روش آیت الله معرفت رحمه الله در «التفسیرالأثری الجامع»(۳)

علوم قرآنی در «التفسیر الاثری الجامع»   با توجه به اینکه مسائل علوم قرآنی ابزاری برای فهم مفهوم آیات الهی هستند، از این رو مفسران در میان تفسیر مباحثی در این باب مطرح می نمایند

روش آیت الله معرفت رحمه الله در «التفسیرالأثری الجامع»(3)

علوم قرآنی در «التفسیر الاثری الجامع»
 

با توجه به اینکه مسائل علوم قرآنی ابزاری برای فهم مفهوم آیات الهی هستند، از این رو مفسران در میان تفسیر مباحثی در این باب مطرح می نمایند. آیت الله معرفت (رحمه الله) نیز در تفسیر «التفسیر الاثری الجامع» برخی مباحث علوم قرآنی را بازگو نموده است.
الف) اعجاز
آیت الله معرفت (رحمه الله) ذیل آیه ی 23 و 24 سوره ی بقره بابی تحت عنوان «حدیث التحدی» آورده است و درباره ی تحدی، اعجاز و وجوه اعجاز مطالبی را بیان نموده است. البته ایشان سه جلد از کتاب «التمهید فی علوم القرآن» را به این مسئله اختصاص داده و به طور مفصل در آنجا به مبحث اعجاز پرداخته و در کتاب علوم قرآنی نیز فصلی در اعجاز قرآن آورده است.
مطلب جدیدی که وی در این تفسیر در باب اعجاز بیان می کند، در بحث تحدی است. قرآن در چند مرحله، تحدی و همآورد خواستن خود را مطرح کرده است. آیت الله معرفت (رحمه الله) این مراحل را از اشد به اخف می داند؛ (همان، 190/2) یعنی در ابتدا به سخنی همانند قرآن (حدود 45 سوره که تا آن زمان نازل شده بود)، سپس به ده سوره و در نهایت به یک سوره تحدی شده است. اما چنان چه به آیات تحدی از نظر سیر نزولی توجه نماییم - که آیت الله معرفت (رحمه الله) نیز در جلد اول التمهید بیان کرده است - ترتیب نزول آیات و سوره ها به صورت زیر خواهد بود:
1- آیه ی 88 سوره اسراء؛ پنجاهمین سوره نازل شده در مکه و در آن تحدی به کل قرآن شده است. در «التفسیر الاثری الجامع» آخرین آیه ی تحدی عنوان شده است.
2- آیه ی 38 سوره یونس؛ پنجاه و یکمین سوره نازل شده در مکه و در آن تحدی به یک سوره شده است، در حالی که در این کتاب به عنوان آیه سوم آمده است.
3- آیه ی 13 سوره هود؛ پنجاه و دومین سوره نازل شده در مکه و در آن تحدی به ده سوره شده است. این آیه در مرحله دوم آیات تحدی قرار دارد.
4- آیات 33 و 34 سوره طور؛ هفتاد و ششمین سوره نازل شده در مکه و در آن تحدی به «حدیث مثله» شده و این آیه اولین آیه ی تحدی ذکر شده است.
5- آیات 23 و 24 سوره بقره؛ هشتاد و هفتمین سوره نازل شده در مدینه و در آن تحدی به یک سوره شده است و در مرحله چهارم آیات تحدی قرار دارد.
با نظر به این سیر نزولی، متوجه می شویم با آنچه درمراحل تحدی از نظر کمی عنوان شده - درابتدا تحدی به کل قرآن، پس از آن به ده سوره و در آخر به یک سوره - متفاوت است و این ترتیب صحیح نیست.
آیت الله معرفت (رحمه الله) در کتاب «التمهید» و «علوم قرآنی» درباره ی اختلاف این سیر نزولی مطلبی بیان ننموده، اما در «التفسیر الاثری الجامع»، سیر نزولی سوره ی یونس و هود را بیان نموده و می گوید:
«سوره یونس که تحدی در آن به یک سوره شده - پنجاه و یکمین سوره از نظر
ترتیب - قبل از سوره هود - پنجاه و دومین سوره از نظر ترتیب - که تحدی در آن به ده سوره شده نازل شده است.» (همان)
