عنوان این مقاله ممکن است با عناوین مطروحه در کنگره سازگار نباشد، زیرا با موضع تاریخ پزشکی در اسلام مشترکات کمی دارد. اگرچه تشابه ظاهری علوم هنگام بحث و نکاتی که در این مقاله ارائه شده از بین میرود، زیرا این مقاله توصیفی درباره اندیشمندان مسلمانی که در این زمینه کار کردهاند نیست. بلکه تأکید بر وجود ارتباطاتی میان فنآوری زیستی (بیوتکنولوژی) و محیط از آغاز تاریخ انسان تا به حال است. در اینجا اشاره میکنم به مرکز بایگانی ساختار وراثتیمان (ژنتیکی) که بیوتکنولوژی بر آن استوار شده است.
دفاع از فنآوری زیستی (بیوتکنولوژی) در یک کنگرهی تاریخی ممکن است فقط پیروی از احساسات تلقی میشود. بنابراین، بحث خود را با حمایت از بیوتکنولوژی به نحوی که شایسته آن است، ادامه میدهم. برای مدتی معنی واژهی بیوتکنولوژی (فنآوری زیستی) موضوع بحث بوده است (otero،1991) و واژههای بیوتکنیک و بیوتکنولوژی در دانمارک، آلمان و مجارستان در حدود جنگ جهانی اول به کار برده شدند. سپس دانشمندان انگلستان، سوئد و امریکا تفکر در این باره را اصلاح کردند. باد در سال 1991 عنوان کرد که تفکر فنآوری زیستی در قرن بیستم مورد تهاجم قرار گرفته و نیز بیان داشت که مباحثات فعلی در عدم قطعیت در مرزبندی مشخص میان مهندسی و زیستشناسی، مشاهده میشود. بهرحال، شاید مفهوم جاری فنآوری زیستی را بتوان به صورت زیر مورد توجه قرار داد:
امروزه، فنآوری زیستی عموماً بعنوان جزئی از فنآوری (تکنولوژی) پیشرفته در نظر گرفته میشود؛ «تکنولوژیهای جدید» آنهایی هستند که از روشهای تحقیقاتی پیچیده و اخیراً پیشرفته مانند کشت پروتوپلاسم و سلول گیاهی، تکثیر گیاهی، دو رگهگیری (هیبریداسیون)، انتقال ژن و روشهای نوترکیبی DNA ناشی شدهاند.
با وجود چنین زمینهای اغراق نیست که عنوان کنیم بازسازی اقتصادی جهان امروز به طور علمی به فنآوریهای جدید، بویژه «اطلاعات و ارتباطات» پیوند خورده است. در این رهگذر اگرچه بیوتکنولوژی نقش بسیار عمدهای ایفا میکند: ما را به جهتگیری تازهای از تفکر و حیات رهنمون میسازد و همانطور که otero (1991( عنوان کرده است «مانند انقلاب کپرنیک منجر به پیشرفتهای غیرقابل پیشبینی، میگردد».
در دو دهه گذشته، پیشرفت تصاعدی در فنآوری زیستی صورت گرفته است، این امر پس از دسترسی به آنزیمهای محدود کننده که بازیگران اصلی در روشن نمودن داستان DNA بودند، آغاز گشت. این عوامل شیمیایی، محققان را وادار به ساخت تعداد نامحدودی نسخه یکسان از قطعهای ویژه از DNA کرد. امروزه زیست شناسان حدود سیصد ژن انسان را جدا و دودمان (کلون) کردهاند.
به رغم این موفقیتها، مهندسان سلاحهای هستهای در سال 1987 در آزمایشگاه «لس آلاموس»(2) تحقیقی را آغاز کردند که دیری نپائید؛ در جستجوی جام مقدس، شهرت یافت.(3) به این ترتیب، طرح خطیر زیستشناسی به نام «طرح ژنوم انسانی» (HGP) عرضه شد. به گفتهی برنان،(4) این طرح دنیا را حداقل به حدی که انقلاب صنعتی متحول ساخت، دگرگون میکند.
