
«... هر گاه چیزی خواستی از خدا بخواه و هرگاه کمک طلبیدی از خدا بطلب و بدان که اگر همه ی امت همداستان شوند که نفعی به تو برسانند جز آنچه خداوند برایت رقم زده است نفعی به تو نرسانند و اگر همداستان شوند که زیانی به تو زنند جز آنچه خداوند برایت رقم زده است زیانی به تو نرسانند...». (2)
ایمان به خدای بزرگ جان را آکنده از سُرور و خرسندی و احساس خوشبختی می کند. و باعث می شود که انسان غرق در آرامش و امنیت روانی زندگی کند؛ زیرا مؤمنی که حقیقتاً به خدا باور دارد و با تمام وجود او را می پرستد می داند که خداوند متعال با اوست و از او حمایت و نگهداری می کند و در زندگی اش او را موفق می دارد و محبتش را در دل های مردم می افکند:
( الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ). (3)
« کسانی که ایمان آورده و ایمانشان را به شرک نیالوده اند، آنان راست ایمنی و ایشان رهیافتگانند».
( الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). (4)
« همان کسانی که ایمان آورده اند دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد».
(مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ). (5)
« هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن هم باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات [حقیقی] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد».
اَنَس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:
« هرکس آخرت همّ و غم او باشد خداوند دلش را بی نیاز گرداند و پریشانی او را به سامان آورد و دنیا علی رغم میل خود به او رو می آورد، و هر کس دنیا همّ و غمش باشد خداوند فقرش را در برابر دیدگانش قرار دهد و جمعیتش را پریشان سازد و از دنیا جز به اندازه ای که برایش مقدر شده است به او نرسد، پس، شب و روز خود را با فقر سپری کند.
هرگاه بنده به خدا روی کند خداوند دل های مؤمنان را با مهر و محبت فرمانبردار او سازد، و خدا تمام خیر و خوبی ها را در اسرع وقت به او برساند». (6)
2- تقوا
ایمان راستین به خدای تعالی با تقوای الهی همراه است. تقوا به این معناست که انسان با دوری کردن از گناهان و در پیش گرفتن راه خدا یا به عبارت دیگر، انجام دادن فرامین خداوند و خودداری از نواهی او، خویشتن را از خشم و عذاب خدای بزرگ حفظ کند.
«تقوا به این معناست که انسان رد کارهای خود همواره باید در جستجوی حق و عدالت و امانت و صداقت باشد و با مردم به خوبی رفتار کند و از تجاوز و ستم بپرهیزد. دیگر این که انسان تمام کارهایی را که به او محول می شود به نیکوترین شکل انجام دهد؛ چرا که او در هر کاری که انجام می دهد همیشه به خداوند متعال توجه دارد و خشنودی و پاداش او را می جوید. و این، خود، موجب می شود که انسان پیوسته در جهت اصلاح خود و رشد توانایی ها و اطلاعاتش بکوشد تا این که بتواند کار خود را به بهترین شکل انجام دهد. تقوا، به این معنا، نیرویی می شود که انسان را به سوی رفتار بهتر و برتر و رشد و ارتقای نفس و اجتناب از رفتار زشت و انحرافی و نابهنجار سوق می دهد». (7) بنابراین، تقوا از عوامل اصلی نضج و تکامل و تعادل شخصیت و رسیدن به کمال انسانی و تحقق سعادت و بهداشت و سلامت روانی است.
3- عبادات
به جا آوردن عبادات گوناگون، نظیر نماز و روزه و زکات و حج، در پرورش شخصیت انسان و تزکیه نفس او تأثیر می گذارد و بسیاری از خصلت های پسندیده و سودمند را به انسان در تحمل سختی های زندگی و شکل گیری شخصیت بهنجار کمک می کنند، به او می آموزد. انجام دادن این عبادت های مختلف، شکیبایی در برابر مشقت ها، مبارزه با نفس و تسلط بر هوس ها و خواهش های آن، قدرت و صلابت عزم و اراده و دوست داشتن مردم و نیکی کردن به آن ها را به انسان می آموزد و روحیه مشارکت اجتماعی را در او رشد می دهد. نگارنده، موضوع اهمیت عبادات در زمینه ی سلامت و بهداشت روانی را در کتاب قرآن و روان شناسی با تفصیل بیش تری بحث کرده است. (8)
نزدیک شدن به خداوند از طریق عبادات، احساس خوشبختی و امنیت روانی را در انسان بر می انگیزد و نیروی روحی و روانی شگرفی را در او پدید می آورد؛ زیرا می داند که تحت مراقبت و حمایت خداوند قرار دارد و خدای بزرگ او را کمک و پشتیبانی می کند. در روایتی از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« خدای تعالی فرمود: هر کس با دوست من دشمنی کند با او اعلان جنگ دهم. بنده ام به چیزی محبوب تر از انجام دادن آنچه بر او واجب ساخته ام خود را به من نزدیک نگرداند. بنده ام از طریق نافله ها [نمازهای مستحبی] پیوسته خود را به من نزدیک سازد تا جایی که دوستدار او شوم، و چون دوستدار او شدم، آن گاه گوش او شوم که با آن بشنود، چشم او که با آن ببیند، دست او که با آن کار کند، پای او که با آن راه رود، و اگر از من بخواهد به او دهم و اگر از من پناه خواهد پناهش دهم، من در هیچ کاری به اندازه، گرفتن جان بنده مؤمنم دو دل نمی شوم: او مردن را ناخوش می دارد و من ناراحتی او را خوش نمی دارم». (9)
دوم: شیوه ی تسلط بر جنبه بدنی انسان:
1- تسلط بر انگیزه ها
اسلام به تسلط بر انگیزه ها و مهار کردن آن ها فرا می خواند. اسلام هرگز به سرکوب انگیزه های فطری دعوت نمی کند، بلکه به ارضای حساب شده این انگیزه ها و کنترل و هدایت درست آن ها به گونه ای که مصلحت فرد و جامعه رعایت شود، دعوت می کند. قرآن کریم و سنت شریف نبوی به دو روش برای ارضای حساب شده ی انگیزه های فطری فرا می خواند:
الف- ارضای انگیزه ها از راه حلال و مشروع. نمونه اش اجازه ارضای انگیزه ی جنسی از طریق ازدواج و تحریم ارضای آن از راه زناست.
( وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ). (10)
« و کسانی که راهی برای ازدواج نمی یابند باید پاکدامنی ورزند تا این که خداوند آنان را از فضل خویش توانگر سازد».
ب- افراط نکردن در ارضای انگیزه ها؛ چرا که افراط در این زمینه به سلامت جسم و روان آسیب های زیادی می رساند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز هم چنان که در هنگام سخن از مهار انگیزه ها گفتیم، به خودداری از افراط در ارضای انگیزه های فطری توصیه فرموده است.
قرآن کریم انسان را تنها به کنترل انگیزه های فیزیولوژیکی فطری سفارش نکرده بلکه به کنترل انگیزه های روانی مانند انگیزه ی پرخاشگری، انگیزه ی مالکیت و خواهش های گوناگون نفسانی نیز توصیه کرده است. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مردم را به تسلط بر انگیزه ها و خواهش های نفسانی شان ستایش کرده است.
2- تسلط بر هیجان ها
قرآن کریم مردم را به تسلط بر هیجان هایشان و مهار آن ها دعوت می کند. تحقیقات پزشکی و روان شناختی جدید حکمت این امر را روشن ساخته است؛ زیرا، ثابت شده است که تشویش در حیات هیجانی انسان به بروز بیماریهای جسمی و روانی فراوانی می انجامد. نگارنده، در کتاب قرآن و روان شناسی به موضوع تسلط بر هیجانها از دیدگاه قرآن کریم پرداخته است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مردم را به چیره آمدن بر هیجان خشم و دیگر هیجان ها دعوت کرده است.
سوم: شیوه ی آموختن خصلت های ضرور برای بهداشت و سلامت روانی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال های اولیه دعوت اسلام در مکه، ساختن انسان و تربیت او و آماده ساختنش برای به دوش کشیدن بار مسؤولیت های نشر دعوت اسلام و برقراری دولت اسلامی را مورد توجه قرار داد. آن حضرت در کنار آموختن اصول و مبانی اعتقادی دین اسلام و انجام عبادات به مسلمانان و تقویت ریشه های ایمان و تقوا در جان هایشان، رفتار درست و خوی های پسندیده و عادت های نیکو در فعالیت های گوناگون زندگی روزانه شان و در تعاملشان با دیگران را نیز به آنان می آموخت. حس مردم دوستی و همکاری و یاری دادن به دیگران، اعتماد به نفس و راضی بودن به آنچه خداوند متعال برای آنان مقدر فرموده است، از جمله مواردی بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم آموزش می داد. بذر امنیت و آرامش و رهایی از ترس و اضطراب را در وجود آنان می افشاند و به کار و تولید و تحصیل علم و معرفت و دوری از جهل و اوهام و خرافات تشویقشان می کرد. همچنین توجه به سلامت و توانایی جسم و فرا گرفتن سوارکاری و تیراندازی را توصیه می فرمود. کوته سخن این که، پیامبر خدا (ص) تمام خوی و منش های خوب و زیبا را که روان شناسان جدید آن ها را از شاخصه های بهداشت و سلامت روانی می شمارند، به یارانش می آموخت. بنابراین، تعجبی ندارد اگر یاران آن حضرت را که در مکتب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تربیت شدند، انسان هایی وارسته، آزاداندیش، خوش اخلاق و برخوردار از رفتار درست و شخصیت کامل می یابیم، به طوری که از میان آنان قهرمانانی ظهور کردند که سپاهیان ایران و روم را در هم شکستند و کشورها را فتح کردند و بر جهان حاکم شدند و دولت های جدید به وجود آوردند و از نسل آن ها نیز دانشمندان و اندیشمندانی پدید آمدند که در عرصه های گوناگون علم و معرفت به کند و کاو پرداختند، چندان که کتاب های آنان، با اندکی پیش از عصر نوزایی اروپا، در دانشگاه های اروپایی خوانده می شد و در روشنگری افکار اروپاییان و پیدایش جنبش علمی در میان آنان نقش بسزا داشت.
آموزه های قرآن کریم و تعالیم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش ترین تأثیر را در دگرگون سازی شخصیت مسلمانان داشت. در پرتو این تعالیم بود که از ضعف به قدرت و از پراکندگی به هم بستگی گراییدند و عادت های بد را رها کرده به عادت های خوب روی آوردند. کسانی که به اسلام گرویدند از افرادی گرفتار و مبتلا به خوی های ناپسند به انسان هایی با رفتار درست و خوی و منش های پسندیده تبدیل شدند، و به طور خلاصه، شخصیت های آنان بهنجار و برخوردار از صفاتی شد که از شاخص های خوب بهداشت و سلامت روانی به شمار می آیند. در این جا هرگز قصد آن ندارم کلیه خصلت ها و منش ها و عادت های رفتاری را که از نشانه های بهداشت روانی محسوب می شوند و صحابه آن ها را از مکتب نبوی آموختند، برشمارم بلکه تنها به ذکر پاره ای که توانسته ام احادیثی درباره ی آنها جمع آوری کنم، می پردازم شاید بررسی بیش تر احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خصلت های دیگری را که ارتباط نزدیکی با بهداشت و سلامت روانی دارند بر ما مکشوف سازد.