وی سؤالی مطرح می کند که آیا تحدی از اخف به اشد شده است؟ (همان، /191)
و در پاسخ به آن می نویسد:
«اعتمادی به این ترتیبی که برای نزول بیان شده نیست که نتوانیم انتقادی بر آن داشته باشیم. شاید در اینجا تقدیم و تأخیری رخ داده یا در شماره سهل انگاری شده باشد. به ویژه اینکه اختلاف در بیشتر مواضع ترتیب معروف است. همچنین آیاتی وجود دارند که نازل شدند و بعد از زمانی و با تأخیر، سوره ای که آن آیه در آن است نازل شد و یا برعکس، سوره هایی نازل می شد و آن گاه آیاتی از آنها با تأخیر نازل می گردید.» (همان)
وی برای مورد اول آیه ی صدع در سوره ی حجر (18)- پنجاه و چهارمین سوره از نظر ترتیب - و آیه ی انذار در سوره ی شعراء -(19) چهل و هفتمین سوره از نظر ترتیب - را بیان می کند که این دو آیه در سال های آغاز بعثت نازل شده، در حالی که سوره های حجر و شعراء در سال ششم و هفتم بعثت و متأخر از آن دو آیه نازل شده اند و برای مورد دوم، نزول آیه ی 281 سوره ی بقره که متأخر از آن سوره نازل شده را مثال می زند. (همان، /191 و 192) و در انتها می گوید:
«بنابراین دیگر جایی برای جدال درباره آیات تحدی برحسب نزول آنها نیست و تحدی به ده سوره قبل از تحدی به یک سوره می باشد.» (همان، /193)
با این توجیه، شخص گوینده باید برای پذیرش تحدی از اشد به اخف، معتقد به امکان ترتیب نزول ناپیوسته آیات یک سوره باشد که آیت الله معرفت (رحمه الله) در کتاب «التمهید» برخی ازآیات را استثنا آورده که در ترتیب نزول سوره هایشان قرار نگرفته اند.
ب) نسخ
آیت الله معرفت (رحمه الله) در «التفسیر الاثری الجامع» (504/3) و جلد دوم موسوعه ی ده جلدی «التمهید» (268/2)، منکر وجود نسخ در قرآن شده و آن را مردود و بی فایده دانسته است. این در حالی است که در کتاب «التمهید» (375/2) و «علوم قرانی» (ص199) تعداد آیات منسوخه را بیش از بیست مورد برشمرده بود.
وی عمده ترین دلیل انکار نسخ را وجود اختلاف و تضاد بین آیات قرآن می داند و معتقد است با توجه به فرموده خداوند متعال (أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً) (نساء/82)، قرآن عدم اختلاف در میان گفته هایش را دلیل بر وحیانی بودن خود دانسته، در صورتی که اولین شرط قول به نسخ، وجود تنافی میان دو آیه ی ناسخ و منسوخ است که از وجود این تنافر و تضاد، به ثبوت نسخ پی برده می شود و اگر میان دو آیه برخوردی نباشد، ضرورتی ندارد که به نسخ قائل شویم. (التفسیر الاثری الجامع، 504/3) همچنین می گوید:
«استاد بزرگوار آیت الله خویی (رحمه الله) تمامی آیاتی را که پیشینیان گمان نسخ برده اند، به دلیل عدم تنافی میان آنها، مورد مناقشه قرار داده و هر دو آیه ناسخ و منسوخ را از محکمات شمرده است. حکم هر دو آیه ثابت و همچنان نافذ هست.» (التفسیر الاثری الجامع، 504/3؛ «نسخ در قرآن»، بینات، /103)
ایشان موارد ناسخ و منسوخی را که مفسران بیان کرده اند، ذکر کرده و رد نموده است. به عنوان نمونه، عدم وجود نسخ در آیه ی نجوا (مجادله /12-13) را چنین بیان می کند:
«در آیه ی نجوا که ابتدا دستور داده شد تا پیش از هر پرسش از پیامبر اکرم (ص) صدقه بدهند، سپس از این دستور صرف نظر گردید، برخی گمان نسخ برده اند. در صورتی که این نیز صحنه بود برای تربیت مسلمانان در عهد اول که بی جهت مزاحم اوقات حضرت نگردند. مسلمانان با روبرو شدن با این صحنه، پیام آن را گرفتند و این پیام برای همیشه پابرجاست تا مراجعه به سران مسئول تنها در مسائل کلان و ارزشمند کشوری - دینی بوده باشد، نه در مسائل ریز و کم ارزش.» («نسخ در قرآن»، بینات، /103)
ذیل آیه ی 140 سوره ی بقره نیز پس از اشاره به اینکه برخی گمان نسخ آن را برده اند، آن را رد کرده، نظرات مختلف پیرامون آن را بازگو نموده و در انتها نیز دیدگاه خود را بیان می دارد. (التفسیر الاثری الجامع، 161/6-165)
ذیل آیه ی 190 سوره ی بقره نیز سخن شیخ طبرسی (رحمه الله) مبنی بر ناسخ بودن آیه را می آورد و سپس آن را رد می کند. (همان، 110/5)
ج) اسباب نزول
اسباب نزول از جمله مسائل علوم قرآنی است که در «التفسیر الاثری الجامع» مورد توجه مفسر قرار گرفته است. این شاخه از علوم قرآنی از همان آغاز مورد اهتمام مفسران بوده است. بنا به گفته ی دانشمندان علوم قرآنی، اولین کتابی که در این زمینه به نگارش درآمده، کتاب علی بن عبدالله مدینی با عنوان «اسباب النزول» و معروف ترین نوشته در این موضوع، کتاب واحدی نیشابوری است. (زرقانی، /21؛ رامیار، /625) دیگران نظیر سیوطی، (20)زرکشی،(21) و زرقانی(22) نیز به تفصیل درباره ی اسباب النزول بحث هایی دارند.
آیت الله معرفت (رحمه الله) در کتاب «التمهید» (245/1-267) فصلی به بحث اسباب النزول اختصاص داده است، در کتاب «التفسیرو المفسرون» (230/1) ذیل معرفی تفسیر ابن عباس، اشاراتی به این موضوع دارد و در مقدمه «التفسیر الاثری الجامع» (176/1-180) نیز مبحثی در باب روایات اسباب نزول بیان نموده است. وی می گوید:
«اسباب النزول نقش بسیار مهمی برای رسیدن به مفاهیم قرآن دارد؛ زیرا آیات و سوره های قرآن به تدریج و در فواصل زمانی مختلف و مناسبت های گوناگون نازل گردیده است. از این رو آیه ای که در مناسبتی خاص و برای حل مشکلی خاص نازل گردد، با آن حادثه ارتباطی تنگاتنگ دارد، به گونه ای که اگر شناخت آن مناسبت میسر نگردد، فهم هدف اساسی آیه نیز ممکن نخواهد بود. لذا کسی که به بررسی مفاهیم قرآن همت می گمارد، قبل از هر چیز باید شأن نزول آیه را بداند، البته اگر شأن نزولی داشته باشد.» (التفسیر و المفسرون، 230/1)
همچنین ذیل برخی از بخش های آیات، روایاتی را که در سبب نزول آیات بیان شده آورده است.(23)
د) حروف مقطعه
آیت الله معرفت (رحمه الله) بخشی از مقدمه ی تفسیر خود را به حروف مقطعه اختصاص داده - که تقریباً همان مطالب بیان شده در «التمهید» است (التمهید، 241/5-248 و در کتاب تناسب آیات نیز ذکر شده است؛ ص 135-162) - و در ابتدای سوره ی بقره برای تفسیر «الم» به مقدمه ی کتاب ارجاع داده است. وی می نویسد:
«در ابتدای 29 سوره از سور قرآن، یک یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد که مجموعا 78 حرف است که با حذف مکررات، 14 حرف می شود. یعنی نصف حروف هجاء که 28 حرف است. این حروف را «حروف مقطعه» گویند. یعنی حروفی که پیش هم چیده شده اند، اما کلمه ای را تشکیل نداده اند. ولی در قرائت جدا از هم خوانده می شوند. بدرالدین زرکشی گوید: از ترکیب این حروف می توان این جمله را ساخت: «نص حکیم قاطع له سر». فیض کاشانی جمله «صراط علی حق نمسکه» را ساخته است.» (التفسیر الاثری الجامع، 181/1-182)