ژنوم انسانی، اسم جمعی است که در مورد کروموزومها بکار میرود. مکانی که تقریباً تمام ژنها در آن قرار دارند. بنابراین، ژنوم یک موجود به معنای DNA وارد شده در کروموزومهای او است. معمولاً اندازه ژنوم به صورت تعداد کلی، جفت بازها سنجیده میشود. به عنوان مثال، اندازه ژنوم یک باکتری 5 میلیون و از آن انسان 3000 میلیون است. (رگان، 1992)
به رغم این سئوالات مرموز (انیس، 1989) تمامی مراحل تولیدمثل انسان و سایر موجودات توسط فنآوری زیستی متحمل تغییر خواهد شد. پس از مدتی با در نظر گرفتن قدرت فنآوری، فعالیت تولید مثلی انسان در دستهای کسانی خواهد بود که فنآوری زیستی را تولید و اجرا میکنند. (انیس، E1989) تأثیر فزاینده فنآوری زیستی در حوزههایی مانند ضد بارداری، سقط درمانی، انتخاب جنس و بارداری با واسطهی لقاح داخل آزمایشگاهی آنقدر آشکار است که در اینجا صحبتی از آن به میان نمیآید.
در این گوناگونی رهیافتهها برای تولیدمثل انسان، فنآوری پزشکی سعی در رسیدن به پایه مبدأ انسان نموده است. و در این راه درمان ژنی توسط Germ-Line را وسیلهای برای اصلاح صفات به ارث رسیدنی، قرار داده است. برخلاف سلولهای پیکرهای، محصولات درمان برخی Germ-Lineها میبایست هم به داخل سلولهای پیکرهای و هم سلولهای جنسی به نسلهای بعد منتقل گردد. Guengst 1991 در رابطه با فواید و مضرات درمان ژنی توسط Germ-Line مطالبی ایراد نموده است. فواید این روش عبارتند از:
1- استفاده پزشکی:
درمانی واقعی برای بسیاری از بیماریهای ارثی است.
2- ضرورت پزشکی:
این راه ممکن است تنها درمان مؤثر باشد.
3- کارایی پیشگیری:
این روش از انتقال اختلالات وراثتی جلوگیری کرده و ضرورت درمان بدنی را از بین میبرد.
مضرات این درمان عبارتند از:
1- عدم قطعیت علمی:
خطرات طولانی مدت و غیرقابل پیشبینی برای افراد تغییر یافته.
2- توسعه:
احتمال توسعهی صفات انسانی که منجر به نژادگرایی گردد.
به نظر میرسد که حداقل 4 زمینه فنآوری زیستی که عبارتند از لقاح داخل آزمایشگاهی، نوترکیبی DNA، تشخیص جنین و انتقال سلول سوماتیک دارای اهمیت بسیار باشند. در این مورد لقاح داخل آزمایشگاهی میتواند به عنوان هدف ویژه طرح ژنوم انسانی (HGP) که تهیه نقشهای کامل از ژنوم انسانی است، باشد. به ظاهر هدف این پروژه تعیین محل و ساختمانهای ژنهای ویژه بر روی 23 جفت کروموزوم انسانی و نیز تفسیر پیغامهای وراثتی است که در مولکولهای DNA کد میشوند. جبیز دی. واتسون (1990) یکی از کاشفان ساختمان DNA این عقیده را به صورت ذیل عنوان مینماید:
نقشهبرداری و تجزیه و تحلیل ژنی ابزار مهم زیستشناسی در قرن 21م خواهد بود. پیغامهای وراثتی که در مولکولهای DNA کد میشوند، هنگامی که نهایتاً تغییر کردند، موجب تغییر در فراوردههای آنها خواهد شد؛ تغییر این صفات اینکه ما یا آنها چگونه به عنوان انسانهای سالم عمل نمائیم یا برای ما درک تازهای از بیماریهایی، مانند بیماریهای قلبی، افزایش فشارخون، برخی سرطانها و دیابت ارائه خواهند داد؛ و براساس گفته بکویت (Beckwith, 1991):
تعیین نقش ژنوم انسانی به معنای یافتن تعداد زیادی شاخص است که بعنوان راهنما در طول هر کروموزوم عمل مینماید، سپس این راهنماها به عنوان نقاط ابتدایی برای قرار دادن ژنها در ارتباط با علائم انسانی متنوع مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده از یک نقشه ژنی به منظور مشخص نمودن ژنهایی که با بعضی از بیماریهای انسان ارتباط دارند تمرکز عمده در این زمان است.
این به ظاهر کار سادهی نقشهکشی ژنی مشکلات اخلاقی و اجتماعی آنرا از نظر دور میدارد. مطمئناً فنآوری زیستی و پروژه ژنوم انسانی دارای عوارض تجربه نشدهای است. از اینرو، استن (stone) (1991) معتقد است که:
برعکس پروژههای علمی بزرگ، ابتکار ژنوم انسانی ممکن است بر زندگی هر کسی اثر بگذارد مانند فردی که یک بیمار ارثی است، در حال ازدواج است، در حال بچهدار شدن میباشد، در حال ارائه درخواست برای کار است، یا در حال تجدیدنظر و جستجوی یک سیاست تازه است. پیچیدگیهای بالقوهی طرح ژنوم انسانی (HGP) دشواریهای سیاسی و اخلاقی را که قبلاً سابقه نداشته بوجود میآورد.
میبایست به خاطر آوریم که فنآوری زیستی دیگر یک نظریه احتمالی نیست، زیرا علاوه بر کاربردهای فنآوری زیستی در زمینه کشاورزی و زیستشناسی میکروبی (با میزان متفاوتی از موفقیت) برای ردیابی و تشخیص چندین بیماری قبل از تولد مورد استفاده قرار میگیرد، ژن درمانی، در درمان اختلالات خونی نادر با وارد کردن ژنهای سالم به داخل سلولهای مغز استخوان مورد استفاده قرار گرفته است و احتمالاً بیماریهای بسیار دیگری را در پی دارد.
تأثیر اخلاقی و اجتماعی فنآوری زیستی را کریزو لاریا (1992) به صورت زیر جمعبندی کرده است:
پروژه ژنوم انسانی دارای قدرت بسیار زیادی برای تغییر تصویر خود انسان است، زیرا به صورت سمبلیک زنجیرهای از دانش که ارتباط دهندهی انسانیت با جهان بیجان است را کامل میکند. قوانین فیزیکی و بیوشیمیایی توانستن را توصیف مینماید، زیستشناسی مولکولی و فیزیولوژی را توضیح میدهد.
بیوتکنولوژی ممکن است بر امتداد وحدت باشد یعنی ساده کردن تمام موجودات زنده و مشتقات آنها به ساختار ملکولی کدهای ژنتیکی آنها.
بالعکس، پیشرفت در فنآوری تولیدمثل (تولیدی) فوریتی را برای سئوالاتی که به نظر میرسد برای آنان جواب واقعی وجود نداشته باشد، بوجود آورده است. در این پرسشها، سئوال بنیادی در مورد ماهیت حیات است: حیات چیست؟ یا سئوال چه زمانی حیات آغاز شد؟ شاید هرگز پاسخی که از نظر علمی معتبر باشد برای چنین سئوالی ارائه نگردد. زیرا قدرت برای حیات و تفکر بیش از آنکه ارزیابیهای قابل اندازهگیری باشند است.
«گفتنی است که ظهور فنآوری زیستی (بیوتکنولوژی) و چشمانداز بسیار گستردهی آن به موازات آنکه امیدی برای غلبه بر قحطی، گرسنگی، درمان بیماریهای صعب العلاج و علاجناپذیر، کاوش و استخراج عناصر کمیاب و گرانبها و ... ایجاد کرده، موجب بروز نگرانیهای جدی در مجامع دینی، اخلاقی و روشنفکری نیز شده است.
از اینرو، مقالهی حاضر که طرح گونهای ناقص از چنین تفکری است به چاپ رسید، تا از این طریق عالمان دینی و اخلاقی درصدد پاسخ به پرسشها و ابهامات بسیاری که در زمینهی کاربرد آن در حال حاضر و آینده متصور است برآیند. زیرا به نظر میرسد گسترش و پیشرفت روزافزون فنآوری زیستی محدود نخواهد شد و در انحصار هیچ ملتی نیز قرار نخواهد گرفت.
پینوشتها:
1- سردبیر پریودیکا اسلامیکا- مالزی
2- Los Alamos
3- Kelvos and wood, 1992
4- Brennan, 1990
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.