1- احساس امنیت روانی
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مدام یارانش را به ایمان به خدای یگانه فرا می خواند و پیوسته آنان را به تقوای الهی سفارش می کرد بدان امید که به آمرزش و خشنودی خدا و پاداش بزرگ او، یعنی نعمت جاویدان بهشت، دست یابند. این امید، خود، انگیزه نیرومندی برای خلوص ورزیدن در عبادت خدا، در پیش گرفتن رفتار درست و دوری کردن از همه ی مظاهر انحراف بود و تأثیر شگرفی در احساس آرامش و امنیت روانی آنان داشت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روح برادری و همکاری و همبستگی و یکپارچگی اجتماعی را در یاران خود می دمید و روحیه تعلق به گروه را در آن ها تقویت می کرد و رشته های روابط اجتماعی را در میانشان استحکام می بخشید و به مردم دوستی و کمک و یاری به یکدیگر دعوتشان می نمود. مجموع این عوامل باعث شد که جامعه اسلامی در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نمونه ای از یک جامعه انسان بهنجار تبدیل شود، جامعه ای که اعضای آن همانند خشت های یک بنای به هم پیوسته اند، یا به سان اعضای هماهنگ و همیار پیکر یک انسانند. احساس تعلق به گروه و مشارکت فعال در خدمت به آن، تلاش بی شائبه در راه پیشرفت و تعالی گروه، احساس علاقه و محبت به دیگر اعضا و این احساس که او نیز متقابلاً، مقبول و محبوب گروه است، همگی از عوامل مهم پیدایش احساس آرامش و امنیت روانی در فرد هستند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خاطر نشان ساخته است که احساس امنیت فرد در گروه یکی از عوامل مهم احساس خوشبختی است. عبیدالله بن مُحَصَّن خِطمی روایت کرده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس روز خود را در حالی آغاز کند که در گروه خود احساس امنیت و آرامش داشته باشد و از جسمی سالم برخوردار بوده، خوراک روزانه را داشته باشد، چنان است که همه ی دنیا را به او داده اند». (11)
در این حدیث، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سه عامل اصلی خوشبختی اشاره کرده است: احساس امنیت در گروه، تندرستی و داشتن قوت روزانه، شکی نیست که موارد فوق و ارضای نیازهای فطری ضروری برای ادامه زندگی از شاخصه های مهم بهداشت و سلامت روانی هستند.
2- خود اتکایی
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به یارانش می آموخت که به خود متکی باشند و کارهایشان را خودشان انجام دهند و در رفع نیازهایشان به دیگری اتکا نکنند. ابوعبد الرحمن بن عوف بن مالک اشجعی می گوید:
ما نُه یا هشت یا هفت نفری نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم، فرمود: « با رسول خدا بیعت نمی کنید؟» ما که تازه بیعت کرده بودیم، عرض کردیم: ما که با شما بیعت کرده ایم ای رسول خدا.
مجدداً فرمود: « با رسول خدا بیعت نمی کنید؟». ما دست هایمان را گشودیم و عرض کردیم: با شما بیعت کردیم ای رسول خدا، بر چه بیعت کنیم؟ فرمود: « بر این که خدا را بپرستید و چیزی را شریک او قرار ندهید و بر به جا آوردن نمازهای پنجگانه و اطاعت کردن از خدا» و آهسته فرمود: « و از مردم چیزی نخواهید». پس از آن، می دیدم که هر یک از آن تعداد اگر تازیانه اش می افتاد از هیچ کس نمی خواست که آن را به دست او دهد. (12)
ثوبان نیز می گوید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« چه کسی به من تضمین می دهد که از مردم چیزی نخواهد تا من بهشت را برایش تضمین کنم؟» ثوبان گفت: من. و از آن پس از احدی چیزی درخواست نکرد. (13)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یاران خود را تشویق می فرمود که در تحصیل رزق و روزی روی پای خود بایستند و آنان را از گدایی و تقاضا از مردم نهی می کرد. ابو هریره می گوید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر هر یک از شما ریسمان خود را بر دارد و با آن بر پشت خود هیزم حمل کند برایش بهتر از آن است که نزد کسی رود و از او چیزی بخواهد، چه به او بدهد یا ندهد». (14)
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عطا خواستم و به من عطا فرمود. دوباره خواستم و باز به من عطا فرمود. سه بار خواستم و باز عطا کرد، سپس فرمود: « ای حکیم، این مال خواستنی و شیرین است، پس هر که آن را با بلند طبعی بگیرد در آن به او برکت داده شود و هر که آن را طمعکارانه بگیرد در آن مال به او برکت داده نشود، همانند کسی که می خورد و سیر نمی شود. دستِ دهنده بهتر از دستِ گیرنده است». حکیم گفت: من عرض کردم: ای رسول خدا، سوگند به آن خدایی که تو را بر حق برانگیخت، بعد از شما تا زنده باشم هرگز از کسی چیزی نخواهم خواست. در زمان ابوبکر و عمر، وقتی آن دو می خواستند حق او را از بیت المال بدهند، نمی پذیرفت، تا آن که از دنیا رفت. (15)
3- اعتماد به نفس
تعلیم و تربیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اعتماد به نفس مسلمانان افزود و آن ها را از احساس کمبود و ضعف و ترس رهانید و به خود باوری و شجاعت در اظهار نظر و بیان افکار و احساسات بدون ترس و واهمه از مردم، تشویقشان کرد.
سعید خدری از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:
« هیچ یک از شما نباید خودش را کوچک انگارد». اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا، یعنی چه خودش را کوچک انگارد؟ فرمود: « این که وظیفه الهی خود بداند که چیزی را بگوید اما نگوید. خداوند عزوجل در روز قیامت به او فرماید: چرا درباره من فلان و بهمان چیز را نگفتی؟
و او گوید: از ترس مردم. خداوند فرماید: من سزاوارت بودم که از من بترسی». (16)
یکی از عواملی که به انسان در داشتن اعتماد به نفس کمک می کند این است که تصور او از خودش خوب و مثبت باشد. اگر انسان از خودش این تصور را داشته باشد که شخصی شایسته محبت و تقدیر از سوی مردم و انسانی موفق و با کفایت و کارآمد است، معمولاً رفتارش با این مفهوم هماهنگ خواهد بود، اما اگر تصور او از خودش این باشد که شایستگی محبت و احترام از جانب مردم را ندارد و انسان شکست خورده و بی کفایتی است رفتارش نیز با این تصور هماهنگ خواهد بود. در نتیجه، اعتماد به نفس را از دست می دهد و احساس می کند که توانایی جلب توجه و احترام مردم را ندارد. هم چنین غالباً در انجام دادن کارهای مهم دچار تردید می شود، چون می ترسد در آن کار شکست بخورد.
خود پنداره ی انسان حاصل رفتار والدین و خانواده در فرایند اجتماعی شدن و نتیجه ی تجارب شخصی او در بسیاری از موقعیت هایی است که شخص در آن موقعیت ها با شکست یا کیفر یا انتقاد مواجه می شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمونه اعلای خوشرفتاری با فرزندان و نوادگانش بود. پیش تر به علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و توجه فوق العاده ی آن حضرت به حسن و حسین (علیهما السّلام) و خوشرفتاری او با آن دو اشاره کردیم. آن بزرگوار از این جهت برای یارانش الگویی بود که به او اقتدا می کردند. علاوه بر این، یاران خود را به خوشرفتاری با فرزندان ترغیب و تشویق نیز می کرد. از اَنَس روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« به فرزندانتان احترام نهید و آن ها را نیکو تربیت کنید». (17)
پیامبر فرزانه ی اسلام اهمیت نام در ایجاد خود پنداره را می دانست. نام زیبا و نیکو یکی از عوامل پیدایش مفهوم خوب و مثبت از خود است. آن حضرت نام های زشت را خوش نمی داشت و آن ها را به نام های خوب و زیبا تغییر می داد. سعید بن مُسَیِّب از قول پدرش از جدش نقل کرده است که وی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از او پرسید:
« نامت چیست؟» گفت: حَزن. حضرت فرمود: « تو سهل هستی». او گفت: من نامی را که پدرم بر من نهاده است تغییر نمی دهم. ابن مسیب گفت: از آن پس همواره حزونت در میان ما بود. (18)
در روایت دیگری آمده است که «دختری نامش عاصیه [سرکش و نافرمان] بود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نامش را به جمیله تغییر داد». (19)
از اسامة بن اَخدری نیز روایت شده است که جمعی خدمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند. در بین آن ها مردی اَصرم نام بود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از او پرسید:
« نامت چیست؟». گفت: اصرم هستم. حضرت فرمود: « نه، تو زرعه هستی». (20)
از دیگر نام هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن هارا تغییر داد یکی «شهاب» بود که او را «هشام» نامید، دیگری «حرب» نام داشت که به «مسلم» تغییرش داد، هم چنین نام های «عاص» و «شیطان» و «غراب» و دیگر نام های نازیبا را به نام های زیبا تغییر داد.
4- احساس مسؤولیت
فرد در جامعه به مثابه ی سلول در بدن است و زمانی سالم خواهد بود که همه ی سلول های بدن صحیح و سالم باشند و وظایف خود را به بهترین وجه انجام دهند. جامعه نیز زمانی از سلامت و بهداشت روانی برخوردار خواهد بود که همه ی افراد آن سالم باشند و مسؤولیت ها و وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهند. از ویژگی های مهم شخصیت بهنجار این است که فرد از هر جهت احساس مسؤولیت کند: در برابر خانواده، در قبال مؤسسه ای که در آن کار می کند، در قبال همکاران و دوستان و همسایگان خود و به طور کلی در برابر تمام انسان ها و هرگاه فرد در جامعه نسبت به دیگرانی که مکلف به مراقبت و حمایت از آن هاست و در قبال کاری که موظف به انجام دادن آن است و در برابر مصلحت عمومی کل جامعه احساس مسؤولیت کند، جامعه پیشرفت می کند و خیر و برکت تمام افراد جامعه را در بر می گیرد. شخص بهنجار همواره در برابر دیگر مردمان احساس مسؤولیت اخلاقی و اجتماعی می کند. از این رو، مایل است به دیگران کمک کند و دست آن ها را بگیرد. آلفرد آدلر [Alfred Adler]، دانشمند روانکاو، برای درمان بیماران روانی خود می کوشید آن ها را به این سمت سوق دهد که به دیگر انسان ها اهمیت بدهند و سعی کنند به آن ها کمک نمایند و رابطه شان را با افراد جامعه تقویت کنند. (21) آلفرد آدلر در این باره گفته است: «... هدف من از همه این کارها این است که توجه بیمارانم را به دیگران معطوف سازم؛ زیرا زمانی که بیمار در جمعی جذب شد و با افراد آن در یک سطح قرار گرفت و به همکاری و مساعدت با آن ها پرداخت، در واقع بهبود یافته است. به نظر من، مهمترین چیزی که دین به آن توصیه کرده دوست داشتن همسایه و کمک کردن به اوست و شخصی که از کمک به دیگران خودداری کند سزاوار است که آماج سختی ها و مشکلات واقع شود. تمام آنچه زندگی از فرد می خواهد این است که فعال و مولد و مردم دوست و در عشق و ازدواج تأثیرگذار باشد». (22)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسؤولیت پذیر بار آوردن یارانش اهتمام می ورزید و سعی داشت آنان را با احساس مسؤولیت تربیت کند. در روایتی از آن حضرت آمده است که فرمود:
« هر یک از شما یک سرپرست است و در برابر زیر دستش مسؤول است: پیشوای مردم سرپرست آن هاست و در برابر زیردستانش مسؤول است؛ مرد سرپرست خانواده خود است و در برابر زیردستانش مسؤول است. زن سرپرست خانواده ی شوهر خود است و در برابر آن ها مسؤول است. غلام مرد سرپرست اموال سَرَور خویش است و در برابر آن ها مسؤول است. پس، هر یک از شما یک سرپرست است و در برابر زیر دستش مسؤول است». (23)
در این حدیث، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توضیح می دهد که هر انسانی در برابر افرادی که مکلّف به حمایت و مراقبت از آن هاست، یا در برابر کارها و وظایفی که بر عهده اش نهاده شده است، مسؤولیت دارد. عبارت: « هر یک از شما یک سرپرست است و در برابر زیر دستش مسؤول است» عبارتی عام است و همه ی افراد جامعه را در برمی گیرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این حدیث نمونه های فراگیری از مسؤولیت اجتماعی را بر شمرده است: پیشوا یا حاکمی که متولی امور مردم است مسؤول است که در امور آنان با حق و عدالت و مساوات رفتار کند و به گونه ای عمل نماید که برای همگان خیر و پیشرفت و رفاه و آسایش فراهم آورد. هم چنین مرد در برابر همه ی اعضای خانواده اش و مراقبت از آن ها و تأمین مخارجشان و درست تربیت کردن فرزندانش و بار آوردن فرزندان شایسته مسؤول است تا این که به شهروندانی مفید تبدیل شوند و بتوانند در پیشرفت و ترقی جامعه مشارکت فعال داشته باشند. زن نیز در قبال خانه شوهرش و فرزندان و اموال او مسؤول است. باید فرزندانش را درست تربیت کند، از اموالش محافظت نماید و از کلیه امور و شؤون خانه اش به بهترین شکل مراقبت به عمل آورد. کسی هم که خدمتکار دیگری است نسبت به اموال مخدومش مسؤول است. باید در آن ها درست دخل و تصرف کند و آن ها را از سرقت یا گم شدن و یا تلف گشتن محافظت نماید.
فردی که در قبال اعضای خانواده اش و کارش و مردم و به طور کلی، جامعه احساس مسؤولیت کند یک شخص بهنجار است و احساس خشنودی و آرامش روانی دارد؛ چرا که عضوی سودمند در جامعه است و در پیشرفت و ترقی آن مشارکت فعال دارد.
5- خود باوری و استقلال رأی
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود باوری و استقلال رأی را در یارانش رشد می داد و آنان را از تقلید و پیروی کورکورانه در اندیشه ها و رفتارهایشان از دیگران برحذر می داشت. حُذیفه می گوید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هیچ یک از شما اهل هم رنگی با جماعت نباشد، بگوید: من دنباله رو مردم هستم، اگر آن ها خوب عمل کردند من هم خوب عمل می کتم و اگر بد عمل کردند من نیز بد عمل می کنم، بلکه خود را عادت دهید که اگر مردم خوب عمل کردند شما هم خوب عمل کنید و اگر آن ها بد رفتار کردند شما از کردارهای بد آنان دوری کنید». (24)
در این حدیث و مانند آن، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاران خود را به خود باوری و استقلال رأی فرا می خواند و آن ها را از این که دنباله رو دیگران باشند و به تقلید کورکورانه از افکار و رفتارهای آن ها بپردازند نهی می کند.
6- قناعت و خرسندی به قضا و قدر الهی
یکی از مهم ترین عوامل آسایش خاطر و خوشبختی انسان این است که به رزق و روزیی که خداوند متعال قسمت او کرده و به نعمت هایی که به وی ارزانی داشته است قانع باشد، و به کسانی که از او ثروتمندتر و برخوردارترند چشم ندوزد. قانع نبودن و ناخرسندی به نارضایتی و آزردگی می انجامد و باعث رنج و بدبختی او می شوند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ایجاد آسودگی خاطر و آرامش روانی در یارانش، آنان را به قناعت و خرسندی توصیه می کرد. او به پیروانش می آموخت که توانگری به داشتن مال و ثروت زیاد نیست بلکه توانگری واقعی در قناعت و رضایت نفس و استغناء و مناعت طبع است. در روایتی فرموده است:
« توانگری به بسیاری دارایی نیست بلکه توانگری و بی نیازی نفس است». (25)
رسول گرامی اسلام به یاران خود توصیه می کرد که به بالاتر از خود ننگرند؛ زیرا این امر ممکن است به نارضایتی منجر شود، بلکه به آنان توصیه می کرد که به پایین تر از خود بنگرند، زریا، در این صورت وجود نعمت هایی را که خداوند به آنان داده است بیشتر احساس می کنند و این احساس، خود، باعث می گردد که بیش تر شکرگزار خداوند باشند. در روایتی از آن بزرگوار آمده است:
« به کسی که از شما پایین تر است بنگرید و به آن که از شما بالاتر است منگرید؛ این کار باعث می شود تا نعمت هایی را که خدا به شما داده است ناچیز نشمارید». (26)
در حدیثی دیگر فرمود:
« هرگاه یکی از شما شخصی ثروتمندتر و زیباتر از خودش را دید به کم تر از خود بنگرد؛ این موجب می شود تا نعمت هایی را که خدا به او داده است حقیر نشمارد». (27)
در روایتی، بعد از نقل این حدیث، از قول عون بن عبدالله بن عتبه نقل شده است که گفت:
« من با ثروتمندان هم نشینی داشتم و همیشه پرغم و غصه ترین مردم بودم؛ چون می دیدم دیگری مرکوبی بهتر از من دارد و جامه اش بهتر از جامه ی من است. چون این حدیث را شنیدم با فقرا مصاحبت اختیار کردم و از آن پس آسوده گشتم». (28)
در یک حدیث طولانی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« ... و به آنچه خدا قسمتت کرده است راضی باش تا بی نیازترین مردم باشی...». ( 29)
سعد بن ابی وقّاص از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:
« از سعادت آدمی این است که به قضا و قدر خداوند راضی باشد و از بدبختی آدمی این است که طلب خیر از خداوند را کنار بگذارد و از بدبختی آدمی این است که از آنچه خداوند متعال بر این مقدر کرده است ناراضی باشد». (30)
آری، قانع بودن انسان به روزی و رزقی که خداوند قسمت او کرده ورضایتش از اوضاع و شرایط زندگی اش که خدای تعالی برایش مقدر ساخته است، یعنی همان چیزی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را به آن توصیه می کند، از عوامل خوشبختی انسان و بهداشت و سلامت روانی او هستند.
7- شکیبایی
از جمله شاخص های مهم بهداشت و سلامت روانی قدرت تحمل سختی های زندگی و پایداری در برابر مشکلات و بحران ها و شکیبا بودن در مقابل بلایا و مصایب است، به طوری که در برابر آن ها سست نشود و از هم نپاشد و دچار یأس نگردد.
خداوند بزرگ در بسیاری از آیات قرآن کریم ما را به صبر و شکیبایی سفارش فرموده است، از جمله در آیات زیر:
( وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ). (31)
« از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این کارگران است مگر بر فروتنان».
( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ). (32)
« ای کسانی که ایمان آورده اید از شکیبایی و نماز یاری جویید، که خدا با شکیبایان است».
( لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ). (33)
« قطعاً در مال ها و جان هایتان آزموده خواهید شد و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] از کسانی که شرک ورزیده اند [سخنان دل] آزار بسیاری خواهید شنید، [ولی] اگر شکیبایی ورزید و پرهیزگاری نمایید این [ایستادگی] حاکی از عزم استوار [شما] در کارهاست».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به یارانش می آموخت که بیماری ها یا صدماتی که به آنان می رسد، در واقع آزمایش الهی است تا از این رهگذر بر درجات آن ها بیفزاید و گناهانشان را بزداید و برایشان ثواب بنویسد. این آموزه ی نبوی، عادت صبر و پایداری در برابر سختی های زندگی و تحمل مصایب آن را، با رضایت خاطر و روحیه تسلیم در برابر قضای الهی، در آنان تقویت می کرد. اینک به ذکر چند حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص می پردازیم:
« هیچ ناراحتی، رنج، بیماری، اندوه و حتی تشویشی به مؤمن نمی رسد مگر آن که خداوند به سبب آن از گناهانش می بخشد». (34)
« هرگاه خداوند برای بنده ای خیری اراده کند در همین دنیا او را مجازات می کند و هرگاه برای بنده ای بدی بخواهد [در دنیا] او را به سبب گناهانش مجازاتی نمی کند تا این که در روز قیامت کیفرش دهد». (35)
« بزرگی پاداش متناسب با بزرگی بلاست. خدای تعالی هرگاه مردی را دوست داشته باشد آن ها را مبتلا می کند، پس هر که به آن بلا رضایت دهد رضایت خدا شامل حال او شود و هر کس ناخرسندی نماید ناخرسندی خدا را از آن خودگرداند». (36)
« بلا پیوسته دامن گیر جان و فرزند و مال مرد و زن مؤمن باشد تا این که وقتی خدا را دیدار کند گناهی بر او نباشد». (37)
«خداوند عز وجل فرمود: به عزّت و جلالم سوگند چنانچه بخواهم کسی را بیاموزم او را از دنیا نبرم تا آن که هر گناهی را که بر گردن اوست، به وسیله بیماری در بدنش و تنگ کردن روزی اش، بزدایم». (38)
این گونه احادیث نبوی به مسلمانان می آموخت که در برابر سختی ها و حوادث روزگار صبور باشند و آن ها را به جان و دل و از سر خشنودی و قضا و قدر الهی بپذیرند و باور داشته باشند که در این سختی ها و مصایبی که به آن ها می رسد نفع بسیاری برایشان نهفته است؛ چه گناهانشان را از بین می برد، و بر ثوابهایشان می افزاید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
« عجبا از کار مؤمن همه چیز برای او خیر و نفع است و چنین چیزی برای احدی جز مؤمن وجود ندارد. اگر نعمتی به او رسد، او شکر می کند و این برای او خیر است و اگر سختی به او رسد صبر می کند و این نیز برای او خیر است». (39)
8- انجام دادن کار با علاقه و درستی
شخص بهنجار شخصی است که کار خود را با نشاط و علاقه مندی و با درستی انجام می دهد. او در انجام کارش، نسبت به خودش و خانواده اش و به طور کل، جامعه احساس مسؤولیت می کند.
او انجام دادن ماهرانه و درست کارش را بیان صادقانه ای از آرزویش به پیشرفت و ترقی و کمال روحی و علاقه بی شائبه اش به ایفای نقش فعال در خدمت به جامعه و مشارکت صمیمانه در رشد و پیشرفت و شکوفایی آن می داند.
اسلام دین زندگی و کار است. انسان را به کار و تلاش تشویق می کند و از سستی و تنبلی باز می دارد. اسلام به تکاپو در زمین برای به دست آوردن روزی خداوند فرا می خواند. خدای بزرگ می فرماید:
( فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ... ). (40)
« و چون نماز تمام شد در زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بجویید...».
پیامبر اکرم نیز یارانش را به کار کردن تشویق می کرد. مِقداد بن مَعد یکَرِب می گوید پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هیچ کس هرگز خوراکی بهتر از دسترنج خود نخورده است. پیامبر خدا داود(علیه السّلام) از دسترنج خودش می خورد». (41)
در حدیث دیگری از آن حضرت که اَنَس روایت کرده، آمده است:
« اگر قیامت برپا شود و در دست یکی از شما نهالی باشد، چنانچه توانست بلند نشود تا آن را بنشاند، این کار را بکند». (42)
هم چنین فرموده است:
«خداوند مؤمن شاغل را دوست دارد». (43)
آن حضرت یاران خود را به انجام دادن درست و متقن کارهایشان تشویق می کرد و می فرمود:
« خداوند هر یک از شما را که چون کاری انجام دهد آن را درست و استوار انجام دهد دوست می دارد». (44)
کارکردن انسان و درست انجام دادن کاری که می کند، موفقیت او در آن کار، خود اتکایی اش در کسب روزی خود و خانواده اش و ایفای نقش فعال در خدمت به جامعه عواملی هستند که بر اعتماد به نفس انسان می افزایند و باعث می شوند که شخص به ارزش خود به عنوان انسانی فعال و مفید و دارای نقش فعال و مهم در جامعه پی ببرد و احساس رضایت و خوش بختی کند.
9- توجه به سلامت جسم
یکی از شاخص های سلامت و بهداشت روانی سلامت و بهداشت جسم است. از قدیم گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به پرورش شخصیت یارانش در تمام ابعاد روانی و جسمی و اجتماعی عنایت داشت و آن ها را تشویق می کرد که به سلامت و قوی داشتن جسمشان اهمیت بدهند تا توانایی تحمل مسؤولیت های جهاد در راه نشر دعوت و پیام اسلام را داشته باشند. در حدیثی می فرماید:
« مؤمن نیرومند در نزد خداوند بهتر و محبوب تر از مؤمن ناتوان است». (45)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اهمیت بهداشت و سلامت را به یارانش می آموخت و آن را بالاتر از ثروت بر می شمرد و می فرمود:
« ثروت برای کسی که تقوا دارد بد نیست اما سلامت برای کسی که تقوا دارد بهتر از ثروت است و رضایت خاطر، خود، نعمتی است». (46)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سلامت جسم و بی گزندی تن را از عناصر اصلی خوشبختی و سعادت انسان می دانست. پیش تر حدیثی از آن بزرگوار نقل کردیم که در آن فرموده بود:
« هر کس صبح کند در حالی که خاطرش آسوده و جسمش سالم باشد و خوارک روز خود را داشته باشد، چنان است که همه ی دنیا را به او داده باشند». (47)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای عافیت و سلامت زیاد دعا می کرد و می فرمود:
« بار خدایا، بدنم را سالم بدار، گوشم را سالم بدار، چشمم را سالم بدار، معبودی جز تو نیست». (48)
آن بزرگوار خویشان و یارانش را به درخواست عافیت و سلامت از خداوند بزرگ دعوت می کرد. در مُسند احمد بن حنبل آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عباس فرمود:
« ای عباس، ای عموی رسول خدا، از خداوند عافیت در دنیا و آخرت درخواست کن». (49)
نیز در همین کتاب آمده است که آن حضرت فرمود:
« از خدا یقین و عافیت طلب کنید؛ زیرا، بعد از یقین، چیزی بهتر از عافیت به کسی داده نشده است». (50)
آن بزرگوار، در این حدیث، عافیت و سلامت دین و دنیا را گرد آورده است.
سعات انسان در سرای دنیا و آخرت در گرو دو چیز است: یقین و عافیت؛ زیرا، تعیین کیفرهای آخرت را از او دور می کند و عافیت، او را از بیماری های روحی و جسمی در دنیا دور می دارد. (51)
در حدیث دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« از خداوند گذشت و بهبودی و عافیت طلب کنید، زیرا، بعد از یقین چیزی بهتر از عافیت و به کسی داده نشده است».
به گفته ی ابن قیّم جوزی، این سه چیز متضمن زدودن بدی ها از انسان است. با گذشت بدی های گذشته ی انسان زدوده می شود، با بهبودی انسان در حال حاضر از گزند و بدی مصون می ماند و با عافیت در آینده از گزند و بدی [و مجازات الهی] در امان می ماند. پس این سه عنصر در بردارنده ی مداومت و استمرار عافیت است. (52)
از ابن عباس نقل شده است که عربی بادیه نشین نزد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: در تعقیبات نمازهای پنجگانه، از خداوند چه بخواهم؟ حضرت فرمود: « عافیت بخواه». بادیه نشین دوباره پرسید و حضرت همان پاسخ را داد. بار سوم همین سؤال را پرسید، حضرت فرمود: « عافیت در دنیا و آخرت را از خداوند بخواه». (53)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یاران خود را به تربیت بدنی و سلحشوری بر می انگیخت، برای مال آن ها را به تیراندازی و سوارکاری تشویق می کرد. عقبة بن عامر می گوید: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر منبر بود و این آیه را خواند:
« آنچه نیرو دارید در برابر آنان آماده کنید» [و فرمود]: بدانید که مقصود از نیرو تیراندازی است، بدانید که مقصود از نیرو تیراندازی است، بدانید که مقصود از نیرو تیراندازی است». (54)
بدین سان، ملاحظه می کنیم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ساختن انسان و تربیت یارانش به کلیه ی عوامل تأمین کننده ی بهداشت و سلامت روانی و جسمی که از آنان اشخاصی کامل، نیرومند، فعال، خوش بخت و برخوردار از آرامش روانی می ساخت توجه داشته است.
پی نوشت ها :
1. در این باره رجوع کنید به قرآن و روان شناسی، ص 106-109.
2. ترمذی، ج9، ص 319، 320؛ احمد، ج1، ص 293، 303، 307. متن کامل حدیث را در ص 145-146 ببینید.
3. انعام/ 82.
4. رعد/ 28.
5. نحل/ 97.
6. شیبانی، ج4، ص 184.
7. محمدعثمان نجاتی، قرآن و روان شناسی، ص 353.
8. قرآن و روان شناسی، ص 354-357.
9. شیبانی، ج3، ص 335؛ نَوَوی، ج1، ح 95/1.
10 نور/ 33.
11. شیبانی، ج4، ص 45. [واژة «سرب» که در حدیث آمده به معنای قلب و باطن نیز هست. بنابراین، معنای حدیث چنین است: هر کس روانی آرام و جسمی سالم و ... داشته باشد...- م].
12. نَوَوی، ج1، ص 463، ح 529/8؛ ابوداود، ج2، ح 1642.
13. ابوداود، ج2، ص 121.
14. ناصف، ج2، ص 35.
15. ناصف، ج2، ص 35.
16. ابن ماجه، درالفتن، ج2، ح4008؛ احمد، ج3، 47، 73، 91.
17. ابن ماجه، در الادب، ج2، ح 3671.
18. ناصف، ج5، ص 275، «حَزن» ضد «سَهل» است به معنای زمین درشت و ناهموار.
19. ناصف، ج5، ص 275، «حَزن» ضد «سَهل» است به معنای زمین درشت و ناهموار.
20. ناصف، ج5، ص 267. «زرعه» از زراعت است به خلاف «اصرم» که از «صرم» است به معنای بریدن، و نام نازیبایی است چون حکایت از بریده شدن خیر و برکت دارد.
21. Alferd Adler: understanding Human nature. New York: Greenberg publishers Inc,. 1927, p. 239.
22. دیل کارینجی، دع القلق و ابدأ الحیاة، ترجمه عبدالمنعم الزیادی، ص 262-264.
23. ناصف، ج3، ص 47-48.
24. شیبانی، ج4، ص 306-307.
25. ناصف، ج5، ص 166.
26. ناصف، ج5، ص 166.
27. شیبانی، ج4، ص 46-47.
28. شیبانی، ج4، ص 46-47.
29. ناصف، ج5، ص 166-167.
30. شیبانی، ج4، ص 41.
31. بقره/ 45.
32. بقره/153.
33. آل عمران/ 186.
34. شیبانی، ج3، ص 343.
35. شیبانی، ج3، ص 344.
36. شیبانی، ج3، ص 344.
37. شیبانی، ج3، ص 344.
38. شیبانی، ج3، ص 345.
39. ونسنک، ج1، ص 115.
40. جمعه/ 10.
41. نَوَوی، ج1، ص 471، ح 543/5.
42. احمد، ج3، ص 183-184، 191.
43. تخریج زین الدین ابی الفضل العراقی لاحادیث کتاب احیاء علوم الدین للغزالی، ج2، ص 61، پ6.
44. بیهقی، شعب الایمان؛ طبرانی.
45. نَوَوی، ج1، ح 100/6.
46. ابن ماجه، ج2، ح 2141؛ احمد، ج5، ص 381.
47. شیبانی، ج4، ص 45.
48. تخریج زین الدین ابی الفضل العراقی، ج1، ص 319، پ4.
49. ابن قیم الجوزیة، الطب النبوی، ص 202.
50.ابن قیم الجوزیة، الطب النبوی، ص 202.
51. ابن قیم الجوزیة، الطب النبوی، ص 202.
52. ابن قیم الجوزیة، الطب النبوی، ص 203.
53. ابن قیم الجوزیة، الطب النبوی، ص 203.
54. منذری، ح 1102.
نگارنده در این قسمت پاره ای از آنچه را در جستار پیش گفته اش، «مفهوم الصحة النفسیة فی القرآن الکریم و الحدیث الشریف» آمده، وام گرفته است.
منبع مقاله :
نجاتی، محمدعثمان؛ (1387)، حدیث و روان شناسی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ دوم