ایشان پس از ذکر برخی آراء مفسران دیگر، رأی موردنظر خود را بیان کرده و این گونه می فرماید:
«رأی مختار همان اشارات رمزی است. یعنی این حروف مشتمل بر اسراری است که میان خدا و رسول بوده و امنای وحی بر آن آگاه اند و اگر امکان داشت دیگران از آن آگاهی یابند، از آغاز به صورت رمز در نمی آمد.
آری، امکان دارد آثار و فوایدی بر آن حروف مترتب باشد، از قبیل آنچه زمخشری و زرکشی گفته اند و اخیراً علامه طباطبایی (رحمه الله) به آن اشاره فرمود. شاید این برداشت ها نمودی باشد از آنچه در این حروف نهفته است. باشد تا دیگران در آینده فواید ارزنده تری از آن دریابند. لذا هر چه باشد، این حروف یکی از موارد معجزه آسای قرآن به شمار می آید که اسرار بزرگی را برای
همیشه در برخواهد داشت.» (همان، /192)
در انتها به نقل روایاتی در فضیلت قرائت حروف مقطعه اکتفا نموده و آنها را مورد نقد و بررسی قرار نداده است. از جمله این روایات آن است که از قتاده تابعی نقل شده «حروف مقطعه، اسامی قرآن است.» (همان، /192-198)
هـ) مکی و مدنی
یکی از مسائل علوم قرآنی، مسئله شناخت سوره های مکی و مدنی است. آیت الله معرفت (رحمه الله) تشخیص مکی و مدنی بودن سوره های قرآن را به دلایل ذیل ضروری می داند:
1- شناخت تاریخ و مخصوصاً تسلسل آیات و سوره ها و تدریجی بودن نزول آنها.
2- فهم محتوای آیه در استدلال های فقهی و استنباط احکام.
3- آیات مورد استناد در استدلالات کلامی.
4- حل بسیاری از مسائل قرآنی. (التمهید، 99/1؛ علوم قرآنی، /70-67)
وی به سه معیار زمان، مکان و خطاب در تشخیص سوره های مکی و مدنی اشاره نموده است (التمهید، 99/1-100؛ علوم قرآنی،/71) و درتفسیر خویش نیز ذیل آیه ی 21 سوره ی بقره، این مبحث را به طور اجمال مورد بررسی قرار داده است.
ز) قرائات
آیت الله معرفت (رحمه الله) مبحث جداگانه ای را به قرائت آیات اختصاص داده، در این زمینه به طور مبسوط و گسترده به نقل روایات پرداخته (التفسیر الاثری الجامع، 271/1-287) و برخی از آنها را مورد مناقشه قرار داده است. به عنوان نمونه ذیل آیه کریمه (مالک یوم الدین)، قرائت «مالک یوم الدین» را که قرائت جمهور مسلمانان است، صحیح دانسته و قرائت «ملک یوم الدین» را بدون اعتبار و از اختراعات مروان معرفی می کند. (همان، /280-281 و برای نمونه ن.ک: ص 283)
قابل ذکر است در سوره ی مبارکه ی بقره در موارد بسیار اندک، قرائت آیه، آن هم در ضمن روایتی ذکر شده است. مثلاً ذیل آیه ی 158 سوره ی بقره: -(فلا جناح علیه ان یطوف بهما) - روایاتی از ابن عباس، ابن مسعود و مجاهد آورده که این آیه را به صورت «فلا جناح علیه ان لا یطوف بهما» قرائت کرده اند. از قرطبی نقل کرده که این قرائت، خلاف آن چیزی است که در مصحف نوشته شده و آنچه در مصحف ثبت شده باشد، با قرائتی که صحت آن مشخص نیست، ترک نمی شود. همچنین عطاء از ابن عباس روایاتی را شنیده که به صورت مرسل نقل کرده است. (همان، 306/4-307)

پی نوشت ها :
 

*کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

منبع:نشریه پژوهش های قرآنی ،شماره60-59
ادامه دارد ...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان